اولویت بندی
هر کسی در هر جایگاه فردی و اجتماعی برای اینکه بتواند به وظایف خود به درستی رسیدگی کند باید در کارهایش نظم داشته باشد. این نظم زمانی ایجاد میشود که کارها و وظایف اولویت بندی شوند. اما به نظر شما اولویت بندی یعنی چه؟
الویت بندی یعنی چه؟
از نظر من به مرتب کردن کارها از شماره ۱ تا n به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها اولویتبندی گفته میشود. شاید شما با ماتریس آیزنهاور که با نامهای ماتریس اهمیت و فوریت یا ماتریس استیون کاوی نیز شناخته می شود آشنا باشید. بر طبق این ماتریس شما باید کارها و وظایف تان بر طبق دو فاکتور اهمیت و فوریت دسته بندی کرده و سپس به انجام آن ها بپردازید. شکل بالا به درک بهتر این مطلب به شما کمک میکند.
برای اینکه بتوانید با مفهوم عملی اولویتبندی بهتر آشنا شوید راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد می کنیم؛
* کارهای تان را دسته بندی کنید: چند دسته بندی که با آنها سر و کار دارید را ایجاد کنید. مثلاً دسته کسب و کار، دسته فعالیتهای شخصی، دسته مطالعه، دسته خانواده، دسته ورزشی و غیره. در هر کدام از این دسته بندی ها، فعالیت های مربوط به آن را به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها بنویسید. می توانید در ابتدا کل فعالیت های آن دسته را بنویسید و سپس آنها را طبق دو فاکتور بالا اولویتبندی کرده تا نظم بیشتری به خود بگیرند.
* تهیه یک چارچوب زمانی: در همه مراحل دو فاکتور اصلی و مهم اهمیت و فوریت را باید لحاظ کنید و بر طبق این دو فاکتور زمان های مناسب را به آنها اختصاص دهید. کارهای پر اهمیت را برای زمانهایی از روز که انرژی بیشتری دارید بگذارید و در زمان هایی که ممکن است خسته یا کم انرژی باشید کارهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را انجام دهید. خودتان را موظف به انجام کارها در زمانهای برنامهریزی شده کنید.
استثنا
ممکن است شرایطی پیش بیاید که از قبل برای آن برنامهریزی نکرده بودید و به بیانی یک اتفاق پیشبینی نشده رخ دهد که مقداری از زمان شما را که به کار خاصی اختصاص داده بودید به خود مشغول کند. این گونه شرایط جزء استثنائات هستند. در این موارد خاص مجدداً طبق ماتریس آیزنهاور برای ادامه روز خود اولویت بندی کنید و سعی کنید کارهایی را حذف کنید یا به تعویق بیندازید که از اهمیت و فوریت کمتری برخوردارند. اما به صورت کلی در صورتی که توان کنترل شرایط را دارید اجازه ندهید که هیچ عاملی مانع انجام کارهای شما طبق برنامهریزی قبلی و اولویتبندی تان شود.
پیشنهاد
در راستای این مقاله ما يك كتاب را به شما پيشنهاد ميكنيم. در صورتی که شما از جمله کسانی هستید که اولویت بندی برایتان سخت است و یا در عملی کردن آن دچار مشکل میشوید و قصد دارید تا این مشکل را از طریق کسب آگاهی بیشتر رفع کنید ما به شما کتاب اصل گرایی نوشته گرک مک کيون را معرفی میکنیم. در این کتاب شما می آموزید که چه چیزی را در اولویت قرار داده و موارد مهم را فدای حاشیه ها نسازید.
#اولویت_بندی
هر کسی در هر جایگاه فردی و اجتماعی برای اینکه بتواند به وظایف خود به درستی رسیدگی کند باید در کارهایش نظم داشته باشد. این نظم زمانی ایجاد میشود که کارها و وظایف اولویت بندی شوند. اما به نظر شما اولویت بندی یعنی چه؟
الویت بندی یعنی چه؟
از نظر من به مرتب کردن کارها از شماره ۱ تا n به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها اولویتبندی گفته میشود. شاید شما با ماتریس آیزنهاور که با نامهای ماتریس اهمیت و فوریت یا ماتریس استیون کاوی نیز شناخته می شود آشنا باشید. بر طبق این ماتریس شما باید کارها و وظایف تان بر طبق دو فاکتور اهمیت و فوریت دسته بندی کرده و سپس به انجام آن ها بپردازید. شکل بالا به درک بهتر این مطلب به شما کمک میکند.
برای اینکه بتوانید با مفهوم عملی اولویتبندی بهتر آشنا شوید راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد می کنیم؛
* کارهای تان را دسته بندی کنید: چند دسته بندی که با آنها سر و کار دارید را ایجاد کنید. مثلاً دسته کسب و کار، دسته فعالیتهای شخصی، دسته مطالعه، دسته خانواده، دسته ورزشی و غیره. در هر کدام از این دسته بندی ها، فعالیت های مربوط به آن را به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها بنویسید. می توانید در ابتدا کل فعالیت های آن دسته را بنویسید و سپس آنها را طبق دو فاکتور بالا اولویتبندی کرده تا نظم بیشتری به خود بگیرند.
* تهیه یک چارچوب زمانی: در همه مراحل دو فاکتور اصلی و مهم اهمیت و فوریت را باید لحاظ کنید و بر طبق این دو فاکتور زمان های مناسب را به آنها اختصاص دهید. کارهای پر اهمیت را برای زمانهایی از روز که انرژی بیشتری دارید بگذارید و در زمان هایی که ممکن است خسته یا کم انرژی باشید کارهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را انجام دهید. خودتان را موظف به انجام کارها در زمانهای برنامهریزی شده کنید.
استثنا
ممکن است شرایطی پیش بیاید که از قبل برای آن برنامهریزی نکرده بودید و به بیانی یک اتفاق پیشبینی نشده رخ دهد که مقداری از زمان شما را که به کار خاصی اختصاص داده بودید به خود مشغول کند. این گونه شرایط جزء استثنائات هستند. در این موارد خاص مجدداً طبق ماتریس آیزنهاور برای ادامه روز خود اولویت بندی کنید و سعی کنید کارهایی را حذف کنید یا به تعویق بیندازید که از اهمیت و فوریت کمتری برخوردارند. اما به صورت کلی در صورتی که توان کنترل شرایط را دارید اجازه ندهید که هیچ عاملی مانع انجام کارهای شما طبق برنامهریزی قبلی و اولویتبندی تان شود.
پیشنهاد
در راستای این مقاله ما يك كتاب را به شما پيشنهاد ميكنيم. در صورتی که شما از جمله کسانی هستید که اولویت بندی برایتان سخت است و یا در عملی کردن آن دچار مشکل میشوید و قصد دارید تا این مشکل را از طریق کسب آگاهی بیشتر رفع کنید ما به شما کتاب اصل گرایی نوشته گرک مک کيون را معرفی میکنیم. در این کتاب شما می آموزید که چه چیزی را در اولویت قرار داده و موارد مهم را فدای حاشیه ها نسازید.
#اولویت_بندی
آیا ذهن خزنده را میشناسید؟
ذهن خزنده به قسمتی از مغز گفته میشود که در خزندگان و انسانها بخش مشترکی به حساب می آید و وظیفه اصلی آن حفظ بقا است. فعالیت های ناخودآگاه، تولیدمثل، قدرت فیزیکی و حفظ قوانین گذشته از جمله فعالیت هایی است که در این قسمت از مغز صورت میگیرد. با توجه به این مقدمه کوتاهی که گفته شد میتوان فهمید که زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داریم اما در قدم اول برایمان بسیار سخت و دشوار است و به صورت ناخودآگاه برای انجام آن مقاومت میکنیم، پای ذهن خزنده ما در میان است. چراکه بر طبق وظیفه خود هر عامل جدیدی را که برایش ناشناخته باشد، برای بقای خود یک تهدید به حساب آورده و با آن مقابله میکند.
بعنوان مثال اگر شما بخواهید عادت کتابخوانی را در خود به وجود بیاورید، ذهن خزنده شما در روزهای اول مقاومت میکند. اما شما برای نهادینه کردن این عادت باید طبق دستورات ذهن میانی و متفکر خود عمل کرده و به رفتارجدید خود که در اینجا کتابخوانی است در روزهای آتی ادامه دهید. بعد از گذشت چند روز که ذهن خزنده متوجه شد رفتار جدید یک رفتار تهدید کننده برایش به حساب نمی آید و بقای آن را به خطر نمی اندازد، کم کم به آن خو گرفته و دیگر در مقابل آن مقاومت نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عادت ها فقط در ابتدا سخت هستند و بعد از گذشت مدتی دیگر به یک عادت تبدیل شده و انجام آنها برای ما آسان است.
#ذهن_خزنده
ذهن خزنده به قسمتی از مغز گفته میشود که در خزندگان و انسانها بخش مشترکی به حساب می آید و وظیفه اصلی آن حفظ بقا است. فعالیت های ناخودآگاه، تولیدمثل، قدرت فیزیکی و حفظ قوانین گذشته از جمله فعالیت هایی است که در این قسمت از مغز صورت میگیرد. با توجه به این مقدمه کوتاهی که گفته شد میتوان فهمید که زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داریم اما در قدم اول برایمان بسیار سخت و دشوار است و به صورت ناخودآگاه برای انجام آن مقاومت میکنیم، پای ذهن خزنده ما در میان است. چراکه بر طبق وظیفه خود هر عامل جدیدی را که برایش ناشناخته باشد، برای بقای خود یک تهدید به حساب آورده و با آن مقابله میکند.
بعنوان مثال اگر شما بخواهید عادت کتابخوانی را در خود به وجود بیاورید، ذهن خزنده شما در روزهای اول مقاومت میکند. اما شما برای نهادینه کردن این عادت باید طبق دستورات ذهن میانی و متفکر خود عمل کرده و به رفتارجدید خود که در اینجا کتابخوانی است در روزهای آتی ادامه دهید. بعد از گذشت چند روز که ذهن خزنده متوجه شد رفتار جدید یک رفتار تهدید کننده برایش به حساب نمی آید و بقای آن را به خطر نمی اندازد، کم کم به آن خو گرفته و دیگر در مقابل آن مقاومت نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عادت ها فقط در ابتدا سخت هستند و بعد از گذشت مدتی دیگر به یک عادت تبدیل شده و انجام آنها برای ما آسان است.
#ذهن_خزنده
مسولیت پذیری
همه ما به واسطه نقش هایی که در زندگی خود می پذیریم مسئولیتهایی را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متوجه حال خود می کنیم. در اینجا زمانی که از مسئولیت سخن گفته میشود دیگر بحث علاقه ما در میان نیست. چرا که زمانی که مسئولیتی بر عهده ما است دیگر هیچ توجیهی برای انجام ندادن آن وجود ندارد و همه بهانه ها و توضیحات مربوط به قبل از پذیرش مسئولیت می باشد.
مسئولیت پذیری یعنی چه؟
ما به عنوان فرزند، همسر، کارفرما، کارمند، همکار، شهروند، دوست و غیره مسئولیتهایی را برعهده داریم که با گرفتن این نقش ها، موظف به عمل متعهدانه به این مسئولیت ها هستیم.
در حقیقت تعریف مسئولیت پذيري نیز چیزی جز انجام متعهدانه وظایف به نحو احسن نیست.
