💎#مرتضی_نوشت : یادداشتهای توئیتری دکتر مرتضی محمدی نژاد:
✏️ @morteza_nevesht
🗓به عنوان کارفرما معتقدم حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده، فشار مضاعف بر صاحبان کسب و کار ست که بسیاری توان تامین همین حقوق هم ندارند،در مقابل حتی حقوق 10 میلیون تومان هم برای پرسنل کم و ناچیزست.
♦️افزایش حقوق و درآمد راهگشا نیست، مشکل اصلی، سقوط لحظه به لحظه #قدرت_خرید مردم ست.همین.
🔗 https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1372460365443960833?s=20
✏️ @morteza_nevesht
🗓به عنوان کارفرما معتقدم حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده، فشار مضاعف بر صاحبان کسب و کار ست که بسیاری توان تامین همین حقوق هم ندارند،در مقابل حتی حقوق 10 میلیون تومان هم برای پرسنل کم و ناچیزست.
♦️افزایش حقوق و درآمد راهگشا نیست، مشکل اصلی، سقوط لحظه به لحظه #قدرت_خرید مردم ست.همین.
🔗 https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1372460365443960833?s=20
Twitter
مرتضی محمدی نژاد
به عنوان کارفرما معتقدم حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده، فشار مضاعف بر صاحبان کسب و کار ست که بسیاری توان تامین همین حقوق هم ندارند،در مقابل حتی حقوق 10 میلیون تومان هم برای پرسنل کم و ناچیزست. افزایش حقوق و درآمد راهگشا نیست، مشکل اصلی، سقوط لحظه به لحظه #قدرت_خرید…
خود واقعی-خود تصنعی
شاید شما هم جمله ي خودتان باشید را زیاد شنیده باشید اما به آسانی و بدون توجه از کنار آن گذشته و به آن اعتنائی نکرده باشید. ریشه بسیاری از ناراحتی ها، افسردگی ها و عدم رضایت از خودمان، همين خود نبودن ما است. برای اینکه خودمان باشیم نیاز است تا بدانیم که در واقع ما چه كسي هستيم؟
به راستی ما کیستیم؟
برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید نیاز است تا با ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی خود آشنا شويد. دفتری بردارید و روی آن جدولی بکشید. سمت راست را به ویژگی های مثبت و سمت چپ را به ویژگیهای منفی تان اختصاص دهید و در هر ستون ویژگی هایی را که دارید -بسته به خوب بودن یا خوب نبودن شان- در سمت راست و چپ جدول بنویسید. برای این کار زمان بگذارید. با حوصله و دقت و در کمال آرامش این کار را انجام دهید. از ریزترین خصوصیتهای اخلاقی تان تا بارزترین آنها را در جدول بگنجانید. سپس آن را مطالعه کنید. این زاویه دیدی است که شما به خود دارید و فکر می کنید که شما شخصیتی هستید که ویژگیهای روی کاغذ را دارد. حال سعی کنید روی نقاط قوت و ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید. خصوصیاتی که چندان خوب نیستند را به مرور از خود دور کنید. قدم اول دانستن خصوصیات شخصیتیتان بود. قدم دوم پذیرش آنها و در قدم سوم بعد از پذیرش شما میتوانید به تقویت یا تضعیف هر کدام از صفات خود اقدام کنید.
هنجارها
آیا معنای هنجار را میدانید؟ به مجموعهای از بایدها و نبایدهایی که ما موظف به رعایت آنها هستیم هنجار گفته میشود. این هنجارها میتواند در بعد اجتماع به صورت رعایت حقوق دیگران، پاکیزه نگه داشتن مکانهای عمومی، رعايت صف و غیره تجلی یابد. هنجارهای خانوادگی بسته به فرهنگ هاي مختلف در هر خانوادهای متفاوت است. اما هنجارهای شخصی شما چیست؟ چه باید ها و نباید های معینی دارید که خود را موظف به رعایت آنها می دانید؟ در دفتری که تهیه کردهاید مجموعهای از هنجارهای خود را نیز بنویسید و روی آنها تامل کنید.
ارزش ها
وقتی از انجام کاری حال خوبی به شما دست می دهد و روحتان را سیراب میکند به این معناست که آن کار برای شما یک ارزش است. برگزاری یک سمینار علمی، کسب رتبه ای بالا در یک آزمون مهم، بوسيدن دست پدر و مادرتان، کمک به دیگران و یا هر کار کوچک و بزرگ دیگری که حال درونی شما را خوب کند یک ارزش تلقی میشود. و در نقطه مقابل ضد ارزش ها قرار دارند؛ کارهایی که انجام آنها خط قرمز شما در زندگی به حساب میآیند. تهمت، دل شکستن، دزدی و یا هر کاری که غيرانساني بوده و باعث برانگیخته شدن احساسات منفی در شما می شود و همانطور که بالاتر گفتیم به نحوی خط قرمز شما در زندگی است را ضد ارزش می نامند. در دفتر خود جدولی از ارزش ها و ضد ارزش های خود تهیه کنید. ببینید که در واقع ارزش های شما در زندگی چه چیزهایی هستند و باید بیشتر روی آنها تمرکز کنید و ضد ارزش های تان چیستند که باید از آنها دوری کنید.
آيا این اصطلاح که هیچ یک از پنج انگشت به هم شبیه نیستند را شنیدهاید؟ انگشتان را به آدمهای روی این کره خاکی تعمیم دهید. هیچ کدام از ما به یکدیگر شبیه نیستیم. در ریزترین جزئیات ظاهری و باطنی تفاوت های پیدا و پنهان بسیاری با یکدیگر داریم. پذیرش این امر که این تفاوتها طبیعی هستند به پذیرش خود واقعی ما کمک میکند. آیا شما کسی را می شناسید که کامل و بی عیب و نقص باشد؟ بهترین انسانی را که میشناسید در نظر آورید. آیا انسان کاملی است؟ قطعاً خیر. ممکن است از جهاتی بسیار عالی باشد اما قطعاً بدون عیب نیست. این که شما او را به عنوان انسان شایستهای پذیرفته اید به این معناست که قبل از شما خود او به باور شایسته بودن رسیده است.
اگر قد ما کوتاه است، اگر موهای کم پشتی داریم، اگر در خانوادهای کم بضاعت به دنیا آمدهایم و هزاران اگر دیگر که چندان برای ما خوشایند نیستند، زمانی که ما آنها را پذیرفتیم به یک مسئله حل شده برای ما تبدیل خواهد شد که دیگر وقت و انرژی ما را به خودش اختصاص نخواهد داد. اغلب ناراحتیها و عدم پذیرش های ما نیز از مسائلی است که خودمان در آنها نقشی نداشتهایم. همان مثال هايي كه بالاتر مطرح شد؛ قد کوتاه، موی کم پشت، معلولیت و غیره از جمله شرایطی است که وجود آنها به خواست ما مرتبط نبوده است. پس بهترین راهکار پذیرش آنها و تمرکز بر چیزهایی است که توانایی تغییر آنها را داریم.
روابط
زمانی که از مرحله پذیرش خودتان به عنوان یک فرد منحصر به فرد نیز عبور کردید دیگر قضاوت های دیگران باعث آزار شما نخواهد شد. کسی نمیتواند با حرفی شما را برنجاند و شما را از خود واقعیتان ناامید کند. دیگر نیازی نیست تا دائماً نقابی بر صورت داشته باشید تا مبادا مورد قضاوت یا نقد قرار بگیرید. زمانی که خودتان را پذیرفتید متوجه خواهید شد که دوستان واقعی شما نیز همان خود واقعی شما را پذیرفتهاند و کسانی که خود واقعی شما را نمی خواستن
شاید شما هم جمله ي خودتان باشید را زیاد شنیده باشید اما به آسانی و بدون توجه از کنار آن گذشته و به آن اعتنائی نکرده باشید. ریشه بسیاری از ناراحتی ها، افسردگی ها و عدم رضایت از خودمان، همين خود نبودن ما است. برای اینکه خودمان باشیم نیاز است تا بدانیم که در واقع ما چه كسي هستيم؟
به راستی ما کیستیم؟
برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید نیاز است تا با ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی خود آشنا شويد. دفتری بردارید و روی آن جدولی بکشید. سمت راست را به ویژگی های مثبت و سمت چپ را به ویژگیهای منفی تان اختصاص دهید و در هر ستون ویژگی هایی را که دارید -بسته به خوب بودن یا خوب نبودن شان- در سمت راست و چپ جدول بنویسید. برای این کار زمان بگذارید. با حوصله و دقت و در کمال آرامش این کار را انجام دهید. از ریزترین خصوصیتهای اخلاقی تان تا بارزترین آنها را در جدول بگنجانید. سپس آن را مطالعه کنید. این زاویه دیدی است که شما به خود دارید و فکر می کنید که شما شخصیتی هستید که ویژگیهای روی کاغذ را دارد. حال سعی کنید روی نقاط قوت و ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید. خصوصیاتی که چندان خوب نیستند را به مرور از خود دور کنید. قدم اول دانستن خصوصیات شخصیتیتان بود. قدم دوم پذیرش آنها و در قدم سوم بعد از پذیرش شما میتوانید به تقویت یا تضعیف هر کدام از صفات خود اقدام کنید.
