دکتر سید پرویز جلیلی: دانشگاه بورس
52.8K subscribers
27.6K photos
355 videos
129 files
1.17K links
دکتری اقتصاد مالی دانشگاه اصفهان



مشاوره:
@Financial_Addmin
ادمین:
@Bourseuniversityadmin
تبادل
@BUtabadol

#DYOR #NFA
Download Telegram
#پاکشو
در محدوده 600 تومان حمایت مهمی داشته است و جلوی ریزش نماد گرفته شده است.
حد ضرر 570
توقف های فردا/بتاسهم
بیانیه مشترک بریتانیا، فرانسه و آلمان:

🔹ایران به حساس ترین نقض توافق هسته ای سرعت بخشیده است.
🔹ایران اطلاع جامعه بین المللی از برنامه هسته ای خود را کاهش داده است/الجزیره
اورشلیم پست:

جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده #آمریکا، آماده بازگشت متقابل به توافق هسته‌ای 2015 (#برجام) است، حتی اگر این توافق باعث ناراحتی #اسرائیل شود، و حتی با برخی تغییرات جزئی به نفع ایران.
دکتر فرشاد مومنی:
در ایران به اندازه 10 کشور واحد تولید خودرو وجود دارد!

🔻فرشاد مومنی: باید توضیح داده شود که چرا در یک کشور به شدت وابسته از نظر فناوری ما باید 111 واحد تولید خودرو اعم از واحدهای دارای پروانه بهره برداری فعال و واحدهای در دست اجرا داشته باشیم؟

این 111 واحد خودروسازی معادل کل واحدهای خودروسازی معادل کل واحدهای خودروسازی آلمان، ژاپن، آمریکا، فرانسه، کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا، برزیل و ترکیه است. ما داریم چکار میکنیم؟

چه کسی به چه کسی در حال خیر رساندن است؟ چرا در یک کشور باید 144 واحد تولید سیمان وجود داشته باشد؟

👈آیا مسئولان وزارت خانه های ما نمی دانند این هیولایی که از یک طرف منابع کشور را می بلعد و از طرف دیگر بحران کم آبی و آلودگی را شدت می بخشد، نباید فرجام این کشور را رقم دهد؟ این واحدهای سیمانی حدو شش برابر واحدهای تولید سیمان در چین و کره جنوبی است.

بیش از 219 واحد تولید موتور سیکلت در این سرزمین وجود دارد. ما امدیم بررسی کردیم متوجه شدیم این تعداد واحد تولید موتور سیکلت دو برابر واحدهای تولیدی مشابه در مجموع کشور های چین، کره جنوبی، ژاپن، هند، بنگلادش، تایوان، مالزی، اندونزی، فیلیپین و ترکیه است.

🔸واقعا نهادهای نظارتی ما قباحت این مناسبات را نمی خواهند به رسمیت بشناسند؟

چرا حدود 280 واحد تولید فولاد فقط در استان اصفهان وجود دارد؟ چه خبر است؟ چه رانت هایی به نام تولید فولاد توزیع می شود که اینها می خواهند هر سه نسل را نابود کنند تا این رانت ها برجا بماند.
۷۰ درصد درآمد مالیاتی سازمان امور مالیاتی در ۸ ماهه محقق شد + جدول

🔸به گزارش «نود اقتصادی» آمارهای دریافتی از سازمان امور مالیاتی نشان می‌دهد در ۸ ماهه نخست امسال بدون در نظر گرفتن مالیات بر واردات که آمارهای آن در اختیار گمرک ایران است، از مجموع درآمدهای مالیاتی با مسئولیت سازمان امور مالیاتی حدود ۷۰ درصد آن در ۸ماهه نخست امسال محقق شده است.

🔸طبق این آمارها، در سال جاری دولت کل درآمد مالیاتی کشور را ۳۲۹ هزار و ۸۳۹ میلیارد تومان در نظر گرفته است که از این مبلغ حدود ۵۶ هزار میلیارد تومان مالیات بر واردات و نزدیک به ۲۷۴ هزار میلیارد تومان نیز مالیات در اختیار سازمان امور مالیاتی است.

🔸از رقم ۲۷۴ هزار میلیارد تومان در اختیار سازمان امور مالیاتی طی ۸ ماهه نخست ۱۹۲ هزار و ۳۵۰ میلیارد تومان آن محقق شده است که این میزان معادل ۷۰ درصد کل درآمد مالیاتی با مسئولیت سازمان امور مالیاتی است.

🔸قابل ذکر است از درآمدهای مالیاتی کشور در ۸ ماهه نخست، بالاترین مقدار مربوط به مالیات کالا و خدمات با حدود ۷۵ هزار میلیارد تومان و همچنین مالیات بر اشخالص حقوقی با نزدیک به ۷۰ هزار میلیارد تومان است.

🔸همچنین مالیات اشخاص حقوقی امسال ۶۰ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود که در ۸ماهه نخست رقم محقق شده ۱۰ هزار میلیارد تومان بیشتر از رقم پیش‌بینی شده است.