مسئولیت در نقشهای مختلف
زمانی که شما به عنوان همسر یا پدر نقش می پذیرید و همزمان در محل کارتان به عنوان یک مدیر فروش مشغول به کار هستید، اتفاقات محل کار یا مشغله کاری نمیتواند توجیه خوبی برای عدم مسئولیتپذیری شما در انجام وظایف همسری یا پدری باشد. همسر و فرزند شما مسئول اتفاقات محیط کار شما نیستند. این شما هستید که باید این نقشها و مسئولیتهای مربوط به آنها را تفکیک کرده و هر یک از مسئولیتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.
اگر شما بخواهید که صفت مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنید و خودتان را یک فرد مسئولیت پذیر بدانید باید نکاتی را رعایت کنید ما در اینجا به چند نکته برای مسئولیت پذیری بیشتر اشاره میکنیم؛
1. منظم باشید؛ همه کارهایتان را از قبل برنامه ریزی کنید و سعی کنید طبق برنامه پیش بروید. در این صورت شما زمان کافی برای انجام تمام مسئولیتهای خود خواهید داشت.
2. متعهد باشید؛ خود را ملزم و موظف به انجام مسئولیت خود به بهترین نحو ممکن بدانید. اجازه ندهید هیچ عاملی مانع از انجام مسئولیت شما شود.
3. بهانه نیاورید؛ اگر شما مسئول انجام کاری هستید؛ یعنی تنها و فقط شما مسئول انجام شدن یا نشدن آن درست در سر زمان معین و به نحو احسن هستید. اگر برای توجیه عدم مسئولیتپذیری خود به بهانههای مختلف متوسل می شوید این را بدانید که ممکن است افراد در ظاهر بهانه های شما را بپذیرند اما در حقیقت نزد خود شما را فردی مسئولیت ناپذیر میدانند.
4. اگر ميدانید که از انجام کاری بر نمی آید آن را نپذیرید؛ گاهی مسئولیت هایی بر عهده ما گذاشته میشود و ما آنها را میپذیریم که از همان ابتدا میدانیم که بنابر دلایلی از انجام آن ها بر نخواهیم آمد. بهتر است در این گونه مواقع به صورت کاملا محترمانه و مودبانه از پذیرفتن آن مسئولیت اجتناب کرده تا بعداً با برچسب مسئولیت ناپذیر شناخته نشویم.
در نهایت تمام تلاش خود را به کار ببرید تا اگر مسئولیتی را پذیرفتید به بهترین شکل ممکن همانگونه که از شما انتظار دارند و خودتان از خودتان انتظار دارید انجام دهید. مسئولیت پذیری شما را به آدمی قابل اعتماد تبدیل میکند و این را بدانید که همیشه عدم مسئولیتپذیری عواقبی دارد که خوشایند نیست و ممکن است زحمات چندین ساله شما را بر باد دهد.
#مسولیت_پذیری
همه ما به واسطه نقش هایی که در زندگی خود می پذیریم مسئولیتهایی را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متوجه حال خود می کنیم. در اینجا زمانی که از مسئولیت سخن گفته میشود دیگر بحث علاقه ما در میان نیست. چرا که زمانی که مسئولیتی بر عهده ما است دیگر هیچ توجیهی برای انجام ندادن آن وجود ندارد و همه بهانه ها و توضیحات مربوط به قبل از پذیرش مسئولیت می باشد.
مسئولیت پذیری یعنی چه؟
ما به عنوان فرزند، همسر، کارفرما، کارمند، همکار، شهروند، دوست و غیره مسئولیتهایی را برعهده داریم که با گرفتن این نقش ها، موظف به عمل متعهدانه به این مسئولیت ها هستیم.
در حقیقت تعریف مسئولیت پذيري نیز چیزی جز انجام متعهدانه وظایف به نحو احسن نیست.
مسئولیت در نقشهای مختلف
زمانی که شما به عنوان همسر یا پدر نقش می پذیرید و همزمان در محل کارتان به عنوان یک مدیر فروش مشغول به کار هستید، اتفاقات محل کار یا مشغله کاری نمیتواند توجیه خوبی برای عدم مسئولیتپذیری شما در انجام وظایف همسری یا پدری باشد. همسر و فرزند شما مسئول اتفاقات محیط کار شما نیستند. این شما هستید که باید این نقشها و مسئولیتهای مربوط به آنها را تفکیک کرده و هر یک از مسئولیتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.
اگر شما بخواهید که صفت مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنید و خودتان را یک فرد مسئولیت پذیر بدانید باید نکاتی را رعایت کنید ما در اینجا به چند نکته برای مسئولیت پذیری بیشتر اشاره میکنیم؛
1. منظم باشید؛ همه کارهایتان را از قبل برنامه ریزی کنید و سعی کنید طبق برنامه پیش بروید. در این صورت شما زمان کافی برای انجام تمام مسئولیتهای خود خواهید داشت.
2. متعهد باشید؛ خود را ملزم و موظف به انجام مسئولیت خود به بهترین نحو ممکن بدانید. اجازه ندهید هیچ عاملی مانع از انجام مسئولیت شما شود.
3. بهانه نیاورید؛ اگر شما مسئول انجام کاری هستید؛ یعنی تنها و فقط شما مسئول انجام شدن یا نشدن آن درست در سر زمان معین و به نحو احسن هستید. اگر برای توجیه عدم مسئولیتپذیری خود به بهانههای مختلف متوسل می شوید این را بدانید که ممکن است افراد در ظاهر بهانه های شما را بپذیرند اما در حقیقت نزد خود شما را فردی مسئولیت ناپذیر میدانند.
4. اگر ميدانید که از انجام کاری بر نمی آید آن را نپذیرید؛ گاهی مسئولیت هایی بر عهده ما گذاشته میشود و ما آنها را میپذیریم که از همان ابتدا میدانیم که بنابر دلایلی از انجام آن ها بر نخواهیم آمد. بهتر است در این گونه مواقع به صورت کاملا محترمانه و مودبانه از پذیرفتن آن مسئولیت اجتناب کرده تا بعداً با برچسب مسئولیت ناپذیر شناخته نشویم.
در نهایت تمام تلاش خود را به کار ببرید تا اگر مسئولیتی را پذیرفتید به بهترین شکل ممکن همانگونه که از شما انتظار دارند و خودتان از خودتان انتظار دارید انجام دهید. مسئولیت پذیری شما را به آدمی قابل اعتماد تبدیل میکند و این را بدانید که همیشه عدم مسئولیتپذیری عواقبی دارد که خوشایند نیست و ممکن است زحمات چندین ساله شما را بر باد دهد.
#مسولیت_پذیری
دوام در بحران
گاه شرایطی به وجود میآید که برای کسب و کارها و مشاغل، گذران روزها را بسیار سخت می کند. به زبان ساده به این شرایط پیش بینی نشده که باعث کم رونق شدن کسب و کارها و در پی آن، تعدیل نیرو، کم شدن درآمد و دهها مشکل دیگر می شود بحران گفته می شود. از آنجا که عموماً بحرانها پیشبینی نشده هستند و عواقبی که بحران های پیش بینی نشده به وجود میآورند به مراتب بیشتر و عمیق تر از بحران هایی است که احتمال وقوع آنها را می دادهایم، دانستن دستورالعمل های مواجهه با بروز آن ها و دوام آوردن در آن شرایط نیز اهمیت ویژه ای می یابد. اگر برای یک سازمان بحران اتفاق بیفتد خبر بد این است که به تمام آن اعضا آسیب وارد میشود و تمام آن از اعضا آسیب وارد می شود و هر کس به سهم خود متوجه این عواقب خواهد بود. پس مهم است که تمام افراد سازمان ابتدا از بروز بحران جلوگیری کنند و یا در هنگام وقوع بحران های پیش بینی نشده آمادگی و توانایی رویارویی با آن را داشته باشند. اگرچه بروز بحران در ابتدا باعث ترس، تضعیف روحیه و هجوم افکار منفی می گردد، اما مدیریت کردن بحران و برخورد صحیح در این شرایط است که سرنوشت سازمان را تعیین کرده و باعث بقا یا انحلال آن می شود.
بحرانی که اخیراً همه مردم دنیا با آن درگیر شده و هر شخص حقیقی یا حقوقی کم یا زیاد از آن آسیب دید پیدایش ویروس کرونا بود. داروین در نظریه انتخاب طبیعی بیان می دارد که طبیعت به صورت خودکار تنها به قدرتمندان اجازه بقا و حیات را خواهد داد و ضعیف ها را حذف خواهد کرد. مصداق بارز این نظریه را در زمان پیدایش این ویروس شاهد بودیم. كسب و کارهای بی بنیان و ضعیف بسیاری به خاطر این ویروس از بین رفتند و به دنبال آن افراد و خانوادههای زیادی نیز از جهت مالی آسیب دیدند. ناگفته نماند که اکثر کسب و کارهای بزرگ نیز از گزند این ویروس در امان نماندند. اما آنچه که اهمیت داشت مدیریت صاحبان کسب و کارهای بزرگ بود که توانست آنها را نجات داده و از این منجلاب برهاند. در حقیقت انتخاب طبیعی داروین عینیت یافت. ویروس کرونا تنها بحران پیش بینی نشده ای نبوده و نخواهد بود که برای ما اتفاق افتاده است و یا خواهد افتاد. ممکن است دهها بحران این چنینی دیگر و حتی سخت تر نیز به وقوع بپیوندد و در این شرایط تنها دانش و مدیریت ماست که ضامن دوام کسب و کارمان در بحران خواهد بود.
#دوام_در_بحران
گاه شرایطی به وجود میآید که برای کسب و کارها و مشاغل، گذران روزها را بسیار سخت می کند. به زبان ساده به این شرایط پیش بینی نشده که باعث کم رونق شدن کسب و کارها و در پی آن، تعدیل نیرو، کم شدن درآمد و دهها مشکل دیگر می شود بحران گفته می شود. از آنجا که عموماً بحرانها پیشبینی نشده هستند و عواقبی که بحران های پیش بینی نشده به وجود میآورند به مراتب بیشتر و عمیق تر از بحران هایی است که احتمال وقوع آنها را می دادهایم، دانستن دستورالعمل های مواجهه با بروز آن ها و دوام آوردن در آن شرایط نیز اهمیت ویژه ای می یابد. اگر برای یک سازمان بحران اتفاق بیفتد خبر بد این است که به تمام آن اعضا آسیب وارد میشود و تمام آن از اعضا آسیب وارد می شود و هر کس به سهم خود متوجه این عواقب خواهد بود. پس مهم است که تمام افراد سازمان ابتدا از بروز بحران جلوگیری کنند و یا در هنگام وقوع بحران های پیش بینی نشده آمادگی و توانایی رویارویی با آن را داشته باشند. اگرچه بروز بحران در ابتدا باعث ترس، تضعیف روحیه و هجوم افکار منفی می گردد، اما مدیریت کردن بحران و برخورد صحیح در این شرایط است که سرنوشت سازمان را تعیین کرده و باعث بقا یا انحلال آن می شود.