هنجارها
آیا معنای هنجار را میدانید؟ به مجموعهای از بایدها و نبایدهایی که ما موظف به رعایت آنها هستیم هنجار گفته میشود. این هنجارها میتواند در بعد اجتماع به صورت رعایت حقوق دیگران، پاکیزه نگه داشتن مکانهای عمومی، رعايت صف و غیره تجلی یابد. هنجارهای خانوادگی بسته به فرهنگ هاي مختلف در هر خانوادهای متفاوت است. اما هنجارهای شخصی شما چیست؟ چه باید ها و نباید های معینی دارید که خود را موظف به رعایت آنها می دانید؟ در دفتری که تهیه کردهاید مجموعهای از هنجارهای خود را نیز بنویسید و روی آنها تامل کنید.
ارزش ها
وقتی از انجام کاری حال خوبی به شما دست می دهد و روحتان را سیراب میکند به این معناست که آن کار برای شما یک ارزش است. برگزاری یک سمینار علمی، کسب رتبه ای بالا در یک آزمون مهم، بوسيدن دست پدر و مادرتان، کمک به دیگران و یا هر کار کوچک و بزرگ دیگری که حال درونی شما را خوب کند یک ارزش تلقی میشود. و در نقطه مقابل ضد ارزش ها قرار دارند؛ کارهایی که انجام آنها خط قرمز شما در زندگی به حساب میآیند. تهمت، دل شکستن، دزدی و یا هر کاری که غيرانساني بوده و باعث برانگیخته شدن احساسات منفی در شما می شود و همانطور که بالاتر گفتیم به نحوی خط قرمز شما در زندگی است را ضد ارزش می نامند. در دفتر خود جدولی از ارزش ها و ضد ارزش های خود تهیه کنید. ببینید که در واقع ارزش های شما در زندگی چه چیزهایی هستند و باید بیشتر روی آنها تمرکز کنید و ضد ارزش های تان چیستند که باید از آنها دوری کنید.
آيا این اصطلاح که هیچ یک از پنج انگشت به هم شبیه نیستند را شنیدهاید؟ انگشتان را به آدمهای روی این کره خاکی تعمیم دهید. هیچ کدام از ما به یکدیگر شبیه نیستیم. در ریزترین جزئیات ظاهری و باطنی تفاوت های پیدا و پنهان بسیاری با یکدیگر داریم. پذیرش این امر که این تفاوتها طبیعی هستند به پذیرش خود واقعی ما کمک میکند. آیا شما کسی را می شناسید که کامل و بی عیب و نقص باشد؟ بهترین انسانی را که میشناسید در نظر آورید. آیا انسان کاملی است؟ قطعاً خیر. ممکن است از جهاتی بسیار عالی باشد اما قطعاً بدون عیب نیست. این که شما او را به عنوان انسان شایستهای پذیرفته اید به این معناست که قبل از شما خود او به باور شایسته بودن رسیده است.
اگر قد ما کوتاه است، اگر موهای کم پشتی داریم، اگر در خانوادهای کم بضاعت به دنیا آمدهایم و هزاران اگر دیگر که چندان برای ما خوشایند نیستند، زمانی که ما آنها را پذیرفتیم به یک مسئله حل شده برای ما تبدیل خواهد شد که دیگر وقت و انرژی ما را به خودش اختصاص نخواهد داد. اغلب ناراحتیها و عدم پذیرش های ما نیز از مسائلی است که خودمان در آنها نقشی نداشتهایم. همان مثال هايي كه بالاتر مطرح شد؛ قد کوتاه، موی کم پشت، معلولیت و غیره از جمله شرایطی است که وجود آنها به خواست ما مرتبط نبوده است. پس بهترین راهکار پذیرش آنها و تمرکز بر چیزهایی است که توانایی تغییر آنها را داریم.
روابط
زمانی که از مرحله پذیرش خودتان به عنوان یک فرد منحصر به فرد نیز عبور کردید دیگر قضاوت های دیگران باعث آزار شما نخواهد شد. کسی نمیتواند با حرفی شما را برنجاند و شما را از خود واقعیتان ناامید کند. دیگر نیازی نیست تا دائماً نقابی بر صورت داشته باشید تا مبادا مورد قضاوت یا نقد قرار بگیرید. زمانی که خودتان را پذیرفتید متوجه خواهید شد که دوستان واقعی شما نیز همان خود واقعی شما را پذیرفتهاند و کسانی که خود واقعی شما را نمی خواستن
د کم کم از دایره روابط تان به خودی خود حذف خواهند شد.
کلام آخر
برای این که بتوانید قدمی به جلو بردارید یک پیش نیاز بر سر راه شما وجود دارد و آن شناختن و پذیرش خود واقعیتان است. زمانی که خودتان را شناختید و پذیرفتید که واقعاً چه کسی هستید برای پیشرفت خود نیز تلاش خواهید کرد، دیگر نیازی به تایید دیگران نخواهید داشت، دیگر نیازی نیست تا به چیزی که نیستید تظاهر کنید، صورتک بر چهره داشته باشید و تصنعی باشید. چرا که شما خود واقعی تان را پذیرفته اید و دوست دارید.
ما در دوره متفاوط شو به شما كمك ميكنيم تا با خود واقعيتان بيشتر آشنا شده و آن را بپذيريد.
#خودمان_باشیم #خود_واقعی #خود_تصنعی
کلام آخر
برای این که بتوانید قدمی به جلو بردارید یک پیش نیاز بر سر راه شما وجود دارد و آن شناختن و پذیرش خود واقعیتان است. زمانی که خودتان را شناختید و پذیرفتید که واقعاً چه کسی هستید برای پیشرفت خود نیز تلاش خواهید کرد، دیگر نیازی به تایید دیگران نخواهید داشت، دیگر نیازی نیست تا به چیزی که نیستید تظاهر کنید، صورتک بر چهره داشته باشید و تصنعی باشید. چرا که شما خود واقعی تان را پذیرفته اید و دوست دارید.
ما در دوره متفاوط شو به شما كمك ميكنيم تا با خود واقعيتان بيشتر آشنا شده و آن را بپذيريد.
#خودمان_باشیم #خود_واقعی #خود_تصنعی
اولویت بندی
هر کسی در هر جایگاه فردی و اجتماعی برای اینکه بتواند به وظایف خود به درستی رسیدگی کند باید در کارهایش نظم داشته باشد. این نظم زمانی ایجاد میشود که کارها و وظایف اولویت بندی شوند. اما به نظر شما اولویت بندی یعنی چه؟
الویت بندی یعنی چه؟
از نظر من به مرتب کردن کارها از شماره ۱ تا n به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها اولویتبندی گفته میشود. شاید شما با ماتریس آیزنهاور که با نامهای ماتریس اهمیت و فوریت یا ماتریس استیون کاوی نیز شناخته می شود آشنا باشید. بر طبق این ماتریس شما باید کارها و وظایف تان بر طبق دو فاکتور اهمیت و فوریت دسته بندی کرده و سپس به انجام آن ها بپردازید. شکل بالا به درک بهتر این مطلب به شما کمک میکند.
برای اینکه بتوانید با مفهوم عملی اولویتبندی بهتر آشنا شوید راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد می کنیم؛
* کارهای تان را دسته بندی کنید: چند دسته بندی که با آنها سر و کار دارید را ایجاد کنید. مثلاً دسته کسب و کار، دسته فعالیتهای شخصی، دسته مطالعه، دسته خانواده، دسته ورزشی و غیره. در هر کدام از این دسته بندی ها، فعالیت های مربوط به آن را به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها بنویسید. می توانید در ابتدا کل فعالیت های آن دسته را بنویسید و سپس آنها را طبق دو فاکتور بالا اولویتبندی کرده تا نظم بیشتری به خود بگیرند.
* تهیه یک چارچوب زمانی: در همه مراحل دو فاکتور اصلی و مهم اهمیت و فوریت را باید لحاظ کنید و بر طبق این دو فاکتور زمان های مناسب را به آنها اختصاص دهید. کارهای پر اهمیت را برای زمانهایی از روز که انرژی بیشتری دارید بگذارید و در زمان هایی که ممکن است خسته یا کم انرژی باشید کارهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را انجام دهید. خودتان را موظف به انجام کارها در زمانهای برنامهریزی شده کنید.
استثنا
ممکن است شرایطی پیش بیاید که از قبل برای آن برنامهریزی نکرده بودید و به بیانی یک اتفاق پیشبینی نشده رخ دهد که مقداری از زمان شما را که به کار خاصی اختصاص داده بودید به خود مشغول کند. این گونه شرایط جزء استثنائات هستند. در این موارد خاص مجدداً طبق ماتریس آیزنهاور برای ادامه روز خود اولویت بندی کنید و سعی کنید کارهایی را حذف کنید یا به تعویق بیندازید که از اهمیت و فوریت کمتری برخوردارند. اما به صورت کلی در صورتی که توان کنترل شرایط را دارید اجازه ندهید که هیچ عاملی مانع انجام کارهای شما طبق برنامهریزی قبلی و اولویتبندی تان شود.
