#واله_زمانی کارگر نقاش متولد ۱۳۷۲، روز ۹ خرداد در ارومیه ربوده شد و از آن تاریخ تا کنون در بند ۲۰۹ سپاه پاسداران بازداشت است.
واله سابقهی سالهها کارگری در عسلویه را دارد و با بیماری هپاتیت سی، چسبندگی شدید روده و بیماری کبدی دست به گریبان است. در چند روز گذشته وضعیت جسمانی او تحت فشارهای بازجویی و سلول انفرادی به شدت رو به وخامت گذاشته و سلامتی او را در خطر جدی قرار داده است.
واله، رضا شهابی و سایر رفقای کارگرشان چندین روز است که از حق ملاقات و تماس تلفنی محرومند. وضعیت بیماری واله زمانی و رضا شهابی به شدت خطرناک است و با وخامت بیشتر حال واله، خطرِ از دست رفتن جانش او را تهدید میکند. پیش از ازدستدادنِ رفقایمان، صدایشان باشیم!
از حساب توئیتر صور اسرافیل
@Blackfishvoice
واله سابقهی سالهها کارگری در عسلویه را دارد و با بیماری هپاتیت سی، چسبندگی شدید روده و بیماری کبدی دست به گریبان است. در چند روز گذشته وضعیت جسمانی او تحت فشارهای بازجویی و سلول انفرادی به شدت رو به وخامت گذاشته و سلامتی او را در خطر جدی قرار داده است.
واله، رضا شهابی و سایر رفقای کارگرشان چندین روز است که از حق ملاقات و تماس تلفنی محرومند. وضعیت بیماری واله زمانی و رضا شهابی به شدت خطرناک است و با وخامت بیشتر حال واله، خطرِ از دست رفتن جانش او را تهدید میکند. پیش از ازدستدادنِ رفقایمان، صدایشان باشیم!
از حساب توئیتر صور اسرافیل
@Blackfishvoice
کشاورزان هلندی در اعتراض به سیاستهای دولت چندین بزرگراه و ساختمان دولتی را با کود مسدود کردند.
در ادامه هم تلاش مذبوحانهی پلیس برای پاکسازیِ بزرگراه :)
@Blackfishvoice
در ادامه هم تلاش مذبوحانهی پلیس برای پاکسازیِ بزرگراه :)
@Blackfishvoice
بازداشتِ #روناک_رضایی که یک ماه قبل در آبادان توسط ماموران سپاه پاسداران ربوده شد، به مدت یکماه دیگر تمدید گردید.
به گفتهی فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری روناک رضایی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، گرایش مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی در ۶ خردادماه پس از حادثه متروپل و بازداشت و در بازداشتگاه امنیتی سپاه نگهداری میشود.
@Blackfishvoice
به گفتهی فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری روناک رضایی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، گرایش مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی در ۶ خردادماه پس از حادثه متروپل و بازداشت و در بازداشتگاه امنیتی سپاه نگهداری میشود.
@Blackfishvoice
Forwarded from سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
🔴حسن سعیدی طی تماس کوتاه از بند ۲۰۹ که بطور ناگهانی قطع گردید ، امروز پنجم تیرماه اعلام کرد چهار روز است در اعتصاب غذا بسر میبرد و در انفرادی محبوس است .
امروز پنجم تیرماه حسن سعیدی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد طی تماسی کوتاه که با دخالت عوامل امنیتی قطع شد اعلام کرد چهار روز است در اعتصاب غذا بسر میبرد و در انفرادی بند ۲۰۹ میباشد که با فریادی از پشت خط تلفنش قطع گردید ، چند دقیقه بعد تلفن زنگ خورد و شخصی که خودش را بازجو حسن سعیدی معرفی کرده است . خانم نسرین رحیمی همسر این فعال سندیکایی در بند را تهدید کرد که اگر گفته های سعیدی درز پیدا کند و اطلاع رسانی شود حکم قضایی علیه شما میگیرم و برخورد خواهیم کرد.
