آقا این از اون شنبه هاس که میگن « شنبه شروع کنی خوبه» شروع کنید کارهایی که صد ساله میگید شنبه شروع میکنم!

با سرعت نور دارم داستان هام رو می نویسم که زودتر تموم بشن اما با اینکه دیروز 4 قسمت از یه داستانو نوشتم بازم خیلی عقبم. چرا وقتی داشتم همزمان 9 تا داستان کلید میزدم کسی بهم نگفت ساکت شو؟؟

تازه این 9 تا به جز اون هاییه که گفتم شاید براشون جلد دوم بنویسم. (من اوه خورده باشم دوباره برگردم سر اونا این یکی رو میتونم ب خودم قول بدم)

علت مرگم رو بنویسید گوش دادن به HeartBeat تا خون ریزی مغزی.

از آیلاژی خواستم برای یکی از فیکشن هام تیزر بسازه و اعتراف میکنم برای دریافت مدرک کارشناسیم اینقدر ذوق نداشتم که برای این تیزر ذوق دارم. 🙌🏻

وقتایی که صبح با تمام وجود سعی میکنم تک تک دلایلی که میتونن بهم انگیزه بدن رو لیست کنم‌ و یهو بعد از یکی دو مورد کاملا ساکت میشم...

چون دیگه چیزی برای گفتن نیست... میبینم چقدر شادی هام کوچیکن. این اصلا خوب نیست. اینکه با چیزای کوچیک شاد بشی‌ خوبه اما اینکه آرزوت چیزای کوچیک باشن باعث میشه کم‌کم حصار های دورت بهت نزدیک بشن و دنیات هم کوچیک و‌ شکننده بشه

باهام حرف بزنید. بدون خواننده هام تو تل احساس تنهایی میکنم.

@MiaStory_Bot

@Storyteller_Mia

تا حالا حس کردید یه زمانی هرچند کوتاه تو زندگی یکی پر رنگ بودید، براش تاثیر گذار بودید اما یهو حذف شدید... یا کمرنگ؟
طوری که از کارهایی که باهم انجام میدید جوری حرف میزنه که خیلی تمیز حضور شما توش قیچی شده و اسمی ازتون نمیاد؟

گاز...

خدا نصیب نکنه، برسی آخر فیک نامجین، ببینی قسمت آخر یه ماه پیش قرار بوده آپ بشه و هنوز خبری ازش نیست. 😭

غروب باید گلدونم رو ببرم بدم عوض کنن. حسش نیس تنها برم خب... 😭

می خواستم فیکشن تهگیمو جمع کنم خیر سرم ولی در این لحظه خزیدم زیر پتو که بخوابم

امروز ب مشکات زنگ زدم بیاد بریم ول چرخ بزنیم... خیلی حال داد 🥺

Please wrap your drunken arms around me
And I'll let you call me yours tonight
Cause slightly broken's just what I need
And if you give me what I want
Then I'll give you what you like

Please tell me I'm your one and only
Or lie and say at least tonight
I've got a brand new cure for lonely
And if you give me what I want
Then I'll give you what you like

[ #Music 🛹 ]

سکوت اینجا باعث میشه سنگینی عجیبی که گاهی تو زندگیم جریان داره خیلی علنی تر به چشمم بیاد 😅

موود فعلی

امشب با سمفونی همکلامم. دیگه آرامش بخش تر از این چی میتونم برای یه شب طولانی بخوام؟

من وقتی آیلا داره توصیف میکنه ناهار میخواد کته گوجه درست کنه و جزییات شو میگه برام...


خب پس من چییییییییی 😭

امروز مفید بودما.

تقریبا ۱۰ قسمت ترجمه کردم. فیک تهگیه رو هم فکر کنم قسمت آخرم.

یه حس عجیبیه که دیگه چنلام بالای تلگرامم پین نیستن. نمیگم خوبه یا بد‌. فقط عجیبه 🤨

فردا اگه خدا بخواد میخوام با نورا برم بیرون بعد مدت ها... 🥺

کادو تولدمم میاره 😈

میدونم نباید عجله ای بنویسم که یه داستان فقط تموم بشه ها اما انقدر زیادن که حقیقتا کمرم دارم زیر بار شون میشکنه.
نتمم سرعتش داغون شده یه هفته س از همه چی موندم... 😑