[۵۰ خط نوشته‌ی باحال و هنری] 🔈

عیدتون مبارک، قرن خوبی در پیش داشته باشید 😎🤍

اگر رستورانی می شناسید که دکوراسیون داخلیش یا مدل میز هاش این شکلیه حتما بهم بگیدددددد!

یکم متفاوت تر از چیزی بود که معمولا از دیزنی و پیکسار انتظار دارم اما در نهایت خوب بود. 🧡

•| #WatchWithMe | Turning Red

ولی راستش انیمیشن ها تقریبا همه شون این سبکی شدن. قدیم همه شون عشق و عاشقی بودن، الان همه شون پدر و مادرهایی هستن که بزور می‌خوان بچه شون رو تو مسیری ببرن که نمی‌خواد و تهش یادمیگیرن که اینجوری نباشن :/

این تهش بیشتر عصبیم می‌کنه. چون پدر و مادرهای ما که والا هیچوقت درس نمیگیرن و شده زیر خاک بریم ترجیح میدنش به اینکه چیزی باشیم که مورد تایید شون نباشه...


امیدوارم ایده های بعدی شون از این سبک به بیرون بکشن. 🤝

همینه...

ای کسانی که گنشین بازی می‌کنید، من فعلا چون می‌خواستم ماموریت های دو سرزمین اولیه رو تموم کنم تا با خیال راحت برم اینزوما، و نمی‌خواستم هیولاها سطح شون بره بالا، آزمون Adventure rank رو ندادم و همون ۳۵ موندم. البته پیشرفته ذخیره میشه و بعدش یهو چندین مرحله می‌پرم جلو ولی می‌خواستم بدونم آیا اصلا این حرکتم تاثیر خاصی داره؟ یا بهرحال سختی هیولاها تنظیم با شرایط فعلی هستش؟ 😥😓

بعدا نوشت: بله سختی هیولاها ربط داره به این ماجرا

اگر لینک معتبر و درست حسابی برای خوندن مانگا/وبتون بازی هم دارید، در همین مسیر ارسال کنید 🤍🎐

بعدا نوشت: لینک دریافت شد

اولین تماس تلفنیم رو با میا و مریم داشتم و واقعا واقعا صبحم قشنگ شد. یعنی مریم رو که خب خیلی بیشتر می‌شناختم و صمیمی بودیم ولی واقعا میا انقدر برای صحبت و تبادل اطلاعات آدم خوبیه که خدا می‌دونه.✨✨✨

حس می کردم صدام خیلی یواشه و هیچی نمی شنوه اما می شنید خداروشکر 🥲😅 خوش گذشت کلی اطلاعات راجع به خوزستان بدست آوردم 😎

میزان از دست رفتگی؟
بجای قرص اومگا 3، نزدیک بود بگم قرص اومگاورس :)

آقا من با این روباه هنرمند کیوت امروز بیرون بودم، شما بگو فقط سنگ از آسمون نبارید 😂
اول که صبحش من از میدون جنگ رفتم به بیرون، بعد اتوبوس انقدر نیومد که دیرم شد، تاکسی گرفتم، تاکسی مسیر مستقیم رو اشتباه رفت :/

بعد رفتیم رستوران به علت مشکل گاز گفت رزرو تون رو که ساعت ۱ بود، میتونیم بندازیم ساعت ۵ 😐...
بعد رفتیم یه کافه دیگه چون گشنه مون بود. اما وقتی منو آورد فقط نوشیدنی داشت!!!! فقط!! خلاصه باز بلند شدیم رفتیم یه جا دیگه...

درنهایت دعا کنید تا شب زنده بمونم، فردا امیدم به خداست 😁

مودمم خرابه، هی وسط گنشین قطع میشه. کلی هیولا رو کشتم میرسم به آخری، قطع میشه میره از اول 😓

یکی که serenitea pot اش تو گنشین برقراره بیاد من بیام تو دنیاش 2 چیز بخرم جایزه شو بگیرم 🥶

خب بالاخره تموم شد، ۱۲ قسمت زیبا. مگر اینکه بعدا ova داشته باشه... و در نهایت فقط میتونم آرزو کنم یه دوست دختر، مثل ساساکی گیرم بیاد. از بس این بشر خوب بود 😭😕

•| #WatchWithMe | Sasaki to Miyano

امیلیا داره در مورد ورزش و تغییر جنسیت حرف‌های مهمی میزنه.

دوستان به دلایلی که خیلی پیچیده است برای توضیح، از این به بعد میا یک cat knight هستش و چنین خطاب می شود

بهم میاد نه؟🐱

خانواده من، از بچگی عادت مون داده بودن که چندتا کار همزمان انجام بدیم و یک کار انجام دادن اتلاف وقت محسوب میشه. برای همین حتی وقتی من هنوز سواد نداشتم یادم میاد که از کتابخونه کتاب می‌گرفتیم و زمان هایی که مامانم کارهای خونه رو انجام میداد، خواهرم بلند میخوندش یا وقتی خواهرم و من اتاق مون رو تمیز می‌کردیم مامانم کتاب رو می‌خونید... و بعد هم با مدرسه رفتن نوبت من رسید. شاید دلیل اینکه همیشه روخوانی رو بهترین می‌شدم همین بود. دایره لغات گسترده ای داشتم و چشمم به کتاب عادت داشت. محدودیت ژانر هم نداشتیم. از کتاب کودک گرفته، تا داستان های جنایی، تاریخی، زندگی نامه و رمان... همه چیز می‌خوندیم...📚
البته با بزرگتر شدن و داشتن مشغله و... این عادت کم کم از زندگی ما محو شد تا اینکه لا سرکار رفتن من، وقت گذروندن با مامان هم محدود شد به زمان هایی که من خسته از سرکار می اومدم و چون توان نداشتم کار دیگه ای جز نشستن پای کامپیوتر انجام بدم، مامان بلند بلند کتاب می‌خوند. امسال عید اما، نوبت من بود که کتاب بخونم و بادام رو که تازه گرفته بودم با مامان خوندیم. 😋

در نهایت، حس می‌کنم دلم می‌خواد نسخه انگلیسی این کتاب رو هم بخونم پس اگر پی دی اف دارید یا سایتی میشناسید که گذاشته باشه لطفا بهم بدید. 🤍

•| #Mia 🐱