This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#علیه_فراموشی
#غزاله_چلابی متولد ۱۳۶۸ در شهر #آمل در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ به ضرب گلولهی پاسداران خامنهای جان خود را از دست داد.
غزاله در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در آمل و در حال فیلمگرفتن از اعتراضات بود که ا شلیک مستقیم یک مأمور سپاهی از یک اسلحه اسنایپ از داخل فرمانداری آمل، سر وی مورد اصابت گلوله کالیبر بالا قرار گرفت و کشته شد.
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_امینی #جانفشانان #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
#غزاله_چلابی متولد ۱۳۶۸ در شهر #آمل در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ به ضرب گلولهی پاسداران خامنهای جان خود را از دست داد.
غزاله در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در آمل و در حال فیلمگرفتن از اعتراضات بود که ا شلیک مستقیم یک مأمور سپاهی از یک اسلحه اسنایپ از داخل فرمانداری آمل، سر وی مورد اصابت گلوله کالیبر بالا قرار گرفت و کشته شد.
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_امینی #جانفشانان #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺دوران زندانیام وارد سه سالگی خود شده است، يعنی سه سال زندگی زجر آور پشت ميلههای زندان اوين، که دو سال از آن دوران زندان را بلاتکليف بدون وکيل و بدون وجود داشتن حکمی مبنی بر قرار بازداشتم را گذراندم. در مدت بلاتکليفیام روزهای تلخی را در دست سپاه به سر بردم و بعد از آن هم دوران بازجويهای بند ۲۰۹ شروع شد. بعد از دوران ۲۰۹ بقيه مدت را در بند عمومی گذراندم. به در خواستهای مکرر من برای تعين تکليفم پاسخ نمیدادند. در نهايت حکم ناعادلانه اعدام را برايم صادر کردند.
🔺جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی ميکرديد حتی نمیتوانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کرديد و محاکمهام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بوده که من درست نميفهميدم در اطرافم چه ميگذرد و من نميتوانستم از خود دفاع کنم.
شکنجههايی که علیه من بهکار گرفتهايد، کابوس شبهايم شده، درد و رنجهای روزانهام در اثر شکنجههای که شده بودم با من روزی را سپری ميکنند. ضربهای که در دوران شکنجه به سرم وارد شده، باعث آسيب ديدگی در سرم شده است. بعضی از روزها دردهای شديد هجوم مياورند. سر دردهايم آنقدر شديد ميشود، که ديگر نميدانم در اطرافم چه ميگذرد، ساعاتها از خود بيخود ميشوم و در نهايت از شدت درد، بينیام شروع به خونريزی ميکند و بعد کم کم به حالت طبيعی برميگردم و هوشيار ميشوم.
هديه ديگر آنها برای من ضعف بينايی چشمانم است که دائم تشديد ميشود و هنوز هم به درخواستم برای عينک پاسخ نداده شده. وقتی وارد زندان شدم موهايم يک دست سياه بود، حال که سومين سال را مي گذرانم، هر روز شاهد سفيد شدن بخشی از آنها هستم.
🔺میدانم که شما نه تنها اين کار را با من و خانوادهام نکرديد، بلکه اين شکنجهها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند زينب جلاليان و روناک صفارزاده و...به کار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشک باران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند.
🔺من بابت چه چيزی حبس کشيدهام، يا بايد اعدام شوم؟ آيا جواب به خاطر کرد بودنم است؟ پس میگويم: من کرد به دنيا آمدهام و به دليل کرد بودنم زحمت محروميت کشيدهام.
زبانم کردی است، که از طريق زبانم با خانواده و دوستان و آشنايانم رابطه بر قرار کردهام و با آن بزرگ شدهام و زبانم پل پيوندمان است. اما اجاز ندارم با زبانم صحبت کنم و آن را بخوانم و تحصيل بکنم و در نهايت هم اجاز نميدهند با زبان خودم بنويسم.
