نقش مذهب در حفاظت از منافع سرمايه داری و نکته مهم اینکه چگونه برای بورژوازی مذهب ابزاری است در جهت تسهیل استثمار توده ها.
👈 شرح در متن زیر 👇👇👇
@BazrhayeMandegar
👈 شرح در متن زیر 👇👇👇
@BazrhayeMandegar
بذرهای ماندگار
نقش مذهب در حفاظت از منافع سرمايه داری و نکته مهم اینکه چگونه برای بورژوازی مذهب ابزاری است در جهت تسهیل استثمار توده ها. 👈 شرح در متن زیر 👇👇👇 @BazrhayeMandegar
👆👆👆👆
مذهب و ترامپ
اولين سفر خارجی ترامپ بعنوان رئيس جمهور آمريكا بار ديگر نقش مذهب را در حفاظت از منافع سرمايه داری به نمايش گذاشت و نشان داد که چگونه برای بورژوازی مذهب ابزاری است در جهت تسهیل استثمار توده ها.
ترامپ كه در اين مدت بارها عليه مردم مسلمان صحبت كرده و هدف خود را جلوگيری از ورود شهروندهای كشورهای اسلامی اعلام كرده بود، در اولین سفر خارجی اش به عنوان رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی رفت تا در هم گامی با شیوخ جنایتکار این کشور، یکی از بزرگترین قرار دادهای تاریخ روابط آمریکا با عربستان را منعقد نماید. قرار دادی ۳۸۰ میلیارد دلاری که ۱۱۰ میلیارد دلار آن صرفا قرارداد نظامی بود؛ که معنائی جز این ندارد که امپریالیسم آمریکا مزدوران خود در عربستان را مسلح می کند تا بیش از گذشته کودکان یمنی را بمباران کنند و در منطقه خاورمیانه، داعش بپروراند و در جهت پیشبرد سیاستهای امپریالیسم، منطقه را به آتش بکشند. بواقع پیام شرکت مسخره ترامپ در رقص شمشیر در این کشور تنها این بود که او شمشیرهای مزدورانش را تیز تر و برنده تر کرده است.
دومين توقف ترامپ سرزمين اشغال شده فلسطين، يعنی اسرائيل بود كه اينبار ترامپ به مثابه اولين رييس جمهور آمريكا دست بر ديوار ندبه در بيت المقدس گذاشت و عهد خود رابرای تداوم و حمايت از سلطه صهيونيسم تجديد كرد و نشان داد كه برای چپاول ثروت مردم به چه سرعتی ميتواند از اسلام به يهوديت عبور كند.
و بالاخره سومين توقف ترامپ، واتيكان و ديدار با پاپ كاتوليك بود، شعبده بازی كه پيمان ناگسستنی ارتجاع و امپرياليسم را به نمایش گذاشت. سينه چاكانی نيز در اين ميان كه از عدم پوشش حجاب دختر و همسر ترامپ در مقابل شيوخ سعودی ذوق زده شده بودند با ديدن حجاب اين دو در مقابل پاپ لال شدند و صلاح را در سکوت مصلحت آمیز خود دیدند.
ترامپ در این سفر با انتخاب سه دین مطرح در جوامع کنونی با صراحت، بار دیگر مهر تائیدی زد بر نظر مارکسیست ها در باره دین و مذهب که در زیر به جوهر آن از قول لنین اشاره می کنم.
لنين بدرستی اين چنين نقش مذهب در هر چه بيشتر به يوغ كشيدن توده ها را توضيح ميدهد:
"مذهب ترياک خلق است. اين سخن حکيمانه ی مارکس، ستون فقرات کل جهان بينی مارکسيسم را در مورد مساله دين تشکيل می دهد. مارکسيسم، تمام اديان و کليساها و تمام تشکيلات مذهبی را همواره به عنوان ارگانهای ارتجاع بورژوازی –که می خواهند ازاستثمار دفاع کرده و طبقه کارگر را تحقير و منحرف نمايند– تلقی می کند. فقط مبارزه طبقاتی توده های کارگر –که وسيع ترين اقشار پرولتاريا به طور همه جانبه ای به پراتيک انقلابی و آگاهانه اجتماعی می کشاند،_ قادر خواهد بود که توده های تحت ستم را واقعا از يوغ مذهب نجات بدهد. تا وقتی که توده های له شده بوسيله کار اجباری سرمايه داری، وابسته به قدرتهای لجام گسيخته و ويرانگر سرمايه داری باشند، تا زمانی که اين توده ها خودشان فرا نگرفته باشند که متحد و متشکل و طبق برنامه، اين ريشه يعنی سلطه سرمايه را آگاهانه در تمام اشکال آن، از بين ببرند، تا آن زمان هيچ گونه جزوه آموزنده ای نمی تواند اين توده ها را از دست مذهب خلاص کند".
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
مذهب و ترامپ
اولين سفر خارجی ترامپ بعنوان رئيس جمهور آمريكا بار ديگر نقش مذهب را در حفاظت از منافع سرمايه داری به نمايش گذاشت و نشان داد که چگونه برای بورژوازی مذهب ابزاری است در جهت تسهیل استثمار توده ها.
ترامپ كه در اين مدت بارها عليه مردم مسلمان صحبت كرده و هدف خود را جلوگيری از ورود شهروندهای كشورهای اسلامی اعلام كرده بود، در اولین سفر خارجی اش به عنوان رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی رفت تا در هم گامی با شیوخ جنایتکار این کشور، یکی از بزرگترین قرار دادهای تاریخ روابط آمریکا با عربستان را منعقد نماید. قرار دادی ۳۸۰ میلیارد دلاری که ۱۱۰ میلیارد دلار آن صرفا قرارداد نظامی بود؛ که معنائی جز این ندارد که امپریالیسم آمریکا مزدوران خود در عربستان را مسلح می کند تا بیش از گذشته کودکان یمنی را بمباران کنند و در منطقه خاورمیانه، داعش بپروراند و در جهت پیشبرد سیاستهای امپریالیسم، منطقه را به آتش بکشند. بواقع پیام شرکت مسخره ترامپ در رقص شمشیر در این کشور تنها این بود که او شمشیرهای مزدورانش را تیز تر و برنده تر کرده است.
دومين توقف ترامپ سرزمين اشغال شده فلسطين، يعنی اسرائيل بود كه اينبار ترامپ به مثابه اولين رييس جمهور آمريكا دست بر ديوار ندبه در بيت المقدس گذاشت و عهد خود رابرای تداوم و حمايت از سلطه صهيونيسم تجديد كرد و نشان داد كه برای چپاول ثروت مردم به چه سرعتی ميتواند از اسلام به يهوديت عبور كند.
و بالاخره سومين توقف ترامپ، واتيكان و ديدار با پاپ كاتوليك بود، شعبده بازی كه پيمان ناگسستنی ارتجاع و امپرياليسم را به نمایش گذاشت. سينه چاكانی نيز در اين ميان كه از عدم پوشش حجاب دختر و همسر ترامپ در مقابل شيوخ سعودی ذوق زده شده بودند با ديدن حجاب اين دو در مقابل پاپ لال شدند و صلاح را در سکوت مصلحت آمیز خود دیدند.
ترامپ در این سفر با انتخاب سه دین مطرح در جوامع کنونی با صراحت، بار دیگر مهر تائیدی زد بر نظر مارکسیست ها در باره دین و مذهب که در زیر به جوهر آن از قول لنین اشاره می کنم.
لنين بدرستی اين چنين نقش مذهب در هر چه بيشتر به يوغ كشيدن توده ها را توضيح ميدهد:
"مذهب ترياک خلق است. اين سخن حکيمانه ی مارکس، ستون فقرات کل جهان بينی مارکسيسم را در مورد مساله دين تشکيل می دهد. مارکسيسم، تمام اديان و کليساها و تمام تشکيلات مذهبی را همواره به عنوان ارگانهای ارتجاع بورژوازی –که می خواهند ازاستثمار دفاع کرده و طبقه کارگر را تحقير و منحرف نمايند– تلقی می کند. فقط مبارزه طبقاتی توده های کارگر –که وسيع ترين اقشار پرولتاريا به طور همه جانبه ای به پراتيک انقلابی و آگاهانه اجتماعی می کشاند،_ قادر خواهد بود که توده های تحت ستم را واقعا از يوغ مذهب نجات بدهد. تا وقتی که توده های له شده بوسيله کار اجباری سرمايه داری، وابسته به قدرتهای لجام گسيخته و ويرانگر سرمايه داری باشند، تا زمانی که اين توده ها خودشان فرا نگرفته باشند که متحد و متشکل و طبق برنامه، اين ريشه يعنی سلطه سرمايه را آگاهانه در تمام اشکال آن، از بين ببرند، تا آن زمان هيچ گونه جزوه آموزنده ای نمی تواند اين توده ها را از دست مذهب خلاص کند".
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
پرسش هائی بعد از "انتخابات" اخیر و پاسخی به آن ها
۱- آیا مردم، روحانی را دوباره سر کار آوردند ؟
روشنفکرانی هستند که در موضع مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی بی هیچ درنگی به سئوال فوق پاسخ مثبت می دهند و آن گاه خشم خود را متوجه مردم رأی دهنده کرده و آن ها را نادان و بی شعور و احمق و غیره می خوانند و در آخر هم با حکم های قلابی ای از این قبیل که "خلایق هر چه لایق" خود را تسکین می دهند.
