خیلی حس بدیه یه چیزی برای کسی بفرستید و صدبار بهش ریپلای بزنید که تماشا کنه... نه؟
جناب دکتر من ساعت ناهارم رو اومدم که به مطب تو برسم لعنتی. وقتی میگی ۱، ساعت ۱ بیا!!
من ۱:۳۰ باید برگشته باشم 😭 اینکه هیچ وقتی نمیمونه که غذا بخورم مهم نیست. فقط نمیخوام دیر برگردم. حس بدی بهم میده
من ۱:۳۰ باید برگشته باشم 😭 اینکه هیچ وقتی نمیمونه که غذا بخورم مهم نیست. فقط نمیخوام دیر برگردم. حس بدی بهم میده
و حالا هم دارن به ترتیب حضور در مطب میفرستن داخل انگار نه انگار که من دیروز زنگ زدم نوبت گرفتم
منشی هم انقد سگه از ایناس که حرف بزنی کلا نمیذاره بری تو 😂
منشی هم انقد سگه از ایناس که حرف بزنی کلا نمیذاره بری تو 😂
شیر کاکائو و کیک خوردم پس اگه موقع برگشت توان داشته باشم برای خودم پیتزا میخرم 🙂
👍1
اگه بهم ۳۰ میلیون بدن و بگن باهاش کفش بخر، کل ۳۰ میلیون رو آل استار میخرم در طرح ها و رنگ های مختلف
👍1
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
شیر کاکائو و کیک خوردم پس اگه موقع برگشت توان داشته باشم برای خودم پیتزا میخرم 🙂
بعد ۳۸۳۸۳۹۲۰۲ سال خریدم بالاخره 😂❤️
بیایید روز خوبی رو شروع کنیم و از ۹ با تمرکز حسابی به کارهامون برسیم
تا ننشستم باید لیوان آبم رو پر کنم وگرنه بعدش زورم میاد بلند شمممم
شتتت مامانم چای به درست کرده بود گفت قبل رفتن بخور و من فراموش کردم. از الان میدونم که برسم خونه قراره غر بشنوم
•𝔐𝔬𝔲𝔩𝔦𝔫 ℜ𝔬𝔲𝔤𝔢•
هوا چرا انقدر سرد شده؟؟؟
به هوای مورد علاقه ی من داریم نزدیک میشیم
یه انیمیشن بود بچه بودم، سینمایی بود راجع به جنگ و این بساطا.
نمیدونم مال کدوم کشور بود ولی کلیتش این بود که دختره روزانه آجر های یه پل رو شل میکرد که بالاخره یه روز پل بریزه و قطاری که مهمات و اینا به دشمن می رسوند سقوط کنه.
کسی اسمشو میدونه؟؟
@MiaStory_bot
نمیدونم مال کدوم کشور بود ولی کلیتش این بود که دختره روزانه آجر های یه پل رو شل میکرد که بالاخره یه روز پل بریزه و قطاری که مهمات و اینا به دشمن می رسوند سقوط کنه.
کسی اسمشو میدونه؟؟
@MiaStory_bot
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
یه انیمیشن بود بچه بودم، سینمایی بود راجع به جنگ و این بساطا. نمیدونم مال کدوم کشور بود ولی کلیتش این بود که دختره روزانه آجر های یه پل رو شل میکرد که بالاخره یه روز پل بریزه و قطاری که مهمات و اینا به دشمن می رسوند سقوط کنه. کسی اسمشو میدونه؟؟ @MiaStory_bot
Sarah and the Squirrel
1982 ‧ Animation/Family ‧ 1h 10m
سارا و سنجاب. 🐿🐾
تنها چیزی که ازش یادم بود این بود که احتمالا قطعه «زمستان» اثر ویوالدی روش بود تازه همونم مطمئن نبودم چون ممکن بود حین دوبله آهنگ دیگه ای برای تلویزیون روش گذاشته باشن. . . و حالا پیداش کردم 😍🥺
یه عشقی راهنماییم کرد پیداش کردم!!!!!! دلم میخواست از خوشحالی فشارش بدم! واهاهاایایی😭❤️💔
و الان دیدم اسم دوبلورش میاست😁😈 خب من دیگه میرم سراغش.
