چشـــم دکمهای ⚇_⚉
•| #MyCity 🛣 تهران - کوچه زندوکیل - کافه گالری هورا
•| #MyCity 🛣 تهران - خیابان ولیعصر - کوچه کریمی طینت - خانه مینایی (موزه خیابان ولیعصر)
فضای داخلی؛ از همه جالب توجه تر راهرو تلفن ها بود که راجع به نقاط مهم خیابان ولیعصر ایستگاه داشت و تلفن هر محله رو بر میداشتی یک فایل توضیحی برات پخش میشد در حد ۵ - ۶ دقیقه که مسلما من همه رو گوش دادم 📻
مسئول توضیحات یک دانشجو معماری بود که عملا میشه گفت نیمهی گمشده خودم بود، همینقدر عشق تهران گردی و دید زدن خیابون ها، شماره ش رو گرفتم که بریم بیرون 💡
حیاط پشتی؛ مناسب برای یک کافه خیلی نقلی و اتاقک های میانی که ظاهراً بصورت فصلی موضوعات جدید توش ارائه میشه که الان روی برج های ساعی بود موضوع.
طبقه دوم؛ که باز هم موضوعی تغییر میکنه و الان به عکاسی ها و شیرینی فروشی های معروف تهران پرداخته بود که از هر دو موضوع ۵ - ۶ تا از مهم ترین هاش دم خونه خودمونه و کنارشون بزرگ شدم ❤️🔥
فضای داخلی؛ از همه جالب توجه تر راهرو تلفن ها بود که راجع به نقاط مهم خیابان ولیعصر ایستگاه داشت و تلفن هر محله رو بر میداشتی یک فایل توضیحی برات پخش میشد در حد ۵ - ۶ دقیقه که مسلما من همه رو گوش دادم 📻
مسئول توضیحات یک دانشجو معماری بود که عملا میشه گفت نیمهی گمشده خودم بود، همینقدر عشق تهران گردی و دید زدن خیابون ها، شماره ش رو گرفتم که بریم بیرون 💡
حیاط پشتی؛ مناسب برای یک کافه خیلی نقلی و اتاقک های میانی که ظاهراً بصورت فصلی موضوعات جدید توش ارائه میشه که الان روی برج های ساعی بود موضوع.
طبقه دوم؛ که باز هم موضوعی تغییر میکنه و الان به عکاسی ها و شیرینی فروشی های معروف تهران پرداخته بود که از هر دو موضوع ۵ - ۶ تا از مهم ترین هاش دم خونه خودمونه و کنارشون بزرگ شدم ❤️🔥
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
Photo
•| #MyCity 🛣 تهران - خیابان ولیعصر - کوچه کریمی طینت - خانه مینایی (موزه خیابان ولیعصر)
فضای بیرونی، دارای دو طاووس سر خم کرده، با تاج و نیم تاج میانی. حوض و بالکن زیبا 🥺❤️
فضای بیرونی، دارای دو طاووس سر خم کرده، با تاج و نیم تاج میانی. حوض و بالکن زیبا 🥺❤️
راستی، من فردا دارم میرم تئاتر، «جز آن دو نفر هیچکس باقی نماند» تماشاخانه نوفل لوشاتو، (پایین تر از چهارراه ولیعصر) اگر کسی دوست داشت بیاد، سایت تیوال بلیطش رو داره. من ساعت 6 گرفتم اما فردا استثنا ساعت 8 هم داره. 🌈
بعدا نوشت: فوق العاده قشنگ بود 😍❤️
بعدا نوشت: فوق العاده قشنگ بود 😍❤️
افکارم پراکنده س. این اواخر هرچی متن طولانی اینجا تایپ میکنم بعدش میبرم تو اون یکی چشم دکمهای ارسال میکنم و اینجا نمیذارم اما امشب حس میکنم شنیدنی تر و مورد تفکر تر باشه... 🧐
یه وقتایی به این فکر میکنم که چقدر ادعا داریم. مثلا اگه به هر کدوم از ما بگن یه عده دارن به آیدلت hate میدن. اولین فکر مون اینه که «چقدر بیکار و علافن» یا «اگر حرف خوب برای زدن ندارن چرا فقط سکوت نمیکنن؟» 😗
اما روز بعدش یه پست تو یه چنل میبینیم که با عقاید مون جور نیست و فوری ناشناس میدیم و مطمئن میشیم که حال طرف رو بگیریم... (اگر حتی ۶ ماه هم اینجا بوده باشید نمونههایی ازش دیدید) 🤓
یا گاهی بدتر، چیزی رو ندیده، چون دوست مون گفته مسخره بوده، نقد میکنیم. یا به کسی، فقط چون حرفی زده که پسند ما نبوده میپریم... بی اینکه فکر کنیم حرف ما چه اثری روی روز و شب اون فرد میذاره... 🌗