پیشنهاد
در راستای این مقاله ما يك كتاب را به شما پيشنهاد ميكنيم. در صورتی که شما از جمله کسانی هستید که اولویت بندی برایتان سخت است و یا در عملی کردن آن دچار مشکل میشوید و قصد دارید تا این مشکل را از طریق کسب آگاهی بیشتر رفع کنید ما به شما کتاب اصل گرایی نوشته گرک مک کيون را معرفی میکنیم. در این کتاب شما می آموزید که چه چیزی را در اولویت قرار داده و موارد مهم را فدای حاشیه ها نسازید.
#اولویت_بندی
هر کسی در هر جایگاه فردی و اجتماعی برای اینکه بتواند به وظایف خود به درستی رسیدگی کند باید در کارهایش نظم داشته باشد. این نظم زمانی ایجاد میشود که کارها و وظایف اولویت بندی شوند. اما به نظر شما اولویت بندی یعنی چه؟
الویت بندی یعنی چه؟
از نظر من به مرتب کردن کارها از شماره ۱ تا n به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها اولویتبندی گفته میشود. شاید شما با ماتریس آیزنهاور که با نامهای ماتریس اهمیت و فوریت یا ماتریس استیون کاوی نیز شناخته می شود آشنا باشید. بر طبق این ماتریس شما باید کارها و وظایف تان بر طبق دو فاکتور اهمیت و فوریت دسته بندی کرده و سپس به انجام آن ها بپردازید. شکل بالا به درک بهتر این مطلب به شما کمک میکند.
برای اینکه بتوانید با مفهوم عملی اولویتبندی بهتر آشنا شوید راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد می کنیم؛
* کارهای تان را دسته بندی کنید: چند دسته بندی که با آنها سر و کار دارید را ایجاد کنید. مثلاً دسته کسب و کار، دسته فعالیتهای شخصی، دسته مطالعه، دسته خانواده، دسته ورزشی و غیره. در هر کدام از این دسته بندی ها، فعالیت های مربوط به آن را به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها بنویسید. می توانید در ابتدا کل فعالیت های آن دسته را بنویسید و سپس آنها را طبق دو فاکتور بالا اولویتبندی کرده تا نظم بیشتری به خود بگیرند.
* تهیه یک چارچوب زمانی: در همه مراحل دو فاکتور اصلی و مهم اهمیت و فوریت را باید لحاظ کنید و بر طبق این دو فاکتور زمان های مناسب را به آنها اختصاص دهید. کارهای پر اهمیت را برای زمانهایی از روز که انرژی بیشتری دارید بگذارید و در زمان هایی که ممکن است خسته یا کم انرژی باشید کارهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را انجام دهید. خودتان را موظف به انجام کارها در زمانهای برنامهریزی شده کنید.
استثنا
ممکن است شرایطی پیش بیاید که از قبل برای آن برنامهریزی نکرده بودید و به بیانی یک اتفاق پیشبینی نشده رخ دهد که مقداری از زمان شما را که به کار خاصی اختصاص داده بودید به خود مشغول کند. این گونه شرایط جزء استثنائات هستند. در این موارد خاص مجدداً طبق ماتریس آیزنهاور برای ادامه روز خود اولویت بندی کنید و سعی کنید کارهایی را حذف کنید یا به تعویق بیندازید که از اهمیت و فوریت کمتری برخوردارند. اما به صورت کلی در صورتی که توان کنترل شرایط را دارید اجازه ندهید که هیچ عاملی مانع انجام کارهای شما طبق برنامهریزی قبلی و اولویتبندی تان شود.
پیشنهاد
در راستای این مقاله ما يك كتاب را به شما پيشنهاد ميكنيم. در صورتی که شما از جمله کسانی هستید که اولویت بندی برایتان سخت است و یا در عملی کردن آن دچار مشکل میشوید و قصد دارید تا این مشکل را از طریق کسب آگاهی بیشتر رفع کنید ما به شما کتاب اصل گرایی نوشته گرک مک کيون را معرفی میکنیم. در این کتاب شما می آموزید که چه چیزی را در اولویت قرار داده و موارد مهم را فدای حاشیه ها نسازید.
#اولویت_بندی
آیا ذهن خزنده را میشناسید؟
ذهن خزنده به قسمتی از مغز گفته میشود که در خزندگان و انسانها بخش مشترکی به حساب می آید و وظیفه اصلی آن حفظ بقا است. فعالیت های ناخودآگاه، تولیدمثل، قدرت فیزیکی و حفظ قوانین گذشته از جمله فعالیت هایی است که در این قسمت از مغز صورت میگیرد. با توجه به این مقدمه کوتاهی که گفته شد میتوان فهمید که زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داریم اما در قدم اول برایمان بسیار سخت و دشوار است و به صورت ناخودآگاه برای انجام آن مقاومت میکنیم، پای ذهن خزنده ما در میان است. چراکه بر طبق وظیفه خود هر عامل جدیدی را که برایش ناشناخته باشد، برای بقای خود یک تهدید به حساب آورده و با آن مقابله میکند.
بعنوان مثال اگر شما بخواهید عادت کتابخوانی را در خود به وجود بیاورید، ذهن خزنده شما در روزهای اول مقاومت میکند. اما شما برای نهادینه کردن این عادت باید طبق دستورات ذهن میانی و متفکر خود عمل کرده و به رفتارجدید خود که در اینجا کتابخوانی است در روزهای آتی ادامه دهید. بعد از گذشت چند روز که ذهن خزنده متوجه شد رفتار جدید یک رفتار تهدید کننده برایش به حساب نمی آید و بقای آن را به خطر نمی اندازد، کم کم به آن خو گرفته و دیگر در مقابل آن مقاومت نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عادت ها فقط در ابتدا سخت هستند و بعد از گذشت مدتی دیگر به یک عادت تبدیل شده و انجام آنها برای ما آسان است.
#ذهن_خزنده
ذهن خزنده به قسمتی از مغز گفته میشود که در خزندگان و انسانها بخش مشترکی به حساب می آید و وظیفه اصلی آن حفظ بقا است. فعالیت های ناخودآگاه، تولیدمثل، قدرت فیزیکی و حفظ قوانین گذشته از جمله فعالیت هایی است که در این قسمت از مغز صورت میگیرد. با توجه به این مقدمه کوتاهی که گفته شد میتوان فهمید که زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داریم اما در قدم اول برایمان بسیار سخت و دشوار است و به صورت ناخودآگاه برای انجام آن مقاومت میکنیم، پای ذهن خزنده ما در میان است. چراکه بر طبق وظیفه خود هر عامل جدیدی را که برایش ناشناخته باشد، برای بقای خود یک تهدید به حساب آورده و با آن مقابله میکند.
بعنوان مثال اگر شما بخواهید عادت کتابخوانی را در خود به وجود بیاورید، ذهن خزنده شما در روزهای اول مقاومت میکند. اما شما برای نهادینه کردن این عادت باید طبق دستورات ذهن میانی و متفکر خود عمل کرده و به رفتارجدید خود که در اینجا کتابخوانی است در روزهای آتی ادامه دهید. بعد از گذشت چند روز که ذهن خزنده متوجه شد رفتار جدید یک رفتار تهدید کننده برایش به حساب نمی آید و بقای آن را به خطر نمی اندازد، کم کم به آن خو گرفته و دیگر در مقابل آن مقاومت نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عادت ها فقط در ابتدا سخت هستند و بعد از گذشت مدتی دیگر به یک عادت تبدیل شده و انجام آنها برای ما آسان است.
#ذهن_خزنده
مسولیت پذیری
همه ما به واسطه نقش هایی که در زندگی خود می پذیریم مسئولیتهایی را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متوجه حال خود می کنیم. در اینجا زمانی که از مسئولیت سخن گفته میشود دیگر بحث علاقه ما در میان نیست. چرا که زمانی که مسئولیتی بر عهده ما است دیگر هیچ توجیهی برای انجام ندادن آن وجود ندارد و همه بهانه ها و توضیحات مربوط به قبل از پذیرش مسئولیت می باشد.
مسئولیت پذیری یعنی چه؟
ما به عنوان فرزند، همسر، کارفرما، کارمند، همکار، شهروند، دوست و غیره مسئولیتهایی را برعهده داریم که با گرفتن این نقش ها، موظف به عمل متعهدانه به این مسئولیت ها هستیم.
در حقیقت تعریف مسئولیت پذيري نیز چیزی جز انجام متعهدانه وظایف به نحو احسن نیست.
مسئولیت در نقشهای مختلف
زمانی که شما به عنوان همسر یا پدر نقش می پذیرید و همزمان در محل کارتان به عنوان یک مدیر فروش مشغول به کار هستید، اتفاقات محل کار یا مشغله کاری نمیتواند توجیه خوبی برای عدم مسئولیتپذیری شما در انجام وظایف همسری یا پدری باشد. همسر و فرزند شما مسئول اتفاقات محیط کار شما نیستند. این شما هستید که باید این نقشها و مسئولیتهای مربوط به آنها را تفکیک کرده و هر یک از مسئولیتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.