خانم رحیمی در اعتراض به رفتار بازجو گفتند چرا باید همسر من چهار روز دراعتصاب غذا باشد ما و خانواده اش بی خبر باشیم . اطلاع رسانی هیچ ربطی به من و خانواده ما ندارد، همکاران و دوستان همسرم مرتب جویای حال همسرم هستند و از خانواده ما پیگیر سلامت ایشان هستند .
سندیکای کارگران شرکت واحد ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت جسمانی دو عضو زندانی سندیکا حسن سعیدی و رضا شهابی ، هرگونه تهدید و فشار بازجو به همسر آقای سعیدی را بشدت محکوم میکند و این برخوردها را از سوی بازجو ، مصداق شکنجه خانواده زندانی میداند.
چاره زحمت کشان وحدت وتشکیلات
#سندیکای_کارگران_شرکت_واحد_اتوبوسرانی_تهران_و_حومه
@pvsyndica
@vahedsyndica ارتباط با سندیکا
ttps://t.me/vahedsyndica
https://www.instagram.com/vahedsyndica/
https://twitter.com/VahedSyndicate
www.vahedsyndica.com
امروز پنجم تیرماه حسن سعیدی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد طی تماسی کوتاه که با دخالت عوامل امنیتی قطع شد اعلام کرد چهار روز است در اعتصاب غذا بسر میبرد و در انفرادی بند ۲۰۹ میباشد که با فریادی از پشت خط تلفنش قطع گردید ، چند دقیقه بعد تلفن زنگ خورد و شخصی که خودش را بازجو حسن سعیدی معرفی کرده است . خانم نسرین رحیمی همسر این فعال سندیکایی در بند را تهدید کرد که اگر گفته های سعیدی درز پیدا کند و اطلاع رسانی شود حکم قضایی علیه شما میگیرم و برخورد خواهیم کرد.
خانم رحیمی در اعتراض به رفتار بازجو گفتند چرا باید همسر من چهار روز دراعتصاب غذا باشد ما و خانواده اش بی خبر باشیم . اطلاع رسانی هیچ ربطی به من و خانواده ما ندارد، همکاران و دوستان همسرم مرتب جویای حال همسرم هستند و از خانواده ما پیگیر سلامت ایشان هستند .
سندیکای کارگران شرکت واحد ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت جسمانی دو عضو زندانی سندیکا حسن سعیدی و رضا شهابی ، هرگونه تهدید و فشار بازجو به همسر آقای سعیدی را بشدت محکوم میکند و این برخوردها را از سوی بازجو ، مصداق شکنجه خانواده زندانی میداند.
چاره زحمت کشان وحدت وتشکیلات
#سندیکای_کارگران_شرکت_واحد_اتوبوسرانی_تهران_و_حومه
@pvsyndica
@vahedsyndica ارتباط با سندیکا
ttps://t.me/vahedsyndica
https://www.instagram.com/vahedsyndica/
https://twitter.com/VahedSyndicate
www.vahedsyndica.com
Telegram
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
محمدرضا پهلوی: پیروی از امام اول شيعيان تنها راه مستقیم سعادت و سربلندی است.
#چی_بودیم_چی_شدیم
#ارتجاع_سیاه_و_فیرزوه_ای
@Blackfishvoice
#چی_بودیم_چی_شدیم
#ارتجاع_سیاه_و_فیرزوه_ای
@Blackfishvoice
صدای ماهی سیاه (BFV)
Photo
جورجو آگامبن در "برهنگیها" مینویسد:
"امروزه تنزل آدم به یک زندگی برهنه، عملی از پیش انجام شده است و اکنون مبنای هویتی به شمار میآید که حکومت مرکزی، شهروندان خود را به آن تشخیص میدهد. در حالیکه فردِ تبعیدی به اردوگاه آشویتز دیگر نه نامی داشت و نه ملیتی و پس از آن فقط همان شمارهای بود که بر بازویش خالکوبی میکردند، شهروندان همان زمانه، گمشده در انبوهی بینام و نشان، در حالی که تا مقام جنایتکاران تنزل یافته بودند. با چیزی تعریف نمیشدند مگر دادههای زیستسنجیشان و در نهایت دیانای آنها. یعنی به وسیلهی نوعی سرنوشت کهن که یکسره مبهمتر و غیر قابل درکتر شده بود."