👉 @BazrhayeMandegar
این دسته از روشنفکران که خیلی راحت به مردم توهین می کنند، خود از فهم این واقعیت - که برای اکثریت مردم از میان کارگران و زحمتکشان ایران به قول معروف اظهر من الشمس است - عاجزند که در ایران حکومت در واقع ادای انتخابات را در می آورد و الا انتخاباتی در کار نیست. در این جا رئیس جمهور، قبلا از طرف رأس دیکتاتوری حاکم تعیین و انتصاب می شود و پس از برگزاری یک نمایش که اسمش را انتخابات گذاشته اند وی از طرف ولی فقیه به عنوان رئیس جمهور تأئید و به مردم معرفی می شود. این ها موقعی که مردم را به خاطر روی کار آمدن مجدد روحانی سرزنش می کنند فراموش می نمایند که در این مملکت درست همانند سیستم های استبدادی قرون گذشته ، کسی به عنوان سایه خدا بر روی زمین در رأس دیکتاتوری حاکم نشسته و هیچ فردی بدون خواست و اجازه او امکان جلوس به "تخت" ریاست جمهوری را پیدا نمی کند. بنابراین حتی به فرض این که در صدی از مردم – صرف نظر از بزرگی یا کوچکی آن - به کاندیدی رأی بدهند، در صورتی که آن کاندید مورد تأئید این دیکتاتور قرار نگیرد ، همه آن رأی ها باطل شده و کسی به عنوان رئیس جمهور معرفی می شود که وی (ولی فقیه) صلاح را بر روی کار آمدنش تشخیص داده است. اتفاقا در این مورد اگر نخواهیم راه دور برویم نمونه کاملاً عیانی هم وجود دارد و خیلی ها هنوز فراموش نکرده اند که در سال ۱۳۸۸، احمدی نژاد در شرایطی به عنوان رئیس جمهور اعلام شد که اکثریت رأی دهندگان می دانستند که به موسوی رأی داده اند.
آیا با در نظر گرفتن چنین واقعیت هائی شایسته نیست که به این قبیل روشنفکران گفت که به جای توهین به شعور مردم و آن ها را شایسته قرار داشتن تحت حاکمیت رژیم دزد و فاسد و جنایتکاری چون جمهوری اسلامی دانستن ، اندکی فهم و شعور خود را ارتقاء دهند و بکوشند تحلیل خود از نتیجه به اصطلاح انتخابات اخیر را بر واقعیات استوار سازند؟ همین روشنفکران اغلب به راحتی فریب آمار سازی های رژیم را می خورند و به جای آن که فکر کنند که آن ارقام از زبان مشتی دزد و فاسد و دروغگو اعلام شده ، آن ها را عین واقعیت تلقی کرده و بر سر مردم می کوبند. این ها هنوز از درک و دیدن این واقعیت عاجزند که جمهوری اسلامی صرف نظر از این که تا چه حد بتواند مردم را به پای صندوق های رأی بکشاند ، همواره از حضور "میلیونی" مردم در انتخابات دم زده و می زند.
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
۱- آیا مردم، روحانی را دوباره سر کار آوردند ؟
روشنفکرانی هستند که در موضع مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی بی هیچ درنگی به سئوال فوق پاسخ مثبت می دهند و آن گاه خشم خود را متوجه مردم رأی دهنده کرده و آن ها را نادان و بی شعور و احمق و غیره می خوانند و در آخر هم با حکم های قلابی ای از این قبیل که "خلایق هر چه لایق" خود را تسکین می دهند.
👉 @BazrhayeMandegar
این دسته از روشنفکران که خیلی راحت به مردم توهین می کنند، خود از فهم این واقعیت - که برای اکثریت مردم از میان کارگران و زحمتکشان ایران به قول معروف اظهر من الشمس است - عاجزند که در ایران حکومت در واقع ادای انتخابات را در می آورد و الا انتخاباتی در کار نیست. در این جا رئیس جمهور، قبلا از طرف رأس دیکتاتوری حاکم تعیین و انتصاب می شود و پس از برگزاری یک نمایش که اسمش را انتخابات گذاشته اند وی از طرف ولی فقیه به عنوان رئیس جمهور تأئید و به مردم معرفی می شود. این ها موقعی که مردم را به خاطر روی کار آمدن مجدد روحانی سرزنش می کنند فراموش می نمایند که در این مملکت درست همانند سیستم های استبدادی قرون گذشته ، کسی به عنوان سایه خدا بر روی زمین در رأس دیکتاتوری حاکم نشسته و هیچ فردی بدون خواست و اجازه او امکان جلوس به "تخت" ریاست جمهوری را پیدا نمی کند. بنابراین حتی به فرض این که در صدی از مردم – صرف نظر از بزرگی یا کوچکی آن - به کاندیدی رأی بدهند، در صورتی که آن کاندید مورد تأئید این دیکتاتور قرار نگیرد ، همه آن رأی ها باطل شده و کسی به عنوان رئیس جمهور معرفی می شود که وی (ولی فقیه) صلاح را بر روی کار آمدنش تشخیص داده است. اتفاقا در این مورد اگر نخواهیم راه دور برویم نمونه کاملاً عیانی هم وجود دارد و خیلی ها هنوز فراموش نکرده اند که در سال ۱۳۸۸، احمدی نژاد در شرایطی به عنوان رئیس جمهور اعلام شد که اکثریت رأی دهندگان می دانستند که به موسوی رأی داده اند.
آیا با در نظر گرفتن چنین واقعیت هائی شایسته نیست که به این قبیل روشنفکران گفت که به جای توهین به شعور مردم و آن ها را شایسته قرار داشتن تحت حاکمیت رژیم دزد و فاسد و جنایتکاری چون جمهوری اسلامی دانستن ، اندکی فهم و شعور خود را ارتقاء دهند و بکوشند تحلیل خود از نتیجه به اصطلاح انتخابات اخیر را بر واقعیات استوار سازند؟ همین روشنفکران اغلب به راحتی فریب آمار سازی های رژیم را می خورند و به جای آن که فکر کنند که آن ارقام از زبان مشتی دزد و فاسد و دروغگو اعلام شده ، آن ها را عین واقعیت تلقی کرده و بر سر مردم می کوبند. این ها هنوز از درک و دیدن این واقعیت عاجزند که جمهوری اسلامی صرف نظر از این که تا چه حد بتواند مردم را به پای صندوق های رأی بکشاند ، همواره از حضور "میلیونی" مردم در انتخابات دم زده و می زند.
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
پرسش هائی بعد از "انتخابات" اخیر و پاسخی به آن ها
۲ـ کدام مردمان و تحت چه شرایطی در انتخابات شرکت کردند؟
@BazrhayeMandegar
برخی از روشنفکران مخالف رژیم که عمق دیکتاتوری در ایران را درک می کنند، می دانند که عده ای را الزامات سیستم دیکتاتوری مثلا رفتن به دانشگاه و گرفتن مجوز برای کاری و شغلی، مجبور به رفتن به پای صندوق های رأی می کند. عده ای به خاطر ترس از دیکتاتوری و حساب و کتاب هائی که در این مورد دارند به جهت مهر خوردن شناسنامه های شان، رأی می دهند. عده ای که اغلب متعلق به اقشار مرفه و نیمه مرفه جامعه هستند، آگاهانه با این توجیه که آلترناتیو دیگری وجود ندارد و چه بسا که سیل گرسنگان و بی چیزان، انقلاب راه بیاندازند و خون جاری شود، خود را سرگرم انتخابات و شرکت در آن می کنند. عده ای تحت تأثیر تبلیغات و مکانیسم های خاصی که رژیم هر بار برای کشاندن مردم به پای صندوق ها به کار می برد به شرکت در انتخابات تن می دهند. این ها و واقعیت هائی از این قبیل، دلیل حضور عده ای یا به گفته رژیم جمعیت "میلیونی" در پای صندوق های رأی را بیان می کنند. اما روشنفکران مورد بحث ما، چنین واقعیت هائی را نادیده گرفته و در رابطه با مضحکه انتخاباتی اخیر تحت تأثیر تبلیغات و ارقام ارائه شده و گوئی که انتظار شرکت هیچ کس جز مزدوران شناخته شده را در آن نداشتند، زبان شکایت به سوی "مردم" گشوده و به همین قانع اند که آن ها را ناآگاه و نادان و جاهل بخوانند و دیگر در صدد بر نیایند که ببینند که "مردم" مورد نظر این دسته از روشنفکران، اولا متعلق به چه گروه های اجتماعی هستند و ثانیا نسبت به چه امری ناآگاه می باشند، چه را نمی دانند و جهل شان چیست؟ این دسته اگر چنین کنند، خواهند دید که خودشان چه چیزهائی را نمی دانند و نسبت به چه مسایلی ناآگاهند. مسلم است که روی کار غلط و نادرست "مردم" از هر قشر و طبقه ای که بوده باشند نباید صحه گذاشت ولی تا آن جائی که بحث نه در مورد مزدوران و خائنین، بلکه بر سر واقعا مردم با همه رنگارنگی طبقاتی شان می باشد، برخورد درست آن است که باید سعی در درک آن ها نمود و دید در چه شرایطی و چرا به این یا آن کار دست می زنند. باید دید دشمنان مردم با چه شگردهائی درصدی از توده هائی که با همه وجود خواهان سرنگونی این رژیم و انقلاب علیه سیستم ظالمانه حاکم هستند را به کج راه می برند. آن شگردها، آن ایده ها و تبلیغات ضد خلقی را باید شناخت و خود را موظف به افشاء و مبارزه با آن ها نمود. از این طریق است که به جای تحقیر مردم می توان هم آگاهی خود را ارتقاء داد و هم در همین رابطه به وظیفه خود به عنوان روشنفکر مبارز که برای وی افشاگری و روشنگری از کارهای مهم و اساسی به شمار می رود، عمل نمود.
