Blackfishvoice (BFV)
7.54K subscribers
4.68K photos
3.69K videos
101 files
254 links
تماس با ادمین:
@ADBFV1
Download Telegram
.
Khodanour was a Balochi protester. The murderers of the Islamic Republic of Iran tied him to a flagpole and placed water in front of him when he was thirsty. They killed him in the Sep 30 massacre of at least 100 protesters in Zahedan. Today is the 40th day of his mourning ceremony.

#Khodanour
#Khodanour_Lajei
#Baloch
#Baluchista
#Zahedan_Friday_Massacre
#MahsaAmini
#Women_Life_Freedom
#OpIran
#IranProtests

#خدانور_لجه‌ای
#بلوچ
#بلوچستان
#جمعه_خونین_زاهدان

@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
Nasrin graduated from Allameh Tabatabai University with a bachelor's degree in philosophy. She was a political activist and for that reason she had several open political cases. For example, in 2009, she was imprisoned for a week due to a conflict with the morality police, then she was released on bail. Nasreen has been banned from leaving the country since two years ago. After graduation, she lived and worked alone in Tehran, away from her family.
On November 4, security forces entered her house by force.
She resisted against security forces in order to prevent being kidnapped. In this conflict, they hit her head with a baton, causing a concussion and eventually killing her. Nasrin's house is cleaned and staged so that they can claim she died of a seizure.
But in this scenario, they have done something strange: they confiscated all of Nasreen's electronic devices on the same day, including her mobile phone, hard drive, and laptop.
After not answering repeated calls, Nasrin's brother returns to her house. After entering, he sees Nasrin's dead body. He immediately calls the ambulance and while waiting for the ambulance, he realizes that many of Nasreen's personal belongings, including her mobile phone, are not at home.
Along with the ambulance, security forces also arrived. They took Nasrin's body to the forensic medical center.
His brother also came with them for fear of kidnapping the body. At the forensic medical center, Nasrin is immediately covered in shrouds, the case is closed, and the cause of death is declared "unknown". Meanwhile, Nasrin's parents came to Tehran from Marivan to find their daughter. As soon as the security forces recognized Nasrin's father, they threatened him. They said that if he did not give an interview and did not relate the death to an underlying disease, they would bury the body in an unknown place. In a state of shock, he accepted the interview out of fear of kidnapping his daughter. After the interview, several security forces seized the mobile phones of Ghaderi's family. Nasrin's family was accompanied to Marivan by security forces. They did not allow them to stop anywhere on the way. He reached Marivan at 5 am on Sunday. The body was immediately transferred to a local cemetery and buried. Qadri's parents and family were not allowed to see Nasreen's body and they were only able to see their daughter's face.

Taken from: @soran_mansournia

#Nasrin_Ghaderi
#Kurdistan
#Marivan
#MahsaAmini
#Women_Life_Freedom
#OpIran
#IranProtests


#نه‌سرین_قادری
#نسرین_قادری
#ژن_ژیان_ئازادی

@Blackfishvoice1
🔴#جعفر_ابراهیمی کیست و حکومت به چه دلیل او را به زندان انداخته است؟

جعفر معلمی که دغدغه اش رهایی سازی اندیشه کودک و هشیارسازی اوست. او به کودک و اندیشه اش اهمیت بسیار می‌دهد و اینگونه می‌گوید "انسان باید تخیل داشته باشد و بتواند از دل تخیل خود آینده بهتری را ترسیم کند و در راستای آن قدم بردارد."
خواسته او آموزش برابر، عادلانه و رایگان که دارای کیفیت باشد است. و به عقیده او فراهم کردن چنین شرایطی برای کودکان مان دور از دسترس نیست.
به گفته #جعفر_ابراهیمی به جای قوانین و بخشنامه های بالا به پایین می بایست مدرسه به کمک شورای دبیران، شورای دانش آموزی و انجمن اولیا و مربیان مدیریت شود. اینگونه است که هدایت تحصیلی کودکان فقط برای نیاز بازار نیست بلکه خودشان حق زندگی، انتخاب شغل و رقم زدن آینده شان را دارند. هرچند هم اکنون این سه نهاد در مدرسه وجود دارند ولی ارتجاعی و علیه دانش آموزان هستند.
جعفر را اینگونه باید یاد کرد 《معلم ستمدیدگان》

جعفر ابراهیمی را آزاد کنید

#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی

🔹🔹🔹
@kashowranews
تا یک‌ماه قبل درباره‌ی این واقعیت تحلیل داشتیم الان ایمان.
به مجموع اعتراضات امشب در سراسر ایران چه از حیث کمیت و چه کیفیت نگاه کنید!

#ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #کوردستان_کوردستان_گورستان_فاشیستان

@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۸ آبان
زنی تنها در عظیمه #کرج به خیابان رفت و با بریدن موهای خود به وضع موجود، #زن_ستیزی و استبداد اعتراض کرد. بله؛
#زن_زندگی_آزادی و دیگر هیچ

#شجاعت_و_دیگر_هیچ
#مهسا_امینی #علیه_سکوت

@Blackfishvoice1
#مهاباد ۱۸ آبان تجمع مردم برای استقبال از پیکر شهید مام‌قادری

#فایق_مام‌_قادری ۳۷ ساله، شامگاه ۲۳ مهر در مهاباد در پی شلیک سرکوبگران زخمی شد و به کما رفت. او روز ۱۸ آبان در بیمارستان خمینی #ارومیه جان باخت و هم‌‌‌‌اکنون پیکر او در مسیر انتقال به مهاباد است.
مردم شهر با شعار #شهید_نمیمیرد، پخش کردن سرودهای انقلابی از بلندگوی مساجد و آتش زدن پرچم #جمهوری_کشتار در انتظار شهیدشان هستند.

#جانفشانان #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

@Blackfishvoice1
#مهاباد پرتره‌ی یک شهر انقلابی


۱۸ آبان، راه‌ها برای سرکوب‌گران مسدود است تا پیکر #فایق_مام‌_قادری در امنیت وارد شهر شود.

