فریاد زندانیان
475 subscribers
23.4K photos
8.74K videos
153 files
10.4K links
هموطنان عزیز،
صدای بازداشتیهای ۱۴۰۱ باشیم آنها اکنون بیش ازهر زمان دیگری به کمک ما نیاز دارند.
با سپاس از شما 🌺✌️

@CHZIR
♦️ارتباط با ادمین:
👉 @salehamiri1396
👉 @f_soltani2019
Download Telegram
زندان در ایران به معنای کشتار انسانیت
سعید ماسوری
به بهانه ۱۹ دی ماه نوزدهمین سال زندانم
زندانی سیاسی،سعیدماسوری به مناسبت ۱۹ مین سال اسارتش،درک و احساسش از مفهوم زندان در نظام فاشیستی ولایت فقیه را در نوشتاری کوتاه این گونه شرح می دهد:
زندان طلسم ترس و وحشت است، حاکمیت ترس، کشتن انگیزه ها و خاموش کردن صداها و ضد هرگونه حرکت و جنبش است و این مدلول اصیل لفظ “زندان” است در حاکمیت جور...
۱۹ سال است که در هر هفته چند روز را شاهد کشتن و اعدام و قتل عام جوانان این سرزمین بوده هستم و نزدیکترین این فجایع اعدام نزدیکترین عزیزانم( چه به لحاظ عاطفی و چه از نظر سلول و بند و زندان) یعنی زانیار و لقمان مرادی سرفرازان کُرد هموطنم بوده ام.... از تهدید و دستگیری و آزار و اذیت تا گروگانگیری از آنها و وادارکردنشان به سکوت در مورد آنچه که بر سر عزیزان زندانیشان می آورند.
طلسم ارعابی زندان نه فقط شکنجه و انفرادی و اعدام که عدم تعیین و بلاتکلیف نگهداشتن دائمی زندانیان و پیوسته در معرض کینه توزی و انتقام نگهداشتن آنهاست تا جائیکه زندانی همانطور که بی هیچ دلیل و مدرکی دستگیر شده می‌تواند بی هیچ دلیل و یا به هر بهانه ای ( از جمله مصلحت نظام) مورد اذیت و آزار ، شکنجه و انفرادی و محرومیت از همه چیز قرار گیرد ... و حتی اعدام...!!! اینرا ۱۹ سال است که بی وقفه و بی استثنا چه در حاکمیت اصولگرا، چه اصلاح طلب و اعتدالی تجربه کرده ام.
از خاطرات زندگی برای من جز خاطرات زندان تقریبا چیزی باقی نمانده و آنچه باقی مانده هم اغلب در ارتباط با زندان است، روزهای فوت و تولد عریزان، به مدرسه رفتن و دانشگاه، فارغ التحصیلی و ازدواجشان را هم اگر شنیده ام، تنها با شماره سلول و بند و زندان به خاطر میاورم...!!
زندان در ایران فعلی و تحت این حاکمیت مترادف باکشتار نه فقط انسان‌ها که مفهوم انسانیت و آزادگی است و می‌خواهد که همه چیز را در منجلاب ضد انسانی و تاریکی خود فرو بَرَد. از اینرو آمار طلسم می‌خوانم که چون بختکی نحس آن را بر سر همه مردم و جوانان این میهن فرا گسترانیده اند... تا کسی را یارای کمترین تحرک و اعتراض نباشد و صرف تصور آن هر انگیزه واقعی، جنبشی و حرکتی را قفل و طلسم کرده و در خود فرو بلعد، و همین کارکرد زندان بود که از دست رفتن آن برای حکومت، زمانی مورد اعتراض به اصطلاح طلبانی چون محسن آرمین قرار گرفت که: با دستگیری‌های فله ای، کارکرد این بختک و طلسم از دست می‌رود (منظورش ترس از ۲۰۹ بود) ... آری ایشان نگران دستگیری‌های خودسرانه و فله آیی نبود، بلکه نگران از دست رفتن کارکرد آن بود... و یا دیگر “اساتید دانشگاه” و به اصطلاح روشنفکر اصلاح طلب می‌گوید: اینها را دیگر چرا ( منظورش کارگران هفت تپه و فولاد بود) دستگیر و زندانی و شکنجه می‌کنید؟؟ که مفهوم مخالف حرفش این است که بقیه مردم را می‌توان دستگیر و زندانی و شکنجه کرد...!!! طریقت آن ایرادی ندارد، موضوعیت را رعایت کنید!!! این هم تراوشات یک مغز اندیشمند است که احتمالا جدا از بدن و در یک “خمره مغذی” می اندیشه و نه در بدن و در واقعیت اجتماعی موجود!!!
داستان این سرزمین که تبدیل به مزرعه و کشتگاه زندان‌ها شده... البته سر دراز دارد... همیشه این مردم ستمدیده را در مقابل خود مورد سوال قرار میدادم که با این اوضاع که شما را مورد بدترین “عذابها، تعدیات و تجاوزات قرار می‌دهند و فرزندانتان را هم می‌کنند” چه می کنید...!!؟؟
حتی اگر بخواهند کاری کنند، آن طلسم و بختک زندان و اعدام را چگونه پس بزنند؟؟؟ طُرفه آنکه توسط عمله و اکره روشنفکر و ایادی فرهنگیشان، خشونت طلب قلمداد می‌شوند و به کمک عوامل کشتار و زندان و اعدام بر علیه آنها کیفر خواستهای محارب، مفسد و منافق و اغتشاشگر و...تدوین می‌کنند و بدارشان می‌آویزند (و یا در کشتارهای سفید، یا بیماری و سکته و... یا خودکشی شان می‌کنند) و بعد عزیزان بازمانده شان را روزها جلوی درب زندان منتظر اعدام و تحویل اجسادشان نگه میدارند... نهایتا هم تحویل نمیدهند و اجساد را از زندان به محلی برده و دفن میکنند و باز تا مدتها محل دفن را هم به خانواده ها اعلام نمیکنند.
