این مدت انیمه BL زیاد دیدم اما اکثرا بخاطر اسمات فراوان قابل معرفی نیستن. اما این یکی هم داستانش قشنگ بود هم کوتاه بود هم خیلی مسائل غیرقابل معرفی توش نبود اونقدر 😅❤️

•| #WatchWithMe | Yes, no, or maybe?

امیلیا داره در مورد انسان های رو اعصاب سبزی پاک می‌کنه 😁

این هم دیدم، مافیایی طور بود. ۲ قسمت ۲۰ دقیقه ای بود. راضیم 😇

•| #WatchWithMe | Tight Rope

ولی Attack Titan بازم تموم نشد 😐 قشنگ ما رو مسخره خودشون کردن، سینماییشم باز می‌خواد کلی بره رو اعصابم 😤

اینو امروز تو توییتر دیدم. قشنگ بود. استفاده کنید... 🌈

[ #Music 🛹 ]

یه عده تازه یادشون افتاده با محتوای تولید شده در اینجا ارتباط برقرار نمیکنن 😁

اونا به خاطر موسیقیشون به جشنواره ها میرن. به خاطر موسیقیشون کاندید میشن و به خاطر زحمتی که میکشن. نه برای این که کره این و از یه سریال انگلیسی یاد گرفتن. نه برای این که دنبال شالگردن بقیه بگردن. خیلی دلم میخواد یکی آمار بگیره دقیق معلوم شه چند درصد این سوال ها واقعا مربوط به بی تی اسه و پرت و پلا نیست. یه جوریه اگه یه مصاحبه رو ببینی تقریبا همه جواب ها تا آخر مراسم دستت میاد چون همه سوالا عین همن. حال آدم رو بهم میزنن چون سوال خوب داشتن و درست پرسیدنش تنها کاریه که باید انجام بدن و کل ماموریتشون برای هر آرتیست نهایتا ۱۰ دقیقست. خجالت آوره که یه اسکریپت سرهم بندی کردن و بی تی اس مجبورن با لبخند به همه چیز جواب بدن و این داستان از ۲۰۱۷ تا خود امروز داره تکرار میشه.

این جالب بود ☺️🤍

#QUOTEs

《برای اولین بار دیدم که اعضا جلوی من رقصیدن و اونجا بود که فهمیدم چرا مردم بی‌تی‌اس رو دوست دارن.》

- کیم سوکجین، لایو بعد از گرمی ۲۰۲۲

•. #BlackShine 🌌 | @Army_Area .•

مردهایی که من دوست دارم :

من اینجا (خانه وارونه) رو یک‌سالی می‌شد که نشون کرده بودم برم اما انگار آدم مناسبش رو پیدا نکرده بودم و تنها رفتن هم برام جالب نبود چون بیشترین هدفش عکاسیه و من اصلا از عکاسی از خودم نه خوشم میاد نه بلدم چه کنم... تا اینکه امسال برای عید یادم افتاد یه نفر رو می‌شناسم که همواره بخاطر دوناتو هم که شده تو چیتگر می‌چرخه.🍩
من معمولا وقتی با کسی بیرون میرم راهیابی و مدیریت رو به عهده میگیرم چون یا جایی میرم که خودم قبلا رفتم که خب بلدمش یا جایی میرم که همراهمم نرفته پس باید خودم جلو بیفتم 😁 اما اینبار مانی راه بلد بود که برام خیلی جدید بود کسی من رو هدایت کنه.
اول یکم دور دریاچه قدم زدیم، بعد رفتیم یه کتابفروشی خیلی باحال که با وجود اینکه من در مرکز پلنر خاورمیانه (میدون انقلاب) رفت و آمد می‌کنم این میزان از تنوع برام جدید بود. 🤩
بعد یکم قدم زدیم، کلی دکه‌ی کیوت خوراکی وجود داشت که هر کدوم یه استایل و تمی داشتن ولی خب اکثرا بخاطر ماه رمضون یا بسته بودن یا سرویس دهی نداشتن. ما هم یکم دونات بیرون بر گرفتیم چون من فعلا چند روز روزه نیستم. رفتیم دور دریاچه نوش کردیم...جای شما خالی، من طعم دونات کِرم بروله دوست داشتم.😋