اگر شما بخواهید که صفت مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنید و خودتان را یک فرد مسئولیت پذیر بدانید باید نکاتی را رعایت کنید ما در اینجا به چند نکته برای مسئولیت پذیری بیشتر اشاره میکنیم؛
1. منظم باشید؛ همه کارهایتان را از قبل برنامه ریزی کنید و سعی کنید طبق برنامه پیش بروید. در این صورت شما زمان کافی برای انجام تمام مسئولیتهای خود خواهید داشت.
2. متعهد باشید؛ خود را ملزم و موظف به انجام مسئولیت خود به بهترین نحو ممکن بدانید. اجازه ندهید هیچ عاملی مانع از انجام مسئولیت شما شود.
3. بهانه نیاورید؛ اگر شما مسئول انجام کاری هستید؛ یعنی تنها و فقط شما مسئول انجام شدن یا نشدن آن درست در سر زمان معین و به نحو احسن هستید. اگر برای توجیه عدم مسئولیتپذیری خود به بهانههای مختلف متوسل می شوید این را بدانید که ممکن است افراد در ظاهر بهانه های شما را بپذیرند اما در حقیقت نزد خود شما را فردی مسئولیت ناپذیر میدانند.
4. اگر ميدانید که از انجام کاری بر نمی آید آن را نپذیرید؛ گاهی مسئولیت هایی بر عهده ما گذاشته میشود و ما آنها را میپذیریم که از همان ابتدا میدانیم که بنابر دلایلی از انجام آن ها بر نخواهیم آمد. بهتر است در این گونه مواقع به صورت کاملا محترمانه و مودبانه از پذیرفتن آن مسئولیت اجتناب کرده تا بعداً با برچسب مسئولیت ناپذیر شناخته نشویم.
در نهایت تمام تلاش خود را به کار ببرید تا اگر مسئولیتی را پذیرفتید به بهترین شکل ممکن همانگونه که از شما انتظار دارند و خودتان از خودتان انتظار دارید انجام دهید. مسئولیت پذیری شما را به آدمی قابل اعتماد تبدیل میکند و این را بدانید که همیشه عدم مسئولیتپذیری عواقبی دارد که خوشایند نیست و ممکن است زحمات چندین ساله شما را بر باد دهد.
#مسولیت_پذیری
همه ما به واسطه نقش هایی که در زندگی خود می پذیریم مسئولیتهایی را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متوجه حال خود می کنیم. در اینجا زمانی که از مسئولیت سخن گفته میشود دیگر بحث علاقه ما در میان نیست. چرا که زمانی که مسئولیتی بر عهده ما است دیگر هیچ توجیهی برای انجام ندادن آن وجود ندارد و همه بهانه ها و توضیحات مربوط به قبل از پذیرش مسئولیت می باشد.
مسئولیت پذیری یعنی چه؟
ما به عنوان فرزند، همسر، کارفرما، کارمند، همکار، شهروند، دوست و غیره مسئولیتهایی را برعهده داریم که با گرفتن این نقش ها، موظف به عمل متعهدانه به این مسئولیت ها هستیم.
در حقیقت تعریف مسئولیت پذيري نیز چیزی جز انجام متعهدانه وظایف به نحو احسن نیست.
مسئولیت در نقشهای مختلف
زمانی که شما به عنوان همسر یا پدر نقش می پذیرید و همزمان در محل کارتان به عنوان یک مدیر فروش مشغول به کار هستید، اتفاقات محل کار یا مشغله کاری نمیتواند توجیه خوبی برای عدم مسئولیتپذیری شما در انجام وظایف همسری یا پدری باشد. همسر و فرزند شما مسئول اتفاقات محیط کار شما نیستند. این شما هستید که باید این نقشها و مسئولیتهای مربوط به آنها را تفکیک کرده و هر یک از مسئولیتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.
اگر شما بخواهید که صفت مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنید و خودتان را یک فرد مسئولیت پذیر بدانید باید نکاتی را رعایت کنید ما در اینجا به چند نکته برای مسئولیت پذیری بیشتر اشاره میکنیم؛
1. منظم باشید؛ همه کارهایتان را از قبل برنامه ریزی کنید و سعی کنید طبق برنامه پیش بروید. در این صورت شما زمان کافی برای انجام تمام مسئولیتهای خود خواهید داشت.
2. متعهد باشید؛ خود را ملزم و موظف به انجام مسئولیت خود به بهترین نحو ممکن بدانید. اجازه ندهید هیچ عاملی مانع از انجام مسئولیت شما شود.
3. بهانه نیاورید؛ اگر شما مسئول انجام کاری هستید؛ یعنی تنها و فقط شما مسئول انجام شدن یا نشدن آن درست در سر زمان معین و به نحو احسن هستید. اگر برای توجیه عدم مسئولیتپذیری خود به بهانههای مختلف متوسل می شوید این را بدانید که ممکن است افراد در ظاهر بهانه های شما را بپذیرند اما در حقیقت نزد خود شما را فردی مسئولیت ناپذیر میدانند.
4. اگر ميدانید که از انجام کاری بر نمی آید آن را نپذیرید؛ گاهی مسئولیت هایی بر عهده ما گذاشته میشود و ما آنها را میپذیریم که از همان ابتدا میدانیم که بنابر دلایلی از انجام آن ها بر نخواهیم آمد. بهتر است در این گونه مواقع به صورت کاملا محترمانه و مودبانه از پذیرفتن آن مسئولیت اجتناب کرده تا بعداً با برچسب مسئولیت ناپذیر شناخته نشویم.
در نهایت تمام تلاش خود را به کار ببرید تا اگر مسئولیتی را پذیرفتید به بهترین شکل ممکن همانگونه که از شما انتظار دارند و خودتان از خودتان انتظار دارید انجام دهید. مسئولیت پذیری شما را به آدمی قابل اعتماد تبدیل میکند و این را بدانید که همیشه عدم مسئولیتپذیری عواقبی دارد که خوشایند نیست و ممکن است زحمات چندین ساله شما را بر باد دهد.
#مسولیت_پذیری
دوام در بحران
گاه شرایطی به وجود میآید که برای کسب و کارها و مشاغل، گذران روزها را بسیار سخت می کند. به زبان ساده به این شرایط پیش بینی نشده که باعث کم رونق شدن کسب و کارها و در پی آن، تعدیل نیرو، کم شدن درآمد و دهها مشکل دیگر می شود بحران گفته می شود. از آنجا که عموماً بحرانها پیشبینی نشده هستند و عواقبی که بحران های پیش بینی نشده به وجود میآورند به مراتب بیشتر و عمیق تر از بحران هایی است که احتمال وقوع آنها را می دادهایم، دانستن دستورالعمل های مواجهه با بروز آن ها و دوام آوردن در آن شرایط نیز اهمیت ویژه ای می یابد. اگر برای یک سازمان بحران اتفاق بیفتد خبر بد این است که به تمام آن اعضا آسیب وارد میشود و تمام آن از اعضا آسیب وارد می شود و هر کس به سهم خود متوجه این عواقب خواهد بود. پس مهم است که تمام افراد سازمان ابتدا از بروز بحران جلوگیری کنند و یا در هنگام وقوع بحران های پیش بینی نشده آمادگی و توانایی رویارویی با آن را داشته باشند. اگرچه بروز بحران در ابتدا باعث ترس، تضعیف روحیه و هجوم افکار منفی می گردد، اما مدیریت کردن بحران و برخورد صحیح در این شرایط است که سرنوشت سازمان را تعیین کرده و باعث بقا یا انحلال آن می شود.
بحرانی که اخیراً همه مردم دنیا با آن درگیر شده و هر شخص حقیقی یا حقوقی کم یا زیاد از آن آسیب دید پیدایش ویروس کرونا بود. داروین در نظریه انتخاب طبیعی بیان می دارد که طبیعت به صورت خودکار تنها به قدرتمندان اجازه بقا و حیات را خواهد داد و ضعیف ها را حذف خواهد کرد. مصداق بارز این نظریه را در زمان پیدایش این ویروس شاهد بودیم. كسب و کارهای بی بنیان و ضعیف بسیاری به خاطر این ویروس از بین رفتند و به دنبال آن افراد و خانوادههای زیادی نیز از جهت مالی آسیب دیدند. ناگفته نماند که اکثر کسب و کارهای بزرگ نیز از گزند این ویروس در امان نماندند. اما آنچه که اهمیت داشت مدیریت صاحبان کسب و کارهای بزرگ بود که توانست آنها را نجات داده و از این منجلاب برهاند. در حقیقت انتخاب طبیعی داروین عینیت یافت. ویروس کرونا تنها بحران پیش بینی نشده ای نبوده و نخواهد بود که برای ما اتفاق افتاده است و یا خواهد افتاد. ممکن است دهها بحران این چنینی دیگر و حتی سخت تر نیز به وقوع بپیوندد و در این شرایط تنها دانش و مدیریت ماست که ضامن دوام کسب و کارمان در بحران خواهد بود.
