𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
20.6K subscribers
6.15K photos
1.32K videos
671 links
”اگه نمیخوای کتاب بخونی یعنی هنوز کتاب درست رو پیدا نکردی.“

سرچ کن #اعتماد.
نحوه سفارش: @BGiOrder.
ثبت سفارش: @BGiAdmin.

پیج اینستاگرام:
°• [ bookgraphi_

زمان پاسخگویی به پیام‌ها: 01-22 [فرقی نمیکنه چه ساعتی پیام بدید در این بازه بهتون پاسخ داده میشه]
Download Telegram
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
کل پک ۱۱ جلده دوبخشش کردم که بتونید راحت تر بخرید.
قیمت ۵ جلد اولش ۶۴۰ تومنه که اگر تا پایان امشب سفارشش بدید براتون ۵۱۰ حساب میشه.
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
-📗#کتاب مجموعه Shatter me:

— زبان انگلیسی | قیمت اصلی پک: 745t
— قیمت پک با آفر ویژه: 600t😍

•• قیمت تکی:
Book 4: Restore Me: 160t
Book 4.5:  Shadow: 70t
Book 5: Defy Me: 140t
Book 5.5: Reveal Me: 75t
Book 6: Imagine Me : 175t
Book 6.5: Believe Me: 125t

🌻جهت ثبت سفارش : @BGiAdmin
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Photo
قیمت ۶ جلد بعدی ۷۴۵ تومنه که اگر تا پایان امشب سفارشش بدید، ۶۰۰ تومان براتون حساب میشه🥲
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
از صفحات کتاب Shatter me:
سطح زبان این پک خیلی ساده و مبتدیه و کلمات سخت نداره. به نظرم اگر میخواید یک رمان هیجانی و خفنِ خیلی قشنگ بخونید که با چاشنی فانتزی و عاشقانه ترکیب شده، شتر می رو اصلا از دست ندید.🩵 مخصوصا الان که همچین آفری داره🥹
من ۲۶۴ روز رو بدون دیدن هیچ انسانی یا حرف زدن باهاشون پشت دیوارهای یک سلول زندانی بودم… من جولیتم یک دختر ۱۷ ساله با یک ویژگی خطرناک! من به هرکس دست بزنم میمیره…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
لمس من کشنده است و به خاطر همین حدود یکساله توی زندان‌های دولتی گیر افتادم تا به کسی آسیب نزنم…
بالاخره قرار بود از تنهایی این انفرادی راحت بشم… قرار بود یک هم‌سلولی داشته باشم… خوشحال بودم چون تو این یک سال هیچ ملاقاتی نداشتم و حتی پدر و مادرم به دیدنم نیومدن…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
وقتی یک پسر رو به عنوان هم‌ سلولی من آوردن فکر هر چیزی رو می‌کردم به جز اینکه عاشقش بشم
آدام پسری بود هم سن و سال من با چشم‌های آبی و موهای مشکی
قد بلندی داشت و عضله‌های ورزشکاریش انگار برای پیراهنش زیادی بزرگ بودن
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
آدام پسری بود هم سن و سال من با چشم‌های آبی و موهای مشکی قد بلندی داشت و عضله‌های ورزشکاریش انگار برای پیراهنش زیادی بزرگ بودن
من هر کسی رو که لمس کنم می‌میره و به خاطر همین همیشه فاصلم رو با آدم‌ها رعایت می‌کنم
اینجا توی زندان اختیار خیلی چیزها دست من نبود مجبور بودیم با آدام از یک تخت استفاده کنیم توی یک حمام دوش بگیریم و غذامون رو با هم بخوریم
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
برای من که تا به حال نزدیک هیچکسی مخصوصاً یک پسر جوون نبودم خیلی جدید بود… هر چقدر تلاش کردم نشد… به خودم اومدم و دیدم عاشق آدام شدم
اما این یک عشق غیرممکن و ممنوعه بود چون فقط کافی بود دست آدام رو بگیرم تا بکشمش... تا اون روز… روزی که اومد سمتم و فهمیدم اونم به من حس داره…