👑 بانو ،ملکه باش 👑
15.5K subscribers
23.3K photos
2.94K videos
80 files
7.62K links
💜مَاشَاَاللهُ لَاحَوْلَ وَلَاقُوَّةَإِلَّابِالله💜

@Adelizahek




تعرفه تبلیغات در کانال بانو ملکه باش
👇
@tabadolasan
Download Telegram
#زن_امروزی


زیباترین تعریفی که از عشق خواندم...

وقتی من خودم را بشناسم، تو را میشناسم و از این درک عشق می آید...

خودمون رو، درونمون رو و احساساتمون رو بشناسیم...



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
🌸🌸🌸🌸

#رهایی_از_شب_31



نشستیم روی یکی از تختها و من بدون وقفه شروع کردم به صحبت:
-فاطمه من خواب آقام رو دیدم..بعد از سالها..خواب دیدم تو دوکوهه است.همونجایی که ما امروز بودیم..دیدم که ازم ناراحته.روشو ازم برمیگردونه..هرچی التماسش کردم باهام حرف نزد..جز یک جمله که مو به تنم سیخ میکنه...
پرسید:
چی گفت آقات؟
بغضم رو فرو خوردم و با صدای لرزون گفتم:

-گفت..گفت..سردمه'،!!تو لباس از تنم درآوردی
فاطمه حالت صورتش تغییر کرد وبا حیرت وناراحتی گفت:
-ای وااای....تو مگه چیکار کردی دختر؟!
لحن فاطمه کافی بود تا دوباره هق هق از سر بگیرم و صورتم رو میون دستانم پنهون کنم.میون هق هقم با درماندگی گفتم:واآی فاطمه فاطمه فاطمه...بپرس چیکار نکردم..من تا خرخره تو کثافتم...
فاطمه که حالا نگرانی درصورتش موج میزد دستان منو از روی صورتم کنار زد و در آغوشم گرفت.لرزش بدنش رو میان هق هقم کاملا حس میکردم و گمانم این بود که حالش خوب نیست.ازش پرسیدم:
-خوبی؟
او که لبهایش کبود شده بود با تکان سر بهم فهماند خوبه.ولی خوب نبود.روی تخت دراز کشید و بالبخند تصنعی گفت:
-خوبم فقط خواب آقات...
چیکارکردی عسل که آقات ازت گله داره؟

اوبایادآوری خوابم حواسم رو ازخودش پرت کرد.گردن کج کردم وچیزی یادم آمد. گفتم:
-میدونی اسم واقعی من چیه؟
او با تعجب وپرسش نگاهم کرد.
یک قطره ازاشکم روی گونه ام آرام سر خورد و روی چادرم افتاد:
-رقیه....رقیه سادات
فاطمه حسابی شوکه شد.به سرعت پاشو جمع کرد.بسمتم نیم خیز شد وبا با ناباوری پرسید:
-تو ...ساداتی؟؟؟؟
خودم هم از یادآوریش قلبم به درد آمد وبا حالت تاسف چشمانم وبستم.
فاطمه هنوز تو شوک بود.انگار که من خودم رو ملکه معرفی کردم و او از اینکه چرا تا به الان نمیدونسته که من چه شخص مهمی هستم ناراحت وخجالت زده ست!
گفت:
-چرا زودتر نگفتی؟!تو این پنج شیش ماه اینهمه باهم ازهردری صحبت کردیم اون وقت تو یک کلمه موضوع به این مهمی رو بهم نگفتی؟
گفتم چه فرقی میکرد؟!
با ناراحتی گفت:
-چه فرقی میکرد؟!! میدونی چقدر مقامت پیش خدا بالاست.؟ اگر میگفتی پاهامو درحضورت دراز نمیکردم..مدام صورت وگردنتو میبوسیدم..تو یادگار اهل بیتی..اونوقت..

