Forwarded from داستان های بهلول دانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال🌹« جملات قشنگ»🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زلزله 7.4 ریشتری تایوان را لرزاند
لا حول و لا قوة إلا بالله
لا حول و لا قوة إلا بالله
زمان چیزی ست قراردادی و خلق شده
گفتن اینکه "من وقت ندارم"
درست مثل آنست که بگوییم
"من نمی خواهم"
گفتن اینکه "من وقت ندارم"
درست مثل آنست که بگوییم
"من نمی خواهم"
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاحِ راه
✍ پروین اعتصامی
درراه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاحِ راه
✍ پروین اعتصامی
#حکایت
روزی دو مسيحی خسته و تشنه در بيابان گم شدند ناگهان از دور مسجدی را ديدند.
ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم محمد است تو بگو نامم علی است.
استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم.
به مسجد رسيدند. عارفی دانا در مسجد بود ، گفت نامتان چيست؟ يكی گفت نامم استيو است و ديگری گفت نامم محمد است و دو روز هست که در صحرا سرگردان شده ایم و راه را گم کرده ایم و اکنون بسیار تشنه و گرسنه هستیم.
شیخ گفت: سریعاً برای استيو آب و غذا بياوريد..
و محمد ، چون الآن صبح ماه رمضان است بايد تا افطار صبر کنی!
صداقت تنها راه میانبر و بدون چاله ،
به سمت موفقیت است!
روزی دو مسيحی خسته و تشنه در بيابان گم شدند ناگهان از دور مسجدی را ديدند.
ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم محمد است تو بگو نامم علی است.
استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم.
به مسجد رسيدند. عارفی دانا در مسجد بود ، گفت نامتان چيست؟ يكی گفت نامم استيو است و ديگری گفت نامم محمد است و دو روز هست که در صحرا سرگردان شده ایم و راه را گم کرده ایم و اکنون بسیار تشنه و گرسنه هستیم.
شیخ گفت: سریعاً برای استيو آب و غذا بياوريد..
و محمد ، چون الآن صبح ماه رمضان است بايد تا افطار صبر کنی!
صداقت تنها راه میانبر و بدون چاله ،
به سمت موفقیت است!
┄┅•❀◇☆◇❀•┅┄
الهی رحمتت را شاملم کن.
سراپا عیب و نقصم؛ کاملم کن.
کمال آدمیت حق شناسیست.
به جمع حق شناسان واصلم کن.
هزاران مشکل هم درکار باشد.
ز لطف خویش حل مشکلم کن.
منم غافل خدایا آگهم ساز.
منم جاهل خدایا عاقلم کن.
نخستین منزل کوی تو تقواست
الهی ساکن این منزلم کن.
الهی رحمتت را شاملم کن.
سراپا عیب و نقصم؛ کاملم کن.
کمال آدمیت حق شناسیست.
به جمع حق شناسان واصلم کن.
هزاران مشکل هم درکار باشد.
ز لطف خویش حل مشکلم کن.
منم غافل خدایا آگهم ساز.
منم جاهل خدایا عاقلم کن.
نخستین منزل کوی تو تقواست
الهی ساکن این منزلم کن.
انسانیت ملاک پیچیده ای ندارد !
همینکه درمیان مردم زندگی کنیم ،
ولی هیچگاه به کسی ؛
زخم زبان نزنیم ...
دروغ نگوییم ...
کلک نزنیم ...
دلی را نشکنیم ...
سوء استفاده نکنیم ...
و حقی را ناحق نکنیم ...
یعنی انسانیم ...!!!
همینکه درمیان مردم زندگی کنیم ،
ولی هیچگاه به کسی ؛
زخم زبان نزنیم ...
دروغ نگوییم ...
کلک نزنیم ...
دلی را نشکنیم ...
سوء استفاده نکنیم ...
و حقی را ناحق نکنیم ...
