چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
433 subscribers
5.92K photos
577 videos
18 files
694 links
ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια

ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈

ஐ Anonymous:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=271063224 🎐

ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚
Download Telegram
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
When the world's crashing down When I fall and hit the ground I will turn myself around Don't you try to stop me I, I won't cry I, I'll get by I, I'll survive••• Alice
I remember tears streaming down your face
When I said I'll never let you go
When all those shadows almost killed your light

I remember you said don't leave me here alone
But all that's dead and gone and passed tonight•••

Safe & Sound
Adrenalina Ft. Jennifer Lopez Y Ricky Martin
Wisin
Dame un minuto
Contigo disfruto
Se vuelve y me deja bruto
Si me das la verde, ejecuto
Si tú eres la jefa, me recluto
Deja que ocurra
Caliente que el tiempo transcurra
El ambiente la pone ardiente
Se pega y en el oído me susurra
Abusa y me engatusa
La falda más cara
Combina con la blusa
Se mete en mi mente como una intrusa
Yo le pido que lo haga y no se rehúsa
Dame más
Yo te llevo en la nave si tú te vas
Y quizás
Me digas que quieres más, más
Yo quiero saber lo que tu das!!

[ #Music 🛹 ]
یه مدت یه برنامه‌ی مهمی داشتم و بخاطرش یکم حواسم به خورد و خوراک و اینام بود... الان که اونم نیست عملا روزی دارم نیم کیلو شیرینی می‌خرم :» نیم فاکینگ کیلو...
🐳10🌚1
گربه اعظم^^
🐳10😁1
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
برای شروع قسمت ۱۰ نیاز به شناخت این جین داریم که اینجا در موردش گفتم. و وقتی ۱۰ قسمت رو کامل بنویسم و ویرایش بشه میتونم بالاخره بیارمش برای شروع آپ. پس اگر امروز انرژی های خوبی بهم برسه و بتونم سالن پیدا کنم، اینو می‌نویسم. فقط احتمالا داره که دارای اسمات…
یعنی باور کنم که شد 16 صفحه؟ اونم در خلاصه ترین و روزنامه نویسی طور ترین حالت ممکن؟ 🤒
فکر نکنم اصلا اینجا گذاشتنش شکیل بشه... خیلی زیاد و عجله ای شده ولی زیادی شاخ و برگ دادن بهش رو دوست ندارم. مثلا قراره خلاصه ای از گذشته ها باشن!
❤‍🔥11🤯6
تو مترو جا نبوده، بزور خودش رو فشار داده نشسته، هی میگه برو اونور، میبینه چسبیدم به شیشه ی صندلی... ولی بازم میگه «چادریا اینجوری شدن جا هست! جا نمیدن بشینیم!»
(شال هم سرش بود حالا) گفتم جا می‌بینی شما؟
بلند شدم، گفتم شما بشین از چادری ها صحبت کن یکم، ناراضی نباشی یه وقت...