در ایران این "انسانِ تنزلیافته به زندگی برهنه" و بنیادا مطرود را در بلوچستان میتوان یافت. مطرودانی که سه-چهار سال پس از تولد ( آنهم رشد همراه با سوءتغذیه، کلیهی عوارضِ ناشی از آن و نیز تجربهی خشونت روزمره) به نیروی کار رایگان و ارزانقیمت تبدیل میشوند، بعضا از شناسنامه نیز محروماند، امکان ورود به چرخهی تحصیل ندارند و بسیاری از آنها در همان سنین کودکی در راه آب و نان کشته میشوند.
با اینوجود انسانهای نزدیک به مراکزِ توزیع ثروت شما را بابت سخن گفتن از این انسانهای تفالهشده به "قومگرایی و تجزیهطلبی" متهم میکنند؛ روشی برای حذف کاملِ بلوچ حتی در حدِ "دادههای زیستشناختی".
@Blackfishvoice
"امروزه تنزل آدم به یک زندگی برهنه، عملی از پیش انجام شده است و اکنون مبنای هویتی به شمار میآید که حکومت مرکزی، شهروندان خود را به آن تشخیص میدهد. در حالیکه فردِ تبعیدی به اردوگاه آشویتز دیگر نه نامی داشت و نه ملیتی و پس از آن فقط همان شمارهای بود که بر بازویش خالکوبی میکردند، شهروندان همان زمانه، گمشده در انبوهی بینام و نشان، در حالی که تا مقام جنایتکاران تنزل یافته بودند. با چیزی تعریف نمیشدند مگر دادههای زیستسنجیشان و در نهایت دیانای آنها. یعنی به وسیلهی نوعی سرنوشت کهن که یکسره مبهمتر و غیر قابل درکتر شده بود."
در ایران این "انسانِ تنزلیافته به زندگی برهنه" و بنیادا مطرود را در بلوچستان میتوان یافت. مطرودانی که سه-چهار سال پس از تولد ( آنهم رشد همراه با سوءتغذیه، کلیهی عوارضِ ناشی از آن و نیز تجربهی خشونت روزمره) به نیروی کار رایگان و ارزانقیمت تبدیل میشوند، بعضا از شناسنامه نیز محروماند، امکان ورود به چرخهی تحصیل ندارند و بسیاری از آنها در همان سنین کودکی در راه آب و نان کشته میشوند.
با اینوجود انسانهای نزدیک به مراکزِ توزیع ثروت شما را بابت سخن گفتن از این انسانهای تفالهشده به "قومگرایی و تجزیهطلبی" متهم میکنند؛ روشی برای حذف کاملِ بلوچ حتی در حدِ "دادههای زیستشناختی".
@Blackfishvoice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پلیس در سن انتونیو، ایالت تگزاس کامیونی رهاشده را با ۱۰۰ پناهجوی اهل آمریکای جنوبی یافته است که ۴۶ نفر از آنها در گرمای بالای ۴۰درجهای و ساعتها بدون آب جان باختهاند.
از حساب توئیتر نیما قدکپور
#پناهجویان #ناشهروندان
@Blackfishvoice
از حساب توئیتر نیما قدکپور
#پناهجویان #ناشهروندان
@Blackfishvoice
درست بعد از کودتای ۲۸ مرداد و قلع و قمع شدن چپ توسط دستگاه امنیتی حکومت پهلوی، ناصر مکارم شیرازی برای ابراز ارادتِ روحانیت به تصميماتِ همایونی، کتاب " فیلسوفنماها" را نوشت: کتابی یکسره بیپایه و هذیانی در تقبیح کمونيسم و ماتریالیسم.
