#یک_دقیقه_مطالعه
مردم شهرم همیشه عجول بوده اند
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند
چای را داغ سر کشیدند
پشت ترافیک بوق را یکسره کردند
شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند
برای آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آب دیده شدند
زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند
آنقدر عجله کردند که
وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند
باور کنید انتهایش چیزی نیست
وقتی به خودتان میرسید
درون آینه فقط یک مرد ، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان میکند
عمر به قدر کافی تند میدود
شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید
به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید
چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید
خیابان را باعشق قدم بزنید
شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمیگردید ...
📚 @BooksCase
مردم شهرم همیشه عجول بوده اند
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند
چای را داغ سر کشیدند
پشت ترافیک بوق را یکسره کردند
شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند
برای آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آب دیده شدند
زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند
آنقدر عجله کردند که
وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند
باور کنید انتهایش چیزی نیست
وقتی به خودتان میرسید
درون آینه فقط یک مرد ، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان میکند
عمر به قدر کافی تند میدود
شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید
به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید
چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید
خیابان را باعشق قدم بزنید
شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمیگردید ...
📚 @BooksCase
✨ #سخن_شب...
تو مهربان باش…😊
بگذار بگویند ساده است…😏
فراموشکار است…😔
زود میبخشد…😕
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست...😑
از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد…🙄
از همان وقتی که
خانه شد لانه
دل شد گل
و کم کم
انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود
اما تو تغییر نکن!😌
تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس میکشد... 😍
هنوز هست کسی که دل،بهانه ی خوب بودنش را بگیرد،هر از چند گاهی... 🙂
لااقل تو تغییر نکن ...😉
مهربان بمان....❤️🌹
⚡️ شبتون خوش 😴
https://telegram.me/joinchat/BDol8j6i0avlQxfdRQoz3w
تو مهربان باش…😊
بگذار بگویند ساده است…😏
فراموشکار است…😔
زود میبخشد…😕
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست...😑
از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد…🙄
از همان وقتی که
خانه شد لانه
دل شد گل
و کم کم
انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود
اما تو تغییر نکن!😌
تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس میکشد... 😍
هنوز هست کسی که دل،بهانه ی خوب بودنش را بگیرد،هر از چند گاهی... 🙂
لااقل تو تغییر نکن ...😉
مهربان بمان....❤️🌹
⚡️ شبتون خوش 😴
https://telegram.me/joinchat/BDol8j6i0avlQxfdRQoz3w
#داستان_کوتاه
📚چهار برادر 🧑👱♂🧓👦
چهار برادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدم های موفقی شدند. چند سال بعد، بعد از میهمانی شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی برای مادر پیرشان که دور از آنها در شهر دیگری زندگی می کرد، صحبت میکردند.
اولی گفت : من خانه بزرگی برای مادرم ساختم.
دومی گفت : من یک سالن سینمای یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت : من ماشین مرسدس با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره.
چهارمی گفت : همه تون میدونید که مادر چه قدر خواندن کتاب مقدس را دوست داشت و می دونین که دیگر هیچ وقت نمی تونه بخونه، چون چشمهاش خوب نمیبینه. من راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که می تونه تمام کتاب مقدس رو از حفظ بخونه. این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفته. من تعهد کردم برای این طوطی به مدت بیست سال، هر سال صدهزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادران دیگر تحت تاثیر سخنان برادر چهارم قرار گرفتند...
پس از تعطیلات، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون(اولی) عزیز، خانه ای که برایم ساختی خیلی بزرگه... من فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی مجبورم تمام خانه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک (دومی) عزیز، تو برای من یک سینمای گرانقیمت با صدای دالبی ساختی که گنجایش 50 نفر رو دارد. ولی من همه دوستانمو از دست داده ام، همچنین شنواییم رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام. هیچ وقت از آن استفاده نمیکنم، ولی از این کارت ممنون هستم.
ماروین (سومی) عزیز، من خیلی پیرم که به سفر بروم. پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. خیلی تند میره اما فکرت خوب بود ممنون هستم.
