چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
432 subscribers
5.96K photos
577 videos
19 files
694 links
ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια

ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈

ஐ Anonymous:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=271063224 🎐

ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚
Download Telegram
https://t.me/Tanzaniaa/9979

M: Mia - IU

A: AuRoRa - ONEWE

E: Error - VIXX

D: Dangerously - Charile Puth

E: Expectations - Lauren Jauregui

H: Hold me tight or don't - Fallout boy

منبع: با حروف اسم تون آهنگ بگید
👍7
Forwarded from °° Vente (Vente)
💢💢 bon.tibf.ir 💢💢

بچه‌ها برای نمایشگاه کتاب امسال میتونید مثل سری پیش از این‌جا بن تخفیف دانشجویی بگیرید، فقط حواستون باشه که مدت زمانش محدوده پس زود ثبت نام کنید.
👍7
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
🎐 علل الحساب اینجا جوین باشید و منتظر: محل انتظار •| #MyBooks
کی فکرش رو می کرد که پیدا کردن دوباره شوق نوشتن باعث بشه من بیش از 24 ساعت وارد گنشینم نشم؟؟؟
4
چیزی که اینستاگرام رو باز کنی میخوره تو صورتت 😅😌
4
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
چیزی که اینستاگرام رو باز کنی میخوره تو صورتت 😅😌
ولی جدا فکر نمی‌کردم این‌قدر Masculine درصد بالایی در بیاد برام، جالب بود.
3
Forwarded from 🌧️🌸GₑₙₛₕᵢₙₛᵢₘₚS🌸🌧️ (🗽𝘚𝘢𝘯𝘥𝘔𝘢𝘯🎠)
وقتی دوستات پیشی هستن.
4
وقتی بچه بودم موهای بلند دوست داشتم، مامانم همیشه می‌برد کوتاه می‌کرد...
الان غر میزنه چرا اینقدر کوتاه می‌کنی.
دوست داشتم موهامو رنگ کنم، الان فراری‌ام، همه‌اش میگه اصلا به خودت نمی‌رسی...
مهمونی رفتن دوست داشتم، تو جمع بودن برام لذت بخش بود و کلی کار دیگه که اون موقع نمیشد، نمی‌ذاشتن و من می‌خواستم و حالا اونا میخوان و من دیگه نمی‌خوام یا نمی‌تونم... و بابتش بحث داریم.

چطوری به خودمون اجازه میدیم اینجوری یه نفر دیگه رو کنترل کنیم؟ با فکر اینکه صلاحش رو می‌خوام بهش فشار بیاریم تا جوری باشه که از نظر ما بهتره...
واقعاً چی فکر می‌کنیم؟
👍50😢6
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
قدرت فرازمینی مورد علاقه؟ مرتب کردن هر نوع صف ( اتوبوس، نانوایی و...) بر طبق حق، با یک اشاره 👈
الان چون اعصابم خرده، پودر کردن کسانی که صف رو رعایت نمی‌کنن رو به مرتب کردن صف ترجیح میدم 😌
👍10
الان برسم خونه، سوپ جو بذارم میپزه تا ۸؟ صبح قبل سرکار خیس کردم جو رو 🤔😁
👍19👎1
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
چیه؟ به تفکرات پوسیده ات نمی‌خورد بحث این سری چنل امیلیا که لینک نزدی؟ 😏 بگی داره از چی صحبت می‌کنه
👎30🤯10
برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ چیه؟ به تفکرات پوسیده ات نمی‌خورد بحث این سری چنل امیلیا که لینک نزدی؟ 😏 بگی داره از چی صحبت می‌کنه
شاید باورش سخت باشه ولی من و کیمیا می‌تونیم در حین دوست بودن اختلاف نظر هم داشته باشیم. البته من داشتم سوپ میذاشتم و درکنارش گنشین بازی می‌کردم و اصلا چنلش رو چک نکرده بودم که براتون لینک بذارم یا نه 😁
👏188
دلم میخواست منم یه روزایی تو زندگیم در دسترس نبودم. آفلاین بودم یا مثلا کاری که بهم سپرده میشد انجام نمی دادم و بعد همه درکم می کردن...
حس میکنم اونجوری محبوب تر بودم و حضورم ارزش بیشتری داشت برای بقیه...
👍206🤔2👎1
تو هری پاتر، اونجا که هرماینی داره میگه معجون عشق براش چه رایحه ای داره و چی جذبش میکنه یادتونه؟
برای من در صدر لیست، بوی پوشال کولر تازه تعویض شده قرار داره.
😁19👍4👏4
از اونجایی که فردا مامانم برمیگرده و دیگه نمیتونم با آسایش و صدای بلند گنشین بازی کنم، این دو روز جوری پای گنشین بودم که چشمام قرمز شده. بچه ها میگن هر موقع بازی رو باز میکنیم تو آنلاینی.
همزمان هم یکی از داستان هام رو مینویسم هم فیلم های قدیمی مورد علاقم رو زدم در حال پخش، بازی که میکنم صداشو بشنوم.

