.
به دامنت چو نشستم به ماه خرم خرداد
چنان شدیم دو پیکر به سانِ سوسن آزاد
به جامههای سپیدت چو زردروی من آویخت
تو گفتیام که مخور غم که خانه میشود آباد
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
به دامنت چو نشستم به ماه خرم خرداد
چنان شدیم دو پیکر به سانِ سوسن آزاد
به جامههای سپیدت چو زردروی من آویخت
تو گفتیام که مخور غم که خانه میشود آباد
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙 #خسرو_آواز
🗓 اول مهر - زادروز
با مهرِ دوست زادی و اهل هنر شدی
دُردیّ مِهر هرچه زدی ، صافتر شدی
آخر به اقتضای دلِ مهربان خویش
مِهرت به جان رسید و به عیّوق بَر شدی
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🗓 اول مهر - زادروز
با مهرِ دوست زادی و اهل هنر شدی
دُردیّ مِهر هرچه زدی ، صافتر شدی
آخر به اقتضای دلِ مهربان خویش
مِهرت به جان رسید و به عیّوق بَر شدی
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
ای عشق بیتوقع ای مادر
بوسهی بیتصنع ای مادر
سادهترین ستاره بودی در
جهان پُر تنوع ای مادر
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ای عشق بیتوقع ای مادر
بوسهی بیتصنع ای مادر
سادهترین ستاره بودی در
جهان پُر تنوع ای مادر
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
امشب به زور چند کلامی نوشتهام
با یاد دوست، مصرع خامی نوشتهام
تا کی شود شبی غزل این نیم بیت من
آن را به دوست، ضمن پیامی نوشتهام
چندین پیام عشق که پاسخ نداده است
از نو ولی به عشق تمامی نوشتهام
شاید خوشش نیامد از این شعرهای من
یک شعر هم ز شخص بنامی نوشتهام
از بوی آشنایی و از نور دیدگان
از قد سرو و سرخی جامی نوشتهام
باور نمیکنم که خداحافظی کند
پایان هر پیام، سلامی نوشتهام
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
امشب به زور چند کلامی نوشتهام
با یاد دوست، مصرع خامی نوشتهام
تا کی شود شبی غزل این نیم بیت من
آن را به دوست، ضمن پیامی نوشتهام
چندین پیام عشق که پاسخ نداده است
از نو ولی به عشق تمامی نوشتهام
شاید خوشش نیامد از این شعرهای من
یک شعر هم ز شخص بنامی نوشتهام
از بوی آشنایی و از نور دیدگان
از قد سرو و سرخی جامی نوشتهام
باور نمیکنم که خداحافظی کند
پایان هر پیام، سلامی نوشتهام
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
داستان کوتاه
امشب اینجا بساطمان جور است
آتش و چای داغ و تنبور است
قدری آجیل و کشمش و خرما
با فرآوردههای انگور است
دور تا دورمان پر از ماسه
سُربیِ تیره زیر این نور است
من که هر بار آمدم اینجا
سوز شبها همیشه ناجور است
من نگفتم لباس گرم بیار؟
اَه که این زن چقدر مغرور است!
هرچه باشد تو وصلهی تنمی
گاهی آدم به عشق مجبور است
چه بگویم که دوستت دارم
سنبهی عشق تو چه پرزور است
خوب شد باز آمدی اما
بی تو زن، چشمهای من کور است
دوربین را بده رصد بکنیم
آسمان کویر پرنور است
سمت چپ دسته ابرهای سفید
ابر سیروس، شکل هاشور است
اُه، ببین ماه را چه نزدیک است
گرچه او خیلی از زمین دور است
کوروش امشب تماس با تو گرفت؟
پیش مادربزرگ و منصور است؟
چشم بر هم زدیم و شیشم شد
توی خانه رییس جمهور است
عشق من، ساز را بگیر و بزن
بی تو زن، زرتمان چه قمصور است
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
امشب اینجا بساطمان جور است
آتش و چای داغ و تنبور است
قدری آجیل و کشمش و خرما
با فرآوردههای انگور است
دور تا دورمان پر از ماسه
سُربیِ تیره زیر این نور است
من که هر بار آمدم اینجا
سوز شبها همیشه ناجور است
من نگفتم لباس گرم بیار؟
اَه که این زن چقدر مغرور است!
هرچه باشد تو وصلهی تنمی
گاهی آدم به عشق مجبور است
چه بگویم که دوستت دارم
سنبهی عشق تو چه پرزور است
خوب شد باز آمدی اما
بی تو زن، چشمهای من کور است
دوربین را بده رصد بکنیم
آسمان کویر پرنور است
سمت چپ دسته ابرهای سفید
ابر سیروس، شکل هاشور است
اُه، ببین ماه را چه نزدیک است
گرچه او خیلی از زمین دور است
کوروش امشب تماس با تو گرفت؟
پیش مادربزرگ و منصور است؟
چشم بر هم زدیم و شیشم شد
توی خانه رییس جمهور است
عشق من، ساز را بگیر و بزن
بی تو زن، زرتمان چه قمصور است
✍ #مزدا_امشی
🆔️ @Bahar_Narenj_99