کتاب ۳۰ مرتبه تجدید چاپ شد و در سال ۱۳۳۴ جایزهی سلطنتی بهترین کتاب سال را دریافت کرد.
شخص محمدرضا پهلوی، مکارم شیرازی را به حضور پذیرفت و از او قدردانی کرد.
" اعلیحضرت از آقای مکارم شیرازی سؤال فرمودند که شما از کجا به این فکر افتادید؟ آقای مکارم توضیح داد که از چندی به این طرف در حوزه علمیه قم عدهای از طلاب علوم به مطالعه در باب مکاتب فلسفی همت گماشته و بخصوص در اطراف مکتب ماتریالیسم که اساس مکتب کمونیسم میباشد مطالعه میکنند. این شد که تصمیم گرفتم مانع از این گرایش شوم. "
این سطح از ارتباط دو جانبه میان دربار و تشکیلات روحانیت تا واپسین روزهای سقوط حکومت پابرجا ماند. گرچه تاریخِ بهروایتِ جاعلینِ سلطنتطلب و اعضای #جنبش_نئونازی_ایرانی چیزی غیر از این را نشان میدهد!
@Blackfishvoice
کتاب ۳۰ مرتبه تجدید چاپ شد و در سال ۱۳۳۴ جایزهی سلطنتی بهترین کتاب سال را دریافت کرد.
شخص محمدرضا پهلوی، مکارم شیرازی را به حضور پذیرفت و از او قدردانی کرد.
" اعلیحضرت از آقای مکارم شیرازی سؤال فرمودند که شما از کجا به این فکر افتادید؟ آقای مکارم توضیح داد که از چندی به این طرف در حوزه علمیه قم عدهای از طلاب علوم به مطالعه در باب مکاتب فلسفی همت گماشته و بخصوص در اطراف مکتب ماتریالیسم که اساس مکتب کمونیسم میباشد مطالعه میکنند. این شد که تصمیم گرفتم مانع از این گرایش شوم. "
این سطح از ارتباط دو جانبه میان دربار و تشکیلات روحانیت تا واپسین روزهای سقوط حکومت پابرجا ماند. گرچه تاریخِ بهروایتِ جاعلینِ سلطنتطلب و اعضای #جنبش_نئونازی_ایرانی چیزی غیر از این را نشان میدهد!
@Blackfishvoice
به تصویر نگاه کنید! تنِ کودک و کیسهی زبالهاش هماندازهاند. پیش از آنکه قامتاش از کیسهاش بلند شود، تمام شد.
رحمت، کودکِ کارگر ۶ سالهای بود که در حین زبالهگردی در جادههای اطراف "روستای مهیار" از توابع شهرضا توسط یک خودروی عبوری زیر گرفته شد و جان باخت. تولد تا مرگ در حین کار، ۶ سال؛ تاریخِ یک محذوف.
کودکان کارگر زیرترین لایهی چرخهی استثمار هستند؛ در همین کشوری که برخی والدین در شمال شهر تهران برای فرزندانشان آپارتمانهای هزار متری میخرند تا مستقل و آزاد باشند، میلیونها کودکِ سلبِ کودکیشده در خیابانها، کارگاهها و مزارع تکهپاره میشوند تا رؤیای "کوچکسازی دولت" محقق گردد. دفاع از کودکان تحت هر شرایطی وظیفهی حکومتیست و شانه خالی کردن دولت از این مسئولیت بهمعنای حذف سیستماتیکِ "به درد نخورها"ست.
#طبقه_کارگر #فراتر_از_استثمار #کودکان_کار #کودک_کارگر #نان_آغشته_به_خون
@Blackfishvoice
رحمت، کودکِ کارگر ۶ سالهای بود که در حین زبالهگردی در جادههای اطراف "روستای مهیار" از توابع شهرضا توسط یک خودروی عبوری زیر گرفته شد و جان باخت. تولد تا مرگ در حین کار، ۶ سال؛ تاریخِ یک محذوف.
