حرف زدن برام سخت شده یکم... و هرچی بیشتر حرف نمی‌زنم سخت تر میشه... اتفاق جدید و بزرگی نیفتاده که بگم تحت تاثیر واقعه خاصی بودم... این مدتی که نبودم، یکم سعی کردم آرامش بیشتری به خودم تزریق کنم. دونه دونه از تمام مسئولیت هام استعفا دادم، از همکلامی بیش از حد توانم کم کردم، حتی با برخی نزدیکان هم کم حرف شدم، و خب تاثیر داشت اما اونقدری که لازم داشتم جوابگو نبود...

در نتیجه، میخوام برای بدست آوردن آرامشم، این اکانتم رو مقداری خلوت کنم. اگر از چنل هاتون لفت دادم به این معنی نیست که زندگی روزمره تون برام اهمیتی نداره. فقط به خاطر اینکه نمیتونم به موقع بخونم‌شون و درست نمیدونم که جوین باشم و نخونم. چون اونطوری ممکنه از یه مساله مهم حرف زده باشید و به فرض اینکه من اونجا هستم و خوندمش، فکر کنید از سر بی اهمیتی نیومدم تا در موردش باهاتون هم کلام بشم... و ین یه سو تفاهم بزرگه. 🙌
من عادت دارم حتما پیام هایی که دارم رو بخونم و الان تو شرایطی هستم که نمیتونم با سرعت پیشرفت جهان همگام سازی بشم... اگر روزی بازم بهم اجازه بدید تو چنل هاتون برمی‌گردم 🍀
این میزان کم‌رنگ بودنم ظاهراً برای پارتنرم هم ناراحت کننده بوده و شاید بیش از این کمرنگ بودن رو خودخواهی می‌دونم. به خودم زمان دادم و کار چندانی از پیش نبردم پس برمی‌گردم اما با یه دایره کوچک‌تر.
یه زمانی خیلی ذوق داشتم اینجا ۸۰۰ نفره شده بود و روزانه‌نویسی های دیگه نهایت ۵۰۰ نفره بودن... ولی امروز ازتون می‌خوام اگر به دلیل اینکه من تو چنل‌تون هستم اینجا هستید، مشکلی نیست اگر برید. سعی می‌کنم با غیر مفید بودن حرفام کنار بیام و بزنم شون. ✌️

•| #Mia 🐱

Whatever •••

At the end of everyday as I come back from work:

•| #MyMood

دلم ساعت برنارد می‌خواد. بزنم رو توقف، بعدم ساعت رو بشکنم

💃🏃‍♀
[ #Music 🛹 ]

از گنشین چه المنتی هستم؟
۳ تا کوئیز دادم، یکیش انیمو شد، دوتا هایدرو... درنتیجه! 🫧🌊

•| #MyGames

اینا خیلی خوب بودن. کاش باز از اینا می‌ساخت یارو 😞💔

با سری دیگری از «کسی اینجا هست این دوتا رو یادش باشه؟» در خدمت شما هستیم. :)
00:30
همگی حدس بزنید (به جز ماریشکا چون تو پی‌وی بهش گفتم)

[ #Music 🛹 ]

جدید استریمرها، مخصوصا اونایی که به کاراکترهای گنشین ری‌اکشن میدن، یه چیزی بین شون معمول شده [اینکه میگم معمول شده از این نشات میگیره که دیدن برای بقیه جواب داده لابد اینا هم تکرار می‌کنن] وقتی ری‌اکشن میدن هی صدبار می‌پرسن این کاراکتر زیر سن قانونی هست یا نه؟ وای اگه زیر سنی قانونی باشه میان میبرنم زندان... وای این بالای سن قانونیه؟؟ پس مامی، هاپ هاپ هاپ... :/

چند تا چیز در مورد این رفتار غلطه. اوکی خوبه که حواست باشه حرف پدوفیلی‌طور نزنی اما اگه تمام ملاکت از اینکه بگی یکی هاته یا نه سنشه، پس در واقع فقط ترس از زندان تا الان جلوت رو گرفته؟؟ و هی مطمئن میشن که بگن اصلا نگاهی به کاراکترهای کوچیک ندارن ولی تا یکی بنظر میاد سنش قانونیه شروع می‌کنن مساله رو جنسی کردن.🧌
یعنی هیچ چیز دیگه ای نداری در مورد این شخصیت بگی؟ اینکه استایل جنگیدنش باحاله، لباس هاش طراحی خوبی داره، داستانش کنجکاو کننده س...🤷‍♀