بحرانی که اخیراً همه مردم دنیا با آن درگیر شده و هر شخص حقیقی یا حقوقی کم یا زیاد از آن آسیب دید پیدایش ویروس کرونا بود. داروین در نظریه انتخاب طبیعی بیان می دارد که طبیعت به صورت خودکار تنها به قدرتمندان اجازه بقا و حیات را خواهد داد و ضعیف ها را حذف خواهد کرد. مصداق بارز این نظریه را در زمان پیدایش این ویروس شاهد بودیم. كسب و کارهای بی بنیان و ضعیف بسیاری به خاطر این ویروس از بین رفتند و به دنبال آن افراد و خانوادههای زیادی نیز از جهت مالی آسیب دیدند. ناگفته نماند که اکثر کسب و کارهای بزرگ نیز از گزند این ویروس در امان نماندند. اما آنچه که اهمیت داشت مدیریت صاحبان کسب و کارهای بزرگ بود که توانست آنها را نجات داده و از این منجلاب برهاند. در حقیقت انتخاب طبیعی داروین عینیت یافت. ویروس کرونا تنها بحران پیش بینی نشده ای نبوده و نخواهد بود که برای ما اتفاق افتاده است و یا خواهد افتاد. ممکن است دهها بحران این چنینی دیگر و حتی سخت تر نیز به وقوع بپیوندد و در این شرایط تنها دانش و مدیریت ماست که ضامن دوام کسب و کارمان در بحران خواهد بود.
#دوام_در_بحران
در اینجا ما به چند نکته برای دوام کسب و کارها در شرایط بروز بحران اشاره می کنیم؛
1. داشتن زیرساختهای صحیح؛ قبل از وقوع بحران در صورتی که برند شما برند خوشنامي باشد و محصولاتی که ارائه می کنید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، کادر فروش و بازاریابی حرفهای داشته باشید، بازارهای هدف تان را درست شناسایی کرده باشید و قیمتگذاری منصفانه ای داشته باشید، مطمئن باشید که مشتری های خود را حتی در زمانهای بحران اقتصادی خواهید داشت و کمتر از دیگران از این شرایط آسیب خواهید دید و شانس شما برای عبور سالم از بحران بالا خواهد بود.
2. کاهش قیمت در صورت امکان؛ اگر شرایط به شما اجازه کاهش قیمت و کمتر کردن سود را میدهد پیشنهاد میکنیم در شرایطی که کسب و کارتان دچار بحران شده حتماً این کار را انجام دهید. با این کار علاوه بر حفظ مشتریان قبلی خود، گروه جدیدی از مشتریان را جذب خواهید کرد. می توانید این کاهش را در قالب جشنواره ها و تخفیفات ارائه دهید.
3. پرداخت های شرایطی؛ اگر امکان خرید مواد اولیه شرایطی برای تان فراهم است فروش به صورت شرایطی را نیز در برنامه خود قرار دهید. مردم این روزها تمایل بیشتری برای خریدهای اقساطی نشان میدهند و این میتواند تاثیر خوبی در میزان فروشتان داشته باشد.
4. ارائه خدمات جانبی؛ اگر شما یک تولید کننده هستید میتوانید خدمات مربوط به محصولتان را نیز خودتان ارائه دهید. امروزه ارسال های رایگان و خدمات پس از فروش از جمله خدمات رایجی هستند که توسط خود تولید کننده ها ارائه می گردند.
5. وفاداری به کارمندان؛ در شرایط سخت و بحرانی از اولین راهکارهایی که به ذهن هر کارفرمایی می رسد تعدیل نیرو می باشد. اما گزینه های دیگری نیز وجود دارند. شما می توانید ساعات کاری کارمندان تان را کم کنید تا هنگام پرداخت حقوق هزینه کمتری را متحمل شوید. یا می توانید آنها را به جای اخراج کردن به مرخصی بفرستید. قطعاً اگر شما وفاداری خود به کارمندانتان را ثابت کنید آنها نیز در روزهای سخت حامی و وفادار شما خواهند بود.
6. تبلیغات؛ درست است که میگوییم در شرایط بحرانی باید از هزینه های اضافی و جانبی کاسته شود اما پیشنهاد می کنیم که آخرین بودجه ای که قطع میکنید بودجه تبلیغات باشد. تبلیغات را درست و حساب شده انجام دهید تا حتی در شرایط بحرانی نیز تاثیرات شگفت انگیزش را ببینید.
به صورت کلی شرط دوام در بحران، انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خود با شرایطی است که برخلاف میل ما به وجود آمده است. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما جزئی از هویت شماست که باید برای بقای آن متحمل هزینه هایی شده و بجنگید.
#دوام_در_بحران
1. داشتن زیرساختهای صحیح؛ قبل از وقوع بحران در صورتی که برند شما برند خوشنامي باشد و محصولاتی که ارائه می کنید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، کادر فروش و بازاریابی حرفهای داشته باشید، بازارهای هدف تان را درست شناسایی کرده باشید و قیمتگذاری منصفانه ای داشته باشید، مطمئن باشید که مشتری های خود را حتی در زمانهای بحران اقتصادی خواهید داشت و کمتر از دیگران از این شرایط آسیب خواهید دید و شانس شما برای عبور سالم از بحران بالا خواهد بود.
2. کاهش قیمت در صورت امکان؛ اگر شرایط به شما اجازه کاهش قیمت و کمتر کردن سود را میدهد پیشنهاد میکنیم در شرایطی که کسب و کارتان دچار بحران شده حتماً این کار را انجام دهید. با این کار علاوه بر حفظ مشتریان قبلی خود، گروه جدیدی از مشتریان را جذب خواهید کرد. می توانید این کاهش را در قالب جشنواره ها و تخفیفات ارائه دهید.
3. پرداخت های شرایطی؛ اگر امکان خرید مواد اولیه شرایطی برای تان فراهم است فروش به صورت شرایطی را نیز در برنامه خود قرار دهید. مردم این روزها تمایل بیشتری برای خریدهای اقساطی نشان میدهند و این میتواند تاثیر خوبی در میزان فروشتان داشته باشد.
4. ارائه خدمات جانبی؛ اگر شما یک تولید کننده هستید میتوانید خدمات مربوط به محصولتان را نیز خودتان ارائه دهید. امروزه ارسال های رایگان و خدمات پس از فروش از جمله خدمات رایجی هستند که توسط خود تولید کننده ها ارائه می گردند.
5. وفاداری به کارمندان؛ در شرایط سخت و بحرانی از اولین راهکارهایی که به ذهن هر کارفرمایی می رسد تعدیل نیرو می باشد. اما گزینه های دیگری نیز وجود دارند. شما می توانید ساعات کاری کارمندان تان را کم کنید تا هنگام پرداخت حقوق هزینه کمتری را متحمل شوید. یا می توانید آنها را به جای اخراج کردن به مرخصی بفرستید. قطعاً اگر شما وفاداری خود به کارمندانتان را ثابت کنید آنها نیز در روزهای سخت حامی و وفادار شما خواهند بود.
6. تبلیغات؛ درست است که میگوییم در شرایط بحرانی باید از هزینه های اضافی و جانبی کاسته شود اما پیشنهاد می کنیم که آخرین بودجه ای که قطع میکنید بودجه تبلیغات باشد. تبلیغات را درست و حساب شده انجام دهید تا حتی در شرایط بحرانی نیز تاثیرات شگفت انگیزش را ببینید.
به صورت کلی شرط دوام در بحران، انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خود با شرایطی است که برخلاف میل ما به وجود آمده است. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما جزئی از هویت شماست که باید برای بقای آن متحمل هزینه هایی شده و بجنگید.
#دوام_در_بحران
تصمیم گیری
تصمیم گیری ابعاد مختلف زیادی دارد. همه ما هر روز تعداد زیادی تصمیم می گیریم که از جزئی ترین مسائل و پیش پا افتاده ترین آنها تا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم ها را شامل می شود. تصمیمات میتوانند در جنبههای مختلفی از زندگی اتفاق بیفتند. در زندگی شخصی و فردی، در شغل، در خانواده و صدها تصمیم کوچک و بزرگ دیگر در ابعاد مختلف زندگی مان. تصمیمگیری در هر کدام از از آنها اصول خاص خودش را دارد که مقالات زیادی نیز در ژورنال های معتبر جهانی درباره آنها نوشته شده و تعداد زیادی از آنها نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. اما این مقالات به صورت کاملاً تخصصی تمام ابعاد یک تصمیم را بررسی می کنند و به صورت جامع و مفصل راهکارهایی را ارائه می دهند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به ساده ترین زبان و در عین حال کاربردی ترین راهکارها به شما بگوییم چطور می توانید در شرایطی که ناچار به تصمیم گیری هستید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید؛
همه ما با مفهوم تصمیم گیری آشنا هستیم. در واقع به یک بیان ساده تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از بین دو یا چند گزینه مختلف. این مفهوم یعنی نه گفتن به سایر گزینه ها.
در هنگام تصميم گيري بايد به نكات زير توجه كرد؛
بلوغ فكري
تصمیم گیری قبل از هرچیز به بلوغ فکری در آن زمینه نیاز دارد. اگر مادر به نوزاد یا کودک خود در زمستان لباس گرم می پوشاند بدین معناست که کودک هنوز قوه تشخیص کامل و بالغی برای انتخاب لباس مناسب برای فصل را ندارد. پس اگر اخذ تصمیمی بر عهده ما بود فرض بر این بوده که ما از بلوغ فکری برای تصمیمگیری در آن زمینه برخوردار هستیم. در غیر این صورت این کار بر عهده ما گذاشته نمی شد. از همین رو برای اخذ تصمیمات بزرگ باید بلوغ و شایستگی خود را اثبات کنید.
ممكن است گزينه درست يا غلطي وجود نداشته باشد
اگر من دو انتخاب برای گذران وقت در عصر امروزم را داشته باشم و آن دو گزینه شامل سینما و کتابخانه باشد، من قطعاً کتابخانه را انتخاب خواهم کرد. اما ممکن است صمیمیترین دوست من تصمیمی متفاوت از تصمیم من اتخاذ کند. هیچکدام از این تصمیم ها هیچ ایرادی ندارد. گاه در شرایط مشابه این موقعیت گزینههای روبروی ما صحیح و غلط ندارند. فقط به روحیات و خلق و خوی شخص وابسته هستند که در این شرایط نیاز است تا فرد شناخت نسبی از خود داشته باشد. مثال دیگر در هنگام انتخاب رشته و یا انتخاب شغل است. ممکن است به شخصی پیشنهاد یک کار دولتی رده بالا شود در حالی که خود آن شخص صاحب کسب و کار موفق خویش است. در اینجا همان شناخت فرد از خود اهمیت می یابد که بتواند با آگاهی از شخصیت خود تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
#تصمیم_گیری
تصمیم گیری ابعاد مختلف زیادی دارد. همه ما هر روز تعداد زیادی تصمیم می گیریم که از جزئی ترین مسائل و پیش پا افتاده ترین آنها تا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم ها را شامل می شود. تصمیمات میتوانند در جنبههای مختلفی از زندگی اتفاق بیفتند. در زندگی شخصی و فردی، در شغل، در خانواده و صدها تصمیم کوچک و بزرگ دیگر در ابعاد مختلف زندگی مان. تصمیمگیری در هر کدام از از آنها اصول خاص خودش را دارد که مقالات زیادی نیز در ژورنال های معتبر جهانی درباره آنها نوشته شده و تعداد زیادی از آنها نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. اما این مقالات به صورت کاملاً تخصصی تمام ابعاد یک تصمیم را بررسی می کنند و به صورت جامع و مفصل راهکارهایی را ارائه می دهند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به ساده ترین زبان و در عین حال کاربردی ترین راهکارها به شما بگوییم چطور می توانید در شرایطی که ناچار به تصمیم گیری هستید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید؛
همه ما با مفهوم تصمیم گیری آشنا هستیم. در واقع به یک بیان ساده تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از بین دو یا چند گزینه مختلف. این مفهوم یعنی نه گفتن به سایر گزینه ها.
