فریاد زندانیان
479 subscribers
23.2K photos
8.66K videos
153 files
10.3K links
هموطنان عزیز،
صدای بازداشتیهای ۱۴۰۱ باشیم آنها اکنون بیش ازهر زمان دیگری به کمک ما نیاز دارند.
با سپاس از شما 🌺✌️

@CHZIR
♦️ارتباط با ادمین:
👉 @salehamiri1396
👉 @f_soltani2019
Download Telegram
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
۴۸ ساعت شکنجه در هوای سرد زندان رجایی شهر و خودزنی صمد فرهادی
رئیس زندان رجایی شهر غلامرضا ضیایی و عواملش با شکنجه و نگه داشتن صمد فرهادی به مدت ۴۸ ساعت در هوای سرد، وی را وادار به خودکشی کردند.
روز سه شنبه ۲ بهمن ماه ۹۷، بر اساس گزارش رسیده از یک منبع مطلع، به دستور رئیس زندان رجایی شهر غلامرضا ضیایی، مأموران زندان قصد انتقال زندانی صمد فرهادی را به بند ۳ داشتند. این زندانی به دلیل تهدید قتل وی توسط عوامل زندان از رفتن به این بند خودداری کرد.
اما تعدادی از کارکنان زندان از جمله رئیس زندان غلامرضا ضیایی، ولی محمدی (معاون داخلی)، منوچهر زلال معاون بند ۱۰ و حسن قبادی (معاون داخلی) بدون دستور قضایی صمد فرهادی را جلوی درب ورودی بند ۳ دستبند و پابند زده و به مدت ۴۸ ساعت در هوای سرد نگه داشتند تا او را مجبور به ورود به بند ۳ نمایند. به گفته منبع ما قتل این زندانی توسط ریاست زندان هماهنگی شده است.
صمد فرهادی با توجه به فشار و آزار و تحت الحفظ بودن توسط افسر نگهبان شیفت آن روز و ۴۸ ساعت ماندن در سرمای شدید بیرون درب زندان تحت فشارهای عصبی و روانی قرار گرفت و در بند دست به خودکشی زد.
پس از اقدام به خودکشی او را به بیمارستان رجایی شهر کرج و پس از آن به بیمارستان رازی تهران منتقل کردند.
صمد فرهادی هم اکنون در شرایط وخیم جسمی در حالیکه از عوارض جسمی ناشی از خودکشی رنج می برد، در سلولهای انفرادی قرنطینه زندان رجایی شهر محبوس کرده اند.
به گزارش منبع مطلع صمد فرهادی در اعتراض به این شرایط و با درخواست انتقال به بند ۱۰ زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده است.
صمد فرهادی به همراه ۳ زندانی دیگر به اتهام قتل دستگیر و هم اکنون مدت سه سال است که در بلاتکلیفی به سر می‌برد.
علاوه بر بلاتکلیفی زندانیان،‌ مبلغ ۴ میلیارد تومان پول بازداشت‌شدگان که مبلغ مورد دعوا در این پرونده بوده است، توسط مقامات قضایی ضبط و حساب‌های این زندانیان بلوک شده است. https://t.me/CHZIR/12115
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
Forwarded from فریاد زندانیان (behroozریپورتم .لطفا استیکر بدهید. nafisi)
سال شرم برای رژیم ایران
گزارش عفو بین الملل در مورد سرکوب گسترده درسال ۲۰۱۸
📣 عفو بین‌الملل در سالگرد اعتراضات گسترده دی ماه ۹۶ علیه فقر، فساد و استبداد با انتشار یک بیانیه مفصل آماری اعلام کرد که در طول سال میلادی ۲۰۱۸، مقامات ایرانی کارزاری گسترده برای سرکوب معترضان به راه انداختند. این سرکوب حمله‌های خشونت‌آمیز نیروهای انتظامی وامنیتی به تجمعات و بازداشت هزاران نفر را به دنبال داشت.
🔺 این سازمان امروز از ارقام هولناکی پرده برداشته است که ابعاد گسترده سرکوب توسط مقامات ایرانی در سال ۲۰۱۸ را نشان می‌دهد. در سال میلادی که گذشت، بیش از ۷۰۰۰ تظاهرکننده، دانشجو، خبرنگار، فعال محیط زیست، کارگر و مدافع حقوق بشر که شامل وکلا و فعالان حقوق زنان، فعالان حقوق اقلیت‌ها و فعالان حقوق کارگران می‌شوند، به صورت غالبا خودسرانه و غیرقانونی دستگیر و بازداشت شدند.