https://youtu.be/RhFFk1zHW8E
1982 ‧ Animation/Family ‧ 1h 10m
سارا و سنجاب. 🐿🐾
تنها چیزی که ازش یادم بود این بود که احتمالا قطعه «زمستان» اثر ویوالدی روش بود تازه همونم مطمئن نبودم چون ممکن بود حین دوبله آهنگ دیگه ای برای تلویزیون روش گذاشته باشن. . . و حالا پیداش کردم 😍🥺
یه عشقی راهنماییم کرد پیداش کردم!!!!!! دلم میخواست از خوشحالی فشارش بدم! واهاهاایایی😭❤️💔
و الان دیدم اسم دوبلورش میاست😁😈 خب من دیگه میرم سراغش.
https://youtu.be/RhFFk1zHW8E
Forwarded from چشـــم دکمهای ⚇_⚉ (Mια⁷)
یه safe zone باید تو اتوبوس ها بذارن آدم با آرامش فیک بخونه... 😑😑😑
دلم زرشک پلو با مرغ خواست همین الان.
یعنی ممکنه فردا دیگه نخوامش...
همین الان می چسبید. 😐
یعنی ممکنه فردا دیگه نخوامش...
همین الان می چسبید. 😐
Forwarded from •𝔐𝔬𝔲𝔩𝔦𝔫 ℜ𝔬𝔲𝔤𝔢•
وای حالا که بحث شباهته بیاین اینو براتون بگم که راهنمایی که بودم، خیلیاااااا (وقتی میگم خیلیا یعنی خیلیا) معتقد بودن که من شبیه گلشیفته فراهانیم! به حدی که یکی از هممدرسهایام، بهم میگفت گلشیفته و اونایی که اسممو بلد نبودن هم به پیروی از ایشون، گلشیفته صدام میکردن!
یه بار رفته بودم استخر و توی چهار متری بودم. خیلی از خودم کار کشیده بودم و دیگه نمیتونستم ادامه بدم... اون وسط در حال غرق شدن، یه خانمی دستمو گرفت کشوند سمت پلکان و منو به دوستش نشون داد و بلند بلند و با ایگنور کردن بنده، داشتن سر این بحث میکردن که شبیه گلشیفتهم یا نه...:|
یا مثلا کلاس زبان که میرفتم، دوتا از مامانای شاگردای خردسال که توی راهرو منتظر بچههاشون بودن، منو با انگشت نشون دادن! از پچپچاشون متوجه اسم گلشیفته شدم و برگشتم سمتشونو گفتم میدونم شبیه گلشیفتهم نیازی نیست پچپچ کنین!
آره در این حد...
بعد یه مدتم بهم میگفتن شبیه ناجیه غلامی هستی (از گزارشگرای بیبیسی:|)...
آره دیگه...
سرتونو درد آوردم ببخشید😅!
یه بار رفته بودم استخر و توی چهار متری بودم. خیلی از خودم کار کشیده بودم و دیگه نمیتونستم ادامه بدم... اون وسط در حال غرق شدن، یه خانمی دستمو گرفت کشوند سمت پلکان و منو به دوستش نشون داد و بلند بلند و با ایگنور کردن بنده، داشتن سر این بحث میکردن که شبیه گلشیفتهم یا نه...:|
یا مثلا کلاس زبان که میرفتم، دوتا از مامانای شاگردای خردسال که توی راهرو منتظر بچههاشون بودن، منو با انگشت نشون دادن! از پچپچاشون متوجه اسم گلشیفته شدم و برگشتم سمتشونو گفتم میدونم شبیه گلشیفتهم نیازی نیست پچپچ کنین!
آره در این حد...
بعد یه مدتم بهم میگفتن شبیه ناجیه غلامی هستی (از گزارشگرای بیبیسی:|)...
آره دیگه...
سرتونو درد آوردم ببخشید😅!