چند روزی بود که داشتم سعی می‌کردم حال خوب رو پیدا کنم... نه اینکه گم شده باشه ها، میدونستم که هست اما انگار باهام قهر کرده بود. کم حرف شده بودم، حرف های سنگین کسانی که فکر می‌کردم تلاش هام رو میبینن، قدرنشناسی، حس اینکه تلاشهام دیده نمیشه به جایی رسونده بود من رو که حتی با بهترین دوست‌هام هم به اصطلاح میل سخنم نبود. 🤐
و امروز، ترکیب کارهای زیادی روی هم جمع شده بود، خستگی جسمی و شاید فکری باعث شد مرخصی بگیرم... اما فرق من با کسی که برای استراحت با تفریح مرخصی میگیره اینه که حتی موقع مرخصی هم یه لیست بلند بالا از فعالیت های مختلف دارم که باید انجام بدم.🤠
مثل پختن شیرینی آلمانی برای یه آشنایی که پنجشنبه شاید سر و کله‌اش پیدا بشه.
مرتب و لیست کردن کتاب‌هایی که باید برن انباری، جاروبرقی اتاق + گردگیری، طراحی هام و کلی کار دیگه که باید حساب کتاب کنم کدوما رو تا برق هست انجام بدم و کدوم ها رو میشه وقتی برق نیست هم بهشون رسیدگی کرد.🤡
تا این لحظه خوب پیشرفت. خسته ام، به شدت نیاز به استراحت دارم ولی متاسفانه یا خوشبختانه، وقتی لیست کارهام خط تو پلنرم میخوره خوشحال ترم تا وقتی که صرفاً خستگیم رو در کنم. 💕

•| #Motivated

از این روش هاتون استفاده کردم، نودل + دیدن Croods 2 حسم بهم میگه قراره یک‌کلیشه‌ی خالص ببینم اما خب، دانلود کردم پس حیفه نبینم 😅

•| #WatchWithMe #EatWithMe

بالآخره Luca 🧜‍♂ دیدم. قشنگ بود خوشم اومد 😇 با ته لهجه ایتالیایی 🙃

•| #WatchWithMe

میا امروز رفته بودم بلوار فردوس، بعد تو راه این گربه ها رو دیدم که رو ماشینای تازه پارک کرده ای که هنوز سقفشون از کولر ماشینا خنک بود، اینجوری دراز کشیده بودن که خنک بشن. انقد کیوت بودن که دلم نیومد تو نبینیشون. برات عکس گرفتم از این خوشگلا🥺🥺🥺🥺

•| #YourCity 🧡 ممنون برام فرستادی