ملوین (چهارمی) عزیزترینم، تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت و با هدیه ات منو خوشحال کردی. جوجه ی خیلی خوشمزه ای بود! و من هیچ وقت مزه آن را فراموش نخواهم کرد.!
هر شب را با داستان های کوتاه و جذاب ما سپری کنید.
https://telegram.me/joinchat/BDol8j6i0avlQxfdRQoz3w
📚چهار برادر 🧑👱♂🧓👦
چهار برادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدم های موفقی شدند. چند سال بعد، بعد از میهمانی شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی برای مادر پیرشان که دور از آنها در شهر دیگری زندگی می کرد، صحبت میکردند.
اولی گفت : من خانه بزرگی برای مادرم ساختم.
دومی گفت : من یک سالن سینمای یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت : من ماشین مرسدس با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره.
چهارمی گفت : همه تون میدونید که مادر چه قدر خواندن کتاب مقدس را دوست داشت و می دونین که دیگر هیچ وقت نمی تونه بخونه، چون چشمهاش خوب نمیبینه. من راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که می تونه تمام کتاب مقدس رو از حفظ بخونه. این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفته. من تعهد کردم برای این طوطی به مدت بیست سال، هر سال صدهزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادران دیگر تحت تاثیر سخنان برادر چهارم قرار گرفتند...
پس از تعطیلات، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون(اولی) عزیز، خانه ای که برایم ساختی خیلی بزرگه... من فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی مجبورم تمام خانه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک (دومی) عزیز، تو برای من یک سینمای گرانقیمت با صدای دالبی ساختی که گنجایش 50 نفر رو دارد. ولی من همه دوستانمو از دست داده ام، همچنین شنواییم رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام. هیچ وقت از آن استفاده نمیکنم، ولی از این کارت ممنون هستم.
ماروین (سومی) عزیز، من خیلی پیرم که به سفر بروم. پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. خیلی تند میره اما فکرت خوب بود ممنون هستم.
ملوین (چهارمی) عزیزترینم، تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت و با هدیه ات منو خوشحال کردی. جوجه ی خیلی خوشمزه ای بود! و من هیچ وقت مزه آن را فراموش نخواهم کرد.!
هر شب را با داستان های کوتاه و جذاب ما سپری کنید.
https://telegram.me/joinchat/BDol8j6i0avlQxfdRQoz3w
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برف نو ،برف نو ،سلام...🌨
سلام بنشین
خوش نشسته ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگی ست این ایام ...! 🌨
#احمد_شاملو
صبح بخیر🌸
📚 @BooksCase
سلام بنشین
خوش نشسته ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگی ست این ایام ...! 🌨
#احمد_شاملو
صبح بخیر🌸
📚 @BooksCase
#یک_دقیقه_مطالعه
دنيا كوچيك تر از اونه كه بخواييم براي به دست آوردنش دروغ بگيم!!!
مرگ هم حقير تر از اونه كه بخواييم ازش بترسيم و به نفاق و تملق تن بديم!
اما دنيا طلب ها خيلي خيلي كوچيك تر از اون هستند كه بتونند، دنيا رو به ما پيشنهاد بدند يا از مرگ بترسونند!؟
بندگي خدا رو بكنيم،
هيچ كس نميتونه ما رو به بند بكشه،
البته بين شجاعت و دريدگي،
بين صداقت و پرده دري
بين صراحت و هتاكي
از بهشت تا جهنم فاصله است.
كسي از اينكه روي خدا حساب كرده ضرر نميكنه.
يادش بخير، بچه كه بوديم، همه حرف راست رو، فقط از ما ميشنيدند........
📚 @BooksCase
دنيا كوچيك تر از اونه كه بخواييم براي به دست آوردنش دروغ بگيم!!!
مرگ هم حقير تر از اونه كه بخواييم ازش بترسيم و به نفاق و تملق تن بديم!