در هنگام تصميم گيري بايد به نكات زير توجه كرد؛
بلوغ فكري
تصمیم گیری قبل از هرچیز به بلوغ فکری در آن زمینه نیاز دارد. اگر مادر به نوزاد یا کودک خود در زمستان لباس گرم می پوشاند بدین معناست که کودک هنوز قوه تشخیص کامل و بالغی برای انتخاب لباس مناسب برای فصل را ندارد. پس اگر اخذ تصمیمی بر عهده ما بود فرض بر این بوده که ما از بلوغ فکری برای تصمیمگیری در آن زمینه برخوردار هستیم. در غیر این صورت این کار بر عهده ما گذاشته نمی شد. از همین رو برای اخذ تصمیمات بزرگ باید بلوغ و شایستگی خود را اثبات کنید.
ممكن است گزينه درست يا غلطي وجود نداشته باشد
اگر من دو انتخاب برای گذران وقت در عصر امروزم را داشته باشم و آن دو گزینه شامل سینما و کتابخانه باشد، من قطعاً کتابخانه را انتخاب خواهم کرد. اما ممکن است صمیمیترین دوست من تصمیمی متفاوت از تصمیم من اتخاذ کند. هیچکدام از این تصمیم ها هیچ ایرادی ندارد. گاه در شرایط مشابه این موقعیت گزینههای روبروی ما صحیح و غلط ندارند. فقط به روحیات و خلق و خوی شخص وابسته هستند که در این شرایط نیاز است تا فرد شناخت نسبی از خود داشته باشد. مثال دیگر در هنگام انتخاب رشته و یا انتخاب شغل است. ممکن است به شخصی پیشنهاد یک کار دولتی رده بالا شود در حالی که خود آن شخص صاحب کسب و کار موفق خویش است. در اینجا همان شناخت فرد از خود اهمیت می یابد که بتواند با آگاهی از شخصیت خود تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
#تصمیم_گیری
تصميم گيري بر پايه عقل و منطق
وجه مشترکی که همه تصمیمات دارند این است که باید بر پایه عقل و منطق گرفته شوند. تا به حال شخصی ادعا نکرده که با عقلانیت و منطق تمام و با بررسی وجوه یک موقعیت تصمیمی را اتخاذ کرده و حال از اینکه با عقلش تصمیم گرفته پشیمان باشد. البته این گفته بدین معنا نیست که قطعاً تصمیمات درست قرار است نتایج مطلوبی را حاصل کنند. خیر. ممکن است به هزاران دلیل پیشبینی نشده اخذ یک تصمیم که در زمانی بهترین تصمیم بوده در هنگام حصول نتیجه، آن نتیجه دلخواه و مطلوب را حاصل نکند. و این بدان معنا نیست که تصمیم غلطی گرفته شده و یا بر پایه عقل و منطق نبوده است. اما به صورت کلی تصمیماتی که بر پایه عقل و منطق گرفته می شوند عموماً به نتایج خوشایندی منجر می گردند.
الزام به اخذ تصميم
اگر گاهی از گرفتن یک تصمیم مستاصل هستیم باید به این نکته توجه کنیم که آیا واقعاً گرفتن تصمیم در این شرایط لزومی دارد یا خیر. ممکن است آن موقعیت بدون تصمیم گیری ما و انجام واکنشی از جانب ما به خودی خود به بهترین شکل ممکن پیش رود و ما خود را بی جهت برای گرفتن یک تصمیم که لزومی هم نداشته به دردسر انداخته ایم.
اولويت بندي
اگر در شرایطی بودید که امکان تصمیم گیری و انتخاب برای تان وجود نداشت کارها را بر اساس اهمیت و فوریت آنها اولویت بندی کرده و به انجام آنها بپردازید. برای درک بهتر می توانید به مقاله اولویت بندی مراجعه کنید.
از ديد يك شخص ثالث بنگريد
اگر برای گرفتن تصمیم مردد بودید می توانید از دید شخص سومی به داستان نگاه کنید. به عنوان مثال یک فردی را که از هر لحاظ مورد تایید تان می باشد را در موقعیت خودتان تصور کنید و ببینید که اگر به جای شما بود چه تصمیمی را اتخاذ می کرد. این راهکار می تواند شما را برای تصمیم گیری بهتر هدایت کند.
درك مساله
هر زمان که مجبور به گرفتن تصمیمی بودید سعی کنید به مسئله موجود کاملاً اشراف داشته و آن را درک کرده باشید. دورنمای تصمیمی را که می خواهید بگیرید را در نظر آورید و ببینید چه عواقب یا مزایای درپی اخذ این تصمیم در انتظار شما خواهد بود.
جستجو براي راه حل هاي احتمالي ديگر
بعضی مواقع ما گمان می بریم که تنها چند گزینه محدود پیش رو داریم که از بین آنها باید تصمیم به انتخاب یکی بگیریم. درصورتی که اگر از زاویهای دیگر به شرایط بنگریم ممکن است راهحلهای احتمالی دیگری نیز وجود داشته باشند که ما از وجود آنها غافل بوده ایم. پس اگر تصمیمی برای شما سخت است و هیچ کدام از گزینههای پیش رو را نمیپسندید در جستجوی گزینه ها یا راهحلهای احتمالی دیگر باشید.
ديگر عوامل موثر بر تصميم گيري
اكثر ما تجربه این را داشتهایم که پیش از این تصمیماتی را گرفته ایم که اگر در شرایط فعلی باید در آن زمینه تصمیم مشابهی را اتخاذ میکردیم قطعاً انتخاب متفاوتی از قبل داشتیم. عوامل زیادی در تصمیمگیریهای ما نقش دارند که نباید آنها را نادیده بگیریم؛ سن، موقعیت اجتماعی، شرایط خانوادگی، بلوغ فکری کامل، وابستگی های عاطفی، عوامل فرهنگی، شناخت از خود، شخصیت، هوش، ارزش ها، تجربه و ده ها عامل دیگر خواه نا خواه در نحوه تصمیمگیری ما تاثیرات پنهان و پیدای خود را میگذارند. پس اگر در گذشته تصمیمی گرفته اید که اکنون چندان از آن راضی نبوده و نتایجش برایتان خوشایند نیست خود را در موقعیت آن زمان خود قرار دهید. احتمالاً دیگر به خود بابت اخذ آن تصمیم خورده نخواهید گرفت. اگر امکان تصحیح آن تصمیم را دارید اقدام کنید در غیر این صورت خود را برای تصمیماتی که گرفته اید سرزنش نکرده و مورد بازجویی قرار ندهید. چرا که ممکن است اگر باز هم در آن شرایط با آن تجربه قرار گیرید بار دیگر تصمیمی به جز آنچه را که قبلا گرفته بودید، نگیرید.
در انتها باید بدانید که عوامل زیادی در تصمیم های روزمره ما موثرند و ما باید با توجه به نکاتی که گفته شد سعی کنیم تا بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ كنيم.
#تصمیم_گیری
وجه مشترکی که همه تصمیمات دارند این است که باید بر پایه عقل و منطق گرفته شوند. تا به حال شخصی ادعا نکرده که با عقلانیت و منطق تمام و با بررسی وجوه یک موقعیت تصمیمی را اتخاذ کرده و حال از اینکه با عقلش تصمیم گرفته پشیمان باشد. البته این گفته بدین معنا نیست که قطعاً تصمیمات درست قرار است نتایج مطلوبی را حاصل کنند. خیر. ممکن است به هزاران دلیل پیشبینی نشده اخذ یک تصمیم که در زمانی بهترین تصمیم بوده در هنگام حصول نتیجه، آن نتیجه دلخواه و مطلوب را حاصل نکند. و این بدان معنا نیست که تصمیم غلطی گرفته شده و یا بر پایه عقل و منطق نبوده است. اما به صورت کلی تصمیماتی که بر پایه عقل و منطق گرفته می شوند عموماً به نتایج خوشایندی منجر می گردند.
الزام به اخذ تصميم
اگر گاهی از گرفتن یک تصمیم مستاصل هستیم باید به این نکته توجه کنیم که آیا واقعاً گرفتن تصمیم در این شرایط لزومی دارد یا خیر. ممکن است آن موقعیت بدون تصمیم گیری ما و انجام واکنشی از جانب ما به خودی خود به بهترین شکل ممکن پیش رود و ما خود را بی جهت برای گرفتن یک تصمیم که لزومی هم نداشته به دردسر انداخته ایم.
اولويت بندي
اگر در شرایطی بودید که امکان تصمیم گیری و انتخاب برای تان وجود نداشت کارها را بر اساس اهمیت و فوریت آنها اولویت بندی کرده و به انجام آنها بپردازید. برای درک بهتر می توانید به مقاله اولویت بندی مراجعه کنید.
از ديد يك شخص ثالث بنگريد
اگر برای گرفتن تصمیم مردد بودید می توانید از دید شخص سومی به داستان نگاه کنید. به عنوان مثال یک فردی را که از هر لحاظ مورد تایید تان می باشد را در موقعیت خودتان تصور کنید و ببینید که اگر به جای شما بود چه تصمیمی را اتخاذ می کرد. این راهکار می تواند شما را برای تصمیم گیری بهتر هدایت کند.
درك مساله
هر زمان که مجبور به گرفتن تصمیمی بودید سعی کنید به مسئله موجود کاملاً اشراف داشته و آن را درک کرده باشید. دورنمای تصمیمی را که می خواهید بگیرید را در نظر آورید و ببینید چه عواقب یا مزایای درپی اخذ این تصمیم در انتظار شما خواهد بود.
جستجو براي راه حل هاي احتمالي ديگر
بعضی مواقع ما گمان می بریم که تنها چند گزینه محدود پیش رو داریم که از بین آنها باید تصمیم به انتخاب یکی بگیریم. درصورتی که اگر از زاویهای دیگر به شرایط بنگریم ممکن است راهحلهای احتمالی دیگری نیز وجود داشته باشند که ما از وجود آنها غافل بوده ایم. پس اگر تصمیمی برای شما سخت است و هیچ کدام از گزینههای پیش رو را نمیپسندید در جستجوی گزینه ها یا راهحلهای احتمالی دیگر باشید.
ديگر عوامل موثر بر تصميم گيري
اكثر ما تجربه این را داشتهایم که پیش از این تصمیماتی را گرفته ایم که اگر در شرایط فعلی باید در آن زمینه تصمیم مشابهی را اتخاذ میکردیم قطعاً انتخاب متفاوتی از قبل داشتیم. عوامل زیادی در تصمیمگیریهای ما نقش دارند که نباید آنها را نادیده بگیریم؛ سن، موقعیت اجتماعی، شرایط خانوادگی، بلوغ فکری کامل، وابستگی های عاطفی، عوامل فرهنگی، شناخت از خود، شخصیت، هوش، ارزش ها، تجربه و ده ها عامل دیگر خواه نا خواه در نحوه تصمیمگیری ما تاثیرات پنهان و پیدای خود را میگذارند. پس اگر در گذشته تصمیمی گرفته اید که اکنون چندان از آن راضی نبوده و نتایجش برایتان خوشایند نیست خود را در موقعیت آن زمان خود قرار دهید. احتمالاً دیگر به خود بابت اخذ آن تصمیم خورده نخواهید گرفت. اگر امکان تصحیح آن تصمیم را دارید اقدام کنید در غیر این صورت خود را برای تصمیماتی که گرفته اید سرزنش نکرده و مورد بازجویی قرار ندهید. چرا که ممکن است اگر باز هم در آن شرایط با آن تجربه قرار گیرید بار دیگر تصمیمی به جز آنچه را که قبلا گرفته بودید، نگیرید.