به من میگويند بيا و کرد بودنت را انکار کن، پس میگويم: اگر چنين کنم خودم را انکار کردهام.
🔺امروز ١٢ ارديبهشت ٨٩ است و دوباره بعد از مدتها مرا برای بازجويی به بند ٢٠٩ زندان اوين بردنند و دوباره اتهامات بیاساسشان را تکرار کردند. از من خواستنند که با آنها همکاری کنم تا حکم اعدام شکسته شود. من نمیدانم اين همکاری چه معنی دارد، وقتی من چيزی بيشتر از آنچه که گفتهام برای گفتن ندارم. در نتيجه آنها از من خواستند تا آنچه را که میگويند تکرار کنم و من چنين نکردم. بازجو گفت: ما پارسال ميخواستيم آزادت کنيم اما چون خانوادهات با ما همکاری نکردند به اينجا کشيد. خود بازجو اعتراف کرد که من فقط گروگانی هستم در دست آنها و تا به هدفهای خود نرسند مرا نگاه خواهند داشت، يا در نتيجه اعدام خواهم شد، اما آزادی هرگز.
#شيرين_علم_هولی، ۱۳۸۹/۲/۱۳
@blackfishvoice1
🔺جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی ميکرديد حتی نمیتوانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کرديد و محاکمهام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بوده که من درست نميفهميدم در اطرافم چه ميگذرد و من نميتوانستم از خود دفاع کنم.
شکنجههايی که علیه من بهکار گرفتهايد، کابوس شبهايم شده، درد و رنجهای روزانهام در اثر شکنجههای که شده بودم با من روزی را سپری ميکنند. ضربهای که در دوران شکنجه به سرم وارد شده، باعث آسيب ديدگی در سرم شده است. بعضی از روزها دردهای شديد هجوم مياورند. سر دردهايم آنقدر شديد ميشود، که ديگر نميدانم در اطرافم چه ميگذرد، ساعاتها از خود بيخود ميشوم و در نهايت از شدت درد، بينیام شروع به خونريزی ميکند و بعد کم کم به حالت طبيعی برميگردم و هوشيار ميشوم.
هديه ديگر آنها برای من ضعف بينايی چشمانم است که دائم تشديد ميشود و هنوز هم به درخواستم برای عينک پاسخ نداده شده. وقتی وارد زندان شدم موهايم يک دست سياه بود، حال که سومين سال را مي گذرانم، هر روز شاهد سفيد شدن بخشی از آنها هستم.
🔺میدانم که شما نه تنها اين کار را با من و خانوادهام نکرديد، بلکه اين شکنجهها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند زينب جلاليان و روناک صفارزاده و...به کار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشک باران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند.
🔺من بابت چه چيزی حبس کشيدهام، يا بايد اعدام شوم؟ آيا جواب به خاطر کرد بودنم است؟ پس میگويم: من کرد به دنيا آمدهام و به دليل کرد بودنم زحمت محروميت کشيدهام.
زبانم کردی است، که از طريق زبانم با خانواده و دوستان و آشنايانم رابطه بر قرار کردهام و با آن بزرگ شدهام و زبانم پل پيوندمان است. اما اجاز ندارم با زبانم صحبت کنم و آن را بخوانم و تحصيل بکنم و در نهايت هم اجاز نميدهند با زبان خودم بنويسم.
به من میگويند بيا و کرد بودنت را انکار کن، پس میگويم: اگر چنين کنم خودم را انکار کردهام.
