از شهر های دیگه هم داره میرسه که شب های آینده میذارم که هر شب از شهرهای دیگه عکس داشته باشیم مخصوصاً الان که خیلی هامون دوسال یا بیشتره رنگ مسافرت ندیدیم. 😕🤍
لطفا اگر عکس میفرستید حتما اورجینال باشه و خودتون گرفته باشید وگرنه عکس از گوگل رو که با سرچ هم میشه دید. چیزهایی که تا الان فرستادید واقعاً قلبم رو به تپش انداخته و دلم گشتن ایرانمو میخواد. ایشالا بزودی همه چیز درست میشه 🎐
لطفا اگر عکس میفرستید حتما اورجینال باشه و خودتون گرفته باشید وگرنه عکس از گوگل رو که با سرچ هم میشه دید. چیزهایی که تا الان فرستادید واقعاً قلبم رو به تپش انداخته و دلم گشتن ایرانمو میخواد. ایشالا بزودی همه چیز درست میشه 🎐
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
قدرت فرازمینی مورد علاقه؟ حرف زدن با گربهها در مورد مسائل روزمره🐱
قدرت فرازمینی مورد علاقه؟
تشخیص کسانی که واقعاً دوستم ندارن اما وانمود میکنن که دارن 🙄
تشخیص کسانی که واقعاً دوستم ندارن اما وانمود میکنن که دارن 🙄
زمانی که تازه دانشگاه قبول شده بودم، واقعاً هیچ اطلاعاتی از رشتهام نداشتم و خیلی یهویی انتخابش کردم... چون من بعد از هنرستان خیلی دو به شک بودم میخوام چیکار کنم. گرافیک خونده بودم، جذاب بود اما مدام میشنیدم که تو دانشگاه هم قراره همین مطالب هنرستان رو بخونید، فقط گسترده تر...🕯
خیلی از بچهها برنامه داشتن. یکی مجسمهسازی میخواست، یکی نقاشی، یکی میخواست کارگردانی تئاتر بخونه و...🎭
خب من بیشتر به عکاسی فکر کرده بودم اما حتی برای همونم جدی نبودم چون فقط تصورم این بود که مامان اجازه نمیده راحت برم اینطرف اونطرف عکاسی، و خب اونقدری بهش علاقمند نبودم که بگم براش میجنگم... 📸
تو اون دوره آیلتسم رو داشتم می گرفتم و به توصیهی یک فردی، اصلا تصمیم گرفتم کنکور زبان بدم و روی اون بیشتر تمرکز کنم تا هنر. میدونید، نداشتن اعتماد به نفس واقعا آفت بزرگیه. من اون زمان فکر میکردم چون زبانم خوبه، پس تو کنکور زبان موفق تر خواهم بود اما اشتباه کرده بودم.🚨
۱. کنکور زبان شامل کلی درس های جانبی میشد که دوست شون نداشتم...
۲. دروس دانشگاهیش رو نمیشناختم که چقدر میتونن کسل کننده و بی ربط به خود زبان باشن و من آدمی نیستم که بشینم یه گوشه سر درس و کتاب.
