چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
433 subscribers
5.96K photos
577 videos
19 files
694 links
ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια

ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈

ஐ Anonymous:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=271063224 🎐

ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚
Download Telegram
New house?
Car?
Husband?


•| #MyShips #MyGames
👻8👾4
BuzZz⚡️
بالاخره وقت‌ کردم به شکل آراسته و ترتمیز، اطلاعات رو دسته‌بندی کنم
این دوست‌مون میخواد کره ای یاد بده، بسیار شیرین زبون و باحاله. خودش هم الان دو سالی هست اصلا تو کره داره زندگی میکنه و درس میخونه. خلاصه که فکر کنم گزینه ای بهتر از این برای آموزش آنلاین گیرتون نیاد. دست بجنبانید. 🥰✏️
من اگه یه زبونی رو تازه شروع نکرده بودم 100% باهاش کلاس برمیداشتم.
Audio
She's so out of reach, and I'm finding it hard
'Cause she makes me feel, makes me feel,
Like I try, like I try, like I'm trying too hard,
'Cause I'm not being me, and it's getting me down
That she makes me think, makes me think,
That I try, that I try, that I'm trying too hard again


[ #Music 🛹]
Pink 3D Wall.jpg
381.8 KB
برای گوشی دنبال والپیپر بودم، این چیزی نبود که بذارمش ولی خیلی خوش آب و رنگ بود گفتم شاید شما استفاده داشته باشید. 🦄🪷
👾7
با قدرت هرچه تمام تر دارم برد های پینترست قدیمم رو پاک میکنم چون خیلی در پیشرفت فردیم قرار موثر باشه مثلا :))
👾5
Winter is definitely on the way. In spite of being back at Hogwarts, I feel more alone than ever. I know you, of all people, will understand.


- HP
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
🥺🤍 | Our Omega leadernim •| #ReadWithMe
خیلی دیر آپ می‌کنه، الانم که رفته تو فاز کازپلی گنشین و اینا ولی از حق نگذریم زیباترین نامجین ها رو می‌کشه

•| #ReadWithMe | Our Omega leadernim
8🕊1
فردا ۶:۳۰ با خروج از خانه در هوای سردتر از امروز به زندگی برمی‌گردم... کاش ماگ بیرون‌برم نشکسته بود برای خودم شیر کاکائو برمیداشتم واسه مسیر ۱۵ دقیقه‌ای پیاده‌روی خونه تا مترو.🌚
2
به به اگه همین الان بیهوش بشم ۴ ساعت و ۲۰ دقیقه میتونم بخوابم! 🌈
👾8
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
به به اگه همین الان بیهوش بشم ۴ ساعت و ۲۰ دقیقه میتونم بخوابم! 🌈
در اصل، چندان خوابم نمیاد فقط جسمم کشش انجام کاری جز تنفس رو نداره 😅 حس این روح‌های فیلم‌های ماه رمضون رو دارم.
دارم کارهام رو در یک متریم می‌بینم اما توان لمس کردن شون رو ندارم 😬🍃
👻10
We all float down here
You'll float too... 🎈

- IT
👻1
Live Like There's No Tomorrow (From "Ramona and Beezus")
Selena & The Scene
If time came to an end today
And we left too many things to say
If we could turn it back
What would we want to change
And now's the time to take a chance
Come on, we gotta make a stand
What have we got to lose
The choice is in our hands
And we can find a way
To do anything, if we try to
Live like there's no tomorrow
'Cause all we have is here, right now
Love like it's all that we know