اینهمه و فرجامی اینچنین به تمامی در کلمه “زندان” مستتر و محفوظ است... و شاید به همین خاطر کلمه و کارکرد”زندان” مترادف با تضمین بقا حکومت‌های مستبد و سقوط و در هم پیچیده آن، نمایانگر و سمبل نابودی سیستمی ظالمانه و مستبد است... درست به همین دلیل و به عنوان نمونه سقوط و فتح زندان باستیل (در ۱۴ ژوئن ۱۷۸۹) نماینده انقلاب کبیر فرانسه و روز ملی فرانسه است و نه آنهمه تحولات دیگر، هرچند به روایت تاریخ زندانیان زندان باستیل حتی به ۱۰ نفر هم نمیرسید...!!!
در ایران امروز اما وضعیت اسفبار زندان‌ها و نقض فاحش اولیه ترین حقوق انسان‌ها به درجه ایی غیر قابل اصلاح و وحشتناکی رسیده و از آنجاییکه هیچ راه حل اصلاحی در آن وجود ندارد چاره را در ایزوله کردن ، محدود کردن شدید و منع کامل ارتباط زندانیان با دنیای بیرون یافته اند و من نیز تنها میخواستم به بهانه شروع نوزدهمین سال زندانم نه جزئیات شرایط ( که پیشتر در چند نوبت آنها را نوشته ام) که اینبار فلسفه و کارکرد زندان را بویژه در شرایط فعلی یادآوری کنم و در انتها با اقتباسی از “آنتونیو گرامشی” متذکر شوم که بیان و افشای آنچه که در زندان میگذرد ( چه توسط زندانی و چه خانواده او) نه تنها یک وظیفه و واجب عینی است ( به عقیده من) بلکه هر افشاگری، خود به تنهایی یک دادخواست یا کیفر خواستی است علیه نظام استبدادی، در تمامیت آن و
ذی صلاح ترین مرجع رسیدگی و قضاوت هم، البته مردم میهنمان هستند، در حال حاضر و در آینده ای دورتر هم تاریخ به قضاوت خواهد نشست. حاکمان و ایادی آنها همه این واقعیتهای تلخ و ضد انسانی را ، البته افترا و نشر اکاذیب و شایعه سازی و سیاه نمایی و غیره... قلمداد خواهند کرد که طبعا انتظاری هم غیر از این نمی‌رود... اگر مرجعی برای رسیدگی وجود داشت و به جای اینهمه مهره های حلقه بگوش و مجیزگو ، عنصری از مسئولیت و پاسخگویی امکان پدید آمدن داشت نه شرایط استبدادی بود و نه زندان‌ها و زندانیان در این وضعیت...
سعید ماسوری
زندانی سیاسی زندان گوهردشت
دی ماه/ ۱۳۹۷
https://t.me/CHZIR/11866
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
#من_هم_شکنجه_شدم
سهیل عربی
در خرداد ماه سال جاری به دستور حاج مرادی رئیس زندان تهران بزرگ، به زندان دو الف (بند ۲ الف سپاه در زندان اوین) برای بازجویی منتقل شدم و در حین بازجویی؛ با ضرب و شتم و شکنجه توسط شکنجه گران؛ بینی ام شکست.مرا به بیمارستان خمینی برده و بدون اجازه عمل جراحی به زندان تهران بزرگ بازگرداندند.
در زمانی که در سلول انفرادی بودم به یک زندانی تجا وز شد ؛ من اعتراض کردم به زندانی که این کار را کرده بود که با مشت به بینی ام زدند که شکست. بار دوم بخاطر نامه ای که در مورد وضعیت زندان تهران بزرگ نوشتم و پیرمردی را که بخاطرسرقت یک بسته زردآلو خوابانده بودند او را در توالت. وقتی افشا کردم؛ابتدا از افسر نگهبانها خواستند که مرا بزنند که افسر نگهبان قبول نکرد. یکی از زندانی های اجیر شده که بعنوان نفر خدمات آنجا کار می کرد هنگامی که در خواب بودم با مشت به بینی ام زد. آنقدر خون از بینی ام ریخته بود که تمام پتوها خونی شد. مرا به بیمارستان اعزام کردند که در اعزام هم افسر شعبه اعزام بنام تاجیک به من گفت باید ماسک بزنی من هم گفتم درآیین نامه ننوشته که من باید ماسک بزنم که با مشت و باتوم زد به سر و صورتم و در ضلع غربی بیمارستان امام خمینی به سربازها گفت که بزنیدش که انقدر زدند من از حال می رفتم دوباره با سطل آب رویم می ریختند و دوباره با مشت و لگد می زدند. مجموعا طی این مدت سه بار بینی ام را شکاندند.
علاوه بر اینها مرا که یک زندانی سیاسی بوده ام فقط بخاطر شکنجه و آزار بیشتر به زندان تهران بزرگ و بند معتادین و خلافکاران بردند درحالی که طبق قانون تفکیک جرائم باید جدای از زندانیان عادی حبس می کشیدم.
بعلت خونریزی در اثر سه بار شکستگی بینی در زندان تهران بزرگ در شرایط سختی بسر می برم. بینی ام مستمر خونریزی دارد اما مسولین بند علیرغم دردهای مستمر ناشی از شکستگی ، ماههاست به من اجازه مداوا و عمل جراحی را نمی دهند.
