چرا یادم میره در دهه چهارم زندگیم هستم و حتی با تلاش برای خاروندن پشت گردنمم ممکنه رگ هام بهم گره بخوره؟
الان با گردن کج نشستم دارم به کارهای بدم فکر میکنم 😭
بعدا نوشت: چوواننینگ درونم نشسته به پنجره نگاه میکنه، تیانوِن آه میکشد 😔
الان با گردن کج نشستم دارم به کارهای بدم فکر میکنم 😭
بعدا نوشت: چوواننینگ درونم نشسته به پنجره نگاه میکنه، تیانوِن آه میکشد 😔
👾8🦄6💅4✍2
دلم میخواد همین یه سری کتاب و انیمه و بازی محدودی که دارم (نسبت به چیزی که در جهان وجود داره) بذارم تو یه جعبه، برم یه گوشه تا آخر عمر با همینا خوشحال باشم 🥺🤍
🦄23
امروز به سایه میگفتم، سختترین قسمت تلاش کردن وقتی توانت محدوده اینه که اگه تلاشت جواب نده خیلی بیشتر درد داره. چون امکان رها کردن بیشتره... و چون توان محدوده، وقت زیادی رو شاید بذاری تا اثری دیگران در مثلا یک ساعت میگیرن ببینی...
ولی حتی ۱ قدم تلاش هم بهتر از هیچیه. نمیگم هر روز باید بتونی اون یه قدم رو برداری ولی هر روز باید باور داشته باشی حتی یه قدم هم مهمه... اگر امروز نمیتونی انجامش بدی، فکر نکن دیگه فردا برداشتنش بیفایده س...
ولی حتی ۱ قدم تلاش هم بهتر از هیچیه. نمیگم هر روز باید بتونی اون یه قدم رو برداری ولی هر روز باید باور داشته باشی حتی یه قدم هم مهمه... اگر امروز نمیتونی انجامش بدی، فکر نکن دیگه فردا برداشتنش بیفایده س...
✍11🦄2👾1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
خب بریم سراغ استاد اعظم تعالیم شیطانی یا همون MDZS :» اول از همه ناراحت نیستم که اینهمه مدت خوندنش رو عقب انداختم. حس میکنم بهتر بود یکم با این جهان آشنا بشم و بعد بیام سراغ این داستان تا قاطی نکنم مسائل رو. اولین داستان این سبکی که خوندم هاسکی بود (Dumb…
Re-reading:
Dumb Husky and His white Cat Shizun, this time in Persian
{ترجمه فارسی هنوز کامل نشده متاسفانه و ترجمه انگلیسیش هم از یه بخشهایی به بعد ماشینی میشه و کلا ترجمه درست حسابی پیدا کردن ازش سخته}
•| #ReadWithMe
Dumb Husky and His white Cat Shizun, this time in Persian
{ترجمه فارسی هنوز کامل نشده متاسفانه و ترجمه انگلیسیش هم از یه بخشهایی به بعد ماشینی میشه و کلا ترجمه درست حسابی پیدا کردن ازش سخته}
•| #ReadWithMe
TW: Anxiety ⚠️
اوایل هفته برای من خیلی سخت شدن، دلم نمیخواد به هیچ عنوان از خونه برم بیرون. حتی سرکار که میرم دوست دارم برگردم خونه... برای همین هرچی مرخصی دارم میره پای این حملات ناگهانی اضطراب و چون یهویی میگم، مجبورم صد مدل بهونه داشته باشم که باهاش موافقت بشه.
امروز واقعا حال فیزیکم بد بود ولی بیشترین دلیلی که زدم بیرون شرایط روحیم بود و تازه گفتم فردا هم نمیام. با اینکه هنوز اوکی ندادن ولی قصد رفتن ندارم در نهایت. آخه میدونم نمیتونم کار کنم!!! ولی باز اضطراب اونم دارم که احتمالاً از اینکه هی مرخصی های مختلف میگیرم به چشم شون یه آدم بهانه بیارِ بپیچونم 😅
خرید گوشی رو بخاطر اضطراب عقب انداختم، میخواستم برنامه پنجشنبه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل کنم... چون نمیدونستم چرا مضطربم.🐱
انیمه هایی که هر قسمتش رو سر ثانیه اومدنش میدیدم روی هم تلنبار شده...
کوئست های جدید گنشین که خودم و همه جهان میدونیم به محض اومدن تموم شون میکنم، باعث میشن نگران بشم که اگر نرسم انجام شون بدم چی :/
و همه اینا تازه برای الانیه که در کل بهتر شدم! دیگه به موقع میرسم سرکار، تو ساعت کاری واقعاً تلاش میکنم کار کنم. سعی کردم دانشم رو گسترش بدم! ولی به قول امیلیا، میگه تو دکمهی اعلام اضطرابت خراب شده... لزوماً این نیست که اتفاقی بیفته و فعالسازی بشه. خودش یهو حال میکنه الان استرس داشته باشیم! 🌈
البته امروز بیفایده نبود، آرایشگاه رفتم، موهامم کوتاه کردم (با اینکه بعد از چندسال تا سرشونه هام بلند شده بود و میخواستم بلند کنم اما بخاطر اینکه عادت ندارم به نگهداری موی بلند داشت میریخت)
دفترم رو سیمی کردم که فردا جزوههای پریمیرمم رو پاکنویس کنم.
