Blackfishvoice (BFV)
7.43K subscribers
4.89K photos
3.79K videos
101 files
271 links
Download Telegram
Blackfishvoice (BFV)
Video
🔺"کشتیِ بردگان" وسیله‌ای بود که با آن نزدیک به ۱۲.۵ میلیون آفریقایی از آفریقا بین سال‌های ۱۵۰۰ تا ۱۸۶۶ به عنوان بخشی از تجارت برده در اقیانوس اطلس، به آمریکا منتقل شدند. کشتی‌های برده از انواع ده‌تنی هسکت _که می‌توانست یک خدمه به اضافه‌ی ۳۰ اسیرِ آفریقایی اسیر را حمل کند_ تا کشتی‌های ۵۶۶ تنی پار، _که ۱۰۰ خدمه ‌و محموله‌ای از ۷۰۰ برده را در خود جای دهند_ متغیر بودند.

🔺عرشه‌ی پایینی یک کشتی برده به محفظه‌های جداگانه برای مردان و زنان تقسیم می‌شد که مردان دو به دو به غل و زنجیر کشیده می‌شدند و زنان بدون زنجیر رها می‌شدند اما در همان قسمت زیر محصور بودند.
شرایط وحشتناک بود: صدها نفر در کنار هم با جریان هوای کم و بدون کمترین امکانات بهداشتی کمتر. آفریقایی‌های اسیر از بیماری‌هایی مانند اسهال خونی و آبله، افسردگی و ناامیدی آشکار، ظلم کاپیتان و خدمه و استثمار جنسی رنج می‌بردند.

🔺میانگین نرخ مرگ و میر برای آفریقایی‌های اسیر در دهه‌های اول تجارت برده به بیش از ۲۰ درصد و تا سال ۱۸۰۰ حدود ۱۰ درصد بود. احتمال شورش یا شورش عاملِ اعمال خشونت شدید بود. خدمه و محموله‌های اسیر به طور معمول شلاق زده می‌شدند و از اشکال خشونت‌آمیز شدیدتر، از جمله پیچ کردن انگشتان به بدنه کشتی، برای تنبیه آفریقایی‌ها استفاده می.شد. با وجود این، آفریقایی ها مقاومت کردند. برخی با پریدن به دریا خودکشی کردند یا از خوردن غذا خودداری کردند، در حالی که برخی دیگر شورش هایی را سازماندهی کردند، اگرچه به دلیل تسلیحات بسیار زیاد خدمه، تلاش‌های کمی برای شورش با موفقیت انجام شد.

🔺کاپیتان‌های کشتی‌ها اجازه داشتند تا بردگان بیمار، زخمی و شورشی را به دریا بریزند. تخمین زده می‌شود تا ۲میلیون آفریقایی که از سرزمین و کاشانه‌ی خود توسط استعمارگران سفید ربوده شده بودند، به اقیانوس ریخته شده باشند.


🔺ویدئو: اثری از هنرمندان کشور #غنا به یاد اسرای آفریقایی که به اقیانوس ریخته شدند.


#استعمار #امپریالیسم #آفریقا #برده_داری #جنبش_سیاهان #سرمایه_داری

@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
« نوبت اعدام خود را انتظار می‌کشم و بخاطر بچه‌هایم ملاقات نمی‌گیرم»

اولین باری که همدیگر را دیدیم برقی را در چشمانش دیدم گویی گمشده‌ایی را یافته و یا رایحه و بوی شهرش و خویشان و دوستانش را استشمام می‌کرد و من به منزله همه خاطرات زنده‌ای برای او بودم که دیگر قرار نیست هیچگاه آنها را ببیند و استشمام کند.

فرهاد سلیمی را می‌گویم.
اردیبهشت امسال ( ۱۴۰۲ ) در زندان گوهردشت( رجایی شهر ) برای اولین بار همدیگر را دیدیم ... از همان لحظه که بعد از حدود ۱۴ سال زندان واسارت مرا بعنوان یکی از اقوام خود می‌دید، سرشار از شعف و خوشحالی، مرا در آغوش می‌کشید و همین احساس هم مرا واداشت که او را به گرمی بغل کرده و می‌بوسیدم.

مادرم همیشه سراغ او را ازمن می‌گرفت و گمان می‌کرد می‌توانم او را ببینم لذا همیشه به قول خودش در این زندانگردیهایم سراغ او را می‌گرفت و نگران او بود. آخه فرهاد از نزدیکان مادرم بود.
هر روز همدیگر را می‌دیدیم از خاطرات دوستان و آشنایان مشترکمان می‌گفتیم و می‌خندیدیم.