من هرآنچه واقعیت زندان تهران بزرگ بود را گفته بودم از جمعیت زیاد زندانی تا کف خوابی و غیره ...اما مرا به جرم نشر اکاذیب محکوم کردند. https://t.me/CHZIR/11869

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
روز همه دوستان بخیر
نقاشی زیبای طبیعت
فرزند کارگرانیم، کنار "اسماعیل بخشی" می مانیم
بیانیه شورای صنفی دانشجویان سراسر کشور
در حمایت از افشاگری اسماعیل بخشی
👇🏻👇🏻
هر کجا مشتی گره شد، مشتِ من
زخمی هر تازیانه، پشتِ من
هر کجا فریاد آزادی، منم
من در این فریادها دم می‏زنم
اسماعیل بخشی نماینده‌ی شورای کارگری شرکت نیشکر هفت تپه، طی نامه‌ای پرده از شکنجه شدنش در دوره‌ی بازداشت برداشت و وزیر اطلاعات را به مناظره فراخواند. آنچه اسماعیل بخشی در نامه‌ی خود افشا کرد عصاره و حد نهایی بسیاری از اتفاقاتی بود که در طول یک سال گذشته بر تعدادی از دانشجویان «در کنار دیگر گروه های معترض» رفت. بازداشت‌های بدون حکم دستگیری، ضرب‌و‌شتم هنگام بازداشت، انفرادی‌های طولانی مدت، بازجویی با چشمان بسته و انواع تهدید و ارعاب و ضرب‌وشتم در دوران بازجویی از جمله مصادیق شکنجه و موارد غیرقانونی‌ای بود که در بازداشت برخی فعالین صنفی_دانشجویی نیز اتفاق افتاد و اکنون به میانجی نامه‌ی اسماعیل بخشی برخی از آنان همچون رویا صغیری و سپیده قلیان به افشای آن پرداخته‌اند.
در این‌ میان اما واکنش مسئولان امر چه بود؟ وزیر اطلاعاتی پاسخگو، مجلسی پیگیر و قوه‏‌ قضاییه‌‏ای شفاف همه دست به دست هم دادند تا نشان دهند که هرگز خبری از «شکنجه» در این سیستم نبوده، نیست و نخواهد بود. اگر هم به اصطلاح «درگیری»ها و «خود-سری»هایی در این زندان و آن زندان یا این بازجویی و فلان بازجویی صورت گرفته تخلفاتِ ناصواب فردی‏‌ای‏ست که در هر سیستمی پیش‌آمده و ممکن است پیش بیاید و نمی‏توان و نباید به پای کل سیستم سیاسی نوشت! آنچه اتفاق افتاد نام درستش «نمایش زرد» دموکراسی است.
برای ما دانشجویان که به تجربه‏‌ی تاریخیِ سرکوبِ دانشجویان از «انقلاب فرهنگی» تا «بازداشت‏های دی‌ماه» می‏نگریم، تنها واکنش در برابر این «نمایش زرد» چیزی نیست جز طوفانِ خنده ها[ی تلخ] !
شکنجه، اعتراف، زندان و... هر چقدر هم که ذاتی و طبیعی حکومت‏ها باشند، برای ما هرگز طبیعی و عادی نمی‏شوند. از این‏رو تکرار بارها و بارها از شکنجه برای ما چیزی نیست که در برابرش ساکت بنشینیم و به حسابِ «منطق طبیعی سیستم» بگذاریم. آنها دقیقا همین را می‏خواهند که «شکنجه»، «بازداشت» و «زندان» برای ما عادی شود و اصل بودن «حقوق بدیهی انسانی»مان را از یاد ببریم؛ که ما "دانشجویانیم"، "معلمانیم"، "بازنشستگانیم"، "پرستارانیم"، "زنان‌ایم"، "اقوامیم"، "اقلیت‏های دینی‏ ایم"، "روزنامه ‏نگارانیم"، "دانش‏ آموزانیم"، "کارگرانیم"و خواهانِ «آزادی» و «برابری» توأمان در این شبِ تاریک.
بارها شعار دادیم و بر آن هستیم که «فرزند کارگرانیم، کنارشان می‏مانیم» و امروز ما خود به عنوان زخم‌‏خورده‌گان «شکنجه» و «زندان» به خاطر فریاد «برابری و آزادی»، اسماعیل بخشی را همسنگری می‏دانیم که لحظه‌ای تنهایش نخواهیم گذاشت همچنان که کارگران «هفت‏ تپه» و «فولاد» را تنها نگذاشتیم. به او و دیگر کارگران مبارز می‏گوییم که هنوز هم «زمین زیر پای‏تان می‏لرزد»، چه اینکه مشت‏های گره کرده، پاها و حنجره‏‌های آکنده از فریادتان در بدن‏های ما کنشگران صنفی دانشگاهی به عنوان فرزندانتان تکثیر شده‌است. ما چنانچه در مقاومت علیه امواج پولی‌سازی و خصوصی‌سازیِ همه ساحت‌های زندگیمان هم‌سنگریم، در تحمل حبس و شکنجه نیز هم‌سرنوشتیم و در ایستادن بر حقمان تا آخر هم‌پیمانیم.
فریادهایی که در تمامی این سال‏ها علیه «شکنجه» برآمده‌است گویای این نکته‌‏اند که مسئله مطلقا جناحی نیست و جناح‌های سیاسی "اصلاح‏طلب" و "اصولگرا" در استفاده از این ابزار برای تداوم منطق اقتصادی_استثماری‌ای واحد، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده‏اند. ما به عنوان «دانشجویان» در تمامی سال‏های گذشته رفیقانی را از میان‏مان زخمی و جان داده در راه مبارزه علیه منطق سود محور و دانشبنگاه‌ساز و خصوصی‌ساز که بقایش در گرو چنین سرکوبی‏ست دیده‌ایم و هنوز هم می‏بینیم. ما نیز همچون اسماعیل پیگیر حقوق بدیهی انسانی‏مان هستیم اما نه ما و نه اسماعیل‏‌ها هرگز نمی‏پنداریم که شکنجه‌گر خود می‏تواند مرجع رسیدگی به «شکایت از شکنجه» باشد!
