چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
433 subscribers
5.96K photos
577 videos
19 files
694 links
ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια

ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈

ஐ Anonymous:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=271063224 🎐

ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚
Download Telegram
Forwarded from unwatered cactus
to me honestly it felt like the process between a master of a craft and the creation, the student, the gift that is left behind.
the squeaky violins gave u a sense of anxiety and there were elements of music especially violin and viola every where. on the bunny's mask and in the book, on the walls and so on.
there is a time limit ticking away and u must pour ur heart into ur creation, lifeless replicas and pointless teaching wont make a difference. u must pour ur heart and soul (in this case the music) into ur creation for it to last and live and be able to continue down the path u forged.
once the time limit is up u fade away and u can only hope ur craft, ur creation is powerful enough to be able to give love and create and keep walking down that road. so that ur art, ur life, ur memory and craft can remain in this world. but the first key is love.
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
The maker

صحنه انیمشین و شخصیت ها و متریالی که توش به کار رفته، رئال هستند و با توجه به موضوع انیمیشن، تاثیر گذاریش رو بیشتر میکنه. رنگ های استفاده شده تقریبا محدود و تناژ رنگی تیره دارن تا با نور کمِ صحنه و همچنین موضوع، که فضای دارک و تاریک و با رنگ های تیره و ناامید کننده میطلبه، تناسب داشته باشن.
خب اولش شروع انیمیشن رو با یک صحنه تاریک داریم که از دل اون تاریکی، شخصیت عروسکی ما میاد بیرون و این خود به خود انتظار ما رو از این انیمیشن به عنوان یه پیام عمیق و مرموز بالا میبره.
همه جا ساکت هست و هیچ صدایی شنیده نمیشه. تا اینکه وقتی اون ساعت شنی برمیگرده و یک موسیقی هیجان انگیز و upbeat هم باهاش پلی میشه که انگاری شروع یک ماراتونه. یک عملیاتی که حتما باید تو اون تایم مشخص انجام بشه.
سازنده در طی ساختن عروسک مدام چشمش به ساعته. این میتونه به این مفهوم باشه که زمان چقدر با اهمیته و از تک تک لحظاتش باید استفاده کرد.
و درنهایت عروسک ساخته میشه. یک عروسک عین عین خودش... اولش میتونه اینطوری برداشت بشه که سازنده، صرفا میخواد یک همدم برای خودش بسازه چون تنهاست. اما با جلو رفتن انیمیشن میفهمیم که جریان یه چیز دیگه است. عروسک ساخته شد اما میبینیم که سارنده رو داره ناامید میکنه. چون صرفا یک عروسک بی‌جان و بی‌حسه. تلاش میکنه تا اون رو با خودش همراه کنه اما نمیشه.
تا اینکه ویولونش رو برمیداره و شروع به نواختن میکنه. چشماش رو میبنده و مینوازه و از اعماق وجودش، موسیقی و نت های زیباش رو توی جسم بی‌جان عروسک میدمه... و خب...
در نهایت میبینیم که نت های موسیقی که با عشق و از عمق وجود نواخته شده بودن، به عروسک زندگی میدن...
اما دیگه چیزی به تموم شدن ساعت شنی نمونده. اون موقع است که ماموریت سازنده تموم میشه و باید با همه‌چیز خداحافظی کنه.
اون میره و تنها چیزی که میمونه، عروسکیه که حالا خودش باید یک عروسک جدید بسازه... و این چرخه ای که ادامه خواهد داشت؛ برگشتن ساعت شنی و شروع دوباره‌ی ماراتون...