یعنی انسانیم ...!!!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹
🌸صدای پای عید میآید
و دل مومن بر سر
دو راهی آمدن
عیـد رمضان و
رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است🌸
🌸از آمدن آن یک دل شاد
باشد یا از رفتن این یک محزون🌸
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
🌸 عید سعید فطر مبارک🌸
┈
🌸صدای پای عید میآید
و دل مومن بر سر
دو راهی آمدن
عیـد رمضان و
رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است🌸
🌸از آمدن آن یک دل شاد
باشد یا از رفتن این یک محزون🌸
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
🌸 عید سعید فطر مبارک🌸
┈
Forwarded from دلنوشته
علت اینکه دنیا در حال حاضر به چنین وضع اسفناکی افتاده این است که همه کارشان را نیمه کاره انجام می دهند،
افکارشان را نیمه کاره بیان می کنند و گناهکار بودن یا پرهیزگار بودن شان هم نیمه کاره است.
ای بابا ! تا آخر برو و محکم بکوب، و نترس که موفق خواهی شد.
خداوند از نیمه شیطان، بسیار بیش از شیطان تمام عیار، نفرت دارد !
افکارشان را نیمه کاره بیان می کنند و گناهکار بودن یا پرهیزگار بودن شان هم نیمه کاره است.
ای بابا ! تا آخر برو و محکم بکوب، و نترس که موفق خواهی شد.
خداوند از نیمه شیطان، بسیار بیش از شیطان تمام عیار، نفرت دارد !
Forwarded from دلنوشته
اجازه نده آتش درونت ذره ذره در مردابِ ناامیدکنندهٔ زمزمههایی که به تو میگویند "هنوز نه" یا "اصلاً ممکن نیست" خاموش شود.
اجازه نده قهرمان درونت به خاطر سرخوردگی از زندگیای که سزاوارش بودی و هرگز به آن نرسیدی، تباه شود. دنیایی را که آرزویش را داری، میتوانی برنده شوی. آن دنیا وجود دارد. واقعی است. ممکن است. مال تو است.
اجازه نده قهرمان درونت به خاطر سرخوردگی از زندگیای که سزاوارش بودی و هرگز به آن نرسیدی، تباه شود. دنیایی را که آرزویش را داری، میتوانی برنده شوی. آن دنیا وجود دارد. واقعی است. ممکن است. مال تو است.
خدایا، سررشته امورم را به تو سپردم
و بر تو تکیه کردم
و خود را تسلیم تو داشتم؛
الهی، تو آن خدای کریمی
که هیچ دست امیدی را تهی مگذاری
و بر هیچ سینه لبریز از خواهشی
دست رد نمی زنی.
از تو می خواهم که روی کرمت را
از من مگردانی،
توبه ام را بپذیری
و از خطایم درگذری،
ای مهربان ترینِ مهربانان
و بر تو تکیه کردم
و خود را تسلیم تو داشتم؛
الهی، تو آن خدای کریمی
که هیچ دست امیدی را تهی مگذاری
و بر هیچ سینه لبریز از خواهشی
دست رد نمی زنی.
از تو می خواهم که روی کرمت را
از من مگردانی،
توبه ام را بپذیری
و از خطایم درگذری،
ای مهربان ترینِ مهربانان
Forwarded from دلنوشته
یه جمله معروف هست که میگه:
"آدم رو اگه بندازی تو دریا ماهی میشه؛
و اگه بندازی تو بیابون مار میشه..."
آدمها عادت میکنن؛
یکی به بدبختی، یکی به تنهایی...
پس سعی کنید به چیزای خوب عادت کنید وگرنه خیلی چیزارو از دست میدین!
"آدم رو اگه بندازی تو دریا ماهی میشه؛
و اگه بندازی تو بیابون مار میشه..."
آدمها عادت میکنن؛
یکی به بدبختی، یکی به تنهایی...
پس سعی کنید به چیزای خوب عادت کنید وگرنه خیلی چیزارو از دست میدین!
سه قدرت برجهان حکومت میکند:
ترس، طمع، نادانی...
