موضوعش در مورد دختری بود که تو سن ۲۹ سالگی گیر کرده و پیر نمیشه... قشنگ بود. 🤍
•| #WatchWithMe | The Age of Adaline
•| #WatchWithMe | The Age of Adaline
❤16👍3
میخوام آخرین محافظ رو ویرایش کنم از اکسو و بیتیاس بکنمش بیتیاس و تیاکستی ولی وقت ندارم 😭
🔥16😢7
آقا من دیگه دوست دختر نمیخوام، من فقط ژانگلی میخوام و بس... 💔❤️🩹
👍8❤2🤯1😢1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
So, I got a drama suggestion from "Her" 💕 ( ꈍᴗꈍ) Yumi's cells, try it... It's cute... •| #WatchWithMe
شرایطی که من باهاش سلولهای یومی ۱ رو دیدم و شرایطی که حالا دارم ۲ رو باهاش میبینم مقداری خیلی شبیه موقعیت کاراکتر اصلیه و این باعث میشه عملاً درحال زجر کشیدن تماشا کنم. امیدوارم حداقل خدا یه جینیانگ بفرسته این وسط که منم ۲ روزی رو خوش باشم 😁
•| #WatchWithMe
•| #WatchWithMe
❤7
Sneakily arts
The Sun & The Moon drawing. @Sneakily_arts
دیدم پستی که از کارهای آرمان، گذاشتم حق مطلب رو ادا نکرد، بذارید با دست هایی که اون هنر ها رو میکشه هم آشنا تون کنم. کارها هم قیمت خوبی دارن هم واقعاً زیبا و شیک هستن برای هدیه دادن عالیه.
Forwarded from ︵‿ᴍᴇʀᴍᴀɪᴅ‿︵ (_ᴍɪɴᴀ)
_ آدمایی که نیازت دارن...
و به همین دلیل کنارتن خیلی ترسناکن نه؟!
و به همین دلیل کنارتن خیلی ترسناکن نه؟!
👍5
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
ماریشکا داره در مورد این حس که یهو دوست داریم همه چی رو پاک کنیم و غیب بشیم حرف میزنه.
ماریشکا داره یه حرف های مهمی میزنه. خودم الان به دلایلی نمیتونم دنبال کنم ولی شما استفاده کنید.
👍4❤3
Forwarded from توصیه کمک (◕ᴗ◕✿) (Mια)
⭕ ما در حال حاضر سه بخش داریم
این بخش ها شامل :
1. #خوانندگی_کاور 🎤
2. #کارهای_هنری 🎨
3. #نویسندگی_ترجمه 📜
میباشند.
که هر بخش ادمین های خودش رو داره
حالا با توجه به موضوع چنلتون میبینید که جزو کدوم بخش هستش و به ادمین اون بخش پیام میدید و حالا نمونه کار یا معرفی نامه ای یا حتی بنر چنل یا پیجتون رو میفرستید
● ادمین های بخش [خوانندگی کاور] :
@Itsmarian
@Negin_karim
@strong_sn
● ادمین های بخش [کارهای هنری] :
@setarehroshanaee
@Riana_Waity
@Imahdiss
● ادمین های بخش [نویسندگی_ترجمه] :
@setarehroshanaee
@Im_demoni
@DTG261
@strong_sn
◣ @TosieKomak ◢
این بخش ها شامل :
1. #خوانندگی_کاور 🎤
2. #کارهای_هنری 🎨
3. #نویسندگی_ترجمه 📜
میباشند.