فاطمه چی میگفت؟!! چرا اینطوری خطابم میکرد؟! پس چرا هیچ کس دیگری درمورد سادات بودنم چنین نظری نداشت؟ فقط عیدهای غدیرخم که میشد دوستان پدرم میومدند و اسکناسهای مهرشده می‌گرفتند وبا تبریک میرفتند؟ سرو صورتم رو میبوسیدند ولی کسی اینقدر از اینکه من ساداتم حس ارزشمندی بهم نداده بود! و جمله ی آخر فاطمه عجب مشت محکمی بود..مشتی که درست گناهان ریزودرشت وخرابکاریهای این ده ساله ام رو هدف می‌گرفت. امشب چرا اشکهای من تمامی نداشتند؟ چرا حس شرمندگی وسرخوردگی من پایان نداشت؟ ! اون از آقام که صبح به خوابم آمد و گله کرد من لباس تنشو ازش گرفتم و این هم از فاطمه که یادم انداخت من یادگار اهل بیتم!!! چقدر جمله ی سنگینی بود.پرونده سیاه من کجا و کتاب سفید و خوشبوی اهل بیت کجا؟!
گفتم:شرمنده تر از اینم نکن....روم سیاهه فاطمه..
از کنارش بلندشدم وکنار پنجره ایستادم.نور اتاق کم بود با این حال چراغ رو خاموش کردم تا فاطمه رو نبینم.از بیرون ماه پیدا بود.
با تمام نفرتی که از خودم وکارهام داشتم اعتراف کردم :
-فاطمه میخوای بدونی یادگار اهل بیت تو این دنیا چیکار کرده؟!

ادامه دارد.
#زن_امروزی



روغن کرچک دشمن لکه های پیری


هر روز با چند قطره نقاطی از پوست که دارای لکه های پیری هستند را ماساژ بدهید. پس از 1 ماه تاثیر فوق العاده اش را مشاهده خواهید کرد.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#زن_امروزی

با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم.

 یک جمله ی شورانگیز میتواند طوفانی از خشم و غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور کنید.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#زن_امروزی


عقاید پوسیده را دور بریزید!

اگر شاد کردن و پایبندی به همسر ، مطیع او بودن و... برای یک مرد "زن ذلیلی" محسوب می شود چه افتخاری بالاتر از این؟!

این عین مردانگیست که پناه دل زنی باشی!


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#زن_امروزی


هیچ‌گاه برای كارها و گذشت‌هایی كه در زندگی كرده‌اید، سرهمدیگر منت نگذارید.

هركاری كرده‌اید برای زندگی خودتان بوده وخودتان خواسته‌اید، پس با منت آن را بی‌ارزش نكنید.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#زن_امروزی

#خانمها با گفتن:

«من در کنار تو آرامش می یابم» یا
«خیلی خوشحالم که می توانم به تو تکیه کنم»

 مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش به خود علاقه مند می سازند.

‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
­
#عاشقانه

جملات عاشقانه رادرگوش چپ بگویید
دانشمندان کشف کردند گوش چپ که اطلاعات خود را به نیمکره راست مغز ارسال می‌کند گوش "عشق" است
بنابراین عبارات احساسی رابرای درک بهتر در این گوش نجوا کنید.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
⇦ نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می‌بخشد. یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#زن_امروزی



مرد #زندگی شما، قهرمان بی چون و چراست،او همیشه نیازمند تشویق شدن است.


با او طوری رفتار کنید که حس کند قهرمان و منجی شماست هرگز قدرت و قهرمانی او را زیر سوال نبرید.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#سیاست_زنانه


مردا همه تعلق خاطر به مادر دارن و مخصوصا اگر پسر بزرگ باشن اما شما نباید کوچکترین حساسیتی نشون بدی چون این بدترین کاره و همسرت ممکنه گاهی سواستفاده کنه.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌻 درود بر شما صبح‌بخیر به پنجشنبه
🌼 ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ خوش آمدید
🌻 امروز براتون اون‌ لحظه‌
🌼 رو‌ آرزو‌ میکنم‌ که بگید:
🌻 باورم‌ نمیشه‌ بالاخره‌ شد...
‍ ‍ ‍ ‍ ‍#همسرداری


🔹صبح ها با او بيدار شويد حتي اگر مجبور نباشيد زود بيدار شويد.

🔹پيش از تصميم گيري هاي مهم با او مشورت کنيد.

🔹وقتي کار اشتباهي مي کند، به اونگوييد: به تو گفتم اينطوري مي شود!

 🔹در مقابل کسي که به او بي احترامي میکند بايستيد.

🔹 وقتي با هم بيرون مي رويد، درباره مشکلات صحبت نکنيد.

🔹 حتي اگر با شما مخالفت مي کند، باز هم به صحبت هاي او گوش دهيد.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
قبل از صبحانه مسواک بزنید

درهنگام خواب، به دلیل اینکه ترشح بزاق کم میشود؛ باکتریهاوجرم هادر دهان تجمع پیدامیکنند!

⚠️اگرقبل ازصبحانه مسواک نزنید تمامی آنهاراوارد معده خود میکنید.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
Forwarded from ایده
❤️زنم عصبیه ☝️
❤️ فایل اموزشی مهم
#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
مدیر موسسه تحول درون

دریافت پکیج
#چله_نویسی سبز 💚
👇⭐️👇⭐️👇⭐️
🆔
@Admiin_moj

تکنیک قهوه گلسرخی

👇👇
@moj_aramesh
@moj_aramesh
توصیه میشه ☝️☝️
#چله_رویش سبز 💚
.
­#زن_امروزی

خواسته های زنان چیزهای کوچکی‌اند اما مهم‌اند.

بعضی مردها فکر می‌کنند اگر یکبار همسرشان را سورپرایز کنند، دیگر برای باقی عمرشان بس است...اما نه اشتباه نکنید.

میتونید در راه برگشت به خانه شیرینی موردعلاقه‌ خانمتون رو واسش بخرید.
یا کتاب جدیدی که در موردش صحبت می‌کرده رو واسش بگیرید
و مطمئن باشید که کارهای کوچیک خیلی خانمتون رو خوشحال میکنه...


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#زن_امروزی



از همسرتان توقع بیش ازحد نداشته باشید مخصوصا ازنظر اقتصادی همسرتان را در تنگنا قرار ندهید مرز خواسته هایتان را متناسب با روحیه او مشخص کنید تا ناخواسته به وی آزار نرسانید.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
👫 💍

#ازدواج_دارو_نیست

اگر از درون دچار مشکل هستیم ابتدا خودمان را درمان، و سپس ازدواج کنیم.

👈شریک زندگی شما، درمانگر نیست.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#سیاست_زنانه

مستقیم منت کشی نکن❗️


بجاش برو اون لباسی که دوست داره بپوش،
اونجوری که دلش می‌ره رفتار کن 😍 جلوش رژه برو ، یه عطرهم داشته باش که فقط شبا موقع خواب ازش استفاده کنی، زمان قهر هم بزن رو لباسی که گفتم.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
🌸🌸🌸🌸

#رهایی_از_شب_32

‍ ‍ ‍ ‌


با تمام نفرتی که از خودم وکارهام داشتم اعتراف کردم :
-فاطمه میخوای بدونی یادگار اهل بیت تو این دنیا چیکار کرده؟! بعد فوت آقاش زد به جاده خاکی..
اول نمازشو قطع کرد.!! چون میخواست به خیال خودش از خدایی که آقاشو ازش گرفته انتقام بگیره.تو مدرسه همیشه تنها بود.هیچکس باهاش عیاق نمیشد.آخه همیشه ماتم بود.همیشه آینه ی دق بود!!
تنها یک نفر درکش کرد و اونو با همه ی احوالات بدش خواست و باهاش دوست موند که اونم دست روزگار ازش گرفت و برای همیشه مهاجرت کرد به انگلیس..
اون دوست خوب و واقعی یک سری یادگاری برای یادگار اهل بیت گذاشت که اون یادگاریها یک اسم بود که کسی نتونه بشکنتش!!
و یک عالمه اعتماد بنفس و محبت و شجاعت که الان مطمئنم همشون پوشالی بود!!!