یک بار از او پرسیدم: کی می‌توانی ملاقاتی بگیری که باهمدیگر هماهنگ کنیم که خانواده‌هایمان با همدیگر از سقز بیایند؟ او گفت من دوسه سال اخیر به بهانه‌های مختلف مانع از این شدم که همسر و بچه‌هایم و حتی مادرم به ملاقاتم بیایند چون از اینکه مرا اعدام می‌کنند مطمئنم و به همین خاطر می‌خواهم خانواده‌ام و بچه‌هایم به نبود من عادت کرده و فشار روحی کمتری را تحمل کنند.
پیشاپیش خودش را برای شهادت آماده کرده بود اما با وجودی که می‌دانست اعدام می‌شود روحیه‌‌اش فوق العاده و ستودنی بود. هر روز غروب در هواخوری ورزش می‌کرد و در زمینه‌های مختلف جمعی و یا تنهایی فعالیت و مطالعه می‌کرد.
همیشه مواظب بچه‌های بند بود پمپاژ روحیه برای همه آنها بود و با صحبت و انتقال تجربه و ... و این را به دیگران هم توصیه می‌کرد که هوای فلانی را داشته باشید.

در چند ماه اخیر با جابجایی ما از گوهر دشت به قزلحصار بندهایمان از هم جدا شد و یکی دو بار بیشتر نتوانستم ببینمش. در این روزها که ضحاک انگار از خون و مغز جوانانمان سیر شدنی نیست و یکی پس از دیگری هم پرونده ای های فرهاد را به پای چوبه دار می‌بردند و شمارش معکوس برای فرهاد شروع شده بود بیشتر نگران او بودم که در این روزها چه می‌کشد. هر اذان صبح یکبار با او می‌مردم و با هر غروبی با او در انتظار مرگ فردا. انگار طلوع خورشید در این سرزمین اشغال شده ناقوس مرگ است نه زندگی.
این بار نوبت به فرهاد هم رسید بامداد سه‌شنبه در قزل اُخدود ( قزل حصار ) بوی خون همه جا را گرفته  و صدای ناله و ضجه مادران عرش را هم به لرزه در آورده بود.
خبر اعدام محمد قبادلو هم پیچید و هر لحظه که می‌گذشت نگرانی ما بیشتر می‌شد. نکته آنکه آن شب این دو قهرمان با همدیگر به پای چوبه دار رفتند و تنها نبودند. ئی داخی گرانم ( اصطلاح کوردی)

عطری که در اولین دیدارمان به من هدیه داد، تنها یادگاری از اوست که رایحه آن بوی او را تداعی می‌کند.
حال که چهل روز از سربدار شدن این دو قهرمان گذشته، جمهوری اسلامی، وقیحانه برای نمایش انتخابات دزدان مجلسش راَی ندادن را حرام دانسته است
آخر چه حرام و چه حلال
ای گَشتگان از اهل ضَلال
غیرخونتان نمی‌بینم حلال

و باید هم بداند زمان انتخاب نیست زمان انقلاب است.

گرامیداشت یاد فرهاد و محمد و تک تک سربداران زمانی رقم خواهد خورد که انتقام خونشان را از ضحاک مار دوش بگیریم و خشم و نفرت خود را جمع کنیم و بیت خامنه‌ای و تک تک مزدورانش را به آتش بکشیم.
خون پاک آنها در رگان تاریخ و تک تک ما جاری است.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو...

یادداشتی از #لقمان_امین_پور زندانی سیاسی #زندان_قزلحصار  اسفند ۱۴۰۲
به مناسبت چهلم #فرهاد_سلیمی و #محمد_قبادلو