🔺 صدها تن به احکام سنگین حبس یا شلاق محکوم و دستکم ۲۶ تظاهرکننده کشته شدند. دستکم ۹ نفر از افرادی که در جریان اعتراضات بازداشت شده بودند هم در شرایطی مشکوک در بازداشتگاه جان خود را از دست دادند.
🔺 فلیپ لوتر، مدیر تحقیقات خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بین‌الملل گفت: «تاریخ سال ۲۰۱۸ را به عنوان سال ننگ جمهوری اسلامی ایران ثبت خواهد کرد. طی این سال، مقامات ایرانی سعی کردند که با لگد مال کردن بیش از پیش حق آزادی بیان، تشکل و تجمع مسالمت‌آمیز و انجام دستگیری‌های گسترده، هر گونه صدا‌ی اعتراضی را در لحظه‌ی بروز خفه کنند.»
🔺 «ابعاد هولناک بازداشت‌ها و احکام حبس و شلاق نشان می‌دهد که مقام‌های ایرانی حداکثر توان خود را برای سرکوب مخالفت‌های مسالمت‌آمیز به کار گرفته‌اند.»
https://t.me/CHZIR/12092
https://t.me/CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpAu
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
#من_هم_شکنجه_شدم
ارژنگ داودی
زندانی سیاسی و معلم زندانی ارژنگ داودی سالهاست که در زندان است.او بیشتر زندانهای ایران را پشت سر گذاشته است.
مهندس ارژنگ را در آبانماه ۱۳۸۲ دستگیر كردند و تحت شدیدترین شکنجه ها در سلولهای انفرادی زندان "۳۲۸" سپاه پاسداران، بند دو الف قرار دادند. ارژنگ داودی توسط شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به پانزده سال زندان تعزیری، پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی، محکوم شد اما این پایان ماجرا نبود.
وی تاکنون در زندان‌های مختلفی از جمله زندان‌های اوین، اهواز، بندرعباس و رجایی‌شهر محبوس بوده و سپس به زندان زابل تبعید شد و در آن جا مورد اذیت و آزار قرار گرفت. این زندانی سپس در یک جابجایی مشکوک او را به زندان زاهدان منتقل کردند و در آخرین پیامی که داده بود گفت که در سلولهای انفرادی زندان زاهدان است.
او رادر قرنطینه زندان بدنام زاهدان حبس کردند. درهای دنیای بیرون را به روی او بستند . تلفن اش راقطع کردند وملاقات او را هم ممنوع کردند. او را بی خبری مطلق نگاه داشتندتا فرسوده اش کنند. مطابق آخرین خبری که زندانیان دیگر داده بودند؛ این زندانی سیاسی ۶۵ساله در قرنطینه زندان زاهدان مورد شکنجه قرار گرفته و از بلندی به پایین پرتاب شده است.
مطابق این خبر، وی به دفتر رئیس زندان مرکزی زاهدان محمد خسروی احضار شد. پس از بیرون آمدن از اتاق توسط معاون رئیس زندان غلامرضا قدیر در حالیکه پابند و دستبند داشت از بالای پله های طبقه دوم ساختمان به پایین پرتاب شد.
این زندانی ۶۵ ساله که بدلیل پابند و دستبند قادر به کنترل نبود، در اثر پرتاب دچار شکستگی ران پای راست از دو نقطه، شکستگی ساق پای چپ، در رفتن کتف و ضرب دیدگی مهره های کمر شد. او تا آخر عمر قادر به راه رفتن نیست و هم اکنون در حد بسیار محدودی با واکر قادر به حرکت است.
البته در قاموس خالقان «واحدهای مسکونی» و«تابوت سازان» و برپا کنندگان «قیامت» این شکنجه نیست! بلکه خود آزاری زندانی است! https://t.me/CHZIR/11856
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
«مارکز از شما خداحافظی می‌کند»
گابریل گارسیا مارکز (متولد ۶مارس ۱۹۲۷ و درگذشته‌ی ۱۷آوریل ۲۰۱۴)، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی مشهور کلمبیائی و برنده جایزه نوبل ادبیان درسال ۱۹۸۲ پس از ابتلاء به سرطان لنفاوی، و احساس این که زندگیش به پایان نزدیک است، در «نامه»ئی کوتاه از خوانندگان آثارش و مردم جهان خداحافظی کرد که به وصیت‌نامه‌ی او شناخته می‌شود.نوشته زیبای او را عینا تقدیم شما می کنیم:

