خلاصه که امروز هر چی بود و هر چی شد، برای ساعت 5 به بعد میخوام یه غذای خوشمزه بپزم! احتمالا اختراعی باشه پس خیلی درگیر دستور طبخ نشید 🤒😓😅

بعد از اون هم یکم تنظیمات نرم افزار مکسم رو درست کنم که اونجوری زمین نزنه دفعه بعد منو، شب هم در کنار حرف زدن با امی، وسایل فردا رو حاضر کنم.

فردا سرکار باید یکم با سرعت عمل بیشتری کار کنم به دلایلی، و شاید شبش نرسم اما قصد دارم تو این هفته نوشتن " آخرین جادوگر" رو شروع کنم. نمیدونم کسی اصلا یادش باشه هنوز یا نه 😴😬

یکم رفتم خرید. از این آبنبات ها خریدم دوستشون دارم... اما واقعاً باید یکم کمتر شیرینی بخورم خودمم می‌دونم.
احتمال داره جهت شارژ شدن یکم انیمه ببینم نمیدونم. شما امروز تون چطور بود؟

بچه ها، دوست من آرمان و دوستانش قصد دارن داستان اصلی انیمه ی مو دائو زو شی -Mo dao zu shi- یا سریال The untamed رو به صورت صوتی و به زبان فارسی درست کنن.

🤍 با یه تیم گوینده داره همکاری میکنه اما متاسفانه برای این نقش ها گوینده پسر کم دارن:

🔖 لان وانگجی
🔖 جیانگ چنگ
🔖 زووجون
🔖 لان سیژوی
🔖 ون نیانگ


اگر فکر میکنید پتانسیل کار رو دارید یا کسی رو میشناسید که میتونه برید برای تست:

@Mahi0_03

قیافه ی من وقتی صبح شده، هم باید حموم برم، هم اتاق جمع کنم، هم یه سری طرح بزنم و تا ساعت ۹ هم سرکار باشم... :))

امروز ایستگاه حواسم پرت شد پیاده نشدم و قسمت شد از سمت دیگه ای بیام. اینا حاصل اون شکارن. 😁

بله تشریف برده بودن خریدن کتاب و کمی نقاشی، فاطمه سادات هستن. اسمش رو زیاد ازم شنیدید...

خونه‌ی نامجون بوی بارون میده.