Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 روایت شکنجهی #ایلیا_رضایی کودک کار در محلات اراک
🔸#ایلیا_رضایی نوجوان چهارده سالهایست که روز ۲۹ آبان، هنگام برگشتن از سر کار در یک دوچرخه سازی در شهر #محلات در استان مرکزی بی دلیل هدف شلیک و سپس شکنجه و آزار و اذیت توسط نیروهای سرکوبگر قرار میگیرد.
او میگوید با اینکه به او شلیک شده بود و زخمی بود اما نیروهای سرکوبگر با شوکر او را چه داخل خودرو و چه داخل مقر سپاه مورد شکنجه قرار دادند.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
🔸#ایلیا_رضایی نوجوان چهارده سالهایست که روز ۲۹ آبان، هنگام برگشتن از سر کار در یک دوچرخه سازی در شهر #محلات در استان مرکزی بی دلیل هدف شلیک و سپس شکنجه و آزار و اذیت توسط نیروهای سرکوبگر قرار میگیرد.
او میگوید با اینکه به او شلیک شده بود و زخمی بود اما نیروهای سرکوبگر با شوکر او را چه داخل خودرو و چه داخل مقر سپاه مورد شکنجه قرار دادند.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
.
We lose as separate nations, united as a class we shall win
We are witnessing a diplomatic miracle (!) as the sworn enemies, Iran and Turkey, representing the axis of resistance and NATO imperialism, came together in their mission to crush people's uprisings in the middle east and end their hopes for a better future. As Turkish and Iranian armies started their simultaneous assaults against Kurds of Iran, Iraq and Syria, we are reminded once more that the animosity between bourgeois states is always inferior to their common hatred of revolution. The correct lesson is for us to apply the same principle, unite under the banner of the working classes of all nations in the region and fight together against all the repressive and reactionary states in the region.
#MahsaAmini
#womenlifefreedom
#IranProtests
#revolution
#OpIran
#Kurdistan
#Mahabad
#Nato
#Kobani
#Turkish
#مهسا_امینی
#کوردستان
#مهاباد
#ناتو
#کوبانی
#زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
We lose as separate nations, united as a class we shall win
We are witnessing a diplomatic miracle (!) as the sworn enemies, Iran and Turkey, representing the axis of resistance and NATO imperialism, came together in their mission to crush people's uprisings in the middle east and end their hopes for a better future. As Turkish and Iranian armies started their simultaneous assaults against Kurds of Iran, Iraq and Syria, we are reminded once more that the animosity between bourgeois states is always inferior to their common hatred of revolution. The correct lesson is for us to apply the same principle, unite under the banner of the working classes of all nations in the region and fight together against all the repressive and reactionary states in the region.
#MahsaAmini
#womenlifefreedom
#IranProtests
#revolution
#OpIran
#Kurdistan
#Mahabad
#Nato
#Kobani
#Turkish
#مهسا_امینی
#کوردستان
#مهاباد
#ناتو
#کوبانی
#زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"Come"; A new piece by a group of unknown artists who previously created the song "Girls of the Sun".
#MahsaAmini
#OpIran
#IranProtests
#womenlifefreedom
#Bloody_Aban
#revolution
#هنر_برای_انقلاب
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#جمهوری_کشتار
#علیه_سکوت
#ژن_ژیان_ئازادی
@Blackfishvoice1
#MahsaAmini
#OpIran
#IranProtests
#womenlifefreedom
#Bloody_Aban
#revolution
#هنر_برای_انقلاب
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#جمهوری_کشتار
#علیه_سکوت
#ژن_ژیان_ئازادی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
.
روایت قتل برادر توسط سرکوبگران
من محمد روزبهانی هستم، ۳۷ سال دارم وُ با داداشم #علی_روزبهانی که متولد چهارم آبان ۶۶ بود یه خونه اجاره کرده بودیم وُ زندگی میکردیم.علی با موتور کار میکرد و منم زبان درس میدادم و کریپتو ترید میکردم. ما از قهوهی سر صبح تا یار تمرینی باشگاه و شام و سریال آخر شب رو عادت داشتیم با هم باشیم، یعنی راستش بلد نبودیم بدون هم زندگی کنیم، طوریکه وقتی علی محرمها و اربعینها میرفت کربلا هر دو افسردگی میگرفتیم.