قبل از هر چیزی همین‌جا حمایت و تایید خودم رو نسبت به دوناتو اعلام می‌کنم. تنوع دونات هاشون عالی بود و من با اینکه معده ام حساسه، اصلا اذیت نشدم و خمیر نبود...😅🍩
بعد رفتیم سراغ خود جنس، همون خانه وارونه. باید همینجا بهتون بگن، جالب بود ولی به هزینه‌اش نمی ارزید. نفری ۵۰ تومن ورودی، برای ۸ تا آیتم که ۳ تاش هم نمیشد با گوشی عکاسی کنی... و در نهایت اگر می‌خواستی عکس هایی که اون ها گرفتن چاپ کنی، حدود ۱۰۰ تومن یا بیشتر می‌شد. دریافت فایل هم دونه ای ۶۰ تومن، که خب ما بیشترش رو خودمون عکاسی کرده بودیم و فقط ۲ تا از عکس های اون ها رو دریافت کردیم اما برای من چیزی نبود که قرار باشه لزوما تکرارش کنم، مگر موارد خاص چون تازه بعد از یک‌بار آدم دستش میاد ژست گرفتنش چطوریاس...
در نهایت هم ماندانا تا یه مسیری باهام اومد که باز هم جز دسته کارهایی بود که برای دیگران انجام داده بودم ولی کسی با خودم انجامش نداده بود... درکل خاطره‌ی خوبی از روزی ساختم که شک داشت قراره دقیقاً چطور پیش بره ☺️ البته قرار بود دوچرخه سواری هم کنیم که من دیگه دیره شده بود ایشالا دفعه‌های بعدی 😚

اطلاعاتش رو براتون میگذارم اگر کنجکاو هستید

•| #MyCity

قبل از رفتن تو گوگل سرچ کنید چند تا ایده برای عکاسی بگیرید، اینجوری براتون جالب تر میشه 😈

من کلا سعی می‌کنم با بچه‌های کار رو در رو نشم چون همیشه شنیدم که خرید کردن ازشون فایده نداره چون معمولا پول ها رو ازشون میگیرن و به خودشون چیزی نمی‌رسه... و نهایت شنیده بودم اگر می‌خوایید کمک کنید خوراکی و لباس بهشون بدید اما دیروز دیدم یکی شون کنار خیابون چند تا ژله و عروسک بساط کرده بود، ژله ها رو برای بچه‌های خواهرم خریدم چون داشتم میرفتم اونجا... و مامانم گفت خوبه که دوست داشتی بهش کمک کنی اما یه مطلبی برات می‌فرستم اون رو بخونی شاید بهتر باشه... و چون دیدم مطلب خیلی خوبی بود، میذارم شما هم استفاده کنید:

💠چطور با کودکان دستفروش برخورد کنیم؟

🔹چیزی نخرید!
بیشتر این بچه‌ها رو خونواده‌هاشون روزانه اجاره میدن. پولی که به اونها میدین و فروختن تمام چیزایی که دستشونه باعث نمیشه اونا رو زودتر بفرستن خونه. به محض تموم شدن مثلا یک بسته چسب، یکی دیگه میدن که بفروشه.

🔸بهشون بی اعتنایی نکنین!
نادیده نگیرینشون. بی‌اعتنا نباشین. راهتون رو نکشین و نرین. شیشه ماشین رو ندین بالا. این کارا باعث میشه اون بچه با تنفر از اجتماع بزرگ بشه. صبور باشین و توضیح بدین که اون وسیله رو لازم ندارين. خشونت به خرج ندین. اون بچه بزرگ میشه و این خشونت رو به جامعه برمی‌گردونه.

🔹براشون دلسوزی الکی نکنین!
اگه کاری از دستتون بر نمیاد الکی بچه رو گیج نکنین. سوال الکی نپرسین که مجبور بشه دروغ بگه. اونها خانواده دارن اما مجبورن دروغ بگن. نگین دوست داری بچه من بشی؟ این جور حرف‌ها باعث میشه بچه آزار روانی ببینه.

🔹چه کاری از دستمون بر میاد؟
بهشون خوراکی بدین، اکثر این بچه ها سو تغذیه دارن، براشون خوراکی های مقوی بخرین و بهشون بدین و مطمئن بشین که میخورن. مثلا بسته کوچیک شیر یا موز، ساندویچ گوشت یا مرغ. نارنگی یا پرتقال. اگه بهشون پول بدین ازشون میگیرن. چیزی بدین که باعث بشه بدنشون مقاومت بیشتری داشته باشه و مریض نشن. لباس بهشون ندین چون ازشون میگیرن و وادارشون میکنن در فصل سرما با لباس کم تو خیابون باشن که مردم دلشون بسوزه.

🔸مثل یک فروشنده باهاشون برخورد کنین!
نذارین ازتون گدایی کنن. اگه داره التماس میکنه، توضیح بدین که باید جنسش رو ببینین که آیا لازم دارین یا نه. یادتون باشه که شما مددکار اجتماعی نیستین و کاری هم از دستتون در همون لحظه بر نمیاد، پس صبور باشین و سعی کنید لااقل مثل یک انسان با اون بچه برخورد کنید.

