برنامه ناشناس
Hello mia امشب بررسی نداریم؟🥺
یادم رفت گرفتم خوابیدم راستش😅 داشتم بیهوش میشدم
ببخشید🥺 یتیثتص
ببخشید🥺 یتیثتص
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ممنونم که می پرسید چرا بیدارم! 🌱🤗
چون از سرکار چند تا مقاله برای ترجمه آوردم چون این ماه یکم بیشتر از حدی که حقوقم جواب میده برای خودم خرج تراشیدم و باید تا جایی که میتونم پول کسب کنم تا بلکه برسونم 😅😌
چون از سرکار چند تا مقاله برای ترجمه آوردم چون این ماه یکم بیشتر از حدی که حقوقم جواب میده برای خودم خرج تراشیدم و باید تا جایی که میتونم پول کسب کنم تا بلکه برسونم 😅😌
Forwarded from 腾龙娱乐‼️腾龙娱乐公司【官方】 (mhdie )
مامانم:*درمورد اینکه بچه های این دوره چقدر شر و پدصگ شدن حرف میزنه*
مامانم: حالا خداروشکر دختر من اهل این حرفا نیست
من:
مامانم: حالا خداروشکر دختر من اهل این حرفا نیست
من:
Forwarded from برنامه ناشناس
https://t.me/ButtonEyed/5847
سلام مبا وقتت بخیر.
این انیمیشن بنظر من نشون دهندهی ارتباط نسلهاست، اینکه ما آیندگان رو شکل میدیم حتی دلمون میخواد با ما متفاوت باشن، چون اینطوری حرکت میکنیم. بعد زمانی واقعا میتونیم به هم نزدیک بشیم که زبان درست همدیگه رو پیدا کنیم و قبل از اون هرچی بوده بی فایده بوده، درست زمانی که زنده شدیم میتونیم ما هم جزوی از تاریخ قبل و آینده بشیم.
موسیقی هم بقول خودت دارک آکادمی بود و حال و هوای چوبی کتابخونهی خاک خورده رو میداد که عمرش اندازهی همون کتابهای نوشته شدهاست.
جالبیاش اینجا بود که اون کتاب رو که باز کرد عکس موجودهای متفاوت تری شدیم که یه الگوی شبیه داشتن، شاید مثلا نسلهای قبل تر همون جیرجیرک؟ که الگوی خلقت خودش بودن.
بعد بنظرم اینکه از عروسک استفاده کرده بودن و کاراکترها سه بعد داشتن زنده بودن و آفریدن رو بهتر نشون میداد حس همذاتپنداری رو تقویت میکرد. اینطوری انگار تفاوت عروسک دست ساز و جیرجیرک واقعی بهتر مشخص میشد.بامزهتر هم بود کار و حالت دارک آکادمی داشت که کاملا روی موسیقی نشسته بود.
روند میشرفت داستان هم بنظرم با سرعت موسیقی همراه بود و نه اون ساعت شنی، ساعت شنی فقط نماد زمان بود ولی سرعت انیمیشن رو تنظیم نمیکرد.
در کل نه انقدر سریع بود که نشه جیزی فهمید نه انقدر کند که گزافه گویی بنظر بیاد.
https://t.me/ButtonEyed/5847
سلام مبا وقتت بخیر.
این انیمیشن بنظر من نشون دهندهی ارتباط نسلهاست، اینکه ما آیندگان رو شکل میدیم حتی دلمون میخواد با ما متفاوت باشن، چون اینطوری حرکت میکنیم. بعد زمانی واقعا میتونیم به هم نزدیک بشیم که زبان درست همدیگه رو پیدا کنیم و قبل از اون هرچی بوده بی فایده بوده، درست زمانی که زنده شدیم میتونیم ما هم جزوی از تاریخ قبل و آینده بشیم.
موسیقی هم بقول خودت دارک آکادمی بود و حال و هوای چوبی کتابخونهی خاک خورده رو میداد که عمرش اندازهی همون کتابهای نوشته شدهاست.
جالبیاش اینجا بود که اون کتاب رو که باز کرد عکس موجودهای متفاوت تری شدیم که یه الگوی شبیه داشتن، شاید مثلا نسلهای قبل تر همون جیرجیرک؟ که الگوی خلقت خودش بودن.
بعد بنظرم اینکه از عروسک استفاده کرده بودن و کاراکترها سه بعد داشتن زنده بودن و آفریدن رو بهتر نشون میداد حس همذاتپنداری رو تقویت میکرد. اینطوری انگار تفاوت عروسک دست ساز و جیرجیرک واقعی بهتر مشخص میشد.بامزهتر هم بود کار و حالت دارک آکادمی داشت که کاملا روی موسیقی نشسته بود.
روند میشرفت داستان هم بنظرم با سرعت موسیقی همراه بود و نه اون ساعت شنی، ساعت شنی فقط نماد زمان بود ولی سرعت انیمیشن رو تنظیم نمیکرد.
در کل نه انقدر سریع بود که نشه جیزی فهمید نه انقدر کند که گزافه گویی بنظر بیاد.
Telegram
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
🎞 انیمیشن کوتاه «سازنده» ساخته کریستوفر کزلوس، ساکن لوس آنجلس... که کلا کارهایی تو این حس و حال میسازه.
📼 انیمیشن رو تا جمعهی آینده وقت دارید ببینید و تحلیل شخصی تون رو به ربات ناشناس یا ربات پیامرسان تو بیو بفرستید. ( اگر خسته نباشم شاید حتی ویسچت داشته…
📼 انیمیشن رو تا جمعهی آینده وقت دارید ببینید و تحلیل شخصی تون رو به ربات ناشناس یا ربات پیامرسان تو بیو بفرستید. ( اگر خسته نباشم شاید حتی ویسچت داشته…
Forwarded from برنامه ناشناس
سلام میا🍁 روزت بخیر و امیدوارم حالت خوب باشه🍂 خب من میرم سراغ تحلیل انیمیشن این هفته و برداشتهای خودم ازش ^-^
🎻موسیقی انیمیشن: خب اول از همه همونطور که توی انیمیشن هم مشخصه ، متوجه میشیم که زمان به شدت عنصر باارزشیه و از اونجایی که زمان چه در زندگی واقعی و چه توی دنیای این انیمیشن به سرعت در حال سپری شدنه ما به موسیقی با ریتم تند احتیاج داریم و توی این انیمیشن دقیقاً این مسئله رعایت شده؛ به طوریکه هر چقدر ما به پایان نزدیک تر میشیم زمان با سرعت بیشتری از ما پیشی میگیره و ریتم تندتر میشه. انتخاب ساز ویولن هم هوشمندانه بوده چون ویولن و سازهای زهی این قابلیت رو دارن که سرعت و تنش رو بهتر القا کنن و صدای تیزشون هم به انتقال این مفهوم کمک میکنه.
🐰متریال: این مسئله که از عناصر واقعی و عروسکهای دست ساز و اینا استفاده شده بود، باعث شد خیلی فضای داستان برای من قابل لمستر و صمیمیتر و در یک کلمه رئالتر باشه. فکر میکنم خیلی هم باید سخت و زمانبر باشه😅 تکنیکش هم اگر اشتباه نکنم استاپموشن بوده.
⏳داستان انیمیشن: خب همون شروع داستان، کرکتر ما دقیقاً توی همون موقعیتی هست که ما آخر داستان هم شاهدش هستیم؛ انگار قبل از شروع داستان یکی دیگه این کرکترِ مارو ساخته و اون کتابو بهش داده و حالا نیست "زمانش تموم شده". توی چند ثانیه اول انگار کرکترِ ما بخاطر اتفاقات قبلی ، جا خورده و هنوز به خودش نیومده تا زمانی که ساعتِ شنی به حرکت درمیاد و متوجه میشه زمانش شروع شده.
توی این داستان بنظرم این مسئولیت بهش محوّل شده تا با زمانی که داره بتونه یک چیزی رو از خودش بهجا بذاره یا شایدم این چرخه رو ادامه بده.
در هر صورت طبق چیزایی که توی کتاب نوشته شده پیش میره و همون مراحل رو دنبال میکنه تا یک جسمی از جنس خودش رو میسازه.
وقتی ساختش تموم میشه ، زمانش در حال نزدیک شدن به پایانه و همچنان جسمی که ساخته ، دارای حیات نیست و در این وضعیت با نواختن اون قطعهای که توی کتاب هست به اون جسم زندگی میبخشه و بعد از اون کتابو بهش میده "برای ادامه دادن اون چرخه". در آخر زمانِ خودش تموم میشه. این بار جسم جدید مسئول ادامه دادن و استفاده از زمانِ محدودِ خودشه!
🪡جزئیات: من با دیدن این انیمیشن دو تا فکر توی ذهنم شکل گرفت که نمیدونم درست باشه یا نه: | ۱- به آفرینش اشاره داره ۲- به ارزش زمان و فرصت یکباره زندگی که بهمون داده شده اشاره داره. |
کرکتر داستانمون تنها بود و میشه گفت با ساختن اون جسم برای مدت کوتاهی که در اختیار داشت تونست از تنهایی دربیاد و یکی دیگرو کنار خودش داشته باشه. موقعی که زمانش به پایان رسید با دادن اون کتاب یجورایی انگار داشت به این اشاره میکرد که بعد از رفتنش زندگی ادامه داره و اونیکی کرکتر باید از زمانش استفاده کنه و ارزش زمان رو درک کنه " بعد از رفتنش همهچیز به حالت اولیه برگشت و زمان دوباره شروع شد"
در رابطه با اون علامتی که روی پیشونیشون بود باید بگم که اون علامت روی ساز ویولن حک شده و نمادشه؛ اون علامت هم میتونست به معنی حیات باشه...مطمئن نیستم! چون زمانی که میخواست زندگی رو در وجود اون جسم به جریان بندازه از موسیقی استفاده کرد؛ از این بابت یکم برام ابهام وجود داره.
همین! خیلی طولانی شد ولی امیدوارم تونسته باشم منظور خودمو منتقل کنم. ممنون از خودت که لطف میکنی و این انیمیشنهارو برامون توی چنلت قرار میدی. من به شخصه لذت میبرم🤎
#🌬
سلام میا🍁 روزت بخیر و امیدوارم حالت خوب باشه🍂 خب من میرم سراغ تحلیل انیمیشن این هفته و برداشتهای خودم ازش ^-^
🎻موسیقی انیمیشن: خب اول از همه همونطور که توی انیمیشن هم مشخصه ، متوجه میشیم که زمان به شدت عنصر باارزشیه و از اونجایی که زمان چه در زندگی واقعی و چه توی دنیای این انیمیشن به سرعت در حال سپری شدنه ما به موسیقی با ریتم تند احتیاج داریم و توی این انیمیشن دقیقاً این مسئله رعایت شده؛ به طوریکه هر چقدر ما به پایان نزدیک تر میشیم زمان با سرعت بیشتری از ما پیشی میگیره و ریتم تندتر میشه. انتخاب ساز ویولن هم هوشمندانه بوده چون ویولن و سازهای زهی این قابلیت رو دارن که سرعت و تنش رو بهتر القا کنن و صدای تیزشون هم به انتقال این مفهوم کمک میکنه.
🐰متریال: این مسئله که از عناصر واقعی و عروسکهای دست ساز و اینا استفاده شده بود، باعث شد خیلی فضای داستان برای من قابل لمستر و صمیمیتر و در یک کلمه رئالتر باشه. فکر میکنم خیلی هم باید سخت و زمانبر باشه😅 تکنیکش هم اگر اشتباه نکنم استاپموشن بوده.
⏳داستان انیمیشن: خب همون شروع داستان، کرکتر ما دقیقاً توی همون موقعیتی هست که ما آخر داستان هم شاهدش هستیم؛ انگار قبل از شروع داستان یکی دیگه این کرکترِ مارو ساخته و اون کتابو بهش داده و حالا نیست "زمانش تموم شده". توی چند ثانیه اول انگار کرکترِ ما بخاطر اتفاقات قبلی ، جا خورده و هنوز به خودش نیومده تا زمانی که ساعتِ شنی به حرکت درمیاد و متوجه میشه زمانش شروع شده.
توی این داستان بنظرم این مسئولیت بهش محوّل شده تا با زمانی که داره بتونه یک چیزی رو از خودش بهجا بذاره یا شایدم این چرخه رو ادامه بده.
در هر صورت طبق چیزایی که توی کتاب نوشته شده پیش میره و همون مراحل رو دنبال میکنه تا یک جسمی از جنس خودش رو میسازه.
وقتی ساختش تموم میشه ، زمانش در حال نزدیک شدن به پایانه و همچنان جسمی که ساخته ، دارای حیات نیست و در این وضعیت با نواختن اون قطعهای که توی کتاب هست به اون جسم زندگی میبخشه و بعد از اون کتابو بهش میده "برای ادامه دادن اون چرخه". در آخر زمانِ خودش تموم میشه. این بار جسم جدید مسئول ادامه دادن و استفاده از زمانِ محدودِ خودشه!
🪡جزئیات: من با دیدن این انیمیشن دو تا فکر توی ذهنم شکل گرفت که نمیدونم درست باشه یا نه: | ۱- به آفرینش اشاره داره ۲- به ارزش زمان و فرصت یکباره زندگی که بهمون داده شده اشاره داره. |
کرکتر داستانمون تنها بود و میشه گفت با ساختن اون جسم برای مدت کوتاهی که در اختیار داشت تونست از تنهایی دربیاد و یکی دیگرو کنار خودش داشته باشه. موقعی که زمانش به پایان رسید با دادن اون کتاب یجورایی انگار داشت به این اشاره میکرد که بعد از رفتنش زندگی ادامه داره و اونیکی کرکتر باید از زمانش استفاده کنه و ارزش زمان رو درک کنه " بعد از رفتنش همهچیز به حالت اولیه برگشت و زمان دوباره شروع شد"
در رابطه با اون علامتی که روی پیشونیشون بود باید بگم که اون علامت روی ساز ویولن حک شده و نمادشه؛ اون علامت هم میتونست به معنی حیات باشه...مطمئن نیستم! چون زمانی که میخواست زندگی رو در وجود اون جسم به جریان بندازه از موسیقی استفاده کرد؛ از این بابت یکم برام ابهام وجود داره.
همین! خیلی طولانی شد ولی امیدوارم تونسته باشم منظور خودمو منتقل کنم. ممنون از خودت که لطف میکنی و این انیمیشنهارو برامون توی چنلت قرار میدی. من به شخصه لذت میبرم🤎
#🌬
Forwarded from برنامه ناشناس
#تحلیل_انیمیشن 🎬
بنظرم کلیت انیمیشن راجع به اهمیت و ارزش زمان بود. اینکه تا وقتی زمان در اختیارمون هست ازش استفاده کنیم ، قدر اطرافیان و عزیزانمونو بدونیم و حتی اگه چیزیم باقی نمونده فرصت هامونو از دست ندیم.
و در آخرم اینکه با از دست دادن اطرافیانمون هر چقدرم سخت میشه کنار اومد و زمان رو با غصه خوردن و افسوس هدر نداد. زمان تنها چیزیه که داریم و در اختیار خودمونه. خودمون باید به بهترین نحو از فرصتامون استفاده کنیم. به خودمون اجازه بدیم خوشحالی ، حال خوب ، موفقیت و حتی غم رو تجربه کنیم چون همه چیز به سرعت در حال گذره و تا به خودمون بیایم ما موندیم و کلی کار انجام نداده و یه ساعت شنی که به آخراش نزدیکتر میشه.💛
#تحلیل_انیمیشن 🎬
بنظرم کلیت انیمیشن راجع به اهمیت و ارزش زمان بود. اینکه تا وقتی زمان در اختیارمون هست ازش استفاده کنیم ، قدر اطرافیان و عزیزانمونو بدونیم و حتی اگه چیزیم باقی نمونده فرصت هامونو از دست ندیم.
و در آخرم اینکه با از دست دادن اطرافیانمون هر چقدرم سخت میشه کنار اومد و زمان رو با غصه خوردن و افسوس هدر نداد. زمان تنها چیزیه که داریم و در اختیار خودمونه. خودمون باید به بهترین نحو از فرصتامون استفاده کنیم. به خودمون اجازه بدیم خوشحالی ، حال خوب ، موفقیت و حتی غم رو تجربه کنیم چون همه چیز به سرعت در حال گذره و تا به خودمون بیایم ما موندیم و کلی کار انجام نداده و یه ساعت شنی که به آخراش نزدیکتر میشه.💛
Forwarded from unwatered cactus
to me honestly it felt like the process between a master of a craft and the creation, the student, the gift that is left behind.
the squeaky violins gave u a sense of anxiety and there were elements of music especially violin and viola every where. on the bunny's mask and in the book, on the walls and so on.
there is a time limit ticking away and u must pour ur heart into ur creation, lifeless replicas and pointless teaching wont make a difference. u must pour ur heart and soul (in this case the music) into ur creation for it to last and live and be able to continue down the path u forged.
once the time limit is up u fade away and u can only hope ur craft, ur creation is powerful enough to be able to give love and create and keep walking down that road. so that ur art, ur life, ur memory and craft can remain in this world. but the first key is love.
the squeaky violins gave u a sense of anxiety and there were elements of music especially violin and viola every where. on the bunny's mask and in the book, on the walls and so on.
there is a time limit ticking away and u must pour ur heart into ur creation, lifeless replicas and pointless teaching wont make a difference. u must pour ur heart and soul (in this case the music) into ur creation for it to last and live and be able to continue down the path u forged.
once the time limit is up u fade away and u can only hope ur craft, ur creation is powerful enough to be able to give love and create and keep walking down that road. so that ur art, ur life, ur memory and craft can remain in this world. but the first key is love.
Forwarded from برنامه ناشناس
The maker
صحنه انیمشین و شخصیت ها و متریالی که توش به کار رفته، رئال هستند و با توجه به موضوع انیمیشن، تاثیر گذاریش رو بیشتر میکنه. رنگ های استفاده شده تقریبا محدود و تناژ رنگی تیره دارن تا با نور کمِ صحنه و همچنین موضوع، که فضای دارک و تاریک و با رنگ های تیره و ناامید کننده میطلبه، تناسب داشته باشن.
خب اولش شروع انیمیشن رو با یک صحنه تاریک داریم که از دل اون تاریکی، شخصیت عروسکی ما میاد بیرون و این خود به خود انتظار ما رو از این انیمیشن به عنوان یه پیام عمیق و مرموز بالا میبره.
همه جا ساکت هست و هیچ صدایی شنیده نمیشه. تا اینکه وقتی اون ساعت شنی برمیگرده و یک موسیقی هیجان انگیز و upbeat هم باهاش پلی میشه که انگاری شروع یک ماراتونه. یک عملیاتی که حتما باید تو اون تایم مشخص انجام بشه.
سازنده در طی ساختن عروسک مدام چشمش به ساعته. این میتونه به این مفهوم باشه که زمان چقدر با اهمیته و از تک تک لحظاتش باید استفاده کرد.
و درنهایت عروسک ساخته میشه. یک عروسک عین عین خودش... اولش میتونه اینطوری برداشت بشه که سازنده، صرفا میخواد یک همدم برای خودش بسازه چون تنهاست. اما با جلو رفتن انیمیشن میفهمیم که جریان یه چیز دیگه است. عروسک ساخته شد اما میبینیم که سارنده رو داره ناامید میکنه. چون صرفا یک عروسک بیجان و بیحسه. تلاش میکنه تا اون رو با خودش همراه کنه اما نمیشه.
تا اینکه ویولونش رو برمیداره و شروع به نواختن میکنه. چشماش رو میبنده و مینوازه و از اعماق وجودش، موسیقی و نت های زیباش رو توی جسم بیجان عروسک میدمه... و خب...
در نهایت میبینیم که نت های موسیقی که با عشق و از عمق وجود نواخته شده بودن، به عروسک زندگی میدن...
اما دیگه چیزی به تموم شدن ساعت شنی نمونده. اون موقع است که ماموریت سازنده تموم میشه و باید با همهچیز خداحافظی کنه.
اون میره و تنها چیزی که میمونه، عروسکیه که حالا خودش باید یک عروسک جدید بسازه... و این چرخه ای که ادامه خواهد داشت؛ برگشتن ساعت شنی و شروع دوبارهی ماراتون...
این انیمیشن نشون دهنده این هست که همه موجودات یک سری ماموریت ها و وظیفه هایی دارن. بوجود میان، کارهاشون رو انجام میدن و از بین میرن. همه چیز رو رها میکنن و دنیا رو به نسل های بعدی میسپارن. یک چرخه که هی تکرار میشه...
The maker
صحنه انیمشین و شخصیت ها و متریالی که توش به کار رفته، رئال هستند و با توجه به موضوع انیمیشن، تاثیر گذاریش رو بیشتر میکنه. رنگ های استفاده شده تقریبا محدود و تناژ رنگی تیره دارن تا با نور کمِ صحنه و همچنین موضوع، که فضای دارک و تاریک و با رنگ های تیره و ناامید کننده میطلبه، تناسب داشته باشن.
خب اولش شروع انیمیشن رو با یک صحنه تاریک داریم که از دل اون تاریکی، شخصیت عروسکی ما میاد بیرون و این خود به خود انتظار ما رو از این انیمیشن به عنوان یه پیام عمیق و مرموز بالا میبره.
همه جا ساکت هست و هیچ صدایی شنیده نمیشه. تا اینکه وقتی اون ساعت شنی برمیگرده و یک موسیقی هیجان انگیز و upbeat هم باهاش پلی میشه که انگاری شروع یک ماراتونه. یک عملیاتی که حتما باید تو اون تایم مشخص انجام بشه.
سازنده در طی ساختن عروسک مدام چشمش به ساعته. این میتونه به این مفهوم باشه که زمان چقدر با اهمیته و از تک تک لحظاتش باید استفاده کرد.
و درنهایت عروسک ساخته میشه. یک عروسک عین عین خودش... اولش میتونه اینطوری برداشت بشه که سازنده، صرفا میخواد یک همدم برای خودش بسازه چون تنهاست. اما با جلو رفتن انیمیشن میفهمیم که جریان یه چیز دیگه است. عروسک ساخته شد اما میبینیم که سارنده رو داره ناامید میکنه. چون صرفا یک عروسک بیجان و بیحسه. تلاش میکنه تا اون رو با خودش همراه کنه اما نمیشه.
تا اینکه ویولونش رو برمیداره و شروع به نواختن میکنه. چشماش رو میبنده و مینوازه و از اعماق وجودش، موسیقی و نت های زیباش رو توی جسم بیجان عروسک میدمه... و خب...
در نهایت میبینیم که نت های موسیقی که با عشق و از عمق وجود نواخته شده بودن، به عروسک زندگی میدن...
اما دیگه چیزی به تموم شدن ساعت شنی نمونده. اون موقع است که ماموریت سازنده تموم میشه و باید با همهچیز خداحافظی کنه.
اون میره و تنها چیزی که میمونه، عروسکیه که حالا خودش باید یک عروسک جدید بسازه... و این چرخه ای که ادامه خواهد داشت؛ برگشتن ساعت شنی و شروع دوبارهی ماراتون...
این انیمیشن نشون دهنده این هست که همه موجودات یک سری ماموریت ها و وظیفه هایی دارن. بوجود میان، کارهاشون رو انجام میدن و از بین میرن. همه چیز رو رها میکنن و دنیا رو به نسل های بعدی میسپارن. یک چرخه که هی تکرار میشه...
Forwarded from برنامه ناشناس
خوب خوب
انیمیشن به صورت مسحور کننده ایی ما رو به اندازه ۶ دقیقه مسخ میکنه و حقیقی ترین حقیقتی که یه آدم نیاز داره بدونه رو به تصویر میکشه
یه چیزایی مثل این انیمیشن میتونه داد بزنه و بگه خواهش میکنم هنر تصاویر رو با فیلم یا کتاب مقایسه نکنید
تو کمتر چارچوب متنی پیش میاد که یه تعدا کلمه اینجوری پشت سر هم قرار بگیرن و بتونن تو ۶ دقیقه چنین مفهوم زیبایی رو بیان کنند
(دقیقا درک درستی از چگونگی تحلیل ندارم مخصوصا که اولین بارم هم هست اما خوب به خاطر مقدمه غلیظی که نوشتم سعی میکنم چیزهایی که متوجه شدم رو به صورتی که از حوصله سر بر بودن دور باشه بنویسم )
انیمیشن تو یه دنیایی از جنس پارچه رقم میخوره که همون ابتدا کشمکش بین زمان و موجود داستانمون رقم میخوره، که مصمم بودن از استقامت چشماش معلومه.
شروع میکنه به ساختن چیزی که در واقع هدف لحظه لحظه زندگیشه جوری که انگار وجودیت خودش وابسته به این وظیفه یا هدفه ، که این ماجرا برای زندگی هر کسی متفاوته . این موجود پارچه ایی خیلی آشنا میزنه انگار استعاره ای از زندگی هر کدوم از ما هاست ؛ که برای انتقال همه این احساسات و احوالات موسیقی دلنشین و بتهوون وار ویالون هم بی تاثیر نیست.
طرح ویالون روی پیشونی هر دوتاشون نقش بسته یه نماد یا یه نشونه برای تشخیص دادن هم دیگه به غیر از شکل و شمایلشون، برای ماها مثل زبون و رنگ پوستمون میتونه باشه
حدودا ۵۰ درصد از زمان سپری شده و ۵۰ درصد از وظیفه یا هدفش رو انجام داده
این قسمت یه نکته خیلی قشنگ میگه که زنده بودن فقط به معنی وجود داشتن نیست چیز های بیشتری نیاز هست که آدم به واسطه ش زنده باشه انگار زنده بودن رو یه مرحله بالاتر از وجود داشتن میدونه .
حالا راه رسیدن به مرحله بالاتر از کدوم طرفه ؟؟
اینجا هم سازنده برای بار هزارم داد میزنه زندگی همین لحظه هاست.
بر خلاف تفکر خیلی از ادما زیبا زندگیکردن شاخ و دم نداره هر چیز ساده ایی میتونه دوست داشتنی باشه و روح رو جلا بده و زندگی ببخشه
به نظر من استفاده کردن از لحظات مطلقا به این معنی نیست که تو هر لحظه باید سخت تلاش کنی و با اراده و محکم باشی
به نظر من قبول کردن لحظات هم میتونه این قانون رو توصیف کنه.
قبول کردن ترس ناراحتی و شادی هیجان و عصبانیت و عبور کردن و هوشمندانه رها کردن چیزها .
و سازنده به مواردی از این عوامل زندگی بخش اشاره میکنه مثل کتاب خوندن حرف زدن و باهمدیگه وقت گذروندن که همه اینا میتونن شکل هایی از عشق ورزیدن باشن .
زمان داره میگذره و اینا کافی نیست پس از تجربه افراد دیگه استفاده میکنه (اون کتاب میتونه نمادی از وابستگی ماها به گذشته گان و باقی انسان ها باشه جدا از محور کلی، یعنی ما انسان ها هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم با هم ارتباط داریم )
خوب پیشنهاد بقیه چیه ؟؟ ویالون
پس ویالون میزنه
جالبه که بدونید ویالون از راسخ ترین سازهاست قدمتی چند هزار ساله داره و هنوز که هنوزه علم فیزیک نتونسته سیتمی رو جایگزین ساختارش کنه صدای ساز همشه یع جورایی یه حس و حال قشنگ و اتحادی رو القا میکنه تو رو می بره در اوج تنهاییت اما در عین حال بهت ثابت مبکنه در این تنهایی تنها نیستی بقیه هم این حس رو دارن
ویالون اصالتا به ایتالیا تعلق داره و ایتالیا پر از آتش فشانه !!
همیشه یه شباهت رنگی رنگی بین شروع زندگی و آتشفشان می دیدم جفتشون درخشان پر ابهت ترسناک و زیبان
خوب ویالون جواب داد...
دوتا چشم زمردین جلوی چشماش برق میزنن
چشماشو دوست دارم سنگ زمرد مظهر شکوه و عشق پر شوره و رنگش جز آرامش بخش ترین رنگ هاست.
نادر بودن سنگ کافیه برای بالا بردن اعتماد به نفسمون برقش داره داد میزنه تو بی نظیری .
بالاخره لحظه اوج فرا میرسه ؛خیلی کوتاه ، (این کوتاه بودن تذکر میده:برای یه لحظه زندگی نکن تو تک تک لحظه ها زندگی کن )همدیگه رو بغل می کنن
با دادن کتاب خیلی ساده بدون هیچ نقطه اوجی یا لحظه احساسی هدفش رو بهش می فهمونه
دوباره داد میزنه زندگی همینقدر ساده و زیباست بدون تجملات اضافی . حماسه ایی شبیه به سیزیف . و نوع تفکره که تغییرش میده
پایان
خوب خوب
انیمیشن به صورت مسحور کننده ایی ما رو به اندازه ۶ دقیقه مسخ میکنه و حقیقی ترین حقیقتی که یه آدم نیاز داره بدونه رو به تصویر میکشه
یه چیزایی مثل این انیمیشن میتونه داد بزنه و بگه خواهش میکنم هنر تصاویر رو با فیلم یا کتاب مقایسه نکنید
تو کمتر چارچوب متنی پیش میاد که یه تعدا کلمه اینجوری پشت سر هم قرار بگیرن و بتونن تو ۶ دقیقه چنین مفهوم زیبایی رو بیان کنند
(دقیقا درک درستی از چگونگی تحلیل ندارم مخصوصا که اولین بارم هم هست اما خوب به خاطر مقدمه غلیظی که نوشتم سعی میکنم چیزهایی که متوجه شدم رو به صورتی که از حوصله سر بر بودن دور باشه بنویسم )
انیمیشن تو یه دنیایی از جنس پارچه رقم میخوره که همون ابتدا کشمکش بین زمان و موجود داستانمون رقم میخوره، که مصمم بودن از استقامت چشماش معلومه.
شروع میکنه به ساختن چیزی که در واقع هدف لحظه لحظه زندگیشه جوری که انگار وجودیت خودش وابسته به این وظیفه یا هدفه ، که این ماجرا برای زندگی هر کسی متفاوته . این موجود پارچه ایی خیلی آشنا میزنه انگار استعاره ای از زندگی هر کدوم از ما هاست ؛ که برای انتقال همه این احساسات و احوالات موسیقی دلنشین و بتهوون وار ویالون هم بی تاثیر نیست.
طرح ویالون روی پیشونی هر دوتاشون نقش بسته یه نماد یا یه نشونه برای تشخیص دادن هم دیگه به غیر از شکل و شمایلشون، برای ماها مثل زبون و رنگ پوستمون میتونه باشه
حدودا ۵۰ درصد از زمان سپری شده و ۵۰ درصد از وظیفه یا هدفش رو انجام داده
این قسمت یه نکته خیلی قشنگ میگه که زنده بودن فقط به معنی وجود داشتن نیست چیز های بیشتری نیاز هست که آدم به واسطه ش زنده باشه انگار زنده بودن رو یه مرحله بالاتر از وجود داشتن میدونه .
حالا راه رسیدن به مرحله بالاتر از کدوم طرفه ؟؟
اینجا هم سازنده برای بار هزارم داد میزنه زندگی همین لحظه هاست.
بر خلاف تفکر خیلی از ادما زیبا زندگیکردن شاخ و دم نداره هر چیز ساده ایی میتونه دوست داشتنی باشه و روح رو جلا بده و زندگی ببخشه
به نظر من استفاده کردن از لحظات مطلقا به این معنی نیست که تو هر لحظه باید سخت تلاش کنی و با اراده و محکم باشی
به نظر من قبول کردن لحظات هم میتونه این قانون رو توصیف کنه.
قبول کردن ترس ناراحتی و شادی هیجان و عصبانیت و عبور کردن و هوشمندانه رها کردن چیزها .
و سازنده به مواردی از این عوامل زندگی بخش اشاره میکنه مثل کتاب خوندن حرف زدن و باهمدیگه وقت گذروندن که همه اینا میتونن شکل هایی از عشق ورزیدن باشن .
زمان داره میگذره و اینا کافی نیست پس از تجربه افراد دیگه استفاده میکنه (اون کتاب میتونه نمادی از وابستگی ماها به گذشته گان و باقی انسان ها باشه جدا از محور کلی، یعنی ما انسان ها هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم با هم ارتباط داریم )
خوب پیشنهاد بقیه چیه ؟؟ ویالون
پس ویالون میزنه
جالبه که بدونید ویالون از راسخ ترین سازهاست قدمتی چند هزار ساله داره و هنوز که هنوزه علم فیزیک نتونسته سیتمی رو جایگزین ساختارش کنه صدای ساز همشه یع جورایی یه حس و حال قشنگ و اتحادی رو القا میکنه تو رو می بره در اوج تنهاییت اما در عین حال بهت ثابت مبکنه در این تنهایی تنها نیستی بقیه هم این حس رو دارن
ویالون اصالتا به ایتالیا تعلق داره و ایتالیا پر از آتش فشانه !!
همیشه یه شباهت رنگی رنگی بین شروع زندگی و آتشفشان می دیدم جفتشون درخشان پر ابهت ترسناک و زیبان
خوب ویالون جواب داد...
دوتا چشم زمردین جلوی چشماش برق میزنن
چشماشو دوست دارم سنگ زمرد مظهر شکوه و عشق پر شوره و رنگش جز آرامش بخش ترین رنگ هاست.
نادر بودن سنگ کافیه برای بالا بردن اعتماد به نفسمون برقش داره داد میزنه تو بی نظیری .
بالاخره لحظه اوج فرا میرسه ؛خیلی کوتاه ، (این کوتاه بودن تذکر میده:برای یه لحظه زندگی نکن تو تک تک لحظه ها زندگی کن )همدیگه رو بغل می کنن
با دادن کتاب خیلی ساده بدون هیچ نقطه اوجی یا لحظه احساسی هدفش رو بهش می فهمونه
دوباره داد میزنه زندگی همینقدر ساده و زیباست بدون تجملات اضافی . حماسه ایی شبیه به سیزیف . و نوع تفکره که تغییرش میده
پایان
اول از همه بگم این هفته فوق العاده بودید!!!
ترکوندید تحلیل ها رو. تعداد کمتر بود اما برداشت ها دقیق تر! 👌
از بین شما برداشت امی از همه به برداشت من نزدیکتر بود:
https://t.me/ButtonEyed/5909
اضطرابی که ویولن ایجاد میکنه، مخصوصاً روند تند و استرسی میانی و غمناک پایانی فکر نکنم با هیچ ساز دیگهای متقل میشد.🎻
اینکه باید برای خلق چیزی که میخوای باقی بمونه باید قلبت رو تماما ارائه کنی خودش واقعاً زیباست... همونطور که دیدید یادگیری، کتاب، زیبایی های دیگهی جهان هیچکدوم مثل هنر نمیتونن روح رو منتقل کنن...
و در آخر اشاره به نکاتی که کسی بهشون اشاره نکرد، بخش آخر رو داریم که وقتی موجود اول کتاب رو به دومی میده و محو میشه، محیط کار و همه چیز reset میشه!! یعنی هیچ سر نخی باقی نمیمونه! توجه دارید؟؟ یعنی باید همه چیز رو خودش کشف کنه. شاید شبیه تولد؟ نمیدونم... فقط این رو میدونم که یکی از زیباترین انیمیشن هایی بود که دیدم و شما به تمام نکاتی که بود اعم از موسیقی و دلیل انتخاب استاپ موشن و... به بهترین شکل دقت کرده بودید. آفرین!💗
•| #HIRAETH
ترکوندید تحلیل ها رو. تعداد کمتر بود اما برداشت ها دقیق تر! 👌
از بین شما برداشت امی از همه به برداشت من نزدیکتر بود:
https://t.me/ButtonEyed/5909
اضطرابی که ویولن ایجاد میکنه، مخصوصاً روند تند و استرسی میانی و غمناک پایانی فکر نکنم با هیچ ساز دیگهای متقل میشد.🎻
اینکه باید برای خلق چیزی که میخوای باقی بمونه باید قلبت رو تماما ارائه کنی خودش واقعاً زیباست... همونطور که دیدید یادگیری، کتاب، زیبایی های دیگهی جهان هیچکدوم مثل هنر نمیتونن روح رو منتقل کنن...
و در آخر اشاره به نکاتی که کسی بهشون اشاره نکرد، بخش آخر رو داریم که وقتی موجود اول کتاب رو به دومی میده و محو میشه، محیط کار و همه چیز reset میشه!! یعنی هیچ سر نخی باقی نمیمونه! توجه دارید؟؟ یعنی باید همه چیز رو خودش کشف کنه. شاید شبیه تولد؟ نمیدونم... فقط این رو میدونم که یکی از زیباترین انیمیشن هایی بود که دیدم و شما به تمام نکاتی که بود اعم از موسیقی و دلیل انتخاب استاپ موشن و... به بهترین شکل دقت کرده بودید. آفرین!💗
•| #HIRAETH
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
اول از همه بگم این هفته فوق العاده بودید!!! ترکوندید تحلیل ها رو. تعداد کمتر بود اما برداشت ها دقیق تر! 👌 از بین شما برداشت امی از همه به برداشت من نزدیکتر بود: https://t.me/ButtonEyed/5909 اضطرابی که ویولن ایجاد میکنه، مخصوصاً روند تند و استرسی میانی و…
انجام شدددد 😁😁 بله من بازم از ۴:۴۰ بیدارم 😪😮💨
میدونید صبح داشتم به این فکر میکردم که بیام یه خاطرهی باحالی رو تعریف کنم تو چنل (الان یادم نیست خاطره مورد نظر رو) اونم کِی؟ دقیقا بعد از اینکه یه دعوای مسخره و احمقانه اما شدید با مامان داشتیم...
بعد یک لحظه به خودم اومدم گفتم اگر من این خاطره بامزه رو بگم، بعد یکی که صبح مثلا یه مسأله براش پیش اومده و سرحال نیست اونو بخونه با خودش میگه «همه جهان شاد و خوش ان بجز من»
اما در همین حال معتقدم غر و ناله یه حدی داره تو چنل... و اگر آدم بخواد همهاش از سختی هاش بگه که جو بدی رو منتقل میکنه. شاید اصلا یکی یه چنل رو دنبال میکنه که حس خوب بگیره و نخواد از سختی های طرف بخونه هر روز...
خلاصه خیلی فلسفی داشتم بهش فکر میکردم که باید چه کرد در نهایت؟ 🤔
بعد یک لحظه به خودم اومدم گفتم اگر من این خاطره بامزه رو بگم، بعد یکی که صبح مثلا یه مسأله براش پیش اومده و سرحال نیست اونو بخونه با خودش میگه «همه جهان شاد و خوش ان بجز من»
اما در همین حال معتقدم غر و ناله یه حدی داره تو چنل... و اگر آدم بخواد همهاش از سختی هاش بگه که جو بدی رو منتقل میکنه. شاید اصلا یکی یه چنل رو دنبال میکنه که حس خوب بگیره و نخواد از سختی های طرف بخونه هر روز...
خلاصه خیلی فلسفی داشتم بهش فکر میکردم که باید چه کرد در نهایت؟ 🤔
Initial release: January 18, 2005
Directors: Damien Ferrié, Oury Atlan, Breakbot, Thomas Bernos
A tribute to Jim Henson 🖤
•| #WatchWithMe
Directors: Damien Ferrié, Oury Atlan, Breakbot, Thomas Bernos
A tribute to Jim Henson 🖤
•| #WatchWithMe
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 انیمیشن کوتاه «اضافه کاری» ساخته دمیان فری و...
📼 انیمیشن رو تا هفتهی آینده وقت دارید ببینید و تحلیل شخصی تون رو به ربات ناشناس یا ربات پیامرسان تو بیو بفرستید. ( شاید حتی ویسچت داشته باشیم.📻)
⚠️ نمیدونم چه هشداری روی قضیه بذارم اما در کل اگر شخصیت حساسی دارید شاید بهتر باشه ازش عبور کنید.
💡 راهنمایی برای تحلیل:
∆ پیامی که سعی در انتقال داره
∆ انتخاب بازه زمانی
∆ و...
🎐 از انجامش نترسید. تجربهی جدید و جالبیه. کار رو حداقل ۲ بار ببینید و هرچیزی که در موردش فکر میکنید یادداشت کنید تا تحلیل نهایی رو ازش استخراج کنید. ⚖
•| #HIRAETH
📼 انیمیشن رو تا هفتهی آینده وقت دارید ببینید و تحلیل شخصی تون رو به ربات ناشناس یا ربات پیامرسان تو بیو بفرستید. ( شاید حتی ویسچت داشته باشیم.📻)
⚠️ نمیدونم چه هشداری روی قضیه بذارم اما در کل اگر شخصیت حساسی دارید شاید بهتر باشه ازش عبور کنید.
💡 راهنمایی برای تحلیل:
∆ پیامی که سعی در انتقال داره
∆ انتخاب بازه زمانی
∆ و...
🎐 از انجامش نترسید. تجربهی جدید و جالبیه. کار رو حداقل ۲ بار ببینید و هرچیزی که در موردش فکر میکنید یادداشت کنید تا تحلیل نهایی رو ازش استخراج کنید. ⚖
•| #HIRAETH
خب نمیدونم چند نفر از شما iCarly میدیدید یا اصلا سن تون قد بده که یادتون باشه چی بود این برنامه، آقا در سال ۲۰۲۱ دارن دوباره ادامه میدنش! یک فصلش هم اومده. فوق العاده شده! جای سم، دوست صمیمی کارلی خالیه ولی تقریبا همه هستن! همه ها!! فقط جای دوست اسپنر ساکو(؟) و گیبی خالیه فعلا که امیدوارم تو فصل بعدی بیان.🥺
درکل به مشکلات فعلی اینترنت و جامعه پرداخته. مثل اینکه، چطور ممکنه میمای که از کارلی درحال خوردن گوشت قلقلی درست کردن، چند سال بعد مشکل ساز بشه. چطور؟ چون ممکنه ۲ سال بعد همهی افراد کرهی زمین گیاهخوار شده باشن، این میم رو پیدا کنن و کارلی رو باهاش کنسل کنن.😁
شرایطی که الان داریم، کسی ۴ سال پیش یه کاری کرده الان پیدا میکنن و طرف رو به خاک و خون میکشن...
یا مسائل زیادی از همین دست که اگر بخوام بگم خیلیاش حرفای خودم بود، راست گفتم. خلاصه اگر دوست داشتید امتحانش کنید.☺️🤍
•| #WatchWithMe
درکل به مشکلات فعلی اینترنت و جامعه پرداخته. مثل اینکه، چطور ممکنه میمای که از کارلی درحال خوردن گوشت قلقلی درست کردن، چند سال بعد مشکل ساز بشه. چطور؟ چون ممکنه ۲ سال بعد همهی افراد کرهی زمین گیاهخوار شده باشن، این میم رو پیدا کنن و کارلی رو باهاش کنسل کنن.😁
شرایطی که الان داریم، کسی ۴ سال پیش یه کاری کرده الان پیدا میکنن و طرف رو به خاک و خون میکشن...
یا مسائل زیادی از همین دست که اگر بخوام بگم خیلیاش حرفای خودم بود، راست گفتم. خلاصه اگر دوست داشتید امتحانش کنید.☺️🤍
•| #WatchWithMe
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
Photo
•| #MyCity 🛣 تهران
بریم به مناسبت روز تهران یکم از گشت و گذار های امروز من، از خیابون فلسطین گرفته تا گلوبندک، بازار و مولوی، ناصر خسرو و کارگر جنوبی عکس ببینیم!
بریم به مناسبت روز تهران یکم از گشت و گذار های امروز من، از خیابون فلسطین گرفته تا گلوبندک، بازار و مولوی، ناصر خسرو و کارگر جنوبی عکس ببینیم!