Forwarded from نوج🌱
✅گزارش تسهیلگری:
(مکان: اتاق غذاخوری)
🔹کودک اول: خاله، من و کارن داریم با هم دوست میشیم.
🔺تسهیلگر: چه خوب. چطوری با هم دوست میشین؟
🔹کودک اول: با بازی کردن. باید با هم بازی کنیم بعد دوست بشیم.
🔸کودک دوم: مثلا باید به هم نارنگی بدیم. (در حالیکه نارنگی می خورد)
🔺تسهیلگر: بعد دوستی تون چطوری شروع میشه؟
🔸کودک دوم: با دویدن شروع میشه.
#مدرسه_طبیعت
@noojnatureschool
(مکان: اتاق غذاخوری)
🔹کودک اول: خاله، من و کارن داریم با هم دوست میشیم.
🔺تسهیلگر: چه خوب. چطوری با هم دوست میشین؟
🔹کودک اول: با بازی کردن. باید با هم بازی کنیم بعد دوست بشیم.
🔸کودک دوم: مثلا باید به هم نارنگی بدیم. (در حالیکه نارنگی می خورد)
🔺تسهیلگر: بعد دوستی تون چطوری شروع میشه؟
🔸کودک دوم: با دویدن شروع میشه.
#مدرسه_طبیعت
@noojnatureschool
Forwarded from فردین علیخواه
چیزی در حال از دست رفتن است
▪️فردین علیخواه| جامعهشناس
✍️پس از نوروز 97، با دوستان مختلفمان درباره دیدوبازدیدهای عید گفتوگو میکردیم. تقریباً بیشتر آنان این نظر واحد را داشتند که فرزند یا فرزندانشان مهارتهای ایجاد تعامل و دوستی با سایر کودکان را بهخوبی بلد نیستند. به بیان بهتر؛ کودکان امروزی نمیتوانند از فرصت در کنار هم بودن بهره ببرند، باهم دوست شوند و با بازیهای کودکانه، کودکی کنند. آنان در مهارتهای استفاده از قابلیتهای مختلف تبلت و بهویژه بازی با « گیم های» آن، بیست هستند ولی نمیتوانند خارج از صفحهنمایش آن، و در دنیای واقعی یک بازی دستهجمعی ترتیب دهند.
گاهی اوقات این تصویر را در ذهن مجسم میکنم که اگر هماکنون جورج؛ یا آقای هربرت مید زنده بود تاب نمیآورد و نخست یک بلندگوی دستیِ قوی پیدا میکرد، بر روی بلندترین سکوی شهر میایستاد و با نگاه به رهگذران فریاد میزد که « آی مردم؛ چیزی در حال از دست رفتن است». به این دلیل این تصویر را ساختم که او به مداخله، حضور و اثرگذاری علم در مسائل اجتماعی اعتقاد داشت. ولی چه چیز در حال از دست رفتن است؟ جورج هربرت مید، بنیانگذار یکی از رویکردهای مهم جامعهشناسی و استاد دانشگاه میشیگان امریکا بود که در سال 1931 درگذشت. آقای هربرت مید بخش قابلتوجهی از زندگیاش را صرف شناختن « خود » کرد. منظورم از « خود» در اینجا؛ نه به معنای خودش یعنی خودِ آقای مید، بلکه « خود » 1 بهعنوان مفهومی در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است. او سعی کرد تا نشان دهد که این « خود» چگونه در فرایند اجتماعی شدن شکل میگیرد و دقیقاً به همین منظور به سراغ بازیهای کودکانه رفت.
ازنظر آقای هربرت مید، کودکان از طریق بازیها درکی از جهان اجتماعی پیرامون خود به دست میآورند و قواعد زندگی در جامعه بزرگتر را تمرین میکنند. او بازیهای کودکانه را به دو شکلِ «نقش ایفاء کردن»2 و «مسابقه دادن» 3تقسیم کرد. اولی در سنین آغازین کودکی رخ میدهد و در آن کودک؛ نقشهای مختلف را بدون ارتباط با دیگر نقشها، و به شکل انفرادی ایفاء میکند. مثلاً یکبار پرستار و یکبار پزشک میشود. یکبار معلم و یکبار خلبان میشود. او با به دست گرفتن عصای پدربزرگ یا مادربزرگ نقش آنها را تقلید میکند. این موقعیتها و این بازیها سادهاند و بیشتر؛ تمرین و تقلیدِ نقشهای موجود در جامعهاند. اما مسابقه، تمرینی برای موقعیتهای پیچیدهتر است. در اینجا کودک درمییابد که عضوی از یک جمع یا گروه است و اعضای آن جمع از او انتظاراتی دارند. آقای هربرت مید معتقد بود که « خود» در بستر چنین بازیهای ساده و پیچیدهای شکل میگیرد و قوام مییابد. بهویژه، در نوع دوم، کودکان همکاری گروهی و زندگی اجتماعی را یاد میگیرند.
این روزها، به شکل جستهوگریخته هنوز میتوان بازیهای سادۀ نوع نخست را در بین کودکان مشاهده کرد. هنوز کودکان به تقلید و تمرین نقشهای موجود در جامعه میپردازند. همچنین کودکان در « گیم» هم حضور پررنگی دارند. ولی موضوع نگرانکننده آن است که بازیهای پیچیده دوران کودکی که آقای هربرت مید از آنها بهعنوان گیم یاد کرد به درون صفحهنمایش تبلت ها منتقل شده است. درواقع گیم در یک فضای مجازی و نه واقعی صورت میگیرد. کودک بهتنهایی، به شکل انفرادی، در یک گوشۀ دنج و شاید هم تاریک، چشمانش را به صفحهنمایش تبلت دوخته و با عصبانیت و اضطراب، انگشتانش را روی صفحه آن فشار میدهد! قطعاً این وضعیت، تقویتکنندۀ تعلق گروهی، فعالیت جمعی، و ظهور یک « خود» اجتماعی نخواهد بود.
درنتیجه بیاساس نیست که این روزها والدین شکایت میکنند که کودکانشان در تعامل اجتماعی و ایجاد ارتباط و دوستیابی دچار مشکلات جدی هستند. چیزی در حال از دست رفتن است.
1-self
2-Play
3-Game
✅کانال نویسنده: @fardinalikhah
✅ارسال نظر: @alikhahfardin
yon.ir/OABpg
▪️فردین علیخواه| جامعهشناس
✍️پس از نوروز 97، با دوستان مختلفمان درباره دیدوبازدیدهای عید گفتوگو میکردیم. تقریباً بیشتر آنان این نظر واحد را داشتند که فرزند یا فرزندانشان مهارتهای ایجاد تعامل و دوستی با سایر کودکان را بهخوبی بلد نیستند. به بیان بهتر؛ کودکان امروزی نمیتوانند از فرصت در کنار هم بودن بهره ببرند، باهم دوست شوند و با بازیهای کودکانه، کودکی کنند. آنان در مهارتهای استفاده از قابلیتهای مختلف تبلت و بهویژه بازی با « گیم های» آن، بیست هستند ولی نمیتوانند خارج از صفحهنمایش آن، و در دنیای واقعی یک بازی دستهجمعی ترتیب دهند.