[ #Music 🛹 ]
بالاخره، برف به ستارخان رسید :))
6
بالاخره به اون دمایی رسیدیم که با سر انگشت های منجمد رو کیبورد بزنم و لذت ببرم 🧊
🎋
•| #MyGames
👾21
دلم می‌خواد بازم فیکشن بنویسم 😢
17
امروز استادم بهم گفت بار اولی که دیدمت فکر کردم طراح لباس باشی... 🌈🌱
13👻2🕊1👾1
لذتی که در petty بودن هست در ارتباط سالم نیست متاسفانه. 😔
چرا؟ چون برای بعضی از ما، سالم بودن انرژی می‌بره؛ وقتی ریشه‌هات مدت زیادی مجبور بودن در محیط ناسالم رشد کنن...
در نتیجه وقتی باهاتون سالم رفتار می‌کنیم واقعاً براش زحمت کشیدیم. توقع تشکر نداریم (ندارم) ولی حس خوبیه که دانسته بشه اینکه "برای این رفتار انرژی گذاشته شده." 🌱
🕊263
Forwarded from Lumos࿔️
🌿࿔️Soliloquy;
01/02/2024
ولی توی گنشین زندگی قشنگ جریان داره‌ها! یه جا میری یکی روی بالکن داره چنگ می‌زنه، اونورتر یکی داره از دریاچه آب برمیداره تا به عنوان آب جادویی بفروشه، اونورتر خرابه‌های باستانی و یه اژدها هست، بعدتر می‌رسی به دروازه‌های لیوئه و اگه شب باشه فانوس‌ها روشنن و بین کوه‌هایی که توی ابرن گم میشی، بین خدایان عجیب‌شون که شامل یه اژدها، گوزن و درنا می‌شن چرخ می‌زنی، داخل چاله‌ی سیاه کَزم سقوط می‌کنی در حالی که بالاتر به مقبره‌ی سربازانِ مرده در کزم سر زدی، از بالای وانگشواین به شیائو فکر می‌کنی و محض خوشی از آسانسورش بالا میری. پایین‌تر توی نقشه اینازوماست. اینجا یکی مشغول شمشیربازیه، یکی حافظه‌اش رو از دست داده، یکی عاشقه، یکی داره فرار می‌کنه، یکی وسایل آتیش‌بازی می‌سازه، ماشین‌ها بهت حمله می‌کنن، یکی داره کتاب می‌فروشه، بعد میری بالا کنار ساکورای بزرگ، یه سری به مقبره‌ی اونی می‌زنی که جرئت کرد صاعقه رو به مبارزه بطلبه، به جزیره‌ی مه‌زده میری و پسری که زمانی اونجا لالایی می‌خوند رو یادت میاد، اونورتر معبد و گربه‌های عجیب هستن. بعد بالاتر توی نقشه، سومروئه. جنگل قارچ‌ها و پری‌ها و آناراناها و موجودات عجیب، یه درخت بزرگ که بوی غذاهای عربی میده و یه جنگل که توش یه موجودی مشغولی پرواز کردنه، بعد از یه دیوار چوبی رد میشی تا به شن‌ها برسی و یه چیزی شبیه اهران ثلاثه‌ی مصر می‌بینی و حین گشت زدن به آدم‌هایی می‌خوری که مشغول زندگی کردنن. بعد از همه‌ی اینا، زیر تموم شن‌ها، جایی میری که همه آرزوش رو دارن! یه جای سبز که ابدیت توش قفل شده. بعدش که از همه جک و جونورهای بیابون رد شدی، یهو یه شهر هست که از سطح آب بالاتره و اطرافش آبشاره. مردم اینجا نمایش می‌بینن، حرف می‌زنن، غذا می‌پزن، کارگردان و عروسک‌سازن، موجودات عجیبی توی دهکده‌ی‌ کوچیک‌شون نشستن، یه دختر نقاش، موجوداتِ زاده‌ی آب دنبال شاهزاده‌ان. دورتر کلی خرابه هست، یه بندر آروم برخلاف بندرِ سومرو. میری زیر آب، خنک میشی، حتی فک‌ها هم دارن زندگی می‌کنن و صداهای بامزه‌ای میدن، با اون موجودات عجیب که شبیه نوویلتن بازی می‌کنی، رقص دو تا ربات رو می‌بینی، موجودات جادویی زیر آب، زیر آب، موسیقی‌ها، گرامافون‌های کنار صندلی. بعدش یاد شهربازی عجیب میفتی که توی یه قوطی بود…
یه جایی وسط نقشه هم دهکده چای پیداش می‌شه! پر از قوری و مه و گیاه‌های معطر و چای و روستاهایی که مردم توشون چای می‌کارن و می‌چینن، مقبره‌های زیر زمین و موجودات مه‌آلود و بزهای کوهی و کوه و پل‌های چوبی و ماهی‌های طلایی.
بله! حتی توی یه بازیِ ظاهراً معمولی هم زندگی این شکلی جریان داره؛ بعد ازم می‌پرسه چرا فکر می‌کنی واسه‌ی این جهان نیستی و باید دنبال دنیایی بگردی که ازش اومدی؟ DuUde!
6🕊1