Can you hear our sad cries?
We held it in and endured through endlessly
Even when darkness came while walking on this far path
We held hands and were always together

In a dark room, a single ray of light comes through the windows
Some day, I hope it will shine brightly
If I hope and hope, it will be fulfilled
That’s what I believed and waited for

[ #Music 🛹 ]

هری پاتر، قسمت ۴، اونجایی که پروفسوره توی صندوق حبس شده و با حس کردن حضور مردم سعی می‌کنه تکونش بده تا کمک بگیره... حس می‌کنم خودم، درون خودم داره فریاد میزنه و تکون تکونم میده 😁

هرچی ازم گرفته میشه، بجای اینکه فریاد بزنم، در سکوت فقط می‌پذیرمش، چون بارها برای اینکه اهمیت بدم و صدایی ازم در بیاد بهم ضربه زده شده و داشته ها و خواسته هام ازم دریغ شدن، هرچند که این فقط باعث شده دیوارهای قوی تری برای حس نکردن بسازم. شاید سخت‌تر شکسته بشه ولی وقتی فرو می‌ریزه بازسازیش سخت‌تر میشه...
جمع کردن تلفاتش هم.

سر نخواستنم دعوا بود :»

من چی بگم پس...

نینی منو ببرررررررررررید 🤬🤬

کیفیت خواب شبم بخاطر سرما اومده پایین، چون کلی لباس میپوشم راحت نمی‌تونم بخوابم، هر روز خسته تر میشم و در طول روز خوابم میاد 😭 الان بیهوش میشم. کمک-

کلی حرف توی ذهنم دارم که تا هیچ کار دیگه ای توی دنیا نداشته باشم، نمیتونم رو گفتن شون تمرکز کنم :»

ولی هرسال خوشحال‌تر می‌شم که از اون خانواده ها نیستیم که لزوما یلدا دور هم جمع بشیم. گارد نداریم ولی خب کار داشته باشیم و اینا، خودمون رو پاره نمی‌کنیم که جورش کنیم. واقعاً کشش نداشتم تازه الان برسم، تو خونه مهمون جلوتر از من رسیده باشه 🥲

همه میگن اگه واقعا از خانواده دور بیفتی و اینا، تازه میفهمی چقدر سخته.
باشه، رد نمی‌کنم. بهرحال الان که اینطوری نیست و دارم اذیت میشم. اگر بهتون بر نمی‌خوره، ما اذیت مون رو بشیم از حضور بقیه در باسن مون.

انواع قارچ 🥺🍄🍄‍🟫 خوارکی و غیرخوراکی

•| #WatchWithMe

به روانشناسم می‌گفتم بارها سر اینکه بدون هماهنگی برام خوراکی میارن، با مامانم بحثم شده. چون از نظر مامان، این لطفه. از نظر من زحمت. چون گاهی واقعاً دلم نمی‌خواد فلان چیز رو در اون زمانی که برام میارن بخورم. چه برسه که بابتش ممنون باشم!

حرفی که زد خوب بودا ولی انجامش راحت نیست. می‌گفت اون هرچی میگی کار خودش رو می‌کنه؟ تو ام کار خودت رو بکن. فقط تشکر کن، ولی در آخر نمی‌خوای بخوری، نخور. حتی ببر بریز دور.

روم نشد بگم با حس بد اسراف کردن چه کنم؟ تازه بعضی وقتا بیشتر تو لج میفتم. که چرا وقتی هزار بار گفتم بی همآهنگی نیار. باز میاری.
ولی راست میگه. گاهی جنگیدن فقط خستگی برای آدم می‌ذاره. بدون فایده. 🤷‍♀