🔹از کلمات مودبانه استفاده کنین!
این بچه ها چیزی غیر از فحش و کلمات زشت و جمله هایی که مناسب سنشون نیست نمی‌شنون و ممکنه با شما هم با همون کلمات برخورد کنن. باهاشون با احترام برخورد کنین تا همیشه تو ذهنشون بمونه که اجتماع دشمن اون‌ها نیست.

🔸با ١٢٣ تماس بگيريد.
نگید که فایده ای نداره چون داره! اگر میزان گزارشات مردمی از جایی تعدادش بالا باشه اون‌ها از بهزیستی تقاضای واحد جمع آوری متکدیان میکنن. در حال حاضر بهزیستی این امکان رو داره که بتونه بعضی از این بچه ها رو به عنوان بد سرپرستی از خونواده هاشون بگیره. (میتونید توی گزارشتون بگین که میترسید از این بچه ها سواستفاده جنسی بشه) اون‌ها وظیفه دارن که گزارش شما رو ثبت کنن.

✍️سمیرا مهدوی (فعال اجتماعی)


بعدا نوشت: ماریشکا 🪵

پاشم جمع کنم برم خونه تا تو پی‌وی ماریشکا سه بار پشت سر هم به مغزم شلیک نکردم از دست نامجین 😞

ما هم توقع داریم تو با خودت صادق تر باشی جناب جونگ‌کوک، ولی همه هرچیزی که توقعش رو داشته باشن بدست نمیارن. اینطور نیست؟

•| #ReadWithMe | Senator

بچه‌ها serenitea pot شما هم باگ داره نمیتونید دو نفر وارد بشید؟ امروز سعی کردیم چندبار با بلو، اما هی پرت می‌کرد بیرون 😢

یه بنده خدایی هست که می‌شناسم... برای بچه‌هاش خیلی تیپ های دمده‌ای میزنه... یعنی مثلا یهو یه تل قرمز پولک دوزی شده میزنه برای دخترش یا مثلا یه لباس میخره که آستین های پفی بزرگ داره...

دلم میسوزه که بچه‌ها بزرگ بشن عکس هاشون رو ببینن و حس خز بودگی بگیرن اما نمی‌دونم هم چطوری به مامانشون بگم که ناراحت نشه. پیشنهادی اگر دارید بفرمایید 😅❤️

حس می‌کنم زمان خوبی سناتور شروع نکردم. یعنی زمان خوبی شروع کردم که زمان خوبی نیست؟ 😁🤔
منظورم اینه که من داستانی که غمزده باشه دوست دارم، اما الان خودم از درون چندان خوشحال و خجسته نیستم و این قشنگ مثل سرسره‌ای شده که منو به سمت تفکرات غم‌زده هُل میده.
حسش شبیه وقتیه که همه زدن زیر قول هایی که بهت دادن، مثل وقتی که یکی بهت میگه خوش گذشت بازم بریم بیرون ولی دیگه بهت پیام نمیده، یا وقتی که فکر می‌کنی که اگر این مرحله رو رد کنی بقیه‌اش دیگه آسون میشه اما بعدی سخت تر هم هست.😅

الان قصدم غر زدن نیست، اتفاق ناگواری هم نیفتاده... که بخوام اصلا فکر غر زدن رو هم کنم ولی موقع خوندن سناتور ( حداقل ۱۰ قسمت اول) حس می‌کنم یک‌بار دیگه دارم اون لحظاتی رو زندگی می‌کنم که حتی یک‌بار هم با سختی زنده ازشون بیرون اومدم. می‌پسندمش.
طبیعتاً با وجود نامجین تشویق شدم شروع کنم و مخصوصاً که نامجینش خوش و خرم نباشن، کاملاً استایل من رو پوشش میده 😁

تا حالا شده یه چیزی رو داشته باشید و براتون عادی باشه ولی یه روز صبح بلند بشید و حس کنید اون مسئله عادی براتون یهو خاص تره؟ یا مثلا بیشتر باهاش حال می‌کنید بدون هیچ دلیلی؟؟ 💕

من از زمان District 9 فکر کنم می‌شناختم Skz رو ولی پایه‌ی استن کردن شون کسی رو نداشتن در نتیجه رها کردم تا زمانی که امیلیا توجهش بهشون جلب شد دو سال اینا پیش زمان hellevator اگر قاطی نکرده باشم زمان هاشونو... بعد از اون باهم در سکوت استن می‌کردیم اما نه اونطور که مثلا بی‌تی‌اس دنبال می‌کنم... و خب چون خیلی جوجو بودن بنظرم کلا فقط گوگولی طور بهشون نگاه می‌کردم ولی نمیدونم چرا چند روزه درون این ویدئو نشستم و تو سر خودم میزنم... شما رو نمیدونم :)

•| #WatchWithMe