در انتها باید بدانید که عوامل زیادی در تصمیم های روزمره ما موثرند و ما باید با توجه به نکاتی که گفته شد سعی کنیم تا بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ كنيم.
#تصمیم_گیری
#رعایت_انصاف
از اخلاق های انسانی که در همه زمینه ها قابل تقدیر و احترام است انصاف و رفتار منصفانه می باشد. همچنین در زمینه بحث ما که در حوزه کسب و کار است این موضوع از اهمیت ویژهای برخورد ميباشد. در ابتدا بگویید تعریف شما از انصاف چیست؟
انصاف یعنی چه؟
انصاف به زبان معمولي و در یک تعریف ساده یعنی رعایت حقوق دیگران؛ همانطور که خود ما رعایت حقوق مان از دیگران را انتظار داریم. انصاف در زمینه کسب و کار و در برخورد با مشتری اهمیت ویژه ای می یابد. رعایت انصاف، مشتری راضی را به مشتری مستمر تبدیل خواهد کرد. به علاوه باعث جذب مشتریان جدید نیز از طریق بهترین روش تبلیغات که همان تبلیغات زبان به زبان است (از یک مشتری به فردی دیگر) خواهد شد. انصاف را می توان از جنبه های مختلفی بررسی کرد و مورد بحث قرار داد. ولی تمام جنبه های آن چیزی جز همان جمله رعایت حقوق دیگران نبوده و نخواهد بود. در زیر به نکاتی که یک صاحب کسب و کار باید به رعایت انصاف در آن زمینه ها توجه داشته باشد پرداخت ایم.
1. مسئولیت پذیری: اگر شما در حرفهی خود مسئولیت پذیر باشید و از همان ابتدا به تولید کالای با کیفیت و مرغوب، با استفاده از مواد اولیه با کیفیت خواهید پرداخت. و کارکنان خود را به تهیه محصول به بهترین شکل ممکن و همچنین ارائه آن با بالاترین استانداردها خواهید کرد. اگر شما خودتان را به جای مشتری قرار دهید مجاب خواهید شد تا مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشید
2. احترام: در همه احوال اگر میخواهید شأن و جایگاه شما حفظ شود احترام به مشتری را فراموش نکنید. احترام گذاشتن به دیگران برای خودتان و برندتان احترام خواهد آورد. در زندگی روزمره کسب و کاری موقعیت های زیادی ممکن است پیش آید که شما را ناراحت، مضطرب و یا عصبانی کند. در این شرایط است که اگر شما احترام را حفظ کنید می توانید به خود ببالید.
3. صداقت: صداقت در کسب و کار به معنای ارائه خدمت یا کالا به مشتری همانگونه که قبلاً به او گفته ایم و از ما انتظار دارد است. اگر مشتری انتظار کالای درجه یک را دارد اما ما از مواد اولیه درجه دو یا های کپی استفاده کردهایم اصل صداقت را نقض کرده و انصاف را در رابطه با مشتری رعایت نکردهایم.
4. گفتن عیب کالا به مشتری: در مواقعی که برای کالای ارائه شده توسط ما به مشتری نقصي به وجود آمده و کالا به هر دلیلی (در انبار یا در جابجایی يا ...) دچار نقص یا عیبی شده است، وجدان حکم می کند که این مسئله را با مشتری در میان گذاشته و مطابق با تفاهم و رضایت طرفین معامله را به انجام رسانده یا اقدام به فسخ آن نماییم.
5. گارانتی: اگر از کیفیت محصول خود اطمینان داریم می توانیم به مشتری ضمانت یا گارانتی محصول ارائه دهیم. اگر مشتری مبلغی را بابت گارانتی محصول به ما پرداخت میکند انصاف حكم میکند که اگر برای کالای او مشکلی به وجود آمد که از نقص کالا بود (نه به خاطر اهمال کاری مشتري) جانب انصاف را رعایت کرده و طبق بندهای قید شده در گارانتی رفتار کنیم.
6. تبلیغات صادقانه: در تبلیغاتمان جانب انصاف را رعایت کرده و بزرگنمایی نکنیم. اغراق در نشان دادن محصول باعث بالا رفتن انتظار مشتری از محصول خواهد شد و اگر کالای ارائه شده به او از آن کیفیت نشان داده شده کیفیت پایین تری داشته باشد به معنای عدم رعایت انصاف از جانب ما در معامله می باشد. پس در تبلیغات نیز باید از اغراق و بزرگنمایی پرهیز کرده تا انصاف را رعایت کرده باشیم.
7. خوش قولی: اگر زمینه کاری شما به گونه ای است که مشتری باید کالای درخواستی خود را به شما سفارش دهد و پس از تولید تحویل بگیرد، با سنجیدن شرایط و امکانات زمان دقیق تحویل کالا را به او بگویید تا بعدا برچسب بد قولي به شما زده نشود و همچنین حقوق مشتری خود را رعایت کرده باشید.
8. جذب کارکنان مشتری مدار: کارکنانی که با مشتری های شما سر و کار دارند نماینده شما به حساب می آیند و در واقع مشتریها بخشي از برند شما را از اخلاق و رفتار آنها می شناسند. در انتخاب این کارکنان دقت نظر کامل و وسواس را به خرج دهید تا تلاشهای شما توسط افراد ناکارآمد به هدر نرود.
از اخلاق های انسانی که در همه زمینه ها قابل تقدیر و احترام است انصاف و رفتار منصفانه می باشد. همچنین در زمینه بحث ما که در حوزه کسب و کار است این موضوع از اهمیت ویژهای برخورد ميباشد. در ابتدا بگویید تعریف شما از انصاف چیست؟
انصاف یعنی چه؟
انصاف به زبان معمولي و در یک تعریف ساده یعنی رعایت حقوق دیگران؛ همانطور که خود ما رعایت حقوق مان از دیگران را انتظار داریم. انصاف در زمینه کسب و کار و در برخورد با مشتری اهمیت ویژه ای می یابد. رعایت انصاف، مشتری راضی را به مشتری مستمر تبدیل خواهد کرد. به علاوه باعث جذب مشتریان جدید نیز از طریق بهترین روش تبلیغات که همان تبلیغات زبان به زبان است (از یک مشتری به فردی دیگر) خواهد شد. انصاف را می توان از جنبه های مختلفی بررسی کرد و مورد بحث قرار داد. ولی تمام جنبه های آن چیزی جز همان جمله رعایت حقوق دیگران نبوده و نخواهد بود. در زیر به نکاتی که یک صاحب کسب و کار باید به رعایت انصاف در آن زمینه ها توجه داشته باشد پرداخت ایم.
1. مسئولیت پذیری: اگر شما در حرفهی خود مسئولیت پذیر باشید و از همان ابتدا به تولید کالای با کیفیت و مرغوب، با استفاده از مواد اولیه با کیفیت خواهید پرداخت. و کارکنان خود را به تهیه محصول به بهترین شکل ممکن و همچنین ارائه آن با بالاترین استانداردها خواهید کرد. اگر شما خودتان را به جای مشتری قرار دهید مجاب خواهید شد تا مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشید
2. احترام: در همه احوال اگر میخواهید شأن و جایگاه شما حفظ شود احترام به مشتری را فراموش نکنید. احترام گذاشتن به دیگران برای خودتان و برندتان احترام خواهد آورد. در زندگی روزمره کسب و کاری موقعیت های زیادی ممکن است پیش آید که شما را ناراحت، مضطرب و یا عصبانی کند. در این شرایط است که اگر شما احترام را حفظ کنید می توانید به خود ببالید.
3. صداقت: صداقت در کسب و کار به معنای ارائه خدمت یا کالا به مشتری همانگونه که قبلاً به او گفته ایم و از ما انتظار دارد است. اگر مشتری انتظار کالای درجه یک را دارد اما ما از مواد اولیه درجه دو یا های کپی استفاده کردهایم اصل صداقت را نقض کرده و انصاف را در رابطه با مشتری رعایت نکردهایم.
4. گفتن عیب کالا به مشتری: در مواقعی که برای کالای ارائه شده توسط ما به مشتری نقصي به وجود آمده و کالا به هر دلیلی (در انبار یا در جابجایی يا ...) دچار نقص یا عیبی شده است، وجدان حکم می کند که این مسئله را با مشتری در میان گذاشته و مطابق با تفاهم و رضایت طرفین معامله را به انجام رسانده یا اقدام به فسخ آن نماییم.
5. گارانتی: اگر از کیفیت محصول خود اطمینان داریم می توانیم به مشتری ضمانت یا گارانتی محصول ارائه دهیم. اگر مشتری مبلغی را بابت گارانتی محصول به ما پرداخت میکند انصاف حكم میکند که اگر برای کالای او مشکلی به وجود آمد که از نقص کالا بود (نه به خاطر اهمال کاری مشتري) جانب انصاف را رعایت کرده و طبق بندهای قید شده در گارانتی رفتار کنیم.
6. تبلیغات صادقانه: در تبلیغاتمان جانب انصاف را رعایت کرده و بزرگنمایی نکنیم. اغراق در نشان دادن محصول باعث بالا رفتن انتظار مشتری از محصول خواهد شد و اگر کالای ارائه شده به او از آن کیفیت نشان داده شده کیفیت پایین تری داشته باشد به معنای عدم رعایت انصاف از جانب ما در معامله می باشد. پس در تبلیغات نیز باید از اغراق و بزرگنمایی پرهیز کرده تا انصاف را رعایت کرده باشیم.
7. خوش قولی: اگر زمینه کاری شما به گونه ای است که مشتری باید کالای درخواستی خود را به شما سفارش دهد و پس از تولید تحویل بگیرد، با سنجیدن شرایط و امکانات زمان دقیق تحویل کالا را به او بگویید تا بعدا برچسب بد قولي به شما زده نشود و همچنین حقوق مشتری خود را رعایت کرده باشید.
8. جذب کارکنان مشتری مدار: کارکنانی که با مشتری های شما سر و کار دارند نماینده شما به حساب می آیند و در واقع مشتریها بخشي از برند شما را از اخلاق و رفتار آنها می شناسند. در انتخاب این کارکنان دقت نظر کامل و وسواس را به خرج دهید تا تلاشهای شما توسط افراد ناکارآمد به هدر نرود.
9. رعایت اصول اخلاقی: تمام موارد بالا زیر مجموعه اصول اخلاقی محسوب می شوند. احتکار، کم فروشی، و گرانفروشی و مواردی از این قبیل باید خط قرمزهای شما در کسب و کار شما باشند. قيمتگذاری منصفانه، شناخت نیازها و خواسته های مشتری، مشخص کردن حدود معامله، اطاعت از قانون، تعهد های کاری و اخلاقی، کارآمد بودن محصول یا خدمت، رعایت اصول مورد انتظار در معامله، عدالت و حق محوری و مثال هایی از این قبیل نمونه های دیگری از رعایت انصاف در معامله با مشتری می باشد.
به صورت کلی رعایت هر آنچه از اصول اخلاقی که در نظر آید از نشانههای رعایت انصاف است.
انصاف با رضایت مشتریان رابطه مستقیمی دارد؛ هرچه مشتریان شما از شما راضی تر باشند به معنای رعایت انصاف بیشتر توسط شما در رابطه با مشتریان است.
انصاف نوعی منش اجتماعی و از صفات برجسته و عالیه انسانی است و رعایت آن نشان دهنده انسان بودن ما ميباشد.
#رعایت_انصاف
به صورت کلی رعایت هر آنچه از اصول اخلاقی که در نظر آید از نشانههای رعایت انصاف است.
انصاف با رضایت مشتریان رابطه مستقیمی دارد؛ هرچه مشتریان شما از شما راضی تر باشند به معنای رعایت انصاف بیشتر توسط شما در رابطه با مشتریان است.
انصاف نوعی منش اجتماعی و از صفات برجسته و عالیه انسانی است و رعایت آن نشان دهنده انسان بودن ما ميباشد.
#رعایت_انصاف
#استراتژی_تخفیف_گذاری
اگر شما صاحب کسب و کار خودتان هستید قطعاً برای یک بار هم که شده ایده تخفیف گذاری برای محصول یا خدمتتان به ذهنتان رسیده است. در ظاهر فروش یک کالا یا خدمت به قیمتی پایین تر از قیمت قبلی آن تخفیف گفته میشود. اما عملی کردن این کار به اندازه تعریف آن ساده نیست. زمانی که ایده گذاشتن تخفیف به ذهنتان خطور ميكند طبيعتا در پی آن سوالاتی برای شما مطرح ميشود. آیا جواب همه آنها را می دانید؟ آیا باید ها و نباید های یک تخفیف گذاری اصولی را میدانید؟
ما در این مقاله به شما می گوییم که چگونه می توانید یک تخفیف خوب را برای محصول یا خدمتتان اعمال کنید.
هدف تان از گذاشتن تخفیف چیست؟
از خودتان بپرسید چرا میخواهم محصول را با قیمت پایینتری به فروش برسانم؟ جواب این سوال خیلی مهم است و روشها و و میزان تخفیف گذاری را بهتر به شما نشان میدهد. گاهی ممکن است نیاز مالی دلیل این ایده باشد که در این صورت شما باید در نظر بگیرید که زحماتی که در زمان تخفیف به شما تحمیل میشود ارزش سود خالص حاصل از آن را داشته باشد. گاهی ممکن است تغییر فصل علت تخفیف گذاری شما باشد و نیاز باشد تا با فروش اجناس قبلی جنس های جدید برای فصل جدید را فراهم کنید. و بعضی اوقات شما تنها نیاز دارید تا انبارتان را از جنس باقیمانده قدیمی خالی ساخته تا فضا را برای اجناس جدید خالی کنید. هر دلیلی که دارید باید برای شما موجه و قابل قبول باشد تا بتوانید از روش درست یک تخفیف خوب برگزار کنید.
تخفیف گذاری از طرق مختلفی انجام می شود. تخفیفات را از لحاظ زمان ارائه آنها می توان در چند گروه زیر تقسیم بندی کرد:
تخفیف گذاری مناسبتی: که تقریباً شایع ترین نوع ارائه تخفیفات میباشد. مناسبت های مذهبی، مناسبت های میلادی، اعیاد و روزهای خاص می تواند بهترین بهانه برای فروش کالا یا خدمات شما با حاشیه سود کمتر اما در حجم بیشتر باشد. اکثر ما این تخفیفات را تجربه کردهایم.
تخفیفات فصلی: برای بعضی از کسب و کارها از جمله کسانی که با پوشاک سر و کار دارند تغییر فصل دلیل مهمی برای ارائه تخفیفات می باشد. از آنجا که باید موجودی لازم برای تولید یا خرید جنس جدید فراهم گردد و یا انبار ها از اجناس قبلی خالی شده تا اجناس جدید امکان ورود داشته باشند تخفیفات آخر فصل معنا می یابند. مشتریان زیادی در این نوع تخفیفات خرید های خود را برای فصل های مشابه در سال های آتی انجام می دهند.
تخفیفات به دلیل مناسبات فردی: اگر شما اطلاعات مشتریان خود را داشته باشید می توانید در روزهایی که برای آنها روزهای خاص و مهمی به حساب میآید اقدام به ارائه تخفیف به عنوان هدیه به آنها نمایید. هنگام جمع آوری اطلاعات در سایت خود از مشتریان اطلاعاتی همانند تاریخ تولد، تاریخ ازدواج و ایمیل آنها را درخواست کنید تا بانکی از اطلاعات مشتریان خود در اختیار داشته باشید.
در سه دسته بالا تخفیفات می توانند هم به صورت درصدی(10 درصد،20 درصد، ... ) ارائه گردند و هم به صورت مبلغی. در یک مثال بدین صورت که اگر یک مشتری مبلغ بیش از ۵۰۰ هزار تومان خرید انجام داد ۵۰ هزار تومان تخفیف خواهد گرفت. اما شما در شرایط عادی چگونه می توانید محصول یا خدمت خود را از طریق ارائه تخفیف به فروش برسانید؟ ما در زیر راهکارهایی را برای اجرای تخفیفات به شما ارائه کرده ایم:
تخفیف برای خرید اول: می توانید برای تمام مشتریانی که اولین خرید خود را از شما انجام میدهند یک کد تخفیف ارائه دهید. همچنین می توانید درصدی از خرید آنها را به عنوان تخفیف برای خرید بعدی لحاظ کنید.
تخفیف برای حداقل مبلغ خرید: بدین صورت که شما در مشتری نیاز به خرید تا کف یک مبلغ به صورت قطعی را ایجاد کنید تا بتوانند از تخفیفات شما استفاده کند. به عنوان مثال ۱۵% تخفیف برای خریدهای بالای ۲۰۰ هزار تومان و ۲۵ درصد تخفیف برای خرید های بالای ۴۰۰ هزار تومان. این مواقع مشتری خود را مجاب به خرید محصولاتی می کند که گاه به آنها نیاز جدی ندارد تا از تخفیفات شما بهره ببرد.
تخفیف برای معرفی: مشتری شما از هر طریقی که به جذب مشتری بیشتر بتواند به شما کمک کند می تواند تخفیف دریافت نماید. این کار می تواند از طریق اشتراک گذاری لینک و یا معرفی شما در صفحات شخصی مشتریانتان انجام شود.
حدنصاب رسیدن امتیازات: هر خریدی میتواند برای مشتری شما یک امتیاز به حساب آید. نحوه امتیازدهی کاملاً به خود شما بستگی دارد. مثلاً می توانید برای خرید های بالای ۱۰۰ هزار تومان ۵ امتیاز و بالای ۲۰۰ هزار تومان ۱۵ امتیاز تعلق دهید. نحوه این کار کاملاً به خود شما بستگی دارد و زمانی که امتیازات مشتری شما به حد نصاب رسید یک تخفیف جانانه ارائه دهید و یا اینکه از محصولاتتان به صلاحدید خود به مشتری هدیه بدهید.
همکاری با سایر مجموعه ها برای تخفیف: شما می توانید از دوستان خود بخواهید به مشتریانشان به عنوان هدیه خرید، کارت تخفیف شما
اگر شما صاحب کسب و کار خودتان هستید قطعاً برای یک بار هم که شده ایده تخفیف گذاری برای محصول یا خدمتتان به ذهنتان رسیده است. در ظاهر فروش یک کالا یا خدمت به قیمتی پایین تر از قیمت قبلی آن تخفیف گفته میشود. اما عملی کردن این کار به اندازه تعریف آن ساده نیست. زمانی که ایده گذاشتن تخفیف به ذهنتان خطور ميكند طبيعتا در پی آن سوالاتی برای شما مطرح ميشود. آیا جواب همه آنها را می دانید؟ آیا باید ها و نباید های یک تخفیف گذاری اصولی را میدانید؟
ما در این مقاله به شما می گوییم که چگونه می توانید یک تخفیف خوب را برای محصول یا خدمتتان اعمال کنید.
هدف تان از گذاشتن تخفیف چیست؟
از خودتان بپرسید چرا میخواهم محصول را با قیمت پایینتری به فروش برسانم؟ جواب این سوال خیلی مهم است و روشها و و میزان تخفیف گذاری را بهتر به شما نشان میدهد. گاهی ممکن است نیاز مالی دلیل این ایده باشد که در این صورت شما باید در نظر بگیرید که زحماتی که در زمان تخفیف به شما تحمیل میشود ارزش سود خالص حاصل از آن را داشته باشد. گاهی ممکن است تغییر فصل علت تخفیف گذاری شما باشد و نیاز باشد تا با فروش اجناس قبلی جنس های جدید برای فصل جدید را فراهم کنید. و بعضی اوقات شما تنها نیاز دارید تا انبارتان را از جنس باقیمانده قدیمی خالی ساخته تا فضا را برای اجناس جدید خالی کنید. هر دلیلی که دارید باید برای شما موجه و قابل قبول باشد تا بتوانید از روش درست یک تخفیف خوب برگزار کنید.
تخفیف گذاری از طرق مختلفی انجام می شود. تخفیفات را از لحاظ زمان ارائه آنها می توان در چند گروه زیر تقسیم بندی کرد:
تخفیف گذاری مناسبتی: که تقریباً شایع ترین نوع ارائه تخفیفات میباشد. مناسبت های مذهبی، مناسبت های میلادی، اعیاد و روزهای خاص می تواند بهترین بهانه برای فروش کالا یا خدمات شما با حاشیه سود کمتر اما در حجم بیشتر باشد. اکثر ما این تخفیفات را تجربه کردهایم.
تخفیفات فصلی: برای بعضی از کسب و کارها از جمله کسانی که با پوشاک سر و کار دارند تغییر فصل دلیل مهمی برای ارائه تخفیفات می باشد. از آنجا که باید موجودی لازم برای تولید یا خرید جنس جدید فراهم گردد و یا انبار ها از اجناس قبلی خالی شده تا اجناس جدید امکان ورود داشته باشند تخفیفات آخر فصل معنا می یابند. مشتریان زیادی در این نوع تخفیفات خرید های خود را برای فصل های مشابه در سال های آتی انجام می دهند.
تخفیفات به دلیل مناسبات فردی: اگر شما اطلاعات مشتریان خود را داشته باشید می توانید در روزهایی که برای آنها روزهای خاص و مهمی به حساب میآید اقدام به ارائه تخفیف به عنوان هدیه به آنها نمایید. هنگام جمع آوری اطلاعات در سایت خود از مشتریان اطلاعاتی همانند تاریخ تولد، تاریخ ازدواج و ایمیل آنها را درخواست کنید تا بانکی از اطلاعات مشتریان خود در اختیار داشته باشید.
در سه دسته بالا تخفیفات می توانند هم به صورت درصدی(10 درصد،20 درصد، ... ) ارائه گردند و هم به صورت مبلغی. در یک مثال بدین صورت که اگر یک مشتری مبلغ بیش از ۵۰۰ هزار تومان خرید انجام داد ۵۰ هزار تومان تخفیف خواهد گرفت. اما شما در شرایط عادی چگونه می توانید محصول یا خدمت خود را از طریق ارائه تخفیف به فروش برسانید؟ ما در زیر راهکارهایی را برای اجرای تخفیفات به شما ارائه کرده ایم:
تخفیف برای خرید اول: می توانید برای تمام مشتریانی که اولین خرید خود را از شما انجام میدهند یک کد تخفیف ارائه دهید. همچنین می توانید درصدی از خرید آنها را به عنوان تخفیف برای خرید بعدی لحاظ کنید.
تخفیف برای حداقل مبلغ خرید: بدین صورت که شما در مشتری نیاز به خرید تا کف یک مبلغ به صورت قطعی را ایجاد کنید تا بتوانند از تخفیفات شما استفاده کند. به عنوان مثال ۱۵% تخفیف برای خریدهای بالای ۲۰۰ هزار تومان و ۲۵ درصد تخفیف برای خرید های بالای ۴۰۰ هزار تومان. این مواقع مشتری خود را مجاب به خرید محصولاتی می کند که گاه به آنها نیاز جدی ندارد تا از تخفیفات شما بهره ببرد.