که هر بخش ادمین های خودش رو داره
حالا با توجه به موضوع چنلتون میبینید که جزو کدوم بخش هستش و به ادمین اون بخش پیام میدید و حالا نمونه کار یا معرفی نامه ای یا حتی بنر چنل یا پیجتون رو میفرستید
● ادمین های بخش [خوانندگی کاور] :
@Itsmarian
@Negin_karim
@strong_sn
● ادمین های بخش [کارهای هنری] :
@setarehroshanaee
@Riana_Waity
@Imahdiss
● ادمین های بخش [نویسندگی_ترجمه] :
@setarehroshanaee
@Im_demoni
@DTG261
@strong_sn
◣ @TosieKomak ◢
👍1
توصیه کمک (◕ᴗ◕✿)
⭕ ما در حال حاضر سه بخش داریم این بخش ها شامل : 1. #خوانندگی_کاور 🎤 2. #کارهای_هنری 🎨 3. #نویسندگی_ترجمه 📜 میباشند. که هر بخش ادمین های خودش رو داره حالا با توجه به موضوع چنلتون میبینید که جزو کدوم بخش هستش و به ادمین اون بخش پیام میدید و حالا نمونه کار…
میتونید برای معرفی چنل هاتون به اینجا مراجعه کنید و خب طبیعتاً جوین باشید که به بقیه هم کمک کنید و تو چنل هاشون جوین بشید
👍2
× آدم ها رو درک نمیکنم... نه شادی ها نه غم هاشون و نه رفتار هاشون رو...
× یکی از استوری کردن تبریک های تولدش لذت میبره، یکی این کار رو مسخره بازی میبینه.
× یکی از آزادی دم میزنه ولی به یه قشر خاص فحش میده و میگه باید نابود بشن...
× یکی خسته اس از ادامه و یکی معتقده همه اگر بخوان میتونن ادامه بدن و بستگی به خودشون داره.
× یکی از عمد تظاهر به ضعف میکنه چون از توجه دیگران لذت میبره، یکی داره له میشه اما وانمود میکنه قویه و مشکلی نداره.
^ و من که هیچکدوم رو درک نمیکنم. نمیدونم دلم میخواد مثل کدوم باشم. نمیدونم کدوم شادتره و کدوم آیندهی بهتری در انتظارشه. فقط مینشینم و نگاه شون میکنم و به این فکر میکنم که چرا نمیتونم مثل بقیه تصمیم بگیرم...
× یکی از استوری کردن تبریک های تولدش لذت میبره، یکی این کار رو مسخره بازی میبینه.
× یکی از آزادی دم میزنه ولی به یه قشر خاص فحش میده و میگه باید نابود بشن...
× یکی خسته اس از ادامه و یکی معتقده همه اگر بخوان میتونن ادامه بدن و بستگی به خودشون داره.
× یکی از عمد تظاهر به ضعف میکنه چون از توجه دیگران لذت میبره، یکی داره له میشه اما وانمود میکنه قویه و مشکلی نداره.
^ و من که هیچکدوم رو درک نمیکنم. نمیدونم دلم میخواد مثل کدوم باشم. نمیدونم کدوم شادتره و کدوم آیندهی بهتری در انتظارشه. فقط مینشینم و نگاه شون میکنم و به این فکر میکنم که چرا نمیتونم مثل بقیه تصمیم بگیرم...
👍30🤔2👎1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
Suddenly I know I'm not sleeping hello, oh I'm still here all that's left of yesterday••• Hello
Do you need, do you need someone?
Are you scared of what's to come?
If you leave then who will the next one be?
Will he do the same or will he let you see?
You don't have to hurt, you don't have to hurt anymore
With a little time, take a look and find what you're searching for
You are broken on the floor
And you're crying, crying
He has done this all before
But you're lying, lying
To yourself, that he'll find help
That he will change to someone else
But you're broken on the floor
Still asking him for more•••
Broken
Are you scared of what's to come?
If you leave then who will the next one be?
Will he do the same or will he let you see?
You don't have to hurt, you don't have to hurt anymore
With a little time, take a look and find what you're searching for
You are broken on the floor
And you're crying, crying
He has done this all before
But you're lying, lying
To yourself, that he'll find help
That he will change to someone else
But you're broken on the floor
Still asking him for more•••
Broken
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
¶ ۱۰۰۹ - اولین سوکجین - دریای نروژ (دریای شمالی) سفر روی دریا رو دوست نداشت و اگر یه انتخاب خودش بود، حداقل توی کابین میموند و روی عرشه نمیاومد. بوی نمک توی هوا حالش رو بدتر میکرد، معمولاً دریا زده میشد و نمیتونست چیزی جز چای بی کیفیت و جوشیده بخوره اما…
¶ ۱۸۹۹ - اولین تهیونگ - زمین های ایالتی یوتا - آمریکا
مهربون بود. حداقل اینطوری فکر میکرد. شایدم فقط مودب بود. آخه از نسل اشراف انگلیسی بود که به عنوان نمایندهی ملکه اومده بودن اینجا.
برای همه وقت میذاشت، حتی شده یکم. دلش نمیاومد کسی رو ناراحت کنه. حتی من که تقریباً نامرئی بودم. بردهی شرقی که اربابش تو کره، در کنار چند طاقه ابریشم به یه تاجر آمریکایی هدیه داده بود.
محبت رو نمیشناختم تا اون نگاهش بهم افتاد. میگفت چشمهام گرد نقره داره و وقتی میخندم همهجا پر از ستاره میشه...
اما بعد از یه مدت دیگه دنبال گرد نقره نمیاومد. وقتی میدید با حسرت بهش نگاه میکنم میاومد کنارم و بهم میگفت شب به دیدنم میاد ولی بازم پیداش نمیشد... اونوقت بعد از چند روز بر میگشت پیشم و میگفت مشکل تو نیستی...
ولی مشکل دقیقا من بودم چون پیش همه بود بجز من... میفهمیدم که با اونها بهش خوش میگذره چون مثل خودش فکر میکردن. مثل خودش حرف میزدن و لباس میپوشیدن... اما لبخندهاش بهم قطع نمیشد.
فکر میکنم دلش نمیخواست ناراحتم کنه اما اینجوری فقط بیشتر اذیت میشدم.
اگه حداقل رک بهم میگفت نمیخواد باهام وقت بگذرونه شاید هربار با ذوق و شوق ازش نمیخواستم که برای تماشای اسب ها همراهم بیاد.
شاید هربار یه کُره اسب جدید راه میافتاد اولین نفر به اون نشونش نمیدادم...
وقتی نگاهش روی لب هام متوقف میشد و میگفت بوسیدن من رو توی رویاهاش دیده، شاید من اول به سمتش خم نمیشدم...
اگر فقط بهم میگفت میخواد حس خوبی پیدا کنه از اینکه میخوامش، میخواد ببینه که چقدر روم اثر میذاره و نگاهِ پر از علاقهام به خودش رو دوست داره، باهاش همراهی میکردم...
اما اینکه تا لحظهی آخر وانمود کرد میخواد ازم مراقبت کنه ولی وقتی یکی شبونه با عشقش، دیده بودشون، شایعه کرد اون پسر من بودم تا از اون پسر محافظت کنه...
اگر موقعی که داشتن دست هام رو میبستن اون رو پشت سرش پناه نداده بود شاید... فقط شاید اینقدر دیدنش قلبم رو درد نمیآورد
تههیونگ تو رقت انگیز زندگی کردی. اگه فقط یکم غرور داشتی، حداقل موقع سوختن بین شعلههای مجازات حداقل با چشمهای خیس نگاهش نمیکردی تا شاید تو چشمهای اون هم نمی از اشک نشسته باشه...
•| #MyBooks - 7Sins [7 Deadly sins]
مهربون بود. حداقل اینطوری فکر میکرد. شایدم فقط مودب بود. آخه از نسل اشراف انگلیسی بود که به عنوان نمایندهی ملکه اومده بودن اینجا.
برای همه وقت میذاشت، حتی شده یکم. دلش نمیاومد کسی رو ناراحت کنه. حتی من که تقریباً نامرئی بودم. بردهی شرقی که اربابش تو کره، در کنار چند طاقه ابریشم به یه تاجر آمریکایی هدیه داده بود.
محبت رو نمیشناختم تا اون نگاهش بهم افتاد. میگفت چشمهام گرد نقره داره و وقتی میخندم همهجا پر از ستاره میشه...
اما بعد از یه مدت دیگه دنبال گرد نقره نمیاومد. وقتی میدید با حسرت بهش نگاه میکنم میاومد کنارم و بهم میگفت شب به دیدنم میاد ولی بازم پیداش نمیشد... اونوقت بعد از چند روز بر میگشت پیشم و میگفت مشکل تو نیستی...
ولی مشکل دقیقا من بودم چون پیش همه بود بجز من... میفهمیدم که با اونها بهش خوش میگذره چون مثل خودش فکر میکردن. مثل خودش حرف میزدن و لباس میپوشیدن... اما لبخندهاش بهم قطع نمیشد.
فکر میکنم دلش نمیخواست ناراحتم کنه اما اینجوری فقط بیشتر اذیت میشدم.
اگه حداقل رک بهم میگفت نمیخواد باهام وقت بگذرونه شاید هربار با ذوق و شوق ازش نمیخواستم که برای تماشای اسب ها همراهم بیاد.
شاید هربار یه کُره اسب جدید راه میافتاد اولین نفر به اون نشونش نمیدادم...
وقتی نگاهش روی لب هام متوقف میشد و میگفت بوسیدن من رو توی رویاهاش دیده، شاید من اول به سمتش خم نمیشدم...
اگر فقط بهم میگفت میخواد حس خوبی پیدا کنه از اینکه میخوامش، میخواد ببینه که چقدر روم اثر میذاره و نگاهِ پر از علاقهام به خودش رو دوست داره، باهاش همراهی میکردم...
اما اینکه تا لحظهی آخر وانمود کرد میخواد ازم مراقبت کنه ولی وقتی یکی شبونه با عشقش، دیده بودشون، شایعه کرد اون پسر من بودم تا از اون پسر محافظت کنه...
اگر موقعی که داشتن دست هام رو میبستن اون رو پشت سرش پناه نداده بود شاید... فقط شاید اینقدر دیدنش قلبم رو درد نمیآورد
تههیونگ تو رقت انگیز زندگی کردی. اگه فقط یکم غرور داشتی، حداقل موقع سوختن بین شعلههای مجازات حداقل با چشمهای خیس نگاهش نمیکردی تا شاید تو چشمهای اون هم نمی از اشک نشسته باشه...
•| #MyBooks - 7Sins [7 Deadly sins]
🔥12😢8
اگر کسی آخرین محافظ خونده و دوستش داشته ممنون میشم بیاد من رو قانع کنه آماده سازی برای آپ کردنش در لیبرته کار احمقانهای نیست 🤍
❤11
روحم امروز اینطوریه که صبح به زور کشوندمش سرکار، ساعت ۱۱ در گوشم گفت اگه دوست نداری بعد از ظهر قانعت کنم زیر اتوبوس دراز بکشی تا بمیریم، الان قانع شو که بریم خونه.
و الان با قدم هایی که هر کدوم ۵ ثانیه طول میکشن داریم میریم خونه...
و الان با قدم هایی که هر کدوم ۵ ثانیه طول میکشن داریم میریم خونه...
😢10❤1
Forwarded from برنامه ناشناس
https://t.me/ButtonEyed/7584
لطفا از لیبرته این نوشته جذاب رو دریغ نکن🙏
اصلا آپش کنی دوباره میخونم و نظر میدم😭✨✨
https://t.me/ButtonEyed/7584
لطفا از لیبرته این نوشته جذاب رو دریغ نکن🙏
اصلا آپش کنی دوباره میخونم و نظر میدم😭✨✨
Telegram
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
اگر کسی آخرین محافظ خونده و دوستش داشته ممنون میشم بیاد من رو قانع کنه آماده سازی برای آپ کردنش در لیبرته کار احمقانهای نیست 🤍
Forwarded from برنامه ناشناس
https://t.me/ButtonEyed/7584
من نخوندمش ولی به نظرم اگه از همین اول به کارت ایمان نداری قید آپ کردنش رو بزن. اگه از الان بهش شک داشته باشی در طول آپش هم اذیت میشی.
https://t.me/ButtonEyed/7584
من نخوندمش ولی به نظرم اگه از همین اول به کارت ایمان نداری قید آپ کردنش رو بزن. اگه از الان بهش شک داشته باشی در طول آپش هم اذیت میشی.
Telegram
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
اگر کسی آخرین محافظ خونده و دوستش داشته ممنون میشم بیاد من رو قانع کنه آماده سازی برای آپ کردنش در لیبرته کار احمقانهای نیست 🤍
👍6