.
یاد تو افتادم دوباره بسترم داغ است
یخ کرده دست عاشقم ، اما سرم داغ است

باران شک می‌بارد از این ابر دلتنگی
اما چراغ روشنای باورم داغ است

در آسمان یاد تو پروانه خواهم شد
شب‌ها که در رویای تو بال و پرم داغ است

از بس که شعر از چشم‌‌های نافذت گفتم
از شعله‌های بیت‌بیتش دفترم داغ است

برگرد از این زمهریر شب نجاتم ده
تا آینه نشکسته و خاکسترم داغ است

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

تقدیم به استاد عزیزم جناب سمسارزاده

مرد صحنه ، مرد احساس و هنر ، سمسارزاده
از برای بنده همچون تاج سر ، سمسارزاده

پیشکسوت ، مهربان ، دلسوز ، اهل خانواده
یادگار روزهای پُر گهر ، سمسارزاده

خنده‌رو ، دور از ریا ، همگام با غم‌های مردم
با وفا ، شیرین‌سخن ، اهل سفر ، سمسارزاده

صبح جمعه با شما ، بی او ندارد شور و حالی
دوستی با معرفت از هر نظر ، سمسارزاده

گر بگویی نام مردی نیک را بنویس حامی
می‌نویسم توی دفتر مختصر ، سمسارزاده

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی
🎙 #اصغر_سمسارزاده

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
چشم تو را دیدم به شعرم نور افتاد
مویت پریشان شد به قلبم شور افتاد

با دیدن مستی چشمان خمارت
از تاک قلبم خوشه انگور افتاد

صیاد من ، دستان تو بوسیدنی شد
روزی که ماهی دلم در تور افتاد

بگذار عکس چشم‌هایت را بگیرم
شاید گذارم بر دیاری دور افتاد

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
روزی که گشت از قفس آزاد عاشقی
از چشم‌های فاجعه افتاد عاشقی

استاد گفت سوژه تحقیق‌تان غم است؟
فریاد زد کلاس نه استاد، عاشقی

شاید هنوز چشم شما عاشقم کند
هرچند رفته یک شبه برباد عاشقی

من سالکان دلشده را مست می‌کنم
با جام و باده‌‌ای که به من داد عاشقی

شاعر، میان پیچ و خم کوچه‌های دل
بنگر چگونه می‌رود از یاد عاشقی

رمز تمام هستی ما پنج واژه بود
امید، نور، عاطفه، فریاد، عاشقی

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
شاعری چشم انتظارم پای پل
بی‌قرار بی‌قرارم پای پل

بغض چابکسر صدایم می‌کند
عاشقی را دوست دارم پای پل

مثل ابری خسته و خاکستری
بی‌صدا باید ببارم پای پل

عطر ناب عاشقی پیچیده است
با خیالش در کنارم پای پل

یک بغل احساس و یک دفتر غزل
غیر این چیزی ندارم پای پل

سیل او را برد و من دیوانه‌وار
تا همیشه سوگوارم پای پل

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
اصلاً چه فرق می‌کند امروز چندم است
وقتی کلاف عشق گره خورده و گم است

هرشب میان کوچهِ شب راه می‌رود
مردی که سالهاست بدون تکلم است

در ساحل خیال تو باور نمی‌کنم
دریای چشم‌های غزل بی‌تلاطم است

آب از سرم گذشته و لبخند می‌زنم
گوشم پر از کنایه و نجوای مردم است

شب تا سپیده دست تو را لمس می‌کنم
هرچند باورم شده این‌ها توهم است

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
سلام ، حال شما ، بهتری؟ خدا را شکر
هنوز تاج سری ، سروری؟ خدا را شکر

اگرچه پیر و شکسته شدم ، خیالی نیست
ولی تو خوب و جوان ، محشری ، خدا را شکر

مرا ز یاد خودت برده‌ای ، چه غم ، اما
تمام شعر مرا از بری ، خدا را شکر

غروب شعر مرا یک طلوع دیگر باش
کنون که دل ز دلم می‌بری ، خدا را شکر

همین‌که نام مرا هم صدا کنی کافی‌ست
همین‌که از همه گل‌ها سری خدا را شکر

منم همان که تو را عاشقانه می‌خواهد
مرا به یاد نمی‌آوری؟!.... خداحافظ

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
ای عاشق همیشه و درد آشنا سلام
می‌سوزم از حرارت این عشق ناتمام