این انیمیشن نشون دهنده این هست که همه موجودات یک سری ماموریت ها و وظیفه هایی دارن. بوجود میان، کارهاشون رو انجام میدن و از بین میرن. همه چیز رو رها میکنن و دنیا رو به نسل های بعدی میسپارن. یک چرخه که هی تکرار میشه...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
خوب خوب
انیمیشن به صورت مسحور کننده ایی ما رو به اندازه ۶ دقیقه مسخ میکنه و حقیقی ترین حقیقتی که یه آدم نیاز داره بدونه رو به تصویر میکشه 
یه چیزایی مثل این انیمیشن میتونه داد بزنه و بگه خواهش میکنم هنر تصاویر رو با فیلم یا کتاب مقایسه نکنید
تو کمتر چارچوب متنی پیش میاد که یه تعدا کلمه اینجوری پشت سر هم قرار بگیرن و بتونن تو ۶ دقیقه چنین مفهوم زیبایی رو بیان کنند
(دقیقا درک درستی از چگونگی تحلیل ندارم مخصوصا که اولین بارم هم هست اما خوب به خاطر مقدمه غلیظی که نوشتم سعی میکنم چیزهایی که متوجه شدم رو به صورتی که از حوصله سر بر بودن دور باشه بنویسم )
انیمیشن تو یه دنیایی از جنس پارچه رقم میخوره که همون ابتدا کشمکش بین زمان و موجود داستانمون رقم میخوره، که مصمم بودن از استقامت چشماش معلومه.
شروع میکنه به ساختن چیزی که در واقع هدف لحظه لحظه زندگیشه جوری که انگار وجودیت خودش وابسته به این وظیفه یا هدفه ، که این ماجرا برای زندگی هر کسی متفاوته . این موجود پارچه ایی خیلی آشنا میزنه انگار استعاره ای از زندگی هر کدوم از ما هاست ؛ که برای انتقال همه این احساسات و احوالات موسیقی دلنشین و بتهوون وار ویالون هم بی تاثیر نیست.
طرح ویالون روی پیشونی هر دوتاشون نقش بسته یه نماد یا یه نشونه برای تشخیص دادن هم دیگه به غیر از شکل و شمایلشون، برای ماها مثل زبون و رنگ پوستمون میتونه باشه
حدودا ۵۰ درصد از زمان سپری شده و ۵۰ درصد از وظیفه یا هدفش رو انجام داده
این قسمت یه نکته خیلی قشنگ میگه که زنده بودن فقط به معنی وجود داشتن نیست چیز های بیشتری نیاز هست که آدم به واسطه ش زنده باشه  انگار زنده بودن رو یه مرحله بالاتر از وجود داشتن میدونه .
حالا راه رسیدن به مرحله بالاتر از کدوم طرفه ؟؟
اینجا هم سازنده برای بار هزارم داد میزنه زندگی همین لحظه هاست.
بر خلاف تفکر خیلی از ادما زیبا زندگی‌کردن شاخ و دم نداره هر چیز ساده ایی میتونه دوست داشتنی باشه و روح رو جلا بده و زندگی ببخشه
به نظر من  استفاده کردن از لحظات  مطلقا به این معنی نیست که تو هر لحظه باید سخت تلاش کنی و با اراده و محکم باشی
به نظر من قبول کردن لحظات هم میتونه این قانون رو توصیف کنه.
قبول کردن ترس ناراحتی و شادی هیجان و عصبانیت و عبور کردن و هوشمندانه رها کردن چیزها .
و سازنده به مواردی از این عوامل زندگی بخش اشاره میکنه مثل کتاب خوندن حرف زدن و باهمدیگه وقت گذروندن که همه اینا میتونن شکل هایی از عشق ورزیدن باشن .
زمان داره میگذره و اینا کافی نیست پس از تجربه افراد دیگه استفاده میکنه (اون کتاب میتونه نمادی از وابستگی ماها به گذشته گان و باقی انسان ها باشه جدا از محور کلی، یعنی ما انسان ها هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم با هم ارتباط داریم )
خوب پیشنهاد بقیه چیه ؟؟ ویالون
پس ویالون میزنه
جالبه که بدونید ویالون از راسخ ترین سازهاست قدمتی چند هزار ساله داره و هنوز که هنوزه علم فیزیک نتونسته سیتمی رو جایگزین ساختارش کنه صدای ساز همشه یع جورایی یه حس و حال قشنگ  و اتحادی رو القا میکنه تو رو می بره در اوج تنهاییت اما در عین حال بهت ثابت مبکنه در این تنهایی تنها نیستی بقیه هم این حس رو دارن
ویالون اصالتا به ایتالیا تعلق داره و ایتالیا پر از آتش فشانه !!
همیشه یه شباهت رنگی رنگی بین شروع زندگی و آتشفشان می دیدم جفتشون درخشان پر ابهت ترسناک و زیبان
خوب ویالون جواب داد...
دوتا چشم زمردین جلوی چشماش برق میزنن
چشماشو دوست دارم سنگ زمرد مظهر شکوه و عشق پر شوره و رنگش جز آرامش بخش ترین رنگ هاست.
نادر بودن سنگ کافیه برای بالا بردن اعتماد به نفسمون برقش داره داد میزنه تو بی نظیری .
بالاخره لحظه اوج فرا میرسه ؛خیلی کوتاه ، (این کوتاه بودن تذکر میده:برای یه لحظه زندگی نکن تو تک تک لحظه ها زندگی کن  )همدیگه رو بغل می کنن
با دادن کتاب خیلی ساده بدون هیچ نقطه اوجی یا لحظه احساسی  هدفش رو بهش می فهمونه
دوباره داد میزنه زندگی همینقدر ساده و زیباست بدون تجملات اضافی . حماسه ایی شبیه به سیزیف .  و نوع تفکره که تغییرش میده

پایان
اول از همه بگم این هفته فوق العاده بودید!!!
ترکوندید تحلیل ها رو. تعداد کمتر بود اما برداشت ها دقیق تر! 👌
از بین شما برداشت امی از همه به برداشت من نزدیک‌تر بود:
https://t.me/ButtonEyed/5909
اضطرابی که ویولن ایجاد می‌کنه، مخصوصاً روند تند و استرسی میانی و غمناک پایانی فکر نکنم با هیچ ساز دیگه‌ای متقل میشد.🎻
اینکه باید برای خلق چیزی که میخوای باقی بمونه باید قلبت رو تماما ارائه کنی خودش واقعاً زیباست... همون‌طور که دیدید یادگیری، کتاب، زیبایی های دیگه‌ی جهان هیچکدوم مثل هنر نمیتونن روح رو منتقل کنن...