چهارشنبه ۴ آبان قرار بود از باشگاه که اومدیم، بریم خونه بابا که واسه علی تولد بگیریم اما ساعت ۱۷۳۰ رفیقم زنگ زد گفت: علی تیر خورده، بردنش توی یه مغازه توی کوچه سپید، زود برو تا نبُردنش.
من تا اونجا دوییدم با چشمهای پاره از گاز اشکآور رسیدم به داداشم. فَک علی سوراخ شده بود و خونریزی داشت، نمیتونست حرف بزنه، نمیتونست دراز بکشه واسه همین تکیه داده بود به دیوار و نفس کشیدنش هم هرلحظه داشت سختتر میشد، دگمههای پیراهن مشکیش رو که واسه چهلم خواهرمون #مهسا_امینی تن کرده بود رو باز کرده بودن اما چون علی چارشونه بود نشد که از تنش دربیارن، واسه همین من ساچمههای روی کمر داداشمو برای اولین بار توی سردخانه بیمارستان دیدم.زنگ زدم ۱۱۵ اما اون خانم گفت نمیتونن آمبولانس بفرستن.
به فجیعترین و دردآورترین شکل ممکن اون قد و قامت ۱۹۰ سانتیرو عقب یه تاکسی جا دادیم و بردیمش بیمارستان گلستان (اون لحظه ما تصورمون این بود که یه ساچمه به فَک علی خورده و اصلا متوجه نبودیم که گلوله توی نخاع داداشم قرار داره).
اورژانس که بودیم مدام باهاش حرف میزدم که نخوابه، علی هم با ایما و اشاره و اشک باهام حرف میزد و میخواست دست و پاهاش رو ماساژ بدم، توی مسیر اورژانس تا اتاق عمل دستمو فشار داد بیصدا گفت نَریا . گفتم وایمیسم با هم میریم تولدتو بگیریم داش علی...
وایسادم، من وایسادم تا شب سرد و تاریک سیزدهم آبان که داداشم خوابید. من حتی وایسادم که کرده بودن، یا اصلا اگه شعار دادن رو با گلوله جواب نمیدادن شاید الان بابام انقدر شکسته نمیشد وُ خواهرام هنوز بوی زندگی میدادن.
منم خودمو با علی کردم زیر خاک، این یه ذرهای هم که ازم مونده نگه داشتم واسه خونخواهی داداشم، انقدر هم مُردم که دیگه از مرگ نترسم.
اینارو گفتم که ازتون بخوام برای سنگ مزار داداش شهیدم طرحی اگه به ذهنتون میرسه همراهی کنید، و اینکه اگه رفتید بهشتزهرا پیش داداش منم برید، دلش میگیره تنهایی.
قطعه ۲۲۲/۸۱/۴۵ ، چند ردیف بالاتر از علیآقا انصاریان خوابیده.
ایشالا سیاه نَشینه به دلتون.
#جمهوری_کشتار
@Blackfishvoice1
روایت قتل برادر توسط سرکوبگران
من محمد روزبهانی هستم، ۳۷ سال دارم وُ با داداشم #علی_روزبهانی که متولد چهارم آبان ۶۶ بود یه خونه اجاره کرده بودیم وُ زندگی میکردیم.علی با موتور کار میکرد و منم زبان درس میدادم و کریپتو ترید میکردم. ما از قهوهی سر صبح تا یار تمرینی باشگاه و شام و سریال آخر شب رو عادت داشتیم با هم باشیم، یعنی راستش بلد نبودیم بدون هم زندگی کنیم، طوریکه وقتی علی محرمها و اربعینها میرفت کربلا هر دو افسردگی میگرفتیم.
چهارشنبه ۴ آبان قرار بود از باشگاه که اومدیم، بریم خونه بابا که واسه علی تولد بگیریم اما ساعت ۱۷۳۰ رفیقم زنگ زد گفت: علی تیر خورده، بردنش توی یه مغازه توی کوچه سپید، زود برو تا نبُردنش.
من تا اونجا دوییدم با چشمهای پاره از گاز اشکآور رسیدم به داداشم. فَک علی سوراخ شده بود و خونریزی داشت، نمیتونست حرف بزنه، نمیتونست دراز بکشه واسه همین تکیه داده بود به دیوار و نفس کشیدنش هم هرلحظه داشت سختتر میشد، دگمههای پیراهن مشکیش رو که واسه چهلم خواهرمون #مهسا_امینی تن کرده بود رو باز کرده بودن اما چون علی چارشونه بود نشد که از تنش دربیارن، واسه همین من ساچمههای روی کمر داداشمو برای اولین بار توی سردخانه بیمارستان دیدم.زنگ زدم ۱۱۵ اما اون خانم گفت نمیتونن آمبولانس بفرستن.
به فجیعترین و دردآورترین شکل ممکن اون قد و قامت ۱۹۰ سانتیرو عقب یه تاکسی جا دادیم و بردیمش بیمارستان گلستان (اون لحظه ما تصورمون این بود که یه ساچمه به فَک علی خورده و اصلا متوجه نبودیم که گلوله توی نخاع داداشم قرار داره).
اورژانس که بودیم مدام باهاش حرف میزدم که نخوابه، علی هم با ایما و اشاره و اشک باهام حرف میزد و میخواست دست و پاهاش رو ماساژ بدم، توی مسیر اورژانس تا اتاق عمل دستمو فشار داد بیصدا گفت نَریا . گفتم وایمیسم با هم میریم تولدتو بگیریم داش علی...
وایسادم، من وایسادم تا شب سرد و تاریک سیزدهم آبان که داداشم خوابید. من حتی وایسادم که کرده بودن، یا اصلا اگه شعار دادن رو با گلوله جواب نمیدادن شاید الان بابام انقدر شکسته نمیشد وُ خواهرام هنوز بوی زندگی میدادن.
منم خودمو با علی کردم زیر خاک، این یه ذرهای هم که ازم مونده نگه داشتم واسه خونخواهی داداشم، انقدر هم مُردم که دیگه از مرگ نترسم.
اینارو گفتم که ازتون بخوام برای سنگ مزار داداش شهیدم طرحی اگه به ذهنتون میرسه همراهی کنید، و اینکه اگه رفتید بهشتزهرا پیش داداش منم برید، دلش میگیره تنهایی.
قطعه ۲۲۲/۸۱/۴۵ ، چند ردیف بالاتر از علیآقا انصاریان خوابیده.
ایشالا سیاه نَشینه به دلتون.
#جمهوری_کشتار
@Blackfishvoice1
این کاریست که اشغالگر با سرزمین اشغالی میکند؛ بعد از اشغال، کشتار، جسددزدی، ربودن معترضان و تخریب منازل، روی دیوارها نشانههای استعماری بهجا میگذارد تا هژمونی خود با زور و ارعاب تحمیل کند.
نازیها در لهستان، آمریکایبها در ویتنام، عراقیها در خرمشهر و اسرائیلیها در کرانهی باختری چه کردهاند؛ حالا سپاهیان تروریست و اشغالگر جمهوری اسلامی نیز بیش از پیش خود را به عنوان اشغالگر در کردستان معرفی میکنند.
و البته که دفن شدن در سرزمین اشغالشده پایان هر اشغالگری است. #کوردستان_کوردستان_گورستان_فاشیستان
@Blackfishvoice1
نازیها در لهستان، آمریکایبها در ویتنام، عراقیها در خرمشهر و اسرائیلیها در کرانهی باختری چه کردهاند؛ حالا سپاهیان تروریست و اشغالگر جمهوری اسلامی نیز بیش از پیش خود را به عنوان اشغالگر در کردستان معرفی میکنند.
و البته که دفن شدن در سرزمین اشغالشده پایان هر اشغالگری است. #کوردستان_کوردستان_گورستان_فاشیستان
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
این صدای جامعه LGBTQ+ در #مهاباد است: یا آزادی، یا به آتش کشیدن شب #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #علیه_سکوت @Blackfishvoice1
این صدای جامعه LGBTQ+ در #مهاباد است: یا آزادی، یا به آتش کشیدن شب
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
#سارا_دیانک شب ۳۰ آبان حوالی خیابان #شریعتی توسط نیروهای امنیتی ربوده و به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1