🔸ازجمله عجایب درآمدهای مالیاتی کشور درآمد مالیاتی خودروها و خانه‌لوکس است که فقط ۱۵۶ میلیون تومان از آن محقق شده و این میزان برای خانه‌های خالی نیز صفر است.



پ ن: بدبخت ترین کشورهای جهان در شرایط کرونا کلی تخفیف مالیاتی گذاشتند و میلیاردها دلار یارانه به مردمشون دادند، اینجا با وجود تحریم و کرونا تا میتونن کمر ملت رو زیر بار مالیات می شکنند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که می‌خوانید و انسانهایی که ملاقات می‌کنید.

 “مک لوهان” #کتاب #مطالعه_کنیم #آگاهی_لازمه_آزادیست @BourseUniversity
Forwarded from کانال مشاوره مالی آبان
سنگین ترین صفوف فروش بازار
Forwarded from کانال مشاوره مالی آبان
کل صفوف خرید بازار
Forwarded from کانال مشاوره مالی آبان
صف های خرید ذوب شدند
فعلا امروز در مثبت ها هیچ خریدی انجام ندید.
کلیه شرکت ها موظف به افشای هزینه های مربوط به انرژی خود شدند
به نظر فشار فروش و دستکاری بازار سهام به عنوان سیگنالی از اقتصاد ورشکسته ایران به جلسه مذاکرات هست و مسئولین وزارت اقتصاد و سازمان بورس نیز عاجز از هر گونه راه حلی هستند. به نظر در این شرایط یک وزیر اقتصاد که درک عمیقی از اقتصاد ایران داشته باشد و یک رئیس سازمان که قدرت مبارزه با مافیا را داشته باشد و یک رئیس کل بانک مرکزی باسواد با تیم قوی، می توانستند با مدیریت بازار سهام و دلار پشتوانه اقتصادی برای تیم مذاکره کننده باشند. اما این تیم ضعیف نه تنها نتوانستند فضای اقتصاد ایران در زمان مذاکرات را مدیریت کنند که تصمیم های آنها بر تیم مذاکره کننده فشار وارد کرده است.
‏رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس:
در بودجه ۱۴۰۱ ارز حذف شده است و برپایه ریال است.

بطور مثال در بودجه برای فروش نفت حالت حداقلی فروش درنظر گرفته شده است که مشخص است هیچ وابستگی به مذاکرات ندارد اما دولت قبل بسیار اصرار داشت در بودجه عددی بالاتر گنجانده شود.
هرات فـردایی 30,440 خــریـدار 🔵

هرات فـردایی 30,460 فروشنده 🔴

@BourseUniversity
نقشه بازار

شاخص کل ۴۱۸۰ واحد مثبت

@BourseUniversity
از هر ۳ نفر در ایران یک نفر مایل به مهاجرت است/ انگیزه مهاجرت: بیشتر مسائل اقتصادی

روزنامه خراسان:
بر اساس مرکز افکارسنجی کیو، در آذرماه تمایل به مهاجرت در سال ۹۵ برابر با ۲۹.۸درصد بوده است به عبارتی ۲۹.۸ درصد از افراد در آن سال بیان کرده‌اند که مایلند مهاجرت کنند.

اکنون بر اساس مرکز افکار سنجی کیو در آذرماه ۱۴۰۰، این نسبت به بیش از ۳۳ درصد رسیده است

نتایج نظرسنجی کیو نشان داد، عوامل اقتصادی مهم‌ترین انگیزه افراد برای مهاجرت به حساب می‌آیند./خراسان
‍ پری !

‍ پری ازدواج نکرده بود. ٤٥ سال داشت و سال‌ها بود که توی بایگانی شرکت برادرم کار می‌کرد. کارش این بود که نامه‌های رسیده را دسته‌بندی و بایگانی می‌کرد.
ظاهرش خیلی بد نبود، معمولی بود. صورتش پف داشت و چشم‌هایش کمی ریز بود. قد و پاهای کوتاهی داشت. گرد و چاق بود. اغلب کفش ورزشی می‌پوشید و این کفش‌ها اثر زنانگی‌اش را کمتر می‌کرد.

یکی دو بار از پچ‌پچ و خنده‌ی منشی شرکت برادرم فهمیدم عاشق شده و با یکی سر و سری پیدا کرده اما یک هفته نگذشته بود که با چشم‌های گریان دیدمش که پنهانی آب دماغش را با دستمال کاغذی پاک می‌کرد. این اتفاق بی‌اغراق دو سه بار تکرار شده بود اما این آخری‌ها اتفاق عجیب غریبی افتاد.