🔺امروز ١٢ ارديبهشت ٨٩ است و دوباره بعد از مدتها مرا برای بازجويی به بند ٢٠٩ زندان اوين بردنند و دوباره اتهامات بیاساسشان را تکرار کردند. از من خواستنند که با آنها همکاری کنم تا حکم اعدام شکسته شود. من نمیدانم اين همکاری چه معنی دارد، وقتی من چيزی بيشتر از آنچه که گفتهام برای گفتن ندارم. در نتيجه آنها از من خواستند تا آنچه را که میگويند تکرار کنم و من چنين نکردم. بازجو گفت: ما پارسال ميخواستيم آزادت کنيم اما چون خانوادهات با ما همکاری نکردند به اينجا کشيد. خود بازجو اعتراف کرد که من فقط گروگانی هستم در دست آنها و تا به هدفهای خود نرسند مرا نگاه خواهند داشت، يا در نتيجه اعدام خواهم شد، اما آزادی هرگز.
#شيرين_علم_هولی، ۱۳۸۹/۲/۱۳
@blackfishvoice1
در جریان حملهی بامداد ۱۹ اردیبشهت به #غزه، ۲۱ غیرنظامی از جمله ۴ کودک توسط اوباش اسرائیلی به قتل رسیدند.
#رژیم_آپارتاید #فلسطین
#حکومت_کودک_کش
@Blackfishvoice1
#رژیم_آپارتاید #فلسطین
#حکومت_کودک_کش
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
همصدا با نامهای جاوید همبانگ با #ماهگرد روز شانزدهم کاری از هنرمند گمنام #علیه_فراموشی #جانفشانان #شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم @Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همصدا با نامهای جاوید
همبانگ با #ماهگرد
روز هفدهم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
همبانگ با #ماهگرد
روز هفدهم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
همصدا با نامهای جاوید همبانگ با #ماهگرد روز هفدهم کاری از هنرمند گمنام #علیه_فراموشی #جانفشانان #شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم @Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همصدا با نامهای جاوید
همبانگ با #ماهگرد
روز هجدم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
همبانگ با #ماهگرد
روز هجدم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
همصدا با نامهای جاوید همبانگ با #ماهگرد روز هجدم کاری از هنرمند گمنام #علیه_فراموشی #جانفشانان #شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم @Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همصدا با نامهای جاوید
همبانگ با #ماهگرد
روز نوزدهم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
همبانگ با #ماهگرد
روز نوزدهم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
پرونده #سروناز_احمدی و #کامیار_فکور که در روز هشت اردیبهشت به همراه شمار دیگری از فعالان اجتماعی و کارگری در منزل #محمد_حبیبی، معلم زندانی، دستگیر شده بودند به شعبه اجرای زندان اوین رفته و آزادی آنها با قید وثیقه منتفی شده است.
سروناز احمدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ به همراه همسرش دستگیر شد و یکماه بعد با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد. او سپس در دادگاه به تحمل ششسال و نیم زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال و نیم زندان کاهش یافت.
کامیار فکور، روزنامه نگار محیط زیست، نیز که پس از دستگیری در آبان ۱۴۰۱، برای گذراندن محکومیت یکساله قبلی خود به بند عمومی زندان اوین انتقال یافته بود، در بهمنماه و در جریان عفو قوه قضاییه از زندان آزاد شد. او پس از آزادی مجددا در پرونده مرتبط با بازداشت مجددش، به یکسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۸ ماه کاهش یافت.
براساس گزارش کمیتهی پیگیری وضعیت بازداشتشدگان، پس از آزادی سایر دستگیرشدگان روز ۸ اردیبهشت، این دو فعال اجتماعی، میبایست برای گذراندن دوران محکومیتشان در زندان بمانند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
سروناز احمدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ به همراه همسرش دستگیر شد و یکماه بعد با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد. او سپس در دادگاه به تحمل ششسال و نیم زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال و نیم زندان کاهش یافت.
کامیار فکور، روزنامه نگار محیط زیست، نیز که پس از دستگیری در آبان ۱۴۰۱، برای گذراندن محکومیت یکساله قبلی خود به بند عمومی زندان اوین انتقال یافته بود، در بهمنماه و در جریان عفو قوه قضاییه از زندان آزاد شد. او پس از آزادی مجددا در پرونده مرتبط با بازداشت مجددش، به یکسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۸ ماه کاهش یافت.