اما دنيا طلب ها خيلي خيلي كوچيك تر از اون هستند كه بتونند، دنيا رو به ما پيشنهاد بدند يا از مرگ بترسونند!؟
بندگي خدا رو بكنيم،
هيچ كس نميتونه ما رو به بند بكشه،
البته بين شجاعت و دريدگي،
بين صداقت و پرده دري
بين صراحت و هتاكي
از بهشت تا جهنم فاصله است.
كسي از اينكه روي خدا حساب كرده ضرر نميكنه.
يادش بخير، بچه كه بوديم، همه حرف راست رو، فقط از ما ميشنيدند........
📚 @BooksCase
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفاقت مثل
آدم برفی میمونه
درست کردنش راحت
امانگه داشتنش سخت,
غم هاتون بره زیر برف
ودلتون سپید و بی غم بمونه❤️
📚 @BooksCase
آدم برفی میمونه
درست کردنش راحت
امانگه داشتنش سخت,
غم هاتون بره زیر برف
ودلتون سپید و بی غم بمونه❤️
📚 @BooksCase
Ghodrat dar daron mast. Part 3. B (فصل سوم: قدرت کلمات )
#کتاب_قدرت_در_درون_ماست👊👊
حتما این کتاب صوتی را گوش کنید چرا که تمرینی برای شناخت خودتون و قدرت هاتون می باشد.
#کتاب_صوتی 3
📚 @BooksCase 👈
حتما این کتاب صوتی را گوش کنید چرا که تمرینی برای شناخت خودتون و قدرت هاتون می باشد.
#کتاب_صوتی 3
📚 @BooksCase 👈
Forwarded from قفسه کتاب
🖋 *جملات ناب *
👤 *بیل_گیتس:*
اگر فقیر به دنیا آمدهاید،
این اشتباه شما نیست.
اما اگر فقیر بمیرید،
این اشتباه شما است!
📗 قفسه کتاب 📘
@BooksCase 📖
👤 *بیل_گیتس:*
اگر فقیر به دنیا آمدهاید،
این اشتباه شما نیست.
اما اگر فقیر بمیرید،
این اشتباه شما است!
📗 قفسه کتاب 📘
@BooksCase 📖
Forwarded from قفسه کتاب
رمز پیشرفت.pdf
940.8 KB
Forwarded from قفسه کتاب
Pedar Poldar.pdf
242.5 KB
#پند_آموز
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می برد. کفاش با نگاهی می گوید این کفش سه کوک می خواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش می شود سی تومان.
مشتری هم قبول می کند. پول را می دهد و می رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار می شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام ...
اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می شود و کفش کفشتر خواهد شد.
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد...
او میان نفع و اخلاق میان دل و قاعده توافق مانده است.
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده... اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر فرصت کوک چهارم است . و من و تو کفاش های دو دِل
📚 @BooksCase
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می برد. کفاش با نگاهی می گوید این کفش سه کوک می خواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش می شود سی تومان.
مشتری هم قبول می کند. پول را می دهد و می رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار می شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام ...
اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می شود و کفش کفشتر خواهد شد.
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد...
او میان نفع و اخلاق میان دل و قاعده توافق مانده است.
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده... اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر فرصت کوک چهارم است . و من و تو کفاش های دو دِل
📚 @BooksCase
◾️
#تفکر 💡
سالمندی میگفت :
من چهار فرزندم را در تنها
اتاق منزل کوچکم بزرگ کردم،
اما حالا آنها در چهار منزل بزرگ
خود برای من یک اتاق کوچک ندارند .
📚 @BooksCase
#تفکر 💡
سالمندی میگفت :
من چهار فرزندم را در تنها
اتاق منزل کوچکم بزرگ کردم،
اما حالا آنها در چهار منزل بزرگ
خود برای من یک اتاق کوچک ندارند .
📚 @BooksCase
تو ارباب سخنانی هستی که نگفتهای،ولی حرفهایی که زدهای ارباب تو هستند.
انتخاب متن و گرافیک #فرشیدخیرآبادی
📚 @BooksCase 📚
انتخاب متن و گرافیک #فرشیدخیرآبادی
📚 @BooksCase 📚