گاهی اوقات این تصویر را در ذهن مجسم میکنم که اگر هماکنون جورج؛ یا آقای هربرت مید زنده بود تاب نمیآورد و نخست یک بلندگوی دستیِ قوی پیدا میکرد، بر روی بلندترین سکوی شهر میایستاد و با نگاه به رهگذران فریاد میزد که « آی مردم؛ چیزی در حال از دست رفتن است». به این دلیل این تصویر را ساختم که او به مداخله، حضور و اثرگذاری علم در مسائل اجتماعی اعتقاد داشت. ولی چه چیز در حال از دست رفتن است؟ جورج هربرت مید، بنیانگذار یکی از رویکردهای مهم جامعهشناسی و استاد دانشگاه میشیگان امریکا بود که در سال 1931 درگذشت. آقای هربرت مید بخش قابلتوجهی از زندگیاش را صرف شناختن « خود » کرد. منظورم از « خود» در اینجا؛ نه به معنای خودش یعنی خودِ آقای مید، بلکه « خود » 1 بهعنوان مفهومی در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است. او سعی کرد تا نشان دهد که این « خود» چگونه در فرایند اجتماعی شدن شکل میگیرد و دقیقاً به همین منظور به سراغ بازیهای کودکانه رفت.
ازنظر آقای هربرت مید، کودکان از طریق بازیها درکی از جهان اجتماعی پیرامون خود به دست میآورند و قواعد زندگی در جامعه بزرگتر را تمرین میکنند. او بازیهای کودکانه را به دو شکلِ «نقش ایفاء کردن»2 و «مسابقه دادن» 3تقسیم کرد. اولی در سنین آغازین کودکی رخ میدهد و در آن کودک؛ نقشهای مختلف را بدون ارتباط با دیگر نقشها، و به شکل انفرادی ایفاء میکند. مثلاً یکبار پرستار و یکبار پزشک میشود. یکبار معلم و یکبار خلبان میشود. او با به دست گرفتن عصای پدربزرگ یا مادربزرگ نقش آنها را تقلید میکند. این موقعیتها و این بازیها سادهاند و بیشتر؛ تمرین و تقلیدِ نقشهای موجود در جامعهاند. اما مسابقه، تمرینی برای موقعیتهای پیچیدهتر است. در اینجا کودک درمییابد که عضوی از یک جمع یا گروه است و اعضای آن جمع از او انتظاراتی دارند. آقای هربرت مید معتقد بود که « خود» در بستر چنین بازیهای ساده و پیچیدهای شکل میگیرد و قوام مییابد. بهویژه، در نوع دوم، کودکان همکاری گروهی و زندگی اجتماعی را یاد میگیرند.
این روزها، به شکل جستهوگریخته هنوز میتوان بازیهای سادۀ نوع نخست را در بین کودکان مشاهده کرد. هنوز کودکان به تقلید و تمرین نقشهای موجود در جامعه میپردازند. همچنین کودکان در « گیم» هم حضور پررنگی دارند. ولی موضوع نگرانکننده آن است که بازیهای پیچیده دوران کودکی که آقای هربرت مید از آنها بهعنوان گیم یاد کرد به درون صفحهنمایش تبلت ها منتقل شده است. درواقع گیم در یک فضای مجازی و نه واقعی صورت میگیرد. کودک بهتنهایی، به شکل انفرادی، در یک گوشۀ دنج و شاید هم تاریک، چشمانش را به صفحهنمایش تبلت دوخته و با عصبانیت و اضطراب، انگشتانش را روی صفحه آن فشار میدهد! قطعاً این وضعیت، تقویتکنندۀ تعلق گروهی، فعالیت جمعی، و ظهور یک « خود» اجتماعی نخواهد بود.
درنتیجه بیاساس نیست که این روزها والدین شکایت میکنند که کودکانشان در تعامل اجتماعی و ایجاد ارتباط و دوستیابی دچار مشکلات جدی هستند. چیزی در حال از دست رفتن است.
1-self
2-Play
3-Game
✅کانال نویسنده: @fardinalikhah
✅ارسال نظر: @alikhahfardin
yon.ir/OABpg
Forwarded from سلسله موی دوست حلقه دام بلاست.
#ماشین_چمن_زنی
دلنوشته یک ایرانی مقیم کانادا
در محلی که من در ونکوور زندگی میکنم، جایی به نام SeaWalk هست که در کنار اقیانوس قرار دارد و محلی است برای قدم زدن. یک روز در آنجا قدم میزدم. هوای خوبی بود. دیدم صندلیها به نام افرادی است که آنها را به مردم و شهر هدیه کردهاند.
همینطور که قدم میزدم، به فکرم رسید که من هم نهالی بکارم و یادگارِ من در این محل باشد و بعدها رشدِ آن را ببینم. یک بذری انتخاب کردم که درختِ خوبی میشد و آمدم و جای خلوتی پیدا کردم. آمدم زمین را چال کنم و بذر را بکارم. وقتی خواستم بذر را بکارم، دیدم که چمنِ یکدستِ قشنگی است. درختِ تنومندی هم در آنجا بود. دیدم نمیشود.
میخواهید بدانید چرا؟ دیدم اگر من این بذر را بکارم، پس از مدتی این بذر خیس میخورد و شروع به جوانه زدن میکند. جوانه به بالای خاک میرسد. به مجردی که جوانه از خاک سربرمیآورد و از حدی بلندتر میشود، یک ماشینِ چمنزنی میآید و سرِ آن را میزند. اینجا چمن است و همه یکدست هستند. نهال سعی میکند دوباره رشد کند و بالا بیاید.
دفعۀ بعد که ماشین چمنزنی بیاید، دوباره سرِ چمن را میزند. بالاخره نهال خسته میشود. چون طبیعتش چمن و کوتاهی نیست. طبیعتِ درخت، بلندی و آزادگی است. و یک درختِ آزاده، در چمن نمیتواند رشد کند.
یادم افتاد به محیطهایی که ما در آن بزرگ میشویم. عرقِ سردی بر تنم نشست. عرقِ سردِ من از اینجا ناشی میشد که احساس کردم چه بسیارند بچههای بااستعداد و پرتوانی که در خانوادهها و شهرهایی بزرگ میشوند که در آنها یک ماشین چمنزنی به نام فرهنگ، یکی به نام عادات، یکی به نام تربیت، و یکی به نام درس و دانشگاه و مدرسه هست که تمام استعدادهای اینها را از بین میبرند و اصلا توجه نداریم که این درخت، بلند است و آن یکی متوسط و آن یکی سایهدار.