فقط سن، هات بودن یا نبودن و در بعضی موارد موسیقی. این شده تولید محتواشون. درسته که ری‌اکشن دادن یجورایی تولید محتوای زرد محسوب میشه چون هوشمندی خاصی پشتش نیست اما حداقل اگه تحلیلی هم نیست میتونه خلاقانه باشه.🦄

واقعا تحلیل و بررسی کار هر کسی نیست و اون چند نفری هم که lore رو بررسی می‌کنن یا کمتر اهل ری‌اکشن هستن یا وقت نمی‌کنن. برای من حس خوبیه وقتایی که دارم کاری انجام میدم ری‌اکشن به چیزهای مورد علاقم نگاه کنم اما متاسفانه محتوای فعلی ۹۰٪ شده مردهای ۲۰ - ۳۰ ساله که راجع به سکسی بودن کاراکترها حرف میزنن، مطمئن میشن هر ۲ دقیقه ذکر کنن دوست دختر دارن و... در مورد کاراکترهای مرد باید کلی مغزشون رو بگردن که چیزی برای گفتن پیدا کنن، و خدا نکنه کاراکتر مرد، یکم ظریف باشه... آره نمیتونن چیز توهین آمیزی بگن چون کنسل میشن اما کاملا معلومه معذب میشن مخصوصا سر ونتی و لباس هاش یا توما، که کارهای خونه رو انجام میده قشنگ اینطوری میشن: 😓🙄🤨👀

خلاصه که اگه این مساله گسترش پیدا کنه، این تفریحم رو از دست میدم چون خسته شدم از اینکه بشنوم [یه کاراکتر بچه‌ی دیگه؟ اوه اوه الان نیان ببرنم، چشمم بهش افتاد]

اینو بلد نبودید؟ بذارید راهنمایی کنم:

تو هر شب مهتابی، تو آسمون آبی
هر جا ستاره ای بهت می خنده
در هر طلوع خورشید، در هر سرود امید
می توان مرا دید، می توان مرا دید...
می توان مرا دید، می توان مرا دید...


اگر بازم یادتون نیومد:
فیلم مریم و میتیل، اقتباسی بر اساس کتاب [ پرنده آبی - موریس مترلینک]

کور شدم اینقدر اینو دیدم

#Genshin

خستگیم یطوریه که امرور از ساعت ۲ خوابیدم تا ۵، الان باز خوابم میاد و از الان دلم می‌خواد فردا برق بره تو شرکت هم بخوابم 🙂

خب بذارید براتون بگم فیکشنی که داشتم از چایلد و ژانگلی میخوندم چطوری تموم شد. اول از همه در نظر داشته باشید که Delusion ها چه بلایی سر انسان هایی که Vision نداشتن میارن (Teppe که روحش شاد و یادش گرامی باد) {به طور کلی خیلی سریع عمر فرد رو تموم میکنن و مثلا فرد یک ماهه پیر میشه}
اگر ویژن داشته باشی، این روند سرعت کمتری میگیره اما بهرحال وجود داره. علاوه بر اون، چایلد از Foul legacy هم استفاده میکنه...


در آخر این داستان، آرکان کرایو کشته شده و ژانگلی با بدن اژدهاش سرزمین ها رو پرواز میکنه تا اینکه چایلد رو پیدا میکنه، مرد جوونی که (اون زمان) باید اوایل ده 30 زندگیش باشه تمام موهاش سفید شده، اول ژانگلی رو نمیشناسه و مشخصا زمان زیادی براش نمونده؛ اما ژانگلی بالاخره اون رو با خودش به Liyue میبره و از آلبیدو، کلودریتینر و بایژو میخواد براش دنبال درمان بگردن و در آخر درمانی که پیدا میکنه اینه که یه نیروی زندگی مثل باتری به همراه چایلد باشه تا زنده و سالم نگهش داره. ظاهرش جوون نمیشه اما میتونه سالم و طولانی زندگی کنه... و ژانگلی نیروی زندگی خودش رو برای این کار میذاره و به کسی که دوستش داره زندگی می بخشه:

Years turned to decades, decades to centuries before people of Liyue started talking about A new, White haired adeptus with heart of core lapis...

•| #ReadWithMe #MyGames

دلایل زندگی آپدیت شد: سالاد 🥝 میخواد جنگیر آبی ببینه.

الان یادم افتاد وقتی Pandora Hearts تموم شد تو موقعیت صحبت ازش نبودم... الانم خیلی 100 نیستم ولی به محض اینکه بتونم باید بیام و بهش بپردازم...