کودکان کارگر زیرترین لایهی چرخهی استثمار هستند؛ در همین کشوری که برخی والدین در شمال شهر تهران برای فرزندانشان آپارتمانهای هزار متری میخرند تا مستقل و آزاد باشند، میلیونها کودکِ سلبِ کودکیشده در خیابانها، کارگاهها و مزارع تکهپاره میشوند تا رؤیای "کوچکسازی دولت" محقق گردد. دفاع از کودکان تحت هر شرایطی وظیفهی حکومتیست و شانه خالی کردن دولت از این مسئولیت بهمعنای حذف سیستماتیکِ "به درد نخورها"ست.
#طبقه_کارگر #فراتر_از_استثمار #کودکان_کار #کودک_کارگر #نان_آغشته_به_خون
@Blackfishvoice
Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
امروز هشتم تیرماه سالگرد جاودانه شدن فرمانده کبیر فدایی حمید اشرف است. در دورانی که گفته میشد "عمر چریک شش ماه است" حمید اشرف طی ۶سال دستکم ده مرتبه محاصرهی ساواک را شکست؛ از جمله در حملات وسیع و همهجانبهی ساواک در روز ۲۶ اردیبهشت ۵۵ سه مرتبه در حالیکه گلولهای به پایاش اصابت کرده بود محاصرهها را شکست، ۸ مامور را از پا درآورد و با مصادرهی اتومبیل پلیس از مهلکه گریخت.
او خواب را از چشم کلیهی دستگاههای سرکوب حکومت ربوده بود تا جاییکه پرویز ثابتی ( مسئول رکنِ سوم ساواک و رئیسِ ساواکِ تهران ) اعتراف میکند که:
" پس از ضربههای مهلک ساواک به چریکهای فدایی خلق، بازداشت یا کشتن اشرف به مهمترین مسالهٔ ساواک تبدیل شده بود. شاه به شدت این موضوع را تعقیب میکرد.
در اهمیت نقش حمید اشرف، هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته میشدند، شاه میپرسید با "حمید اشرف" چه کردید؟"
( در دامگه حادثه، خاطرات پرویز ثابتی، ص ۲۴۸ )
در زمانهای که اسلامگرایان و حامیانِ خمینی با بودجههای حکومت پهلوی آزادانه سخنرانی میکردند، کرور کرور کتابهای تبلیغی اسلامی به انتشار میرسانند و از دست فرح پهلوی جوایز کتاب سال دریافت کرده و به دستبوسی عواملِ دربار میرفتند، نام اشرف به کابوس شخص محمدرضا پهلوی و فرماندهان سازمان امنیت تبدیل شد.
ساواک سرانجام در روز ۸ تیر ۵۵ "خانه تیمی مهرآباد جنوبی" را از زمین و آسمان آماج رگبار قرار داد و فرمانده اشرف و نه تن دیگر از چریکها پس از چهار ساعت مقاومت جاودانه شدند.
یاد قهرمانانِ راستینِ خلق که پس از دههها خار چشم اسلامیستها، سلطنتطلبان و لیبرالهای ایران هستند گرامی باد.
ﻭﯾﻨﺎﻥ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻓﮕﻨﺎﻧﻨﺪ،
ﺑﻪﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩﯼ ﺁﺗﺶﻫﺎ
ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ
ﺩﻭﺷﺎﺩﻭﺵِ ﻣﺮﮒ
ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶِ ﻣﺮﮒ...
برای شناخت بیشتر کتاب "حمید اشرف؛ آمیزهی سرود و فلز " را مطالعه کنید.