من کیستم؟ شکسته‌دلی در مسیر شب
بغضی بدون گریه و شعری بدون نام

هرجا نگاه می‌کنم از تو نشانه‌ایست
همچون پرنده‌ای که نشسته‌است روی بام

ای چشم‌های ناب غزل با تو دیدنی
ایام عاشقانه و شیدایی‌ات به کام

بگذار ساده حرف دلم را بیان کنم
بی‌تو دلم گرفته و تنهاست ، والسلام

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
به‌به رفیق خوب و عزیزم خوش آمدی
شرمنده کرده‌ای که به حامی سری زدی

بنشین به روی سنگ مزارم که خسته‌ای
باور نمی‌کنم که هنوزم شکسته‌ای

من زنده‌ام ، نمرده‌ا‌م و باز همچنان
بنشین به روی سنگ مزارم غزل بخوان

با خاطرات کهنه دوران چه می‌کنی؟
بی‌چتر زیر بارش باران چه می‌کنی؟

مانند من هنوز غرورت شکسته است؟
چشمت هنوز خیره به درهای بسته است؟

حالا که آمدی و یقین زود می‌روی
شعری بخوان ز حافظ و پدرام و منزوی

استاد لحظه‌های غریبانه دلم
بگذار دست روی غم و شانه دلم

بگذار خستگی ز وجودم به در شود
سنگ مزار یخ‌زده‌ام شعله‌ور شود

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
نشسته شبنمِ غم بر نگاه پنجره‌ها
دوباره بغض من و اشک و آه پنجره‌ها

شکفته‌اند در این روزگار عاشق‌کش
تمام خاطره‌ها در پناه پنجره‌ها

شکسته بال تمام پرنده‌های غریب
ز بخت تیره و تار و سیاه پنجره‌ها

چه عاشقانه گذشتند از رذالت شب
و ریخت خون شقایق به راه پنجره‌ها

میان این همه ظلمت ، خدای آزادی
برس به داد دلِ دادخواه پنجره‌ها

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
حالا که من مسافر دنیای دیگرم
باید از این جهان پر از رنج بگذرم

سخت است دل‌بریدن از این خاطرات خوب
خوش آمدی رفیق به تشیع پیکرم

بنگر که زیر نعش خودم را گرفته‌ام
مانند تو که آخر راهی برابرم

من قایق شکسته‌ام ای دوست ، تا ابد
در موج‌های خاطره‌هایت شناورم

افسوس نیستم که به هر جا که می‌روم
پیغمبرانه نام تو بر لب بیاورم

ای دوست ای رفیق غم و شادی دلم
این شعر گریه می‌کند امشب به دفترم

سخت است اینکه با تو خداحافظی کنم
حالا که من مسافر دنیای دیگرم

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
بهار را به تو دادم خزان بده بروم
سکوت کن به صدایم امان بده بروم

کبوترانه به سوی تو آمدم ، لطفاً
برای پر زدنم آسمان بده بروم

تو خوب و پاک و زلالی شبیه چشمه نور
مرا به آینه‌هایت نشان بده بروم

بیا و حال دلم را کمی رعایت کن
به این جنازه سرگشته جان بده بروم

چه ناتوان شده‌ام در بیان احساسم
به من دوباره توان بیان بده بروم

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
شورآفرین ذهن غزل‌ساز من تویی
گل‌واژه‌های نغمه آواز من تویی

شعری برای قصه پایان من نخوان
ای جان جان من که سرآغاز من تویی

ترسی ندارم از شب تاریک خستگی
وقتی که بال جرات پرواز من تویی

با من بمان که آخر این قصه دیدنی‌ست
حالا که هم‌پیاله و همراز من تویی

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
این روزها قایق چرا دلتنگ دریا نیست
ماهی که لبخندی زند در عمق شبها نیست

یک شاعر بی‌حوصله در زیر بارانم
شعری که می‌گویم برای عشق زیبا نیست

مانند روحی در میان کوچه می‌گردم
این شاعر ویران‌شده دیگر شکیبا نیست

گفتی دلت گویا گرفته از غم دوری
گفتم ببین حال دلم خوب است، اما نیست!