براساس گزارش کمیتهی پیگیری وضعیت بازداشتشدگان، پس از آزادی سایر دستگیرشدگان روز ۸ اردیبهشت، این دو فعال اجتماعی، میبایست برای گذراندن دوران محکومیتشان در زندان بمانند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاربر ایرانی که با شنیدن خبر کشته شدن کودکان فلسطینی مینویسد: "خوب کردند، به ما چه؟" کنار این فاشیستها ایستاده است که بعد از اصابت بمب به منطقهی مسکونی در #غزه و کشته شدن ۲۱ غیرنظامی از جمله چندین کودک، بادهگساری میکنند. اینها همان بسیجیهایی هستند که فرزندان، خواهران و برادرانمان را قتلعام میکنند و در پایگاههای بسیج، بزن و برقص راه میاندازند.
هرگز، حتی برای یک ثانیه باور نمیکنیم، کاربری که از شنیدن خبر کشتهشدن کودکان، توسط فاشیستهای صهیونیست خوشحال می شود، بهراستی از قتل کودکان توسط جمهوری اسلامی اندوهگین/خشمگین شود. اینها همان کسانی هستند که زیر خبر اعدام زندانیان سیاسی اول سوال میکنند: "جرمش چی بود" تا بررسی کنند که شایستهی اعدام بوده و نه و با نفسِ اعدام مشکلی ندارند.
#چه_غزه_چه_تهران_مرگ_بر_ظالمان
@Blackfishvoice1
هرگز، حتی برای یک ثانیه باور نمیکنیم، کاربری که از شنیدن خبر کشتهشدن کودکان، توسط فاشیستهای صهیونیست خوشحال می شود، بهراستی از قتل کودکان توسط جمهوری اسلامی اندوهگین/خشمگین شود. اینها همان کسانی هستند که زیر خبر اعدام زندانیان سیاسی اول سوال میکنند: "جرمش چی بود" تا بررسی کنند که شایستهی اعدام بوده و نه و با نفسِ اعدام مشکلی ندارند.
#چه_غزه_چه_تهران_مرگ_بر_ظالمان
@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان فدا میکنیم در ره آزادگی، ننگ بر این بندگی
۲۰ اردیبهشت
اعتراضات بازنشستگان در شهر #اهواز
#مقاومت_روزمره #معیشت_بازنشستگان #علیه_بی_تفاوتی #نان_کار_آزادی
@Blackfishvoice1
۲۰ اردیبهشت
اعتراضات بازنشستگان در شهر #اهواز
#مقاومت_روزمره #معیشت_بازنشستگان #علیه_بی_تفاوتی #نان_کار_آزادی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
همصدا با نامهای جاوید همبانگ با #ماهگرد روز نوزدهم کاری از هنرمند گمنام #علیه_فراموشی #جانفشانان #شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم @Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همصدا با نامهای جاوید
همبانگ با #ماهگرد
روز بیستم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
همبانگ با #ماهگرد
روز بیستم
کاری از هنرمند گمنام
#علیه_فراموشی
#جانفشانان
#شهید_نمیمیرد #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
در دوران سرمایهداری سر و کار ما با دولت به معنی اخص کلمه یعنی با ماشین ویژهای برای سرکوب یک طبقه به دست طبقهی دیگر و آن هم اکثریت به دست اقلیت است.
بدیهی است برای کامیابی در امری نظیر سرکوب اصولیِ اکثریتِ استثمارشونده به دست اقلیت استثمارگر، نهایت بیدادگری و درندهخویی لازم است، دریاهایی از خون لازم است که از طریق همان هم بشر راه خود را در حالت بردگی، سرواژ و مزدوری میپیماید.
#لنین #طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
بدیهی است برای کامیابی در امری نظیر سرکوب اصولیِ اکثریتِ استثمارشونده به دست اقلیت استثمارگر، نهایت بیدادگری و درندهخویی لازم است، دریاهایی از خون لازم است که از طریق همان هم بشر راه خود را در حالت بردگی، سرواژ و مزدوری میپیماید.
#لنین #طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
روایت زندگی نوجوان ۱۷ ساله سوختبر بلوچ که در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، بخاطر تکه نانی جان خود را از دست داد..
#عبدالله_براهویی متولد ۱۳۸۴/۶/۶شهر زابل بود به دلیل نداشتن شناسنامه از تحصیل بازماند حدود نیمی از سن کودکی خودش را در شهر زابل گذراند، خانواده فقیر و کم درآمدی داشت تا جایی که برای امرار معاش مجبور بود به همراه پدرش توی سن ۱۰ سالگی بره سر دکه کارگری و کار کنه تا کمک حال پدر و مادرش بشه در حالی که فصل درس خوندن و ساختن آینده ای دیگه بجز کارگری باید می داشت ولی اون تا ۱۳سالگی عمر خودش را صرف کارگری کرد و فقر شدید را تحمل کرد که خواسته خودش نبود و در نبود کار و شناسنامه برای استفاده از خدمات دولتی، رفت سراغ شاگردی همراه سوختبران که چندان در آمد بالایی نداشت ولی مجبور بود هم برای خرج خودش و هم کمک حال مادر و پدرش باشه
گاهی وقتا با فامیل ها دور خودش و گاهی هم به باب میل خودش میرفت عبدالله دیگر شغلی نداشت یا سوختبری یا مجبور بود توی خونه بشین و بیکار رفتن به شهرستان و کار کردن هم شناسنامه و مدرک هویتی میخواست که اون محروم بود ازشون عبدالله بعد مدتی که جوانی ۱۷ ساله شده بود تونست گوشی مورد علاقه اش بخره تازه بعد دوسال کار!
طی این مدت کار و شاگردی یه یخچال دسته دوم برای خونه مادرش خرید البته قسطی عبدالله جوانی بود که دیگه کم کم تمام امید نا امیدیش سوخت بود کلی آرزوی داشت کلی قول به مادرش داده که با پول همین شاگردی سوخت برات زندگیتو می سازم
فقر و نداری تا جایی تو زندگی شون تاثیر گذاشته بود که عبدالله مجبور بود سر دو روز با دوتا ماشین شاگرد بشه بره بیاد پدرش هم که با کارگری و گرانی نمی تونسته زندگی مورد علاقه خانواده شو بسازه عبدالله تا حدودی با وجود نداشتن مدراک هویتی بازم سخت کار میکرد و همیشه ورد زبانش نان به قیمت بود...
شرح حالی که این روزا برای جوانان بلوچ توی جاده ها اتفاق می افته
عبدالله کلی آرزو داشت که نتونست بهشون برسه کلی قول به پدر و مادرش برای یه زندگی خوب داد بود قول گاز جدید قول یه خونه جدید که اجاره ای نباشه...
ولی نبود شناسنامه و هویت باعث شد خودش و زندگی و جوانی شو رو نابود کنه خیلیا ها مث عبدالله جوان هستن بعضی از نبود کار و بعضیا از نبود شناسنامه مجبورن سوختبری کنن یا شاگردی!
📝نقل از پدر مادر عبدالله و به قلم یکی از نزدیکانش.
