اپ BeReal برای این عالیه که ببینی یه سریا زندگیشون بیفیلتر هم از تو قشنگتر و جذابتر و هیجانانگیزتره و دیگه هیچ دلیلی هم برای توجیهش نداشته باشی.
@Bluee : مخبر
@Bluee : مخبر
بیایین براتون یه خاطره تعریف کنم😂
تازه ازدواج کرده بودیم و مامان اینای مهدی برای اولین بار اومده بودن خونهامون مهمونی
بعد از شام داشتیم بازی میکردیم که مهدی رفت آشپزخونه آب بخوره. بهش گفتم ژله تو یخچاله روش موز بچین و بیارش.
۳۰ ثانیه بعدش با این صحنه روبرو شدم 😐
@Bluee : Golara
تازه ازدواج کرده بودیم و مامان اینای مهدی برای اولین بار اومده بودن خونهامون مهمونی
بعد از شام داشتیم بازی میکردیم که مهدی رفت آشپزخونه آب بخوره. بهش گفتم ژله تو یخچاله روش موز بچین و بیارش.
۳۰ ثانیه بعدش با این صحنه روبرو شدم 😐
@Bluee : Golara
یه شب در حالی که به خانواده گفته بودم دیر میام بخوابید کلید دارم، پنج و نیم پاره برگشتم خونه و در حالی که داشتم شلوارم رو درمیاوردم بابام لامپ اتاقم رو روشن کرد پرسید کجا داری میری
گفتم دارم میرم آش بخرم
گفت خب سنگک هم بخر
و چنین شد که من شلوار رو کشیدم رو کونم و زنده ماندم
@Bluee : mahshid
گفتم دارم میرم آش بخرم
گفت خب سنگک هم بخر
و چنین شد که من شلوار رو کشیدم رو کونم و زنده ماندم
@Bluee : mahshid
یکی از دوستام یه دوستدختر داشت اسمش آرتمیسام بود. به هیچ عنوان صداش نمیکرد. منتظر میموند نگاش کنه بعد صحبت رو شروع میکرد
@Bluee : دایی محسن
@Bluee : دایی محسن
من نباید اینو میخوندم😑
پشماتون ریز ریز شه طبق گفته یکی از نویسنده های فوتبالیست ها
موقعی که سوباسا تو بچگی با ماشین تصادف میکنه،دوتا پاش قطع میشه.کماه میره بعد که به هوش میاد به مامانش میگه مامان من رویای که داشتمو تو خواب دیدم
و همه اون چیزایی که ما میدیدم خوابی بیش نبود
@Bluee : Mahdi.r
پشماتون ریز ریز شه طبق گفته یکی از نویسنده های فوتبالیست ها
موقعی که سوباسا تو بچگی با ماشین تصادف میکنه،دوتا پاش قطع میشه.کماه میره بعد که به هوش میاد به مامانش میگه مامان من رویای که داشتمو تو خواب دیدم
و همه اون چیزایی که ما میدیدم خوابی بیش نبود
@Bluee : Mahdi.r
مدارس پسرانه واقعا جاهای عجیبیان. دونفر که حاضرن واسه هم تیر بخورن، همدیگه رو با فامیلی صدا میکنن.
@Bluee : Kevin
@Bluee : Kevin
بیرون بودم به استادم پیام دادم، خدافظی هم کردم. یه ساعت بعد برگشتم تو صفحه چت دیدم بجای استیکر تشکر اینو فرستادم
@Bluee : Nijor
@Bluee : Nijor
از بس هی بلاگرارو مسخره میکنم، آخرم زنم سال دوم زندگیمون بلاگر میشه، آبِرومو میکنه تو کون خر جلو شماها
@Bluee : پاچینو
@Bluee : پاچینو
بچه که بودم زده بودم شیشه خونه همسایه رو با توپ شکسته بودم بعد برای اینکه بابام دعوام نکنه اومدم خونه خودمو زدم به خواب,بابام کم کم نزدیکم شد یدفعه گفت اگه خوابی دست راستتو تکون بده
منه احمقم تکون دادم :)))))))
@Bluee : شیر مشکی
منه احمقم تکون دادم :)))))))
@Bluee : شیر مشکی