اگر پروردگار لحظه‌ئی از یاد می‌برد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده ماندن به من می‌داد، از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده می‌کردم.
به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمی‌راندنم، اما یقیناً به هرچه می‌گفتم فکر می‌کردم.
اشیاء را دوست می‏داشتم نه به سبب قیمت‏شان که به‌اعتبار معناشان.
رؤیا را به خواب ترجیح می‏دادم، زیرا فهمیده‏ام به إزای هردقیقه چشم برهم گذاشتن ۶۰ثانیه نور از دست می‏دهی.
راه را از‌‌ همان جائی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر برمی‌خاستم که سایرین هنوز در خواب‌اند.
و گوش می‏دادم وقتی که در سخن‌اند و چه‌قدر از خوردن یک بستنی لذت می‏بردم.
اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من می‌بخشید، ساده‌تر لباس می‌پوشیدم، در آفتاب غوطه می‌خوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان می‌کردم.
اگر مرا قلبی بود تنفرم را روی یخ می‏نوشتم و چشم به حضور آفتاب می‏دوختم.
به همه ثابت می‌کردم که به دلیل پیر شدن نیست که دیگر عاشق نمی‌شوند، بلکه زمانی پیر می‌شوند که دیگر عاشق نمی‌شوند.
به بچه‌ها بال می‌دادم، اما آن‌ها را تنها می‌گذاشتم تا خود پرواز را فرا گیرند.
به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد بلکه با غفلت از زمان حال است.
چه چیز‌ها که از شما‌ها [خوانندگانم] یاد نگرفته‌ام …
یاد گرفته‌ام همه می‌خواهند بر فراز قله‌ی کوه زندگی کنند و فراموش کرده‌اند مهم صعود از کوه است.
یاد گرفته‌ام وقتی نوزادی انگشت شست پدر را در مشت می‌فشارد، او را تا ابد اسیر عشق خود می‌کند.
یاد گرفته‌ام انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پائین بنگرد که بخواهد یاری کند افتاده‌ئی از جا بلند شود.
چه چیز‌ها که از شما یاد نگرفته‌ام...
ولی افسوس که هیچ‌کدام به کار نمی‏آیند وقتی که در یک تابوت آرام می‏گیرم تا به همت شانه‌های پرمهر شما به خانه‌‏ی تنهائی‌ام بروم.
احساسات‌تان را همواره بیان و افکارتان را اجرا کنید...
اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم.
آه که اگر بدانم این آخرین بار است که می‏بینمت فقط یک چیز می‏گفتم؛ دوستت دارم بی‌آن‌که ابلهانه بپندارم تو خود می‏دانی.
همیشه فردائی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد.
فردا برای هیچ‌کس تضمین نشده، پیر یا جوان. شاید امروز آخرین باری باشد که کسانی را می بینی که دوست‌شان داری، پس زمان از کف مده، عمل کن، همین امروز شاید فردا هیچ‌وقت نیاید و تو بی‌شک تأسف روزی را خواهی خورد که فرصت داشتی برای یک لبخند، یک آغوش، اما مشغولیت‌های زندگی تو را از برآوردن آخرین خواسته‏‌ی آن‌ها بازداشتند.
کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چه‌قدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش.
به خودت این فرصت را بده تا بگوئی: «مرا ببخش»، «متأسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
هیچ‌کس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را به بیان آن‌ها مجبور کن. پس از خداوند خرد و توانائی بیان احساساتت را طلب کن تا دوستانت بدانند حضورشان تا چه حد برای تو عزیز است.
به دوستان و همه‌ی آن‌هائی که دوست‌شان داری بگو چه‌قدر برایت ارزش دارند.
اگر نگوئی فردایت مثل امروز خواهد بود و روز بی‌ارزشی خواهی داشت...
آرزو می‌کنم و امیددارم از این نامه‌ی کوتاه خوش‌تان آمده باشد و آن را برای تمام کسانی که به آن‌ها علاقه‌مندید، بفرستید.
همراه با عشق گابریل گارسیا مارکز» https://t.me/CHZIR/12151