@Blackfishvoice
او خواب را از چشم کلیهی دستگاههای سرکوب حکومت ربوده بود تا جاییکه پرویز ثابتی ( مسئول رکنِ سوم ساواک و رئیسِ ساواکِ تهران ) اعتراف میکند که:
" پس از ضربههای مهلک ساواک به چریکهای فدایی خلق، بازداشت یا کشتن اشرف به مهمترین مسالهٔ ساواک تبدیل شده بود. شاه به شدت این موضوع را تعقیب میکرد.
در اهمیت نقش حمید اشرف، هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته میشدند، شاه میپرسید با "حمید اشرف" چه کردید؟"
( در دامگه حادثه، خاطرات پرویز ثابتی، ص ۲۴۸ )
در زمانهای که اسلامگرایان و حامیانِ خمینی با بودجههای حکومت پهلوی آزادانه سخنرانی میکردند، کرور کرور کتابهای تبلیغی اسلامی به انتشار میرسانند و از دست فرح پهلوی جوایز کتاب سال دریافت کرده و به دستبوسی عواملِ دربار میرفتند، نام اشرف به کابوس شخص محمدرضا پهلوی و فرماندهان سازمان امنیت تبدیل شد.
ساواک سرانجام در روز ۸ تیر ۵۵ "خانه تیمی مهرآباد جنوبی" را از زمین و آسمان آماج رگبار قرار داد و فرمانده اشرف و نه تن دیگر از چریکها پس از چهار ساعت مقاومت جاودانه شدند.
یاد قهرمانانِ راستینِ خلق که پس از دههها خار چشم اسلامیستها، سلطنتطلبان و لیبرالهای ایران هستند گرامی باد.
ﻭﯾﻨﺎﻥ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻓﮕﻨﺎﻧﻨﺪ،
ﺑﻪﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩﯼ ﺁﺗﺶﻫﺎ
ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ
ﺩﻭﺷﺎﺩﻭﺵِ ﻣﺮﮒ
ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶِ ﻣﺮﮒ...
برای شناخت بیشتر کتاب "حمید اشرف؛ آمیزهی سرود و فلز " را مطالعه کنید.
@Blackfishvoice
Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
حمید اشرف آمیزه سرود و فلز.pdf
1.2 MB
Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در گرامیداشت هشتم تیرماه و جانفشانانِ خانهی تیمی مهرآباد جنوبی،
حمید اشرف، محمدرضا یثربی، محمدحسین حقنواز، طاهره خرم، فاطمه حسینی، یوسف قانع خشکبیجاری، غلامرضا لایق مهربانی، عسگر حسینی ابرده، علیاکبر وزیری، محمدمهدی فوقانی و غلامعلی خراطپور
ویدئو کاریست از رفقای "یاد روز نامه "
@Blackfishvoice
حمید اشرف، محمدرضا یثربی، محمدحسین حقنواز، طاهره خرم، فاطمه حسینی، یوسف قانع خشکبیجاری، غلامرضا لایق مهربانی، عسگر حسینی ابرده، علیاکبر وزیری، محمدمهدی فوقانی و غلامعلی خراطپور
ویدئو کاریست از رفقای "یاد روز نامه "
@Blackfishvoice
صدای ماهی سیاه (BFV)
Photo
آنچه زهرِ این وحشیگری سیستماتیک و روزمره را دوچندان میکند، این تصور غالب بین مردان است که حجاب اجباری "مسألهی خاصِ زنان" است، بنابراین سرکوب و مقاومت در برابر این وحشیگری نیز به زنان مربوط میشود.
