Blackfishvoice (BFV)
7.5K subscribers
4.89K photos
3.79K videos
101 files
271 links
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دکل_بندی یکی از دشوارترین و خطرناک‌ترین مشاغل کارگران است. سالیانه هزاران #دکل_بند در اثر سقوط از ارتفاع یا برق‌گرفتی دچار مرگ‌های دلخراش می‌شوند و جمعیت قابل توجهی از آن‌ها تمام عمر با نقص عضو زندگی می‌کنند.
تنها در منطقه‌ی گلوگاه مازندران که دکل‌بندی از رایج‌ترین مشاغل است، بیش از ۲۳۰ کارگر دکل‌بند جان خود را از دست داده‌اند. سوختگی در برخی از این جان‌باختگان به حدی بوده که غیرقابل شناسایی شده و تنها بخش کوچکی از جسد به زادگاه‌هاشان بازگردانده شده است.

#طبقه_کارگر #طبقه‌_کارگر_ایران #معیشت_کارگران #ایمنی_محیط_کار #مرگ_کارگران
#درود_بر_کارگر_مرگ_بر_ستمگر


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
ترنس سیاتل.pdf
99.9 KB
تأملی بر سیاست‌ها و مسئولیت‌‌های بازنمایی رسانه‌ای جامعه ترنس*
نویسندگان: کلکتیو فمنیست ها برای ژینا در شهر سیاتل


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
یک سال از بازداشت رضا شهابی و حبس ظالمانه عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد گذشت



رضا شهابی، کارگر زندانی و‌ عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد، دقیقا یک سال است که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و بدون حتی یک روز مرخصی استعلاجی در حبس نگه داشته شده است. رضا شهابی در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ با هجوم ماموران امنیتی در منزلش دستگیر شد‌. وی بیش از سه ماه برای تحمیل سناریوهای ساختگی و پرونده سازی کذایی در بازداشتگاههای ۲۰۹ و ۲۴۱ در انفرادی و تحت بازجویی نگهداری شد. رضا شهابی در اعتراض به پرونده سازی کاذب و رفتارهای توهین آمیز در بازجویی های طولانی به مدت ۴۲ روز دست به اعتصاب غذا زد.

دادگاه تجدید نظر حکم ۶ سال حبس تعزیری (۵ سال اجرایی)، دو سال تبعید و محرومیت از فعالیت سندیکایی و‌ اجتماعی را عینا تایید کرده است.

از زمان بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد در سال ۱۳۸۴ تا کنون رضا شهابی بارها بازداشت، مورد ضرب و شتم، تهدید و سالها در حبس بوده است. در طی این سالها نه فقط به سلامتی شهابی ضربات جدی و‌ جبران‌ ناپذیری وارد شده بلکه خانواده او نیز بشدت تحت فشار بوده اند و لحظه ای امنیت و آرامش نداشته اند.

اذیت و آزار رضا شهابی و‌ خانواده اش باید پایان یابد. رضا شهابی باید فوری به بیمارستانی جهت معالجات اساسی انتقال یابد و‌ بدون قید و شرط آزاد گردد.

سندیکای کارگران شرکت واحد خواهان لغو پرونده سازی و اتهامات بی پایه و اساس علیه اعضای زندانی خود رضا شهابی، حسن سعیدی، داود رضوی، و سایر فعالین کارگری و معلمی میباشد.

چاره زحمتکشان وحدت و‌ تشکیلات

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

#رضا_شهابی #طبقه_کارگر #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد

@vahedsyndica

@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
فرهاد س، کارگرِ یکی از چاپخانه‌های بزرگ ایران، که به تازگی واردِ نوزدهمین سالِ کاری خود شده، بعد از تعریفِ اتفاقاتِ آن پنجشنبه‌ی سرنوشت‌ساز، ادامه می‌دهد: «۴ – ۵ سالِ اولی که به چاپخانه آمدم، شغلم سخت و زیان‌آور بود و کارگرها بعد از بیست سال کار بازنشست می‌شدند. بعد از آن پنجشنبه و آن جلسه‌ی آلاینده‌‎ سنجی، بخش صحافی چاپخانه از قانون مشاغل سخت و زیان‌آور خارج شد. از آن سال‌ها تاکنون اوضاع بهتر که نشده هیچ، بدتر هم شده؛ سروصدا و آلودگی هنوز هم وجود دارد و ماشین‌ها کهنه‌تر شده‎اند، موادِ سنگین، پُرز کاغذ و بخار چسب هنوز هم ریه‌هایمان را می‌سوزاند اما ما دیگر نمی‌توانیم بیست‌ساله بازنشست شویم».

او می‌پرسد: «چطور زمانی شغلِ کارگرانِ همین بخش، سخت و زیان‌آور بوده اما برای ما که با همان دستگاه‌ها، در وضعیتی به مراتب بدتر، کار می‌کنیم معافیتهای مشاغل سخت و زیان‌آور برداشته شده است؟ کدام قانون چنین اجازه‌ای به کارفرما داده که به راحتی، حق بهره‌مندی از این معافیت‌ها را از کارگران بگیرد؟»

«کارگرانی داریم که ۴ - ۵ سال بعد از بازنشستگی سرطان گرفته‌اند و اعلامیه‌هایشان را روی دیوار دیده‌ایم» فرهاد س، همان کارگری که از معافیتهای مشاغل سخت و زیان‌آور محروم شده و مجبور است ده سال بیشتر کار کند، می‌گوید: «در بخش صحافی با چسب گرم و فوم‌های سنگینِ ۳۰ – ۴۰ کیلویی سروکار داریم. چسبِ گرم از مواد شیمیایی ساخته شده و بخارِ آن، فضا را مسموم می‌کند. برش ته کتاب هم پُرز کاغذ را در فضا پخش می‌کند. فضا به قدری سنگین است که هرکس وارد فضای کار ما می‌شود همان اول به سرفه می‌افتد، تصور کنید چه بلایی بر سرِ ریه‌ی ما که عمرمان را در این فضا گذرانده‌ایم می‌آید!»

او می‌گوید: «خیلی از ما بعد از بیست سال کار و مواجهه با انواعِ آلاینده‌ها فرسوده می‌شویم و دیگر به دردِ کار نمی‌خوریم اما مدام برای بازنشستگی سنگ جلوی پایمان می‌اندازند. همکارانِ حرفه‌ای و باسابقه‌ای دارم که برای رفتن به بخشِ نگهبانی اشک می‌ریزند چون دیگر توانِ انجام این کارِ سنگین را ندارند».


این جملات را از گزارشی منتشرشده در خبرگزاری ایلنا در رابطه مشاغل زیان‌آور برگزيده‌ایم.

#طبقه_کارگر #ایمنی_محیط_کار


@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدئو، بخشی از به اصلاح مستند وزارت اطلاعات است در جهت زمینه‌سازی برای اعدامِ #مجید_کاظمی #صالح_میرهاشمی #سعید_یعقوبی.
دست‌شان برای پرونده‌سازی به‌قدری خالی است که سراسیمه اقدام به انتشار این مستند کرده‌اند که مرغ پخته را به خنده وا‌می‌دارد:
سربازان احمقِ امام زمان در حالی وارد خانه‌ی سوژه شده‌اند که او در رختخواب است و دست‌های‌اش پیشاپیش از پشت بسته است!

به قول #نوید_افکاری برای طناب‌تان دنبال گردن می‌‌گردید.

خاک بر سر خودتان و هر آن‌‌کسی که هنوز یاوه‌های‌تان را باور می‌کند.

#محور_کذایی_مقاومت #جمهوری_اعدام


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
روز جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، #اکبر_لیموچی صاحب امتیاز روزنامه‌ی عصر جنوب در #ایذه به ضرب گلوله‌ی افراد ناشناس به هلاکت رسید.

در همین رابطه یکی از جوانان ایذه، مختصری درباره‌ی این فرد نوشته و جهت انتشار در اختیار #صدای_ماهی_سیاه قرار داده است.


🔺️متن پیام دریافتی:


عصر امروز مورخ بیست و دوم هزار و چهارصد و دو، اکبر لیموچی در خیابان سلمان فارسی واقع در شهرستان ایذه به ضرب گلوله به هلاکت رسید.

اکبر لیموچی از مزدوران ولایت‌معاش، مفسد اقتصادی در ایذه و #اهواز، صاحب امتیاز در چندین روزنامه، شرکت‌های اقتصادی و دارای رانت ویژه در ارگان‌های خوزستان و همچنین بسیج مستضعفان بود.
حال عده‌ای او را موفق می‌نامیدند.
آری موفق در زمینه آدم‌فروشی و فساد. معیارهای موفقیت عوض شده و جای خود را به رانت و فساد و مخبری داده است.

وی توانسته بود با استفاده از رابطه نزدیک خود با "موسوی جزایری"، نماینده ولی فقیه و امام جمعه سابق اهواز به ثروتی نجومی دست یابد. برای مثال کاخ ایشان واقع در #نورآباد ایذه، بالغ بر ۴۰میلیارد تومان ارزش‌گذاری شده است.

ثروتی که تنها از طریق رانت و استفاده از روابط به دست آمده بود. در حالی که بیشتر جوانان هم‌سن او در بیکاری و فقر زندگی می‌کردند.

لازم به ذکر است که ایشان در قیام ژینا در شناسایی و آدم‌فروشی برای اطلاعات نقش بسزائی داشته و همچنین چندین مرتبه توسط افراد بازداشت شده در بازداشتگاه‌های اطلاعات از روی صدا و پوشش لباس که در اکثر مواقع با لباس محلی بوده، شناسایی شده بود.

