ولی درکل جوری که خون آبی اتمامش افتاده رو دوره ی کنکور و رسماً داره فلاپ میشه باعث شده مطمئن باشم تا آخر عمرم همیشه ازش یه خاطره ی تلخ و تاریک تو ذهنم میمونه.
Forwarded from •. 𝐁𝐚𝐧𝐠𝐭𝐚𝐧𝐅𝐚𝐦 𝐑𝐞𝐩𝐥𝐢𝐞𝐬 .•
men who aren't KIM NAMJOON
WHY.
#🦄
WHY.
#🦄
•. 𝐁𝐚𝐧𝐠𝐭𝐚𝐧𝐅𝐚𝐦 𝐑𝐞𝐩𝐥𝐢𝐞𝐬 .•
men who aren't KIM NAMJOON WHY. #🦄
چقدر سوال زیبا و غمگین کننده ای بود...
Forwarded from 「 پرواز بدون بال 」
Forwarded from 「 پرواز بدون بال 」
طبیعیه با اینکه میدونم Douleur مدرسه ی سخت گیریه بازم یکی از فانتزیام اینه که برم توش درس بخونم؟
این چه زندگی ایه؟
نه میشه تو هاگوارتز درس خوند نه اینجا
این چه زندگی ایه؟
نه میشه تو هاگوارتز درس خوند نه اینجا
Forwarded from ︵‿ᴍᴇʀᴍᴀɪᴅ‿︵ (_ᴍɪɴᴀ)
_ ولی کاش تکون بخورم و نظرات اکانت قبلی واتپدمو جواب بدم و بهشون بگم فیکم تو اکانت جدیدم اپ میشه :/
︵‿ᴍᴇʀᴍᴀɪᴅ‿︵
_ ولی کاش تکون بخورم و نظرات اکانت قبلی واتپدمو جواب بدم و بهشون بگم فیکم تو اکانت جدیدم اپ میشه :/
از خواننده هات کمک بخواه تا همراهت کامنت بذارن و به بقیه بگن خب.
قدرت خواننده ها رو دست کم نگیر 💪 و حس هم نکن دارن اذیت میشن ب زور که نیست اگه خواستن کمک میکنن
قدرت خواننده ها رو دست کم نگیر 💪 و حس هم نکن دارن اذیت میشن ب زور که نیست اگه خواستن کمک میکنن
Forwarded from توصیـه هـای مـن =)
795. غم انگیزترین انسان ها کسانی هستند که
برداشت دیگران برایشان زیادی مهم است.🧮🖇✨
#سخن_بزرگان | پابلو پیکاسو
◤#ngin🦄 ◥ ◣@TosieHayeMan◢
#سخن_بزرگان | پابلو پیکاسو
◤#ngin🦄 ◥ ◣@TosieHayeMan◢
احتمالا عجیب باشه یا باور نکنید اما جلوی کامپیوتر نشستم و دارم تایپ میکنم، در حین تایپ چشم هام دارن بسته میشن از خستگی 😂
Forwarded from نه بیشتر انسان (✥° ѕσηια ρнαηтσмнινє °♬)
میا شی که اینجا جوین شده, حس میکنم نباید حرفای چرت و پرت دیگه بزنم 👈🏻👉🏻ㅋㅋㅋ
نه بیشتر انسان
میا شی که اینجا جوین شده, حس میکنم نباید حرفای چرت و پرت دیگه بزنم 👈🏻👉🏻ㅋㅋㅋ
نه که میا شی خودش حرف خیلی خاصی برای زدن داره...
راحت باش باووو
راحت باش باووو
آقا من امشب واقعا خسته ام کاری داشتید جواب ندادم بدونید آف شدم خلاصه... صبح زود آنلاین میشم پس حرفاتون بزنید میام جواب میدم. 😅❤️
یه استاد زبان داشتم، سال های ۸۹ اینا، به اسم آقای حباب... البته ما سرکلاس بهش میگفتیم باب... ترم آخر بودیم و جمعیت مون کم بود... برای همین کلاس مون دختر و پسر باهم بودیم. و باب انقدر تو مدیریت و تدریس عالی بود که اون جمع هنوز هم باهم در ارتباطیم تا حدودی.😊
خودش میگفت کار اصلیم لوله کشی بوده اما زبان دوست داشتم رفتم یادگرفتم. ☺️❤️
همه جوره انگیزه میداد. متن های طولانی و چرت و پرتی که برای Writing می نوشتم با حوصله اصلاح می کرد. وقتی میگم طولانی منظورم اینه که من مقوا رو ۲۰×۷۰ می بریدم و روش می نوشتم. گاهی پشتشم تا نصفه پر میشد. بعد لوله میکردم که بتونم ببرمش!
