𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
21.2K subscribers
6.1K photos
1.31K videos
671 links
”اگه نمیخوای کتاب بخونی یعنی هنوز کتاب درست رو پیدا نکردی.“

سرچ کن #اعتماد.
نحوه سفارش: @BGiOrder.
ثبت سفارش: @BGiAdmin.

پیج اینستاگرام:
°• [ bookgraphi_

زمان پاسخگویی به پیام‌ها: 01-22 [فرقی نمیکنه چه ساعتی پیام بدید در این بازه بهتون پاسخ داده میشه]
Download Telegram
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
-📗#کتاب شهر اشباح🫶🏻 یکی از معروف‌ترین و قشنگ‌ترین کتاب‌های دنیا❤️ شاهکاری تکرارنشدنی از میازاکی❤️ چاپ اول| بهترین کیفیت| ۲۴۰ تومان ••همراه با ۲ هدیه برای همه🥹 (جاسوییچی شب‌تاب نو فیس و بوکمارک مخصوص کتاب) 🌻جهت ثبت سفارش : @BGiAdmin
دیگه خودتون میدونید که الان یک ورقه رو رنگی پرینت بگیریم میشه ۱۰ هزارتومن !! چه برسه به اینکه گلاسه هم باشه… این کتاب نزدیک به ۲۰۰ صفحه است… تمام ورقه‌هاش گلاسه است و با همچین کیفیتی چاپ شده… قیمتش رو خیلیییییی خوب گذاشتن با اینکه چاپ امساله.🥲🤌🏼
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
دیگه خودتون میدونید که الان یک ورقه رو رنگی پرینت بگیریم میشه ۱۰ هزارتومن !! چه برسه به اینکه گلاسه هم باشه… این کتاب نزدیک به ۲۰۰ صفحه است… تمام ورقه‌هاش گلاسه است و با همچین کیفیتی چاپ شده… قیمتش رو خیلیییییی خوب گذاشتن با اینکه چاپ امساله.🥲🤌🏼
-📗#کتاب شهر اشباح🫶🏻
یکی از معروف‌ترین و قشنگ‌ترین کتاب‌های دنیا❤️
شاهکاری تکرارنشدنی از میازاکی❤️

چاپ اول| بهترین کیفیت| ۲۴۰ تومان | 176 صفحه

••همراه با ۲ هدیه برای همه🥹
(جاسوییچی شب‌تاب نو فیس و بوکمارک مخصوص کتاب)