احتمالا باید به روی خودم نمی آوردم ولی واقعاً نتونستم نشستن نزدیکش رو هم تحمل کنم. چه برسه شنیدن حرفاش...
🤯43😢16👏7🤡2
دارم فکر می‌کنم یه زمانی واقعاً و به معنای حقیقی کلمه خوره کتاب بودم، mortal instruments و clock work ها رو همه رو تو یک ماه اینا تموم کردم. داریم راجع به ۱۰ تا کتاب با قطر بالای ۵ سانت، نسخه انگلیسی صحبت می‌کنیم:)
👏23🤯11🍓2😢1
Forwarded from چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉ (✥° Mια⁷ °◍)
هرچی تمام سال هایی که کلاس زبان می رفتم املا تمرین کرده بودم، این suggestion و Auto correct گوشی داره میشوره می‌بره...
😁7🤡2
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام ببخشید میپرسم. چجوری زبانت رو اینقدر تقویت کردی؟ میشه یه راهنمایی بکنی؟ من فاشق کتاب های انگلیسی ام اما نمیتونم خیلی هاشون رو بخونم با اینکه کلاس زبانمم تا مرحله اول بزرگسالان خوندم(الان چهارساله از کلاس هم دور بودم و زبانم افت کرده)
Forwarded from Secret place
من همیشه همه‌ کارام رو تو زندگیم مخفیانه و مثل‌ مجرم ها انجام دادم. چرا؟ چون مامانم نمیخواست.
یادمه ابتدایی که بودم کلاس چهارم اینا دم در مدرسمون لواشک و باقالی میفروختن و همه بچه ها هم میخریدن ولی مامان من همیشه بهم میگفت هیچوقت ازشون خرید نکن چون کثیفن ، من هم با عذاب وجدان و فقط هر چند وقت یک بار میخریدم و همیشه سریع توی راه برگشت میخوردمش که یه وقت نفهمه...
یادمه کلاس سوم که بودم یه سوپر مارکت اونور خیابون خونمون بود و بعضی وقتا عرفان ازش خوراکی میخرید ولی من اجازه نداشتم برم چون مامانم میترسید از خیابون رد شم. پس اون کار رو هم یواشکی و با ترس و عذاب وجدان انجام میدادم... دوستامو یواشکی بردم خونمون ، یواشکی بیرون رفتم ، یواشکی خیلی چیزای معمولی مثل دستبند برا خودم میخریدم(از نظر مامانم فقط هدر دادن پول بود) ، یواشکی رمان میخوندم ، یواشکی کتاب خریدم ، یواشکی دوستامو دیدم ، یواشکی گریه کردم ، یواشکی خندیدم و برای هر کاری که توی زندگیم کردم عذاب وجدان داشتم و دارم انگار که هر بار دارم یه جرم مرتکب میشم.
همیشه ی خدا استرس دارم که نکنه یه روز مامانم بفهمه امروز پیش دوستام بودم ، نکنه کتاب جدیدایی که گرفتم رو ببینه ، نکنه بره سراغ کشوهام ، نکنه دوباره دفترا و نوشته هام رو بخونه ، نکنه بفهمه فلانی اومده بوده خونمون ، نکنه دیر برسم خونه و هزاران فکر و خیال دیگه...
دلم برای خودم میسوزه. خیلی دلم برای خودم میسوزه که توی زندگیم خیلی چیز هارو حتی تجربه نکردم ولی از نظر خانواده ام همیشه بچه ی "بدی" بودم... با اینکه حتی نصف کارهایی که کردم رو نمیدونن هنوز از نظرشون دختر 'خرابی' هستم.
😢48🤯2🤝2
شیپ مورد علاقه‌ی این روزهام از گنشین

•| #MyGames
🥰13
در راستای این سخن ونته، مدت ها بود منتظر بودم این عکسه رو یجا استفاده کنم...😌
🥰9👏1
میدونم باید بنویسم... و فقط دارم با گنشین ازش فرار میکنم. به دی که دیگه این جور وقت هایی که نوشتن رو دوست دارم، گنشین هم بهم نمی چسبه ولی فکر اینکه بنویسم و خوب نشه و ناامید بشم خیلی بده
👌10😢1
من کلا از بچگی، بخاطر علاقه مامان به تاریخ و زندگینامه های افراد مختلف، خیلی تاریخ میخوندم و دوست داشتم. از داستان های تاریخی خیالی گرفته تا زندگی نامه های واقعی... ولی بازم الان که دارم برای 7 گناه، بیشتر وارد تاریخ هایی میشم که کمتر اتفاقات پر سر و صدا توشون افتاده، کلی چیز جالب کشف میکنم. کلی سلسله های کوچیک که اونقدر مهم نبودن که تو کتاب های تاریخی بیان اما اسم و قصه های خوبی دارن.
🥰20
Forwarded from Just Gobo
همین.
😁10
Just Gobo
همین.
فقط میم هایی که سالاد از Boyfriends استخراج میکنه>>>>>
😁7