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
۲ـ کدام مردمان و تحت چه شرایطی در انتخابات شرکت کردند؟
@BazrhayeMandegar
برخی از روشنفکران مخالف رژیم که عمق دیکتاتوری در ایران را درک می کنند، می دانند که عده ای را الزامات سیستم دیکتاتوری مثلا رفتن به دانشگاه و گرفتن مجوز برای کاری و شغلی، مجبور به رفتن به پای صندوق های رأی می کند. عده ای به خاطر ترس از دیکتاتوری و حساب و کتاب هائی که در این مورد دارند به جهت مهر خوردن شناسنامه های شان، رأی می دهند. عده ای که اغلب متعلق به اقشار مرفه و نیمه مرفه جامعه هستند، آگاهانه با این توجیه که آلترناتیو دیگری وجود ندارد و چه بسا که سیل گرسنگان و بی چیزان، انقلاب راه بیاندازند و خون جاری شود، خود را سرگرم انتخابات و شرکت در آن می کنند. عده ای تحت تأثیر تبلیغات و مکانیسم های خاصی که رژیم هر بار برای کشاندن مردم به پای صندوق ها به کار می برد به شرکت در انتخابات تن می دهند. این ها و واقعیت هائی از این قبیل، دلیل حضور عده ای یا به گفته رژیم جمعیت "میلیونی" در پای صندوق های رأی را بیان می کنند. اما روشنفکران مورد بحث ما، چنین واقعیت هائی را نادیده گرفته و در رابطه با مضحکه انتخاباتی اخیر تحت تأثیر تبلیغات و ارقام ارائه شده و گوئی که انتظار شرکت هیچ کس جز مزدوران شناخته شده را در آن نداشتند، زبان شکایت به سوی "مردم" گشوده و به همین قانع اند که آن ها را ناآگاه و نادان و جاهل بخوانند و دیگر در صدد بر نیایند که ببینند که "مردم" مورد نظر این دسته از روشنفکران، اولا متعلق به چه گروه های اجتماعی هستند و ثانیا نسبت به چه امری ناآگاه می باشند، چه را نمی دانند و جهل شان چیست؟ این دسته اگر چنین کنند، خواهند دید که خودشان چه چیزهائی را نمی دانند و نسبت به چه مسایلی ناآگاهند. مسلم است که روی کار غلط و نادرست "مردم" از هر قشر و طبقه ای که بوده باشند نباید صحه گذاشت ولی تا آن جائی که بحث نه در مورد مزدوران و خائنین، بلکه بر سر واقعا مردم با همه رنگارنگی طبقاتی شان می باشد، برخورد درست آن است که باید سعی در درک آن ها نمود و دید در چه شرایطی و چرا به این یا آن کار دست می زنند. باید دید دشمنان مردم با چه شگردهائی درصدی از توده هائی که با همه وجود خواهان سرنگونی این رژیم و انقلاب علیه سیستم ظالمانه حاکم هستند را به کج راه می برند. آن شگردها، آن ایده ها و تبلیغات ضد خلقی را باید شناخت و خود را موظف به افشاء و مبارزه با آن ها نمود. از این طریق است که به جای تحقیر مردم می توان هم آگاهی خود را ارتقاء داد و هم در همین رابطه به وظیفه خود به عنوان روشنفکر مبارز که برای وی افشاگری و روشنگری از کارهای مهم و اساسی به شمار می رود، عمل نمود.
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
۱۴ خرداد سالروز مرگ یکی از رذل ترین، خون خوارترین و هارترین سگان زنجیری آمریکا روح الله خمینی می باشد. نام خمینی همواره برای مردم رنج دیده ایران مظهر و تجلی بارز تمام ننگ و ددمنشی دیکتاتوری رژیم جمهوری اسلامی می باشد.
چریک های فدایی خلق در اطلاعیه مربوط به مرگ این جنایت کار در خرداد سال ۶۸ نوشتند:
"با مرگ خمینی مزدور رژیم جمهوری اسلامی و سلطه امپریالیستی از بین نرفته است، ولی مرگ این دژخیم مزدور تضادهای درونی رژیم را شدت هر چه بیشتری بخشیده و فرصت هایی را جهت مبارزه بر علیه امپریالیسم و سگان زنجیری شان در مقابل توده های قهرمان ما به وجود آورده است. باید با ایمان به این حقیقت مسلم که سرانجام شکست و ننگ ابدی از آن امپریالیست ها و جیره خواران شان و پیروزی محتوم از آن خلق های دربند ماست، در این راه به پیش رویم. تنها با مقاومت در مقابل این مزدوران و با تشدید مبارزات خود است که می توانیم عمر منحوس جمهوری اسلامی و به طور کلی حاکمیت جنایت بار امپریالیستی را در میهن خویش کوتاه و روز پیروزی بر دشمنان خویش را نزدیک تر سازیم".
پیام فدایی شماره ۲۶، خرداد ۱۳۶۸
http://www.siahkal.com/Payam-I-1-36/Payam-Fadaee-I-26.pdf
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
چریک های فدایی خلق در اطلاعیه مربوط به مرگ این جنایت کار در خرداد سال ۶۸ نوشتند:
"با مرگ خمینی مزدور رژیم جمهوری اسلامی و سلطه امپریالیستی از بین نرفته است، ولی مرگ این دژخیم مزدور تضادهای درونی رژیم را شدت هر چه بیشتری بخشیده و فرصت هایی را جهت مبارزه بر علیه امپریالیسم و سگان زنجیری شان در مقابل توده های قهرمان ما به وجود آورده است. باید با ایمان به این حقیقت مسلم که سرانجام شکست و ننگ ابدی از آن امپریالیست ها و جیره خواران شان و پیروزی محتوم از آن خلق های دربند ماست، در این راه به پیش رویم. تنها با مقاومت در مقابل این مزدوران و با تشدید مبارزات خود است که می توانیم عمر منحوس جمهوری اسلامی و به طور کلی حاکمیت جنایت بار امپریالیستی را در میهن خویش کوتاه و روز پیروزی بر دشمنان خویش را نزدیک تر سازیم".
پیام فدایی شماره ۲۶، خرداد ۱۳۶۸
http://www.siahkal.com/Payam-I-1-36/Payam-Fadaee-I-26.pdf
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
پرسش هائی بعد از "انتخابات" اخیر و پاسخی به آن ها
۳- اساساً چرا تعدادی در انتخابات رژیم شرکت می کنند؟
@BazrhayeMandegar
اگر به تاریخ نه چندان دور نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی نظری بیافکنیم، خواهیم دید که صرفنظر از سال و سالهای اول که جریانات سیاسی سازشکار با انکار ماهیت وابسته به امپریالیسم و لذا دیکتاتور این رژیم مردم را دعوت به بازی در بساط مضحکه های انتخاباتی می کردند، پس از حمله سراسری جمهوری اسلامی به مردم و سازمان های سیاسی در سال ۶۰، در سراسر دهه ۶۰ و تا نیمه اول دهه هفتاد، کسی انتخابات رژیم را جدی نمیگرفت و شرکت کنندگان تنها کسانی بودند که ملزومات دیکتاتوری حاکم، آنها را به پای صندوقها میکشید. اما این واقعیتی است که از دوره خاتمی مبلغین ج.ا با "پروژه کلان اصلاحات" سعی کرده اند که گفتمان اصلاح طلبی و از جمله "تغییر" از طریق انتخابات را در جامعه جا انداخته و رواج دهند. اصلاح طلبان در همان زمان، خود اعتراف کردند که تا چه حد از رشد گرایش توده ای به مبارزه قهرآمیز و امکان شروع "جنگ چریکی"(به قول حجاریان، یکی از بنیانگذاران ساواک ج.ا و تئوریسین "اصلاحات") بیمناک اند؛ و لذا اتاقهای فکر و نظریه سازان ج.ا با نشر و رواج گسترده ایده های به اصطلاح اصلاح طلبی و امکانپذیر بودن اصلاح ج.ا کوشیدند انرژی مبارزاتی جوانان را به کانالهای مورد دلخواه خویش کانالیزه کنند. با تبلیغ علیه هرگونه مبارزه قهرآمیز تحت عنوان تقبیح خشونت و رواج ایده هائی علیه ضرورت انقلاب، آن هم با سرمایه گذاری روی نفرت توده ها از خودشان(جمهوری اسلامی با گردانندگانش) که گویا مردم ایران با انقلاب خود(و نه امپریالیست ها در کنفرانس گوادولوپ) در سال ۱۳۵۷، ج.ا را سر کار آورده اند، با نشر و رواج گسترده ایده های تقسیم حاکمین تا مغز استخوان جنایتکار، به مهره های "خوب" و "بد" و حتی "بد" و "بدتر" و بطور کلی با کوشش درغالب کردن گفتمان اصلاح طلبی در جامعه، سعی وافری صورت گرفته تا راه رهایی و یا تغییر اوضاع جهنمی حاکم در اصلاح رژیم اصلاح ناپذیر جمهوری اسلامی دانسته شود. کانالیزه کردن انرژی ها به بساط انتخاباتهای مهندسی شده و مشارکت در خیمه شب بازیهای انتخاباتی و کانالهای بی خطر درست در همین راستا در دستور روز حاکمین قرار گرفته است. برای این منظور است که میبینیم دشمنان مردم از دیرباز با صرف انرژی و منابع مالی هنگفت و انتشار هزاران جلد نشریه و کتاب و مقاله و غیره با محتوای ضدیت با انقلاب و مبارزه قهرآمیز سعی کرده اند تمامی نیروهای وابسته به خود و نیروهای سازشکار و بینابینی را در راستای پیشبرد این کارزار مسموم به خط کنند.