تصور کنید چقدر اعصاب داشته که اون رو بخونه!!! ☺️
و خب دیشب فهمیدم فوت کرده. . . یکی از بچه ها استوری کرده بود... واقعا شوک تلخی بود برام. جامعه ی مدرسین زبان جهان یکی از بهترین هاش رو از دست داد و من برای تمام کسانی که قراره از این لحظه به بعد زبان یادبگیرن متاسفم که شانس شناختن باب رو از دست دادن.
بعضی معلم ها همیشه تو یاد آدم میمونن... ☺️ امروز بیادش با لبخند شروع میکنم.
May he rest in peace...
خودش میگفت کار اصلیم لوله کشی بوده اما زبان دوست داشتم رفتم یادگرفتم. ☺️❤️
همه جوره انگیزه میداد. متن های طولانی و چرت و پرتی که برای Writing می نوشتم با حوصله اصلاح می کرد. وقتی میگم طولانی منظورم اینه که من مقوا رو ۲۰×۷۰ می بریدم و روش می نوشتم. گاهی پشتشم تا نصفه پر میشد. بعد لوله میکردم که بتونم ببرمش!
تصور کنید چقدر اعصاب داشته که اون رو بخونه!!! ☺️
و خب دیشب فهمیدم فوت کرده. . . یکی از بچه ها استوری کرده بود... واقعا شوک تلخی بود برام. جامعه ی مدرسین زبان جهان یکی از بهترین هاش رو از دست داد و من برای تمام کسانی که قراره از این لحظه به بعد زبان یادبگیرن متاسفم که شانس شناختن باب رو از دست دادن.
بعضی معلم ها همیشه تو یاد آدم میمونن... ☺️ امروز بیادش با لبخند شروع میکنم.
May he rest in peace...
یکی از فانتزی هام اینه که وقتی تو اتوبوس دارم فیکشن میخونم یکی بزنه رو شونه و بگه:" عه تو ام آرمی هستی؟"
بعدم راجع به فیکشن حرف بزنیم... اونم بگه:" وای من یه فیک میخونم "اسم یکی از فیکشن های من" با حاله، اگه دوست داری بدم بخونی..." 😍😍🥰
بعد من بهش بگم من میا ام 🥺☹️ دوست بشیم. البته یکم تو این مایه ها بود که با مشکات آشنا شدیم، با این تفاوت که اون فقط من رو می شناخت اما کارهام رو نخونده بود. 😞
بعدم راجع به فیکشن حرف بزنیم... اونم بگه:" وای من یه فیک میخونم "اسم یکی از فیکشن های من" با حاله، اگه دوست داری بدم بخونی..." 😍😍🥰
بعد من بهش بگم من میا ام 🥺☹️ دوست بشیم. البته یکم تو این مایه ها بود که با مشکات آشنا شدیم، با این تفاوت که اون فقط من رو می شناخت اما کارهام رو نخونده بود. 😞
چشـــم دکمهای ⚇_⚉
یکی از فانتزی هام اینه که وقتی تو اتوبوس دارم فیکشن میخونم یکی بزنه رو شونه و بگه:" عه تو ام آرمی هستی؟" بعدم راجع به فیکشن حرف بزنیم... اونم بگه:" وای من یه فیک میخونم "اسم یکی از فیکشن های من" با حاله، اگه دوست داری بدم بخونی..." 😍😍🥰 بعد من بهش بگم من میا…
مسیرم سمت ولیعصره. ( منیریه تا میدون ولیعصر از اونورم تا آخرای بلوار) اگه شما هم اونجا رفت و آمد دارید لطفا من رو بیابید. 🥺😢
Forwarded from • 𝗔𝗿𝗲𝗮𝟱𝟭 •
Forwarded from ︵‿ᴍᴇʀᴍᴀɪᴅ‿︵ (_ᴍɪɴᴀ)
_ چشم دکمه ای ویس دوس نداره اما میگه تو مامان میا کوچولویی سووو ..
ویساتو شب میزارم براش گوش بده و بخوابه ..
خیلی سافت نیستتتت؟!
ویساتو شب میزارم براش گوش بده و بخوابه ..
خیلی سافت نیستتتت؟!