برگرفته از تلگرام حالوش
#کودکان_کار #کودکان_کارگر #کار_کودک #فراتر_از_استثمار #استثمار_مضاعف #تبعیض_سیستماتیک
@Blackfishvoice1
#عبدالله_براهویی متولد ۱۳۸۴/۶/۶شهر زابل بود به دلیل نداشتن شناسنامه از تحصیل بازماند حدود نیمی از سن کودکی خودش را در شهر زابل گذراند، خانواده فقیر و کم درآمدی داشت تا جایی که برای امرار معاش مجبور بود به همراه پدرش توی سن ۱۰ سالگی بره سر دکه کارگری و کار کنه تا کمک حال پدر و مادرش بشه در حالی که فصل درس خوندن و ساختن آینده ای دیگه بجز کارگری باید می داشت ولی اون تا ۱۳سالگی عمر خودش را صرف کارگری کرد و فقر شدید را تحمل کرد که خواسته خودش نبود و در نبود کار و شناسنامه برای استفاده از خدمات دولتی، رفت سراغ شاگردی همراه سوختبران که چندان در آمد بالایی نداشت ولی مجبور بود هم برای خرج خودش و هم کمک حال مادر و پدرش باشه
گاهی وقتا با فامیل ها دور خودش و گاهی هم به باب میل خودش میرفت عبدالله دیگر شغلی نداشت یا سوختبری یا مجبور بود توی خونه بشین و بیکار رفتن به شهرستان و کار کردن هم شناسنامه و مدرک هویتی میخواست که اون محروم بود ازشون عبدالله بعد مدتی که جوانی ۱۷ ساله شده بود تونست گوشی مورد علاقه اش بخره تازه بعد دوسال کار!
طی این مدت کار و شاگردی یه یخچال دسته دوم برای خونه مادرش خرید البته قسطی عبدالله جوانی بود که دیگه کم کم تمام امید نا امیدیش سوخت بود کلی آرزوی داشت کلی قول به مادرش داده که با پول همین شاگردی سوخت برات زندگیتو می سازم
فقر و نداری تا جایی تو زندگی شون تاثیر گذاشته بود که عبدالله مجبور بود سر دو روز با دوتا ماشین شاگرد بشه بره بیاد پدرش هم که با کارگری و گرانی نمی تونسته زندگی مورد علاقه خانواده شو بسازه عبدالله تا حدودی با وجود نداشتن مدراک هویتی بازم سخت کار میکرد و همیشه ورد زبانش نان به قیمت بود...
شرح حالی که این روزا برای جوانان بلوچ توی جاده ها اتفاق می افته
عبدالله کلی آرزو داشت که نتونست بهشون برسه کلی قول به پدر و مادرش برای یه زندگی خوب داد بود قول گاز جدید قول یه خونه جدید که اجاره ای نباشه...
ولی نبود شناسنامه و هویت باعث شد خودش و زندگی و جوانی شو رو نابود کنه خیلیا ها مث عبدالله جوان هستن بعضی از نبود کار و بعضیا از نبود شناسنامه مجبورن سوختبری کنن یا شاگردی!
📝نقل از پدر مادر عبدالله و به قلم یکی از نزدیکانش.
برگرفته از تلگرام حالوش
#کودکان_کار #کودکان_کارگر #کار_کودک #فراتر_از_استثمار #استثمار_مضاعف #تبعیض_سیستماتیک
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
فاطمه خواهر #جواد_حیدری، از شهدای #انقلاب_ژینا #مهسا_امینی، در مراسم خاکسپاری: «این داغی که به دل ما گذاشتن داغ ملت ایرانه. داغ خانوادهی ما نیست، داغ یک ملته. ملت به دلتون داغ میذاره. این خون فراموش نمیشه، همونجور که خون جوونای دیگه فراموش نشد. خون مهسا…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هزاران مرتبه هم مراسم چهلم شهید آزادی و برابری #جواد_حیدری را ببینیم باز خون در رگها به جوش میآید. چه پر صلابت بود همبستگی مردمان ستمديده که بدون اتکا به خود-رهبرپنداران در برابر ماشین کشتار جمهوری اسلامی صفآرایی میکردند و چه لزج و چرک بودند جماعتِ شکمسیرِ اپوزیسیوننما، که دست در دست سپاه پاسداران علیه قیام لجنپراکنی کردند و ترمز انقلاب را کشیدند.