خطاب حق‏ خواهی ما پیش از هر کس «جامعه»ای‏ست که می‌خواهند زندان و شکنجه را برایش به امری طبیعی بدل کنند و ما می‏کوشیم تا همگان را نسبت به «شکنجه» حساس نگه‌داریم و البته که از به چالش طلبیدن شکنجه‏‌گر دمی فروگذار نخواهیم‌بود.
ما تن‌های رنج دیده اما از گذشتگان خویش آموخته‌‏ایم که «مقاومت» مهمترین حربه‏ علیه «شکنجه» و «زندان» است. هنگامی که ما در برابر استثمار، نابرابری، سرکوب، سانسور و شکنجه مقاومت‏مان را زندگی می‏کنیم و بر عقیده‌‏ی خویش می‏مانیم حتی اگر ده‏ها اعتراف کذب از ما بگیرند شکنجه‏ گران را ریش‏خند کرده ‏ایم. هنگامی که ما کنشگران صنفی در دانشگاه با همگنان‏مان در «کارخانه» و «آموزش‌وپرورش» اعلام همبستگی می‏کنیم و هنگامی که آنان از ما تشکر می‏کنند، این آن لحظه‏ ی درخشانی‏ست که اعلام می‌کند تازیانه‏ ها دیگر اثری ندارند.
ما در کنار اسماعیل‏ها علیه «کالا شدن» حیات اجتماعی، علیه «استثمار»، علیه «زور» و «فریب» با تمام توان مبارزه خواهیم کرد و با وجود تمامیِ زندان‏ها، حکم‏ها و شکنجه‌ها می‏کوشیم تا از «دانشگاه» فریادِ برابری طنین‌انداز شود و نه خوش‏خدمتی‏های جناحی. در این میان با وفاداری به سنتی که از جایگاهِ آن امروز سخن می‏گوییم همه‏ی قربانیان را به مقاومتی همبسته، کنار هم و در یک کلام «شورایی» فرا می‏خوانیم.
شوراهای صنفی دانشجویان کشور
January 10, 2019
https://t.me/CHZIR/11872
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
#من_هم_شکنجه_شدم
#ما_شکنجه_شدیم
5 سال پیش در حالی که نوجوانی 16 ساله بودم به جرم سخنرانی ضد دینی در دبیرستان شهید چمران شهر زرقان(استان فارس) توسط سپاه بازداشت شدم و مورد انواع شکنجه های روحی و روانی قرار گرفتم.
برای ساعت ها، سرم را روی یک میز آهنی میگذاشتند. در آن اتاق، یک بشکه آب از سقف آویزان بود. از بشکه، قطره های کوچک آب بر روی میز آهنی می ریخت. من مجبور بودم ساکت باشم و فقط به قطرات آب با زجر گوش کنم.
در آن زمان، من ۱۶ ساله بودم با دیدگاههای آنارشیستی و باورهای خداناباورانه. من به علت دیدگاه های بی خدایی و موضع ضد دولتی که داشتم در حالی که یک دانش آموز در مدرسه شهید چمران در شهر زرقان بودم، شکنجه شدم.
نام فردی که من را شکنجه میکرد، سید جعفری بود. حداقل، این چیزی است که آنها او را می نامیدند.
در طول بازجویی، اغلب زمان ها، یک بطری شیشه ای خالی روی میز بود؛ من انتخاب دیگری نداشتم، مجبور بودم همه چیز را قبول کنم، حتی چیزی که من هرگز انجام نداده بودم؛ آنها به من میگفتند اگر چیزی را که ما به شما می گوییم قبول نکنید، شما را با این بطری خالی مورد تجاوز قرار خواهیم داد یا بقول خودمان ده دقیقه زمان داری که غیبش کنی یا غیبش میکنیم.
ما برای آزادی مبارزه کردیم، برای برابری، ما تحت شکنجه و تهدید قرار گرفتیم؛ من در شانزده سالگی به عنوان زندانی سیاسی آنارشیست در ایران بودم.
بسیاری افراد دیگر نیز آنجا بودند که برخی از آنها دختر بودند؛ مقامات سپاه پاسداران هر روز آنها را مورد تجاوز قرار می دادند؛ هنگامی که من در بازداشتگاه بودم، اتاق من نزدیک شکنجه گاه بود، می توانستم صدای آنها، ناله های آنها را بشنوم.
روحیه من کاملا نابود شده بود، من میخواستم چندین بار خودکشی کنم، اما فکر کردم که باید زنده بمانم تا بگویم در آنجا چه اتفاقی رخ میدهد؛ من باید برای انتقام زنده میماندم.
در حال حاضر من در یونان هستم، اما فراموش نخواهم کرد و نخواهم ببخشید.
آبتین پارسا https://t.me/CHZIR/11875
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
“من هم شکنجه شده و میشوم. مثل تو. مثل او. مثل ما. مثل شما. مثل انها”
جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷ تهران ۱۰:۰۵

چند روز است کارزار “من هم شکنجه شدم ” ابعاد تازه ای از انواع شکنجه را پیش روی مردم ایران فاش کرده است.یکی شلاق خورده . یکی قپانی شده . یکی تهدید به تجاوز شده و یکی واقعا مورد تجاوز قرار گرفته. یک زندانی سیاسی سابق شرح شکنجه هایش را برایم فرستاد و با خواندن هر قسمت از جفای رفته بر او , دست و پایم بیحس شد.