و در آخر اشاره به نکاتی که کسی بهشون اشاره نکرد، بخش آخر رو داریم که وقتی موجود اول کتاب رو به دومی میده و محو میشه، محیط کار و همه چیز reset میشه!! یعنی هیچ سر نخی باقی نمیمونه! توجه دارید؟؟ یعنی باید همه چیز رو خودش کشف کنه. شاید شبیه تولد؟ نمیدونم‌... فقط این رو میدونم که یکی از زیباترین انیمیشن هایی بود که دیدم و شما به تمام نکاتی که بود اعم از موسیقی و دلیل انتخاب استاپ موشن و... به بهترین شکل دقت کرده بودید. آفرین!💗

•| #HIRAETH
می‌دونید صبح داشتم به این فکر می‌کردم که بیام یه خاطره‌ی باحالی رو تعریف کنم تو چنل (الان یادم نیست خاطره مورد نظر رو) اونم کِی؟ دقیقا بعد از اینکه یه دعوای مسخره و احمقانه اما شدید با مامان داشتیم...

بعد یک لحظه به خودم اومدم گفتم اگر من این خاطره بامزه رو بگم، بعد یکی که صبح مثلا یه مسأله براش پیش اومده و سرحال نیست اونو بخونه با خودش میگه «همه جهان شاد و خوش ان بجز من»
اما در همین حال معتقدم غر و ناله یه حدی داره تو چنل... و اگر آدم بخواد همه‌اش از سختی هاش بگه که جو بدی رو منتقل می‌کنه. شاید اصلا یکی یه چنل رو دنبال می‌کنه که حس خوب بگیره و نخواد از سختی های طرف بخونه هر روز...

خلاصه خیلی فلسفی داشتم بهش فکر می‌کردم که باید چه کرد در نهایت؟ 🤔
Initial release: January 18, 2005
Directors: Damien Ferrié, Oury Atlan, Breakbot, Thomas Bernos

A tribute to Jim Henson 🖤

•| #WatchWithMe
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 انیمیشن کوتاه «اضافه کاری» ساخته دمیان فری و...

📼 انیمیشن رو تا هفته‌ی آینده وقت دارید ببینید و تحلیل شخصی تون رو به ربات ناشناس یا ربات پیام‌رسان تو بیو بفرستید. ( شاید حتی ویس‌چت داشته باشیم.📻)

⚠️ نمیدونم چه هشداری روی قضیه بذارم اما در کل اگر شخصیت حساسی دارید شاید بهتر باشه ازش عبور کنید.

💡 راهنمایی برای تحلیل:
∆ پیامی که سعی در انتقال داره
∆ انتخاب بازه زمانی
∆ و...

🎐 از انجامش نترسید. تجربه‌ی جدید و جالبیه. کار رو حداقل ۲ بار ببینید و هرچیزی که در موردش فکر می‌کنید یادداشت کنید تا تحلیل نهایی رو ازش استخراج کنید.

•| #HIRAETH
خب نمی‌دونم چند نفر از شما iCarly می‌دیدید یا اصلا سن تون قد بده که یادتون باشه چی بود این برنامه، آقا در سال ۲۰۲۱ دارن دوباره ادامه میدنش! یک فصلش هم اومده. فوق العاده شده! جای سم، دوست صمیمی کارلی خالیه ولی تقریبا همه هستن! همه ها!! فقط جای دوست اسپنر ساکو(؟) و گیبی خالیه فعلا که امیدوارم تو فصل بعدی بیان.🥺
درکل به مشکلات فعلی اینترنت و جامعه پرداخته. مثل اینکه، چطور ممکنه میم‌ای که از کارلی درحال خوردن گوشت قلقلی درست کردن، چند سال بعد مشکل ساز بشه. چطور؟ چون ممکنه ۲ سال بعد همه‌ی افراد کره‌ی زمین گیاهخوار شده باشن، این میم‌ رو پیدا کنن و کارلی رو باهاش کنسل کنن.😁

شرایطی که الان داریم، کسی ۴ سال پیش یه کاری کرده الان پیدا میکنن و طرف رو به خاک و خون میکشن...

یا مسائل زیادی از همین دست که اگر بخوام بگم خیلیاش حرفای خودم بود، راست گفتم. خلاصه اگر دوست داشتید امتحانش کنید.‌☺️🤍

•| #WatchWithMe
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
Photo
•| #MyCity 🛣 تهران

بریم به مناسبت‌ روز تهران یکم از گشت و گذار های امروز من، از خیابون فلسطین گرفته تا گلوبندک، بازار و مولوی، ناصر خسرو و کارگر جنوبی عکس ببینیم!
So, I got a drama suggestion from
"Her" 💕 ⁦( ꈍᴗꈍ)⁩
Yumi's cells, try it... It's cute...

•| #WatchWithMe
بارون خوشگلم🥺💕
مامانم برای فاطمه سادات اینا پاستیل گرفته بعد من بازش کردم گذاشتم تو یخچال هی میرم بهش دستبرد میزنم 😅😈