چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
432 subscribers
5.96K photos
577 videos
19 files
694 links
ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια

ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈

ஐ Anonymous:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=271063224 🎐

ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚
Download Telegram
آقا من امشب واقعا خسته ام کاری داشتید جواب ندادم بدونید آف شدم خلاصه... صبح زود آنلاین میشم پس حرفاتون بزنید میام جواب میدم. 😅❤️
یه استاد زبان داشتم، سال های ۸۹ اینا، به اسم آقای حباب... البته ما سرکلاس بهش می‌گفتیم باب... ترم آخر بودیم و جمعیت مون کم بود... برای همین کلاس مون دختر و پسر باهم بودیم. و باب انقدر تو مدیریت و تدریس عالی بود که اون جمع هنوز هم باهم در ارتباطیم تا حدودی.😊
خودش می‌گفت کار اصلیم لوله کشی بوده اما زبان دوست داشتم رفتم یادگرفتم. ☺️❤️
همه جوره انگیزه میداد. متن های طولانی و چرت و پرتی که برای Writing می نوشتم با حوصله اصلاح می کرد. وقتی میگم طولانی منظورم اینه که من مقوا رو ۲۰×۷۰ می بریدم و روش می نوشتم. گاهی پشتشم تا نصفه پر میشد. بعد لوله می‌کردم که بتونم ببرمش!
تصور کنید چقدر اعصاب داشته که اون رو بخونه!!! ☺️

و خب دیشب فهمیدم فوت کرده. . . یکی از بچه ها استوری کرده بود... واقعا شوک تلخی بود برام. جامعه ی مدرسین زبان جهان یکی از بهترین هاش رو از دست داد و من برای تمام کسانی که قراره از این لحظه به بعد زبان یادبگیرن متاسفم که شانس شناختن باب رو از دست دادن.

بعضی معلم ها همیشه تو یاد آدم میمونن... ☺️ امروز بیادش با لبخند شروع می‌کنم.

May he rest in peace...
یکی از فانتزی هام اینه که وقتی تو اتوبوس دارم فیکشن میخونم یکی بزنه رو شونه و بگه:" عه تو ام آرمی هستی؟"
بعدم راجع به فیکشن حرف بزنیم... اونم بگه:" وای من یه فیک میخونم "اسم یکی از فیکشن های من" با حاله، اگه دوست داری بدم بخونی..." 😍😍🥰

بعد من بهش بگم من میا ام 🥺☹️ دوست بشیم. البته یکم تو این مایه ها بود که با مشکات آشنا شدیم، با این تفاوت که اون فقط من رو می شناخت اما کارهام رو نخونده بود. 😞
اگه میتونستم اثر آدم های Toxic رو از زندگیم پاک کنم الان احتمالا بجای ۲۸، ۱۸ سالم بود 😬

#اون_آبیه 🎐
Forwarded from ︵‿ᴍᴇʀᴍᴀɪᴅ‿︵ (_ᴍɪɴᴀ)
_ چشم دکمه ای ویس دوس نداره اما میگه تو مامان میا کوچولویی سووو ..
ویساتو شب میزارم براش گوش بده و بخوابه ..
خیلی سافت نیستتتت؟!
فکر کن یه ساعت بشینی محتوا گرافیکی بسازی بعد فتوشاپ کرش کنه کلش روانه ی نابودستان بشه ☺️
آره...
میل به لفت دادن از یه سری چنلا به قدری درونم شدیده که حتی نمیتونم توصیف کنم. حیف با صاحباشون رو دربایستی دارم نمیتونم نبودم تو چنله رو توجیه کنم. 😂
چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉
Photo
گفتید براتون از آبرنگ بگم.

والا منم چیز زیادی بارم نیست اما ۲ تا نکته خیلی مهم تو کار با آبرنگ هست.

۱. به آبرنگ میگیم رنگ روحی، یعنی استایل پیش فرضش اینه که فوق العاده کمرنگ باشه. درنتیجه آب زیاد میخواد... در نتیجه باید مقوا تون، مقوا ی گِرَم بالا باشه که وقتی اون میزان آب استفاده میکنید خیس نخوره نابود بشه.

حالا سبک های پررنگ هم هست.

۲. اینکه باید قلمو تون سَرگِرد باشه. قلمو سر تخت برای رنگ روغن و این چیزاس. قلمو سرگرد هم آب رو زیاد نگه می‌داره هم موقع پخشش کنترل بهتری بهتون میده.

الان اینا یادمه. 😅

•| #JustDoIt
👍1
میشه خواهش کنم اگه اعصاب خوندن حرفام رو ندارید لفت بدید؟

آخه وقتی تک تک میرید ناراحت میشم... و مدام احساس می‌کنم حتما کسل کننده ام، یا حرف بدی زدم... که خب می‌دونم اینطور نبوده...⁦(。•́︿•̀。)⁩
😢1
خب سهم امروز رنگ های روشن تری میخواست اما دیگه به همینا قانع شدم حال نداشتم سفیدم رو تو پالت بذارم 😅

•| #Watercolor #DoOdles
2
ساعت ۱۰:۳۰ عه و من یه دونه شیرینی که داشتم خوردمش. چطوری تا ۱:۳۰ برای ناهار طاقت بیارم؟
⁦( ・ั﹏・ั)⁩
😁1
Forwarded from •𝔐𝔬𝔲𝔩𝔦𝔫 ℜ𝔬𝔲𝔤𝔢•
ترسناک‌ترین پیام ممکن از طرف میا هیونگ:

Blue Blood-Epilogue.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃😶
یه safe zone باید تو اتوبوس ها بذارن آدم با آرامش فیک بخونه... 😑😑😑
بچه ها قرار نیست با اولین، دهمین یا حتی صدمین نقاشی لزوما پیکاسو بشید!!
منم به همین دلیل مدت زیادی نقاشی رو کنار گذاشته بودم... اما حالا فکر میکنم اگه تو ۱۲ سال گذشته بجای نق زدن روزی فقط ۱ دونه نقاشی کشیده بودم الان حتماً یه فرقی تو نتیجه می‌دیدم. نه اینکه پسرفت کنم.

•| #Watercolor #DoOdles
1
انقدر میا صدا شدم، وقتی مائده صدام میکنن چند لحظه شک میکنم با من بودن یا نه 😅
از اینکه اینقدر تو همه ی حرکاتم آدم محتاطی شدم حالم داره بهم میخوره. یه زمانی کلی ریسک پذیر بودم... هیچی نمیتونست تصمیمم رو عوض کنه... الان تو چیزایی که حقمه زورم میاد پیگیری کنم...