چند روز است میخواهم ببینم اسماعیل بخشی بیشتر شکنجه شده یا ستار بهشتی ؟ سپیده قلیان یا سعید ماسوری ؟ ارژنگ داوودی یا خالد حردانی؟ حسن نظری یا خواهر و برادران مریم اکبری منفرد؟ میخواهم بدانم اساسا شکنجه جسمی بیشتر شکنجه است یا شکنجه روحی؟ فقط زندانی شکنجه میشود یا خانواده اش هم به همان اندازه درد میکشند؟وقتی سبیلهای یک درویش را میتراشند به همان اندازه درد میکشد که موهای سر پسر جوانی را میتراشند؟ وقتی به نوزده سال چشم انتظاری اکرم زینالی فکر میکنم میخواهم بدانم شکنجه طولانی هم درد دارد یا نه؟اکرم و هاشم زینالی بیشتر شکنجه شدند یا سعید؟ وقتی به قپانی شدن ریحانم توسط مردی به نام مومنی در زندان اوین و درد کتف ریحان که او را تا حد فکر کردن به خودکشی میکشاند فکر میکنم به خودم میگویم درد ریحان بیشتر بود یا درد کتف ارش صادقی که استخوان درمان نشده دوران شکنجه اش تبدیل به سرطان شد؟ درد همسرم که با چشمهای پر از بیم و امید پشت دیوار رجایی شهر منتظر بود بیشتر است یا درد عبدالفتاح سلطانی که با کمر تا شده از زندان امد تا همای رنج کشیده و جوانمرگش را به خاک بسپارد؟ درد مردی که به دلیل فقر به سه فرزندش قرص برنج داد تا به رنج گرسنگی فرزندانش پایان دهد بیشتر است یا درد کسانی که هنوز نمیدانند عزیزانشان چرا و در چه روزی اعدام و در کجا دفن شدند ؟ درد ان اعدامی روی برانکارد بیشتر بود یا درد کسانی که سنگسار شدند؟ درد گورخواب بیشتر است یا گرسنگانی که در انبوه زباله به دنبال غذا میگردند؟ درد دانشجوی دکترایی که کولبری میکند بیشتر است یا سعید شیرزاد که برای رویای ایران بدون کودک کار جنگید و اکنون زندانی ست؟ درد شهرام احمدی با سی و چهار ماه انفرادی بیشتر بود یا مادرش با دو داغ اعدام بر جگر؟ درد زندانی بلوچ بیشتر است یا زینب جلالیان کرد؟ درد پدر رامین حسین پناهی بیشتر است یا فرزند اصغر رحیمی ؟ درد مادر رضایی بیشتر است با هفت فرزند جانباخته در قبل و بعد از انقلاب یا زهره شفایی که پدر و مادر و خواهر و برادرانش را با هم کشتند؟ درد مادری که بچه هایش اواره شدند و در حسرت دیدار میسوزد بیشتر است یا درد مادری که دخترش در اتش شین اباد سوخت ؟ درد بینی شکسته سهیل عربی بیشتر است یا حبیبی معلم که در مدرسه با ضرب و شتم دستگیر شد؟
بقول معروف درد را از هر طرف بخوانی درد است .شکنجه , شکنجه است . کم و زیاد ندارد. حتی شکنجه گر هم روح خود را شکنجه میدهد . هر شلاق که بر پشت کسی میزند ضربه ای به روح خود مینوازد که قادر به دیدنش نیست. تهی شدن قالب از انسانیت و خوی حیوانی یافتن هم شکنجه ای است که او بر خود روا داشته.
من از شکنجه خود و دادخواهان نمیگویم. از شکنجه زندانیان سیاسی یا عادی نمیگویم. . از شکنجه زندانی ایرانی و افغانستانی نمیگویم. حتی از شکنجه در حکومت نالایق و فاسد کنونی نمیگویم . بلکه میگویم رد خون و خاطره بر روح هشتاد میلیون ایرانی وجود دارد که توسط دیکتاتوری های مختلف در طول تاریخ بر وجدان بشریت سنگینی میکند. برای پایان دادن به شکنجه هشت کارگر فولاد و هشت زندانی محیط زیست و هشت هزار کارگر فصلی هفت تپه و هشتاد میلیون ایرانی , باید روی دیکتاتوری خط بطلان کشید. باید ازادی را در اغوش کشید و قدرش را دانست و با چنگ و دندان مراقبش بود.
اگر میخواهید داستان شکنجه برای همیشه پایان یابد میبایست حاکمیتی که بر پایه شکنجه است پایان دهید. نیازی به مناظره نیست . همه مان میدانیم که حتی یک بخشدار هم هرگز پاسخگو نبوده . چرا که حکومت از اساس پاسخگو نیست. چه رسد به وزیر اطلاعات!
باید خطاب به خودمان یعنی مردم رنج کشیده ایران بگوییم : شکنجه بس است. اعدام بس است . مرگ بس است. ما عدالت میخواهیم و انرا با مبارزات بی امانمان خواهیم یافت. عدالت از نان شب برایمان واجب تر است . وقتی عدالت باشد , ازادی میاورد . وقتی ازادی بود , شکنجه نیست. درد شکنجه نیست. نجاتی ازاد میشود. سام رجبی ازاد میشود. ارشام رضایی ازاد میشود. بهنام ابراهیم زاده ازاد میشود. اتنا دائمی و گلرخ ازاد میشوند. حتی شکنجه گر از شکنجه دائمی روح خود ازاد میشود.
و شکنجه من و تو پایان میابد.
تا ان زمان “من هم شکنجه میشوم” درست مثل تو.https://t.me/CHZIR/11877

https://t.me/CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
معلمان کرمانشاهی یک معلم بازداشت شده توسط نیروی انتظامی را آزاد کردند
در جریان تجمع اعتراضی صبح روز پنجشنبه 20 دی 97 #معلمان و #فرهنگیان در مقابل اداره آموزش و پرورش کرمانشاه، نیروهای انتظامی اقدام به بازداشت یکی از معلمان معترض کرده و وی را به خودروی نیروی انتظامی منتقل کردند.
هنگامی که این معلم بازداشت شده به نام پدرام فر را به خودروی نیروی انتظامی منتقل می کنند سایر معلمان اعتراض کردند و با سردادن شعارهایی مأموران را ناچار به عقب نشینی کرده و او را آزاد می‌کنند. به گفته یکی از معلمان، هنگامی که پدارم فر از خودروی نیروی انتظامی پیاده شد حالت گیجی و عدم تعادل داشته و مشخص نیست ظرف چند دقیقه چه بلایی به سر این معلم بازداشتی آورده بودند.

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
پومپئو: باید رو در روی آیت‌الله‌های ایران ایستاد نه اینکه آنها را در آغوش گرفت

پومپئو: باید رو در روی آیت‌الله‌های ایران ایستاد نه اینکه آنها را در آغوش گرفت

مایک پومپئو عصر پنجشنبه ۲۰دی۹۷ در سخنرانی خود گفت: «تردید» و «سکوت» دولت وقت آمریکا در زمان انتخابات سال ۸۸در ایران، باعث شد آخوندها آزادی را در ایران به بند بکشند.
وی در ادامه افزود: باید رو در روی آیت‌الله‌های ایران ایستاد نه اینکه آنها را در آغوش گرفت.
وی افزود: ما به دوران چشم بستن آگاهانه در قبال اقدامات رژیم ایران پایان دادیم. ما اعلام کردیم در کنار مردم ایران برای آزادیخواهی ایستاده‌ایم. آمریکای دوران دونالد ترامپ می‌گوید آمریکا نباید از آخوندها محافظت کند.
آقای پومپئو در آغاز سخنرانی‌اش تاکید کرد که «آمریکا نیرویی برای پیشبرد خیر و نیکی در خاورمیانه است».
وی زبان به انتقاد از سیاست خارجی باراک اوباما، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده، گشود و گفت که دولت او رویکردی «ساده‌لوحانه و پر واهمه» در مواجهه با طغیان‌هایی که خاورمیانه را در خود گرفت پیشه کرده بود.
به گفته پومپئو، «سوءبرداشت‌های» دولت اوباما از وضعیت خاورمیانه «عواقب سنگینی» به‌بار آورده است.
وزیر خارجه آمریکا گفت ایالات متحده تحت ریاست دونالد ترامپ توانسته است در کمتر از دو سال نقش سنتی خود را به عنوان «نیروی نیکی» در خاورمیانه احیاء کند.
او در ادامه گفت: «زمانی که مردم ایران در سال ۸۸ به پا خاستند» آمریکا اقدامی انجام نداد.
در اعتراض‌های این سال که ماه‌ها به درازا کشید، دهها نفر کشته و هزاران نیز بازداشت شدند. دولت باراک اوباما سرکوب معترضان توسط نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی را محکوم کرد و از دولت جمهوری اسلامی خواست تا به صدای مخالفان گوش بدهد.
رهبران این اعتراضات از اواخر سال ۱۳۸۹ حصر خانگی شدند که این حصر همچنان ادامه دارد، گرچه برخی گزارش‌های تایید نشده حاکی از برداشتن برخی محدودیت‌ها برای آنهاست.
۱۱ فوریه (۲۲ بهمن) ۴۰ سال پیش روزی است که این رژیم بی‌رحم سر کار آمد. دولت ترامپ در کنار مردم ایران می‌ایستد، چون آنها به دنبال آزادی و پاسخگویی هستند که شایستگی آن را دارند.
وزیر خارجه آمریکا در سخنان روز پنجشنبه خود گفت: ۱۱ فوریه (۲۲ بهمن) ۴۰ سال پیش روزی است که این رژیم بی‌رحم سر کار آمد. دولت ترامپ در کنار مردم ایران می‌ایستد، چون آنها به دنبال آزادی و پاسخگویی هستند که شایستگی آن را دارند.
به گفته وی، وقتی آمریکا عقب‌نشینی می‌کند هرج و مرج بوجود می‌آید. زمانی که آمریکا باعث شرم خودش می‌شد پایان یافته است.
پومپئو تاکید کرد که آمریکا از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ توانسته است روابطش را با کشورهای خاورمیانه بازسازی، و با ادعاهای دشمنانش و حقیقت زشت اسلام افراطی مقابله کند.
وزیر خارجه آمریکا افزود: «رئیس‌جمهور ترامپ چشم بستن بر اقدامات ایران را از بین برد، داریم با هم‌پیمانان کار می‌کنیم تا با اقدامات انقلابی رژیم ایران مقابله کنیم».
وی در عین حال خواستار مقابله بیشتر کشورهای مختلف با «فعالیت‌های پلید» جمهوری اسلامی شد.
وزیر خارجه آمریکا تأکید کرد که آمریکا به دنبال آن است تا «حتی یک نظامی ایرانی هم در سوریه نماند».
او گفت رژیم جمهوری اسلامی «نفوذ سرطانی خود را به سوریه و یمن و لبنان گسترش داد. حزب‌الله لبنان زرادخانه‌ای از راکت گرد آورد و اسرائیل را هدف گرفت و بشار اسد، مردم عادی کشورش را با گاز سارین هدف قرار داد. ما آن را محکوم کردیم اما کار دیگری نکردیم».