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
#دانیلا_کلته (Daniela Klette)
از مبارزان "نسل سوم" #فراکسیون ارتش سرخ" (RAF) بعد از پیش از سه‌دهه زندگی مخفی، در برلین بازداشت شد.
او به همراه دو هم‌رزم دیگر، ارنست-ولکر استاب و بورکهارد گارویگ برای دهه‌ها از تحتِ تعقیب‌ترین رزمندگان ضدسرمایه‌داری اروپا شناخته می‌شدند.
کلته فعاليت‌های خود را در سال۱۹۷۵ با جنبش علیه عضویت آلمان در پیمان تروریستی #ناتو آغاز کرد.
او و هم‌رزمان خود را نسل سومِ فراکسیون ارتش سرخ دانسته و معتقد بودند که بابت شرمِ مشارکت والدین‌شان در فاجعه‌ی #نازیسم باید علیه تمامی مظاهر غارت و کشتار توسط سرمایه‌داری و امپریالیسم شورش کرد.
آن‌ها به‌جای وابسته شدن به دیگر دولت‌ها، با خلعِ موجودی بانک‌ها به‌عنوان نهادهای سازمان‌یافته برای دزدی از جیب زحمت‌کشان، امکانات مبارزه را تامین کرده و طی چندین سال، تعداد زیادی از زالوترین روسای بانک‌ها، دیپلمات‌ها، نظامیان و مقامات دادگستری را به هلاکت رساندند.
فراکسیون ارتش سرخ در سال ۱۹۷۰ توسط تنی چند از برجسته‌ترین چریک‌های تاریخ از جمله #آندریاس_بادر (Andreas Baader)، #گودرون_انسلین (Gudrun Ensslin)، #هرست_مالر (Horst Mahler) و #اولریکه_ماینهوف (Ulrike Mainhof) پایه‌گذاری شده بود.

همین سازمان، توانست سفر محمدرضا پهلوی به آلمان را به یکی بزرگترین رسوایی‌هایی سلطنت در عرصه‌ی بین‌الملی تبدیل کند.

در۲۰ ماه آپریل ۱۹۹۸ راف با انتشار نامه‌ای ۸ صفحه‌ای انحلال خود را اعلام کرده بود. در پایان نامه چنین نوشتند:
" امروز ما به این پروژه پایان می‌دهیم. چریک شهری به شکل راف دیگر به تاریخ تعلق دارد. انقلاب می‌گوید: من بودم، من هستم، من خواهم بود."

@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Video
.
🔺 دوم نوامبر ۱۹۶۵ وقتی کودکان ویتنامی‌ توسط آمریکایی‌ها سلاخی می‌شدند، یک آمریکایی ۳۲ ساله به نام "نورمن موریسون" برای اعتراض، در کنار ساختمان وزارت دفاع آمریکا خود را آتش زد و جان سپرد. او پدر سه کودک بود و هنگام آتش زدن خود دختر یک ساله‌اش را در بغل داشت که پس از کشیدن کبریت، او را پایین گذاشت.
او قصد داشت نشان دهد که ثانیه‌ای درنگ می‌تواند یک کودک را خاکستر کند. قصد داشت بگوید: اگر سوختن یک کودک سفید در قلب آمریکا می‌تواند وجدان‌های‌تان را بلرزاند، چطور قتل‌عام و سوزاندن صدهاهزار کودک ویتنامی با ناپالم تاثیری بر وجدان‌تان نمی‌گذارد؟

🔺#آلن_بدیو می‌نویسد:
"باید این عادت را که در ناخودآگاه‌مان ثبت شده ترک کنیم که بر پایه‌ی آن فکر می‌کنیم که یک مرده‌ی غربی وحشتناک است و هزار مرده در آفریقا، در آسیا یا خاور‌میانه و حتی روسیه در نهایت چیز مهمی نیست‌.
این میراث امپریالیسم استعماری است، میراث آنچه که غرب می‌نامیم، یعنی کشور‌های پیشرفته، متمدن، دموکراتیک. این عادت که خود را به مثابه‌ نماینده‌ی کل بشریت و تمدن انسانی تلقی کنی."

🔺 خودسوزی بوشنل شگفت‌آور است. در حالی‌که از نوک انگشتان پا تا فرق سر در میان شعله‌های آتش می‌سوزد، چهار بار فریاد می‌زند: "فلسطین را آزاد کنید."
آگاهی بوشنل به اقدام خود در حدی‌ست که واکنش‌های سیستم دفاعی بدن را مهار کرده است تا در حین سوختن در میان زبانه‌های آتش، بر جای خود ثابت بایستد: اقدامی چنان خارق‌العاده‌ که موجب می‌شود پلیسِ حقیر، بدنِ شعله‌ور او را نشانه بگیرد.

🔺 اقدامِ #آرون_بوشنل امری‌ست استثنائی و هیبتناک. در زمانه‌ای که رسانه‌های ریز و درشت، موجب می‌شوند تجاوز، کشتار، نسل‌کشی، لشکرکشی، شکنجه، اعدام، مثله‌سازی قربانیان و همه و همه در پیشِ چشمانِ بشر صورت گیرد و او کرخت و سوت‌زنان از کنار تمام این‌ها بگذرد و در پی کشفِ فرمول‌های نوینِ #چگونه_موفق_باشیم بتازد.

🔺بوشنل آگاهانه چنین مرگی را انتخاب کرد. اگر لحظاتِ سوختن او را دیده‌اید، باید تصور کنید که ۲۰ هزار کودک فلسطینی اغلب بدون آن‌که بداند ماجرا از چه قرار است_ در شعله‌های ناشی از اصابت بمب‌های هزارکیلویی ساخت آمریکا، جزغاله شدند. خودکشی بوشنل امری‌ست استثنائی برای این‌که به‌ما بگوید: هیچ‌چیز عادی در قتل‌عام کودکان وجود ندارد. آن‌چه از خودسوزی بوشنل هولناک‌تر است، عادی‌ شدنِ خواندن اخبار قتل‌عام ک نسل‌کشی و چه‌بسا ایگنور کردن این اخبار برای روانِ آسوده است: ایگنور می‌کنم، نفس عمیق می‌کشم، قورباغه‌ام را قورت می‌دهم و زندگی زیباست به شرطِ این‌که: گور بابای اخبار منفی.


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Video
امروز ۲۸فوریه بزرگ‌ترین اعتصاب سال‌های اخیر در #یونان با طغیان کارگران و دانشجویان در #آتن، #تسالونیکی، #لاریسا، #هراکلیون و ده‌ها شهر در سراسر کشور، با طرح شعار " در دوراهی سود آن‌ها یا زندگی ما، پاسخ می‌دهيم: زندگی ما." رقم خورد.

یک سال پیش، یک قطار مسافربری از آتن به شهر شمالی تسالونیکی با یک قطار باری برخورد کرد که در نتیجه‌ی آن، ۵۷ نفر کشته شدند. پس از آن فاجعه، اعتراضات گسترده‌ای به دلیل آن‌چه افکار عمومی،‌ #خصوصی_سازی و کاهش کیفیت خدمات ریلی می‌داند، برگزار شد.

امروز در پایتخت کارگران و دانشجویانِ اعتصابی راهپیمایی کردند و خواستار اجرای عدالت و افزایش حقوق کارگران شدند.

اعتصاب ۲۴ ساعته، خدمات ریلی را در سراسر یونان متوقف کرد و حمل و نقل شهری در پایتخت یونان مختل شد. کشتی‌ها در بنادر نزدیک آتن توقف کردند. کارگران راه‌آهن و بیمارستان، خدمه کشتی‌‌‌ها و معلمان مدرسه همگی دست از کار کشیدند.

این اعتصاب توسط بزرگترین اتحادیه کارگری  که نماینده نیم میلیون کارگر است، سازماندهی شد. اما سایر معترضان از جمله دانشجویان به راهپیمایی پیوستند.
پلیس نیز طبق معمول برای سرکوب معترضان به خیابان‌ها گسیل شد.

سازمان‌دهندگان پس از اعتصاب امروز اعلام کردند:
"اعتصاب امروز پیامی قاطع در محکومیت سیاستی بود که جان و روانِ مردم را در هم کوبیده است. ادامه خواهیم داد!"

در قطعنامه‌ی پایانی نیز تأکید شد که جنایات دولت و سرمايه‌داران در فاجعه‌ی قطار تا تحقق #دادخواهی فراموش نخواهد شد.


#طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی


@Blackfishvoice1
در کشوری که آزادی نیست اگر انتخابات چیزی را عوض می‌کرد هرگز اجازه رأی دادن به مردم نمی‌دادند.

#مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر

دریافتی از تهران، محله‌ی علم و صنعت


#خیابان_تریبون_ماست

@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
از مقدمه‌ی نویسنده:

در کوران قیام ژینا بود که ویدئویی کوتاه از دختربچه‌ای (احتمالا ۱۳- ۱۴ ساله) از صفحۀ #صدای_ماهی_سیاه  منتشر شد. در آن ویدئو، راوی این‌گونه آغاز کرد: «سلام. من یه دهه‌هشتادی هستم؛ یه دختر دهه‌هشتادی. که بهش می‌گین بچه. هیچ‌کدومتون تا الان نیومدید بگید دردت چیه؟ تو چی ‌می‌خوای؟ چرا داری انقلاب می‌کنی؟ چرا داری اعتراض می‌کنی؟ چرا داری ناآرامی ایجاد می‌کنید، البته به قول خودتون. ولی من بهتون می‌گم. درد من اون پیرمردیه که باید تو مترو فال بفروشه تا بتونه خرج زندگی را در بیاره. درد ما فقط حجاب نیست. یکی از دردهای ما حجابه .....»
بدون این‌که خواسته باشیم در دام سانتی‌مانتالیسم افراطی بیفتیم و از انقلاب دور شویم، باید آن ویدئوی معروفِ چنددقیقه‌ای را یکی از بهترین دلایل برای همان «ناآرامی‌ها» بر شمرد. قیام ژینا خاموش گردید، و شاید از حیث پژوهشی بهتر بتوان چند‌‌و‌چون؛ چم‌و‌خم؛ و کم‌و‌کیف آن را از منظر تحقیقی بررسی کرد. بدون تعارف، حتی در بین جبهه‌های قلمیِ چپ، بودند و هستند افرادی که قیام ژینا را همچون جنبش سبز، شورشی خرده‌بورژوایی و طبقه‌متوسطی تلقی کردند. ولی واقعیت آن است که مختصات قیام ژینا به‌قدری رادیکال بود که تمام تقاطع‌های ستم جنسی، جنسیتی، حاشیه- مرکز، اتنیکی- ملی، و حتی دستمزدی و معیشتی را پل زد، و همین مختصات تکان‌دهنده بود که این قیام را در بین تمامی قیام‌ها، شورش‌ها و جنبش‌های پسا۵۷ یگانه و یکتا کرده.
نگارنده در مقام یک پژوهشگر، در حوزۀ دیگری قلم می‌زند و در فضای اندیشه‌ای دیگر قدم، و به دور از هر کلیشه‌ای، سواد و دانشی در حوزۀ بسیار مهم و تخصصی «مطالعات کودک و کودکان» ندارد، ولی جرقۀ نگارش و جمع‌آوری مطلبی که پیش روی شماست، با دیدن همان ویدئو، عصیان‌گری کودکان در قیام ژینا و برخوردهای شخصی نگارنده با کودکانی که درگیرِ قیام ژینا بودند، رقم زده شد. در نوشتۀ پیش رو تلاش شده تا ضمن اشارۀ مختصری به «مداخلۀ کودک در سیاست»، پیداکردن «زبان سیاسی»، حضور توامان با «اکت سیاسی» در قیام ژینا و نقش‌آفرینی کودکان نشان داده شود. از آنجا که یکی از مباحث مهمِ مطرح‌شده از خلل قیام ژینا، یکی همین تقلیل اعتراض به نسل، و بی‌عرضه‌دانستن مابقیِ نسل‌ها بود، نگارنده پیشتر در مقاله‌ای، به خطای پژوهشیِ این نوع نگاه پرداخته، و به‌جهت مرور مجدد و پرهیز از دوباره‌گویی، در بخش پیوست، ضمیمۀ مطلبِ حاضر گردیده، تا خوانندگان پیگیرتر بتوانند نگاهی اجمالی یا مفصل به مقولۀ سن، نسل و کنشگری نسلی در سیاست داشته باشند. و اما مهم‌ترین بهانۀ این مطلب، مواجهۀ نگارنده با نقاشی‌های کودکان در مورد قیام ژینا بود، و برخی مصاحبه‌های پراکنده با آن‌ها. نقاشی‌هایی که اجازۀ انتشار آن را داشتم، در پیوست یک آمده.
سخن کوتاه می‌کنم، که مطلب پیش رو که در مورد نقش کودکان است و به زبان تصویریِ آن‌ها، زیاده بالغانه نشود. فقط می‌ماندَد توضیح نهایی در مورد عنوان نوشته. در ویدئویی کوتاه، سه دختربچۀ دبستانی حضور داشتند که با هر سه، «زن، زندگی، آزادی»گویان در راه بارگشت از مدرسه بودند. صفحۀ «صدای ماهی سیاه» در تیتری درست، این‌گونه خطاب کرد: «شکوفه‌های انقلاب» برخی شِبه‌فعالان خُرده گرفتند که اطلاق «شکوفه» به دختران، لفظی سکسیستی است و بار اروتیک دارد. گویا آن شِبه‌فعالان خبر نداشتند که «شکوفه» اصطلاحی تماما سیاسی است که ریشه در تاریخ مبارزه در این سرزمین دارد؛ ریشه‌ای که در پیوند با عبارت‌های «غنچه»، «بنفشه» و «گُل» در شعر «وارطان سخن نگفت»، سرودۀ شاملو، در سال ۱۳۳۳ در زندان قصر، برای وارطان سالاخانیان به نهایت رسید:
وارطان سخن نگفت
وارطان بنفشه بود، گُل داد و مژده داد:
«زمستان شکست» و رفت ...
پس چه عنوانی بهتر از «شکوفه‌های انقلاب» در این زمستان؟!


فایل پی‌دی‌اف جزوه در پیوست


#طاها_رادمنش #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم



@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Video
در صد و چهل و ششمین روز از حمله‌ی ارتش فاشیستی اسرائیل به #غزه حداقل ۱۵۰ فلسطینی قتل‌عام شدند.
در یک حمله رذیلانه به جمعیت گرسنگان در خیابان رشید ۱۵۰ تن کشته و بیش از ۱۰۰۰ نفر مجروح شدند‌. این جمعیت منتظر رسیدن کاروان غذا بودند که هدف حملات تروریست‌های اسرائیلی قرار گرفتند.
در حمله‌ی دیگر به کمپ پناهندگان النصرت نیز دست‌کم ۲۲ تن کشته شدند.
تعداد قابل توجهی از کشته‌شدگان کودکان گرسنه‌ای هستند که در انتظار یک وعده غذا ایستاده بودند.

طی این قریب به پنج ماه نیروهای سازه‌ی فاشیستی اسرائیل، تمام مرزهای فتح‌نشده‌ی جنایات جنگی را پشت‌ سر گذاشته‌اند و جهان کماکان نظاره‌گر است و گردن‌کلفت‌ترین اوباشِ جهان به رهبری ایالات متحده آمریکا، حتی از تصویب قطعنامه‌‌های آتش‌بسِ موقت جلوگیری می‌کنند.
این در حالی‌ست که برخلاف دست و پا زدن‌های رسانه‌های اسرائیلی ( با عنایت ویژه حنجره‌های متعفن زباله‌دانی‌هایی نظیر ایران‌اینترنشنال) که آمار وزارت بهداشت غزه را آمارسازی تفسیر می‌کنند،  لوید آستین وزیر دفاع آمریکا تأیید کرده است که دست‌کم ۲۵۰۰۰ زن و کودک فلسطینی توسط اسرائیل کشته شده‌اند؛ بدون احتساب سالمندان،، روزنامه‌نگاران، پزشکان و غیره.

تا پیش از جنایات امروز، ۳۰هزار و ۳۵ انسان کشته و بیش از ۷۰هزار نفر مجروح شده بودند. در همین مدت علاوه بر با خاک یکسان کردنِ کامل شمال غزه، بیش از یک‌میلیون متر مربع جاده و ۶۰ درصد از منابع آب غزه به طور کامل از بین رفته‌‌اند. به وحشی‌گری ترویست‌های اسرائیل بی‌افزائید که طی این کمتر از پنج ماه، ۵۵هزار اصله درخت را در غزه ریشه‌کن کرده‌اند تا آثار حیات از این منطقه به‌طور کامل زدوده شود. شکنجه‌های سیستماتیک اسرا، حمله به کمپ‌های پناهندگان، هدف قرار دادن بیمارستان‌ها، هدف قرار دادن روزنامه‌نگاران و کارمندان سازمان ملل، حمله به مناطق امن و کشتار سیستماتیک کودکان، تجاوز جنسی به زنان بازداشتی، تخریب و دزدیدن اموال آوارگان، محاصره‌ی کامل، قطع خطوط ارتباطی، گرسنگی دادن اجباری به جمعیت آواره ( ۷۰۰هزار نفر با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند و مرگ بر اثر گرسنگی آغاز در میان کودکان و سالمندان در حال فراگیر شدن است) و ... همه و همه سیمایی جز سیمای عریانِ فاشیسم را پیش‌روی جهان ترسیم نمی‌کند.

#صهیوفاشیسم #رژیم_آپارتاید #نسل_کشی_در_غزه

#westandwithpalestine
#Gazagenocide
#Boycottisrael


@Blackfishvoice1
Forwarded from Everyday resistance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمریکا، #پورتلند
گردهمایی کهنه‌سربازان آمریکایی علیه ماشین جنگی آمریکا و در هم‌بستگی با #آرون_بوشنل

@Everydayresistance1