صبح‌ها آقایی پری را می‌رساند سر کار که زیباترین دخترها هم دهانشان از تعجب باز مانده بود. فکر کنم اصلاً پری او را به‌عمد آورد و به همه معرفی کرد تا سال‌ها ناکامی و خواستگارهای درب و داغانش را جبران کند.
آن‌روزها احساس می‌کردم پری روی زمین راه نمی‌رود. با اینکه بایگانی کار زیادی نداشت اما پری دائم از پشت میزش این‌طرف و آن‌طرف می‌رفت، سر میز دوستانش می‌ایستاد و اغلب این جمله را می‌شنیدم؛ «وا قربونت برم، قابل نداشت»، یا «نه نگو تو رو خدا، اصلاً.» چنان شاد و شنگول بود که یا همه را به حسادت وامی‌داشت یا اثر نیروبخشی روی دیگران می‌گذاشت.
این روزها اندک دستی هم به صورتش می‌برد و سایه ملایم آبی روی پلک‌هایش می‌زد که او را بیشتر شبیه دخترهای افغان می‌کرد. ساعت‌ها برای ما زود می‌گذشت و برای پری دیر چون دائم به ساعت روی مچش که در چاقی دستش فرو رفته بود نگاه می‌کرد و انتظار می‌کشید.
سر ساعت دو که می‌شد آقابهروز می‌آمد توی شرکت و با حجب و حیا سراغ پری را می‌گرفت. همه انگار در این شادی رابطه با آنها شریکند. منشی شرکت می‌گفت: «بفرمایین بنشینین. پری الان میاد، اتاق آقای رئیسه» و آقابهروز که قد بلندی داشت با پاهای کشیده و موهایی بین بور و خرمایی روی صندلی می‌نشست و به کسی نگاه نمی‌کرد. چشم می‌دوخت به زمین تا پری بیاید.
وقتی پری از اتاق رئیس می‌آمد بیرون انگار که شوهرش منتظرش است با صمیمیتی وصف‌ناپذیر می‌گفت: «خوبی الان میام.» می‌رفت و کیفش را برمی‌داشت و با آقابهروز از در می‌زدند بیرون.
این حال و هوای عاشقانه تا مدت‌ها ادامه داشت تا اینکه بالاخره حرف ازدواج و عروسی و قول و قرارهای بعدی به میان می‌آمد. قرار شد در یک شب دل‌انگیز تابستانی عروسی در باغی بزرگ گرفته شود. همه‌ی بچه‌های شرکت دعوت شدند، حتی رئیس که مطمئن بودیم به دلایل مذهبی در این گونه مراسم هرگز شرکت نمی‌کند.
بعد از آن بود که حال و هوای عاشقانه پری جایش را به اضطراب قبل از ازدواج داد. پری دائم با دخترهای شرکت حرف می‌زد و نگران بود عروسی خوب برگزار نشود، غذا خوب نباشد، میهمان‌ها از قلم بیفتند و هزار تا چیز دیگر که دخترهای دم‌بخت تجربه کرده‌اند. حالا شرکت مهندسی آب و خاک برادرم شده بود یک خانواده شاد ولی مضطرب. همه منتظر بودند تا پری را به خانه بخت بفرستند تا این اطمینان را پیدا کنند که اگر پری با این بر و رو می‌تواند شوهری به این «شاخی» پیدا کند، پس جای امیدواری برای بقیه بسیار بیشتر است.

آقابهروز هم طبق روال سابق صبح‌ها پری را می‌آورد می‌رساند و عصرها او را می‌برد ولی دیالوگ‌ها کمی عوض شده بود و هر کس آقابهروز را می‌دید بالاخره تکه‌ای بهش می‌انداخت؛ درباره‌ی داماد بودنش و از این حرف‌های بی‌نمک که به تازه‌دامادها می‌زنند.
بالاخره مراسم ازدواج نزدیک شد و قرار شد در آخرین جمعه‌ی مرداد ٧٨ آنها در باغی اطراف کرج عروسی کنند اما سه روز مانده به ازدواج بهروز غیبش زد و تمام پس‌انداز سال‌ها کار او را با خودش برد.
قرار بود پول‌هایشان را روی هم بگذارند و یک خانه‌ی نقلی بخرند که نشد و بهروز با ایران ایر به ترکیه و از آنجا به استرالیا رفت و همه‌ی ما را بهت‌زده کرد.
روز شنبه نمی‌دانستیم چطور سر کار برویم و چه‌جوری توی چشم‌های پری نگاه کنیم. حتی می‌ترسیدیم بهش زنگ بزنیم. آقای رئیس به منشی گفت: «قطعاً پری مدتی نمیاد، کسی رو جاش بذارین تا حالش بهتر بشه.»
اما پری صبح از همه زودتر آمد؛ با جعبه‌ای شیرینی. ته چشم‌هایش پر از اشک بود. شیرینی را به همه حتی به آقای رئیس تعارف کرد. منشی که از همه کم‌حوصله‌تر و فضول‌تر بود در میان بهت و ناباوری همه‌ی ما گفت: «مگه برگشته؟» پری گفت: «نه سرم کلاه گذاشت ولی مهم نیست. این چند ماه بهترین روزهای زندگیم بود.»
قطره اشک کوچکی از گوشه‌ی چشم‌هایش پایین ریخت. ما فهمیدیم راست می‌گوید. مهم نیست که سر همه‌ی ما کلاه رفته بود، مهم این بود که ما ماه‌ها روی ابرها بودیم و با حال و هوای پری حال می‌کردیم.


📚 آدم‌ها
#احمد_غلامی
نشر نی

🌹🌹🌹🌹
پری= سهامداران
بهروز=؟

به نظر شما بهروز کیست؟