It's just Naina🙃☁️🌸
ولی خودمونیم... مصاحبه میا و مصاحبه پرواز توی حیاط پشتی بنگتن فمیلی خیلی خفن بودن🙃☁️🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام زندگیم افتخار میکردم که از همه کاری یکم میدونم و ازم برمیاد اما اون مال اون موقع بود. حالا که بزرگتر شدم میبینم چند تا مهارت رو خوب بلد بودن بهتره و باید از بین شون چند تا رو قوی تر ادامه میدادم. اینجوری خیلی بدتره چون دیگه حسشم نیست از اول برم دقیق یادبگیرمش و الان تو این سن ناقص، ناقص دونستن چیزا فقط باعث میشه حرص بخورم که اگر منم فلان چیزو ادامه داده بودم، الان میتونستم فلان کارو کنم.
مثلا میبینم کتاب هایی که نصفه خوندم داره راجع بهشون صحبت میشه اما نه میتونم تو بحث شرکت کنم، چون کامل نخوندم نه میتونم بی نظر و ساکت بمونم چون یکم میدونم ازشون...
مثلا میبینم کتاب هایی که نصفه خوندم داره راجع بهشون صحبت میشه اما نه میتونم تو بحث شرکت کنم، چون کامل نخوندم نه میتونم بی نظر و ساکت بمونم چون یکم میدونم ازشون...
این هفته قشنگ سوار یه roller coaster شدم. تمام کارها و برنامه هام به حالت گردبادی دارن میچرخن و دیگه خودمم نمیدونم چی کی و کجا باید انجام بشه.
To certain people:
" Don't tell me how to enjoy things. Your way of liking something isn't necessarily "the right way" of being a fan.
Kindly Fuck off. "
" Don't tell me how to enjoy things. Your way of liking something isn't necessarily "the right way" of being a fan.
Kindly Fuck off. "
ولی باور کنید بعضی آرزوها از دور خوشگلن. نمیگم تلاش نکنید اما بعضی وقتا جایی که بنظرت بهشت میاد چیزی نیست که فکر میکردی...
امروز اونجایی فهمیدم حالم خوب نیست، که فهمیدم برای run هیجان زده نیستم...
الان به یه هاسکی خوشگل به اسم مایا و صاحبش کمک کردم بیمارستان دامپزشکی رو پیدا کنن! 🥺😍
انقدر هاپو عه پر انرژی بود صاحبشو می کشوند دنبال خودش. حالا دختره با اینکه مشخص بود کم سنه قدش اینا از من بلندتر بود ولی به زور زورش میرسید نگهش داره. یهو سرعت میگرفت اونم دنبال خودش می کشوند. 😅❤️
•| #FeelAlrightWithMe
انقدر هاپو عه پر انرژی بود صاحبشو می کشوند دنبال خودش. حالا دختره با اینکه مشخص بود کم سنه قدش اینا از من بلندتر بود ولی به زور زورش میرسید نگهش داره. یهو سرعت میگرفت اونم دنبال خودش می کشوند. 😅❤️
•| #FeelAlrightWithMe
Forwarded from 「 پرواز بدون بال 」
یا وقت داریم، پولشو نداریم. یا میریم سرِکار پول داریم، دیگه وقتشو نداریم. آقا چه وعضشه؟!
Forwarded from Blue my life🌊
اما سایلنت ریدر بودن بزرگ ترین توهین به یه نویسندهاس :)
مثل این میمونه که تو همهی عمرت کار بکنی و نه حقوقی بگیری و نه کسی بهت بگه خسته نباشید.
تو یه گوشه داری با تمام وجود تلاشتو میکنی و وقتی هیچ ری اکشنی نمیبینی، کم کم ساکت و بی اشتیاق میشی و به خودت میگی "مشکل از منه؟ کارم خوب نیست؟" و بعد میبینی نه انگار خیلیا هر روز میان و به کار کردنت خیره میشن، اما فقط بعضیاشون ممکنه واکنش نشون بدن.
گروه اول یه لبخند محو میزنن و میگن خسته نباشی و کارت خوب بود^^
گروه دوم لبخندشون بزرگ تره و میان دستمم محکم میگیرن و با اشتیاق میگن وای خانم ایکس چقدر کارت خفنه و من از فلان جای کارت خیلییی خوشم اومد و بیا راجع بهش حرف بزنم...
و گروه سوم :) میگن اینکه وظیفشه کار کنه و مهم اینه که باعث پیشرفت ما میشه و کارشم خیلی خوبه، ما همیشه نگاه میکنیم و توی دلمون میگیم آفرین تو عالی هستی.
اما بریم به خودش بگیم؟ محاله!
پس بیا اون تشکر خشک خالیم ازش بگیریم تا به مرور هی پژمرده تر و خسته تر از قبل بشه.
اما اگه یه روز صداش در اومد و گفت من ازتون ناراحتم که بهم نظر نمیدید میریزیم سرش و میگیم ساکت شو ما نظر دادیم، توی دلمون :)
پس تو حق خسته شدن و ول کردن کارت رو نداری.
بله... این چیزیه که ما نویسنده ها همیشه باهاش مواجه هستیم.
مثل این میمونه که تو همهی عمرت کار بکنی و نه حقوقی بگیری و نه کسی بهت بگه خسته نباشید.