مغزم: 🥵
🤯11
Me to Kimiya: Inazuma is an unforgiving land 😔😞

Also me: *Spends Two days straight in Inazuma*
😁4
روز هایی که فکر می کنید زیادی معمولی هستید چیکار می کنید؟ نه اینکه معمولی بودن بد باشه ها... فقط بعد از یه مدتی که فکر کردی ویژه‌ای، حس اینکه معمولی هستی چندان دلنشین نیست. تو چنین زمان هایی چه می‌کنی؟
🔗 Link 🔗
(هنوز مطمئن نیستم نتایج رو بیارم اینجا یا فقط خودم بخونم. فعلا بفرستید تا ببینم)
🥰4🤔2
نکاتی که دارید میگید خیلی کمکم می‌کنن. ممنون،

در ضمن از سریال‌هایی که یه مدت ترکونده بودن و همه میدیدن زمان مناسبی گذشته و علاوه بر اینکه حس نمی‌کنم تو موج جمعیتی یکسان با همه افراد اطرافم قرار گرفتم، دیگه امکان اسپویل اومده پایین، میتونم با خیال راحت برم ببینم :)
👍9🤩3
Forwarded from ‹ Liberté Novels ›
#MoodBoard#TaeJin

¶ اون روز یه روز عالی بود، یه پری بندانگشتی جلوی چشمش وسط بزرگترین آفتابگردان مزرعه‌اش خوابیده بود! اولین بار بود که یه پری مزرعه اون رو انتخاب می‌کرد.🌻
نزدیک‌تر شد تا بهتر ببینه اما شکستن شاخه زیر پاش باعث شد پریِ خسته، از خواب بپره... و با دیدن انسان بزرگی که بهش زل زده بود، بخواد بین گرده‌های گل شیرجه بزنه اما محکم به دسته‌های دونه آفتابگردان برخورد کنه.
دیشب از دسته پری‌های توت‌فرنگی جا مونده و گم شده بود و مجبور شده بود روی این گل زرد که شبیه یه سیبل فرود بزرگ بود بشینه تا نفسی تازه کنه...
و حالا برنامه‌‌اش برای فرار با شنیدن صدای خنده‌های اون گنده‌بک متوقف شد، نتونست جلوی خودش رو بگیره و توپید:«به چی می‌خندی؟!»
تهیونگ سعی کرد خودش رو کنترل کنه:«همه پری‌های مزرعه این‌قدر بانمک و خوشگلن؟»
جین سعی کرد سرخی گونه‌هاش رو پنهان کنه و پرسید:«میدونی مزرعه توت‌فرنگی کدوم طرفه؟ از دوستام جاموندم.»🍓
تهیونگ سر تکون داد:«میدونم کدوم طرفه، دور نیست اما نظرت چیه اینجا بمونی و بشی تنها پری مزرعه من، بجای اینکه بشی یک پری بین صد تا پری مزرعه توت‌فرنگی؟»


By Simba & Mia
༺ Liberté Novels ༻
1👍1
من این یارو رو امروز تو مانستد دیدم، از fontaine اومده و در ازای مرغ و سوییت فلاور و اینا بهتون پول و جم میده.
👍10