درسهای گنشینیِ عسل رو رسوندم.
به آپدیت یوتوبرهام رسیدم...
ولی هیچکدوم در حدی نبودن که حس کنم تونستم خودم رو راضی نگه دارم... در نتیجه، یه لیست آماده میکنم. یه لیست واقعگرایانه که وقتی تغییری روش انجام میشه حداقل حس کنم واقعا تغییری تو زندگیم انجام شده. شما هم اگر چنین حسی دارید لیست کوتاه اما قابل انجام درست کنید. 🪼
اوایل هفته برای من خیلی سخت شدن، دلم نمیخواد به هیچ عنوان از خونه برم بیرون. حتی سرکار که میرم دوست دارم برگردم خونه... برای همین هرچی مرخصی دارم میره پای این حملات ناگهانی اضطراب و چون یهویی میگم، مجبورم صد مدل بهونه داشته باشم که باهاش موافقت بشه.
امروز واقعا حال فیزیکم بد بود ولی بیشترین دلیلی که زدم بیرون شرایط روحیم بود و تازه گفتم فردا هم نمیام. با اینکه هنوز اوکی ندادن ولی قصد رفتن ندارم در نهایت. آخه میدونم نمیتونم کار کنم!!! ولی باز اضطراب اونم دارم که احتمالاً از اینکه هی مرخصی های مختلف میگیرم به چشم شون یه آدم بهانه بیارِ بپیچونم 😅
خرید گوشی رو بخاطر اضطراب عقب انداختم، میخواستم برنامه پنجشنبه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل کنم... چون نمیدونستم چرا مضطربم.🐱
انیمه هایی که هر قسمتش رو سر ثانیه اومدنش میدیدم روی هم تلنبار شده...
کوئست های جدید گنشین که خودم و همه جهان میدونیم به محض اومدن تموم شون میکنم، باعث میشن نگران بشم که اگر نرسم انجام شون بدم چی :/
و همه اینا تازه برای الانیه که در کل بهتر شدم! دیگه به موقع میرسم سرکار، تو ساعت کاری واقعاً تلاش میکنم کار کنم. سعی کردم دانشم رو گسترش بدم! ولی به قول امیلیا، میگه تو دکمهی اعلام اضطرابت خراب شده... لزوماً این نیست که اتفاقی بیفته و فعالسازی بشه. خودش یهو حال میکنه الان استرس داشته باشیم!
البته امروز بیفایده نبود، آرایشگاه رفتم، موهامم کوتاه کردم (با اینکه بعد از چندسال تا سرشونه هام بلند شده بود و میخواستم بلند کنم اما بخاطر اینکه عادت ندارم به نگهداری موی بلند داشت میریخت)
دفترم رو سیمی کردم که فردا جزوههای پریمیرمم رو پاکنویس کنم.
درسهای گنشینیِ عسل رو رسوندم.
به آپدیت یوتوبرهام رسیدم...
ولی هیچکدوم در حدی نبودن که حس کنم تونستم خودم رو راضی نگه دارم... در نتیجه، یه لیست آماده میکنم. یه لیست واقعگرایانه که وقتی تغییری روش انجام میشه حداقل حس کنم واقعا تغییری تو زندگیم انجام شده. شما هم اگر چنین حسی دارید لیست کوتاه اما قابل انجام درست کنید. 🪼
✍17
این روزا حال عجیبی تو گنشین دارم. حس اتلاف وقت، چون چیزی خیلی نذاشتم باقی بمونه. یعنی هستا، تصادفی از یه گوشه رد میشم میبینم یه پازل هست اما از نظر نقشه و لیست کارها، همه رو ۱۰۰ هستن... البته برای اومدن فانتین ذوق دارم، فانتین دومین منطقهایه که بعد از حضورم تو بازی باز میشه. وقتی نصب کردم، ۳ منطقه اومده بود. سومرو اولین جایی بود بازیکن های قبل از منم نداشتنش و همه باهم رفتیم سراغش.
حقیقتا حس زیبا و جدید و بیاد موندنی ای بود...
نمیخوام در مورد گنشین برای خودم قانون بذارم چون نمیخوام برام تبدیل به یه کار توی لیست بشه اما خوب میشه اگه وقتی برای آموزش دیدن پای سیستم میشینم یهو به خودم نیام ببینم یکساعت گذشته و من تو بازی بودم.
•| #MyGames
حقیقتا حس زیبا و جدید و بیاد موندنی ای بود...
نمیخوام در مورد گنشین برای خودم قانون بذارم چون نمیخوام برام تبدیل به یه کار توی لیست بشه اما خوب میشه اگه وقتی برای آموزش دیدن پای سیستم میشینم یهو به خودم نیام ببینم یکساعت گذشته و من تو بازی بودم.
•| #MyGames
👾7
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
Devote! Devote! Devote your hearts! Turn your fleeting lives into flaming arrows Devote! Devote! Devote your hearts! Define with your own selves, the trail we need triumph••• Linked Horizons
But I'm only human
And I bleed when I fall down
I'm only human
And I crash and I break down
Your words in my head, knives in my heart
You build me up and then I fall apart
'Cause I'm only human•••
Human
And I bleed when I fall down
I'm only human
And I crash and I break down
Your words in my head, knives in my heart
You build me up and then I fall apart
'Cause I'm only human•••
Human