ادامه در پست بعدی 👇👇
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
۳- اساساً چرا تعدادی در انتخابات رژیم شرکت می کنند؟
@BazrhayeMandegar
اگر به تاریخ نه چندان دور نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی نظری بیافکنیم، خواهیم دید که صرفنظر از سال و سالهای اول که جریانات سیاسی سازشکار با انکار ماهیت وابسته به امپریالیسم و لذا دیکتاتور این رژیم مردم را دعوت به بازی در بساط مضحکه های انتخاباتی می کردند، پس از حمله سراسری جمهوری اسلامی به مردم و سازمان های سیاسی در سال ۶۰، در سراسر دهه ۶۰ و تا نیمه اول دهه هفتاد، کسی انتخابات رژیم را جدی نمیگرفت و شرکت کنندگان تنها کسانی بودند که ملزومات دیکتاتوری حاکم، آنها را به پای صندوقها میکشید. اما این واقعیتی است که از دوره خاتمی مبلغین ج.ا با "پروژه کلان اصلاحات" سعی کرده اند که گفتمان اصلاح طلبی و از جمله "تغییر" از طریق انتخابات را در جامعه جا انداخته و رواج دهند. اصلاح طلبان در همان زمان، خود اعتراف کردند که تا چه حد از رشد گرایش توده ای به مبارزه قهرآمیز و امکان شروع "جنگ چریکی"(به قول حجاریان، یکی از بنیانگذاران ساواک ج.ا و تئوریسین "اصلاحات") بیمناک اند؛ و لذا اتاقهای فکر و نظریه سازان ج.ا با نشر و رواج گسترده ایده های به اصطلاح اصلاح طلبی و امکانپذیر بودن اصلاح ج.ا کوشیدند انرژی مبارزاتی جوانان را به کانالهای مورد دلخواه خویش کانالیزه کنند. با تبلیغ علیه هرگونه مبارزه قهرآمیز تحت عنوان تقبیح خشونت و رواج ایده هائی علیه ضرورت انقلاب، آن هم با سرمایه گذاری روی نفرت توده ها از خودشان(جمهوری اسلامی با گردانندگانش) که گویا مردم ایران با انقلاب خود(و نه امپریالیست ها در کنفرانس گوادولوپ) در سال ۱۳۵۷، ج.ا را سر کار آورده اند، با نشر و رواج گسترده ایده های تقسیم حاکمین تا مغز استخوان جنایتکار، به مهره های "خوب" و "بد" و حتی "بد" و "بدتر" و بطور کلی با کوشش درغالب کردن گفتمان اصلاح طلبی در جامعه، سعی وافری صورت گرفته تا راه رهایی و یا تغییر اوضاع جهنمی حاکم در اصلاح رژیم اصلاح ناپذیر جمهوری اسلامی دانسته شود. کانالیزه کردن انرژی ها به بساط انتخاباتهای مهندسی شده و مشارکت در خیمه شب بازیهای انتخاباتی و کانالهای بی خطر درست در همین راستا در دستور روز حاکمین قرار گرفته است. برای این منظور است که میبینیم دشمنان مردم از دیرباز با صرف انرژی و منابع مالی هنگفت و انتشار هزاران جلد نشریه و کتاب و مقاله و غیره با محتوای ضدیت با انقلاب و مبارزه قهرآمیز سعی کرده اند تمامی نیروهای وابسته به خود و نیروهای سازشکار و بینابینی را در راستای پیشبرد این کارزار مسموم به خط کنند.
ادامه در پست بعدی 👇👇
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
بذرهای ماندگار
پرسش هائی بعد از "انتخابات" اخیر و پاسخی به آن ها ۳- اساساً چرا تعدادی در انتخابات رژیم شرکت می کنند؟ @BazrhayeMandegar اگر به تاریخ نه چندان دور نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی نظری بیافکنیم، خواهیم دید که صرفنظر از سال و سالهای اول که جریانات سیاسی سازشکار…
ادامه از پست قبلی 👆👆
@BazrhayeMandegar
ابراز سخنانی نظیر "شاید این بار با رأی دادن بتوان اوضاع را تغییر داد"، "تمرین دموکراسی" (گویی که با صرف رأی دادن می توان دموکراسی را "تمرین" کرد!) و یا توجیه انتخابات مهندسی شده در ایران با این حرف درست که در همه انتخابات تقلب می شود -و گاه از موضع ظاهراً رادیکال نمایش انتخاباتی رژیم را از نوع آن انتخابات بورژوائی تلقی کردن که به توده ها اجازه داده می شود هر چهار سال یک بار سرکوبگران خود را انتخاب کنند و غیره، همه توجیهاتی هستند که در خدمت کتمان این واقعیت قرار دارند که آنچه بنام انتخابات در ایران مهندسی می شود، انتخاباتی نیست که در کشورهائی با قوانین نسبتا دموکراتیک برگزار میگردد. انتخابات در دموکراسی های بورژوائی با مقولاتی چون آزادی بیان، حق متشکل شدن، حق تجمع و اعتراض و غیره که در قانون با بندها و تبصره های خاصی ثبت گشته همراه است. در حالی که در جامعه ایران که دیکتاتوری در آن چنان عرصه را بر همگان تنگ کرده که حتی به افراد خود طبقه حاکم امکان تشکیل حزب نمی دهد و آزادی بیان و دیگر الزامات مربوط به دموکراسی، رؤیاهای دست نیافتنی جلوه می کنند، به هیچ وجه نمیتوان به نمایشی که رژیم برگزار میکند نام انتخابات داد، چه برسد به این که انتظار داشت دیکتاتورهای گرداننده رژیم به رأی مردم ارزش قایل شده و همان کسی را رئیس جمهور اعلام کنند که فرضا مردم به او رأی داده اند! در این مملکت درست همانند سیستمهای استبدادی قرون گذشته کسی بعنوان سایه خدا در زمین در رأس دیکتاتوری حاکم نشسته که ولی فقیه یا رهبر می نامندش که آبی بدون اجازه او خورده نمیشود. همچنین در رژیم دیکتاتور ج.ا در فقدان هر گونه تشکل سیاسی، کاندیداها را یک ارگان حکومتی به نام شورای نگهبان ابتدا تأئید صلاحیت می کند که از شروط کاملا غیردموکراتیک آن یکی هم التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه است. با همه این اوصاف، اصلاح طلبان، مضحکه های رژیم را انتخابات واقعی جلوه داده و آنرا راهی بی خطر در مقابل خطرات انقلاب برای تغییر و بهبود اوضاع جا می زنند و می کوشند این فریب و دروغ را در میان اقشاری از مردم اشاعه دهند. در چنین وضعیتی است که صرفنظر از کسانی که برخی الزامات دیکتاتوری حاکم آنها را مجبور به رأی دادن می کند، افراد دیگری نیز به هر وسیله ای به آن کشیده شده و به ایفای نقش می پردازند و به این ترتیب شرکت در انتخابات رژیم رواج بیشتری یافته است.
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
@BazrhayeMandegar
ابراز سخنانی نظیر "شاید این بار با رأی دادن بتوان اوضاع را تغییر داد"، "تمرین دموکراسی" (گویی که با صرف رأی دادن می توان دموکراسی را "تمرین" کرد!) و یا توجیه انتخابات مهندسی شده در ایران با این حرف درست که در همه انتخابات تقلب می شود -و گاه از موضع ظاهراً رادیکال نمایش انتخاباتی رژیم را از نوع آن انتخابات بورژوائی تلقی کردن که به توده ها اجازه داده می شود هر چهار سال یک بار سرکوبگران خود را انتخاب کنند و غیره، همه توجیهاتی هستند که در خدمت کتمان این واقعیت قرار دارند که آنچه بنام انتخابات در ایران مهندسی می شود، انتخاباتی نیست که در کشورهائی با قوانین نسبتا دموکراتیک برگزار میگردد. انتخابات در دموکراسی های بورژوائی با مقولاتی چون آزادی بیان، حق متشکل شدن، حق تجمع و اعتراض و غیره که در قانون با بندها و تبصره های خاصی ثبت گشته همراه است. در حالی که در جامعه ایران که دیکتاتوری در آن چنان عرصه را بر همگان تنگ کرده که حتی به افراد خود طبقه حاکم امکان تشکیل حزب نمی دهد و آزادی بیان و دیگر الزامات مربوط به دموکراسی، رؤیاهای دست نیافتنی جلوه می کنند، به هیچ وجه نمیتوان به نمایشی که رژیم برگزار میکند نام انتخابات داد، چه برسد به این که انتظار داشت دیکتاتورهای گرداننده رژیم به رأی مردم ارزش قایل شده و همان کسی را رئیس جمهور اعلام کنند که فرضا مردم به او رأی داده اند! در این مملکت درست همانند سیستمهای استبدادی قرون گذشته کسی بعنوان سایه خدا در زمین در رأس دیکتاتوری حاکم نشسته که ولی فقیه یا رهبر می نامندش که آبی بدون اجازه او خورده نمیشود. همچنین در رژیم دیکتاتور ج.ا در فقدان هر گونه تشکل سیاسی، کاندیداها را یک ارگان حکومتی به نام شورای نگهبان ابتدا تأئید صلاحیت می کند که از شروط کاملا غیردموکراتیک آن یکی هم التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه است. با همه این اوصاف، اصلاح طلبان، مضحکه های رژیم را انتخابات واقعی جلوه داده و آنرا راهی بی خطر در مقابل خطرات انقلاب برای تغییر و بهبود اوضاع جا می زنند و می کوشند این فریب و دروغ را در میان اقشاری از مردم اشاعه دهند. در چنین وضعیتی است که صرفنظر از کسانی که برخی الزامات دیکتاتوری حاکم آنها را مجبور به رأی دادن می کند، افراد دیگری نیز به هر وسیله ای به آن کشیده شده و به ایفای نقش می پردازند و به این ترتیب شرکت در انتخابات رژیم رواج بیشتری یافته است.
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
پرسش هائی بعد از "انتخابات" اخیر و پاسخی به آن ها
@BazrhayeMandegar
۴- نمایش انتخاباتی اخیر و خشم روشنفکران مبارز
در سال ۱۳۷۶ هنگامی که خاتمی با تبلیغات فریبکارانه بر سرکار آورده شد و در شرایطی که تبلیغات گزافی در مورد شرکت مردم در آن به اصطلاح انتخابات به راه انداخته و آن را حماسه دوم خرداد می نامیدند ، خیلی از روشنفکران در مقابل افشاگری ها و روشنگری های چریکهای فدائی خلق در رابطه با خاتمی و تبلیغات همراهش ، موضع گرفته و می گفتند که بالاخره "بد" بهتر از "بدتر" است. امروز اما با تجربه های به دست آمده بسیاری می دانند که تبلیغ برای بد در مقابل بدتر شگردی است که رژیمیان برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی از آن استفاده می کنند؛ و بسیاری می دانند که رئیس جمهور در این مملکت صرفا مجری آن سیاست کلی است که از قبل تعیین شده و همان طور که یکبار خاتمی خود اعتراف کرد ، رئیس جمهور در ایران "تدارکاتچی" ای بیش نیست. با توجه به رواج و برخورداری از چنین آگاهی ای ، روشنفکرانی هستند که مطرح می کنند که "مردم" باید درست به خاطر تجربه های گذشته ، این بار از رأی دادن امتناع می کردند. به این دسته از روشنفکران که به حق روی شرایط بسیار طاقت فرسای زندگی توده ها تأکید دارند ، کسانی که از تعطیلی مراکز تولید و بیکاری گسترده ، از بی خانمانی و گرسنگی سیل عظیمی از کارگران و زحمتکشان ، از گور خوابی ، بچه فروشی و... از سرکوب و مظاهر مختلف دیکتاتوری در ایران که به مراتب بیشتر از گذشته گشته سخن می گویند ، باید گفت اولاً خود رژیم هم علیرغم اعلام رأی های "میلیونی" اعتراف کرده است که بخش بزرگی از مردم فریب نمایش اخیر را نخوردند. ثانیا مهم است که ببینیم کدام "مردم" و به چه دلایلی فریفته بساط انتخاباتی رژیم شدند. واقعیت این است که مردم یا خلق در جامعه ما نیز همانند همه جوامع طبقاتی ، طبقات و اقشار گوناگونی را در بر می گیرد و این اقشار و طبقات بر اساس منافع مادی شان از یکدیگر متمایزند. لذا به هنگام ادای کلمه "مردم" باید متوجه این واقعیت و عکس العمل های هر یک از این اقشار و طبقات نسبت به مسایل مختلف اجتماعی و از جمله نمایش انتخاباتی بود. در جامعه ما کارگران و زحمتکشان و مردمان محرومی وجود دارند که با چشمانی گریان ، از گرسنگی و نداری خود حرف می زنند و درست به دلیل شرایط جهنمی زندگی شان خشم و نفرتی بسیار عمیق تر از آن که بتوان تصورش کرد نسبت به رژیم حاکم دارند. این ها واقعاً تره هم برای مضحکه انتخاباتی رژیم خُرد نمی کنند. آن ها را با به کار بردن کلمه "مردم" نباید در کنار طبقه و اقشاری قرار دهیم که تنها از برخی از محدودیت های ناشی از دیکتاتوری حاکم گله مندند و حداکثر به سرکوب های عنان گسیخته این رژیم انتقاد دارند. این همان بخشی است که بیش از هر گروه اجتماعی دیگر فریفته تبلیغات ارتجاع شده و با توهم به تغییر اوضاع از راه "بی خطر" ، در انتخابات شرکت می کند. البته امروز با توجه به تجربه های گذشته ، بسیاری از افراد متعلق به همین دسته هم دیگر فریب نمایش انتخاباتی را نخورده و رأی نمی دهند – هر چند ممکن است در تجمعات " آزادی" که رژیم به منظور داغ کردن تنور انتخابات به وجود می آورد ، شرکت کنند.
ادامه در لینک زیر:
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار👉
@BazrhayeMandegar 👈
@BazrhayeMandegar
۴- نمایش انتخاباتی اخیر و خشم روشنفکران مبارز
در سال ۱۳۷۶ هنگامی که خاتمی با تبلیغات فریبکارانه بر سرکار آورده شد و در شرایطی که تبلیغات گزافی در مورد شرکت مردم در آن به اصطلاح انتخابات به راه انداخته و آن را حماسه دوم خرداد می نامیدند ، خیلی از روشنفکران در مقابل افشاگری ها و روشنگری های چریکهای فدائی خلق در رابطه با خاتمی و تبلیغات همراهش ، موضع گرفته و می گفتند که بالاخره "بد" بهتر از "بدتر" است. امروز اما با تجربه های به دست آمده بسیاری می دانند که تبلیغ برای بد در مقابل بدتر شگردی است که رژیمیان برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی از آن استفاده می کنند؛ و بسیاری می دانند که رئیس جمهور در این مملکت صرفا مجری آن سیاست کلی است که از قبل تعیین شده و همان طور که یکبار خاتمی خود اعتراف کرد ، رئیس جمهور در ایران "تدارکاتچی" ای بیش نیست. با توجه به رواج و برخورداری از چنین آگاهی ای ، روشنفکرانی هستند که مطرح می کنند که "مردم" باید درست به خاطر تجربه های گذشته ، این بار از رأی دادن امتناع می کردند. به این دسته از روشنفکران که به حق روی شرایط بسیار طاقت فرسای زندگی توده ها تأکید دارند ، کسانی که از تعطیلی مراکز تولید و بیکاری گسترده ، از بی خانمانی و گرسنگی سیل عظیمی از کارگران و زحمتکشان ، از گور خوابی ، بچه فروشی و... از سرکوب و مظاهر مختلف دیکتاتوری در ایران که به مراتب بیشتر از گذشته گشته سخن می گویند ، باید گفت اولاً خود رژیم هم علیرغم اعلام رأی های "میلیونی" اعتراف کرده است که بخش بزرگی از مردم فریب نمایش اخیر را نخوردند. ثانیا مهم است که ببینیم کدام "مردم" و به چه دلایلی فریفته بساط انتخاباتی رژیم شدند. واقعیت این است که مردم یا خلق در جامعه ما نیز همانند همه جوامع طبقاتی ، طبقات و اقشار گوناگونی را در بر می گیرد و این اقشار و طبقات بر اساس منافع مادی شان از یکدیگر متمایزند. لذا به هنگام ادای کلمه "مردم" باید متوجه این واقعیت و عکس العمل های هر یک از این اقشار و طبقات نسبت به مسایل مختلف اجتماعی و از جمله نمایش انتخاباتی بود. در جامعه ما کارگران و زحمتکشان و مردمان محرومی وجود دارند که با چشمانی گریان ، از گرسنگی و نداری خود حرف می زنند و درست به دلیل شرایط جهنمی زندگی شان خشم و نفرتی بسیار عمیق تر از آن که بتوان تصورش کرد نسبت به رژیم حاکم دارند. این ها واقعاً تره هم برای مضحکه انتخاباتی رژیم خُرد نمی کنند. آن ها را با به کار بردن کلمه "مردم" نباید در کنار طبقه و اقشاری قرار دهیم که تنها از برخی از محدودیت های ناشی از دیکتاتوری حاکم گله مندند و حداکثر به سرکوب های عنان گسیخته این رژیم انتقاد دارند. این همان بخشی است که بیش از هر گروه اجتماعی دیگر فریفته تبلیغات ارتجاع شده و با توهم به تغییر اوضاع از راه "بی خطر" ، در انتخابات شرکت می کند. البته امروز با توجه به تجربه های گذشته ، بسیاری از افراد متعلق به همین دسته هم دیگر فریب نمایش انتخاباتی را نخورده و رأی نمی دهند – هر چند ممکن است در تجمعات " آزادی" که رژیم به منظور داغ کردن تنور انتخابات به وجود می آورد ، شرکت کنند.
ادامه در لینک زیر:
http://www.siahkal.com/index/mid-col/porsesh-haie-dar-bareh-entekhaabaate-1396.htm
بذرهای ماندگار👉
@BazrhayeMandegar 👈
🌹🌹 به یاد تمامی آزادیخواهان و برابری طلبان، به ویژه انقلابیون دهه پنجاه و شصت 🌷🌷
👈 بذرهای ماندگار را به دیگران هم پیشنهاد دهید.
✊ @BazrhayeMandegar 👈
👈 بذرهای ماندگار را به دیگران هم پیشنهاد دهید.
✊ @BazrhayeMandegar 👈
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
@BazrhayeMandegar
ایران از یک سو کشوری است تحت سلطه امپریالیسم و از سوی دیگر کشوری است مرکب از ملیتهای گوناگون و به همین جهت نیز مسئله ملی در آن اهمیت مضاعف دارد: از طرفی تمام خلقهای ساکن این سرزمین در مبارزه ای ملی و دمکراتیک در مقابل امپریالیسم قرار میگیرند و از طرفی دیگر ملیتهای گوناگون ساکن این سرزمین برای رهائی از ستم ملی ای که از چهارچوبه دولت واحد کنونی بر آنها وارد میشود، مبارزه میکنند. هرگونه برخوردی با مسئله ملی باید این دو جنبه متفاوت، اگرچه متقابلا بهم پیوسته را، در نظر بگیرد.
مسئله ملی در ایران از همان آغاز، اساسا در رابطه با سلطه امپریالیستی مطرح شد زیرا این درست است که پیش از سلطه امپریالیسم نیز در محدوده یک دولت نسبتا متمرکز اقوام و ملیتهای گوناگون زندگی میکرده اند ولی در آن زمان این دولت متمرکز به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی ویژه ای براساس نظام تولیدی فئودالی بوجود آمده بود و رشد روابط بورژوائی و سرمایه داری در سطحی نبود که پیدایش ملتها را که حاصل رشد روابط سرمایه داری است، باعث شود. همانطور که روابط سرمایه داری در ایران اصولا در رابطه با امپریالیسم بسط و گسترش یافت، همانگونه نیز مسئله ملی در این رابطه پدید آمد. اگر مسئله ملی در رابطه با سلطه امپریالیستی بوجود آمد، حل آن نیز به مبارزه با امپریالیسم و درهم شکستن این سلطه، وابسته است. اگر امپریالیسم ستم ملی را وسیله ای برای سرکوب خلقها و استثمار آنها قرار داده، مبارزه برای رهائی از ستم ملی نیز باید به جزئی جدائی ناپذیر از مبارزه ضدامپریالیستی تبدیل شود. همین امر است که مسئله ملی را در مبارزه ضدامپریالیستی کنونی ما از اهمیتی ویژه برخوردار میکند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
@BazrhayeMandegar
ایران از یک سو کشوری است تحت سلطه امپریالیسم و از سوی دیگر کشوری است مرکب از ملیتهای گوناگون و به همین جهت نیز مسئله ملی در آن اهمیت مضاعف دارد: از طرفی تمام خلقهای ساکن این سرزمین در مبارزه ای ملی و دمکراتیک در مقابل امپریالیسم قرار میگیرند و از طرفی دیگر ملیتهای گوناگون ساکن این سرزمین برای رهائی از ستم ملی ای که از چهارچوبه دولت واحد کنونی بر آنها وارد میشود، مبارزه میکنند. هرگونه برخوردی با مسئله ملی باید این دو جنبه متفاوت، اگرچه متقابلا بهم پیوسته را، در نظر بگیرد.
مسئله ملی در ایران از همان آغاز، اساسا در رابطه با سلطه امپریالیستی مطرح شد زیرا این درست است که پیش از سلطه امپریالیسم نیز در محدوده یک دولت نسبتا متمرکز اقوام و ملیتهای گوناگون زندگی میکرده اند ولی در آن زمان این دولت متمرکز به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی ویژه ای براساس نظام تولیدی فئودالی بوجود آمده بود و رشد روابط بورژوائی و سرمایه داری در سطحی نبود که پیدایش ملتها را که حاصل رشد روابط سرمایه داری است، باعث شود. همانطور که روابط سرمایه داری در ایران اصولا در رابطه با امپریالیسم بسط و گسترش یافت، همانگونه نیز مسئله ملی در این رابطه پدید آمد. اگر مسئله ملی در رابطه با سلطه امپریالیستی بوجود آمد، حل آن نیز به مبارزه با امپریالیسم و درهم شکستن این سلطه، وابسته است. اگر امپریالیسم ستم ملی را وسیله ای برای سرکوب خلقها و استثمار آنها قرار داده، مبارزه برای رهائی از ستم ملی نیز باید به جزئی جدائی ناپذیر از مبارزه ضدامپریالیستی تبدیل شود. همین امر است که مسئله ملی را در مبارزه ضدامپریالیستی کنونی ما از اهمیتی ویژه برخوردار میکند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
پیرامون حوادث تروریستی اخیر در تهران
متن کامل در لینک زیر 👇👇👇
http://www.siahkal.com/index/right-col/IPFG-piramoone-havadese-Tehran-20170607.pdf
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
متن کامل در لینک زیر 👇👇👇
http://www.siahkal.com/index/right-col/IPFG-piramoone-havadese-Tehran-20170607.pdf
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
بذرهای ماندگار
موضع ما در قبال مسئله ملی در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص @BazrhayeMandegar ایران از یک سو کشوری است تحت سلطه امپریالیسم و از سوی دیگر کشوری است مرکب از ملیتهای گوناگون و به همین جهت نیز مسئله ملی در آن اهمیت مضاعف دارد: از طرفی تمام خلقهای…
👆👆👆👆
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
@BazrhayeMandegar
اگرچه مسئله ملی در مرحله کنونی مبارزات ضدامپریالیستی خلقهای ایران، به ویژه در رابطه با خلق کُرد مطرح شده است ولی طرح و حل انقلابی این مسئله از لحاظ تمامی خلقهای ایران، برای انقلاب ما حائز اهمیتی اساسی است، به ویژه که طیف وسیعی از نیروهای بورژوائی، از بورژوازی وابسته گرفته تا خرده بورژوازی دمکرات، فعالانه به تبلیغ نظرات انحرافی خویش در سطح جامعه مشغولند و ایدئولوژیهای گوناگون از پان اسلامیسم گرفته تا مارکسیسم تحریف شده برای مخدوش کردن مسئله ملی در ایران بکار گرفته میشود. به ویژه این روزها شاهد آن هستیم که چگونه درک خرده بورژوائی از شعار "حق تعیین سرنوشت" صرفا بوسیله و پوششی برای بند و بست ها و تسلیم طلبی های استراتژیک خرده بورژوازی در مقابل بورژوازی و نیروهای وابسته درآمده است. مثلا در رابطه با مسئله ملی در کُردستان میبینیم که چگونه شورای ملی مقاومت در چهارچوب "برنامه" خود، یعنی در پناه ارتش و بوروکراسی امپریالیستی تصمیم دارد با تکیه به اصل "تمامیت ارضی" به کُردستان "خودمختاری" بدهد و همچنین میبینیم که چگونه حزب دمکرات کُردستان ایران اعلام میکند که "تحقق طرح شورای ملی مقاومت در واقع تحقق خواستهای اساسی مردم کُردستان است".(1)
از سوی دیگر کومه له و سایر نیروهای شرکت کننده در"حزب کمونیست" بالاخره اعلام کرده اند: "اکنون به عینه آشکار گشته است که جمهوری اسلامی در کُردستان جایی برای خود در هیچ قشری از توده های خلق کُرد ندارد. آشکار گشته است که جمهوری اسلامی در کُردستان تماما یک رژیم اشغالگر است."(2) و از اینجا نتیجه میگیرند که "شعارهای سراسری در این جنبش از فوریت عملی کمتری برخوردار گشته" است. و به این ترتیب نشان میدهند که نه حاضرند حل مسئله ملی را در رابطه با مبارزه طبقاتی در کُردستان ببینند و نه آنرا بلافاصله در ارتباط با جنبش ضدامپریالیستی در ایران میبینند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
@BazrhayeMandegar
اگرچه مسئله ملی در مرحله کنونی مبارزات ضدامپریالیستی خلقهای ایران، به ویژه در رابطه با خلق کُرد مطرح شده است ولی طرح و حل انقلابی این مسئله از لحاظ تمامی خلقهای ایران، برای انقلاب ما حائز اهمیتی اساسی است، به ویژه که طیف وسیعی از نیروهای بورژوائی، از بورژوازی وابسته گرفته تا خرده بورژوازی دمکرات، فعالانه به تبلیغ نظرات انحرافی خویش در سطح جامعه مشغولند و ایدئولوژیهای گوناگون از پان اسلامیسم گرفته تا مارکسیسم تحریف شده برای مخدوش کردن مسئله ملی در ایران بکار گرفته میشود. به ویژه این روزها شاهد آن هستیم که چگونه درک خرده بورژوائی از شعار "حق تعیین سرنوشت" صرفا بوسیله و پوششی برای بند و بست ها و تسلیم طلبی های استراتژیک خرده بورژوازی در مقابل بورژوازی و نیروهای وابسته درآمده است. مثلا در رابطه با مسئله ملی در کُردستان میبینیم که چگونه شورای ملی مقاومت در چهارچوب "برنامه" خود، یعنی در پناه ارتش و بوروکراسی امپریالیستی تصمیم دارد با تکیه به اصل "تمامیت ارضی" به کُردستان "خودمختاری" بدهد و همچنین میبینیم که چگونه حزب دمکرات کُردستان ایران اعلام میکند که "تحقق طرح شورای ملی مقاومت در واقع تحقق خواستهای اساسی مردم کُردستان است".(1)
از سوی دیگر کومه له و سایر نیروهای شرکت کننده در"حزب کمونیست" بالاخره اعلام کرده اند: "اکنون به عینه آشکار گشته است که جمهوری اسلامی در کُردستان جایی برای خود در هیچ قشری از توده های خلق کُرد ندارد. آشکار گشته است که جمهوری اسلامی در کُردستان تماما یک رژیم اشغالگر است."(2) و از اینجا نتیجه میگیرند که "شعارهای سراسری در این جنبش از فوریت عملی کمتری برخوردار گشته" است. و به این ترتیب نشان میدهند که نه حاضرند حل مسئله ملی را در رابطه با مبارزه طبقاتی در کُردستان ببینند و نه آنرا بلافاصله در ارتباط با جنبش ضدامپریالیستی در ایران میبینند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
بذرهای ماندگار
👆👆👆👆 موضع ما در قبال مسئله ملی در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص @BazrhayeMandegar اگرچه مسئله ملی در مرحله کنونی مبارزات ضدامپریالیستی خلقهای ایران، به ویژه در رابطه با خلق کُرد مطرح شده است ولی طرح و حل انقلابی این مسئله از لحاظ تمامی خلقهای ایران،…
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
👉 @BazrhayeMandegar
در شرایطی که تنگ نظری خرده بورژوائی، درک کوته فکرانه خود را از مسئله ملی در درون صفوف خلق فعالانه تبلیغ میکنند و بورژوازی وابسته به امپریالیسم نیز با تاکتیکهای گوناگون خود، از"وحدت اسلامی" و"وحدت ملی" گرفته تا "استقلال ملی" با حفظ وابستگی در مشوب کردن ذهن توده ها میکوشد، تشریح و تبلیغ نقطه نظر پرولتاریائی و برنامه او در مسئله ملی بخش مهمی از وظایف کمونیستها را تشکیل میدهد.
نخستین گام جدی که برای تحلیل و تشریح نقطه نظر پرولتاریا و برنامه او در باب مسئله ملی در این مرحله اهمیت دارد، همانا زدودن ابهام از شعار اساسی "حق ملل در تعیین سرنوشت خود" و وسیع ترین تجلی این حق یعنی "حق جدا شدن" و نشان دادن حدود و ثغور مشخص و نتایج عملی ای که از آن حاصل میشود، میباشد. اگر اینکار صورت نگیرد و به تکرار بی روح و بی محتوای این شعار اکتفاء گردد، راه را برای نفوذ دشمن به صف انقلاب و به انحراف کشیدن آن باز گذاشته ایم. گاهی کسانی که روزی هزاربار این شعار را تکرار میکنند، مدعی میشوند که مثلا رفع ستم ملی در کُردستان الزاما مستلزم خروج از دایره مناسبات سرمایه داری و امپریالیسم نیست.
در نزد اینها که ستم ملی را زائیده همین "مناسبات" نمیبینند، شعار"حق تعیین سرنوشت" و"حق جدائی" به هیچ وجه یک شعار انقلابی و دمکراتیک نیست. پس صرف عنوان کردن این شعار ماهیت طراح آنرا روشن نمیکند. باید دید که هر کس و یا هر نیروئی با چه برداشتی این شعار را عنوان میکند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
👉 @BazrhayeMandegar
در شرایطی که تنگ نظری خرده بورژوائی، درک کوته فکرانه خود را از مسئله ملی در درون صفوف خلق فعالانه تبلیغ میکنند و بورژوازی وابسته به امپریالیسم نیز با تاکتیکهای گوناگون خود، از"وحدت اسلامی" و"وحدت ملی" گرفته تا "استقلال ملی" با حفظ وابستگی در مشوب کردن ذهن توده ها میکوشد، تشریح و تبلیغ نقطه نظر پرولتاریائی و برنامه او در مسئله ملی بخش مهمی از وظایف کمونیستها را تشکیل میدهد.
نخستین گام جدی که برای تحلیل و تشریح نقطه نظر پرولتاریا و برنامه او در باب مسئله ملی در این مرحله اهمیت دارد، همانا زدودن ابهام از شعار اساسی "حق ملل در تعیین سرنوشت خود" و وسیع ترین تجلی این حق یعنی "حق جدا شدن" و نشان دادن حدود و ثغور مشخص و نتایج عملی ای که از آن حاصل میشود، میباشد. اگر اینکار صورت نگیرد و به تکرار بی روح و بی محتوای این شعار اکتفاء گردد، راه را برای نفوذ دشمن به صف انقلاب و به انحراف کشیدن آن باز گذاشته ایم. گاهی کسانی که روزی هزاربار این شعار را تکرار میکنند، مدعی میشوند که مثلا رفع ستم ملی در کُردستان الزاما مستلزم خروج از دایره مناسبات سرمایه داری و امپریالیسم نیست.
در نزد اینها که ستم ملی را زائیده همین "مناسبات" نمیبینند، شعار"حق تعیین سرنوشت" و"حق جدائی" به هیچ وجه یک شعار انقلابی و دمکراتیک نیست. پس صرف عنوان کردن این شعار ماهیت طراح آنرا روشن نمیکند. باید دید که هر کس و یا هر نیروئی با چه برداشتی این شعار را عنوان میکند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
بذرهای ماندگار
موضع ما در قبال مسئله ملی در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص 👉 @BazrhayeMandegar در شرایطی که تنگ نظری خرده بورژوائی، درک کوته فکرانه خود را از مسئله ملی در درون صفوف خلق فعالانه تبلیغ میکنند و بورژوازی وابسته به امپریالیسم نیز با تاکتیکهای گوناگون…
👆👆👆
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
@BazrhayeMandegar 👈
برای کمونیستها در مسئله ملی، شعار "حق تعیین سرنوشت" و "حق جدائی" نقطه عزیمت را تشکیل میدهد. کسی که این اصل را نپذیرد و حرکت خود را در این زمینه از آن شروع نکند، بهیچوجه حق ندارد خود را کمونیست بداند. ولی همانطور که در بالا اشاره کردیم، صرف عنوان کردن این شعار، دلیل کمونیست و در نتیجه انقلابی بودن نیست. در نزد کمونیستها این شعار با اراده آزاد توده ها همراه است. معنای این "اراده آزاد" توده ها چیست؟ معنی آن این است که توده های یک ملت در نهایت آزادی باید نظر خود را پیرامون "سرنوشت" خود بیان کنند. اینجاست که راه کمونیستها از راه آن کسانی که گمان میکنند با حفظ ارتش و بوروکراسی امپریالیستی میتوان ستم ملی را براساس شعار "حق تعیین سرنوشت" حل کرد، و یا آنهائی که گمان میکنند ستم ملی در شرایط بقای مناسبات امپریالیستی براساس شعار "حق تعیین سرنوشت" قابل رفع است، جدا میشود. ما میگوئیم تا ارتش و بوروکراسی وابسته به امپریالیسم وجود دارد، اختناق گریزناپذیر و آزادی برای توده ها غیرممکن است. پس در چنین صورتی، برای آنکه بخواهیم شعار "حق تعیین سرنوشت" و"حق جدائی" را تحقق بخشیم، باید برای "دمکراسی" مبارزه کنیم؛ زیرا تنها در یک دمکراسی است که اراده توده های ملتهای تحت ستم، امکان تجلی مییابد.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
@BazrhayeMandegar 👈
برای کمونیستها در مسئله ملی، شعار "حق تعیین سرنوشت" و "حق جدائی" نقطه عزیمت را تشکیل میدهد. کسی که این اصل را نپذیرد و حرکت خود را در این زمینه از آن شروع نکند، بهیچوجه حق ندارد خود را کمونیست بداند. ولی همانطور که در بالا اشاره کردیم، صرف عنوان کردن این شعار، دلیل کمونیست و در نتیجه انقلابی بودن نیست. در نزد کمونیستها این شعار با اراده آزاد توده ها همراه است. معنای این "اراده آزاد" توده ها چیست؟ معنی آن این است که توده های یک ملت در نهایت آزادی باید نظر خود را پیرامون "سرنوشت" خود بیان کنند. اینجاست که راه کمونیستها از راه آن کسانی که گمان میکنند با حفظ ارتش و بوروکراسی امپریالیستی میتوان ستم ملی را براساس شعار "حق تعیین سرنوشت" حل کرد، و یا آنهائی که گمان میکنند ستم ملی در شرایط بقای مناسبات امپریالیستی براساس شعار "حق تعیین سرنوشت" قابل رفع است، جدا میشود. ما میگوئیم تا ارتش و بوروکراسی وابسته به امپریالیسم وجود دارد، اختناق گریزناپذیر و آزادی برای توده ها غیرممکن است. پس در چنین صورتی، برای آنکه بخواهیم شعار "حق تعیین سرنوشت" و"حق جدائی" را تحقق بخشیم، باید برای "دمکراسی" مبارزه کنیم؛ زیرا تنها در یک دمکراسی است که اراده توده های ملتهای تحت ستم، امکان تجلی مییابد.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
🗞ماهنامه کارگری شماره ۴۱، پانزدهم خرداد ۹۶ منتشر شد.
http://www.siahkal.com/kargari/Mahnameh-Kargari-41.pdf
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👆
http://www.siahkal.com/kargari/Mahnameh-Kargari-41.pdf
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👆
بذرهای ماندگار
🗞ماهنامه کارگری شماره ۴۱، پانزدهم خرداد ۹۶ منتشر شد. http://www.siahkal.com/kargari/Mahnameh-Kargari-41.pdf بذرهای ماندگار 👉 @BazrhayeMandegar 👆
سرسخن ماهنامه کارگری خرداد ۹۶، شماره ۴۱
طرح "کارورزی" یا چوب حراج زدن به نیروی کار
اما طرح "کارورزی" چیست؟
http://www.siahkal.com/kargari/kargari-sarsokhan-41.htm
بذرهای ماندگار
@BazrhayeMandegar
طرح "کارورزی" یا چوب حراج زدن به نیروی کار
اما طرح "کارورزی" چیست؟
http://www.siahkal.com/kargari/kargari-sarsokhan-41.htm
بذرهای ماندگار
@BazrhayeMandegar
🚫 نه به کار کودکان
گرامی باد دوازدهم ژوئیه روز جهانی مبارزه با کار کودکان.
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
گرامی باد دوازدهم ژوئیه روز جهانی مبارزه با کار کودکان.
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
بذرهای ماندگار
👆👆👆 موضع ما در قبال مسئله ملی در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص @BazrhayeMandegar 👈 برای کمونیستها در مسئله ملی، شعار "حق تعیین سرنوشت" و "حق جدائی" نقطه عزیمت را تشکیل میدهد. کسی که این اصل را نپذیرد و حرکت خود را در این زمینه از آن شروع نکند، بهیچوجه…
ادامه از قبل 👆👆👆
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
👉 @BazrhayeMandegar
برای دمکراسی باید ارتش و بوروکراسی امپریالیستی و مناسبات امپریالیستی را براندازیم. در اینجاست که شعار "حق تعیین سرنوشت" با تمام معنای انقلابیش خود را نشان میدهد و نشان میدهد که چگونه حل مسئله ملیتها و بطور کلی حل مسئله ملی بلافاصله و ناگزیر در خدمت انقلاب دمکراتیک و ضدامپریالیستی قرار دارد. آنها که گمان میکنند در شرایط وجود وابستگان و "جاش" سازان در کُردستان توده های خلق کُرد خواهند توانست "آزادانه" اراده خود را بیان کنند و سرنوشت خود را تعیین نمایند، به نحوی به این وابستگان وابسته اند. برای آماده کردن زمینه جهت تحقق شعار "حق تعیین سرنوشت" و"حق جدائی" باید پیش شرط آن یعنی محیط آزاد و شرایط دمکراتیک بوجود آورد و در شرایط کشور ما محیط آزاد و شرایط دمکراتیک محیطی است که در آن ماشین دولتی وابسته به امپریالیسم و مناسبات اقتصادی- اجتماعی وابسته و بقایا و پس مانده های فئودالیسم از بین رفته باشد. پس محیط آزاد و دمکراتیک یعنی انقلاب ارضی با تکیه بر دهقانان در روستاها و برانداختن سلطه امپریالیسم از صنعت و نظام پولی کشور. و لازمه اینها قبل از هر چیز در هم شکستن آن ماشین دولتی ای است که حافظ سلطه امپریالیسم در مناسبات اقتصادی- اجتماعی ایران است و ستون فقرات آنرا ارتش امپریالیستی تشکیل میدهد. همانطور که مخصوصا تجربه شش سال اخیر نشان میدهد و در کُردستان به بهترین نحو دیدیم در شرایط اختناق دیکتاتوری امپریالیستی که توده ها از طریق مسالمت آمیز امکان تشکل ندارند، پروسه انقلاب، پروسه ای است طولانی که از همان گام نخست با توسل به قهرانقلابی در مقابل قهرضدانقلابی به پیش میرود. تصور آنکه در شرایط اختناق و دیکتاتوری امپریالیستی توده ها، در جریان مبارزات مسالمت آمیز، چنان تشکلی بیابند که با یک قیام ماشین دولتی و مناسبات امپریالیستی را جارو کنند، تصوری است پوچ و ما دیدیم که چگونه قیامی به عظمت قیام بهمن ۵۷ به دلیل آنکه توده ها بدون سازماندهی و بدون آگاهی بر آنچه میخواهند جای وضع موجود بگذارند، به میدان آمده بودند، نتوانست سلطه امپریالیسم را از کشور براندازد و باز ما دیدیم که چگونه خلق کُرد اکنون بیش از چهار سال است که ناچار است برای حفظ همان اندک آزادیهایی که در جریان قیام بدست آورده بود، مسلحانه مبارزه کند. پس برای ایجاد محیطی آزاد و دمکرایتک و برای آنکه ملتهای تحت ستم بتوانند آزادانه اراده خود را بیان کنند، جنگی طولانی در پیش داریم. جنگی که بتدریج ماشین دولتی را تخریب میکند و احیانا منطقه به منطقه مناسبات اقتصادی- اجتماعی وابسته را برمیچیند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
موضع ما در قبال مسئله ملی
در ایران بطور کلی و در کردستان بطور مشخص
👉 @BazrhayeMandegar
برای دمکراسی باید ارتش و بوروکراسی امپریالیستی و مناسبات امپریالیستی را براندازیم. در اینجاست که شعار "حق تعیین سرنوشت" با تمام معنای انقلابیش خود را نشان میدهد و نشان میدهد که چگونه حل مسئله ملیتها و بطور کلی حل مسئله ملی بلافاصله و ناگزیر در خدمت انقلاب دمکراتیک و ضدامپریالیستی قرار دارد. آنها که گمان میکنند در شرایط وجود وابستگان و "جاش" سازان در کُردستان توده های خلق کُرد خواهند توانست "آزادانه" اراده خود را بیان کنند و سرنوشت خود را تعیین نمایند، به نحوی به این وابستگان وابسته اند. برای آماده کردن زمینه جهت تحقق شعار "حق تعیین سرنوشت" و"حق جدائی" باید پیش شرط آن یعنی محیط آزاد و شرایط دمکراتیک بوجود آورد و در شرایط کشور ما محیط آزاد و شرایط دمکراتیک محیطی است که در آن ماشین دولتی وابسته به امپریالیسم و مناسبات اقتصادی- اجتماعی وابسته و بقایا و پس مانده های فئودالیسم از بین رفته باشد. پس محیط آزاد و دمکراتیک یعنی انقلاب ارضی با تکیه بر دهقانان در روستاها و برانداختن سلطه امپریالیسم از صنعت و نظام پولی کشور. و لازمه اینها قبل از هر چیز در هم شکستن آن ماشین دولتی ای است که حافظ سلطه امپریالیسم در مناسبات اقتصادی- اجتماعی ایران است و ستون فقرات آنرا ارتش امپریالیستی تشکیل میدهد. همانطور که مخصوصا تجربه شش سال اخیر نشان میدهد و در کُردستان به بهترین نحو دیدیم در شرایط اختناق دیکتاتوری امپریالیستی که توده ها از طریق مسالمت آمیز امکان تشکل ندارند، پروسه انقلاب، پروسه ای است طولانی که از همان گام نخست با توسل به قهرانقلابی در مقابل قهرضدانقلابی به پیش میرود. تصور آنکه در شرایط اختناق و دیکتاتوری امپریالیستی توده ها، در جریان مبارزات مسالمت آمیز، چنان تشکلی بیابند که با یک قیام ماشین دولتی و مناسبات امپریالیستی را جارو کنند، تصوری است پوچ و ما دیدیم که چگونه قیامی به عظمت قیام بهمن ۵۷ به دلیل آنکه توده ها بدون سازماندهی و بدون آگاهی بر آنچه میخواهند جای وضع موجود بگذارند، به میدان آمده بودند، نتوانست سلطه امپریالیسم را از کشور براندازد و باز ما دیدیم که چگونه خلق کُرد اکنون بیش از چهار سال است که ناچار است برای حفظ همان اندک آزادیهایی که در جریان قیام بدست آورده بود، مسلحانه مبارزه کند. پس برای ایجاد محیطی آزاد و دمکرایتک و برای آنکه ملتهای تحت ستم بتوانند آزادانه اراده خود را بیان کنند، جنگی طولانی در پیش داریم. جنگی که بتدریج ماشین دولتی را تخریب میکند و احیانا منطقه به منطقه مناسبات اقتصادی- اجتماعی وابسته را برمیچیند.
http://www.siahkal.com/publication/nationality-question.htm
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
٨٩مين سالگرد زاد روز يار و رفيق زحمتكشان جهان گرامی باد!🌷
آزاد کننده نیستم، آزاد کننده وجود ندارد. این مردم اند که خود را آزاد می کنند. ✊
ارنستو چه گوارا
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
آزاد کننده نیستم، آزاد کننده وجود ندارد. این مردم اند که خود را آزاد می کنند. ✊
ارنستو چه گوارا
بذرهای ماندگار 👉
@BazrhayeMandegar 👈
قابل توجه نسل جوان؛
عليرغم تحريفات فرصت طلبان مبنی بر حمایت همه نيروهای چپ از رژيم خمينی
چریکهای فدایی خلق با تحليل درست از ماهيت ضد خلقی رژيم ج.ا بیانیه بالا را در سال ۵۸ منتشر کرد.
@BazrhayeMandegar
عليرغم تحريفات فرصت طلبان مبنی بر حمایت همه نيروهای چپ از رژيم خمينی
چریکهای فدایی خلق با تحليل درست از ماهيت ضد خلقی رژيم ج.ا بیانیه بالا را در سال ۵۸ منتشر کرد.
@BazrhayeMandegar