البته برای همون هم نمیشد گفت تلاش میکردم. فقط قلمچی آزمون هاش رو ثبتنام کرده بودم، چون این کاری بود که خواهرم سال کنکورش انجام داد. صبح روزی که باید دفتر برنامهریزیم رو به پشتیبانم نشون میدادم الکی پر میکردم و ساعت میزدم که نگه چرا نخوندی و وقتی ترازم ۵۰۰۰ میشد، میذاشتم تصور کنه فقط خنگم که ا اینکه نوشته شده درس خوندم ترازم بهتر نمیشه 😶 بازیگوش بودم. هرکاری میکردم به جز تلاش. اینا رو برای ثبت افتخارات نمیگما!! اتفاقا خیلی پشیمونم که حداقل تلاشم رو نکردم همون ها رو درست یادبگیرم و چیزی به دانشم اضافه کنم اما خب مسیرم، مسیر درستی نبود. من برای زبان ساخته نشده بودم و خداروشکر رتبهام هم خیلی بد شد ۸۰۰۰۰ اینا شدم. ایتالیایی دانشگاه آزاد نفر ۲۰ ام شدم البته ولی شاید همونم ۲۰ نفر فقط برمیداشت؟ نمیدونم 🤐🤑
آزمون های قلمچی رو یکی دو هفته یکبار فرمالیته شرکت میکردم که مامانم چیزی نگه و حتی به جایی رسیده بودم که کارهای ژوژمان هامم میدادم دوستان تکمیل کنن چون فکر میکردم اصلا کارم خوب نیست ( با اینکه جز ۱۰ نفر اول بودم تو ۳ تا کلاس ۳۰ - ۳۵ نفری) و اعتماد به نفسم هر روزی که تو مسیر دیگه ادامه میدادم کمتر میشد چون بیشتر باور میکردم که خوب نیستم... وقتی فکرش رو میکنم میبینم که شاید اون مسیر با اینکه خب یک سال من رو عقب انداخت (چون خب اون سال خداروشکر قبول نشدم و بعدش دیگه رفتم سمت علاقم) اما نیاز بود تا بهتر قدر بدونم؟🤔
اما خب همونطور که گفتم من هیچ برنامهای برای آیندهام نداشتم. یکسال و نیم عملا از این شاخه به اون شاخه میپریدم تا اینکه وقتی داشتم برای یکی از دوستانم، از دفترچه علمیکاربردی شهرسازی انتخاب میکردم، متوجه شدم علمی کاربردی عکاسی و انیمیشن هم داره 🎐🤍
خب تا قبل از اون هیچوقت به انیمیشن فکر نکرده بودم. دوست داشتم اما میدونستم که تو ایران فقط برای ارشد انیمیشن ارائه میشه (تربیت مدرس و هنر، اون موقع دانشگاه تهران هم حتی همون ارشد رو هم نداشت اصلا) و خب با اینکه خوشم می اومد ازش تصورم ازش یه درس دور بود که برای رسیدن بهش حداقل ۴ سال باید رشتهی دیگه ای میخوندم و حالا، اون چهارسال ناگهان محو شده بود!! تو همون لحظه بود که تمام فکرم راجع به عکاسی و اینکه نمیذارن راحت بخونمش محو شد. از انیمیشن و زیر شاخه هاش و تنوع درسیش چیزی نمیدونستم اما خب من تمام زندگیم عاشق انیمیشن دیدن بودم و حتی تو بچگی کلی flip book ( از این دفترچه ها که وقتی تند ورق میزنی یه توپی جا به جا میشه مثلا) تفننی درست کرده بودم! پس در عرض ۱۰ دقیقه تصمیم گرفتم و درکنار کارهای ثبت نام دوستم، خودمم ثبتنام کردم! 😅
تابستون بود که ثبتنام کردیم، دوستم ورودی مهر شهرسازی شد و من ورودی بهمن انیمیشن واحد ۱۱ علمی کاربردی! { تو همین فاصله تا شروع دانشگاه بود که آخرین محافظ رو مینوشتم🤍🥺}
موقع ورود به این رشته واقعاً هیچی از جزئیاتش نمیدونستم. شرح درسی رو سرچ کرده بودم اما بازم نمیفهمیدم دقیقاً قراره با چی طرف بشم تا اینکه...
استاد گرامی، خانم جهانی پا به زندگی اینجانب گذاشت و جلسهی اول کلاسش رو خیلی طوفانی، با پخش یک انیمیشن کوتاه و درخواست از ما برای تحلیلش شروع کرد!!😱
چند نفری مشغول نوشتن شدیم، بقیه بیشتر سردرگم بودن و حتی مطمئن نبودن منظور از تحلیل چی میتونه باشه اما من انگار به خانهی آرزوهام رسیده بودم 🙂🤍
•| #Mia 🐱
خیلی از بچهها برنامه داشتن. یکی مجسمهسازی میخواست، یکی نقاشی، یکی میخواست کارگردانی تئاتر بخونه و...🎭
خب من بیشتر به عکاسی فکر کرده بودم اما حتی برای همونم جدی نبودم چون فقط تصورم این بود که مامان اجازه نمیده راحت برم اینطرف اونطرف عکاسی، و خب اونقدری بهش علاقمند نبودم که بگم براش میجنگم... 📸
تو اون دوره آیلتسم رو داشتم می گرفتم و به توصیهی یک فردی، اصلا تصمیم گرفتم کنکور زبان بدم و روی اون بیشتر تمرکز کنم تا هنر. میدونید، نداشتن اعتماد به نفس واقعا آفت بزرگیه. من اون زمان فکر میکردم چون زبانم خوبه، پس تو کنکور زبان موفق تر خواهم بود اما اشتباه کرده بودم.🚨
۱. کنکور زبان شامل کلی درس های جانبی میشد که دوست شون نداشتم...
۲. دروس دانشگاهیش رو نمیشناختم که چقدر میتونن کسل کننده و بی ربط به خود زبان باشن و من آدمی نیستم که بشینم یه گوشه سر درس و کتاب.
البته برای همون هم نمیشد گفت تلاش میکردم. فقط قلمچی آزمون هاش رو ثبتنام کرده بودم، چون این کاری بود که خواهرم سال کنکورش انجام داد. صبح روزی که باید دفتر برنامهریزیم رو به پشتیبانم نشون میدادم الکی پر میکردم و ساعت میزدم که نگه چرا نخوندی و وقتی ترازم ۵۰۰۰ میشد، میذاشتم تصور کنه فقط خنگم که ا اینکه نوشته شده درس خوندم ترازم بهتر نمیشه 😶 بازیگوش بودم. هرکاری میکردم به جز تلاش. اینا رو برای ثبت افتخارات نمیگما!! اتفاقا خیلی پشیمونم که حداقل تلاشم رو نکردم همون ها رو درست یادبگیرم و چیزی به دانشم اضافه کنم اما خب مسیرم، مسیر درستی نبود. من برای زبان ساخته نشده بودم و خداروشکر رتبهام هم خیلی بد شد ۸۰۰۰۰ اینا شدم. ایتالیایی دانشگاه آزاد نفر ۲۰ ام شدم البته ولی شاید همونم ۲۰ نفر فقط برمیداشت؟ نمیدونم 🤐🤑
آزمون های قلمچی رو یکی دو هفته یکبار فرمالیته شرکت میکردم که مامانم چیزی نگه و حتی به جایی رسیده بودم که کارهای ژوژمان هامم میدادم دوستان تکمیل کنن چون فکر میکردم اصلا کارم خوب نیست ( با اینکه جز ۱۰ نفر اول بودم تو ۳ تا کلاس ۳۰ - ۳۵ نفری) و اعتماد به نفسم هر روزی که تو مسیر دیگه ادامه میدادم کمتر میشد چون بیشتر باور میکردم که خوب نیستم... وقتی فکرش رو میکنم میبینم که شاید اون مسیر با اینکه خب یک سال من رو عقب انداخت (چون خب اون سال خداروشکر قبول نشدم و بعدش دیگه رفتم سمت علاقم) اما نیاز بود تا بهتر قدر بدونم؟🤔
اما خب همونطور که گفتم من هیچ برنامهای برای آیندهام نداشتم. یکسال و نیم عملا از این شاخه به اون شاخه میپریدم تا اینکه وقتی داشتم برای یکی از دوستانم، از دفترچه علمیکاربردی شهرسازی انتخاب میکردم، متوجه شدم علمی کاربردی عکاسی و انیمیشن هم داره 🎐🤍
خب تا قبل از اون هیچوقت به انیمیشن فکر نکرده بودم. دوست داشتم اما میدونستم که تو ایران فقط برای ارشد انیمیشن ارائه میشه (تربیت مدرس و هنر، اون موقع دانشگاه تهران هم حتی همون ارشد رو هم نداشت اصلا) و خب با اینکه خوشم می اومد ازش تصورم ازش یه درس دور بود که برای رسیدن بهش حداقل ۴ سال باید رشتهی دیگه ای میخوندم و حالا، اون چهارسال ناگهان محو شده بود!! تو همون لحظه بود که تمام فکرم راجع به عکاسی و اینکه نمیذارن راحت بخونمش محو شد. از انیمیشن و زیر شاخه هاش و تنوع درسیش چیزی نمیدونستم اما خب من تمام زندگیم عاشق انیمیشن دیدن بودم و حتی تو بچگی کلی flip book ( از این دفترچه ها که وقتی تند ورق میزنی یه توپی جا به جا میشه مثلا) تفننی درست کرده بودم! پس در عرض ۱۰ دقیقه تصمیم گرفتم و درکنار کارهای ثبت نام دوستم، خودمم ثبتنام کردم! 😅
تابستون بود که ثبتنام کردیم، دوستم ورودی مهر شهرسازی شد و من ورودی بهمن انیمیشن واحد ۱۱ علمی کاربردی! { تو همین فاصله تا شروع دانشگاه بود که آخرین محافظ رو مینوشتم🤍🥺}
موقع ورود به این رشته واقعاً هیچی از جزئیاتش نمیدونستم. شرح درسی رو سرچ کرده بودم اما بازم نمیفهمیدم دقیقاً قراره با چی طرف بشم تا اینکه...
استاد گرامی، خانم جهانی پا به زندگی اینجانب گذاشت و جلسهی اول کلاسش رو خیلی طوفانی، با پخش یک انیمیشن کوتاه و درخواست از ما برای تحلیلش شروع کرد!!😱
چند نفری مشغول نوشتن شدیم، بقیه بیشتر سردرگم بودن و حتی مطمئن نبودن منظور از تحلیل چی میتونه باشه اما من انگار به خانهی آرزوهام رسیده بودم 🙂🤍
•| #Mia 🐱
❤3
آقا خلاصه کنم!
اینهمه حرف زدم که بگم دیروز بیاد اون دوران، داشتم تعدادی از انیمیشنهایی که ترم یک تو کلاس این استاد تماشا میکردیم مرور میکردم و با خودم فکر کردم شاید شما هم بی علاقه به این کار نباشید... اما اگر پایهش هستید انجامش یک شرط خیلی مهم داره.
من انیمیشن رو براتون میگذارم، با حداقل حجم پس شما، در مورد تحلیلش به هیچ عنوان جستوجو نکنید. صرفا هرچیزی که با دیدنش به ذهنتون میرسه بگید. اصلا قرار نیست تمام تصورات و تحلیل ها درست یا غلط باشن. برداشت ها متفاوت هستن.☔️
با این اوصاف پایه اید؟
•| #WatchWithMe
اینهمه حرف زدم که بگم دیروز بیاد اون دوران، داشتم تعدادی از انیمیشنهایی که ترم یک تو کلاس این استاد تماشا میکردیم مرور میکردم و با خودم فکر کردم شاید شما هم بی علاقه به این کار نباشید... اما اگر پایهش هستید انجامش یک شرط خیلی مهم داره.
من انیمیشن رو براتون میگذارم، با حداقل حجم پس شما، در مورد تحلیلش به هیچ عنوان جستوجو نکنید. صرفا هرچیزی که با دیدنش به ذهنتون میرسه بگید. اصلا قرار نیست تمام تصورات و تحلیل ها درست یا غلط باشن. برداشت ها متفاوت هستن.☔️
با این اوصاف پایه اید؟
•| #WatchWithMe
❤1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
آقا خلاصه کنم! اینهمه حرف زدم که بگم دیروز بیاد اون دوران، داشتم تعدادی از انیمیشنهایی که ترم یک تو کلاس این استاد تماشا میکردیم مرور میکردم و با خودم فکر کردم شاید شما هم بی علاقه به این کار نباشید... اما اگر پایهش هستید انجامش یک شرط خیلی مهم داره.…
🛹آیا پایهی تماشا و تحلیل انیمیشن های کوتاه هستید؟
Anonymous Poll
88%
بله! حتما 💅
12%
نه، علاقهای ندارم 😔
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
اصفهان - میدان نقش جهان 🕌 •| #YourCity 🤍 ممنون برام فرستادی
کرمان - شاه نعمت الله ولی، گنبد جبلیه، باغ فتح آباد، باغ شاهزاده ی ماهان، حمام گنجعلیخان
•| #YourCity 🤍 ممنون برام فرستادی
•| #YourCity 🤍 ممنون برام فرستادی