🎙 #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
ای کاش گلی به زیر باران بودم

گلبوته‌ی خشک در بیابان بودم

ای کاش برای دیدن چشمانت

یک پنجره‌ی رو به خیابان بودم

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
عشق تا شکوه ز تاریکی این دنیا کرد
دستِ حق پنجره‌ی رحمت خود را وا کرد

ناگهان قافله سالارِ سرآمد، آمد
عشق یکباره چنین گفت: محمد(ص) آمد

آمد آن مرد امینی که خدا یارش بود
و صداقت همه جا تشنه‌ی دیدارش بود

آمد و غنچه‌ی امید شکوفاتر شد
ذهن آئینه پُر از بال و پرِ باور شد

مهربان، آمدی و رازِ خدا را گفتی
کلماتِ پُرِ اعجاز خدا را گفتی

عطر خوشبوی محبت به حجاز آوردی
آدمی را به سجود و به نماز آوردی

هر کسی دید تو را عاشقِ گفتارت شد
"چشم بیمار تو را" دید و گرفتارت شد!

بر لبت زمزمه‌ی روشنِ آگاهی بود
دلِ تو سبزترین شعرِ هوالهی بود

آسمان محوِ تماشای نگاهت می‌شد
ماه دلباخته‌ی رویِ چو ماهت می‌شد

ای سر و جان به فدای تو و خاک قَدَمت
گشته دل‌ها همگی نذرِ حریمِ حَرَمت

از تو و عشق تو هر کس که سخن می‌گوید
در دلِ "حامی" گلِ سرخِ غزل می‌روید

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🍂 #پاییز

باز آمد فصل احساسات من
فصل تنهایی و فصلِ رنگ زرد
فصل عریانی باغ خاطرات
فصل دلتنگی گلها، فصل درد

باز هم پاییز با صدها لباس
از میان کوه و صحراها رسید
قاصدک‌ها را پریشان کرد و باز
غنچه‌ها را از دل گلخانه چید

باز بال نازک پروانه‌ها
از هجوم باد پاییزی شکست
قلب‌های مهربان و پاکشان
از تگرگ بی‌امان در خون نشست

آه ای پاییز، ای بی‌عاطفه!
برگ‌های زرد را نم‌نم بچین
قامت گلبرگ‌های تازه را
جان من، آهسته و کم کم بچین

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
شب‌های چشمانت مه‌آلود است و بارانی
من این هوا را دوست دارم هیچ می‌دانی؟

مانده است بغضی مثل آتش زیر خاکستر
آماده تا با ضربه‌ای آن را بشورانی

گاهی که دلتنگی تمام شعرهایت را
با حالتی از گریه و لبخند می‌خوانی

گاهی‌ که من‌ چون صخره‌ها بی‌روح می‌مانم
تو موج بوسه می‌شوی بر سنگ پیشانی

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
من دلم گرفته از خودم
من دلم گرفته از خودم
از شما ، از همه
در میان آسمان پرنده نیست
چهره‌ها گرفته روی لب
شوق ناب خنده نیست
مثل قلبِ عابران شهر
درد می‌کشیم و ساکتیم
رنج می‌کشیم و خسته‌ایم
مردگان کوچه‌ی سکوت
خفتگان شهر بی‌کسی
هرکسی به فکر درد خویش
مرده در مزار سرد خویش
من دلم گرفته از همه
از شما ، از خودم

🎙 #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
احساس رسیدنش همیشه زیباست

رودی که تمام آرزویش دریاست

این شاخه ز برگ‌ها بدش آمده است

پاییز 🍁 فقط بهانه‌ای بی‌معناست

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99