.
سلام بر عباس
آنگاه که
خونش تشنگی را سیراب کرد
و آب شرمندهی دستانش شد
سلام بر امام بیسر
که زمین و آسمان
شرمندهی سر بر بالای نیزهاش شدند
سلام بر عاشورا
که انتخابش
ماناترین انتخاب تاریخ آزادگیست...
✍ #حسن_عباسی_چابکسری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
سلام بر عباس
آنگاه که
خونش تشنگی را سیراب کرد
و آب شرمندهی دستانش شد
سلام بر امام بیسر
که زمین و آسمان
شرمندهی سر بر بالای نیزهاش شدند
سلام بر عاشورا
که انتخابش
ماناترین انتخاب تاریخ آزادگیست...
✍ #حسن_عباسی_چابکسری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
پیام روز (۵۲)
هرکس هر چقدر هم قدرتمند باشد ؛ یک ناتوانی هم به طور ذاتی در وجودش هست. داشتن نقاط قوت بدون ضعف غیرممکن است. همه فضایل نمیتوانند در یک فرد وجود داشته باشند. وقتی انسان ویژگی آفرينش خود را بداند از درون آرامش پيدا میکند.
همواره باید به خود یادآوری کنیم که افراد کامل و بینقص وجود خارجی ندارند مگر این که انسان با بینهایت یکی شود.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
هرکس هر چقدر هم قدرتمند باشد ؛ یک ناتوانی هم به طور ذاتی در وجودش هست. داشتن نقاط قوت بدون ضعف غیرممکن است. همه فضایل نمیتوانند در یک فرد وجود داشته باشند. وقتی انسان ویژگی آفرينش خود را بداند از درون آرامش پيدا میکند.
همواره باید به خود یادآوری کنیم که افراد کامل و بینقص وجود خارجی ندارند مگر این که انسان با بینهایت یکی شود.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ایران گاهواره فرهنگ انسانی (۶۸)
درست است که ایرانیان در حکومت داری به اعراب یاری رساندند ولی گاهی خود خواهیها و تعصبات قومی و قبیلگی عربان زیانهای گزافی به بار میآورد و سیاستهايی را به کار میبردند که خسارتهای زيادی بر آبادیهای سرزمينهای گشوده شده به ویژه ایران وارد میآمد. چون اعراب بدویتر از ملتهای ديگر بودند و از طرفی در اثر زندگی پست و خشن و بیابان گردی کمتر حس احتیاج به يکديگر پیدا میکردند به سختی تحت اداره و نظام و سیاست و مملکت داری در میآمدند ؛ زيرا هرگز با قانون و کشور داری آشنایی نداشتند.
تنها راهی که اعراب تحت فرمان در میآمدند راه دین بود، که مجبور میشدند ؛ دستورها و احکام دین را فرمان برداری کنند. هنگامی که نیروی ايمان دینی در ایشان سست میگردید، دوباره به همان زندگی بدوی خود بر میگشتند و سیاست و فرمانروایی را کنار مینهادند و دیگر هیچ نسبتی بین ایشان و دولت باقی نمیماند . ایرانیان تلاش فراوان میکردند که این گروه سرکش را رام کنند ؛ ولی اعراب دوباره به شیوه گذشته خود روی میآوردند و با آن روش میزیستند.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
درست است که ایرانیان در حکومت داری به اعراب یاری رساندند ولی گاهی خود خواهیها و تعصبات قومی و قبیلگی عربان زیانهای گزافی به بار میآورد و سیاستهايی را به کار میبردند که خسارتهای زيادی بر آبادیهای سرزمينهای گشوده شده به ویژه ایران وارد میآمد. چون اعراب بدویتر از ملتهای ديگر بودند و از طرفی در اثر زندگی پست و خشن و بیابان گردی کمتر حس احتیاج به يکديگر پیدا میکردند به سختی تحت اداره و نظام و سیاست و مملکت داری در میآمدند ؛ زيرا هرگز با قانون و کشور داری آشنایی نداشتند.