تا این لحظه هیچ گروه و یا سازمانی مسئولیت به هلاکت رسیدن او را بر عهده نگرفته است.


@Blackfishvoice1
کارگران #آذر_لنز_تبریز پس از اعتراض به این‌که‌ بعد از گذشت ۲۰ سال، حق سختی کار دریافت نکرده‌اند، توسط مالک کارخانه اخراج شدند.
کارفرما برای شانه خالی کردن از پرداخت مطالبات کارگران، کارخانه را فروخته و اکنون ۸۰ کارگر اخراج یا بیکار شده‌اند‌.

#طبقه_کارگر #معیشت_کارگران #کارگان_اخراجی_و_بیکار


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
اخیرا از هشتگی رونمایی شده که ادعا می‌شود از طرف "خانواده‌های دادخواه" کلید خورده است. پذیرفتنِ این ادعا بسیار دشوار است ولی حتی اگر خانواده‌ یا خانواده‌هایی از میانِ دادخواهان با این هشتگ همراهی کرده باشند، به هیچ‌وجه مانع از مخالفتِ ما نخواهد شد.
"ما"؟
مایی که در سراسر تاریخ این کشور، بابت متفاوت اندیشیدن و متفاوت عمل کردن؛ توسط حکومت‌های مرکزی به حلقومِ ماشین اعدام انداخته شده‌ایم، چطور می‌توانیم با "مجازات اعدام" مخالفت نکنیم؟
چطور می‌توانیم دادخواه ده‌هاهزار از فرزندان این سرزمین باشیم که با مجموعه‌ای وسیع از اتهامات ساختگی قتل‌عام شده‌اند، ولی خود، در جهت بازتولیدِ قتلِ عمدِ دولتی گام برداریم؟

مخالفت با اعدام مطلقا به‌معنای مخالفت با اعدام ما و موافقت با اعدام آن‌ها نیست؛ اعدام به دورانِ پیشاتاریخ تعلق دارد و بساط آن باید از کره‌ی زمین برچیده شود.

"ما"، از انحراف از مسیرِ مبارزات و حق‌طلبی مصون نیست و فردا می‌تواند با نامطلوب‌انگاریِ "شما" مجددا ماشین اعدام را روشن کند و بدن‌های مخالفان را به‌عنوان سوخت، در آن بریزد‌: آنچه در تاریخ معاصر ایران به دفعات تکرار شده است.

مخالفت با اعدام یعنی مخالفت با اعدام، حال اتهام/جرم، هرچه می‌خواهد باشد. انسانی که خود را در جایگاهِ تشخیص‌دهنده‌ی صلاحیتِ مرگ و زندگی دیگر انسان‌ها قرار دهد، به چشم بر هم‌زدنی به هیولای تمامی انسان‌ها تبدیل خواهد شد و برای خود کمتر از مقامِ خدایگانی قائل نخواهد بود.
دادخواهی یعنی پاسخگو کردن جنایت‌کاران در پیشگاهِ همگان نه آویزان کردن‌شان در پیش چشمانِ همگان.
اگر آزادی‌‌خواه هستید و در مسیرِ پاسداشتِ زندگی و عدالت گام برمی‌دارید، بازی با کلمات و عادی‌سازی از "آدم‌کشی" از همین حالا شما را به بیراهه خواهد برد.
تمامی #مادران_دادخواه، خواستارِ افشا شدن جزئیات جنایات و ثبت در تاریخ بوده‌اند تا نامِ دشمنانِ انسان، تا ابد یادآور پلشتی باشد و آیندگان با تمامِ توان از ظهور نسخه‌های جدید و جهش‌یافته‌ی این جنایت‌کاران، جلوگیری کنند:
هیچ مادر دادخواهی را پیدا نمی‌کنید که با تصویر طناب دار گردِ شهرها چرخیده باشد بلکه تصویر فرزندش را به‌عنوان تصویر زندگی در دست نگاه داشته است.

اگر به‌راستی دادخواهِ هزاران هزار جانِ عزیز که توسط جمهوری نکبت اسلامی قتل‌عام شده‌اند، "نباید" طناب دار در دست بگردانید و به قاتلان‌شان بگوئید #زمین_گرده. چون پیشاپیش زمین را عرصه‌ی کاشتنِ دار کرده‌اید و میزهای محاکماتِ عادلانه را به آتش کشیده‌اید.
حذفِ پیش‌‌فرضِ اعدام، برای فهمِ ماهیتِ #دادخواهی ضروری‌ست.

#قیام_علیه_اعدام

@Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بر اساس فایل صوتی مکالمه‌ی #مجید_کاظمی از زندان با پسر عموی خود در دی‌ماه ۱۴۰۱ که از زندان انجام داده است، او صراحتا بر موضوع شکنجه، تهدید و آزارجنسی خود در دوره بازجویی تاکید می‌کند.


منبع فایل: هرانا

#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد


@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
🟣 زنان کارگر بلوچ و بیگاری در نخلستان‌ها


از متن: «اما در میان کارگران زن، برخی از زنان کارگر هستند که از ستم مضاعفی رنج می‌برند. آن‌ها زنانی هستند که در نظام سنتی کاستی به بردگی گرفته شده بودند و با اصطلاحات تبعیض‌آمیزی هم‌چون «مولدهای خانه‌زاد» خوانده می‌شدند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با تغییر مناسبات زمین‌داری و ارباب رعیتی این زنان اصطلاحا «آزاد» شدند، اما ثمره این آزادی دستیبابی به حقوقی برابر با سایرین نبود.

در لایه‌های زیرین ساختار متصلب کاستی موجود و هم‌چنین به مدد نظام طبقاتی و اقتصاد غارتگرانه که زیست روزمره و امکان زندگی برابر را از انسان‌ها سلب می‌کند، این مناسبات و نظم کهن به شکلی نو بازتولید می‌شوند. امروز کارگر «خانه‌زاد» پیشین، تبدیل به کارگر ارزان سرپرست خانوار شده و هم‌چنان از اجتماع رانده است. این زنان که در روستاها کارگران فصلی هستند، در سایر ماه‌های سال در خدمت اربابان گذشته خود هستند. آن‌ها کارهای نامرئی زیادی نیز انجام می‌دهند و در ازای این کارها مبلغی ناچیز و خیلی کم‌تر از بهای کار و خدمتشان دریافت می‌کنند.
بدین ترتیب کاست و طبقه تاثیر مستقیمی بر استثمار و بیگاری زنان کارگر دارد. زن کارگر بلوچ به واسطه بی‌حق‌سازی ساختاری (از جمله در حوزه‌های: جنسی و جنسیتی، دولتی، طبقاتی، کاستی، ملی) به نیروی کار ارزانی تبدیل شده است که در طی سال‌ها به انباشت سود برای زمین‌داران و صاحبان ثروت منجر شده است. او حتی فاقد آن دسته از حقوقی است که نمایشی روی کاغذ به کارگران داده می‌شود! غارت مضاعفی که او تجربه می‌کند، کار مولد و سودآور او را در چرخه اقتصاد بیگاری انداخته است. در این میان او نه تنها هیچ پشتوانه تشکیلاتی در برابر این بهره‌کشی اقتصادی ندارد، بلکه بدن‌ جنسیت‌مند او، در درون مناسبات اجتماعی پدرسالارانه به انقیاد تام درآمده است. سیاست رهایی کارگران و مبارزه علیه ستم سرمایه‌دارانه و استثمارگر، باید رنج‌ها و نیروی کار این زنان را در تحلیل‌های خود در نظر بگیرد و برای سرنگونی چنین نظامی با آن‌ها همبستگی داشته باشد...»


▪️منبع: دسگوهاران


https://bit.ly/3Bpb0z7


#زنان_کارگر
#ستم_طبقاتی
#زنان_کارگر_بلوچ

@bidarzani
🔴 توماج هنوز تو زندانه!

دیوار نویسی فعالان تشکل دانش آموزان انقلابی تهران به یاد #توماج_صالحی ، هنرمند هیپ هاپ فارسی که برای همراهی با مردم ستم دیده و مبارزه علیه ریشه های این ستم حدود ۶ ماه است که در زندان های جمهوری اسلامی تحت شدید ترین شکنجه های جسمی و روانی است.

ما دانش آموزان ، دانشجویان ، زنان و تمام انقلابیون #صدای_انقلاب را فراموش نخواهیم کرد.
دیر نیست روزی که توماج و تمام زندانیان سیاسی توسط انقلابیون پیروز از زندان های ضد انسانی جمهوری اسلامی آزاد شوند...

یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲



کانال تلگرامی تشکل دانش آموزان انقلابی تهران
@Tehranstu
آن‌ها که در این ساعات به سمت #زندان_دستگرد_اصفهان حرکت کرده‌اند، به‌خوبی می‌دانند که راه توقف ماشین اعدام از خیابان می‌گذرد. می‌دانند که نجات جان‌های عزیزِ مبارزان، نه به مرثیه و سوگواری که به قیام و شورش علیه تمامیتِ ساز و برگ کشتار است. درود بر آن‌ها که راه را بلدند و راه را نشان می‌دهند.

#قیام_علیه_اعدام #در_ستایش_همبستگی #علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت
#مجید_کاظمی #صالح_میرهاشمی #سعید_یعقوبی

@Blackfishvoice1