تخفیف برای معرفی: مشتری شما از هر طریقی که به جذب مشتری بیشتر بتواند به شما کمک کند می تواند تخفیف دریافت نماید. این کار می تواند از طریق اشتراک گذاری لینک و یا معرفی شما در صفحات شخصی مشتریانتان انجام شود.
حدنصاب رسیدن امتیازات: هر خریدی میتواند برای مشتری شما یک امتیاز به حساب آید. نحوه امتیازدهی کاملاً به خود شما بستگی دارد. مثلاً می توانید برای خرید های بالای ۱۰۰ هزار تومان ۵ امتیاز و بالای ۲۰۰ هزار تومان ۱۵ امتیاز تعلق دهید. نحوه این کار کاملاً به خود شما بستگی دارد و زمانی که امتیازات مشتری شما به حد نصاب رسید یک تخفیف جانانه ارائه دهید و یا اینکه از محصولاتتان به صلاحدید خود به مشتری هدیه بدهید.
همکاری با سایر مجموعه ها برای تخفیف: شما می توانید از دوستان خود بخواهید به مشتریانشان به عنوان هدیه خرید، کارت تخفیف شما
را ارائه دهند و شما هم در مقابل همین کار را برای آنها انجام دهید. این کار هم برای شما و هم مجموعه مقابل و هم مشتری احساس رضایت خواهد داشت.
تخفیف برای حضور در رویداد ها: در افتتاحیه ها میتوانید به کسانی که در جشن افتتاحیه شما حضور به هم رساندهاند کارت تخفیف ارائه دهید. این مورد می تواند برای کسانی که در کلاسهای آموزشی شما شرکت میکنند، در لایو حضور دارند و یا از این قبیل نیز ارائه شود.
ارائه کد تخفیف به مشتری ناراضی: هر چه که از کیفیت کار خود اطمینان داشته باشید باز هم ممکن است با شرایطی روبهرو شده باشيد که مشتریانی از کالا یا خدمت شما رضایت نداشته اند. ضمن انجام عمل صحیح و مدبرانه متناسب با شرایط میتوانید برای دلجویی از مشتری و همچنین حفظ او در دایره مشتریانتان یک کد تخفیف به او ارائه دهید.
تخفیف به مشتریان وفادار: همیشه از مشتریان وفاداری که به شما سود می رسانند حمایت کنید. سعی کنید این رساندن سود تنها از جانب مشتری به شما نباشد و شما نیز برای مشتری وفاداری که شما را انتخاب کردهاند نفعی داشته باشید. از این رو می توانید به مشتریان وفادار خود کدهای تخفیف ارائه بدهید.
ارائه تخفیف به دنبال کنندگان پیج، اعضای باشگاه مشتریان و یا اعضای کانال: تمایزی بین کسانی که شما را در فضای مجازی دنبال میکنند با سایر افراد بی تفاوت نسبت به خودتان قائل شوید. در شرایطی که مناسب می دانید برای اعضای شبکههای مجازی و باشگاه مشتریان خود کد تخفیف ارائه دهید.
تخفیف با ایجاد حس اضطرار: می توانید هر چند وقت یک بار در سایت یا کانال های ارتباطی خود با مشتریان برای مدت بسیار محدود روی اجناس خود تخفیف اعمال کنید و یا برای مدتی محدود مزیت ارسال رایگان را برای محصول خریداری شده ارائه دهید. این مدت محدود می تواند از چند ساعت تا چند روز باشد.
تخفیف برای کالاهای منتخب: در این مورد شما می توانید برای یک دسته خاص از محصولاتتان تخفیف ارائه دهید. به عنوان مثال اگر در رسته نساجی فعالیت دارید میتوانید تخفیفاتی را روی یک جنس پارچه خاص ارائه دهید.
تخفیفات پکیجی: هر آنچه را که از محصولات تان به هم مرتبط است و به نحوی به یکدیگر ربط دارد را میتوانید در قالب یک پکیج ارائه دهید. ممکن است مشتری در هنگام خرید به صورت تکی فقط به سه مورد از پنج مورد کالای ارائه شده در پکیج نیاز داشته باشد اما اگر شما کالاهای مرتبط با آن را با تخفیف به او ارائه دهید می تواند محرک خوبی برای خرید این پکیج باشد. مثلا در حرفه ی فروش لوازم آرایشی ایجاد پکیجهای اصلاح یا مانیکور یا دیگر چیز ها می تواند مثال خوبی برای این مورد باشد.
به یاد داشته باشید که ارائه تخفیفات برای خدمات مجازی یک معامله دو سر برد برای فروشنده و خریدار محسوب می شود.
درست است که تخفیفات مزایايی را دارد اما از یاد نبرید که این تخفیفات باید به صورت محدود ارائه شوند وگرنه نه تنها سودی ندارند بلکه معایبی را برای شما در بر خواهند داشت. کم شدن ارزش محصول شما نزد مشتری، عادت مشتریان به خرید از شما فقط در آفرها، تاثیرات منفی برای برند شما و کاهش استانداردهای کار شما از جمله معایب برگزاری آفرهای دائمی خواهد بود.
در نظر داشته باشید بسيار اهميت دارد که تخفیفات را در زمان صحیح و به افراد صحیح ارائه دهید.
تخفیف برای حضور در رویداد ها: در افتتاحیه ها میتوانید به کسانی که در جشن افتتاحیه شما حضور به هم رساندهاند کارت تخفیف ارائه دهید. این مورد می تواند برای کسانی که در کلاسهای آموزشی شما شرکت میکنند، در لایو حضور دارند و یا از این قبیل نیز ارائه شود.
ارائه کد تخفیف به مشتری ناراضی: هر چه که از کیفیت کار خود اطمینان داشته باشید باز هم ممکن است با شرایطی روبهرو شده باشيد که مشتریانی از کالا یا خدمت شما رضایت نداشته اند. ضمن انجام عمل صحیح و مدبرانه متناسب با شرایط میتوانید برای دلجویی از مشتری و همچنین حفظ او در دایره مشتریانتان یک کد تخفیف به او ارائه دهید.
تخفیف به مشتریان وفادار: همیشه از مشتریان وفاداری که به شما سود می رسانند حمایت کنید. سعی کنید این رساندن سود تنها از جانب مشتری به شما نباشد و شما نیز برای مشتری وفاداری که شما را انتخاب کردهاند نفعی داشته باشید. از این رو می توانید به مشتریان وفادار خود کدهای تخفیف ارائه بدهید.
ارائه تخفیف به دنبال کنندگان پیج، اعضای باشگاه مشتریان و یا اعضای کانال: تمایزی بین کسانی که شما را در فضای مجازی دنبال میکنند با سایر افراد بی تفاوت نسبت به خودتان قائل شوید. در شرایطی که مناسب می دانید برای اعضای شبکههای مجازی و باشگاه مشتریان خود کد تخفیف ارائه دهید.
تخفیف با ایجاد حس اضطرار: می توانید هر چند وقت یک بار در سایت یا کانال های ارتباطی خود با مشتریان برای مدت بسیار محدود روی اجناس خود تخفیف اعمال کنید و یا برای مدتی محدود مزیت ارسال رایگان را برای محصول خریداری شده ارائه دهید. این مدت محدود می تواند از چند ساعت تا چند روز باشد.
تخفیف برای کالاهای منتخب: در این مورد شما می توانید برای یک دسته خاص از محصولاتتان تخفیف ارائه دهید. به عنوان مثال اگر در رسته نساجی فعالیت دارید میتوانید تخفیفاتی را روی یک جنس پارچه خاص ارائه دهید.
تخفیفات پکیجی: هر آنچه را که از محصولات تان به هم مرتبط است و به نحوی به یکدیگر ربط دارد را میتوانید در قالب یک پکیج ارائه دهید. ممکن است مشتری در هنگام خرید به صورت تکی فقط به سه مورد از پنج مورد کالای ارائه شده در پکیج نیاز داشته باشد اما اگر شما کالاهای مرتبط با آن را با تخفیف به او ارائه دهید می تواند محرک خوبی برای خرید این پکیج باشد. مثلا در حرفه ی فروش لوازم آرایشی ایجاد پکیجهای اصلاح یا مانیکور یا دیگر چیز ها می تواند مثال خوبی برای این مورد باشد.
به یاد داشته باشید که ارائه تخفیفات برای خدمات مجازی یک معامله دو سر برد برای فروشنده و خریدار محسوب می شود.
درست است که تخفیفات مزایايی را دارد اما از یاد نبرید که این تخفیفات باید به صورت محدود ارائه شوند وگرنه نه تنها سودی ندارند بلکه معایبی را برای شما در بر خواهند داشت. کم شدن ارزش محصول شما نزد مشتری، عادت مشتریان به خرید از شما فقط در آفرها، تاثیرات منفی برای برند شما و کاهش استانداردهای کار شما از جمله معایب برگزاری آفرهای دائمی خواهد بود.
در نظر داشته باشید بسيار اهميت دارد که تخفیفات را در زمان صحیح و به افراد صحیح ارائه دهید.
💎#مرتضی_نوشت : یادداشتهای توئیتری دکتر مرتضی محمدی نژاد:
✏️ @morteza_nevesht
🗓 #قرارگاه_مرغ یا #تخم_مرغ، روغن مایع، #سیب_زمینی و یا #نمک! راه چاره نیست، #سلطان_مرغ هم وجود ندارد، تقصیر مردم هم نیست!
♦️ باید #اقتصاد_ایران را از اول کوبید و دوباره ساخت، البته باید اصولی و بر اساس #بازار_آزاد و بدون دخالت #دولت و #شبه_دولتی باشد و گرنه همین می شود که هست.
🔗https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1378632415476858889?s=20
✏️ @morteza_nevesht
🗓 #قرارگاه_مرغ یا #تخم_مرغ، روغن مایع، #سیب_زمینی و یا #نمک! راه چاره نیست، #سلطان_مرغ هم وجود ندارد، تقصیر مردم هم نیست!
♦️ باید #اقتصاد_ایران را از اول کوبید و دوباره ساخت، البته باید اصولی و بر اساس #بازار_آزاد و بدون دخالت #دولت و #شبه_دولتی باشد و گرنه همین می شود که هست.
🔗https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1378632415476858889?s=20
Twitter
مرتضی محمدی نژاد
#قرارگاه_مرغ یا #تخم_مرغ، روغن مایع، #سیب_زمینی و یا #نمک! راه چاره نیست، #سلطان_مرغ هم وجود ندارد، تقصیر مردم هم نیست! باید #اقتصاد_ایران را از اول کوبید و دوباره ساخت، البته باید اصولی و بر اساس #بازار_آزاد و بدون دخالت #دولت و #شبه_دولتی باشد و گرنه همین…
بخشش و قانون خلا
وقتي كه حرف از بخشش به ميان مي آيد، مي توان آن را با دو ديدگاه نگريست:
1. بخشش عاطفي و رواني: كه در اين نوع بخشش ما آدم هايي را كه به نوعي زماني باعث دلخوري، غم و ناراحتي ما شده بودند را ميبخشيم. در اين نوع بخشش ما قلبمان را از كينه آن آدم ها پاك ميكنيم و نفرتي از آن ها در دل نداريم. كينه و نفرت از آدم ها مانند زنجير و وزنه هايي سنگين است كه ما بر گردن خود آويخته ايم. پس طبيعي است كه فشار و سنگيني اين وزنه ها ما را آزار دهد و صداي شكوه و شكايتمان را بلند كند. اما زماني كه تصميم به گذشت و بخشش ميگيريم به منزله باز كردن اين وزنه هاي ناخوشايند سنگين از گردن و پايمان است. يكي يكي از شر اين زنجيرها كه سنگيني اش فقط بر دوش خودمان بود و همه جا آن را با خود حمل ميكرديم، رهايي مي يابيم. حس خوشايند رهايي و سبك شدن را با باز كردن اين زنجيرها از خودمان، حس ميكنيم. از خودمان تعجب ميكنيم كه چطور كليد اين قفل و زنجيرها در دستان خودمان بود اما از پايمان بازش نميكرديم و عمري اينها را همراه خودمان به اين سو و آن سو ميكشيديم و ثمره اي جز سنگيني و درد از آن نديديم. با دور ريختن كينه ها، حس خوش رهايي بر ما سايه مي افكند كه اين رهايي و آزادي را مديون گذشت و بخشش خودمان هستيم. قانوني وجود دارد به نام قانون خلاء. كه بيان كننده اين است كه هرگاه فضايي خالي شود، اين خلاء سريعا توسط كائنات پر ميگردد. درست مثل اينكه زماني عشقي جديد در دلتان جوانه ميزند كه قلبتان را از رابطه قبلي خالي كرده باشيد. وقتي قلبتان را از هرچه كينه از آدم هاست خالي كنيد، به خودتان اين فرصت را داده ايد كه فضاي قلبتان با انرژي هاي مثبت كائنات پر شود. فضاي قلبيتان كه شما قبلا با كينه پرش كرده بوديد و اكنون خالي شده است، توسط كائنات سرشار از شادي، شعف و انرژي مثبت خواهد شد. در واقع خود شما با خالي كردن قلبتان، اين خلاء را ايجاد كرده ايد و اكنون اين خلاء به بهترين شكل ممكن توسط كائنات پر خواهد شد.
2. بخشش مالي: اگر بخواهيم درباره بخشش مالي نيز صحبت كنيم، از اين قاعده مستثني نيست. شما اگر چيزي را خواسته باشيد، طبيعتا بايد فضايي جهت پذيرا بودن آن داشته باشيد. اگر فضايي وجود نداشته باشد و همه جا پر باشد پس ديگر راهي براي ورود بقيه چيزها نيست. اگر آرزويي در ذهن شما نقش بست، پس حتما آن آرزو در عالم واقع ميتواند حقيقي شود. تنها شرطش آن است كه شما فضايي براي پذيرايي از آن داشته باشيد. اتاقي خيالي را متصور بشويد كه متعلق به شماست. زماني كه اين اتاق مملو از وسايلي باشد كه تا سقف و تا دم در اتاق چيده شده است، ديگر فضايي براي داشتن اجناس جديد نيست. كادوهايي را تصور كنيد كه كائنات براي شما فرستاده است و پشت در اتاق شما هستند. اما شما حاضر به خالي كردن اتاقتان از وسايل قديمي نمي باشيد. پس فضايي براي گذاشتن هداياي جديدتان در اتاق نداريد. همينطور وسايل اتاقتان كهنه ميشوند اما شما حاضر به بخشيدن آن ها به ديگران نيستيد تا هم ديگران از آن ها استفاده كنند و هم فضايي براي هداياي جديدتان مهيا شود. براي باز شدن اين فضا و آماده شدن شما براي پذيرفتن هدايايي كه انتظار شما را ميكشند، بايد قديمي ها را يا دور بريزيد و يا ببخشيد. به عنوان مثل هر ماه مقداري از درامد خود را به آنان كه به اين پول نياز دارند ببخشيد تا جاي خالي اش را كائنات برايتان با بهتر از آنچه بخشيده ايد پر كند. تا انگشتر قبلي را از دستتان درنياوريد، نگين انگشتر جديد بر روي انگشتانتان نخواهد درخشيد. روحتان را از كينه و نفرت خالي كنيد تا جاي خالي اش را حس خوب زندگي و عشق و شادي فرا گيرد.
اين را به ياد داشته باشيد زماني كه دستانتان پر است، ديگر براي در دست گرفتن آرزوهاي جديدتان جايي نداريد.
امروز براي هر دو نوع بخشش به خودتان تمرين بدهيد. اول فكر كنيد كه از چه كسي و به چه دليلي ناراحتيد و كدورتي به دل داريد. سپس او را قلبا ببخشيد و با خود بگوييد: من او را بخشيدم. چون روح من سزاوار رهايي و آزادي است. و روحتان را آماده پذيرايي از شادي بي انتهايي كنيد كه كائنات به جاي آن كينه ها به قلبتان سرازير خواهد كرد.
و براي بخشش مالي از هرآنچه كه در حساب خود داريد، كم يا زياد ، مقداري را به فردي كه بيش از شما به اين پول نياز دارد ببخشيد. به سراغ كمد لباس ها و كفش هايتان برويد. مطمئنا لباس و كفش هايي را ميبينيد كه اصلا يادتان رفته بود كه آن ها را داريد. آن ها همان هايي هستند كه بايد بروند تا فضاي خالي براي جديدتر ها فراهم شود. اين كار را در مورد وسايل منزلتان نيز انجام دهيد.
و اكنون به تماشا بنشينيد قدرت بخشش و قانون خلاء را.
#بخشش_و_قانون_خلا #بخشش #قانون_خلا
وقتي كه حرف از بخشش به ميان مي آيد، مي توان آن را با دو ديدگاه نگريست:
1. بخشش عاطفي و رواني: كه در اين نوع بخشش ما آدم هايي را كه به نوعي زماني باعث دلخوري، غم و ناراحتي ما شده بودند را ميبخشيم. در اين نوع بخشش ما قلبمان را از كينه آن آدم ها پاك ميكنيم و نفرتي از آن ها در دل نداريم. كينه و نفرت از آدم ها مانند زنجير و وزنه هايي سنگين است كه ما بر گردن خود آويخته ايم. پس طبيعي است كه فشار و سنگيني اين وزنه ها ما را آزار دهد و صداي شكوه و شكايتمان را بلند كند. اما زماني كه تصميم به گذشت و بخشش ميگيريم به منزله باز كردن اين وزنه هاي ناخوشايند سنگين از گردن و پايمان است. يكي يكي از شر اين زنجيرها كه سنگيني اش فقط بر دوش خودمان بود و همه جا آن را با خود حمل ميكرديم، رهايي مي يابيم. حس خوشايند رهايي و سبك شدن را با باز كردن اين زنجيرها از خودمان، حس ميكنيم. از خودمان تعجب ميكنيم كه چطور كليد اين قفل و زنجيرها در دستان خودمان بود اما از پايمان بازش نميكرديم و عمري اينها را همراه خودمان به اين سو و آن سو ميكشيديم و ثمره اي جز سنگيني و درد از آن نديديم. با دور ريختن كينه ها، حس خوش رهايي بر ما سايه مي افكند كه اين رهايي و آزادي را مديون گذشت و بخشش خودمان هستيم. قانوني وجود دارد به نام قانون خلاء. كه بيان كننده اين است كه هرگاه فضايي خالي شود، اين خلاء سريعا توسط كائنات پر ميگردد. درست مثل اينكه زماني عشقي جديد در دلتان جوانه ميزند كه قلبتان را از رابطه قبلي خالي كرده باشيد. وقتي قلبتان را از هرچه كينه از آدم هاست خالي كنيد، به خودتان اين فرصت را داده ايد كه فضاي قلبتان با انرژي هاي مثبت كائنات پر شود. فضاي قلبيتان كه شما قبلا با كينه پرش كرده بوديد و اكنون خالي شده است، توسط كائنات سرشار از شادي، شعف و انرژي مثبت خواهد شد. در واقع خود شما با خالي كردن قلبتان، اين خلاء را ايجاد كرده ايد و اكنون اين خلاء به بهترين شكل ممكن توسط كائنات پر خواهد شد.
2. بخشش مالي: اگر بخواهيم درباره بخشش مالي نيز صحبت كنيم، از اين قاعده مستثني نيست. شما اگر چيزي را خواسته باشيد، طبيعتا بايد فضايي جهت پذيرا بودن آن داشته باشيد. اگر فضايي وجود نداشته باشد و همه جا پر باشد پس ديگر راهي براي ورود بقيه چيزها نيست. اگر آرزويي در ذهن شما نقش بست، پس حتما آن آرزو در عالم واقع ميتواند حقيقي شود. تنها شرطش آن است كه شما فضايي براي پذيرايي از آن داشته باشيد. اتاقي خيالي را متصور بشويد كه متعلق به شماست. زماني كه اين اتاق مملو از وسايلي باشد كه تا سقف و تا دم در اتاق چيده شده است، ديگر فضايي براي داشتن اجناس جديد نيست. كادوهايي را تصور كنيد كه كائنات براي شما فرستاده است و پشت در اتاق شما هستند. اما شما حاضر به خالي كردن اتاقتان از وسايل قديمي نمي باشيد. پس فضايي براي گذاشتن هداياي جديدتان در اتاق نداريد. همينطور وسايل اتاقتان كهنه ميشوند اما شما حاضر به بخشيدن آن ها به ديگران نيستيد تا هم ديگران از آن ها استفاده كنند و هم فضايي براي هداياي جديدتان مهيا شود. براي باز شدن اين فضا و آماده شدن شما براي پذيرفتن هدايايي كه انتظار شما را ميكشند، بايد قديمي ها را يا دور بريزيد و يا ببخشيد. به عنوان مثل هر ماه مقداري از درامد خود را به آنان كه به اين پول نياز دارند ببخشيد تا جاي خالي اش را كائنات برايتان با بهتر از آنچه بخشيده ايد پر كند. تا انگشتر قبلي را از دستتان درنياوريد، نگين انگشتر جديد بر روي انگشتانتان نخواهد درخشيد. روحتان را از كينه و نفرت خالي كنيد تا جاي خالي اش را حس خوب زندگي و عشق و شادي فرا گيرد.
اين را به ياد داشته باشيد زماني كه دستانتان پر است، ديگر براي در دست گرفتن آرزوهاي جديدتان جايي نداريد.
امروز براي هر دو نوع بخشش به خودتان تمرين بدهيد. اول فكر كنيد كه از چه كسي و به چه دليلي ناراحتيد و كدورتي به دل داريد. سپس او را قلبا ببخشيد و با خود بگوييد: من او را بخشيدم. چون روح من سزاوار رهايي و آزادي است. و روحتان را آماده پذيرايي از شادي بي انتهايي كنيد كه كائنات به جاي آن كينه ها به قلبتان سرازير خواهد كرد.
و براي بخشش مالي از هرآنچه كه در حساب خود داريد، كم يا زياد ، مقداري را به فردي كه بيش از شما به اين پول نياز دارد ببخشيد. به سراغ كمد لباس ها و كفش هايتان برويد. مطمئنا لباس و كفش هايي را ميبينيد كه اصلا يادتان رفته بود كه آن ها را داريد. آن ها همان هايي هستند كه بايد بروند تا فضاي خالي براي جديدتر ها فراهم شود. اين كار را در مورد وسايل منزلتان نيز انجام دهيد.
و اكنون به تماشا بنشينيد قدرت بخشش و قانون خلاء را.
#بخشش_و_قانون_خلا #بخشش #قانون_خلا