تو یه گوشه داری با تمام وجود تلاشتو میکنی و وقتی هیچ ری اکشنی نمیبینی، کم کم ساکت و بی اشتیاق میشی و به خودت میگی "مشکل از منه؟ کارم خوب نیست؟" و بعد میبینی نه انگار خیلیا هر روز میان و به کار کردنت خیره میشن، اما فقط بعضیاشون ممکنه واکنش نشون بدن.
گروه اول یه لبخند محو میزنن و میگن خسته نباشی و کارت خوب بود^^
گروه دوم لبخندشون بزرگ تره و میان دستمم محکم میگیرن و با اشتیاق میگن وای خانم ایکس چقدر کارت خفنه و من از فلان جای کارت خیلییی خوشم اومد و بیا راجع بهش حرف بزنم...
و گروه سوم :) میگن اینکه وظیفشه کار کنه و مهم اینه که باعث پیشرفت ما میشه و کارشم خیلی خوبه، ما همیشه نگاه میکنیم و توی دلمون میگیم آفرین تو عالی هستی.
اما بریم به خودش بگیم؟ محاله!
پس بیا اون تشکر خشک خالیم ازش بگیریم تا به مرور هی پژمرده تر و خسته تر از قبل بشه.
اما اگه یه روز صداش در اومد و گفت من ازتون ناراحتم که بهم نظر نمیدید میریزیم سرش و میگیم ساکت شو ما نظر دادیم، توی دلمون :)
پس تو حق خسته شدن و ول کردن کارت رو نداری.
بله... این چیزیه که ما نویسنده ها همیشه باهاش مواجه هستیم.
روزانه با تعدادی عقرب همنشین ام که اگر چیزی بگی که مطابق استانداردهاشون نباشی در کمین میشینن تا نیشت بزنن و من بیشتر از دلگیر بودن ازشون، براشون احساس تاسف میکنم.
امیدوارم روزی نرسه که انقدر پست بشم که برای گرفتن حال کسی کارهاش رو زیر نظر بگیرم و با اولین فرصت بهش بپرم. 🤲
امیدوارم روزی نرسه که انقدر پست بشم که برای گرفتن حال کسی کارهاش رو زیر نظر بگیرم و با اولین فرصت بهش بپرم. 🤲
این مغازه خیلی باحاله و من زیاد ازش خرید میکنم و حتی برای پرواز ازش عکس میدم دیدم دنبال نیروی کار میگرده خیلی دوست داشتم برم اما خب خداروشکر از کارم راضی ام.
اگر شما مسیر تون به انقلاب و دکتر قریب میخوره شما امتحانش کنید:
https://www.instagram.com/p/CJscvDJl_-k/?igshid=65dnjzfjpypx
اگر شما مسیر تون به انقلاب و دکتر قریب میخوره شما امتحانش کنید:
https://www.instagram.com/p/CJscvDJl_-k/?igshid=65dnjzfjpypx
Instagram
👍1
شدت عدم پذیرش بابام نسبت به چیزای جدید طوریه که حتی خرید وسیله ی جدید و جایگزینی وسایل قدیمی با وسیله های مدرن تر، براش از عذاب جهنم زجرآور تره و برای ما هم کوفتش میکنه...
خب خب خب!🫐🍇
یه مدته نگفتم باهم کار رو شروع کنیم!
من امروز از ۷ صبح دارم اتاقم رو اتاق تکونی میکنم و هنوز مقدار نسبتا زیادی ازش مونده.🧹 ( نمیتونید تصور کنید چقدر بهم ریخته بود 😅)
نظرتون چیه شما هم پاشید یه دستی به سر و گوش اتاق بکشید، یکم دکور رو عوض کنید و بعد یه دوش بگیریم بریم سراغ کارهای مفید دیگه؟ 😍🧽🧼🛁🚿
تا ساعت ۵ وقت تمیزکاری اتاق و دوش گرفتن بعدشه. بعد از ۵ هم کارهای مفید درسی و ...!🛋📜🗂
یه مدته نگفتم باهم کار رو شروع کنیم!
من امروز از ۷ صبح دارم اتاقم رو اتاق تکونی میکنم و هنوز مقدار نسبتا زیادی ازش مونده.🧹 ( نمیتونید تصور کنید چقدر بهم ریخته بود 😅)
نظرتون چیه شما هم پاشید یه دستی به سر و گوش اتاق بکشید، یکم دکور رو عوض کنید و بعد یه دوش بگیریم بریم سراغ کارهای مفید دیگه؟ 😍🧽🧼🛁🚿
تا ساعت ۵ وقت تمیزکاری اتاق و دوش گرفتن بعدشه. بعد از ۵ هم کارهای مفید درسی و ...!🛋📜🗂
به تمام فیکشن هایی که میخوام بخونم و بنویسم اما وقتشو ندارم: متاسفم که ناامیدتون کردم (。•́︿•̀。)
نگار داره به عنوان یه یزدی اصیل، راهنمایی میکنه چطوری کیک یزدی زیباتری داشته باشم 🥺❤️
من گاهی به شدت شکننده میشم و به یه حباب محافظ در برابر هر نوع سخنی که بر خلاف حس و حالم باشه نیاز دارم. 😕 و مدتیه از در و دیوار داره نظرات و عقاید مخالف میباره که برای بحث در موردشون زیادی خسته ام اما نمیتونم هم ازشون بگذرم 😞 در نتیجه با خستگی میرم سمت شون و چون توانم رو ۱۰۰٪ نیست مجبورم نصفه نیمه بکشم کنار...