چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
432 subscribers
5.96K photos
577 videos
19 files
694 links
ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια

ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈

ஐ Anonymous:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=271063224 🎐

ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚
Download Telegram
یه سنگینی خاصی حس می‌کنم...
جسمم میخواد زیر پتو اتراق کنه اما مغزم رضایت نمیده... در نتیجه نه میتونم کار کنم نه بخوابم.
بهم روزی رو معرفی کنید که زیباتر از وقتی باشه که ناهار کته گوجه س...

عمرا بتونید. 🤷‍♀
دارم یه انیمه می بینم اگه درست حسابی تموم شه می پیشنهادمش بهتون...
یه روز هایی هم میگم خب امروز با انگیزه بیدار میشم و...


اما قبل از اینکه جمله ام‌ تموم بشه یاد تمام وقت هایی که فکر می‌کردم برای بقیه مهمم اما فورا دیدم اولویت هاشون از تصورم چقدر دوره می افتم. 😅

وقتی خودم هستم بقیه خیلی نقش مهمی نباید داشته باشن تو مسیرم اما ۲۷ سال زندگی هم جای خودش می‌تونه خاطرات آزار دهنده ی زیادی داشته باشه.
دیروز جوری له بودم که تولد فاطمه سادات نرفتم. هرچند یه دور همی ۷ - ۸ نفره بود اما بازم ...
و این باعث شد برای اولین بار تو تمام زندگیم خواب بمونم! 😳
تجربه ی جدیدی بود خلاصه اما امروز میخوام‌ کلی پر انرژی باشم در عوض!
شما هم بشید!! 👊
امروز رفتم کتابخونه برای زندگیم برنامه چیدم... اونم وقتی که تو همین هفته ۳ - ۴ تا برنامه ی بزرگ دارم که با مشخص شدن تکلیف شون همه چی ممکنه جا ب جا بشه...

اما مهم نیست. مهم اینه که حال داد 😌
خب فردا باید ۶ صبح برم بیرون اگه گفتید چی می چسبه؟

خواب؟ نه خیر... ۱۱ قسمت انیمه 😎
قسمت ۹...
تموم شد!
امروز یه دوستی می‌گفت، چقدر خوش‌شانس بودیم که حداقل یه چیزی از این سردار می دونستیم... اینجوری نبود که تازه بعد از دست دادنش و شهید شدنش بخواییم بفهمیم چه آدم بزرگی بوده.

درک این مطلب خیلی مهمه که کورکورانه جبهه نگیری جلوی کسی یا چیزی. اونم کسی که نبودنش می تونست چه دوران تاریکی رو پیش رو مون بذاره.

خوشحالیم که همزمان بودیم با یه آدم شجاعی که امنیت کشورش براش مهم تر از جون خودش بود

حرف دیگه ای نمی مونه. واقعا اینجاس که فرق خودم رو (ماشین مصرف اکسیژن) با یه سریا می فهمم. اینکه چرا اگه یکی مثل من نباشه حداقل یکم اکسیژن بیشتری برای بقیه باقی میمونه... اما یکی مثل اون نباشه سه روز باید بریم تو تفکر عمیق...
🕊1
برم پای کامپیوتر شروع کنم به نوشتن


یا

انیمه بریزم تو گوشی و خودمو یکبار دیگه تا صبح با انیمه خفه کنم

مساله این است؟
ولی چطوریا س؟

همیشه حرف مون اینه:

احترام به همه ی عقاید باید گذاشته بشه...


اما وقت عمل، حرفی جز چیزی که قبول داریم بشنویم فحش ها رو آماده می‌کنیم؟ 🤔
امروز قراره خونه رو تمیز کنیم و من بی اختیار از وقتی بیدار شدم بازم خوابم میاد 😅😂
خدایی بعضی کارها اسم شونم خواب آوره
😁2
گلدون قرمزه م از دستم افتاد هزاران تیکه شد ☹️ تازه سکسکه ام گرفته 😅 ولی خب خونه تمیز شد


فردا حالا هیچ، اما دوشنبه روزیه که از صبح تا شب باید سگدو بزنم و احتیاج به تجدید قوا دارم از الان
😁1
بشینم باز تا صبح انیمه ببینم؟

یعنی از خرابی حالم تا این میزان بهتون بگم که حتی یادم نیست‌ آخرین باری که خوابیدم دیروز بود یا پریروز 😅
دلم میخواست میشد مغز تکونی کرد!

یعنی چیزایی که لازم نداری یا جای اضافه گرفتن بریزی دور
هرچی با یه سری بیشتر صمیمی میشم میفهمم وقتی باهاشون صمیمی نبودم حس بهتری نسبت به خودم داشتم.

نه اینکه آدم های بدی باشن. من فقط عادت کرده بودم یه آدم مشخص باشم، که لزوما خیلی از اخلاق هاشم جالب نیستن.

از دست شون عصبانی میشم که به روم میارن رفتار هام درست نیستن. میخوام خودمو گول بزنم که « اگه دوست واقعی بودن من رو جوری که هستم می پذیرفتن » اما همیشه یکسان موندن بهترین جواب نیست.

خیلی وقت ها تغییر خودمون میتونه خیلی از مشکلات حل کنه اما آخرین چیزی که ممکنه بریم سمتش همین گزینه س 😑