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
علی نجاتی، کارگر زندانی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، جهت معالجه پزشکی خارج از زندان، به مرخصی استعلاجی آمد.
کارگر زندانی آزاد باید گردد!

https://t.me/CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
دستگیری همسر یکی از زندانیان سیاسی

رضوان خان بیگی همسر بهفر لاله زاری با حداقل ۲ نفر دیگر اواخر دی ماه دستگیر شده از محل نگهداری و هویت و سرنوشت همراهان وی متاسفانه اطللاعاتی در دسترس نیست .
اتهامات خانم بیگی تبلیغ علیه نظام عنوان شده که توسط بازپرس شعبه ۲ دادسرای اوین به وی تفهیم اتهام شده و از قبول وثیقه خود داری کرده و تمدید بدون تاریخ بازداشت اقدام نموده صدور کیفر خواست (درخواست مجازات)محکومیت شده و پرونده مشترکشان به دادگاه انقلاب ارسال شده .؛لازم به ذکر است ایشان در بند نسوان اوین زندانی میباشد‌.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
عفو بین الملل: ۶۳ فعال محیط زیست بازداشت شده اند
بر اساس اخبار رسانه‌ها، دستکم ۶۳ پژوهشگر و فعال حوزه محیط زیست در سال ۲۰۱۸ بازداشت شدند.
🔺مقام‌های ایرانی شماری از آن‌ها را بدون ارائه هیچ‌گونه شواهدی، به جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی شده درباره مناطق استراتژیک ایران در پوشش پروژه‌های زیست‌محیطی و علمی متهم کردند. حداقل پنج نفر از آنها به «افساد فی‌الارض» متهم شده‌اند که مجازات مرگ را در پی دارد.
🔺به گفته فیلیپ لوتر: «در سال ۲۰۱۸ مقام‌های ایرانی سعی کردند روحیه معترضان و مدافعان حقوق بشری که خواستار احترام به حقوق بشر هستند را با دستگیری‌های گسترده و مجازات‌های شنیعی هم چون شلاق در هم شکنند.»
🔺«دولت‌هایی که با ایران در گفت‌وگو‌ هستند نباید در شرایطی که ابعاد سرکوب به سرعت در حال افزایش است سکوت اختیار کنند. این دولت‌ها باید نسبت به این سرکوب گسترده قویا اعتراض کنند و مقامات ایرانی را به آزاد کردن فوری و بدون قید و شرط فعالان حقوق بشر و باقی افرادی که فقط به خاطر استفاده مسالمت‌آمیز از حقوق خود در زمینه آزادی بیان، تشکل و تجمع زندانی شده‌اند، فرابخوانند.»
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
«مارکز از شما خداحافظی می‌کند»
گابریل گارسیا مارکز (متولد ۶مارس ۱۹۲۷ و درگذشته‌ی ۱۷آوریل ۲۰۱۴)، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی مشهور کلمبیائی و برنده جایزه نوبل ادبیان درسال ۱۹۸۲ پس از ابتلاء به سرطان لنفاوی، و احساس این که زندگیش به پایان نزدیک است، در «نامه»ئی کوتاه از خوانندگان آثارش و مردم جهان خداحافظی کرد که به وصیت‌نامه‌ی او شناخته می‌شود.نوشته زیبای او را عینا تقدیم شما می کنیم:

اگر پروردگار لحظه‌ئی از یاد می‌برد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده ماندن به من می‌داد، از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده می‌کردم.
به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمی‌راندنم، اما یقیناً به هرچه می‌گفتم فکر می‌کردم.
اشیاء را دوست می‏داشتم نه به سبب قیمت‏شان که به‌اعتبار معناشان.
رؤیا را به خواب ترجیح می‏دادم، زیرا فهمیده‏ام به إزای هردقیقه چشم برهم گذاشتن ۶۰ثانیه نور از دست می‏دهی.
راه را از‌‌ همان جائی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر برمی‌خاستم که سایرین هنوز در خواب‌اند.
و گوش می‏دادم وقتی که در سخن‌اند و چه‌قدر از خوردن یک بستنی لذت می‏بردم.
اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من می‌بخشید، ساده‌تر لباس می‌پوشیدم، در آفتاب غوطه می‌خوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان می‌کردم.
اگر مرا قلبی بود تنفرم را روی یخ می‏نوشتم و چشم به حضور آفتاب می‏دوختم.
به همه ثابت می‌کردم که به دلیل پیر شدن نیست که دیگر عاشق نمی‌شوند، بلکه زمانی پیر می‌شوند که دیگر عاشق نمی‌شوند.
به بچه‌ها بال می‌دادم، اما آن‌ها را تنها می‌گذاشتم تا خود پرواز را فرا گیرند.
به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد بلکه با غفلت از زمان حال است.
چه چیز‌ها که از شما‌ها [خوانندگانم] یاد نگرفته‌ام …
یاد گرفته‌ام همه می‌خواهند بر فراز قله‌ی کوه زندگی کنند و فراموش کرده‌اند مهم صعود از کوه است.
یاد گرفته‌ام وقتی نوزادی انگشت شست پدر را در مشت می‌فشارد، او را تا ابد اسیر عشق خود می‌کند.
یاد گرفته‌ام انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پائین بنگرد که بخواهد یاری کند افتاده‌ئی از جا بلند شود.
چه چیز‌ها که از شما یاد نگرفته‌ام...
ولی افسوس که هیچ‌کدام به کار نمی‏آیند وقتی که در یک تابوت آرام می‏گیرم تا به همت شانه‌های پرمهر شما به خانه‌‏ی تنهائی‌ام بروم.
احساسات‌تان را همواره بیان و افکارتان را اجرا کنید...
اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم.
آه که اگر بدانم این آخرین بار است که می‏بینمت فقط یک چیز می‏گفتم؛ دوستت دارم بی‌آن‌که ابلهانه بپندارم تو خود می‏دانی.
همیشه فردائی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد.
فردا برای هیچ‌کس تضمین نشده، پیر یا جوان. شاید امروز آخرین باری باشد که کسانی را می بینی که دوست‌شان داری، پس زمان از کف مده، عمل کن، همین امروز شاید فردا هیچ‌وقت نیاید و تو بی‌شک تأسف روزی را خواهی خورد که فرصت داشتی برای یک لبخند، یک آغوش، اما مشغولیت‌های زندگی تو را از برآوردن آخرین خواسته‏‌ی آن‌ها بازداشتند.
کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چه‌قدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش.
به خودت این فرصت را بده تا بگوئی: «مرا ببخش»، «متأسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
هیچ‌کس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را به بیان آن‌ها مجبور کن. پس از خداوند خرد و توانائی بیان احساساتت را طلب کن تا دوستانت بدانند حضورشان تا چه حد برای تو عزیز است.
به دوستان و همه‌ی آن‌هائی که دوست‌شان داری بگو چه‌قدر برایت ارزش دارند.
اگر نگوئی فردایت مثل امروز خواهد بود و روز بی‌ارزشی خواهی داشت...
آرزو می‌کنم و امیددارم از این نامه‌ی کوتاه خوش‌تان آمده باشد و آن را برای تمام کسانی که به آن‌ها علاقه‌مندید، بفرستید.
همراه با عشق گابریل گارسیا مارکز» https://t.me/CHZIR/12151

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
شکوفه یداللهی زن درویش زندانی قدرت تکلم خود را از دست داده است
استنشاق هوای آلوده به دود مواد مخدر و دخانیات باعث تشدید سردردهای مزمن، بی‌حالی و ضعف #شکوفه_یداللهی درویش زن زندانی در زندان قرچک شده است، تا حدی که به گفته‌ی هم‌بندی‌هایش وی از شدت سردرد و ضعف، توان حرکت و حتی تکلم خود را از دست داده است.
شکوفه‌ یداللهی که در نتیجه‌ی بازداشت خشونت‌آمیز در حادثه‌ی #گلستان_هفتم به علت شکستگی جمجمه به سردردهای مزمن مبتلا شده است به توصیه‌ی پزشکان معالج باید در محلی پاک و دور از آلودگی‌های ناشی از مصرف مواد مخدر و دخانیات نگهداری شود.
گفته شده است که #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی دو زن درویش هم‌بندی خانم یداللهی از صبح امروز در ورودی سالن زندان تجمع کرده و خواهان درمان وی شده‌اند.
مسئولان زندان قرچک پیش‌تر زندانیان مالی را از بند سلامت که زنان درویش در آنجا نگهداری می شوند خارج کرده و زنان زندانی جرائم سرقت و مواد مخدر و قتل را به بند سلامت منتقل کرده‌اند. زنان درویش می‌گویند مسئولان #زندان_قرچک هیچ کنترلی روی مصرف مواد مخدر و دخانیات در این بند ندارند و فضای عمومی بند و سرویس‌های بهداشتی و حمام آن نیز محل مصرف مواد زندانیان است.
زنان درویش زندانی همچنین گفته‌اند که وجود زندانیان زن مبتلا به سل در بند سلامت باعث تشدید نگرانی آنها شده است.. https://t.me/CHZIR/12157
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
روز دوشنبه ۸بهمن۹۷، #محمدعلی_زحمتکش معلم آموزش و پرورش #شيراز ، به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات و حضور در تجمعات صنفی معلمان در شیراز و تهران، به ۲سال زندان و یکسال تبعید به شهرستان ارسنجان محکوم شد
این معلم باید روزانه خود را به اطلاعات سپاه در این شهرستان معرفی کند.
روز سه شنبه دوستان بخیر
منطقه آبیدر در نزدیکی سنندج
راه


وقتی تو رفتی،
دریا مرده بود.
تنها یک ماهی مانده بود
در آب زلال نگاهت
که تو آن را با خود
به تماشای جهان بردی.

آسمان کوتاه بود
از فوج کرکسان سیاه
که طاق می‌زدند
بر فراز انتخاب
میان ماندن و رفتن.

تو آمده بودی
از میان سنگلاخ
و اسکلتهای ندامت،
که از نومیدی خاک
تغذیه می‌کردند،
و فرهیختگان مغموم:
که می‌گفتند: «راهی نیست»،
«حرفی نیست جز واژگان مرگ».

«راه را رفتن می‌سازد
واژه را گفتن»
چنین گفتی و رفتی
در غروب جانکاه.


مه ۲۰۱۴
شکستن سیل بند شهر رفیع دردشت آزادگان و تلاش مردم برای ایجاد سیل بند جهت جلوگیری از سیل ومسئولانی که فقط تماشاگرند

احتمال زير آب رفتن شهر خيلى زياد است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دولت روباه بنفش و مقام معظمش در نگاه مردم
کلیپ گویاست
چند كشته و زخمی بلوچ در حمله جنایتکارانه نیروهای حکومت به مردم در بندر کرگان
در حمله ماموران انتظامی و امنیتی به بندر کرگان تعدادی قایق و لنج توقیف و به آتش کشیده شد، و چند جوان بلوچ کشته و زخمی و بازداشت شدند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، روز پنجشنبه مورخه ۴ بهمن ۱۳۹۷، ماموران انتظامی بخاطر آنچه از آن "مبارزه با قاچاق سوخت" یاد کردند، با حمله به بندر کرگان، چند جوان بلوچ را کشته و زخمی کرده و چند فروند قایق و چهار لنج را نیز توقیف کردند و همچنین یک لنج را به آتش کشیدند.
اسامی کشته و زخمی شده های که محرز شده اند:
در جریان این یورش اسحاق علی ملاحی "کشته" شده و عبدالله ملاحی اسماعیل ملاحی و اصغر تبعه بنگلادش نیز در اثر اصابت گلوله مجروح شدند.
شاهدان عينی گزارش دادند، تعدادی از زخمی شده ها که برخی وضعیت وخیمی داشتند نیز توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدند.
تا این لحظه از مشخصات بازداشت شدگان اطلاع دقیقی در دست نیست.
یکی از شاهدان عینی گفت:"مأموران هر ساله به بهانه مبارزه با قاچاق سوخت به بندر كرگان حمله کرده و تنها وسیله امرار معاش مردم را که قایق و لنج هستند توقیف و يا تلف كرده، و خسارتهای سنگینی بر مردم وارد میکنند."
وی اضافه کرد:"ماموران با رگبار دوشیکا به سمت قایقها و لنج ها تیر اندازی می کردند، و یک تیر مستقیما به گردن اسحاق ملاحی اصابت کرد، که درجا کشته شد."
سالیانه ده ها نفر از شهروندان بلوچ در اثر تیراندازی مستقیم و بی ضابطه ماموران کشته و زخمی می شوند،و شکایت خانواده ها به نتیجه ای نمی رسد و ماموران از نوعی مصونیت بهره می برند. https://t.me/CHZIR/12164

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
تجمع اعتراضی مردم خاش پس از کشته و زخمی شدن سه نفر در تیراندازی شبه نظامیان حکومتی
جمعی از مردم خاش در اعتراض به کشته و زخمی شدن سه نفر در تیراندازی مستقیم افراد شبه نظامی وابسته به وزارت اطلاعات در مقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، صبح امروز دوشنبه ۸ بهمن ۹۷ جمعی از مردم شهرستان خاش در مقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند.
این تجمع ساعتی پس از آن شکل گرفت که فردی به نام "خان محمد سهرابزهی" توسط افراد محلی مسلح به اسلحه حکومتی کشته و دو نفر به نام های حامد و امید سهرابزهی نیز در این جریان به شدت زخمی شدند که حال یک نفر وخیم گزارش شده است.
معترضان از بی قانونی و استفاده غیر مجاز سلاح شکایت داشتند.
پیشتر نیز تجمعاتی در اعتراض به کشته و زخمی شدن شهروندان بلوچ و افزایش نا امنی های مسلحانه در بلوچستان شکل گرفته است.
چندی پیش و در پی کشته شدن چند نفر در انفجار مین کاشته شده توسط سپاه در جالق، مردم خشمگین این منطقه به بخشداری حمله کرده و آن را به آتش کشیدند. https://t.me/CHZIR/12166
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA