✓ تا یجایی میتونم بگم مشکل از من نیست.
✓ تا یه وقتی میتونم به خودم دلداری بدم که از خودم آدم بهتری میسازم که حس پس زده شدن تمام سلول هام رو پر نکنه.
✓ تا یجایی میتونم بخاطر اینکه بنظر قابل احترام و اعتماد بیام کارهایی رو بکنم که برام سخته...
✓ تا یه جایی میتونم جای خالی خودم رو بین شادی های دیگران نگاه کنم و فکر نکنم «منم بلدم اون آدم خاصی باشم که تو یاد بقیه میمونه بدون اینکه مجبور باشه خیلی خوشگل یا خیلی بامزه باشه، فقط باید بهم یکم فرصت بدن»
✓ تا یجایی میتونم خودم رو با اطرافیانِ دوستام مقایسه نکنم، که جوری که کنار هم میخندن یا بلدن چطوری و کجا کمک بخوان و کی کمک رو رد کنن تا بنظر نیاد از قدرت شون چیزی کم شده.
¶ بعدش دیگه فقط من میمونم و خودم و کلی سرزنش، که دیدی نتونستی باحال باشی؟ حتی اینم بلد نبودی که حداقل نشون ندی چقدر باحال نیستی؟ حالا مجبور بودی فلان فکر و مشکل توی ذهنت رو همینجوری یهو مطرح کنی؟
∆ بعد به اینجا که میرسه دیگه حتی خودمم نمیتونم چیزی جز اینکه «راه رو اشتباه اومدی و دیگه پلی نمونده که از روش برگردی عقب» رو بشنوم...
✓ تا یه وقتی میتونم به خودم دلداری بدم که از خودم آدم بهتری میسازم که حس پس زده شدن تمام سلول هام رو پر نکنه.
✓ تا یجایی میتونم بخاطر اینکه بنظر قابل احترام و اعتماد بیام کارهایی رو بکنم که برام سخته...
✓ تا یه جایی میتونم جای خالی خودم رو بین شادی های دیگران نگاه کنم و فکر نکنم «منم بلدم اون آدم خاصی باشم که تو یاد بقیه میمونه بدون اینکه مجبور باشه خیلی خوشگل یا خیلی بامزه باشه، فقط باید بهم یکم فرصت بدن»
✓ تا یجایی میتونم خودم رو با اطرافیانِ دوستام مقایسه نکنم، که جوری که کنار هم میخندن یا بلدن چطوری و کجا کمک بخوان و کی کمک رو رد کنن تا بنظر نیاد از قدرت شون چیزی کم شده.
¶ بعدش دیگه فقط من میمونم و خودم و کلی سرزنش، که دیدی نتونستی باحال باشی؟ حتی اینم بلد نبودی که حداقل نشون ندی چقدر باحال نیستی؟ حالا مجبور بودی فلان فکر و مشکل توی ذهنت رو همینجوری یهو مطرح کنی؟
∆ بعد به اینجا که میرسه دیگه حتی خودمم نمیتونم چیزی جز اینکه «راه رو اشتباه اومدی و دیگه پلی نمونده که از روش برگردی عقب» رو بشنوم...
❤10😢8👍4
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
ماریشکا داره در مورد انتخاب رشته صحبت میکنه.
ماریشکا داره در مورد این حس که یهو دوست داریم همه چی رو پاک کنیم و غیب بشیم حرف میزنه.
❤1
این منصفانه نیست که من به عنوان گربه به دنیا نیومدم...
😢16👍11❤2🥰2😁1
گاهی هم باید یکی دو قدم به عقب برداریم تا متوجه بشیم چقدر برای کسانی که بهشون اهمیت میدیم کم اهمیتیم... و برعکس.
البته معمولاً نمیشه کار چندانی در موردش انجام داد و به قول سلنا، The heart wants what it wants و این صحبت ها ولی بازم بدونیم بهتره حداقل تا ندونستنش.
البته معمولاً نمیشه کار چندانی در موردش انجام داد و به قول سلنا، The heart wants what it wants و این صحبت ها ولی بازم بدونیم بهتره حداقل تا ندونستنش.
❤14👍4
چقدر روی پر حرفم رو دوست ندارم. خیلی ایکس نابجا میگه، در جا و زمان نادرست :((
❤9👎8😢5
تمام چادر هام به فنا رفتن و مامانمم دیگه برام نمیدوزه 🙄 کی حال و مال داره بره خرید چادر حالا این وسط 😭
😢16
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
فکر میکنم این بهترین توصیف برای ۷ گناه کیبره باشه. در واتپد، علاوه بر پیشگفتار قسمت ۱ رو هم گذاشتم که اسپویلهای آینده رو بهتر درک کنید. اگر واتپد ندارید یا میخوایید وقتی آپ شروع شد زودتر از همهجا بخونید، اینجا رو امتحان کنید •| #MyBooks
¶ ۱۰۰۹ - اولین سوکجین - دریای نروژ (دریای شمالی)
سفر روی دریا رو دوست نداشت و اگر یه انتخاب خودش بود، حداقل توی کابین میموند و روی عرشه نمیاومد. بوی نمک توی هوا حالش رو بدتر میکرد، معمولاً دریا زده میشد و نمیتونست چیزی جز چای بی کیفیت و جوشیده بخوره اما چارهای جز بودن روی عرشهی اون کشتی و پذیرفتن مسئولیت تمیزکاری و کارهای ریز و درشت مربوط به آشپزی، شستوشو و تعمیرات نداشت...
وقتی با کشتی تجاری سفر میکنی و کشتیت به کشتی وایکینگ ها برخورد میکنه و با اولین حمله شون غرق میشه، انتخاب های زیادی نداری. یا میپذیری که همراه کشتی غرق بشی و یا مجبوری ثابت کنی چندین زبان و مهارت بلدی و بدرد شون میخوری...
مخصوصاً اگر مهارت های جنگی نداشته باشی و نتونی پا به پاشون برای اشغال کشورهای جدید بجنگی.
البته سوکجین، در تمام ۳۵ سال عمرش حس این رو داشت که گم شده و روزی میرسه که پیدا میکنه این جایی که روحش میخواد باشه رو پیدا میکنه.
حتی حالا هم موقع تمیز کردن عرشهی ساخته شده از جنس چوب بلوط از عرق نیشکر، چیزی ته وجودش فریاد میکشید که یجایی، کسی هست که برای نجاتش میاد...
•| #MyBooks - 7Sins [7 Deadly sins]
وایکینگ ها: دریانوردانی جهانگرد و جستجوگر که به دنبال نقره و برده؛ از جنوب اسکاندیناوی (دانمارک، نروژ و سوئد) شکل گرفتنند. منطقه وسیع شمالی، مرکزی، شرقی و غربی اروپا بین اواخر سده هشتم تا یازدهم میلادی. گفته می شود که وایکینگ ها قبل از کریستف کلمب قاره آمریکا را کشف کردند. در اکتشافات البسه و جواهرات وایکینگ ها، نمادهایی ایرانی، ابریشم و حتی نوعی فولاد ایرانی هم کشف شده که گویای داشتن روابط تجاری بین این گروه و حاکمان ایران می باشد.
وایکینگ ها دارای مذاهب چند خدایی بوده و خدایان شمالی را پرستش می کردند.
سفر روی دریا رو دوست نداشت و اگر یه انتخاب خودش بود، حداقل توی کابین میموند و روی عرشه نمیاومد. بوی نمک توی هوا حالش رو بدتر میکرد، معمولاً دریا زده میشد و نمیتونست چیزی جز چای بی کیفیت و جوشیده بخوره اما چارهای جز بودن روی عرشهی اون کشتی و پذیرفتن مسئولیت تمیزکاری و کارهای ریز و درشت مربوط به آشپزی، شستوشو و تعمیرات نداشت...
وقتی با کشتی تجاری سفر میکنی و کشتیت به کشتی وایکینگ ها برخورد میکنه و با اولین حمله شون غرق میشه، انتخاب های زیادی نداری. یا میپذیری که همراه کشتی غرق بشی و یا مجبوری ثابت کنی چندین زبان و مهارت بلدی و بدرد شون میخوری...
مخصوصاً اگر مهارت های جنگی نداشته باشی و نتونی پا به پاشون برای اشغال کشورهای جدید بجنگی.
البته سوکجین، در تمام ۳۵ سال عمرش حس این رو داشت که گم شده و روزی میرسه که پیدا میکنه این جایی که روحش میخواد باشه رو پیدا میکنه.
حتی حالا هم موقع تمیز کردن عرشهی ساخته شده از جنس چوب بلوط از عرق نیشکر، چیزی ته وجودش فریاد میکشید که یجایی، کسی هست که برای نجاتش میاد...
•| #MyBooks - 7Sins [7 Deadly sins]
وایکینگ ها: دریانوردانی جهانگرد و جستجوگر که به دنبال نقره و برده؛ از جنوب اسکاندیناوی (دانمارک، نروژ و سوئد) شکل گرفتنند. منطقه وسیع شمالی، مرکزی، شرقی و غربی اروپا بین اواخر سده هشتم تا یازدهم میلادی. گفته می شود که وایکینگ ها قبل از کریستف کلمب قاره آمریکا را کشف کردند. در اکتشافات البسه و جواهرات وایکینگ ها، نمادهایی ایرانی، ابریشم و حتی نوعی فولاد ایرانی هم کشف شده که گویای داشتن روابط تجاری بین این گروه و حاکمان ایران می باشد.
وایکینگ ها دارای مذاهب چند خدایی بوده و خدایان شمالی را پرستش می کردند.
❤14🤯1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
¶ ۱۰۰۹ - اولین سوکجین - دریای نروژ (دریای شمالی) سفر روی دریا رو دوست نداشت و اگر یه انتخاب خودش بود، حداقل توی کابین میموند و روی عرشه نمیاومد. بوی نمک توی هوا حالش رو بدتر میکرد، معمولاً دریا زده میشد و نمیتونست چیزی جز چای بی کیفیت و جوشیده بخوره اما…
اگر قسمت اول رو از واتپد نخوندید این توضیح رو بدم که این اسپویل ها لزوماً تو داستان اصلی نمیان. مثلاً خود داستان از سوکجین چهارم شروع میشه 🙂
🤩4😢1
امروز که میخوام زود برسم خونه بازی جدید بیتیاس رو نصب کنم تا ۸ شب تو خیابونام. زیباست 🤍☺️
👍4
کاش آهنگی که من دارم میشنوم و حس میکنم موقع راه رفتن باهاش خیلی cool ام رو بقیه هم میشنیدن و فکر نمیکردن طرف اوسگولی چیزیه 😶🌫🥶
😁19👍13
Forwarded from نه بیشتر انسان (𝑺𝑶𝑵𝑰𝑨*𝑰𝒁)
بچههایی که کنکور دارین برای همتوننن آرزوی موفقیت میکنمممم 3>>>
❤16
من *داشتن ۴۹۳۹۲۹۲ تا دوست*
من * پیام دادن به یک یکِ ۴۹۳۹۲۹۲ نفر شون*: پنجشنبه بریـ
اونا:
کنکور دارم
امتحان دارم
مهمون داریم
فعلا حقوق نگرفتم
گرمه
.
.
.
از انصاف نگذرم اول از همه به امیلیا🌵 گفتم و گفت میاد ولی چون یکار گروهیه، ۲ نفر فایدهای نداره...
{ و برعکس قدیم، تو شرایطی نیستم که تیم از کسانی که از قبل نمیشناسم جمع کنم بریم }
من * پیام دادن به یک یکِ ۴۹۳۹۲۹۲ نفر شون*: پنجشنبه بریـ
اونا:
کنکور دارم
امتحان دارم
مهمون داریم
فعلا حقوق نگرفتم
گرمه
.
.
.
از انصاف نگذرم اول از همه به امیلیا🌵 گفتم و گفت میاد ولی چون یکار گروهیه، ۲ نفر فایدهای نداره...
{ و برعکس قدیم، تو شرایطی نیستم که تیم از کسانی که از قبل نمیشناسم جمع کنم بریم }
❤8😁3👍1👎1