وزیر امور خارجه آمریکا ضمن انتقاد از «بی‌عملی» آمریکا طی سال‌های گذشته، قول داد که رویکرد ایالات متحده تغییر کرده و دیگر «هراس» نخواهد داشت.
وزیر خارجه آمریکا افزود: تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده علیه رژیم ایران قوی‌ترین تحریم‌ها در تاریخ هستند، و تا زمانی که رژیم ایران سیاست‌هایش که ایالات متحده و جامعه بین‌المللی را تهدید می‌کند تغییر ندهد این تحریم‌ها تشدید خواهد شد. https://t.me/CHZIR/11884
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
ما تن‌های رنج دیده اما از گذشتگان خویش آموخته‌‏ایم که «مقاومت» مهمترین حربه‏ علیه «شکنجه» و «زندان» است. هنگامی که ما در برابر استثمار، نابرابری، سرکوب، سانسور و شکنجه مقاومت‏مان را زندگی می‏کنیم و بر عقیده‌‏ی خویش می‏مانیم حتی اگر ده‏ها اعتراف کذب از ما بگیرند شکنجه‏ گران را ریش‏خند کرده ‏ایم. هنگامی که ما کنشگران صنفی در دانشگاه با همگنان‏مان در «کارخانه» و «آموزش‌وپرورش» اعلام همبستگی می‏کنیم و هنگامی که آنان از ما تشکر می‏کنند، این آن لحظه‏ ی درخشانی‏ست که اعلام می‌کند تازیانه‏ ها دیگر اثری ندارند.
ما در کنار اسماعیل‏ها علیه «کالا شدن» حیات اجتماعی، علیه «استثمار»، علیه «زور» و «فریب» با تمام توان مبارزه خواهیم کرد و با وجود تمامیِ زندان‏ها، حکم‏ها و شکنجه‌ها می‏کوشیم تا از «دانشگاه» فریادِ برابری طنین‌انداز شود و نه خوش‏خدمتی‏های جناحی. در این میان با وفاداری به سنتی که از جایگاهِ آن امروز سخن می‏گوییم همه‏ی قربانیان را به مقاومتی همبسته، کنار هم و در یک کلام «شورایی» فرا می‏خوانیم.
شوراهای صنفی دانشجویان کشور
January 10, 2019
https://t.me/CHZIR/11872
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
#من_هم_شکنجه_شدم
سهیل عربی
در خرداد ماه سال جاری به دستور حاج مرادی رئیس زندان تهران بزرگ، به زندان دو الف (بند ۲ الف سپاه در زندان اوین) برای بازجویی منتقل شدم و در حین بازجویی؛ با ضرب و شتم و شکنجه توسط شکنجه گران؛ بینی ام شکست.مرا به بیمارستان خمینی برده و بدون اجازه عمل جراحی به زندان تهران بزرگ بازگرداندند.
در زمانی که در سلول انفرادی بودم به یک زندانی تجا وز شد ؛ من اعتراض کردم به زندانی که این کار را کرده بود که با مشت به بینی ام زدند که شکست. بار دوم بخاطر نامه ای که در مورد وضعیت زندان تهران بزرگ نوشتم و پیرمردی را که بخاطرسرقت یک بسته زردآلو خوابانده بودند او را در توالت. وقتی افشا کردم؛ابتدا از افسر نگهبانها خواستند که مرا بزنند که افسر نگهبان قبول نکرد. یکی از زندانی های اجیر شده که بعنوان نفر خدمات آنجا کار می کرد هنگامی که در خواب بودم با مشت به بینی ام زد. آنقدر خون از بینی ام ریخته بود که تمام پتوها خونی شد. مرا به بیمارستان اعزام کردند که در اعزام هم افسر شعبه اعزام بنام تاجیک به من گفت باید ماسک بزنی من هم گفتم درآیین نامه ننوشته که من باید ماسک بزنم که با مشت و باتوم زد به سر و صورتم و در ضلع غربی بیمارستان امام خمینی به سربازها گفت که بزنیدش که انقدر زدند من از حال می رفتم دوباره با سطل آب رویم می ریختند و دوباره با مشت و لگد می زدند. مجموعا طی این مدت سه بار بینی ام را شکاندند.
علاوه بر اینها مرا که یک زندانی سیاسی بوده ام فقط بخاطر شکنجه و آزار بیشتر به زندان تهران بزرگ و بند معتادین و خلافکاران بردند درحالی که طبق قانون تفکیک جرائم باید جدای از زندانیان عادی حبس می کشیدم.
بعلت خونریزی در اثر سه بار شکستگی بینی در زندان تهران بزرگ در شرایط سختی بسر می برم. بینی ام مستمر خونریزی دارد اما مسولین بند علیرغم دردهای مستمر ناشی از شکستگی ، ماههاست به من اجازه مداوا و عمل جراحی را نمی دهند.
من هرآنچه واقعیت زندان تهران بزرگ بود را گفته بودم از جمعیت زیاد زندانی تا کف خوابی و غیره ...اما مرا به جرم نشر اکاذیب محکوم کردند. https://t.me/CHZIR/11869

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
محمود صالحی؛ “سخنی با اسماعیل بخشی و سپیده قلیان”
جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷ تهران ۱۲:۲۷

محمود صالحی، فعال کارگری، با انتشار نامه‌ای در حساب اینستاگرام خود، خطاب به «اسماعیل بخشی» و «سپیده قلیان» که اخیرا به افشای شکنجه‌شان در شبکه‌های اجتماعی پرداخته‌اند، ضمن اشاره به فشارهای موجود بر کارگران طی این سال‌ها، به مواردی از اعمال شکنجه و ضرب و جرح خود از سوی ماموران امنیتی اشاره می‌کند.