#دوام_در_بحران
گاه شرایطی به وجود میآید که برای کسب و کارها و مشاغل، گذران روزها را بسیار سخت می کند. به زبان ساده به این شرایط پیش بینی نشده که باعث کم رونق شدن کسب و کارها و در پی آن، تعدیل نیرو، کم شدن درآمد و دهها مشکل دیگر می شود بحران گفته می شود. از آنجا که عموماً بحرانها پیشبینی نشده هستند و عواقبی که بحران های پیش بینی نشده به وجود میآورند به مراتب بیشتر و عمیق تر از بحران هایی است که احتمال وقوع آنها را می دادهایم، دانستن دستورالعمل های مواجهه با بروز آن ها و دوام آوردن در آن شرایط نیز اهمیت ویژه ای می یابد. اگر برای یک سازمان بحران اتفاق بیفتد خبر بد این است که به تمام آن اعضا آسیب وارد میشود و تمام آن از اعضا آسیب وارد می شود و هر کس به سهم خود متوجه این عواقب خواهد بود. پس مهم است که تمام افراد سازمان ابتدا از بروز بحران جلوگیری کنند و یا در هنگام وقوع بحران های پیش بینی نشده آمادگی و توانایی رویارویی با آن را داشته باشند. اگرچه بروز بحران در ابتدا باعث ترس، تضعیف روحیه و هجوم افکار منفی می گردد، اما مدیریت کردن بحران و برخورد صحیح در این شرایط است که سرنوشت سازمان را تعیین کرده و باعث بقا یا انحلال آن می شود.
بحرانی که اخیراً همه مردم دنیا با آن درگیر شده و هر شخص حقیقی یا حقوقی کم یا زیاد از آن آسیب دید پیدایش ویروس کرونا بود. داروین در نظریه انتخاب طبیعی بیان می دارد که طبیعت به صورت خودکار تنها به قدرتمندان اجازه بقا و حیات را خواهد داد و ضعیف ها را حذف خواهد کرد. مصداق بارز این نظریه را در زمان پیدایش این ویروس شاهد بودیم. كسب و کارهای بی بنیان و ضعیف بسیاری به خاطر این ویروس از بین رفتند و به دنبال آن افراد و خانوادههای زیادی نیز از جهت مالی آسیب دیدند. ناگفته نماند که اکثر کسب و کارهای بزرگ نیز از گزند این ویروس در امان نماندند. اما آنچه که اهمیت داشت مدیریت صاحبان کسب و کارهای بزرگ بود که توانست آنها را نجات داده و از این منجلاب برهاند. در حقیقت انتخاب طبیعی داروین عینیت یافت. ویروس کرونا تنها بحران پیش بینی نشده ای نبوده و نخواهد بود که برای ما اتفاق افتاده است و یا خواهد افتاد. ممکن است دهها بحران این چنینی دیگر و حتی سخت تر نیز به وقوع بپیوندد و در این شرایط تنها دانش و مدیریت ماست که ضامن دوام کسب و کارمان در بحران خواهد بود.
#دوام_در_بحران
در اینجا ما به چند نکته برای دوام کسب و کارها در شرایط بروز بحران اشاره می کنیم؛
1. داشتن زیرساختهای صحیح؛ قبل از وقوع بحران در صورتی که برند شما برند خوشنامي باشد و محصولاتی که ارائه می کنید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، کادر فروش و بازاریابی حرفهای داشته باشید، بازارهای هدف تان را درست شناسایی کرده باشید و قیمتگذاری منصفانه ای داشته باشید، مطمئن باشید که مشتری های خود را حتی در زمانهای بحران اقتصادی خواهید داشت و کمتر از دیگران از این شرایط آسیب خواهید دید و شانس شما برای عبور سالم از بحران بالا خواهد بود.
2. کاهش قیمت در صورت امکان؛ اگر شرایط به شما اجازه کاهش قیمت و کمتر کردن سود را میدهد پیشنهاد میکنیم در شرایطی که کسب و کارتان دچار بحران شده حتماً این کار را انجام دهید. با این کار علاوه بر حفظ مشتریان قبلی خود، گروه جدیدی از مشتریان را جذب خواهید کرد. می توانید این کاهش را در قالب جشنواره ها و تخفیفات ارائه دهید.
3. پرداخت های شرایطی؛ اگر امکان خرید مواد اولیه شرایطی برای تان فراهم است فروش به صورت شرایطی را نیز در برنامه خود قرار دهید. مردم این روزها تمایل بیشتری برای خریدهای اقساطی نشان میدهند و این میتواند تاثیر خوبی در میزان فروشتان داشته باشد.
4. ارائه خدمات جانبی؛ اگر شما یک تولید کننده هستید میتوانید خدمات مربوط به محصولتان را نیز خودتان ارائه دهید. امروزه ارسال های رایگان و خدمات پس از فروش از جمله خدمات رایجی هستند که توسط خود تولید کننده ها ارائه می گردند.
5. وفاداری به کارمندان؛ در شرایط سخت و بحرانی از اولین راهکارهایی که به ذهن هر کارفرمایی می رسد تعدیل نیرو می باشد. اما گزینه های دیگری نیز وجود دارند. شما می توانید ساعات کاری کارمندان تان را کم کنید تا هنگام پرداخت حقوق هزینه کمتری را متحمل شوید. یا می توانید آنها را به جای اخراج کردن به مرخصی بفرستید. قطعاً اگر شما وفاداری خود به کارمندانتان را ثابت کنید آنها نیز در روزهای سخت حامی و وفادار شما خواهند بود.
6. تبلیغات؛ درست است که میگوییم در شرایط بحرانی باید از هزینه های اضافی و جانبی کاسته شود اما پیشنهاد می کنیم که آخرین بودجه ای که قطع میکنید بودجه تبلیغات باشد. تبلیغات را درست و حساب شده انجام دهید تا حتی در شرایط بحرانی نیز تاثیرات شگفت انگیزش را ببینید.
به صورت کلی شرط دوام در بحران، انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خود با شرایطی است که برخلاف میل ما به وجود آمده است. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما جزئی از هویت شماست که باید برای بقای آن متحمل هزینه هایی شده و بجنگید.
#دوام_در_بحران
1. داشتن زیرساختهای صحیح؛ قبل از وقوع بحران در صورتی که برند شما برند خوشنامي باشد و محصولاتی که ارائه می کنید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، کادر فروش و بازاریابی حرفهای داشته باشید، بازارهای هدف تان را درست شناسایی کرده باشید و قیمتگذاری منصفانه ای داشته باشید، مطمئن باشید که مشتری های خود را حتی در زمانهای بحران اقتصادی خواهید داشت و کمتر از دیگران از این شرایط آسیب خواهید دید و شانس شما برای عبور سالم از بحران بالا خواهد بود.
2. کاهش قیمت در صورت امکان؛ اگر شرایط به شما اجازه کاهش قیمت و کمتر کردن سود را میدهد پیشنهاد میکنیم در شرایطی که کسب و کارتان دچار بحران شده حتماً این کار را انجام دهید. با این کار علاوه بر حفظ مشتریان قبلی خود، گروه جدیدی از مشتریان را جذب خواهید کرد. می توانید این کاهش را در قالب جشنواره ها و تخفیفات ارائه دهید.
3. پرداخت های شرایطی؛ اگر امکان خرید مواد اولیه شرایطی برای تان فراهم است فروش به صورت شرایطی را نیز در برنامه خود قرار دهید. مردم این روزها تمایل بیشتری برای خریدهای اقساطی نشان میدهند و این میتواند تاثیر خوبی در میزان فروشتان داشته باشد.
4. ارائه خدمات جانبی؛ اگر شما یک تولید کننده هستید میتوانید خدمات مربوط به محصولتان را نیز خودتان ارائه دهید. امروزه ارسال های رایگان و خدمات پس از فروش از جمله خدمات رایجی هستند که توسط خود تولید کننده ها ارائه می گردند.
5. وفاداری به کارمندان؛ در شرایط سخت و بحرانی از اولین راهکارهایی که به ذهن هر کارفرمایی می رسد تعدیل نیرو می باشد. اما گزینه های دیگری نیز وجود دارند. شما می توانید ساعات کاری کارمندان تان را کم کنید تا هنگام پرداخت حقوق هزینه کمتری را متحمل شوید. یا می توانید آنها را به جای اخراج کردن به مرخصی بفرستید. قطعاً اگر شما وفاداری خود به کارمندانتان را ثابت کنید آنها نیز در روزهای سخت حامی و وفادار شما خواهند بود.
6. تبلیغات؛ درست است که میگوییم در شرایط بحرانی باید از هزینه های اضافی و جانبی کاسته شود اما پیشنهاد می کنیم که آخرین بودجه ای که قطع میکنید بودجه تبلیغات باشد. تبلیغات را درست و حساب شده انجام دهید تا حتی در شرایط بحرانی نیز تاثیرات شگفت انگیزش را ببینید.
به صورت کلی شرط دوام در بحران، انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خود با شرایطی است که برخلاف میل ما به وجود آمده است. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما جزئی از هویت شماست که باید برای بقای آن متحمل هزینه هایی شده و بجنگید.