- آلبرت اَینشتَین
"مملکت، مردم دانا میخواهد" !!
توی تاکسی نشسته اَم؛ راننده از دزدی ها میگوید و رانت خواری ها و امثالهم...
پیاده که میشوم سعی میکند پانصد تومان بیشتر کرایه بردارد... !
قصاب محل از مافیای گوشت میگوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه میشود...
حواسم که لحظه ای پرت میشود، دویست سیصد گرم چربی و گوشت لاشه حیوانات مرده حرام را، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت میریزد...!
دوست قدیمی ام کارمند است؛ در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه میگذارد. میگوید: روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدهد ـ سرش توی گوشی و تلگرام است...!
کابینت ساز از کارِ دوستم زده است و پول را گرفته و فلنگ را بسته...!
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...!
کشاورزان و باربارکن ها
داخل کیسه های سیب زمینی یک سوم خاک میریزد، سبدمیوه هارا طوری می چیند هرچه اَشغال رو وسط سبد قرار میدهد.
میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود...!
مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم...!
کارخانه گاز, ال پی جی بجای کپسول 11کیلو گاز 8کیلو زده تحویل مشتری میدهد
معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه...!
پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، 4میلیون پول نقد زیرمیزی میخواهد تا برود داخل اتاق عمل...!
در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...!
استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را ۱۰صفحه ۱۰صفحه به عنوان پروژه می دهد به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش میکند! و ...
میگویند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران...
خیلی وقت است خودمان هم به خودمان رَحم نمیکنیم...
مغازه داران لوازم خانگی و غیره ......
اجناس خرید قبلی رو با قیمت چندین برابر به مشتریان غالب میکنند، تازه به این کارشان به عنوان زرنگی افتخار میکنند
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد...
به خدا سوگند .مفسدین .
و خیلی های دیگر عینِ خودِ ما مردم هستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از ۳۰۰ گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، ،چند تن خاک کیسه سیب زمینی، رسیده به میزانی که میدانیم.
جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ...
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
ما حق داریم مسئولینِ دلسوزِ پاکِ سالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
مگر نه اینکه آنها هم آدمهای همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم... اعتراض کنیم به مشکلات...
اما شاید بهتر باشد یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم.
خودمان را اصلاح کنیم بلکه نسلهای بعدِ مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی نشینیم و فقط درباره گندکاری هایشان جُوک درست نمی کنیم.
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد،
بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد،
در آخر اما فهمیدم
مملکت مردمِ دانا میخواهد...
ترس، طمع، نادانی...
- آلبرت اَینشتَین
"مملکت، مردم دانا میخواهد" !!
توی تاکسی نشسته اَم؛ راننده از دزدی ها میگوید و رانت خواری ها و امثالهم...
پیاده که میشوم سعی میکند پانصد تومان بیشتر کرایه بردارد... !
قصاب محل از مافیای گوشت میگوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه میشود...
حواسم که لحظه ای پرت میشود، دویست سیصد گرم چربی و گوشت لاشه حیوانات مرده حرام را، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت میریزد...!
دوست قدیمی ام کارمند است؛ در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه میگذارد. میگوید: روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدهد ـ سرش توی گوشی و تلگرام است...!
کابینت ساز از کارِ دوستم زده است و پول را گرفته و فلنگ را بسته...!
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...!
کشاورزان و باربارکن ها
داخل کیسه های سیب زمینی یک سوم خاک میریزد، سبدمیوه هارا طوری می چیند هرچه اَشغال رو وسط سبد قرار میدهد.
میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود...!
مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم...!
کارخانه گاز, ال پی جی بجای کپسول 11کیلو گاز 8کیلو زده تحویل مشتری میدهد
معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه...!
پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، 4میلیون پول نقد زیرمیزی میخواهد تا برود داخل اتاق عمل...!
در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...!
استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را ۱۰صفحه ۱۰صفحه به عنوان پروژه می دهد به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش میکند! و ...
میگویند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران...
خیلی وقت است خودمان هم به خودمان رَحم نمیکنیم...
مغازه داران لوازم خانگی و غیره ......
اجناس خرید قبلی رو با قیمت چندین برابر به مشتریان غالب میکنند، تازه به این کارشان به عنوان زرنگی افتخار میکنند
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد...
به خدا سوگند .مفسدین .
و خیلی های دیگر عینِ خودِ ما مردم هستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از ۳۰۰ گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، ،چند تن خاک کیسه سیب زمینی، رسیده به میزانی که میدانیم.
جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ...
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
ما حق داریم مسئولینِ دلسوزِ پاکِ سالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
مگر نه اینکه آنها هم آدمهای همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم... اعتراض کنیم به مشکلات...
اما شاید بهتر باشد یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم.
خودمان را اصلاح کنیم بلکه نسلهای بعدِ مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی نشینیم و فقط درباره گندکاری هایشان جُوک درست نمی کنیم.
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد،
بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد،
در آخر اما فهمیدم
مملکت مردمِ دانا میخواهد...
اكثر انسانها حتی جسارت دور ريختن لباسهايی كه مدتهاست بدون استفاده در كمدهايشان آويخته شده را ندارند، بعد از آنها توقع داريم كه باورهای غلطی را كه قرن هاست در ذهنشان زنجير شده است به راحتی كنار بگذارند و دور بريزند ...!!!
"جهل" نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد!
"جهل" نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد!
"برخی انسانها درزندگی ما رهگذرند "
چون زمان چيزي عجيبست...
ميدود...
جلو ميرود..
ودوست داشتنى ترين آدم هاى زندگيت را يا كهنه ميكند يا عوض!!
بعضى ها يا تغيير ميكنند يا حقيقت درونشان مشخص ميشود!!!
زمان دير يا زود به تو ثابت خواهد كرد كه كدامشان ماندنى اند و كدامشان رفتنى!!!
من دعا ميكنم
زمان بگذرد و دنيا پر شود از آدم هاى واقعى....
آدم هاى كه نه زمان آنها را عوض كند نه زمين..!
چون زمان چيزي عجيبست...
ميدود...
جلو ميرود..
ودوست داشتنى ترين آدم هاى زندگيت را يا كهنه ميكند يا عوض!!
بعضى ها يا تغيير ميكنند يا حقيقت درونشان مشخص ميشود!!!
زمان دير يا زود به تو ثابت خواهد كرد كه كدامشان ماندنى اند و كدامشان رفتنى!!!
من دعا ميكنم
زمان بگذرد و دنيا پر شود از آدم هاى واقعى....
آدم هاى كه نه زمان آنها را عوض كند نه زمين..!
به جایِ کوچک کردنِ دیگران ؛
خودت بزرگ شو !
به جایِ آرزویِ شکست ، برایِ افرادِ موفق ؛
خودت هم تلاش کن و موفق شو !
و به جایِ نشستن و حسرت خوردن ؛
بلند شو و برایِ آرزوهایت بجنگ
فراموش نکن ؛ کسی که توهین می کند ؛ خودش را زیرِ سوال برده ، کسی که تحقیر می کند ؛ خودش را خوار کرده ، و کسی که می رنجاند ؛ دیر یا زود ، تاوان خواهد داد .
خودت بزرگ شو !
به جایِ آرزویِ شکست ، برایِ افرادِ موفق ؛
خودت هم تلاش کن و موفق شو !
و به جایِ نشستن و حسرت خوردن ؛
بلند شو و برایِ آرزوهایت بجنگ
فراموش نکن ؛ کسی که توهین می کند ؛ خودش را زیرِ سوال برده ، کسی که تحقیر می کند ؛ خودش را خوار کرده ، و کسی که می رنجاند ؛ دیر یا زود ، تاوان خواهد داد .