متن کامل این یادداشت را در ادامه بخوانید:
“سخنی با اسماعیل بخشی و سپیده قلیان
سال‌هاست جنبش کارگری ایران جهت احقاق حق با نظام سرمایه داری و کارفرمایان مبارزه کرده و خواهد کرد. در این راه هزاران نفر از بهترین افراد خود را از دست داده و باز هم به مبارزه خود علیه نابرابری مستحکم به پیش حرکت کرده و خواهند کرد.
اهداف این مبارزه سرنگونی جامعه نابرابر و طبقاتی موجود است و مستقر کردن جامعه ای که عاری از هر گونه ستم ،استثمار و نابرابری باشد. در این راه کارفرمایان و دولت حامی آنان نیز به اشکال مختلف ما را تهدید، احضار، شکنجه، محاکمه، زندان و در بعضی موارد ما کارگران را اعدام کرده‌اند.
من خودم ١٩ بار زندان رفتم و ده‌ها بار مورد ضرب و جرح از سوی ماموران بازداشت کننده قرار گرفته‌ام، دنده‌هایم شکسته، لگنم شکسته و آخرین بار کلیه‌هایم را در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج به دلیل اینکه داروهای مورد نیازم را قطع کردند، از دست دادم. سال‌هاست که مکالمات تلفنی خانوادگی ما و دوستانمان شنود می‌شود. یعنی ما به این اجحاف حق از سوی مسولان امنیتی عادت کرده‌ایم.
به این ترتیب وقتی نامه شماها را دیدیم برای ما تازگی نداشت. اما چیزی که برای ما تازگی داشت این بود که شماها با هویت حقیقی خود علیه کسانی که شماها را مورد ضرب و جرح قرار داده‌اند، اعلام جرم کردید و خواستار مناظره با مسئولان آنان شده‌اید.
شماها از این بابت نگران نباشید که مرجعی در کشور ما وجود ندارد تا به کیفرخواست شما ها رسیدگی کند. همین که ما دیگر نمی‌خواهیم در پشت درهای بسته شکنجه شویم و لام تا کام صحبت نکنیم، خودش یک پیروزی برای طبقه کارگر ایران و جهان است. صحبت‌های یک عده از مسئولان که خودشان بانی همه مشکلات این جامعه هستند برای ما هیچ ارزشی ندارد و ما در این شرایط حساس در کنار شماها هستیم.
پیروز و سربلند باشید عزیزان-از طرف محمود صالحی و نجیبه صالح زاده ۲۰ دیماه ۹۷”
لازم به توضیح است؛ اسماعیل بخشی، از کارگران بازداشتی هفت تپه که روز چهارشنبه ۲۱ آذرماه با سپردن وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده‌بود، در نامه‌ای از اعمال شکنجه و ضرب و جرحش توسط بازجویان در طول روند دادرسی خبر داده و وزیر اطلاعات را به یک مناظره در برنامه‌ی زنده تلویزیونی دعوت کرد.
گفتنی است، طی روزهای اخیر برخی رسانه‌های دولتی خبر دادند که علی مطهری نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با اسماعیل بخشی دیداری داشته و محمود واعظی، رئیس دفتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران با استناد به گزارش وزارت اطلاعات این کشور گفته است که اسماعیل بخشی کارگر کارخانه نیشکر هفت تپه از سوی وزارت اطلاعات شکنجه نشده و “حق وزارت اطلاعات و نظام است که از این شخص به دلیل اظهاراتش شکایت شود”.
این در حالی است که اسماعیل بخشی، ادعای مقامات ایرانی مبنی بر دعوت از او برای انجام تحقیقات در مورد شکنجه شدنش را تکذیب کرده و در حساب اینستاگرام خود نوشته‌است: «اینجانب تا این لحظه با هیچ گروه تحقیقی چه از طرف دولت، مجلس و قوه قضاییه در رابطه با پرونده‌ی شکنجه‌ام هیچ گفتگویی نداشته و حرف‌های مرا نشنیده‌اند. حرفی ندارم فقط دروغ نگویید.»
سپیده قلیان، فعال مدنی اهل اهواز و از بازداشت‌شدگان اعتراضات کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه که روز سه‌شنبه ۲۷ آذرماه، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شده‌، نیز از جمله کسانی است که گفته، حاضر است تا از آنچه در طول مدت بازداشت بر او و اسماعیل بخشی، گذشته در “دادگاهی عادلانه” و در خصوص شکنجه‌هایی که شده‌اند، شهادت بدهد.
پس از انتشار خبر شکنجه اسماعیل بخشی در شبکه‌های اجتماعی، شمار زیادی از فعالان مدنی و رسانه‌های حقوق بشری، این حرکت او را “تحسین برانگیز” خوانده و برخی زندانیان سیاسی یا خانواده‌هایشان با نوشتن یادداشت‌هایی با عنوان “من هم شکنجه شدم”، از اعمال شکنجه‌هایی که در زمان بازجویی به آن‌ها و نزدیکانشان شده‌، خبر داده‌اند.https://t.me/CHZIR/11888


https://t.me/CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختر بچه یی که در سرزمین نفت ومعادن و کشاورزی و ... در آروزی خوردن میوه است. شرمتان باد حاکمانی که آروزهای کودکان ما را این قدر کوچک کردید
#کیانوش_قهرمانی از بازداشت شدگان دیماه ۹۶ که هم اکنون دربند امنیتی زندان دیزل آباد کرمانشاه محبوس است به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به ۲۶ سال حبس محکوم شد. او هنگام بازداشت مدت ۴ ماه را در سلولهای انفرادی سپری کرده است.

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA