چشـــم دکمهای ⚇_⚉
💜☁️ خونه ی ابری ی آرمی تو ی باغ بنفش [ @kimkimmood ] 🌊 My blue side [ @bluside7q ] 💜💛 ممنون میشم تشریف بیارید ✨ [ @Limoovanarengi ] هیچکده ای پر از کلمات! [ @callmedeesse ] 😬 فنآرتهام، کتابهایی…
از این معرفی ها بذارم؟
Anonymous Poll
44%
بله چرا که نه 🌸
21%
نه جوین نمیشم بهرحال ⛔
35%
فرقی نداره شاید جوین شدم 💕😑
نمونه انسانی که ماسک نزده تو اتوبوس، به من که دارم به دستم اسپری الکل میزنم چشم غره میره. خدایا خودت یه کمکی برسون خلاصه...
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
نمونه انسانی که ماسک نزده تو اتوبوس، به من که دارم به دستم اسپری الکل میزنم چشم غره میره. خدایا خودت یه کمکی برسون خلاصه...
ولی انصافا رفت اونور وگرنه یه تذکری به نداشتن ماسکش میدادم. بنظر کمی وحشی میاد ولی خب برای حق باید جنگید.
Forwarded from ‹ Liberté Novels ›
🗽
#چالش
وقت بخیر همراهان لیبرته.
تصمیم گرفتیم برای بزرگ کردن تیم خانمهای اشرافی عمارت، یک چالش کوچک در نظر بگیریم🖋
◆ چالش به این شکل هست که شما میتونین یکی از پنج موضوع زیر رو انتخاب کنین و با استفاده از لیست کاپل های داده شده، داستانی بنویسین و اون رو به ناشناس کانال که در بیو ذکر شده بفرستین.
◇ از هر موضوع یک کار برنده اعلام میشه و علاوه بر شروع همکاریمون، براشون یک بنر اختصاصی در کانالهای دیگه خریداری خواهیم کرد.
● در ارتباط با داوری، تنها کیفیت کار سنجیده میشه؛ امیدواریم قابل باشیم و بتونیم افتخار همکاری با شما نویسندههای بالقوه و بالفعل عزیز رو داشته باشیم.
📍دقت کنید برای شروع همکاری با ما، هیچ لزومی نداره حتما برنده باشین؛ در صورت وجود کیفیت در کار و البته میل خودتون، تیم لیبرته مشتاق همکاری با شما عزیزان هست.
🔖 نکات مهمی که لازمه بهشون توجه کنین به شرح زیر هستن:
— تنها یک ژانر از داستان شما با انتخاب موضوع مشخص میشه، ژانر های دیگه ی داستان رو خودتون تطبیق بدین و تعیین کنین.
— هیچگونه محدودیتی در انتخاب ژانر ها وجود نداره؛ نوآوری اولین قانون لیبرتهست.
— ذهنتون رو آزاد بگذارین و اجازه ندین اضطرابِ عامه پسند بودن، مانع نوآوری شما بشه.
— میتونین داستان رو در قالب وانشات/مولتی شات بنویسین. اگه میخواهین اثر بلندی تحویل بدین(بالای ده قسمت)، لطف کنین ۳ قسمت اول (معادل ۷۰ صفحه با فونت ۲۰ و فاصله خطوط ۱.۱۵) رو به همراه پلات کلی برامون ارسال کنین.
— در آخر عاشق اثرتون باشید و با اعتماد بنفس ازش صحبت کنین، حتما فوقالعادست.
🗽برای دیدن ایده ها و کاپل های منتخب این چالش، روی متن ضربه بزنین🗽
⭕️ مهلت تحویل داستان تا دو هفته ی دیگه، ۲۲ تیر ماه است. امیدواریم بتونیم شما رو در ضیافت شب ۲۲ ام ملاقات کنیم. ⭕️
🗽
#چالش
وقت بخیر همراهان لیبرته.
تصمیم گرفتیم برای بزرگ کردن تیم خانمهای اشرافی عمارت، یک چالش کوچک در نظر بگیریم🖋
◆ چالش به این شکل هست که شما میتونین یکی از پنج موضوع زیر رو انتخاب کنین و با استفاده از لیست کاپل های داده شده، داستانی بنویسین و اون رو به ناشناس کانال که در بیو ذکر شده بفرستین.
◇ از هر موضوع یک کار برنده اعلام میشه و علاوه بر شروع همکاریمون، براشون یک بنر اختصاصی در کانالهای دیگه خریداری خواهیم کرد.
● در ارتباط با داوری، تنها کیفیت کار سنجیده میشه؛ امیدواریم قابل باشیم و بتونیم افتخار همکاری با شما نویسندههای بالقوه و بالفعل عزیز رو داشته باشیم.
📍دقت کنید برای شروع همکاری با ما، هیچ لزومی نداره حتما برنده باشین؛ در صورت وجود کیفیت در کار و البته میل خودتون، تیم لیبرته مشتاق همکاری با شما عزیزان هست.
🔖 نکات مهمی که لازمه بهشون توجه کنین به شرح زیر هستن:
— تنها یک ژانر از داستان شما با انتخاب موضوع مشخص میشه، ژانر های دیگه ی داستان رو خودتون تطبیق بدین و تعیین کنین.
— هیچگونه محدودیتی در انتخاب ژانر ها وجود نداره؛ نوآوری اولین قانون لیبرتهست.
— ذهنتون رو آزاد بگذارین و اجازه ندین اضطرابِ عامه پسند بودن، مانع نوآوری شما بشه.
— میتونین داستان رو در قالب وانشات/مولتی شات بنویسین. اگه میخواهین اثر بلندی تحویل بدین(بالای ده قسمت)، لطف کنین ۳ قسمت اول (معادل ۷۰ صفحه با فونت ۲۰ و فاصله خطوط ۱.۱۵) رو به همراه پلات کلی برامون ارسال کنین.
— در آخر عاشق اثرتون باشید و با اعتماد بنفس ازش صحبت کنین، حتما فوقالعادست.
🗽برای دیدن ایده ها و کاپل های منتخب این چالش، روی متن ضربه بزنین🗽
⭕️ مهلت تحویل داستان تا دو هفته ی دیگه، ۲۲ تیر ماه است. امیدواریم بتونیم شما رو در ضیافت شب ۲۲ ام ملاقات کنیم. ⭕️
🗽
‹ Liberté Novels ›
🗽 #چالش وقت بخیر همراهان لیبرته. تصمیم گرفتیم برای بزرگ کردن تیم خانمهای اشرافی عمارت، یک چالش کوچک در نظر بگیریم🖋 ◆ چالش به این شکل هست که شما میتونین یکی از پنج موضوع زیر رو انتخاب کنین و با استفاده از لیست کاپل های داده شده، داستانی بنویسین و اون…
اگر دنبال جایی برای آپ فیکشن هاتون هستید، این چنل مسابقه گذاشته. نویسنده های خوبی هم داره. توانایی های خودتون رو تست کنید 🤍
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
من و سری و دوم پیشی ها 🤍🐱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گربه ی جدیدم تو زیر زمین خیار پیدا کرده... و گربه جماعت اصلا رابطه خوبی با این خوراکی نداره 😂😁
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای اینکه نیازی نباشه بپرسید اسم این شیرینی لاویا هستش، ترکیب عسل و گردو و شکلات تلخ 🍯 اینم لینک صفحه شون 🍫💕
بعدنوشت: نوش جان 🍵
•| #EatWithMe
بعدنوشت: نوش جان 🍵
•| #EatWithMe
👍2
خیلی دلم میخواد از خودم slow mo در حال کارهای امروزم (که ۹۰٪ پای کامپیوتر هستش) فیلم بگیرم اما حس میکنم خیلی مزخرف بشه پس بیخیالش میشم. 😅 دیگه چه خبر...
😁1
🖐 سلام
☝️ فکر میکنم متوجه شدید یک مدته کم صحبت میکنم، علایقم رو برای خودم نگه میدارم و انگار هر حرفی که میخوام بزنم، قبلش میگم « خب بگم یا نگم چه فرقی میکنه» و بعدش دیگه سکوت میکنم... اما با این حس که، کاش فلان حرف رو زده بودم. مخصوصا اگر مشابهش رو جایی ببینم...
👎 دوست ندارم این حالت رو... اما هربار میام چیزی بگم حس میکنم یک سری اطلاعات کسل کننده که کسی بهشون اهمیتی نمیده تکرار میکنم... و بعد میبینم شخص دیگهای در حس و حال خودش با خوشی ازش میگه... اون زمانه که عمق اینکه چقدر اخیرا، بی دلیل غمگینم رو درک میکنم.
👐 نه اینکه دلیل کم حرفی ناراحتی باشه ها. فقط حس میکنم دیگه هیچ چیز ویژهای ندارم که بگم... چیزی که برام خاصه، از زبون دیگران میشنوم... یا چیزی که فکر میکردم فقط خودم حسش کردم تو تجربیات بقیه میبینم.
🤌 در عین حال میگم، کاش من هم دو هفته پیش مثلا در موردش حرف زده بودم... حداقل پیش خودم میگفتم من زودتر بیانش کردم { انگار مسابقهست} اما از طرفی هم میگم، فرقی نمیکرد، بهرحال که خاص نبود.
👇 نه فقط هم تو حرف زدن. تو فیلم دیدن، انیمه، کتاب خوندن، مانهوا، موسیقی و... بخیل نیستما. اگر چیزی رو دوست داشته باشم معرفی میکنم اما دقیقا دوست دارم وقتی یکی از دوستام انیمهای رو شروع کرده و دوستش داره، من کسی باشم که بهش معرفیش کرده. انگار شادی خودم تکی برام کافی نیست. دوست دارم گوشهای از دلیل بهتر شدن روز کسی باشم اما جدیدا این کم حرفی داره چنین شانس هایی رو ازم میگیره.
🤞 من اهل حرف های سنگین ادبی نیستم، در طول روزم اگر خودم اتفاق هیجان انگیزی ایجاد نکنم، معمولا اتفاقی نمیافته. خواب های باحال نمیبینم، فنگرلی های شدید نمیکنم و اخیرا حتی نمینویسم... [🙍♀] شاید کلی چیز بلند باشم که باعث میشه حس کنم مفیدم اما تا میام ازشون بگم، فکر میکنم «لابد اینم همه بلدن»
🙌 انگار سردرگم شدم، این نیاز به «مفید بودن» مداوم داره فشارم میده و بهم میگه اگر نمیتونی بهتر انجامش بدی، دست از تلاش بردار... یا حس میکنم، شاید اینکه همهش سعی کنی چیزی یاد بدی اینطور بنظر بیاد که، میخوام بگم من خیلی همه چی بلدم. که نیستم... هرچند که دوست دارم باشم.
🤙 خلاصه که حس خوبی نیست. دوست داشتم میتونستم مثل اوایل، آزادانه حرف بزنم، بی نگرانی از اینکه حالا بعدش چی میشه... امیدوارم تجربهش نکنید و امیدوارم راه خروج از این حس رو پیدا کنم. 🎐
☝️ فکر میکنم متوجه شدید یک مدته کم صحبت میکنم، علایقم رو برای خودم نگه میدارم و انگار هر حرفی که میخوام بزنم، قبلش میگم « خب بگم یا نگم چه فرقی میکنه» و بعدش دیگه سکوت میکنم... اما با این حس که، کاش فلان حرف رو زده بودم. مخصوصا اگر مشابهش رو جایی ببینم...
👎 دوست ندارم این حالت رو... اما هربار میام چیزی بگم حس میکنم یک سری اطلاعات کسل کننده که کسی بهشون اهمیتی نمیده تکرار میکنم... و بعد میبینم شخص دیگهای در حس و حال خودش با خوشی ازش میگه... اون زمانه که عمق اینکه چقدر اخیرا، بی دلیل غمگینم رو درک میکنم.
👐 نه اینکه دلیل کم حرفی ناراحتی باشه ها. فقط حس میکنم دیگه هیچ چیز ویژهای ندارم که بگم... چیزی که برام خاصه، از زبون دیگران میشنوم... یا چیزی که فکر میکردم فقط خودم حسش کردم تو تجربیات بقیه میبینم.
🤌 در عین حال میگم، کاش من هم دو هفته پیش مثلا در موردش حرف زده بودم... حداقل پیش خودم میگفتم من زودتر بیانش کردم { انگار مسابقهست} اما از طرفی هم میگم، فرقی نمیکرد، بهرحال که خاص نبود.
👇 نه فقط هم تو حرف زدن. تو فیلم دیدن، انیمه، کتاب خوندن، مانهوا، موسیقی و... بخیل نیستما. اگر چیزی رو دوست داشته باشم معرفی میکنم اما دقیقا دوست دارم وقتی یکی از دوستام انیمهای رو شروع کرده و دوستش داره، من کسی باشم که بهش معرفیش کرده. انگار شادی خودم تکی برام کافی نیست. دوست دارم گوشهای از دلیل بهتر شدن روز کسی باشم اما جدیدا این کم حرفی داره چنین شانس هایی رو ازم میگیره.
🤞 من اهل حرف های سنگین ادبی نیستم، در طول روزم اگر خودم اتفاق هیجان انگیزی ایجاد نکنم، معمولا اتفاقی نمیافته. خواب های باحال نمیبینم، فنگرلی های شدید نمیکنم و اخیرا حتی نمینویسم... [🙍♀] شاید کلی چیز بلند باشم که باعث میشه حس کنم مفیدم اما تا میام ازشون بگم، فکر میکنم «لابد اینم همه بلدن»
🙌 انگار سردرگم شدم، این نیاز به «مفید بودن» مداوم داره فشارم میده و بهم میگه اگر نمیتونی بهتر انجامش بدی، دست از تلاش بردار... یا حس میکنم، شاید اینکه همهش سعی کنی چیزی یاد بدی اینطور بنظر بیاد که، میخوام بگم من خیلی همه چی بلدم. که نیستم... هرچند که دوست دارم باشم.
🤙 خلاصه که حس خوبی نیست. دوست داشتم میتونستم مثل اوایل، آزادانه حرف بزنم، بی نگرانی از اینکه حالا بعدش چی میشه... امیدوارم تجربهش نکنید و امیدوارم راه خروج از این حس رو پیدا کنم. 🎐
👍1
امروز خیلی رو حس تمیزکاری بودم. با اینکه دلدرد داشتم اما قفسه هام رو مرتب کردم. فردا هم شاید بالای کمد دیواری و انباری رو مرتب کنم بلکه این وسط کتاب های فرانسه ام هم پیدا بشه بشینم دقیق تمرین کنم... فردا رو باید حسابی ازش استفاده کنم چون هنوز تیر نصف نشده کلی مرخصی ساعتی و روزانه که این چند ماه جمع کرده بودم گرفتم و فقط ۲ روز مرخصی تیر باقیمونده 😒
👍1