#کوردستان_کوردستان_گورستان_فاشیستان

#ژن_ژیان_ئازادی #کردستان_سرخ #ژینا_امینی #علیه_سکوت #مبارزه_ادامه_دارد

@Blackfishvoice1
🔴 بیانیه اعلام موجودیت کمیته های صیانت از دانش آموزان و مدرسه

سانتور یا قنطورس موجودی افسانه ای در اساطیر یونانی ست با سر و دست و بالا تنه‌ی انسانی و بدن و چهار پای اسب. در ادبیات سیاسی مدرن سانتور چهره دولت و حاکمیتی سیاسی‌ست که به مدد سر و بالا تنه (یعنی توان ایجاد رضایت در اتباع) و نیز بدن و چهار پای اسبش (یعنی ابزار زور و سرکوب) ماندگاری و تداومش را تضمین می‌کند.
آنچه امروزه در ایران قابل روئیت است دولت به مثابه سانتوری ست بی سر و بالا تنه که تنها به کمک چهار پای اسب مانندش یعنی زور و خشونت عریان می‌کوشد بقا و تداومش را حفظ کند.جنگ پرشدت پلیسی برعلیه جامعه، جرم انگاری هرنوع اعتراض و مقاومت و تشدید فرهنگ قساوت بیانگر بی سر شدن سانتور حاکم برجامعه ایران است.
دهشت ناشی از این بی سر شدن و ترس ناشی از فوران خشونت اعمال شده توسط حاکمیت و نفرت ناشی از ترور دولتی در جریان نباید باعث شود خشونت ساختاری و نامرئی تر نظم مسلط از دیده پنهان بماند،چراکه ندیدن و عدم شناخت ابعاد خشونت ساختاری موجود، جنبش مقابله با سرکوب و ناتوان سازی جامعه را به اهدافی تقلیل گرایانه و محدود رهنمون می سازد. خشونت ساختاری ناشی از نظم سیاسی -اقتصادی حاکم نه تنها عامل اصلی بی سر شدن سانتور و فوران ترور دولتی بلکه عامل به تاراج بردن ثروت جامعه و بهره کشی از نیروی کار و علت تهدید جدی اقلیم و زیست بوم ایران است.
نیک می دانیم رویه‌های مذکور چه هزینه های گزافی نیز به نهاد آموزش در ایران تحمیل کرده است:کاهش مداوم بودجه آموزش و پرورش،خصوصی سازی و کالایی شدن گسترده آموزش و تشدید نابرابری های اجتماعی به میانجی این سیاست ها،افت شدید کیفیت آموزشی، تحمیل محتوای ایدئولوژیک و ناکارا به جان و روح دانش آموزان و سونامی کمبود معلم و نیروی انسانی...گوشه هایی از تداوم تجلی خشونت ساختاری حاکم در عرصه آموزش در کنار سایر فرآیندهای به یغما بردن زندگی اکثریت جامعه ایران است.
اما آنچه در این مرحله و در جریان خیزش انقلابی ماه های اخیر بدیع و نو بنظر می رسد ترکیب و تداوم شدیدتر خشونت ساختاری به همراه جنگ پرشدت پلیسی و جرم انگاری از هرگونه مقاومت و کنش اعتراضی در مدرسه و سایر فضاهای جامعه است. حمله با گاز اشک آور به فضاهای آموزشی،تهدید و بازداشت معلمان و دستگیری گسترده دانش آموزان و کشتن هر روزه‌ی آنها نمایانگر فوران سیاست و فرهنگ مبتنی بر شقاوت و قسمی سیاست مبتنی بر مرگ برای اداره و حکمرانی جامعه است. از دید ما این مسئله نه امری استثنایی،مقطعی و زودگذر بلکه روند تبدیل استثنای سرکوب عریان و کشتار وسیع به قاعده و روال مسلط بر سپهر حیات جامعه ایران است.
در این میان واضح و عیان است جنبش معلمان در سالیان اخیر در تقابل با روندهای بهره‌کشانه از نیروی کار و نیز ویرانی نهاد آموزش بدست حاکمیت، مقاومت جانانه و سراسری را در قالب ها و فرم‌های اعتراضی مختلف نظیر تحصن، تجمع و... سازماندهی کرده است.
ضمن ستایش از روندهای مبارزاتی پیشین جنبش معلمان براین باور هستیم که در برهه کنونی و در جریان خیزش سراسری اخیر شکل ها و فرم های مبارزاتی قبلی نیازمند تکمیل و تقویت به وسیله آفرینش شکل‌های جدید باهم بودن و کانون‌های مقاومت و مبارزه نوین است. بر این اساس، ضمن تاکید بر ضرورت تشکل یابی و سازماندهی در تمام سطوح جامعه معتقدیم برای حفاظت از جان دانش آموزانمان باید در سطح مدارس و در قالب کمیته‌های صیانت از دانش آموزان و مدرسه متشکل شویم. روشن است ما معلمان بدور از ادعاهای ماجراجویانه و در مسیر حفاظت از دانش آموزان جز ساختن سپری از بدن‌هایمان برای مقابله با باتوم سرکوب و تیر کشتار نیروی تحول خواه دانش آموزی ابزار دیگری در اختیار نداریم. همچنین براین باوریم که کمیته صیانت از دانش آموزان و مدرسه صرفاٌ سپر انسانی و دفاعی معلمان در مقابل حملات و تهاجمات سازمان یافته نیروهای سرکوبگر نیست، بلکه معتقدیم که این کمیته ها می توانند محملی باشند برای به یادآوردن تمام مبارزات قبلی و جمع بندی درس های اخذ شده از مقاومت های پیشین و نیز تقویت روحیه همبستگی در راستای مبارزه برای مطالبات به حق معلمان و نیز فضای برای اندیشیدن به و مبارزه با ابعاد مختلف خشونت ساختاری حاکم بر جامعه.


متن کامل بیانیه "کمیته های صیانت از دانش آموزان و مدارس" را در لینک زیر بخوانید:

bit.ly/3O7gowx
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩جریان مسجد مکی و جنبش زن، زندگی، آزادی می‌پرسید: «زنان کجا هستند؟»

نویسنده: دسگوھاراں (ندای زنان بلوچ برای زن زندگی ازادی)

برشی از متن:

🔻در یادداشت «چرا دختر چابهاری اسم رمز ماست؟» اشاره کردیم که ما در حال نوشتن بر زمینی لرزانیم. رویدادها پشت سر هم اتفاق می‌افتند و زمانی برای ایستادن و نگاه به پشت سر نیست. هیجانات، فرصتِ درنگ و یادآوری را مختل می‌کنند. نیروهای تعیین کننده‌ای که در مقاله دختر چابهاری به آرایش و مناسباتشان با یکدیگر و نسبتشان با دستگاه حاکمیت جمهوری‌اسلامی پرداختیم، ظاهرا آرایش متفاوتی یافته‌اند. در آن متن گفتیم که شکل نبرد نیروهای معارض و جهت‌گیری آن‌ها در برابر مردم قابل پیش‌بینی نیست. با تمام این اوصاف تردیدی نداشتیم که این نیروها برای کنترل خشم انباشته و کانالیزه کردن اعتراضات وارد میدان خواهند شد. این نیروهای فرادست و مسلط بر منطقه، پس از خونریزی‌های اخیر می‌خواهند هم معترضان را کنترل کنند، هم منافع سالیان خود با حاکمیت را انکار و خود را ناصح مردم و حکومت معرفی کنند، و هم احیانا برای فردای انقلاب در مقام رهبر معترضان ابراز وجود کنند. همین‌طور شاهدیم که این روزها تمام تحلیل‌ها و گزارشاتِ تریبون‌های رسانه‌های «آلترناتیو» در شبکه‌های اجتماعی و کارشناسان حاضر در تلویزیون‌های خارج از کشور تنها بر مدار جریان مکی می‌چرخد. همگان درباره پیشینه و تعارض آن با جنبش زن، زندگی، آزادی سکوت کرده‌اند! اما ما فکر می‌کنیم پرداختن به پیشینه جریان مکی و ریشه‌های تاریخی‌اش در دهه‌های گذشته شاید بتواند به فهم تک‌صدا به نظر رسیدن اعتراضات در این روزها یاری رساند.

🔻امروز مهم‌ترین مساله‌ای که همه نیروهای ارتجاعی سیستان و بلوچستان پس از وقایع خونین اخیر با آن مواجه‌اند نه دادخواهی، که خطر از دست رفتن زعامت خود بر زندگی بلوچ‌هاست. عقب ‌‌نگه ‌داشته شدن و محرومیت از امکان‌های توسعه در این استان ساختاری و تاریخی است. غارت زیست، منابع و جان‌های بلوچ‌ها را دولت‌های مرکزی به واسطه نیروهای وابسته غیربلوچ و مراجعی از میان آنان چون سرداران (سران طوایف) پیش از انقلاب و مولوی‌ها (رهبران مذهبی اهل سنت) بعد از انقلاب پیش برده‌اند. معادلات پس از انقلاب و فرار سران طوایف پرنفوذ راه را برای فارغ‌التحصیلان مکتب دیوبندی (که به سرعت در بلوچستان گسترش یافته بودند) هموار کرد. هم‌چنین سرکوب ملی‌گرایان و چپ‌گرایان در آغاز انقلاب راه را برای نفوذ دیوبندی‌ها بیش از پیش هموار کرد. آن¬ها اکثرا در مدارس مذهبی هند و پاکستان تحصیل کرده بودند. جنگ افغانستان و تامین مالی مدارس افراطیون در پاکستان در دهه ۷۰ و اوج‌گیری جهادیون در افغانستان نیز از دلایل غیرقابل انکار رشد این گرایش افراطی در این منطقه بود. هم‌چنین با روی کار آمدن و قدرت یافتن دولت مرکزی شیعه‌ی فارس، حفظ هویت بلوچی نیز به عنوان عنصر هویت‌بخش در میان سنیان مکتب دیوبندی تقویت شد و هویت‌طلبان پیوندی عمیق با این جریان برقرار کردند. حاکمیت شیعه نیز در پاسخ، با وجودی‌که از همان آغاز انقلاب خواست مولوی عبدالعزیز ملازاده در خصوص آزادی‌های دینی، آموزش به زبان بلوچی و انتصاب مقامات بلوچ در برخی مناصب حساس را زیر پا گذاشت اما نقش این نهاد را برای حفظ یکپارچگی و نفوذ در سیستان و بلوچستان به رسمیت شناخت. روحانیون این مکتب نیز در مقابل در تمام این سال‌ها در برابر بی‌حق‌سازی و چپاول دولتی یا سکوت کردند و یا گاه و بیگاه برای حفظ حاشیه امن خود به نصیحت اکتفا کردند. حکومت نیز در مواقع لزوم از آن‌ها برای کنترل مردم و جلوگیری از نفوذ بنیادگرایان مسلح افراطی در حاشیه‌ها سود می‌جست و امتیازاتی به آنان می‌داد.

ادامۀ متن را دراینجا بخوانید 👇🏿👇🏿

https://bit.ly/3DXBNDq

@collective98
collective98@riseup.net