تنها راهی که اعراب تحت فرمان در میآمدند راه دین بود، که مجبور میشدند ؛ دستورها و احکام دین را فرمان برداری کنند. هنگامی که نیروی ايمان دینی در ایشان سست میگردید، دوباره به همان زندگی بدوی خود بر میگشتند و سیاست و فرمانروایی را کنار مینهادند و دیگر هیچ نسبتی بین ایشان و دولت باقی نمیماند . ایرانیان تلاش فراوان میکردند که این گروه سرکش را رام کنند ؛ ولی اعراب دوباره به شیوه گذشته خود روی میآوردند و با آن روش میزیستند.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏴 آئین «زاره زاره» در قاسمآباد
مراسم روز عاشورا در قاسمآباد با آئین «زاره زاره» که به معنای "زاری و فغان" است آغاز میشود.
زاری کردن در صبح روزی که میدانند امام حسین (ع) و یارانش در ظهر آن به شهادت میرسند و اهل بیت به اسارت برده میشوند.
در این روز هر کدام از هیئتهای عزاداری آنچه را که در توان دارند برای با شکوهتر برگزار کردن مراسم عزاداری انجام میدهند، علمها و نخلها را تزئین میکنند.
در این مراسم، اسب سفیدی که سمبل، نشانه و نمادی از اسب ذوالجناح امام حسین (ع) است، با پارچههای سبز و سیاه، و بدنی رنگین به رنگ سرخ (نماد زخم و خون) میآرایند، و کودکی با پارچهای سیاه بر سر کشیده را که نماد حضرت علی اکبر (ع) است، بر اسب مینشانند.
این آئین از سحرگاه روز عاشورا تا برآمدن آفتاب و در فضایی حزنانگیز ادامه دارد و آنگاه سوگواران جهت صرف صبحانه به خانهها یا تکایای گوناگون میروند و پس از آن خود را برای انجام آئین ظهر عاشورا آماده میکنند.
مراسم زاره زاره در بیشتر نقاط گیلان و بخشهای از استان مازندران اجرا میشود و در سال ۱۴۰۰ به عنوان میراث فرهنگی ناملموس کشور، ثبت ملی شده است.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
مراسم روز عاشورا در قاسمآباد با آئین «زاره زاره» که به معنای "زاری و فغان" است آغاز میشود.
زاری کردن در صبح روزی که میدانند امام حسین (ع) و یارانش در ظهر آن به شهادت میرسند و اهل بیت به اسارت برده میشوند.
در این روز هر کدام از هیئتهای عزاداری آنچه را که در توان دارند برای با شکوهتر برگزار کردن مراسم عزاداری انجام میدهند، علمها و نخلها را تزئین میکنند.
در این مراسم، اسب سفیدی که سمبل، نشانه و نمادی از اسب ذوالجناح امام حسین (ع) است، با پارچههای سبز و سیاه، و بدنی رنگین به رنگ سرخ (نماد زخم و خون) میآرایند، و کودکی با پارچهای سیاه بر سر کشیده را که نماد حضرت علی اکبر (ع) است، بر اسب مینشانند.
این آئین از سحرگاه روز عاشورا تا برآمدن آفتاب و در فضایی حزنانگیز ادامه دارد و آنگاه سوگواران جهت صرف صبحانه به خانهها یا تکایای گوناگون میروند و پس از آن خود را برای انجام آئین ظهر عاشورا آماده میکنند.
مراسم زاره زاره در بیشتر نقاط گیلان و بخشهای از استان مازندران اجرا میشود و در سال ۱۴۰۰ به عنوان میراث فرهنگی ناملموس کشور، ثبت ملی شده است.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 هیئت جوانان مسجد فاطمیه قاسمآباد
▫️ تاسوای سال ۱۴۰۱
▫️ با سپاس از آقای یاسر مهرآئین
🆔️ @Bahar_Narenj_99
▫️ تاسوای سال ۱۴۰۱
▫️ با سپاس از آقای یاسر مهرآئین
🆔️ @Bahar_Narenj_99
☀️ #روزتان_بخیر
زلالِ چشمهی جوشیده از دل سنگی
الا که آینهی صبحِ بیغبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمهات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی
📖 #حسین_منزوری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
زلالِ چشمهی جوشیده از دل سنگی
الا که آینهی صبحِ بیغبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمهات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی
📖 #حسین_منزوری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
خواهم که برای عشق ، تو را انتخاب کنم
برای یک بار هم ترا عشق من خطاب کنم
دیگر بس است سکوت و تنهایی برای من
باید که در راه عشق و عاشقی انقلاب کنم
✍ #قاسم_شهبازی_چابکسری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خواهم که برای عشق ، تو را انتخاب کنم
برای یک بار هم ترا عشق من خطاب کنم
دیگر بس است سکوت و تنهایی برای من
باید که در راه عشق و عاشقی انقلاب کنم
✍ #قاسم_شهبازی_چابکسری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
درون آسمان، خورشید انگاری که تبعید است
که نور روزهای خستهام از جنس تقلید است!
صدای مبهم احساس من لبریز از غمهاست
گمانم قلب من هم، در رکاب نور خورشید است
هجای شعر من کوتاه و پر تکرار و لرزان است
تن علم عروضم در مَثل؛ مانند آن بید است
به روی دردهایم هر غزل مانند یک مرهم
خلاصه میکنم حرفم: دوای درد، امید است
اگر از پیله.ی دل در بیایی و رها باشی
جلا مییابی آنگونه که گویی غسل تعمید است!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
درون آسمان، خورشید انگاری که تبعید است
که نور روزهای خستهام از جنس تقلید است!
صدای مبهم احساس من لبریز از غمهاست
گمانم قلب من هم، در رکاب نور خورشید است
هجای شعر من کوتاه و پر تکرار و لرزان است
تن علم عروضم در مَثل؛ مانند آن بید است
به روی دردهایم هر غزل مانند یک مرهم
خلاصه میکنم حرفم: دوای درد، امید است
اگر از پیله.ی دل در بیایی و رها باشی
جلا مییابی آنگونه که گویی غسل تعمید است!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
در خطوط پیشانیاش
کتابِ بینوایان را خواندم...
از پشتِ دودِ غلیظِ سیگارش
تکه نانی دیدم
که پانزده سااال
از عمر ژانوالژان را
بلعید
و در امتدادِ
بینهایتِ نگاهش،
صدای شکستنِ
آرزوهایش را
شنیدم
که مانندِ
لیوانِ کریستالِ فرانسوی
نگین ، نگین
و هر تکهاش
به گوشهای پرتاب شد....
من در بغضِ برجستهی
گلویش
سیبِ آدم را دیدم
قطعهای از میوهی ممنوعه
که گیر کرده بود
مردی را دیدم
که بر مزارِ انگیزههایش
ایستاده
و نماز میّت میخواند
من در دودِ غلیظِ سیگارش
ویکتور هوگو
را دیدم
که بر بینوایان
اشک میریخت!
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
در خطوط پیشانیاش
کتابِ بینوایان را خواندم...
از پشتِ دودِ غلیظِ سیگارش
تکه نانی دیدم
که پانزده سااال
از عمر ژانوالژان را
بلعید
و در امتدادِ
بینهایتِ نگاهش،
صدای شکستنِ
آرزوهایش را
شنیدم
که مانندِ
لیوانِ کریستالِ فرانسوی
نگین ، نگین
و هر تکهاش
به گوشهای پرتاب شد....
من در بغضِ برجستهی
گلویش
سیبِ آدم را دیدم
قطعهای از میوهی ممنوعه
که گیر کرده بود
مردی را دیدم
که بر مزارِ انگیزههایش
ایستاده
و نماز میّت میخواند
من در دودِ غلیظِ سیگارش
ویکتور هوگو
را دیدم
که بر بینوایان
اشک میریخت!