#دوام_در_بحران
تصمیم گیری
تصمیم گیری ابعاد مختلف زیادی دارد. همه ما هر روز تعداد زیادی تصمیم می گیریم که از جزئی ترین مسائل و پیش پا افتاده ترین آنها تا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم ها را شامل می شود. تصمیمات میتوانند در جنبههای مختلفی از زندگی اتفاق بیفتند. در زندگی شخصی و فردی، در شغل، در خانواده و صدها تصمیم کوچک و بزرگ دیگر در ابعاد مختلف زندگی مان. تصمیمگیری در هر کدام از از آنها اصول خاص خودش را دارد که مقالات زیادی نیز در ژورنال های معتبر جهانی درباره آنها نوشته شده و تعداد زیادی از آنها نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. اما این مقالات به صورت کاملاً تخصصی تمام ابعاد یک تصمیم را بررسی می کنند و به صورت جامع و مفصل راهکارهایی را ارائه می دهند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به ساده ترین زبان و در عین حال کاربردی ترین راهکارها به شما بگوییم چطور می توانید در شرایطی که ناچار به تصمیم گیری هستید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید؛
همه ما با مفهوم تصمیم گیری آشنا هستیم. در واقع به یک بیان ساده تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از بین دو یا چند گزینه مختلف. این مفهوم یعنی نه گفتن به سایر گزینه ها.
در هنگام تصميم گيري بايد به نكات زير توجه كرد؛
بلوغ فكري
تصمیم گیری قبل از هرچیز به بلوغ فکری در آن زمینه نیاز دارد. اگر مادر به نوزاد یا کودک خود در زمستان لباس گرم می پوشاند بدین معناست که کودک هنوز قوه تشخیص کامل و بالغی برای انتخاب لباس مناسب برای فصل را ندارد. پس اگر اخذ تصمیمی بر عهده ما بود فرض بر این بوده که ما از بلوغ فکری برای تصمیمگیری در آن زمینه برخوردار هستیم. در غیر این صورت این کار بر عهده ما گذاشته نمی شد. از همین رو برای اخذ تصمیمات بزرگ باید بلوغ و شایستگی خود را اثبات کنید.
ممكن است گزينه درست يا غلطي وجود نداشته باشد
اگر من دو انتخاب برای گذران وقت در عصر امروزم را داشته باشم و آن دو گزینه شامل سینما و کتابخانه باشد، من قطعاً کتابخانه را انتخاب خواهم کرد. اما ممکن است صمیمیترین دوست من تصمیمی متفاوت از تصمیم من اتخاذ کند. هیچکدام از این تصمیم ها هیچ ایرادی ندارد. گاه در شرایط مشابه این موقعیت گزینههای روبروی ما صحیح و غلط ندارند. فقط به روحیات و خلق و خوی شخص وابسته هستند که در این شرایط نیاز است تا فرد شناخت نسبی از خود داشته باشد. مثال دیگر در هنگام انتخاب رشته و یا انتخاب شغل است. ممکن است به شخصی پیشنهاد یک کار دولتی رده بالا شود در حالی که خود آن شخص صاحب کسب و کار موفق خویش است. در اینجا همان شناخت فرد از خود اهمیت می یابد که بتواند با آگاهی از شخصیت خود تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
#تصمیم_گیری
تصمیم گیری ابعاد مختلف زیادی دارد. همه ما هر روز تعداد زیادی تصمیم می گیریم که از جزئی ترین مسائل و پیش پا افتاده ترین آنها تا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم ها را شامل می شود. تصمیمات میتوانند در جنبههای مختلفی از زندگی اتفاق بیفتند. در زندگی شخصی و فردی، در شغل، در خانواده و صدها تصمیم کوچک و بزرگ دیگر در ابعاد مختلف زندگی مان. تصمیمگیری در هر کدام از از آنها اصول خاص خودش را دارد که مقالات زیادی نیز در ژورنال های معتبر جهانی درباره آنها نوشته شده و تعداد زیادی از آنها نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. اما این مقالات به صورت کاملاً تخصصی تمام ابعاد یک تصمیم را بررسی می کنند و به صورت جامع و مفصل راهکارهایی را ارائه می دهند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به ساده ترین زبان و در عین حال کاربردی ترین راهکارها به شما بگوییم چطور می توانید در شرایطی که ناچار به تصمیم گیری هستید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید؛
همه ما با مفهوم تصمیم گیری آشنا هستیم. در واقع به یک بیان ساده تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از بین دو یا چند گزینه مختلف. این مفهوم یعنی نه گفتن به سایر گزینه ها.
در هنگام تصميم گيري بايد به نكات زير توجه كرد؛
بلوغ فكري
تصمیم گیری قبل از هرچیز به بلوغ فکری در آن زمینه نیاز دارد. اگر مادر به نوزاد یا کودک خود در زمستان لباس گرم می پوشاند بدین معناست که کودک هنوز قوه تشخیص کامل و بالغی برای انتخاب لباس مناسب برای فصل را ندارد. پس اگر اخذ تصمیمی بر عهده ما بود فرض بر این بوده که ما از بلوغ فکری برای تصمیمگیری در آن زمینه برخوردار هستیم. در غیر این صورت این کار بر عهده ما گذاشته نمی شد. از همین رو برای اخذ تصمیمات بزرگ باید بلوغ و شایستگی خود را اثبات کنید.
ممكن است گزينه درست يا غلطي وجود نداشته باشد
اگر من دو انتخاب برای گذران وقت در عصر امروزم را داشته باشم و آن دو گزینه شامل سینما و کتابخانه باشد، من قطعاً کتابخانه را انتخاب خواهم کرد. اما ممکن است صمیمیترین دوست من تصمیمی متفاوت از تصمیم من اتخاذ کند. هیچکدام از این تصمیم ها هیچ ایرادی ندارد. گاه در شرایط مشابه این موقعیت گزینههای روبروی ما صحیح و غلط ندارند. فقط به روحیات و خلق و خوی شخص وابسته هستند که در این شرایط نیاز است تا فرد شناخت نسبی از خود داشته باشد. مثال دیگر در هنگام انتخاب رشته و یا انتخاب شغل است. ممکن است به شخصی پیشنهاد یک کار دولتی رده بالا شود در حالی که خود آن شخص صاحب کسب و کار موفق خویش است. در اینجا همان شناخت فرد از خود اهمیت می یابد که بتواند با آگاهی از شخصیت خود تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
#تصمیم_گیری
تصميم گيري بر پايه عقل و منطق
وجه مشترکی که همه تصمیمات دارند این است که باید بر پایه عقل و منطق گرفته شوند. تا به حال شخصی ادعا نکرده که با عقلانیت و منطق تمام و با بررسی وجوه یک موقعیت تصمیمی را اتخاذ کرده و حال از اینکه با عقلش تصمیم گرفته پشیمان باشد. البته این گفته بدین معنا نیست که قطعاً تصمیمات درست قرار است نتایج مطلوبی را حاصل کنند. خیر. ممکن است به هزاران دلیل پیشبینی نشده اخذ یک تصمیم که در زمانی بهترین تصمیم بوده در هنگام حصول نتیجه، آن نتیجه دلخواه و مطلوب را حاصل نکند. و این بدان معنا نیست که تصمیم غلطی گرفته شده و یا بر پایه عقل و منطق نبوده است. اما به صورت کلی تصمیماتی که بر پایه عقل و منطق گرفته می شوند عموماً به نتایج خوشایندی منجر می گردند.
الزام به اخذ تصميم
اگر گاهی از گرفتن یک تصمیم مستاصل هستیم باید به این نکته توجه کنیم که آیا واقعاً گرفتن تصمیم در این شرایط لزومی دارد یا خیر. ممکن است آن موقعیت بدون تصمیم گیری ما و انجام واکنشی از جانب ما به خودی خود به بهترین شکل ممکن پیش رود و ما خود را بی جهت برای گرفتن یک تصمیم که لزومی هم نداشته به دردسر انداخته ایم.
اولويت بندي
اگر در شرایطی بودید که امکان تصمیم گیری و انتخاب برای تان وجود نداشت کارها را بر اساس اهمیت و فوریت آنها اولویت بندی کرده و به انجام آنها بپردازید. برای درک بهتر می توانید به مقاله اولویت بندی مراجعه کنید.
از ديد يك شخص ثالث بنگريد
اگر برای گرفتن تصمیم مردد بودید می توانید از دید شخص سومی به داستان نگاه کنید. به عنوان مثال یک فردی را که از هر لحاظ مورد تایید تان می باشد را در موقعیت خودتان تصور کنید و ببینید که اگر به جای شما بود چه تصمیمی را اتخاذ می کرد. این راهکار می تواند شما را برای تصمیم گیری بهتر هدایت کند.
درك مساله
هر زمان که مجبور به گرفتن تصمیمی بودید سعی کنید به مسئله موجود کاملاً اشراف داشته و آن را درک کرده باشید. دورنمای تصمیمی را که می خواهید بگیرید را در نظر آورید و ببینید چه عواقب یا مزایای درپی اخذ این تصمیم در انتظار شما خواهد بود.
جستجو براي راه حل هاي احتمالي ديگر
بعضی مواقع ما گمان می بریم که تنها چند گزینه محدود پیش رو داریم که از بین آنها باید تصمیم به انتخاب یکی بگیریم. درصورتی که اگر از زاویهای دیگر به شرایط بنگریم ممکن است راهحلهای احتمالی دیگری نیز وجود داشته باشند که ما از وجود آنها غافل بوده ایم. پس اگر تصمیمی برای شما سخت است و هیچ کدام از گزینههای پیش رو را نمیپسندید در جستجوی گزینه ها یا راهحلهای احتمالی دیگر باشید.