این بچه باید موزیسین شود، آن یکی شاعر، دیگری فيلسوف، یکی مخترع... و اینها با هم تفاوت دارند و این ماشینِ فرهنگ، این ماشینِ اقتدارِ جامعه، بچههایمان را به درون میبرد و همه را یکسان و مساوی بیرون میدهد. همه لیسانس، فوقلیسانس، دکترا و... دارند... مثل هم!
پی نوشت: با تمام این سختی ها، شمایید که تصمیم می گیرید که درخت باشید یا چمن
👉 @erfanekeyhanii
دلنوشته یک ایرانی مقیم کانادا
در محلی که من در ونکوور زندگی میکنم، جایی به نام SeaWalk هست که در کنار اقیانوس قرار دارد و محلی است برای قدم زدن. یک روز در آنجا قدم میزدم. هوای خوبی بود. دیدم صندلیها به نام افرادی است که آنها را به مردم و شهر هدیه کردهاند.
همینطور که قدم میزدم، به فکرم رسید که من هم نهالی بکارم و یادگارِ من در این محل باشد و بعدها رشدِ آن را ببینم. یک بذری انتخاب کردم که درختِ خوبی میشد و آمدم و جای خلوتی پیدا کردم. آمدم زمین را چال کنم و بذر را بکارم. وقتی خواستم بذر را بکارم، دیدم که چمنِ یکدستِ قشنگی است. درختِ تنومندی هم در آنجا بود. دیدم نمیشود.
میخواهید بدانید چرا؟ دیدم اگر من این بذر را بکارم، پس از مدتی این بذر خیس میخورد و شروع به جوانه زدن میکند. جوانه به بالای خاک میرسد. به مجردی که جوانه از خاک سربرمیآورد و از حدی بلندتر میشود، یک ماشینِ چمنزنی میآید و سرِ آن را میزند. اینجا چمن است و همه یکدست هستند. نهال سعی میکند دوباره رشد کند و بالا بیاید.
دفعۀ بعد که ماشین چمنزنی بیاید، دوباره سرِ چمن را میزند. بالاخره نهال خسته میشود. چون طبیعتش چمن و کوتاهی نیست. طبیعتِ درخت، بلندی و آزادگی است. و یک درختِ آزاده، در چمن نمیتواند رشد کند.
یادم افتاد به محیطهایی که ما در آن بزرگ میشویم. عرقِ سردی بر تنم نشست. عرقِ سردِ من از اینجا ناشی میشد که احساس کردم چه بسیارند بچههای بااستعداد و پرتوانی که در خانوادهها و شهرهایی بزرگ میشوند که در آنها یک ماشین چمنزنی به نام فرهنگ، یکی به نام عادات، یکی به نام تربیت، و یکی به نام درس و دانشگاه و مدرسه هست که تمام استعدادهای اینها را از بین میبرند و اصلا توجه نداریم که این درخت، بلند است و آن یکی متوسط و آن یکی سایهدار.
این بچه باید موزیسین شود، آن یکی شاعر، دیگری فيلسوف، یکی مخترع... و اینها با هم تفاوت دارند و این ماشینِ فرهنگ، این ماشینِ اقتدارِ جامعه، بچههایمان را به درون میبرد و همه را یکسان و مساوی بیرون میدهد. همه لیسانس، فوقلیسانس، دکترا و... دارند... مثل هم!
پی نوشت: با تمام این سختی ها، شمایید که تصمیم می گیرید که درخت باشید یا چمن
👉 @erfanekeyhanii
Forwarded from Deleted Account
🔴 #معلمهای عزیز
سلام
✍ #محسن_رنانی
ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم ،
اما همه چیز بدتر شد.
تصادفات رانندگیمان بیشتر شد
ضایعات نانمان بیشتر شد
آلودگی هوایمان بیشتر شد
شکاف طبقاتی مان بیشتر شد
پروندههای اختلاس در دادگستریمان بیشتر شد
تعداد زندانیانمان بیشتر شد
و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
پس دیگر دست از درس دادن صرف بردارید.
آموزش کودکان ما ساده است.
ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم, ما اکنون دچار کمبود مفرط انسانهای توانمند هستیم.
پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید.
به آنها,گفت و گو کردن را,تخیل را,خلاقیت را,مدارا را,صبر را,گذشت را,دوستی با طبیعت را,داشتن توان عذرخواهی را ,دوست داشتن حیوانات را,لذت بردن از برگ درخت را,دویدن و بازی کردن را,شاد بودن را
از موسیقی لذت بردن را,اعتماد کردن را,دوست داشتن را,راست گفتن را و,راست بودن را بیاموزید.
باور کنید
اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت
و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود
و ندانند که آیا با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست
هیچ چیزی از خلقت خداوند کم نمی شود
اما اگر آنها زندگی کردن را
و عشق ورزیدن را
و عزت نفس را
و تاب آوری
و عدم پرخاشگری را
تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
لطفاً برای بچههای ما
شعر بخوانید
به آنها موسیقی بیاموزید
بگذارید با هم آواز بخوانند
اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند
بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند
و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند.
لطفاً بچگی را از کودکان نگیرید.
اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند
فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید
زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید
بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم،دست کم هوای همدیگر را داشته باشیم
نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبرید.
شما را به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی.
شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند.
http://telegram.me/Iranianspa
سلام
✍ #محسن_رنانی
ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم ،
اما همه چیز بدتر شد.
تصادفات رانندگیمان بیشتر شد
ضایعات نانمان بیشتر شد
آلودگی هوایمان بیشتر شد
شکاف طبقاتی مان بیشتر شد
پروندههای اختلاس در دادگستریمان بیشتر شد
تعداد زندانیانمان بیشتر شد
و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
پس دیگر دست از درس دادن صرف بردارید.
آموزش کودکان ما ساده است.
ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم, ما اکنون دچار کمبود مفرط انسانهای توانمند هستیم.
پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید.
به آنها,گفت و گو کردن را,تخیل را,خلاقیت را,مدارا را,صبر را,گذشت را,دوستی با طبیعت را,داشتن توان عذرخواهی را ,دوست داشتن حیوانات را,لذت بردن از برگ درخت را,دویدن و بازی کردن را,شاد بودن را
از موسیقی لذت بردن را,اعتماد کردن را,دوست داشتن را,راست گفتن را و,راست بودن را بیاموزید.