آره اسمم رو عاطفه انتخاب کرد تا دیگه کسی صدام نکنه رقی..
بهم شجاعت داد تا مقابل مهری بایستم و حق وحقوقم روبگیرم.
بهم اعتماد بنفس داد تا بتونم با مرگ آقام کنار بیام و از توسریهای مهری نترسم و یادبگیرم چطور گلیم خودمو تو این روزگار از آب بیرون بکشم.
ولی در ازای اینها یک چیز هیچ وقت از بین نرفت واون آرامش وتوجه بود!!
مخصوصا با رفتنش خیلی تنها شدم. اوایل باهاش در تماس بودم.میگفت دانشگاه میره و منم باید برم.حرفشو گوش دادم.با هر بدبختی ای بود رفتم.کارمیکردم وخرج دانشگاهمو جور میکردم.قبل از دانشگاه اگرچه چادرسرم نمیکردم ولی سنگین بودم.نه آرایشی. .نه لباس نافرمی..
تونخ هیچ کدوم اینها نبودم.تو سال اول با دوتا از همکلاسیهام سر ردو بدل کردن جزوه دوست شدم که تو کل دانشکده معروف بودن به ژورنال مدو زیبایی.هم زیبا بودند وهم خوب لباس می‌پوشیدند. پسرهای زیادی دنبالشون بودند و اونها هم هرروز با یک نفر قرار میگذاشتند. اوایل رفتارهاشون برام آزاردهنده بود وحتی نصیحتشون میکردم ولی نفهمیدم چیشد که منم کم کم عین اونا شدم.خب میدیدم اونها در راس توجهند.شادند.میخندند واز همه مهمتر با من خیلی مهربونند.
شرایط دانشگاه و کارم باهم جور درنمی اومد.از کارم بعد از یه مدت بیروت اومدم و دنبال یه کاری با درامد بهتر گشتم که بتونم گلیمم رو از آب بیرون بکشم.سحر یک دختر شیرازی بود که پدر ثروتمندی داشت و براش خونه ای رهن کرده بود.او وقتی دید اوضاع واحوال مادی و زندگیم درست حسابی نیست بهم پیشنهاد داد منم با او ونسیم در اون خونه زندگی کنم. آغاز تغییرات وفساد من در همون خونه بود.اکیپ سه نفره ی ما باعث به وجود اومدن خیلی اتفاقها شد.اونها با آب وتاب از پسرهای مختلف صحبت میکردند و گاهی با آنها به پارتیهای مشترک میرفتند.اوایل من قبول نمیکردم باهاشون برم ولی یه شب سر اون مساله هم وا دادم...حالا که دارم فکر میکنم میبینم وقتی گناه رو به چشم ببینی و مدام راجبش با زیباترین کلمات تعریف بشنوی کم کم نسبت بهش بیتفاوت میشی وخودت هم گنهکار میشی....
تو همون مهمونی ها بود که فهمیدم چقدر نیاز دارم یه مردی بهم توجه کنه.چقدر دلم نگاه عاشقونه میخواد.چقدر دوست دارم برای پسرها نازوغمزه کنم..سحر منو با یکی تو همون پارتی آشنا کرد.یک پسر زشت وسیاه که وقتی باهات حرف میزد یک کم باید صورتت رو میکشیدی عقب تا بوی مشروب وسیگارش حالتو بد نکنه.اون با همه ی زشتی و غیر قابل تحمل بودنش چیزی گفت که حالم رو تغییر داد.گفت:
-با اینکه عین سحر ونسیم هفت قلم آرایش نکردی ولی خیلی جذاب تر از اونایی!! شاید او به خیلیها این جمله رو در طول روز میگفت ولی من احتیاج داشتم بشنوم.احتیاح داشتم یکی منو ببینه.
بهش گفتم:اگر اینطور بود حتما دوستام بهم میگفتن.
اون با نگاه هرز وبی حیاش خیره به چشمام گفت:باید از یه مرد بپرسی که زیبایی یعنی چی؟! شک نکن دوستات از روی حسادت بهت نگفتن که زیبایی...


ادامه دارد...