ديگر عوامل موثر بر تصميم گيري
اكثر ما تجربه این را داشتهایم که پیش از این تصمیماتی را گرفته ایم که اگر در شرایط فعلی باید در آن زمینه تصمیم مشابهی را اتخاذ میکردیم قطعاً انتخاب متفاوتی از قبل داشتیم. عوامل زیادی در تصمیمگیریهای ما نقش دارند که نباید آنها را نادیده بگیریم؛ سن، موقعیت اجتماعی، شرایط خانوادگی، بلوغ فکری کامل، وابستگی های عاطفی، عوامل فرهنگی، شناخت از خود، شخصیت، هوش، ارزش ها، تجربه و ده ها عامل دیگر خواه نا خواه در نحوه تصمیمگیری ما تاثیرات پنهان و پیدای خود را میگذارند. پس اگر در گذشته تصمیمی گرفته اید که اکنون چندان از آن راضی نبوده و نتایجش برایتان خوشایند نیست خود را در موقعیت آن زمان خود قرار دهید. احتمالاً دیگر به خود بابت اخذ آن تصمیم خورده نخواهید گرفت. اگر امکان تصحیح آن تصمیم را دارید اقدام کنید در غیر این صورت خود را برای تصمیماتی که گرفته اید سرزنش نکرده و مورد بازجویی قرار ندهید. چرا که ممکن است اگر باز هم در آن شرایط با آن تجربه قرار گیرید بار دیگر تصمیمی به جز آنچه را که قبلا گرفته بودید، نگیرید.
در انتها باید بدانید که عوامل زیادی در تصمیم های روزمره ما موثرند و ما باید با توجه به نکاتی که گفته شد سعی کنیم تا بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ كنيم.
#تصمیم_گیری
وجه مشترکی که همه تصمیمات دارند این است که باید بر پایه عقل و منطق گرفته شوند. تا به حال شخصی ادعا نکرده که با عقلانیت و منطق تمام و با بررسی وجوه یک موقعیت تصمیمی را اتخاذ کرده و حال از اینکه با عقلش تصمیم گرفته پشیمان باشد. البته این گفته بدین معنا نیست که قطعاً تصمیمات درست قرار است نتایج مطلوبی را حاصل کنند. خیر. ممکن است به هزاران دلیل پیشبینی نشده اخذ یک تصمیم که در زمانی بهترین تصمیم بوده در هنگام حصول نتیجه، آن نتیجه دلخواه و مطلوب را حاصل نکند. و این بدان معنا نیست که تصمیم غلطی گرفته شده و یا بر پایه عقل و منطق نبوده است. اما به صورت کلی تصمیماتی که بر پایه عقل و منطق گرفته می شوند عموماً به نتایج خوشایندی منجر می گردند.
الزام به اخذ تصميم
اگر گاهی از گرفتن یک تصمیم مستاصل هستیم باید به این نکته توجه کنیم که آیا واقعاً گرفتن تصمیم در این شرایط لزومی دارد یا خیر. ممکن است آن موقعیت بدون تصمیم گیری ما و انجام واکنشی از جانب ما به خودی خود به بهترین شکل ممکن پیش رود و ما خود را بی جهت برای گرفتن یک تصمیم که لزومی هم نداشته به دردسر انداخته ایم.
اولويت بندي
اگر در شرایطی بودید که امکان تصمیم گیری و انتخاب برای تان وجود نداشت کارها را بر اساس اهمیت و فوریت آنها اولویت بندی کرده و به انجام آنها بپردازید. برای درک بهتر می توانید به مقاله اولویت بندی مراجعه کنید.
از ديد يك شخص ثالث بنگريد
اگر برای گرفتن تصمیم مردد بودید می توانید از دید شخص سومی به داستان نگاه کنید. به عنوان مثال یک فردی را که از هر لحاظ مورد تایید تان می باشد را در موقعیت خودتان تصور کنید و ببینید که اگر به جای شما بود چه تصمیمی را اتخاذ می کرد. این راهکار می تواند شما را برای تصمیم گیری بهتر هدایت کند.
درك مساله
هر زمان که مجبور به گرفتن تصمیمی بودید سعی کنید به مسئله موجود کاملاً اشراف داشته و آن را درک کرده باشید. دورنمای تصمیمی را که می خواهید بگیرید را در نظر آورید و ببینید چه عواقب یا مزایای درپی اخذ این تصمیم در انتظار شما خواهد بود.
جستجو براي راه حل هاي احتمالي ديگر
بعضی مواقع ما گمان می بریم که تنها چند گزینه محدود پیش رو داریم که از بین آنها باید تصمیم به انتخاب یکی بگیریم. درصورتی که اگر از زاویهای دیگر به شرایط بنگریم ممکن است راهحلهای احتمالی دیگری نیز وجود داشته باشند که ما از وجود آنها غافل بوده ایم. پس اگر تصمیمی برای شما سخت است و هیچ کدام از گزینههای پیش رو را نمیپسندید در جستجوی گزینه ها یا راهحلهای احتمالی دیگر باشید.
ديگر عوامل موثر بر تصميم گيري
اكثر ما تجربه این را داشتهایم که پیش از این تصمیماتی را گرفته ایم که اگر در شرایط فعلی باید در آن زمینه تصمیم مشابهی را اتخاذ میکردیم قطعاً انتخاب متفاوتی از قبل داشتیم. عوامل زیادی در تصمیمگیریهای ما نقش دارند که نباید آنها را نادیده بگیریم؛ سن، موقعیت اجتماعی، شرایط خانوادگی، بلوغ فکری کامل، وابستگی های عاطفی، عوامل فرهنگی، شناخت از خود، شخصیت، هوش، ارزش ها، تجربه و ده ها عامل دیگر خواه نا خواه در نحوه تصمیمگیری ما تاثیرات پنهان و پیدای خود را میگذارند. پس اگر در گذشته تصمیمی گرفته اید که اکنون چندان از آن راضی نبوده و نتایجش برایتان خوشایند نیست خود را در موقعیت آن زمان خود قرار دهید. احتمالاً دیگر به خود بابت اخذ آن تصمیم خورده نخواهید گرفت. اگر امکان تصحیح آن تصمیم را دارید اقدام کنید در غیر این صورت خود را برای تصمیماتی که گرفته اید سرزنش نکرده و مورد بازجویی قرار ندهید. چرا که ممکن است اگر باز هم در آن شرایط با آن تجربه قرار گیرید بار دیگر تصمیمی به جز آنچه را که قبلا گرفته بودید، نگیرید.
در انتها باید بدانید که عوامل زیادی در تصمیم های روزمره ما موثرند و ما باید با توجه به نکاتی که گفته شد سعی کنیم تا بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ كنيم.
#تصمیم_گیری
#رعایت_انصاف
از اخلاق های انسانی که در همه زمینه ها قابل تقدیر و احترام است انصاف و رفتار منصفانه می باشد. همچنین در زمینه بحث ما که در حوزه کسب و کار است این موضوع از اهمیت ویژهای برخورد ميباشد. در ابتدا بگویید تعریف شما از انصاف چیست؟
انصاف یعنی چه؟
انصاف به زبان معمولي و در یک تعریف ساده یعنی رعایت حقوق دیگران؛ همانطور که خود ما رعایت حقوق مان از دیگران را انتظار داریم. انصاف در زمینه کسب و کار و در برخورد با مشتری اهمیت ویژه ای می یابد. رعایت انصاف، مشتری راضی را به مشتری مستمر تبدیل خواهد کرد. به علاوه باعث جذب مشتریان جدید نیز از طریق بهترین روش تبلیغات که همان تبلیغات زبان به زبان است (از یک مشتری به فردی دیگر) خواهد شد. انصاف را می توان از جنبه های مختلفی بررسی کرد و مورد بحث قرار داد. ولی تمام جنبه های آن چیزی جز همان جمله رعایت حقوق دیگران نبوده و نخواهد بود. در زیر به نکاتی که یک صاحب کسب و کار باید به رعایت انصاف در آن زمینه ها توجه داشته باشد پرداخت ایم.
1. مسئولیت پذیری: اگر شما در حرفهی خود مسئولیت پذیر باشید و از همان ابتدا به تولید کالای با کیفیت و مرغوب، با استفاده از مواد اولیه با کیفیت خواهید پرداخت. و کارکنان خود را به تهیه محصول به بهترین شکل ممکن و همچنین ارائه آن با بالاترین استانداردها خواهید کرد. اگر شما خودتان را به جای مشتری قرار دهید مجاب خواهید شد تا مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشید
2. احترام: در همه احوال اگر میخواهید شأن و جایگاه شما حفظ شود احترام به مشتری را فراموش نکنید. احترام گذاشتن به دیگران برای خودتان و برندتان احترام خواهد آورد. در زندگی روزمره کسب و کاری موقعیت های زیادی ممکن است پیش آید که شما را ناراحت، مضطرب و یا عصبانی کند. در این شرایط است که اگر شما احترام را حفظ کنید می توانید به خود ببالید.
3. صداقت: صداقت در کسب و کار به معنای ارائه خدمت یا کالا به مشتری همانگونه که قبلاً به او گفته ایم و از ما انتظار دارد است. اگر مشتری انتظار کالای درجه یک را دارد اما ما از مواد اولیه درجه دو یا های کپی استفاده کردهایم اصل صداقت را نقض کرده و انصاف را در رابطه با مشتری رعایت نکردهایم.
4. گفتن عیب کالا به مشتری: در مواقعی که برای کالای ارائه شده توسط ما به مشتری نقصي به وجود آمده و کالا به هر دلیلی (در انبار یا در جابجایی يا ...) دچار نقص یا عیبی شده است، وجدان حکم می کند که این مسئله را با مشتری در میان گذاشته و مطابق با تفاهم و رضایت طرفین معامله را به انجام رسانده یا اقدام به فسخ آن نماییم.
5. گارانتی: اگر از کیفیت محصول خود اطمینان داریم می توانیم به مشتری ضمانت یا گارانتی محصول ارائه دهیم. اگر مشتری مبلغی را بابت گارانتی محصول به ما پرداخت میکند انصاف حكم میکند که اگر برای کالای او مشکلی به وجود آمد که از نقص کالا بود (نه به خاطر اهمال کاری مشتري) جانب انصاف را رعایت کرده و طبق بندهای قید شده در گارانتی رفتار کنیم.
6. تبلیغات صادقانه: در تبلیغاتمان جانب انصاف را رعایت کرده و بزرگنمایی نکنیم. اغراق در نشان دادن محصول باعث بالا رفتن انتظار مشتری از محصول خواهد شد و اگر کالای ارائه شده به او از آن کیفیت نشان داده شده کیفیت پایین تری داشته باشد به معنای عدم رعایت انصاف از جانب ما در معامله می باشد. پس در تبلیغات نیز باید از اغراق و بزرگنمایی پرهیز کرده تا انصاف را رعایت کرده باشیم.
7. خوش قولی: اگر زمینه کاری شما به گونه ای است که مشتری باید کالای درخواستی خود را به شما سفارش دهد و پس از تولید تحویل بگیرد، با سنجیدن شرایط و امکانات زمان دقیق تحویل کالا را به او بگویید تا بعدا برچسب بد قولي به شما زده نشود و همچنین حقوق مشتری خود را رعایت کرده باشید.
8. جذب کارکنان مشتری مدار: کارکنانی که با مشتری های شما سر و کار دارند نماینده شما به حساب می آیند و در واقع مشتریها بخشي از برند شما را از اخلاق و رفتار آنها می شناسند. در انتخاب این کارکنان دقت نظر کامل و وسواس را به خرج دهید تا تلاشهای شما توسط افراد ناکارآمد به هدر نرود.
از اخلاق های انسانی که در همه زمینه ها قابل تقدیر و احترام است انصاف و رفتار منصفانه می باشد. همچنین در زمینه بحث ما که در حوزه کسب و کار است این موضوع از اهمیت ویژهای برخورد ميباشد. در ابتدا بگویید تعریف شما از انصاف چیست؟
انصاف یعنی چه؟
انصاف به زبان معمولي و در یک تعریف ساده یعنی رعایت حقوق دیگران؛ همانطور که خود ما رعایت حقوق مان از دیگران را انتظار داریم. انصاف در زمینه کسب و کار و در برخورد با مشتری اهمیت ویژه ای می یابد. رعایت انصاف، مشتری راضی را به مشتری مستمر تبدیل خواهد کرد. به علاوه باعث جذب مشتریان جدید نیز از طریق بهترین روش تبلیغات که همان تبلیغات زبان به زبان است (از یک مشتری به فردی دیگر) خواهد شد. انصاف را می توان از جنبه های مختلفی بررسی کرد و مورد بحث قرار داد. ولی تمام جنبه های آن چیزی جز همان جمله رعایت حقوق دیگران نبوده و نخواهد بود. در زیر به نکاتی که یک صاحب کسب و کار باید به رعایت انصاف در آن زمینه ها توجه داشته باشد پرداخت ایم.
1. مسئولیت پذیری: اگر شما در حرفهی خود مسئولیت پذیر باشید و از همان ابتدا به تولید کالای با کیفیت و مرغوب، با استفاده از مواد اولیه با کیفیت خواهید پرداخت. و کارکنان خود را به تهیه محصول به بهترین شکل ممکن و همچنین ارائه آن با بالاترین استانداردها خواهید کرد. اگر شما خودتان را به جای مشتری قرار دهید مجاب خواهید شد تا مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشید
2. احترام: در همه احوال اگر میخواهید شأن و جایگاه شما حفظ شود احترام به مشتری را فراموش نکنید. احترام گذاشتن به دیگران برای خودتان و برندتان احترام خواهد آورد. در زندگی روزمره کسب و کاری موقعیت های زیادی ممکن است پیش آید که شما را ناراحت، مضطرب و یا عصبانی کند. در این شرایط است که اگر شما احترام را حفظ کنید می توانید به خود ببالید.
3. صداقت: صداقت در کسب و کار به معنای ارائه خدمت یا کالا به مشتری همانگونه که قبلاً به او گفته ایم و از ما انتظار دارد است. اگر مشتری انتظار کالای درجه یک را دارد اما ما از مواد اولیه درجه دو یا های کپی استفاده کردهایم اصل صداقت را نقض کرده و انصاف را در رابطه با مشتری رعایت نکردهایم.
4. گفتن عیب کالا به مشتری: در مواقعی که برای کالای ارائه شده توسط ما به مشتری نقصي به وجود آمده و کالا به هر دلیلی (در انبار یا در جابجایی يا ...) دچار نقص یا عیبی شده است، وجدان حکم می کند که این مسئله را با مشتری در میان گذاشته و مطابق با تفاهم و رضایت طرفین معامله را به انجام رسانده یا اقدام به فسخ آن نماییم.
5. گارانتی: اگر از کیفیت محصول خود اطمینان داریم می توانیم به مشتری ضمانت یا گارانتی محصول ارائه دهیم. اگر مشتری مبلغی را بابت گارانتی محصول به ما پرداخت میکند انصاف حكم میکند که اگر برای کالای او مشکلی به وجود آمد که از نقص کالا بود (نه به خاطر اهمال کاری مشتري) جانب انصاف را رعایت کرده و طبق بندهای قید شده در گارانتی رفتار کنیم.
6. تبلیغات صادقانه: در تبلیغاتمان جانب انصاف را رعایت کرده و بزرگنمایی نکنیم. اغراق در نشان دادن محصول باعث بالا رفتن انتظار مشتری از محصول خواهد شد و اگر کالای ارائه شده به او از آن کیفیت نشان داده شده کیفیت پایین تری داشته باشد به معنای عدم رعایت انصاف از جانب ما در معامله می باشد. پس در تبلیغات نیز باید از اغراق و بزرگنمایی پرهیز کرده تا انصاف را رعایت کرده باشیم.
7. خوش قولی: اگر زمینه کاری شما به گونه ای است که مشتری باید کالای درخواستی خود را به شما سفارش دهد و پس از تولید تحویل بگیرد، با سنجیدن شرایط و امکانات زمان دقیق تحویل کالا را به او بگویید تا بعدا برچسب بد قولي به شما زده نشود و همچنین حقوق مشتری خود را رعایت کرده باشید.
8. جذب کارکنان مشتری مدار: کارکنانی که با مشتری های شما سر و کار دارند نماینده شما به حساب می آیند و در واقع مشتریها بخشي از برند شما را از اخلاق و رفتار آنها می شناسند. در انتخاب این کارکنان دقت نظر کامل و وسواس را به خرج دهید تا تلاشهای شما توسط افراد ناکارآمد به هدر نرود.
9. رعایت اصول اخلاقی: تمام موارد بالا زیر مجموعه اصول اخلاقی محسوب می شوند. احتکار، کم فروشی، و گرانفروشی و مواردی از این قبیل باید خط قرمزهای شما در کسب و کار شما باشند. قيمتگذاری منصفانه، شناخت نیازها و خواسته های مشتری، مشخص کردن حدود معامله، اطاعت از قانون، تعهد های کاری و اخلاقی، کارآمد بودن محصول یا خدمت، رعایت اصول مورد انتظار در معامله، عدالت و حق محوری و مثال هایی از این قبیل نمونه های دیگری از رعایت انصاف در معامله با مشتری می باشد.
به صورت کلی رعایت هر آنچه از اصول اخلاقی که در نظر آید از نشانههای رعایت انصاف است.
انصاف با رضایت مشتریان رابطه مستقیمی دارد؛ هرچه مشتریان شما از شما راضی تر باشند به معنای رعایت انصاف بیشتر توسط شما در رابطه با مشتریان است.
انصاف نوعی منش اجتماعی و از صفات برجسته و عالیه انسانی است و رعایت آن نشان دهنده انسان بودن ما ميباشد.
#رعایت_انصاف
به صورت کلی رعایت هر آنچه از اصول اخلاقی که در نظر آید از نشانههای رعایت انصاف است.
انصاف با رضایت مشتریان رابطه مستقیمی دارد؛ هرچه مشتریان شما از شما راضی تر باشند به معنای رعایت انصاف بیشتر توسط شما در رابطه با مشتریان است.
انصاف نوعی منش اجتماعی و از صفات برجسته و عالیه انسانی است و رعایت آن نشان دهنده انسان بودن ما ميباشد.
#رعایت_انصاف