🌻جهت ثبت سفارش : @BGiAdmin
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
الان کتاب‌های معمولی ۲۰۰ صفحه‌ای قیمتشون ۲۲۰-۲۵۰ تومن شده😭🤌🏼 اونوقت این کتاب رو با همچین ویژگی‌هایی فقط ۲۴۰ تومن گذاشتن🥲🫶🏻
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
تازه اگر تا فرداشب سفارشش بدید کنارش ۲ تا هدیه هم از طرف من دریافت میکنید 😭❤️
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
بچه ها هدایای شهر اشباح دارن تموم میشن
به نظرتون بدترین اتفاق دنیا که می‌تونه برای یه بچه بیفته چیه؟؟
برای من این بود: پدر و مادرم تبدیل به خوک شدن!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
به نظرتون بدترین اتفاق دنیا که می‌تونه برای یه بچه بیفته چیه؟؟ برای من این بود: پدر و مادرم تبدیل به خوک شدن!!
ما وارد یک شهر جدید شدیم… شهری که با هرجایی که تا حالا دیده بودیم فرق داشت… اما مهم‌ترین تفاوتش خلوتی بود… تو  اون شهر هیچ آدمی نبود… از رستوران‌ها بوی غذاهای خوشمزه به مشام می‌رسید ولی هیچکس تو اون رستوران‌ها نبود حتی صاحب رستوران!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
ما وارد یک شهر جدید شدیم… شهری که با هرجایی که تا حالا دیده بودیم فرق داشت… اما مهم‌ترین تفاوتش خلوتی بود… تو  اون شهر هیچ آدمی نبود… از رستوران‌ها بوی غذاهای خوشمزه به مشام می‌رسید ولی هیچکس تو اون رستوران‌ها نبود حتی صاحب رستوران!
پدر و مادرم چون خیلی خسته و گرسنه بودن، تو یکی از رستوران‌ها نشستن و غذا خوردن… حتی با اینکه دیدن هیچکس نیست تا پول غذاهارو حساب کنه… چند ساعت بعد از خوردن اون غذاها بدترین اتفاق عمرم افتاد…
پدر و مادرم تبدیل به یک خوک شده بودن!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
پدر و مادرم چون خیلی خسته و گرسنه بودن، تو یکی از رستوران‌ها نشستن و غذا خوردن… حتی با اینکه دیدن هیچکس نیست تا پول غذاهارو حساب کنه… چند ساعت بعد از خوردن اون غذاها بدترین اتفاق عمرم افتاد… پدر و مادرم تبدیل به یک خوک شده بودن!!
وقتی وارد این شهر شدیم پسری هم سن و سال خودم به من هشدار داد  که هرچه سریعتر قبل از اینکه شب بشه از شهر خارج بشم ولی وقتی این اتفاق افتاد دیگه شب شده بود و من نمی‌تونستم جایی برم… اونم با دوتا خوک!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
من تازه فهمیدم اینجا شهر اشباحه… وقتی واردش شدم یک شهر خالی از آدم بود انگار همه مرده بودن… هیچکس نبود… اما به محض اینکه شب شد همه چیز تغییر کرد!
وقتی شب شد، یک دفعه چراغ‌های تمام مهمون خونه‌ها و حمام عمومی روشن شد و شهر پر از جنب و جوش و هیاهو شد… رودخانه که تا قبل از شب خالی بود، حالا پر از کشتی‌هایی شد که به سمت حمام عمومی میومدن…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
وقتی شب شد، یک دفعه چراغ‌های تمام مهمون خونه‌ها و حمام عمومی روشن شد و شهر پر از جنب و جوش و هیاهو شد… رودخانه که تا قبل از شب خالی بود، حالا پر از کشتی‌هایی شد که به سمت حمام عمومی میومدن…
وقتی کشتی به ساحل رسید، از تعجب داشتم شاخ در می‌اوردم… کشتی‌ای که رسیده بود، پر از روح بود…
ارواح شکل‌های مختلفی داشتند، بعضیاشون شبیه حیوونایی بودن که بالاتنه‌ی انسان رو بدنشون بود!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
وقتی کشتی به ساحل رسید، از تعجب داشتم شاخ در می‌اوردم… کشتی‌ای که رسیده بود، پر از روح بود… ارواح شکل‌های مختلفی داشتند، بعضیاشون شبیه حیوونایی بودن که بالاتنه‌ی انسان رو بدنشون بود!
با وحشت بهشون زل زده بودم و نمی‌دونستم باید کجا فرار کنم که دوباره همون پسر جلوم ظاهر شد…
دستم را گرفت و من رو برد جایی قایم کرد
گفت اسمش هاکوئه و اومده کمکم کنه!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
با وحشت بهشون زل زده بودم و نمی‌دونستم باید کجا فرار کنم که دوباره همون پسر جلوم ظاهر شد… دستم را گرفت و من رو برد جایی قایم کرد گفت اسمش هاکوئه و اومده کمکم کنه!
وقتی دستم توی دست هاکو بود یک دفعه دیدم که بدنم شروع کرد به ناپدید شدن انگار داشتم غیب می‌شدم!! باورم نمیشد… وقتی تو این شهر بمونی کم کم توهم میمیری و تبدیل به یک روح میشی!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
باید چیکار میکردم؟ چجوری از اینجا خارج میشدم؟ پدر و مادرم تبدیل به دوتا خوک شده بودن! چجوری باید از اینجا میرفتیم؟
هاکو می‌گفت که اونا دلشون نمیخواد یک آدمیزاد بینشون باشه… اصلا برای همین پدر و مادرم تبدیل به خوک شده بودن… برای اینکه غذای ارواح بشن!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
هاکو می‌گفت که اونا دلشون نمیخواد یک آدمیزاد بینشون باشه… اصلا برای همین پدر و مادرم تبدیل به خوک شده بودن… برای اینکه غذای ارواح بشن!!
منم داشتم کم کم نامرئی میشدم… فرصت کمی داشتم… اگر بیشتر از این، اینجا می‌موندم، من هم تبدیل به یک روح می‌شدم و تا ابد تو این شهر گیر می‌افتادم :))
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
شهر اشباح🏰❤️‍🔥
معروف‌ترین اثر میازاکی بالاخره ترجمه شد😭🤌🏼
شهر اشباح یکی از معروف‌ترین داستان‌های دنیاست… من قبلا زبان اصلیش رو بهتون معرفی کرده بودم… اما هیچوقت ترجمه‌اش موجود نبود و همه منتظر ترجمه‌ی این کتاب بودن🥲🤌🏼