همون آدمی که تا دیروز معتقد بود اگر حرف خوبی برای زدن نداری سکوت کن، این رفتار رو بروز میده... تو ناشناس سنگر میگیره و هرچی دلش میخواد میگه، فکر نمیکنه فرد مقابلش در طول روز بهش چی گذشته و شاید همین یه جمله کمرش رو بشکنه. 🌚 هرچند که اون یه حرف تو حالت عادی خیلی چیز سنگینی بنظر نیاد... ☄
مثلا خود من، کل امروز به امید اینکه یکم استراحت کنم و یکم بنویسم تا ظهر بکوب همه کارهای خونه رو تموم کردم ولی تا اومدم بخوابم دختر خواهرم اومد اینجا. استراحت دود شد رفت هوا. چون نتونستم استراحت کنم سردرد گرفتم و قرض خوردم به این امید که شب زود بخوابم که صبح زود میخوام بلند بشم دوش بگیرم که برم سرکار و بعدش هم تئاتر... چون قراره کلی خسته بشم شب زود بخوابم...🥒 (حالا این وسط کلی بحث و جدل خانوادگی و کارهای زیر و درشت هم اصلا هیچیییی)
و خب همونطور که میبینید تعدادی از این دست پیام های دلگیر کننده این گربهی خسته رو اینجا نشونده. خسته، با فقط ۳ ساعت باقی مونده برای خوابیدن 🙂
حالا از من که گذشته و عادت کردم ولی قبل از گفتن حرف های نیش دار یه کوچولو فکر کنید همینا رو به خودتون یا فرد مورد علاقهتون بگن چه حسی میگرفتید؟ حالا این گربه نه، بی احساسه و زود فراموش میکنه اما اگر یکی واقعاً حتی اندازهی چند قطره اشک دلش بشکنه میتونید خودتون رو ببخشید؟ 🤔
یه وقتایی به این فکر میکنم که چقدر ادعا داریم. مثلا اگه به هر کدوم از ما بگن یه عده دارن به آیدلت hate میدن. اولین فکر مون اینه که «چقدر بیکار و علافن» یا «اگر حرف خوب برای زدن ندارن چرا فقط سکوت نمیکنن؟» 😗
اما روز بعدش یه پست تو یه چنل میبینیم که با عقاید مون جور نیست و فوری ناشناس میدیم و مطمئن میشیم که حال طرف رو بگیریم... (اگر حتی ۶ ماه هم اینجا بوده باشید نمونههایی ازش دیدید) 🤓
یا گاهی بدتر، چیزی رو ندیده، چون دوست مون گفته مسخره بوده، نقد میکنیم. یا به کسی، فقط چون حرفی زده که پسند ما نبوده میپریم... بی اینکه فکر کنیم حرف ما چه اثری روی روز و شب اون فرد میذاره... 🌗
همون آدمی که تا دیروز معتقد بود اگر حرف خوبی برای زدن نداری سکوت کن، این رفتار رو بروز میده... تو ناشناس سنگر میگیره و هرچی دلش میخواد میگه، فکر نمیکنه فرد مقابلش در طول روز بهش چی گذشته و شاید همین یه جمله کمرش رو بشکنه. 🌚 هرچند که اون یه حرف تو حالت عادی خیلی چیز سنگینی بنظر نیاد... ☄
مثلا خود من، کل امروز به امید اینکه یکم استراحت کنم و یکم بنویسم تا ظهر بکوب همه کارهای خونه رو تموم کردم ولی تا اومدم بخوابم دختر خواهرم اومد اینجا. استراحت دود شد رفت هوا. چون نتونستم استراحت کنم سردرد گرفتم و قرض خوردم به این امید که شب زود بخوابم که صبح زود میخوام بلند بشم دوش بگیرم که برم سرکار و بعدش هم تئاتر... چون قراره کلی خسته بشم شب زود بخوابم...🥒 (حالا این وسط کلی بحث و جدل خانوادگی و کارهای زیر و درشت هم اصلا هیچیییی)
و خب همونطور که میبینید تعدادی از این دست پیام های دلگیر کننده این گربهی خسته رو اینجا نشونده. خسته، با فقط ۳ ساعت باقی مونده برای خوابیدن 🙂
حالا از من که گذشته و عادت کردم ولی قبل از گفتن حرف های نیش دار یه کوچولو فکر کنید همینا رو به خودتون یا فرد مورد علاقهتون بگن چه حسی میگرفتید؟ حالا این گربه نه، بی احساسه و زود فراموش میکنه اما اگر یکی واقعاً حتی اندازهی چند قطره اشک دلش بشکنه میتونید خودتون رو ببخشید؟ 🤔