بدبختانه همین نگاهِ سخیف به حجاب اجباری از فردای پیروزی انقلاب بسیاری از گروههای سیاسیِ ترقیخواه را نیز به سکوت در برابر ضدانقلاب واداشت؛ امریکه به تلخترین وجهی در اعتراضات زنان علیه حجاب اجباری در سال ۵۸، سکوت سازمانهای سیاسی و در نهایت استیلای کاملِ ارتجاع انجامید؛ نگاهی که کماکان در میانِ بعضی از فسیلهای خود-مترقیپندار با ادبیاتِ نخنما و ابلهانهی "حجاب مسألهی زن کارگر نیست و خردهبورژوازیه" بازتولید میشود بیآنکه گوینده حتی یکبار به عمر خود زنانِ کارگرِ پیچیده شده در حجاب اجباری را کنار خط تولید و کورههای آجرپزی دیده باشد یا برای یک دقیقه تصور کند که زنِ مسافرکش با اعمال حجاب اجباری در گرمای تابستان چه میزان رنج بیشتری نسبت به همکاران مرد خود متحمل میشود. ( نگاههای جنسی و خشونت کلامی و جنسیتی روزمره جای خود دارد).
اجبار به پوشش بر حسبِ معیارهای حاکم شنیعترین شکل از اعمال سلطه برای انقیاد سوژهی اجتماعی است که اگر مقاومت روزمرهی زنان طی ۴۳ سال نبود، امروز حکومت به کمتر از پوشش مد نظر "دولت اسلامی شام و عراق" رضایت نمیداد.
بله! تعارف را کنار بگذاریم و صریح اعتراف کنیم که زنان تا به امروز در قبال اعمال سلطهی حاکم بر بدنشان تنها بودهاند و همدلترینِ مردان با مبارزات زنان نیز نمیتوانند درک صحیحی از مقاومت هر روزه و مرارتهای آنها برای احقاق جایگاه خود به عنوان شهروند، حاصل کنند.
حال کار به جایی رسیده است که برای رانندهی تاکسی و رستوراندار نیز قبض جریمه یا اخطار پلمپ صادر میشود. اینجا حکومت به همان مردانی که حجاب اجباری را مسألهی خاص زنان تلقی کردهاند با صراحت میگوید: حالا وقت همکاری ایجابی در کنترل زنان است. همکاری نکنید جریمه میشوید.
مردان چه میکنند؟ بهجای آنکه به حاکم معترض شوند به زنان امر میکنند: "حجابت را رعایت کن و ما را از نان خوردن نینداز."
بدین شکل است که مردِ داستانِ ما که طی چهار دهه در قبالِ سرکوب زنان به سکوت رضایت داده بود به ناگاه به سربازِ دستگاه ایدئولوژیکِ ارتجاع تبدیل میشود و زنِ بیحجاب را با همان منطقِ حاکمِ بزرگ، "دشمن" خود میانگارد.
@Blackfishvoice
بدبختانه همین نگاهِ سخیف به حجاب اجباری از فردای پیروزی انقلاب بسیاری از گروههای سیاسیِ ترقیخواه را نیز به سکوت در برابر ضدانقلاب واداشت؛ امریکه به تلخترین وجهی در اعتراضات زنان علیه حجاب اجباری در سال ۵۸، سکوت سازمانهای سیاسی و در نهایت استیلای کاملِ ارتجاع انجامید؛ نگاهی که کماکان در میانِ بعضی از فسیلهای خود-مترقیپندار با ادبیاتِ نخنما و ابلهانهی "حجاب مسألهی زن کارگر نیست و خردهبورژوازیه" بازتولید میشود بیآنکه گوینده حتی یکبار به عمر خود زنانِ کارگرِ پیچیده شده در حجاب اجباری را کنار خط تولید و کورههای آجرپزی دیده باشد یا برای یک دقیقه تصور کند که زنِ مسافرکش با اعمال حجاب اجباری در گرمای تابستان چه میزان رنج بیشتری نسبت به همکاران مرد خود متحمل میشود. ( نگاههای جنسی و خشونت کلامی و جنسیتی روزمره جای خود دارد).
اجبار به پوشش بر حسبِ معیارهای حاکم شنیعترین شکل از اعمال سلطه برای انقیاد سوژهی اجتماعی است که اگر مقاومت روزمرهی زنان طی ۴۳ سال نبود، امروز حکومت به کمتر از پوشش مد نظر "دولت اسلامی شام و عراق" رضایت نمیداد.