✍ #شهناز_رضاپور_رامسری
#الست
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
آمد اما لحظهای شوق بهاران را ندید
قصه تنهایی مردِ خیابان را ندید
غصهی هیزمشکن نان بود و او برعکس من
زیر سقفِ آسمان بغض درختان را ندید
ابر غم را دید اما حسرتِ باران نداشت
زندگیِ رو به پایانِ بیابان را ندید
سرنوشت برگهای زرد غیر از مرگ نیست
هیچ برگی مهربانیِ زمستان را ندید
✍ #جمشید_مقدم_قاسمآبادی
#حامی
🖋 #ابوالفضل_کارگر
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آمد اما لحظهای شوق بهاران را ندید
قصه تنهایی مردِ خیابان را ندید
غصهی هیزمشکن نان بود و او برعکس من
زیر سقفِ آسمان بغض درختان را ندید
ابر غم را دید اما حسرتِ باران نداشت
زندگیِ رو به پایانِ بیابان را ندید
سرنوشت برگهای زرد غیر از مرگ نیست
هیچ برگی مهربانیِ زمستان را ندید
✍ #جمشید_مقدم_قاسمآبادی
#حامی
🖋 #ابوالفضل_کارگر
🆔️ @Bahar_Narenj_99
پیام روز (۵۳)
وقتی خدمت کردن به مردم بدون هیچ گونه توقع و چشم داشت باشد ؛ میتوان جهان را به سوی آبادانی و امنیت سوق داد. همه آدمها یک گوهرند و در آفرينش یکی هستند. در هرکجای جهان هم نوعان ما زندگی میکنند با ما هیچ فرقی ندارند.
جنگ در جهان وحشیگری است. تنها نادانان جهان هستند که دنیا را نا امن کردند و انسانها را به جان هم انداختهاند.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
وقتی خدمت کردن به مردم بدون هیچ گونه توقع و چشم داشت باشد ؛ میتوان جهان را به سوی آبادانی و امنیت سوق داد. همه آدمها یک گوهرند و در آفرينش یکی هستند. در هرکجای جهان هم نوعان ما زندگی میکنند با ما هیچ فرقی ندارند.
جنگ در جهان وحشیگری است. تنها نادانان جهان هستند که دنیا را نا امن کردند و انسانها را به جان هم انداختهاند.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ایران گاهواره فرهنگ انسانی (۶۹)
بیگانه بودن اعراب نسبت به کارهای دیوانی و فن نویسندگی از یک طرف و دشواری کار دیوانهای ایران از طرف دیگر باعث گرديد که این بخش از دولت خلفا هم چنان در دست دبیران ايرانی باقی بماند. به همین دلیل کارهای برخی از استانهای ایران پس از سقوط دولت ساسانی در دست افراد همان خاندانهایی که در دولت ساسانی آن را اداره میکردهاند باقی ماند. اگر دوره عباسیان را دوره جنبش علمی واجتماعی و عصر طلایی تمدن اسلامی نامیدهاند به خاطر طبقه دبیران و وزیران ایرانی بود که زمام کارهای خلافت را در دست داشتند.
قابل ذکر است که در دستگاه خلافت عباسیان برخی از آداب و رسوم دربار ساسانی در این دستگاه نیز رواج یافت. یکی از رسوم دربار ساسانیان این بود که هر طبقهای از خدمتگزاران و از آن جمله دبیران لباس مخصوص داشتند که بدان شناخته میشدند. وزیران دولت عباسی در لباس خویش از گذشتگان پیروی نمودند. گاهی از این حد نیز فراتر رفته چيزهايی را از آیین ساسانیان به دربار خلافت بردند که با عادات عربی زیاد سازگار نبود ، ولی کم کم خو گرفتند.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بیگانه بودن اعراب نسبت به کارهای دیوانی و فن نویسندگی از یک طرف و دشواری کار دیوانهای ایران از طرف دیگر باعث گرديد که این بخش از دولت خلفا هم چنان در دست دبیران ايرانی باقی بماند. به همین دلیل کارهای برخی از استانهای ایران پس از سقوط دولت ساسانی در دست افراد همان خاندانهایی که در دولت ساسانی آن را اداره میکردهاند باقی ماند. اگر دوره عباسیان را دوره جنبش علمی واجتماعی و عصر طلایی تمدن اسلامی نامیدهاند به خاطر طبقه دبیران و وزیران ایرانی بود که زمام کارهای خلافت را در دست داشتند.
قابل ذکر است که در دستگاه خلافت عباسیان برخی از آداب و رسوم دربار ساسانی در این دستگاه نیز رواج یافت. یکی از رسوم دربار ساسانیان این بود که هر طبقهای از خدمتگزاران و از آن جمله دبیران لباس مخصوص داشتند که بدان شناخته میشدند. وزیران دولت عباسی در لباس خویش از گذشتگان پیروی نمودند. گاهی از این حد نیز فراتر رفته چيزهايی را از آیین ساسانیان به دربار خلافت بردند که با عادات عربی زیاد سازگار نبود ، ولی کم کم خو گرفتند.
✍ #رمضان_زینالعابدینی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🖋 #عابدین_قدمعلیپور_درگاهی
زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادهٔ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
📖 #خیام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادهٔ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
📖 #خیام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
ما را نیز لبخندی خواهد بود.
شاید در راه است
شاید لحظهای یادش رفته
شاید
شاید!
✍ #محمود_درویش
🔸️ شاعر فلسطینی
🗓 ۹ آگوست، درگذشت
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ما را نیز لبخندی خواهد بود.
شاید در راه است
شاید لحظهای یادش رفته
شاید
شاید!
✍ #محمود_درویش
🔸️ شاعر فلسطینی
🗓 ۹ آگوست، درگذشت
🆔️ @Bahar_Narenj_99
☀️ صبحی بدون سایه
روزی که بازوان بلورین صبح دم
برداشت تیغ و پرده تاریک شب شکافت
روزی که آفتاب
از هر دریچه تافت
روزی که گونه و لب یاران هم نبرد
رنگ نشاط و خنده گمگشته بازیافت
من نیز باز خواهم گردید آن زمان
سوی ترانهها و غزلها و بوسهها
سوی بهارهای دلانگیز گلفشان
سوی تو عشق من
📖 #هوشنگ_ابتهاج
به گزارش همشهری آنلاین، یلدا ابتهاج دختر امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) از درگذشت این شاعر نامی در بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مرداد در آلمان خبر داد.
روحش شاد و نامش مانا
🆔️ @Bahar_Narenj_99
روزی که بازوان بلورین صبح دم
برداشت تیغ و پرده تاریک شب شکافت
روزی که آفتاب
از هر دریچه تافت
روزی که گونه و لب یاران هم نبرد
رنگ نشاط و خنده گمگشته بازیافت
من نیز باز خواهم گردید آن زمان
سوی ترانهها و غزلها و بوسهها
سوی بهارهای دلانگیز گلفشان
سوی تو عشق من
📖 #هوشنگ_ابتهاج
به گزارش همشهری آنلاین، یلدا ابتهاج دختر امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) از درگذشت این شاعر نامی در بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مرداد در آلمان خبر داد.
روحش شاد و نامش مانا
🆔️ @Bahar_Narenj_99
👤 #امیرهوشنگ_ابتهاج
«امیرهوشنگ ابتهاج» متخلص به «ه.الف سایه» روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس رشت بود.
هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود، اما این عشق به سرانجام نرسید.
ابتهاج در سال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و صاحب فرزندانی به نام های آسیا و یلدا و کیوان و کاوه شد.
سایه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط اساتید بزرگ ایران اجرا شده است.
از مهمترین آثار سایه تصحیح او از غزلهای حافظ است که با نام «حافظ به سعی سایه» بهچاپ رسیده است.
سایه که چندسال اخیر در آلمان زندگی میکرد، در بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ دیده از جهان فرو بست.
روحش شاد
دنیایی بیسایه....
🆔️ @Bahar_Narenj_99
«امیرهوشنگ ابتهاج» متخلص به «ه.الف سایه» روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس رشت بود.
هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود، اما این عشق به سرانجام نرسید.
ابتهاج در سال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و صاحب فرزندانی به نام های آسیا و یلدا و کیوان و کاوه شد.
سایه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط اساتید بزرگ ایران اجرا شده است.
از مهمترین آثار سایه تصحیح او از غزلهای حافظ است که با نام «حافظ به سعی سایه» بهچاپ رسیده است.
سایه که چندسال اخیر در آلمان زندگی میکرد، در بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ دیده از جهان فرو بست.
روحش شاد
دنیایی بیسایه....
🆔️ @Bahar_Narenj_99