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
جدیدا تا سرزمین اژدها رو باز میکنم یادم میاد یه چیزی تو چنل بگم، ولی خب چون تازه لود شده دلم نمیاد ببندمش بعد وقتی ام میام بیرون دیگه یادم نیست چی بود حرفه 😢 فقط میدونم کلی چیز برای گفتن دارم اما گفتنم نمیاد. همیشه ماه آخر پاییز اینجوری میشم البته اما امسال…
این روز ها که فکرم مشغوله و تمرکزم محدود اینو بازی میکنم، شاید ۱۰ سال دیگه هم این خاطره شد:
Merge Block Play with me!
•| #MyGames
Merge Block Play with me!
•| #MyGames
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
VIXX – Fantasy 3D
My mind today is a battlefield and this song is playing as I fight 𝄞
The_Apology_Song_-_The_Book_of
<unknown>
Toro [🦬] I am humble, for tonight I understand,
Your royal blood was never meant to decorate this sand
You've suffered great injustice
So have thousands before you
I offer an apology, and one long over due
I am sorry, toro, I am sorry
Hear my song, I know I sing the truth
Although we were bred to fight
I reach for kindness in your heart tonight, and if you can forgive
And if you can forgive, love can truly live
And if you can forgive, and if you can forgive, love can truly live
Toro, I am frightened, but I'll use my final breath,
to tell you that I'm sorry, let us end this dance of death
Two centuries of agony, that tore your heart with sand
Here and now with my amends, this senseless giving ends
[ #Music 🛹 ] | The Book Of life
Your royal blood was never meant to decorate this sand
You've suffered great injustice
So have thousands before you
I offer an apology, and one long over due
I am sorry, toro, I am sorry
Hear my song, I know I sing the truth
Although we were bred to fight
I reach for kindness in your heart tonight, and if you can forgive
And if you can forgive, love can truly live
And if you can forgive, and if you can forgive, love can truly live
Toro, I am frightened, but I'll use my final breath,
to tell you that I'm sorry, let us end this dance of death
Two centuries of agony, that tore your heart with sand
Here and now with my amends, this senseless giving ends
[ #Music 🛹 ] | The Book Of life
🤩1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
راستی، من فردا دارم میرم تئاتر، «جز آن دو نفر هیچکس باقی نماند» تماشاخانه نوفل لوشاتو، (پایین تر از چهارراه ولیعصر) اگر کسی دوست داشت بیاد، سایت تیوال بلیطش رو داره. من ساعت 6 گرفتم اما فردا استثنا ساعت 8 هم داره. 🌈 بعدا نوشت: فوق العاده قشنگ بود 😍❤️
دیشب رفتم اینجا (عمارت نوفل لوشاتو) برای نمایش « جز آن دو نفر دیگر هیچکس باقی نماد» خوب چیزی بود. نورپردازی اولش واقعا جالب توجه بود اما بعد در طول نمایش هم ادامه داشت و حضور داشتن واقعا ایده جالبی بود. موضوع داستان تو چند زمان مختلف اتفاق می افتاد. هم طنز داشت هم جدیت. هم قتل داشت هم احساس. کلی لذت بردم. فکر کنم امشب یا فردا، شب آخر باشه اگر خواستید تشریف ببرید تیوال بلیط و ساعت نمایش رو زده 🤍
•| #WatchWithMe
•| #WatchWithMe