بله! تعارف را کنار بگذاریم و صریح اعتراف کنیم که زنان تا به امروز در قبال اعمال سلطهی حاکم بر بدنشان تنها بودهاند و همدلترینِ مردان با مبارزات زنان نیز نمیتوانند درک صحیحی از مقاومت هر روزه و مرارتهای آنها برای احقاق جایگاه خود به عنوان شهروند، حاصل کنند.
حال کار به جایی رسیده است که برای رانندهی تاکسی و رستوراندار نیز قبض جریمه یا اخطار پلمپ صادر میشود. اینجا حکومت به همان مردانی که حجاب اجباری را مسألهی خاص زنان تلقی کردهاند با صراحت میگوید: حالا وقت همکاری ایجابی در کنترل زنان است. همکاری نکنید جریمه میشوید.
مردان چه میکنند؟ بهجای آنکه به حاکم معترض شوند به زنان امر میکنند: "حجابت را رعایت کن و ما را از نان خوردن نینداز."
بدین شکل است که مردِ داستانِ ما که طی چهار دهه در قبالِ سرکوب زنان به سکوت رضایت داده بود به ناگاه به سربازِ دستگاه ایدئولوژیکِ ارتجاع تبدیل میشود و زنِ بیحجاب را با همان منطقِ حاکمِ بزرگ، "دشمن" خود میانگارد.
@Blackfishvoice
#رضا_شهابی در هفدمین روز اعتصاب غذا به سر میبرد. "جرم" شهابی مبارزه برای احقاق حقوق کارگران است. شهابی و شهابیها نه برای منافع شخصی بلکه خاطر همهی ستمدیدگان هزینه میدهند. کمترین کاری که میتوانیم انجام دهیم ممانعت از سرکوب آنها در سکوت است.
@Blackfishvoice
@Blackfishvoice
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی: در پانزدهمین سال حبس، ۷۹۰ روز از جابهجایی #زینب_جلالیان (از زندان خوی به زندانهای دیزلآباد کرمانشاه، قرچک ورامین، بهداری اوین، زندان مرکزی کرمان و حالا زندان یزد) میگذرد.
زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، در آخرین پروندهسازی امنیتی علیه خود، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ از زندان مرکزی خوی، عازم پنج زندان شد و حالا ۷۹۰ روز از جابهجایی شکنجهآور او در زندانهای ایران میگذرد.
زینب جلالیان تمامی ۱۵ سال گذشته را بدون دریافت حتی یک روز حق مرخصی، از حق درمانِ ناراحتیهای قلب، معده و روده، عمل ضروری چشم و حق مرخصی و برخورداری از تجدیدنظر در حکم قضایی حبس ابد نیز محروم بوده و به مجموع سرکوبها و شکنجهها علیه وی، پروندهسازیهای جدید امنیتی نیز اضافه شده است.
⚪️ زینب جلالیان، کوه استواری است که برشماری ظلم و تبعیض علیه او، ایستادگی و مقاومتش را نیز برجستهتر خواهد کرد.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، در آخرین پروندهسازی امنیتی علیه خود، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ از زندان مرکزی خوی، عازم پنج زندان شد و حالا ۷۹۰ روز از جابهجایی شکنجهآور او در زندانهای ایران میگذرد.
زینب جلالیان تمامی ۱۵ سال گذشته را بدون دریافت حتی یک روز حق مرخصی، از حق درمانِ ناراحتیهای قلب، معده و روده، عمل ضروری چشم و حق مرخصی و برخورداری از تجدیدنظر در حکم قضایی حبس ابد نیز محروم بوده و به مجموع سرکوبها و شکنجهها علیه وی، پروندهسازیهای جدید امنیتی نیز اضافه شده است.
⚪️ زینب جلالیان، کوه استواری است که برشماری ظلم و تبعیض علیه او، ایستادگی و مقاومتش را نیز برجستهتر خواهد کرد.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani