بایرام مجله‌سی‌
667 subscribers
529 photos
14 videos
77 files
434 links
ارتباط با ادمین


@Amb1353
Download Telegram
بخش‌هایی از مقالۀ «بررسی برخی جزئیات در کتاب آذربایجان و شاهنامه»، علی برقی
منتشره در شماره ۷ #فصلنامۀ_بایرام. (در این مقاله دوازده مورد جزئی از کتاب آذربایجان و شاهنامه اثر دکتر سجاد آیدنلو، نقد شده است)؛


۱۲. در صفحۀ ۶۴۲، مؤلف ارجمند در نقد نظر دکتر فیض‌اللهی‌وحید مبنی بر ارتباط زن‌ایزد «اومای» (: ایزد بانوی تُرک نگهدارندۀ کودکان و زنان باردار) با «سیمرغ»، چنین نوشته اند؛

«اومای یک زن‌ایزد است و طبعاً ارتباطی با سیمرغ ندارد که در روایات اساطیری، حماسی و پهلوانی ایران نامِ پرنده‌ای بزرگ است و زال را نیز این پرنده می‌پرورد».

به باور ما، نظر استاد ارجمند دکتر آیدنلو مبنی بر بی‌ارتباطی زن‌ایزد اومای و سیمرغ، قدری عجولانه است. میدانیم که جزء اوّل واژۀ سیمرغ چه در اوستایی و چه در سنسکریت به معنی «عقاب» است (فرهنگ ریشه‌شناختی حسن‌دوست ج ۳ ص ۱۸۱۵). از سوی دیگر چنانکه پیشتر محققانی همچون ه‍. طهماسب هم اشاره کرده‌اند نام زن‌ایزد اومای بی‌گمان با واژۀ فارسی «همای» مرتبط است و میدانیم که واژۀ اخیر هم در فارسی میانه به معنی «عقاب» است. این اشتراک معنایی بین نام سیمرغ با نام زن‌ایزد اومای یکی از دلایلی است که نشان میدهد _ برخلاف پندار استاد ارجمند دکتر آیدنلو _  سیمرغ داستان زال، با زن ‌ایزد اومای در باورهای ترکانه مرتبط است که البته ما تفصیل این ارتباط را در فرصتی دیگر شرح خواهیم داد.

🆔 @turkdiledebiyat

https://t.me/Bayramzn
صفحاتی از معراجنامه ترکی به خط اویغوری_ نسخه پاریس

معراجنامه اویغوری پاریس در حقیقت فصلی از کتاب نهج الفرادیس محمود کردری است که در دوره شاهرخ تیموری به خط اویغوری برگردانده شده است. کاتب آن مَلٍک بخشی هروی* است. این نسخه حدود 60 مینیاتور زیبا دارد و یکی از شاخص ترین آثار نگارگری تیموری است. در این نسخه بر خلاف نگارگری اسلامی، چهره پیامبر اسلام پوشانده نشده است بلکه مانند چهره قدیسان مانوی و بودایی در سنت نگارگری اویغوری تنها هاله ای نورانی در اطراف چهره پیامبر کشیده شده است. چهره و لباسهای پیامبران و فرشتگان در این نسخه شبیه به اویغوران ترسیم شده است.

معراجنامه اویغوری نخستین بار به همت پاوه دوکورتی مستشرق فرانسوی خوانده شد ولی شهرتش نصیب "ماری رزسگای" مترجم انگلیسی کتاب شد. مقدمه ماری رزسگای اشتباهاتی داشت از جمله درباره هویت مؤلف کتاب.

*ملک بخشی، در عین حال کاتب ترجمه ترکی تذکره الاولیای عطار به خط اویغوری نیز هست. ملک بخشی سفیر و حامل پیام الغ بیک به دربار دای منک، شاه چین در پکن بوده است.

منبع: بخشیان و بیتیکچیان (ویژه نامه فصلنامه بایرام شماره 8) _علی طارمی صص 114_115با تلخیص

@Turkkitabxanasi
Forwarded from بخشیان و بیتیکچیان (طارمی)
معرفی و فهرست مطالب کتاب بخشیان و بیتیکچیان.

کتاب بخشیان و بیتیکچیان هم اکنون زیر چاپ است و تا پایان اسفند عرضه خواهد شد.

عنوان: بخشیان و بیتکچیان (درباره منشیان ترکی نویس عصر ایلخانی و تیموری)
نویسنده: علی طارمی
انتشارات: حکیم نظامی گنجه ای
تعداد صفحات: 232_ مصور (80 تصویر)
قطع: وزیری

قیمت پشت جلد کتاب 300 هزار تومان است و به زودی روانه بازار نشر خواهد شد.
✔️تخفیف تا پایان سال جاری: علاقمندان میتوانند تا زمان عرضه کتاب (پایان سال جاری) کتاب را با 20 درصد تخفیف و ارسال رایگان پستی به قیمت 240 هزار تومان دریافت کنند.

متقاضیان کتاب مبلغ مذکور را به شماره کارت 👇
5894 6315 1462 6829
به نام علی طارمی
واریز و تصویر رسید مبلغ واریزی را همراه با مشخصات خود و آدرس و کد پستی محل دریافت به اکانت تلگرامی زیر ارسال بفرمایند.

اکانت تلگرام: 
     @Alitaromi1

شماره تلفن:     
     09128410118

@bakhshies
Forwarded from بخشیان و بیتیکچیان (طارمی)
معرفی و پیش فروش کتاب بخشیان و بیتیکچیان:

▪️شاید بیست سال پیش بود که برای اولین بار تصویر یکی از صفحات نسخه ای از کتاب عتبه الحقایق را به خط اویغوری دیدم. کتابی ترکی - اسلامی کــه بــه خـط اویغوری نوشته شده بود. کتابت کتابی با محتوای اسلامی با چنین خط پیچ در پیچ و دلربایی برایم عجیب و غریب مینمود. بعدها که گاه گاهـی بـا چنین متونی در میان کتابها برخورد میکردم پی بردم این خط نه تنها در کتابت عتبه الحقایق بلکه در متون دیگر هم استفاده شده است، حجم عظیم و قابل توجهی از اوراق و متون ترکـی بـه ایـن خــط در میان نسخ خطی کتابخانه ها و موزه های جهان پراکنده بود. با مشاهده ایــن نـوع مــتون ســـؤالاتی در ذهنم شکل گرفت. این متون چه هستند؟ منشأ این خط چیست و از کجا آمده است؟ چرا با وجود محتوای اسلامی آن نه به خط عربی بلکـه بـه خـط اویغوری نوشته شده اند؟ این متون چه فرقی با متون ترکی که به خط عربی هستند دارند؟ اصرار بر استفاده از این خط از کجا سرچشمه میگرفت؟ نویسندگان و خوانندگان این متون چه کسانی بوده اند؟ محتوای دقیق این متون چه بوده است؟ جغرافیای استفاده از این خط کجا بوده است؟ در کدام اعصار نوشتن به این خط مرسوم بوده است؟ و... جستجو درباره پاسخ این سؤالات سخت بود چه توضیح قانع کننده و جامعی در این باره در کتابهای چاپ شده در ایران وجود نداشت چیزهایی میشد از منابع انگلیسی و ترکی استانبولی درباره این متون به دست آورد ولی این توضیحات هــم عطش سؤالات را رفع نمیکرد. شروع به نوشتن آنچه در این باره دریافتـه بــودم کــردم که حاصلش چند مقاله کوتاه بود که در مجله بایــرام منتشر شد.

▪️با گذشت زمان و تفحص در متون چاپی و نسخ خطی دریافتم که این اوراق پراکنده با موضوع منشیان و دبیران ترکی نویس دربارهای حاکمان ترکتبار مخصوصاً در عصر ایلخانی و تیموری در ارتباط است. موضوع منشیان و نویسندگان ترکی نویس این دوره ها موضوعی بود که تقریباً هیچ نوشته درخوری درباره اش نمیشد پیدا کرد. محققان معاصـــر ایــران اغلــب بلکه به اتفاق نوشته اند که کار دبیری و منشیگیری همواره در دستان فارسی نویسان بوده است و امرای ترکتبار تنها اهل شمشیر بوده اند و قلم را یکسره به فارسی نویسان سپرده بودند. در چنین جوی مطرح کردن اینکه این متون پراکنده ترکـی بـه خط اویغوری، نشانی از نویسندگان و منشیان گمنام ترکی نویس است، ایده غریبی به نظر میرسید ولی میتوانست هم تا حدودی به سؤالات طرح شده درباره ماهیت متون اویغوری - اسلامی پاسخی دهد و هم نوری در تاریخ تاریک منشیگری ترکی بیفکند، منشیانی که در تاریخ آنها را با عنوان "بخشی ها و بیتیکچی ها" میشناسیم.

▪️ محصول کاوش درباره این منشیان ترکی نویس کتابی شد با عنوان "بخشیان و بیتیکچیان". کتابی که ابتدا بصورت ویژه نامه در فصلنامه بایرام (شماره8/ مسلسل 90_ تابستان 1402) منتشر شد. باری با اتمام نسخه های نشریه و بنا به امر و درخواست دوستان، راغب به انتشار دوباره آن شدم و اینک توسط انتشارات حکیم نظامی گنجه ای در قالب کتاب زیر چاپ است و تا پایان اسفندماه سال جاری روانه بازار نشر خواهد شد و با هماهنگی های صورت گرفته شده در آینده نه چندان دور به ترکی استانبولی نیز ترجمه و در ترکیه به چاپ خواهد رسید. امیدوارم این اثر توانسته باشد در شناخت تاریخ و ادبیات ترکها در دوره ایلخانی و تیموری گامی برداشته باشد.

▪️ گفتنی است در چاپ کنونی از حیث محتوایی، اصلاحاتی جزئی نسبت به ویژه نامه بایرام اعمال شده است. قطع همچنان وزیری است ولی از لحاظ شکلی بکلی دگرگون شده است، از جمله اینکه چاپ کنونی در 232 صفحه بوده تمامی تصاویر و اسناد 80 گانه آن برای رساترشدن مطالب کتاب، از پایان به داخل متن منتقل شده است.

▪️قیمت و تخفیف: قیمت پشت جلد کتاب 300 هزار تومان است و علاقمندان میتوانند کتاب را با تخفیف 20 درصدی و ارسال رایگان پستی به اقصی نقاط کشور به قیمت 240 هزار تومان پیش خرید بفرمایند. لازم به ذکر است تخفیف و ارسال رایگان شامل پیش خرید کنندگان کتاب تا پایان اسفند امسال خواهد بود.

▪️شماره کارت جهت خرید👇

5894 6315 1462 6829
به نام علی طارمی

متقاضیان کتاب لطفا رسید مبلغ واریزی و آدرس خویش _جهت ارسال کتاب_ را از طریق تلگرام ارسال بفرمایند. ( متاسفانه فعلا صفحه ای در سایر شبکه های اجتماعی از قبیل اینستاگرام و فیس بوک و توییتر و... ندارم)

اکانت تلگرام: 
    @Alitaromi1
شماره تلفن:   
   09128410118

علی طارمی_ پنجم اسفندماه 1402

@bakhshies
امیرعلیشیر نوایی قطعه‌ای از پازل بخشیان

#نوایی بدون شک مؤثرترین چهره در کل تاریخ ادبیات ترکی است. گذشته از موقعیت و نفوذ سیاسی او در دستگاه تیموریان به عنوان شخص دوم مملکت پس از سلطان و حمایتهای او از ادبیات ترکی، آثار بیشمار او از ترکستان گرفته تا دشت قپچاق و ایران و آناتولی منتشر و شعر و ادبیات پس از خود را تحت تاثیر قرار داد.
در دوران معاصر تحقیقات بسیاری درباره او و آثارش شده است. با وجود این، به موضوعی درباره او و آثارش توجه چندانی نشده است و آن موضوع این است که زندگی و آثار او میتواند از زاویه بخشی بودن او هم سنجیده شود. نوایی چنانکه خود مینویسد نیاکانش تا ۷ پشت در خدمت امرای تیموری بوده‌اند. محمد حیدر دوغلات مورخ نزدیک به زمان نوایی در کتابش به صراحت تبار او را از بخشیان اویغور میداند. این امر از نام پدر نوایی، #کیچینه_بخشی هم مشخص میشود. نوایی در یکی از آثارش "بخشیان ترک" را با نویسندگان "سارت" (تاجیک، عجم) مقایسه میکند. نوایی را میتوان به عنوان قطعه‌ای از پازل بخشیگری هم مورد بررسی قرار داد.

تصویر خیالی نوایی از مشاعرالشعرای عاشق چلبی، نسخه کتابخانه علی امیری.


@Bakhshies

https://t.me/Bayramzn
Channel name was changed to «بایرام مجله‌سی‌»
دلبرا من سندن آیری عمری، جانی نئیلرم ؟

شعر:
#عمادالدین‌نسیمی‌تبریزی
خط:
#ریحان

🆔 @ReyhanK1990

https://t.me/Bayramzn
Forwarded from علی - محمدبیانی (علی محمدبیانی)
▫️▫️

🔻دیل‌ده نغمه، ال‌ده سینی، یـاندیریبسـان شام‌لاری،

گـؤزلرینده گؤرمـوشم یـارپـاقلانـان آخشام‌لاری.

🔻بیر کیچیک تقویم کیمی آچدیم پریشان کؤنلومو،

اوردا سنسیز گؤرمه‌دیم هئچ بیر زامان بایرام‌لاری.  

#عمران_صلاحی


https://t.me/Alimohamadbayani
▫️▫️

سلاملار و ساغلیقلار اولسون دوستلار،

🔻من یازیلاریمی تخصصی اولسون و کشکول اولماسین دئیه، نئچه کانال‌دا نشر ائدیرم.
اوخویوب بیلمک ایسته‌ین سئوگیلی دوستلار بو کانال‌لاردا عضو اولماق‌لا مختلف یازیلاردان و پست‌لاردان گؤروش ائده بیلرلر. ساغ اولون❤️

🔻دوستان در این کانالها هم بعضی نوشته‌هایم را پست میکنم، در صورت صلاحدید میتوانید عضو شوید. قصدم این است که مطالب کانالها تخصصی شده و به کشکول تبدیل نشود. ارادت ❤️

👇👇
#علی_محمدبیانی- شعر، حکایه، دلنوشته، فولکلور و ...
https://t.me/Alimohamadbayani

👇
کانال #مجله_بایرام
https://t.me/Bayramzn

👇
انتشارات #آیدین_خزر
https://t.me/Aydinkhazarpub

👇
#پاپاق- مطالب و عکسهای تاریخی
https://t.me/papaqbashmaq

👇
#فرهنگ_ماهنشان
https://t.me/farhangmahnishan

👇
#خالاسی طنز و مزاح
https://t.me/xalasi
Forwarded from بخشیان و بیتیکچیان (طارمی)
احمد بن طولون مؤسس حکومت طولونیان و شاعر ترکی گوی قرن سوم هجری:(بخش اول)
علی طارمی

احمد بن طولون و منابع مکتوب زندگی او :
احمد بن طولون (270_220 ه.ق) برای علاقمندان به مطالعات تاریخی شخص آشنایی است. او مؤسس حکومت خودمختار طولونیان مصر در قرن سوم هجری است. مورخان از او چهره موجهی ترسیم کرده و او را به واسطه سخاوت، عدالت، دانش دوستی و آبادانی مصر و شامات ستوده اند. برخی از بناهایی که او در مصر ساخته است هنوز پابرجاست (مانند مسجد جامع احمد بن طولون) درباره زندگی او دو منبع دست اول عربی وجود دارد، یکی کتاب "سیره احمد بن طولون" نوشته "ابن دایه" که مورخ معاصر دوران حاکمیت طولونیان است و دیگری کتاب "سیره احمد بن طولون" نوشته "ابو محمد عبدالله بن محمد مدینی بَلَوی" است که اندکی بعد از ابن دایه میزیسته. هر دو منتشر شده اند. کتاب ابن دایه به واسطه گزارش ابن سعید اندلسی در کتاب المُغرِب فی حلی المَغرب به دست ما رسیده و بصورت جداگانه نیز توسط امیل فلبر در برلین منتشر شده است. گزارش ابن سعید ظاهرا ناقص است. ولی کتاب بلوی مفصلتر بوده و توسط محقق سوری "محمد کرد علی" به سال 1358ه.ق در دمشق به چاپ رسیده است.
بلوی چنانکه میگوید به قصد تفصیل و اصلاح اثر ابن دایه دست به نگارش کتابش زده است و کتابش تا حدود زیادی وامدار نوشته های ابن دایه است. یگانه نسخه خطی این کتاب در کتابخانه ظاهریه دمشق نگهداری میشود و استنساخ آن متعلق به قرن چهارم هجری است. (ر.ک مقدمه کتاب ص 13) راقم سطور در حین تورق کتاب به نکته جالبی درباره اشاره به اشعار ترکی احمد بن طولون در این کتاب برخورد کرد که ظاهرا تا کنون در مطالعات ترکشناسی توجهی به آن نشده است و ذکر آن خالی از فایده نیست:

ابن طولون حاکمی با تبار اویغوری:
بلوی مینویسد طولون(1) پدر احمد از تبار ترکان طغرغر بود (همان، ص 33) در چاپ فلبر از کتاب ابن دایه صورت صحیح آن یعنی "طغزغز" آمده است است. ( فلبر، 1894م ص4) میدانیم که مورخان عربی نویس از قبیل مسعودی و ابن ندیم و جاحظ و بیرونی و ... طغزغز (دوققوز اوغوز/نُه اوغوز) را برای اویغوران بیش بالیغ استفاده میکرده اند.( ر.ک فصل اول کتاب بخشیان و بیتیکچیان تالیف نگارنده) بنا بر گزارش بلوی، طولون توسط امیری از اجداد سامانیان در بخارا اسیر شده و پیشکش مأمون خلیفه عباسی میشود. طولون همراه با همسرش بعدها به عراق آمده و در زمان معتصم _جانشین مأمون_ وارد سامرا میشود. در سامرا احمد متولد میشود. میدانیم که ترکان از دوره معتصم عباسی سهم بسیاری در امور کشوری و لشگری داشته اند بطوری که خلفای عباسی تا مدتها دست نشانده آنها بوده اند. یکی از کسانی که در این دوره مدارج ترقی را طی میکند احمد بن طولون است. بلوی مینویسد ابن طولون علاوه بر رشد نظامی، مدتها در طرسوس به کار آموختن علوم مختلف زمانه از علمای آن دیار میپردازد. او با دختر فتح بن خاقان _ وزیر ترکتبار متوکل_ ازدواج کرده و مورد حمایت خاندان خاقانی(2) از جمله وزیر عبیدالله بن یحیی بن خاقان قرار میگیرد و برای سر و سامان دادن به امور مصر و شامات راهی مصر شده و حکومت خودمختاری در آنجا تاسیس میکند که به حکومت طولونیان مشهور است. ابن طولون مطابق الگوی شهرِ سامرا شهری با عنوان قطائع در آنجا بنا کرد. در زمان او شهر فسطاط (که قاهره بر روی آن ساخته شد) دوره شکوفایی خود را پیموده است.

روابط ابن طولون با خلیفه عباسی:
از آنجا که شعر ترکی ابن طولون _که خواهد آمد_ با روابط او خلیفه عباسی پیوند میخورد اشاره ای به روابط او و خلیفه لازم مینماید. اگرچه او بعنوان کارگزار خلیفه عازم مصر شده بود ولی گویا خراجی که باید به بغداد نمیفرستاد و در اداره امور مصر رأسا تصمیم میگرفت. برای همین حکومت او را میتوان به اصطلاح امروزی خودمختار نامید. چنانکه آورده اند، "معتمد" خلیفه وقت عباسی که از نفوذ و اقتدار برادرش "موفق" در امور خلافت و قلمرو عباسی بیمناک بود قصد پناهندگی به احمد بن طولون و استمداد از او را میکند و عازم مصر میشود ولی با اعمال نفوذ برادرش موفق، این اتحاد به جایی نمیرسد و موفق، ابن طولون را از نظر خلیفه می اندازد و وی را مورد لعن قرار میدهد.


1_لغت طولون/تولون/ دولون در ترکی به معنای ماه کامل و بدر است.
2_خاندان خاقانی فرزندان و نوادگان خاقان بن ارطوج /عرطوج/ غرطوج هستند. خاقان بن ارطوج از اشخاص نزدیک به معتصم_ خلیفه عباسی_ بود. زمانی که معتصم پایتخت خود را از بغداد به سامرا منتقل کرد، قطعه زمینی به خاقان داد و خاقان در آنجا کاخی بنا کرد که به جوسق الخاقانی معروف گشت. نوادگان او از اشخاص متنفذ دولت عباسی بودند و حدود 20 تن از آنها در تاریخ شناسایی شده اند که معروفترینشان فتح بن خاقان (وزیر متوکل) و برادرزاده وی عبیدالله بن یحیی بن خاقان (وزیر معتمد عباسی) هستند.

ادامه در پست بعدی...

@Bakhshies
Forwarded from عکس نگار
ادامه از پست سابق

ابن طولون شاعر ترکی گو:
بلوی در جاهایی از کتابش به تسلط ابن طولون به شعر و موسیقی اشاره هایی دارد در یکی از این موارد، او پس از نقل وفات ابن طولون به نقل از زنی به نام واثقیه اشاره ای به اشعار ترکی ابن طولون دارد گرچه اصل ترکی شعر را نیاورده و به ترجمه عربی آن اکتفا کرده است. بلوی خود را راوی مستقیم این حکایت معرفی میکند ولی دور از انتظار نیست که آن حکایت را از ابن دایه وام گرفته باشد. او مینویسد:(3)"مولف این کتاب گوید: وقتی از تشییع جنازه ابن طولون بازگشتم گذرم به منزل واثقیه افتاد. او از زنان عاقل بود، معروف به دینداری و کرامت طبع و ابن طولون همیشه نسبت به او احسان می کرد و جایگاه او را گرامی می داشت. اجازه گرفتم و اجازه داد که داخل شوم. دیدم که در اندرونی مجلس ماتمی برقرار کرده است. او و جاریه ها و افراد نزدیکش ندبه می کردند و با ساز عود و آهنگ این بیت می خواندند و با آهنگ آن بدنهای خود را تکان می دادند و فقط همان بیت را می خواندند و گریه می کردند گریه اندوهناکی.
ای چشمان من بگریید / او در واقع هزار نفر بود هر چند که در ظاهر یکی بود.

این آهنگ بر من بسیار دلسوز آمد. من نیز بسیار گریستم. اندوهناک از او خداحافظی کردم. چند روز بعد برای سرکشی مجدد پیش او رفتم. او را بسیار محزون یافتم. تسلیت گفتم. تعزیت گفتم. شروع کرد از احوال احمد بن طولون برای من گفتن و او را وصف و تعریف کردن و از علاقه خود به او گفتن تا رسید به اینجا که گفت: بدان که وقتی رفت بر معتمد از موفّق آنچه که رفت، از سوء اعتراض و قدح در سلطان، ضربه بسیار شدیدی به او (احمد) وارد شد. سخنی به ترکی ساز کرد و به من گفت: می خواهم این را به یکی از جاریه های تو یاد دهم و تو آهنگی برایش بسازی، سپس او با این آهنگ بخواند بر من. پس  جاریه ها را حاضر کردم او رویعه را برگزید و شعر را شفاها به او یاد داد. به خدا شعری لطیف تر و حزین تر از آن نشنیده بود. من نیز آهنگی برایش ساختم. صدای او [احمد] بر آن بود تا صدایش گرفت. او نیز این لحن و شعر را به جاریه های خود یاد داد. کسی آن را نمی شنید مگر آنکه قلبش به درد می آمد و اشکش جاری می شد.
من از او خواستم آن شعر را بر من بخواند. آن زن در ترکی فصیح بود. گفت چون این شعر ترکی است تو چیزی نخواهی فهمید. اما بعد از آنکه شنیدی من آن را برای تو تفسیر خواهم کرد. سپس جاریه اش را حاضر کرد و او این شعر را به آواز خوش و آهنگی نیکو خواند. من قلبم به درد آمد و اشکم روان شد. نوحه ای دلسوز تر از آن نشنیده بودم. او سپس شروع به تفسیر و توضیح کرد:  
"مِه آمد و بر خورشید چیره شد چنانکه روز همانند شب تیره گشت
خورشید رو به ناتوانی گذارد و در حالیکه به هیچ وجه شایسته آن نبود آسمان را ترک کرد
و آن سر گریست از قهر ماه بدر و فریاد بر آورد: چه باکی دارم؟ مرا قطع کنید،
شما را به خدا مرا از این ملعونه (دنیا) برهانید، ای پادشه تمام پادشاهان
خوشا به آن چشمی که ترا دیده و از حدقه بیرون آورده شده و زبانی که با تو مخاطبه کرده و قطع شده. 
این شمشیر من از غلاف خود بیرون آمده است. به غلاف بر نخواهد گشت تا تو به خانه ات بازگردی.
و این کمانم را به زه کشیده ام. آن را مگذارم مگر تمام دشمنانت را مغلوب کنی."
سپس مرا گفت: اینک نیکویی این شعر را به ترکی شنیدی. اما در عربی – چنان که دیدی – جای سخن در آن وجود دارد و چندان زیبا نمی نماید. مگر نزد کسی که ترکی دانسته باشد. سپس وداعش نمودم و بازگشتم." ( همان_ صص347_346)

"یلبخ/یلبُخا/یلبوغا" معلم احتمالی شعر و موسیقی ترکی به ابن طولون:

احتمالا ابن طولون موسیقی و شعر ترکی را از سرپرست دوران نوجوانی خود آموخته بود. بلوی نام این شخص را یلبخ و یلبُخا آورده است که احتمالا تلفظ ترکی صحیح آن یل بوغا باشد. بلوی در این باره چنین نقل میکند که یلبخ/یلبُخا مردی ترک بود که به همراه طولون اسیر شد، دارای روحی لطیف بود، به ترکی آواز می خواند و حلاوت کلام داشت. وقتی طولون درگذشت به جهت ادامه وفا به طولون به امور پسر طولون و محافظت از او پرداخت. هر کس یلبخ را با احمد می دید می گفت: آیا این پسر توست؟ او هم در پاسخ می گفت: بلی، او پسر من و پسر ارباب من است. یلبخ نیز ده سال بعد از وفات طولون بدورد حیات گفت و بجز فرزند دختری فرزندی نداشت و احمد مادام که این مادر و دختر زنده بودند در ارسال رزق و اسباب زندگی به آنها کوتاهی نکرد تا آنکه درگذشتند.( همان_ ص34_33)
تمّت.
علی طارمی_ 15 فروردین 1403

3)بضاعت عربی نگارنده چنان نیست که متن عربی را چنانکه باید ترجمه کند. از این رو از دوست عزیزم آقای مصطفی رزاقی درخواست ترجمه این صفحه را کردم که با گشاده رویی اجابت نمودند. از ایشان بابت ترجمه متشکرم. اصل متن را در زیر ببینید.👇


@Bakhshies