باور کنید
اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت
و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود
و ندانند که آیا با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست
هیچ چیزی از خلقت خداوند کم نمی شود
اما اگر آنها زندگی کردن را
و عشق ورزیدن را
و عزت نفس را
و تاب آوری
و عدم پرخاشگری را
تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
لطفاً برای بچههای ما
شعر بخوانید
به آنها موسیقی بیاموزید
بگذارید با هم آواز بخوانند
اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند
بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند
و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند.
لطفاً بچگی را از کودکان نگیرید.
اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند
فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید
زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید
بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم،دست کم هوای همدیگر را داشته باشیم
نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبرید.
شما را به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی.
شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند.
http://telegram.me/Iranianspa
Telegram
انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.
جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇
@FAtemeh_Hoseynaei
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهایی از مدرسه طبیعت
سرچشمه ی خلاقیت کجاست؟
محمد ، پنج ساله، در یکی از مدارس طبیعت، دو قطعه ی بزرگ کلوخ را رو به من به هم می کوبد و وقتی قطعات خرد آن بر زمین می بارند می گوید ببین مثل دوتا ابر است که وقتی به هم می خورند صدا می دهند و می بارند. هر روز شاهد بروز مکرر اینگونه خلاقیتها در همه ی بچه ، هرکدام در عرصه یی متفاوت ، هستیم.
با تحمیل کلاس های مختلف و از جمله کلاس خلاقیت قرار است به محمد چه بیاموزیم؟ همه ی کودکان ذاتا موجوداتی خلاق اند اما این ما هستیم که ،با تحمیل آموزش، کم کم خلاقیت را در آنان می کشیم.
مطالعه طولی معروف جورج لند روی بیش از ۱۲۰۰ کودک نشان داده که زیر ۵ سال ۹۸ در صد از آنان در حد یک نابغه خلاق اند، این عدد وقتی همان گروه به ده سالگی رسیدند به ۳۲ در صد کاهش یافته و در پانزده سالگی به ۱۲ در صد . او برای آنکه این دسته با تستهای بعد و در سنین بالاتر از نتایج کار خود افسرده می شدند مطالعه را متوقف کرد ، اما در یک نمونه تصادفی ۱۸۰۰ نفره از برگسالان تنها ۲ در صد را می شد نابغه به حساب آورد.
دست از سر کودکان برداریم و اجازه دهیم آنها با بازی آزاد در محیط بیرون و با کودکان دیگر بزرگ شوند ، فارغ از آموزشهای تحمیلی برنامه ریزی شده ی بزرگترها ، و معجزه را ببینیم. ما هر روز در مدرسه طبیعت این معجزه را باچشمهای ناباور خود شاهدیم .
@madresehtabiat
@natureschool
سرچشمه ی خلاقیت کجاست؟
محمد ، پنج ساله، در یکی از مدارس طبیعت، دو قطعه ی بزرگ کلوخ را رو به من به هم می کوبد و وقتی قطعات خرد آن بر زمین می بارند می گوید ببین مثل دوتا ابر است که وقتی به هم می خورند صدا می دهند و می بارند. هر روز شاهد بروز مکرر اینگونه خلاقیتها در همه ی بچه ، هرکدام در عرصه یی متفاوت ، هستیم.
با تحمیل کلاس های مختلف و از جمله کلاس خلاقیت قرار است به محمد چه بیاموزیم؟ همه ی کودکان ذاتا موجوداتی خلاق اند اما این ما هستیم که ،با تحمیل آموزش، کم کم خلاقیت را در آنان می کشیم.
مطالعه طولی معروف جورج لند روی بیش از ۱۲۰۰ کودک نشان داده که زیر ۵ سال ۹۸ در صد از آنان در حد یک نابغه خلاق اند، این عدد وقتی همان گروه به ده سالگی رسیدند به ۳۲ در صد کاهش یافته و در پانزده سالگی به ۱۲ در صد . او برای آنکه این دسته با تستهای بعد و در سنین بالاتر از نتایج کار خود افسرده می شدند مطالعه را متوقف کرد ، اما در یک نمونه تصادفی ۱۸۰۰ نفره از برگسالان تنها ۲ در صد را می شد نابغه به حساب آورد.
دست از سر کودکان برداریم و اجازه دهیم آنها با بازی آزاد در محیط بیرون و با کودکان دیگر بزرگ شوند ، فارغ از آموزشهای تحمیلی برنامه ریزی شده ی بزرگترها ، و معجزه را ببینیم. ما هر روز در مدرسه طبیعت این معجزه را باچشمهای ناباور خود شاهدیم .
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from Deleted Account
Telegram
تبلیغات بهشهر و نکا و حومه
سفارش تبلیغات باکمترین هزینه پذیرفته میشود.
بهشهر و نکا
تماس با ادمین :
@agohariii
بهشهر و نکا
تماس با ادمین :
@agohariii
Forwarded from محمد درویش
محمد درویش نیروگاه اتمی بوشهر.m4a
13.8 MB
🇮🇷: @darvishnameh
✅ سخنرانی امروزم - ۵آبان ۹۷- در جمع مدیر و کارکنان نیروگاه اتمی بوشهر، همکارانم در اداره کل محیطزیست استان بوشهر، اداره بهزیستی و دیگر علاقهمندان به #مدارس_طبیعت در آیین افتتاح رسمی مدرسه طبیعت گُجیک در محوطه کمپ #نیروگاه_اتمی_بوشهر.
✌️ما پیش میرویم ... منتظر خبرهایی خوشتر باشید ...✌️
✅ سخنرانی امروزم - ۵آبان ۹۷- در جمع مدیر و کارکنان نیروگاه اتمی بوشهر، همکارانم در اداره کل محیطزیست استان بوشهر، اداره بهزیستی و دیگر علاقهمندان به #مدارس_طبیعت در آیین افتتاح رسمی مدرسه طبیعت گُجیک در محوطه کمپ #نیروگاه_اتمی_بوشهر.
✌️ما پیش میرویم ... منتظر خبرهایی خوشتر باشید ...✌️
Forwarded from باغ کودکی (Masi)
مدرسهای که ارمغانش خلاقیت و شادمانیست.
ماهنامهی کلات سرخ
به قلمِ ماریا دلدار
تصاویر از مدرسه طبیعت باغ کودکی
@baghekoodaki
ماهنامهی کلات سرخ
به قلمِ ماریا دلدار
تصاویر از مدرسه طبیعت باغ کودکی
@baghekoodaki
🍃🍃مدرسه طبیعت:
کودکان سطلی خالی نیستند که فردی به نام معلم یا پدرو مادر به دلخواه خود هر چه صلاح میدانند درون آن بریزند.
کودک از زمان تولد داشته هایی دارد که با آنها متولد شده است.
مجموعه ای از علایق، توانایی ها و استعدادهایی که به صورت درونی در وجود او قرار دارد.
گاهی پدر و مادر یا مربی از روی دلسوزی و احساس مالکیت سعی در نادیده گرفتن بخشی از این توانایی ها و استعدادها می کند و دوست دارد کودک را از آنچه خود میخواهد لبریز کند و این می تواند شروع چالشی بی پایان با کودکان باشد.
از سویی آمار زیادی در مورد از دست دادن برخی استعدادهای درونی کودکان در طول آموزش رسمی در مدارس وجود دارد.
مهارت هایی مانند تفکر خلاق، درک و بیان احساسات و ... نمونه هایی از این ویژگی هاست که به مرور توسط بزرگسالان سرکوب می شود.
کودکان را مانند شمعی ببینید که باید آن را روشن کنید خیلی از آرزوهایی که ما دنبالش هستیم در وجود بچه ها وجود دارد فقط باید حواسمان به آن باشد.
مدرسه طبیعت بهار:
@baharnatureschool
کودکان سطلی خالی نیستند که فردی به نام معلم یا پدرو مادر به دلخواه خود هر چه صلاح میدانند درون آن بریزند.
کودک از زمان تولد داشته هایی دارد که با آنها متولد شده است.
مجموعه ای از علایق، توانایی ها و استعدادهایی که به صورت درونی در وجود او قرار دارد.
گاهی پدر و مادر یا مربی از روی دلسوزی و احساس مالکیت سعی در نادیده گرفتن بخشی از این توانایی ها و استعدادها می کند و دوست دارد کودک را از آنچه خود میخواهد لبریز کند و این می تواند شروع چالشی بی پایان با کودکان باشد.
از سویی آمار زیادی در مورد از دست دادن برخی استعدادهای درونی کودکان در طول آموزش رسمی در مدارس وجود دارد.
مهارت هایی مانند تفکر خلاق، درک و بیان احساسات و ... نمونه هایی از این ویژگی هاست که به مرور توسط بزرگسالان سرکوب می شود.
کودکان را مانند شمعی ببینید که باید آن را روشن کنید خیلی از آرزوهایی که ما دنبالش هستیم در وجود بچه ها وجود دارد فقط باید حواسمان به آن باشد.
مدرسه طبیعت بهار:
@baharnatureschool
Forwarded from کلاس های فرهنگسرا
باغبانم یا نجار؟
بازاندیشی مفهوم تربیت برای فرزندان
برای کسب اطلاعات بیشتر، در ساعات اداری با شماره 38410111 داخلی 101 تماس بگیرید و یا به @kudakvaayande_admin پیام دهید.
بازاندیشی مفهوم تربیت برای فرزندان
برای کسب اطلاعات بیشتر، در ساعات اداری با شماره 38410111 داخلی 101 تماس بگیرید و یا به @kudakvaayande_admin پیام دهید.
Forwarded from " توکا " پوریا قلیچ خانی
🌏دیوارها را برداریم...
ای هفت سالگی
ای لحظه های شگفت عزیمت
بعد از تو هرچه رفت, در انبوهی از جنون و جهالت رفت
بعد از تو پنجره که رابطه ای بود
سخت زنده و روشن
میان ما و پرنده
میان ما و نسیم
شکست
شکست
شکست بعد از تو, آن عروسک خاکی
که هیچ چیز نمی گفت,
هیچ چیز بجز آب, آب, آب
در آب غرق شد.
بعد از تو که جای بازیمان زیر میز بود
از زیر میزها, به پشت میز
و از پشت میزها به روی میزها رسیدیم
و روی میزها بازی کردیم
و باختیم, رنگ تو را باختیم,
ای هفت سالگی...
"فروغ فرخزاد"
@TookaPGHKH
ای هفت سالگی
ای لحظه های شگفت عزیمت
بعد از تو هرچه رفت, در انبوهی از جنون و جهالت رفت
بعد از تو پنجره که رابطه ای بود
سخت زنده و روشن
میان ما و پرنده
میان ما و نسیم
شکست
شکست
شکست بعد از تو, آن عروسک خاکی
که هیچ چیز نمی گفت,
هیچ چیز بجز آب, آب, آب
در آب غرق شد.
بعد از تو که جای بازیمان زیر میز بود
از زیر میزها, به پشت میز
و از پشت میزها به روی میزها رسیدیم
و روی میزها بازی کردیم
و باختیم, رنگ تو را باختیم,
ای هفت سالگی...
"فروغ فرخزاد"
@TookaPGHKH
Forwarded from باغ هنر کودک گندم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا کودکی چیزی جز یک رهایی خوشایند است. که مسیر سبز خاطره ها را به جاده ی بزرگسالی می کشاند؟
مجموعه عکسهای پوریا قلیچ خانی
#دیوارها_را_برداریم
#مدرسه_طبیعت
مجموعه عکسهای پوریا قلیچ خانی
#دیوارها_را_برداریم
#مدرسه_طبیعت
درسهایی از مدرسه طبیعت
سرچشمه ی خلاقیت کجاست؟
محمد ، پنج ساله، در یکی از مدارس طبیعت، دو قطعه ی بزرگ کلوخ را رو به من به هم می کوبد و وقتی قطعات خرد آن بر زمین می بارند می گوید ببین مثل دوتا ابر است که وقتی به هم می خورند صدا می دهند و می بارند. هر روز شاهد بروز مکرر اینگونه خلاقیتها در همه ی بچه ، هرکدام در عرصه یی متفاوت ، هستیم.
با تحمیل کلاس های مختلف و از جمله کلاس خلاقیت قرار است به محمد چه بیاموزیم؟ همه ی کودکان ذاتا موجوداتی خلاق اند اما این ما هستیم که ،با تحمیل آموزش، کم کم خلاقیت را در آنان می کشیم.
مطالعه طولی معروف جورج لند روی بیش از ۱۲۰۰ کودک نشان داده که زیر ۵ سال ۹۸ در صد از آنان در حد یک نابغه خلاق اند، این عدد وقتی همان گروه به ده سالگی رسیدند به ۳۲ در صد کاهش یافته و در پانزده سالگی به ۱۲ در صد . او برای آنکه این دسته با تستهای بعد و در سنین بالاتر از نتایج کار خود افسرده می شدند مطالعه را متوقف کرد ، اما در یک نمونه تصادفی ۱۸۰۰ نفره از برگسالان تنها ۲ در صد را می شد نابغه به حساب آورد.
دست از سر کودکان برداریم و اجازه دهیم آنها با بازی آزاد در محیط بیرون و با کودکان دیگر بزرگ شوند ، فارغ از آموزشهای تحمیلی برنامه ریزی شده ی بزرگترها ، و معجزه را ببینیم. ما هر روز در مدرسه طبیعت این معجزه را باچشمهای ناباور خود شاهدیم .
@madresehtabiat
@natureschool
سرچشمه ی خلاقیت کجاست؟
محمد ، پنج ساله، در یکی از مدارس طبیعت، دو قطعه ی بزرگ کلوخ را رو به من به هم می کوبد و وقتی قطعات خرد آن بر زمین می بارند می گوید ببین مثل دوتا ابر است که وقتی به هم می خورند صدا می دهند و می بارند. هر روز شاهد بروز مکرر اینگونه خلاقیتها در همه ی بچه ، هرکدام در عرصه یی متفاوت ، هستیم.
با تحمیل کلاس های مختلف و از جمله کلاس خلاقیت قرار است به محمد چه بیاموزیم؟ همه ی کودکان ذاتا موجوداتی خلاق اند اما این ما هستیم که ،با تحمیل آموزش، کم کم خلاقیت را در آنان می کشیم.
مطالعه طولی معروف جورج لند روی بیش از ۱۲۰۰ کودک نشان داده که زیر ۵ سال ۹۸ در صد از آنان در حد یک نابغه خلاق اند، این عدد وقتی همان گروه به ده سالگی رسیدند به ۳۲ در صد کاهش یافته و در پانزده سالگی به ۱۲ در صد . او برای آنکه این دسته با تستهای بعد و در سنین بالاتر از نتایج کار خود افسرده می شدند مطالعه را متوقف کرد ، اما در یک نمونه تصادفی ۱۸۰۰ نفره از برگسالان تنها ۲ در صد را می شد نابغه به حساب آورد.
دست از سر کودکان برداریم و اجازه دهیم آنها با بازی آزاد در محیط بیرون و با کودکان دیگر بزرگ شوند ، فارغ از آموزشهای تحمیلی برنامه ریزی شده ی بزرگترها ، و معجزه را ببینیم. ما هر روز در مدرسه طبیعت این معجزه را باچشمهای ناباور خود شاهدیم .
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
دریغ که چنین نیست.نه فقط که چنین نیست که در مسیری واژگونه است. نمیدانم ما را به راستی تنها برای نچسبانیدن کاغذی بر دیوار پلمب میکنند یا پروردن شادی و امید در دل کودکان این سرزمین و اشتغال مولد برای بزرگسالانش؟ امید که از این راه کج بازگردند.
✅ وقتی از نیروگاه اتمی بوشهر صدایی شنیده میشود که علیالقاعده باید از #پردیسان یا #ساختمان_علاقهمندان شنیده شود!
✒یادداشتم را در صفحه آخر #روزنامه_شرق بخوانید:
https://goo.gl/y4Y2Sh
🔻درسی که مدارس طبیعت به کلاننگران توسعه در ایران میدهند!🔻
🖋روز شنبه، پنجم آبان ۹۷، در آیین افتتاح رسمی هشتادویکمین #مدرسه_طبیعت ایران موسوم به گُجیک در #بوشهر شرکت کردم. جالب اینکه در مسیر حرکت به سمت مدرسه طبیعت، شاهد شادی و شعف دانشآمورانی بودم که به دلیل بارندگی شدید رخداده، خبر تعطیلی مدارس آنها را ذوقزده کرده بود! درحالیکه بچههای مدارس طبیعت، برعکس زمانی ناراحت میشوند که مدرسه به هر دلیل تعطیل شود.
گفتنی آنکه این مدرسه، نخستین مدرسه طبیعت در استان بوشهر محسوب میشود که با همراهی و حمایت بخش خصوصی و مدیریت #نیروگاه_اتمی_بوشهر، آغاز به کار کرد. افزون برآن، چند روزی است که یک مدرسه طبیعت دیگر به نام #مشعل_جنگل، کار آزمایشی خود را با همت یک پزشک متخصص کودکان در بوشهر آغاز کرده و به زودی چند مدرسه طبیعت دیگر در دیگر شهرستانهای استان از جمله جم، آبپخش و بندر گناوه افتتاح خواهند شد.
اما رمز موفقیت و حمایت مردمی از مدارس طبیعت در چیست؟ چگونه است که برخی پروژههای دولتی با وجود میلیاردهاریال سرمایهگذاری و حمایتهای دولتی تمام و کمال، هنوز به ده درصد اهداف خود نرسیدهاند، اما مدرسه طبیعت که تقریباً تماماً روی دوش مردم و بخش خصوصی اداره میشوند، توانسته چنین پیشبرنده در ۲۹ استان کشور پرچم خود را به اهتزاز درآورد؟
به نظرم بررسی دقیق و موشکافانه اقبال مردم به مدارس طبیعت و موفقیت شگفتانگیز این مکتب تربیتی، میتواند درس بزرگی برای کلاننگران توسعه باشد تا آنها هم دریابند که اگر با مردم و برای مردم تصمیم بگیرید، میتوانید موفقیتی پایدار درو کنید.
خوشحالم که وزیر آموزش و پرورش هم شجاعانه به نقد آموزش ابتدایی پرداخته و ضمن پایاندادن به مافیای کتابهای کمکآموزشی در مقطع ابتدایی، خواهان حضور بیشتر دانشآموزان در طبیعت شده است.
به امید روزی که هیچ دانشآموزی یادش نیاید که روزی شعار شادیبخش دانشآموزان این دیار: "فتیله، فردا تعطیله" بود!
🇮🇷: @darvishnameh
.
✅ وقتی از نیروگاه اتمی بوشهر صدایی شنیده میشود که علیالقاعده باید از #پردیسان یا #ساختمان_علاقهمندان شنیده شود!
✒یادداشتم را در صفحه آخر #روزنامه_شرق بخوانید:
https://goo.gl/y4Y2Sh
🔻درسی که مدارس طبیعت به کلاننگران توسعه در ایران میدهند!🔻
🖋روز شنبه، پنجم آبان ۹۷، در آیین افتتاح رسمی هشتادویکمین #مدرسه_طبیعت ایران موسوم به گُجیک در #بوشهر شرکت کردم. جالب اینکه در مسیر حرکت به سمت مدرسه طبیعت، شاهد شادی و شعف دانشآمورانی بودم که به دلیل بارندگی شدید رخداده، خبر تعطیلی مدارس آنها را ذوقزده کرده بود! درحالیکه بچههای مدارس طبیعت، برعکس زمانی ناراحت میشوند که مدرسه به هر دلیل تعطیل شود.
گفتنی آنکه این مدرسه، نخستین مدرسه طبیعت در استان بوشهر محسوب میشود که با همراهی و حمایت بخش خصوصی و مدیریت #نیروگاه_اتمی_بوشهر، آغاز به کار کرد. افزون برآن، چند روزی است که یک مدرسه طبیعت دیگر به نام #مشعل_جنگل، کار آزمایشی خود را با همت یک پزشک متخصص کودکان در بوشهر آغاز کرده و به زودی چند مدرسه طبیعت دیگر در دیگر شهرستانهای استان از جمله جم، آبپخش و بندر گناوه افتتاح خواهند شد.
اما رمز موفقیت و حمایت مردمی از مدارس طبیعت در چیست؟ چگونه است که برخی پروژههای دولتی با وجود میلیاردهاریال سرمایهگذاری و حمایتهای دولتی تمام و کمال، هنوز به ده درصد اهداف خود نرسیدهاند، اما مدرسه طبیعت که تقریباً تماماً روی دوش مردم و بخش خصوصی اداره میشوند، توانسته چنین پیشبرنده در ۲۹ استان کشور پرچم خود را به اهتزاز درآورد؟
به نظرم بررسی دقیق و موشکافانه اقبال مردم به مدارس طبیعت و موفقیت شگفتانگیز این مکتب تربیتی، میتواند درس بزرگی برای کلاننگران توسعه باشد تا آنها هم دریابند که اگر با مردم و برای مردم تصمیم بگیرید، میتوانید موفقیتی پایدار درو کنید.
خوشحالم که وزیر آموزش و پرورش هم شجاعانه به نقد آموزش ابتدایی پرداخته و ضمن پایاندادن به مافیای کتابهای کمکآموزشی در مقطع ابتدایی، خواهان حضور بیشتر دانشآموزان در طبیعت شده است.
به امید روزی که هیچ دانشآموزی یادش نیاید که روزی شعار شادیبخش دانشآموزان این دیار: "فتیله، فردا تعطیله" بود!
🇮🇷: @darvishnameh
.
روزنامه شرق
مدارس طبیعت و درس کلاننگری
محمد درویش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸
مدرسه طبیعت بهار_بهشهر پذیرای کودکان ۳ تا ۱۲ سال در دو شیفت میباشد.
✅شیفت صبح:
شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۸:۳۰ الی ۱۳:۰۰
✅شیفت عصر:
روزهای یکشنبه و سه شنبه از ساعت ۱۵:۰۰ الی ۱۷:۳۰
☎️شماره تماس جهت ثبت نام و کشب اطلاعات بیشتر:
۰۹۳۶۲۸۴۰۵۸۷
در طبیعت است که کودک می آموزد خطر پذیر باشد، به ترسهایش غلبه کند، دوستان جدید پیدا کند، بر احساساتش مسلط شود و آن دنیای منطبق برتصوراتش را ایجاد کند.
《آنگلا هنسکام》
@baharnatureschool
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸
مدرسه طبیعت بهار_بهشهر پذیرای کودکان ۳ تا ۱۲ سال در دو شیفت میباشد.
✅شیفت صبح:
شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۸:۳۰ الی ۱۳:۰۰
✅شیفت عصر:
روزهای یکشنبه و سه شنبه از ساعت ۱۵:۰۰ الی ۱۷:۳۰
☎️شماره تماس جهت ثبت نام و کشب اطلاعات بیشتر:
۰۹۳۶۲۸۴۰۵۸۷
در طبیعت است که کودک می آموزد خطر پذیر باشد، به ترسهایش غلبه کند، دوستان جدید پیدا کند، بر احساساتش مسلط شود و آن دنیای منطبق برتصوراتش را ایجاد کند.
《آنگلا هنسکام》
@baharnatureschool
Forwarded from مدرسه طبیعت بهار (گرگان) (مدرسه طبیعت بهار۲)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌍کتاب "دیوارها را برداریم"
منتشر شد
📘مجموعه عکس پوریا قلیچ خانی
🔸با موضوع کودک.بازی.طبیعت
🔹ثبت شده از ۱۷ استان کشور
(سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷)
🔺همراه با پیامهای دوزبانه
(فارسی و انگلیسی)
🔻تعداد صفحات: ۲۱۶ صفحه گلاسه
🔸انتشارات نقش مانا. پائیز ۱۳۹۷
___________________________
امروزه, کودکان نه در خانه و نه در مدرسه فرصتی برای تجربه محیطی طبیعی و بازی آزادانه در طبیعت را ندارند. آنها زندانیان کوچک و بی گناه این دنیای مدرن هستند و باید توجه داشت که حفاظت از محیط زیست و نهادینه کردن این فرهنگ در جامعه مستلزم آن است که کودکان تعاملی پایدار با طبیعت داشته باشند و ضرورت حفظ آن را عملا حس کنند. بدین ترتیب با برقراری مجدد پیوند میان کودک و طبیعت که تحت تاثیر عوامل گوناگون در حال گسستن است, می توان امید به بهبود وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی در آینده داشت. چرا که کودکان با درک این موضوع که نیاز انسان به برقراری ارتباط با طبیعت و همینطور حفظ آن امری اجتناب ناپذیر است, می توانند در آینده مدیرانی با تفکرات محیط زیستی و مصمم در جهت تحقق اهداف "توسعه پایدار" باشند.
پوریا قلیچ خانی
منتشر شد
📘مجموعه عکس پوریا قلیچ خانی
🔸با موضوع کودک.بازی.طبیعت
🔹ثبت شده از ۱۷ استان کشور
(سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷)
🔺همراه با پیامهای دوزبانه
(فارسی و انگلیسی)
🔻تعداد صفحات: ۲۱۶ صفحه گلاسه
🔸انتشارات نقش مانا. پائیز ۱۳۹۷
___________________________
امروزه, کودکان نه در خانه و نه در مدرسه فرصتی برای تجربه محیطی طبیعی و بازی آزادانه در طبیعت را ندارند. آنها زندانیان کوچک و بی گناه این دنیای مدرن هستند و باید توجه داشت که حفاظت از محیط زیست و نهادینه کردن این فرهنگ در جامعه مستلزم آن است که کودکان تعاملی پایدار با طبیعت داشته باشند و ضرورت حفظ آن را عملا حس کنند. بدین ترتیب با برقراری مجدد پیوند میان کودک و طبیعت که تحت تاثیر عوامل گوناگون در حال گسستن است, می توان امید به بهبود وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی در آینده داشت. چرا که کودکان با درک این موضوع که نیاز انسان به برقراری ارتباط با طبیعت و همینطور حفظ آن امری اجتناب ناپذیر است, می توانند در آینده مدیرانی با تفکرات محیط زیستی و مصمم در جهت تحقق اهداف "توسعه پایدار" باشند.
پوریا قلیچ خانی
Forwarded from مدرسه طبیعت بهار (گرگان) (مدرسه طبیعت بهار۲)
🌎 مدرسه طبیعت بهار:
گاهی ارزش بعضی لحظهها را درک نخواهیم کرد تا آن هنگام که به خاطرهای بدل شوند.
"Dr Seuss"
@bahar2natureschooll
@Bahanatureschool
گاهی ارزش بعضی لحظهها را درک نخواهیم کرد تا آن هنگام که به خاطرهای بدل شوند.
"Dr Seuss"
@bahar2natureschooll
@Bahanatureschool
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهایی از مدرسه طبیعت
این روزها نسبتهای ناروا به مدارس طبیعت کم نیست؛ برخی از سرِ ناآگاهی و برخی شاید از سرِ ستیز بی مورد. از جمله اینکه مدارس طبیعت با فراهم کردن حیوانات و بخصوص سگ میخواهند کودکان به حیوان بیش از انسان تعلق خاطر داشته باشند.
اینکه زندگی ما در همه ی این هزاره ها با حیوانات مختلف طوری عجین بوده که هیچ ابزار کار ،ظرف و یا هردستکار دیگری از انسان را نمی یابیم که بر آن نقش حیوانی نباشد موضوعیست بر همگان آشکار . زندگی واقعی و دنیای خیال و اندیشه انسان ،اعتقادات ،شعر و ادب ، فلسفه و هنرش آکنده از رابطه با حیوان است .
و اگر قرار است میراث طبیعی این کره حفظ شود مردمان می باید از کودکی با آنها الفت و مهر داشته باشند تا مثلا شاگرد دبستانی گمان نکند که تخم مرغ محصول کارخانه است یا مرغ را فقط در هیات مرغ بریان نشناسد ،انچنان که امروز بسیارند فرزندان محروم از تجربه ی طبیعت ما که چنین می پندارند. حتی در مورد حیوان فداکار و مهربانی چون سگ که مدارس طبیعت بیش از همه بخاطرش آماج تهمت قرار گرفته ، باید پرسید که امروز کدام مامور تجسس مواد مخدر یا امدادگر سوانح و بلایای طبیعی است که این حیوان را به عنوان مددکار ضروری خود نداشته باشد؟ کدام مرزبان ، کدام چوبان ،کدام نگهبان ، کدام ساکن یک منطقه پرت افتاده زندگی و کارش بدون این موجود میسر است؟ امروز یکی از بهترین راه های تخفیف یا درمان اوتیسم لمس و انس با این حیوان است و موارد نیاز ما به آن هر روز گستره ی تازه یی می یابد.
در عین حال نه وجود سگ و نه هیچ حیوان بخصوص دیگری جزو ضروریات مدرسه طبیعت نیست همچنانکه بسیاری از مدارس فاقد آنند.وجود یا عدم وجودش به حساسیت اجتماعی آن جامعه باز می گردد. هیچ حساسیتی به وجود هیچ گونه ی خاص حیوان در مدرسه طبیعت نیست
اما کودکان می باید با همه حیوانات از کرم خاکی تا حشرات و حیوانات کوچک و بزرگ اهلی همدم باشند و انها را بشناسند و لمس کنند ، اگر قرار است در برزگسالی محافظ و مدافع انها باشند و رابطه انسان و طبیعت از جنس عشق و مراقبت باشد.
اعتقاد به “ میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است” از خواندن کتاب و بودن در کلاس حاصل نمی شود. این نگاه به طبیعت از حضور مستمر در آن و انس با باشندگانش است که در نهاد کودک پرورده می شود.این چیزیست که غفلت از آن برای روح و روان ما و طبیعت و محیط زیست فاجعه آفریده و هر روز که به آن نپردازیم بر وخامت آن افزوده ایم.
“و بدانیم که اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت
و اگر خنج نبود لطمه می خورد به قانون درخت”
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
@natureschool
این روزها نسبتهای ناروا به مدارس طبیعت کم نیست؛ برخی از سرِ ناآگاهی و برخی شاید از سرِ ستیز بی مورد. از جمله اینکه مدارس طبیعت با فراهم کردن حیوانات و بخصوص سگ میخواهند کودکان به حیوان بیش از انسان تعلق خاطر داشته باشند.
اینکه زندگی ما در همه ی این هزاره ها با حیوانات مختلف طوری عجین بوده که هیچ ابزار کار ،ظرف و یا هردستکار دیگری از انسان را نمی یابیم که بر آن نقش حیوانی نباشد موضوعیست بر همگان آشکار . زندگی واقعی و دنیای خیال و اندیشه انسان ،اعتقادات ،شعر و ادب ، فلسفه و هنرش آکنده از رابطه با حیوان است .
و اگر قرار است میراث طبیعی این کره حفظ شود مردمان می باید از کودکی با آنها الفت و مهر داشته باشند تا مثلا شاگرد دبستانی گمان نکند که تخم مرغ محصول کارخانه است یا مرغ را فقط در هیات مرغ بریان نشناسد ،انچنان که امروز بسیارند فرزندان محروم از تجربه ی طبیعت ما که چنین می پندارند. حتی در مورد حیوان فداکار و مهربانی چون سگ که مدارس طبیعت بیش از همه بخاطرش آماج تهمت قرار گرفته ، باید پرسید که امروز کدام مامور تجسس مواد مخدر یا امدادگر سوانح و بلایای طبیعی است که این حیوان را به عنوان مددکار ضروری خود نداشته باشد؟ کدام مرزبان ، کدام چوبان ،کدام نگهبان ، کدام ساکن یک منطقه پرت افتاده زندگی و کارش بدون این موجود میسر است؟ امروز یکی از بهترین راه های تخفیف یا درمان اوتیسم لمس و انس با این حیوان است و موارد نیاز ما به آن هر روز گستره ی تازه یی می یابد.
در عین حال نه وجود سگ و نه هیچ حیوان بخصوص دیگری جزو ضروریات مدرسه طبیعت نیست همچنانکه بسیاری از مدارس فاقد آنند.وجود یا عدم وجودش به حساسیت اجتماعی آن جامعه باز می گردد. هیچ حساسیتی به وجود هیچ گونه ی خاص حیوان در مدرسه طبیعت نیست
اما کودکان می باید با همه حیوانات از کرم خاکی تا حشرات و حیوانات کوچک و بزرگ اهلی همدم باشند و انها را بشناسند و لمس کنند ، اگر قرار است در برزگسالی محافظ و مدافع انها باشند و رابطه انسان و طبیعت از جنس عشق و مراقبت باشد.
اعتقاد به “ میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است” از خواندن کتاب و بودن در کلاس حاصل نمی شود. این نگاه به طبیعت از حضور مستمر در آن و انس با باشندگانش است که در نهاد کودک پرورده می شود.این چیزیست که غفلت از آن برای روح و روان ما و طبیعت و محیط زیست فاجعه آفریده و هر روز که به آن نپردازیم بر وخامت آن افزوده ایم.
“و بدانیم که اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت
و اگر خنج نبود لطمه می خورد به قانون درخت”
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
@natureschool