توی کولر نشستم عملا ولی بازم گرممه

چه بارونیهههههه

I almost came out to my mom?
Felt so horrible containing myself not to confirm her suspicions.
I didn't deny it...
Just didn't say yes or no when she asked me...

Someone told her something... I don't know who or why, but it just felt so bad... I can't even describe how disgusting it felt not to be able to say it to her face.
Not that I'm scared. I just wanted it to be over... Every second I spend around her ages me...

الان حالم این شکلیه. اگر نمی‌تونید ببینید برای اینه که تو گروه نظرات لیبرته نیستید و it's your loss واقعاً...

یکی تون برنده شد اینو راستی، ولی ناشناس بود و حالا موندم چطوری پیداش کنم

بعدا نوشت: گفتید به ناشناسش ریپلای بزنم و زدم :)

هیچوقت جرعت نکنید وقتی یکی یه حرف مثبت یا امیدوار کننده زد، توی جنگ باهاش بیوفتید تا خلافش رو بهش ثابت کنید. از کجا معلوم، شاید اون کلی با خودش جنگیده تا دست رو زانوهاش بزاره و از جاش بلند شه و کلی سختی کشیده تا بتونه دوباره خودش رو امیدوار کنه و سخن امیدوار کننده و مثبتی رو به زبون بیاره. 🌿

من واقعا از ناخن های اینقدر بلند می‌ترسم، میترسم کور بشن خودشون اونوقت یه عده باهاشون انقدر راحتن که چنین طرح هایی میتونن بکشن... مثل آب خوردن :)

Fairy, where are you going?
I'm going to gather up all the light
And illuminate your tomorrow

Oh yeah can you hear my voice?
Oh yeah even if I go hoarse I'll keep shouting
Oh yeah until your heart can hear it
Oh yeah Oh yeah

The moon and the sun high-five
You haven't forgotten anything, have you?
It's strange without you
I can't even find something to want

Snowing, I was able to open up and give it a smile
Because we have time to snuggle up and be together
Fairy, where are you going?
I'm going to gather up all the light
And illuminate your tomorrow

Don't say goodbye

[ #Music 🛹 ]

حیف بدون ینفی و سایو عملاً فلج به حساب میام وگرنه اکانت گنشینم رو می‌فروختم پولشو حیف و میل می‌کردم :) و دوباره اکانت می‌زدم...

-
سلام و شب بخیر

امشب توسط یکی از خواننده‌ها به مطلب مهم و قابل توجهی پی بردیم که خاطر نویسندگانمون رو آزرد.
فردی به نام " متین سرمد"، که حقیقی بودن هویتش جای بحث داره، چندین اثر از چندین نویسنده رو به نام خودش منتشر کرده. این شخص حتی زحمت تغییر نام فیکشن رو هم به خودش نداده و تنها با تغییر اسامی شخصیت ها، فیکشن دیگران رو در سایت های رمان آپلود کرده‌.
فیکشن Deep اثر Canzonet و فیکشن Raspberries For Captain Miller از Marishka مواردی هستن که از چنل ما تو سایت های مختلف آپلود شدن.
متأسفانه ما به عنوان نویسنده‌ی فیکشن از حقوق نویسندگان برخوردار نیستیم. مدت ها زمان برد تا آثارمون بدون اجازه‌ی ما در چنل‌های دیگه آپلود نشن، مدت ها زمان برد تا فندوم ها با اصولی که باید در مورد فیکشن رعایت کنن آشنا بشن اما هنوز هم موارد این چنینی، هر بار به شیوه‌ای جدید تر و آزار دهنده تر، اتفاق می‌افته.
داستانی که ساعت ها براش زمان صرف شده، به راحتی و با تغییر اسامی به نام شخص دیگه‌ای آپلود میشه و کسی هم پاسخگوی این سرقت نیست! دزد ناشناس این رمان ها به خودش اجازه داده تا بعضی از آثار سرقت شده رو به مرحله‌ی چاپ برسونه و از این طریق درآمد کسب کنه! با اینکه ادمین یک سایت به ما وعده‌ی بررسی داده، اما نشر فیک‌ها به یک یا دو سایت محدود نمیشن.
به همین دلیل لیستی از چند سایت ها آماده کردیم تا با اطلاع به نویسندگان و خوانندگان فیکشن از شما کمک طلب کنیم.
شاید حجم زیادی از پیام ها ادامینشون رو مجاب کنه تا رمان های سرقت شده رو از سایتشون پاک کنن. در صورتیکه نتیجه‌ای از پیام های ما حاصل نشه مجبور به ریپورت توسط خیل بزرگی تر از افراد می‌شیم.
باید اضافه کنم که این سرقت ادبی به فندوم ما محدود نمیشه؛ حتی ممکنه داستانی که شما نوشتین رو هم در سایت رمان های ایرانی پیدا کنین.
لینک‌ها اینجا قرار میگیرن اما احتمال آپدیت شدنشون وجود داره. لطفا این پیام رو برای باقی چنل‌ها ارسال کنین تا اگه اثری از نویسندگانشون وجود داره بتونن هرچه سریع تر پیگیری کنن.
ممنون که در این راه کنارمون هستین و از نویسندگان فیکشن حمایت می‌کنین.

1. لینک سایت
2. لینک سایت
3. لینک سایت
4. لینک سایت
5. لینک سایت
6. لینک سایت
7. لینک سایت
8. لینک سایت
9. لینک سایت
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 @BTSIR7_FF 」

سعی کنید در قسمت تماس‌ با ادمین سایت‌ها، براشون پیام بگذارید و توضیح بدید که این کارها متعلق به شخص دیگه‌ای هستن.

لطفاً لطفاً لطفاً! فقط چند دقیقه از شما زمان می‌بره که کاری که سال‌ها از یک نویسنده زمان برده تا خلق بشه رو از دزدی نجات بدید 🤍

ولی از اینکه حتی این رو فور نکردن خیلیا ناراحت نشدم، بجز اونایی که، منی که چیزی برای کسی فور نمیکنم وقتی ازم هر سوالی یا کمکی داشتن واسشون تو چنلم یا از تک تک دوستام پرسیدم...

قرار نیست همیشه همه کارشون به شما بیفته. فقط یکبار فرصت دارید نشون بدید انسان های قدرشناسی هستید یا نه

از کجا می‌فهمم اوضاع واقعا بده؟ اینکه حتی با صدای بلند گوش دادن به Back Door هم نمیتونه کمک کنه تمرکز کنم.

با وجود سردرد به Cypher 4 پناه می‌بریم 🙂🙂🥲 چون کار باید امروز دیگه تحویل بشه...

دلم براش تنگ شده، شاید امروز اگر بشینم سر طراحی به خودم خوندن مجدد scum رو هدیه بدم 🥺❤️