دردناک فقط وقتی التماس کنان سعی میکنی واتپد رو ورق بزنی بری قسمت بعد اما هنوز آپ نشده. 😭 نفرینم کردید موقع خوندن داستان هام؟؟ ⁦ಠ_ಠ⁩

بعضیا انقدر با کمالات و خوبن اصلا نمیتونم دوستی شون رو با بعضی دیگه که به شدت هیچ کمالاتی رو دارا نیستن درک کنم. قضاوت سریع نیستا، چندین ساله هر دو طرف رو میشناسم و تعجب می‌کنم... 🧐

ولی تصور چنین خونه ی گوگولی ای وسط ساختمون های بلند... دو طبقه، آجری با پدره های آبی روشن کیوت.
میتونه خونه‌ی یه زوج جوون و هنری باشه که دوست داشتن تو یه فضای سنتی زندگی کنن...
یا خونه‌ی یه پیرمرد که زنش پاش درد می‌کنه برای همین نمیتونه بره طبقه بالا و بالا رو درش رو بستن. . . 🤍

حالا تلویزیونشم نمی‌خوام. همین بساط تخت و کمدش رو بتونم به اتاقم اضافه کنم بُرد بزرگی کردم.

•| #WatchWithMe | Interior design

من توی پی وی میا 🔽

چیزی که خودش فکر می‌کنه:

چیزی که در واقع هست:

Every XSFJ need someone to care for, you're my XSFJ baby
https://t.me/cactus_thinks/219

بعضی چیزام تا هستن فکر می‌کنیم خبریه، برای موندن شون تلاش می‌کنیم اما وقتی که حذف میشن تازه می‌بینیم چقدر راحت فراموش میشن...

و پنجشنبه برفی ای که تعطیله ❄️

بعضی چیزام برام خوب و باحالن اما انقدر حرفش همه جا هست نمی‌خوام دیگه سمتش برم :/

Nocturne

آقا اعتراف می‌کنم طرفدار سبک ادبی نیستم. یعنی خستگی این روز هام نمی‌کشه اما ناکچرن وقتی از سنگینی قسمت های اولش عبور می‌کنی تلخی شاعرانه ی رقابت دکتر جیکوب و کیم نامجون واقعا درگیرت میکنه. من هنوز قسمت های ابتدای ام پس لطفاً برام اسپویل نکنید اما واقعاً جوری که حس می‌کنم اینا همون آدم ها ان که به سمت دیگه ی تاریخ پرت شدن و می‌خوان دوباره همدیگه رو بدست بیارن خیلی شیرینه.

•| #ReadWithMe

یه گربه سیاه و سفید هست سرکار، که چنگیز صداش می‌کنیم. خیلی پیره و هر از گاهی میاد تو حیاط ما براش شیر یا سوسیس میذاریم. یا تن ماهی... گربه های جوون تر جرات نمیکنن بیان چون میترسن گیر بیفتن و نتونن برگردن بالای دیوار... سهم اونا رو روی دیوار میذاریم.
خلاصه چنگیز خیلی زخم و زاره و کلا خیلی با احتیاطه اما امروز اومده بود تو حیاط و انقدر گشنه ش بود که قبل از اینکه ظرفشو پر کنیم داشت شیرجه میزد سمتش 😅☺️ هی میو می‌کرد و کم مونده بود ازم بیاد بالا که برسه به ظرف شیر 😃 البته شکمش که یه ذره سیر شد باز فرار می‌کرد از صدای قدم هام 😒
کلا گاهی بغلی میشه، گاهی اینجوریه که « عمرا بذارم دستت بهم برسه»

گربه های سیاه و سفید خیلی برای من دوست داشتنی ان چون اولین گربه ی خونگی ای که تو بچگی داشتم هم سیاه و سفید بود.

لذت آرشیو کردن گروهی که نمیتونی ازش لفت بدی ولی دارن توش *ص میگن >>>>>>>

کسانی‌که عید این بازی ها رو با من نصب کردن فقط میتونن درک کنن بازی ای که دارم از همون کمپانی معرفی می‌کنم چقدر میتونه فوق العاده باشه!!

https://2ad.ir/7RJ7q

یه بازی Doors origins هم هست که داستان قبل از اینه، گوگل سرچ کنید.

•| #MyGames

باحال بود، برای من کافه در اومد. 🐱💞🐨
بگید برای شما چی شد: @MiaStory_Bot