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#دشمن_انقلاب_کیه_رضا_رضا_پهلویه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_امینی
#هیز_تویی_هرزه_تویی_زن_آزاده_منم
#شهید_نمیمیرد
@Blackfishvoice1
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#دشمن_انقلاب_کیه_رضا_رضا_پهلویه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_امینی
#هیز_تویی_هرزه_تویی_زن_آزاده_منم
#شهید_نمیمیرد
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
با اجرای طرح عرضهی نان با کارت بانکی بسیاری از #مهاجران_افغانستانی برای خرید نان دچار مشکل و مجبور به قرض کارت بانکی از دوست، کارفرما یا حتی صاحبخانه خود برای خرید نان هستند. بسیاری از مهاجران افغانستانی در ایران میگویند که کارت بانکی آنها مسدود شده،…
ایجاد محدویت بانکی برای #مهاجران_افغانستانی باعث شده تا برخی از ایرانیها که در بیشتر بانکها کارت بانکی دارند، بهویژه در مناطق جنوب تهران، کارتهای خود را به افغانستانیها اجاره دهند.
افرادی هستند کارت بانکی خود را ماهانه تا چندصد هزار تومان اجاره میدهند. اما تراکنشها تحت نظر صاحب حساب است و این خطر وجود دارد که صاحب کارت پولهای کلان را بدزدد و فرد افغانستانی هم در این شرایط نمیتواند کاری انجام دهد؛ بنابراین خیلی از قوانین پولشویی که قبلا دلیل قطع خدمات بانکی بود، دور زده میشود و پدیده کارتهای نیابتی هم شکل میگیرد.
@Blackfishvoice1
افرادی هستند کارت بانکی خود را ماهانه تا چندصد هزار تومان اجاره میدهند. اما تراکنشها تحت نظر صاحب حساب است و این خطر وجود دارد که صاحب کارت پولهای کلان را بدزدد و فرد افغانستانی هم در این شرایط نمیتواند کاری انجام دهد؛ بنابراین خیلی از قوانین پولشویی که قبلا دلیل قطع خدمات بانکی بود، دور زده میشود و پدیده کارتهای نیابتی هم شکل میگیرد.
@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئو و پیامِ دریافتی:
" من این جاشمعی سرامیکی را درست کردم و سپس ویدیو آن را ساختم، برای تمام زنان، برای انقلابمان، برای آزادی که به زودی در آغوش میکشیم..."
#زن_زندگی_آزادی #علیه_سکوت #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک
@Blackfishvoice1
" من این جاشمعی سرامیکی را درست کردم و سپس ویدیو آن را ساختم، برای تمام زنان، برای انقلابمان، برای آزادی که به زودی در آغوش میکشیم..."
#زن_زندگی_آزادی #علیه_سکوت #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک
@Blackfishvoice1
#مطهره_گونه_ای، دانشجوی رشته دندانپزشکی، دبیر سیاسی انجمن دانشجویان #دانشگاه_تهران و #علوم_پزشکی_تهران و از بازداشتشدگان قیام #زن_زندگی_آزادی ، توسط شورای انضباطی به اخراج از دانشگاه و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاهها به مدت پنج سال محکوم شد.
بر اساس این حکم که توسط شورای انضباظی صادر و به وی ابلاغ شده است، گونهای از بابت اتهام "ایجاد بلوا و آشوب در دانشکده" به اخراج از دانشگاه و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه ها به مدت پنج سال محکوم شد.
#سرکوب_دانشگاه #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
بر اساس این حکم که توسط شورای انضباظی صادر و به وی ابلاغ شده است، گونهای از بابت اتهام "ایجاد بلوا و آشوب در دانشکده" به اخراج از دانشگاه و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه ها به مدت پنج سال محکوم شد.
#سرکوب_دانشگاه #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1