.
شرشر می‌ریزد
شور باران
از ابرهای شادی
بر سبزینه‌ی خیال
وقتی شهسوار رویاها
می‌دود
شانه به شانه‌ی شعر

✍ #سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
دوباره فصل عاشقی
پاییز 🍂
عروس فصل‌ها
پاییز 🍂
فصل عاشق شدن‌ها
پاییز 🍂
فصل باران و زوزه باد
زیر باران می‌توان عاشق شد
زیر باران می‌توان ترانه خواند!

پاییز 🍂
فصل رقص برگهاست
فصل رنگ‌های زیبا
فصل انار سینه چاک عاشق
که دانه‌هایش می‌درخشد و عشقش را نمایان می‌کند
پاییز 🍂
فصل زمزمه‌های عاشقانه باد است زیر گوش عابران...
پاییز 🍂
فصل توست......فصل من ...!

✍ #مریم_شریفی_هادی‌کیاشری

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
پائیز است دیگر
می‌شود به تاری متصل ماند و زندگی کرد
می‌شود در بیکرانگی محض به رقص درآمد
می‌شود به خاک افتاد تمام شد
می‌شود سبز ماند
می‌شود زرد شد
می‌شود بغض کرد
می‌شود بارید
می‌شود دلتنگ ماند
می‌شود دلتنگ رفت
پائیز است دیگر 🍂

✍ #پروین_داودی_معمار_سیاهکلرودی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
پائیز  🍂
تصویر دلگیری دارد

وقتی

ابرها می‌گریند
برای نیامدنت...

 ✍ #شاهین_محمدیان_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

شعر با گویش محلی

بی‌ یه ، تا کهنه جاده ، تنگِ راشه
آرام آرم ، قدم‌زنان ، یواشه

هَنده او ، شلِ ویدار ، غمزه داره
مَره ، تی ناز کنی یم ، مَزه داره

سینهَ سُرخه نیشَهَ دارانَ سَرسَر
گاهی هَنه پیشی ، گاهی او وَسَر

روخانهَ لک ، دَره کُلدار و توسه
دانم آخر کُشه ، مَرهَ ، تی غصه

✍ #ابراهیم_اسماعیل‌زاده_لزرجانی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
بی تو نبض خفقان جان مرا می‌بلعد
خواب سنگین زمان جان مرا می‌بلعد

دل شده مضحکه‌ی منطق بی‌احساسم
عقل با زخم زبان جان مرا می‌بلعد

گم شده چشم ترم بس که به دنبال تو گشت
عشقِ بی‌نام و نشان جان مرا می‌بلعد

رنگ پاییز شده رخت درختان بهار
تِم مخصوص خزان جان مرا می‌بلعد

لرزش ارگ دلم زلزله‌ی شهر بم است 
گسل هول و تکان جان مرا می‌بلعد

سینه در کوره.ی احساس تو تبدار شده
تب و تاب هیجان جان مرا می‌بلعد

شعرم از زمزمه‌ی خاطره‌ها خونین است
واژه‌ی دل نگران جان مرا می‌بلعد

بعد تو گم شده فانوس شب بیدارم
وحشت و دردِ نهان جان مرا می‌بلعد.

✍ #زیبا_حسینی_جیرندهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
این چه آمدن بود که پائیز را در غربت معنا دهیم؟
این چه رقم عشق بود که مهر را در پستوی خانه جا دادند و بروی دوستی خط کشیدند؟
اما تو دلبری کن شاید دلبرانه ‌ایت کارگر افتد
شاید "صبا" نغمه خوش مرغان را برایمان باز پس آورد
شاید پرستوها کوچ نکنند و سیاهی را از کوچه‌ها برگیرند!
شاید طعم گس خرمالو فراموشی گس‌گونه نفرت را ز یادمان ببرد
و شاید پرندگان آرام درکنار هم مشق یکدلی را سرگیرند...

✍ #مریم_جوادی_فکجور

🆔️ @Bahar_Narenj_99

پیام روز (۹۹)

انسان‌هايی که به کسی رحم نمی‌کنند و خانه رفاه خود را بر تهیدستی ديگران بنا می‌کنند در واقع وجدان‌شان به خواب رفته است ، این انسان‌ها زمانی پی به اشتباه خود می‌برند که دیگر دیر شده است.
شايد نتوانیم دنیای اطراف‌مان را تغيير دهیم و بی‌عدالتی را از بين ببریم ، اما بی‌تردید این توان را داریم که دنیای درون‌مان را سامان دهیم و وجدان‌مان را بیدار نگه داریم.

✍ #رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

ایران گاهواره فرهنگ انسانی (۱۱۶)

شاه به عنوان قدرت مطلق مسؤلیت اداره کردن دولت، انجام دادن اصلاحات و نظارت بر لشگر کشی‌های ارتش‌ را به عهده داشت. مغان عضوهایی از خانواده و نجیب‌زادگان به شاه کمک می‌کردند و به او مشورت می‌دادند. مغان مسؤلیت مراسم مذهبی، پیشگویی و بانکداری را به عهده داشتند. برخلاف بين النهرین و مصریان که اعتقاد به ساختن معابد بزرگ برای خدایان خود داشتند، ایرانیان معتقد بودند که وجود مقدس باید در فضای باز و در طبیعت و کل هستی پرستش شود.
اما روحانیان بالا مرتبه اداره بروکراسی معابد را از طریق روحانیان مراتب پایین‌تر نظارت و کنترل می‌کردند و نقشی همانند بانکدار داشتند. مغان وام‌هایی با سود بیست درصد ارائه می‌دادند و اما به دلایل مختلف سود آن را نادیده می‌گرفتند. روحانیان هم چنين امکان خرید اعتباری خانه، زمین، احشام را به شرط بازگشت سرمایه‌گزاری‌شان ارائه می‌دادند. ساتراپ‌ها از لحاظ طبقاتی از فرماندهان قابل تشخیص نبودند ولی قدرت داشتند. بازرگانان چه زنان و چه مردان مشغول تجارت‌های راه‌های دور و نزدیک بودند.

✍ #رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🎼 اجرای گروه فرهنگی و هنری باران کلاچای
▫️ آیین پاسداشت روز حافظ
▫️ موزه مردم شناسی قاسم‌آباد
▫️ ۲۱ مهر ۱۴۰۱

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🖋 #عابدین_قدمعلی‌پور_درگاهی

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

📖 #حافظ

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🎨 #آرش_لاهیجی
▫️ طلا و اکریلیک روی بوم

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

📖 #حافظ

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🖋 #عباس_گلعلی‌پور_قاسم‌آبادی

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

و ندر  آن  آینه  صد  گونه  تماشا  می‌کرد

📖 #حافظ

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🗞 #روزنامه_نسیم
▫️ صفحه‌ی ادبیات
▫️ زیر نظر #فرامرز_محمدی‌پور
▫️ سه شنبه: ۱۴۰۱/۷/۱۹

*دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده و دو دیدگاه درباره‌ی مولوی و شمس تبریزی
 *پاییز لحظه‌ها / ناهید حبیبی
*اشاره‌ای به شعر وحشی بافقی و شیوه‌ی مکتب وقوع، دکتر احمدرضا بهرام‌پور عمران
*دو غزل از مریم یوسفی نصیری نژاد
*دکتر سودابه احمدی و چند شعر کوتاه

*تازه‌های نشر انتشارات آوای غزل:

*عطر گل می ماند/فرامرز محمدی‌پور
*فصلی برای جانان/بهروز علی آقانژاد
*در خلوت دل/محمدرضا کریمی‌نژاد
*باد مار امادره/محمد شادرام(وارش)

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🌙 #شب‌تان_آرام

🍁 برگ ریزونای پاییز

کی اشکاتو پاک میکنه شبها که غصه داری
دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری

شونه کی مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره

برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشسته
از جلو پات جمع میکنه برگهای زرد و خسته

کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا
تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا

کی از سرود بارون قصه برات میسازه
از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه

کی از ستاره بارون چشماشو هم میذاره
نکنه ستاره‌ایی بیاد یاد تو رو نیاره

✍ #امیرفرخ_تجلی
🎙 #ابی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

☀️ #آدینه‌تان_بخیر

به خیر می‌شود این صبح‌های دلتنگی

ببین که روشنم از یادِ خوبِ لبخندت!

✍ #معصومه_صابر

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
قافیه‌ها
به تنگ می‌آیند
ترمینال‌ها برای یک مسافر
فقط یک مسافر
مملو از اتوبوس‌های خالی‌ست
و شوفرهای خسته از انتظار
هر روز نگران فردای بی‌مسافرند

و من
باصدای خش خشِ
برگ‌های زردِ کانیووی پیاده رو
از راهی دور
خیال را به سراشیبی جاده‌ی شعر
می‌بَرم
وقتی که فهمیدم
دیگر سراب دروغ نمی‌گوید
آنگاه که خط سفیدِ ممتد خیابان‌ها
به سرخی می‌زد...

✍ #قاسم_شهبازی_چابکسری

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
بر خرابه‌های باور
بذر احساس می‌کارم
شعری
که گاه می‌رویاند شادی و
گاه
التیام می‌دهد
زخم‌های کهنه‌ی قلب را
یک تاول بزرگ
برآمده از خواست‌های نافرجام
یا اندیشه‌ای خشک شده
بر شاخه‌ی بی‌مهری
و تردیدی
که از لبه‌ی امید
بالا و پایین می‌رود..‌‌..!

✍ #سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
وای بر ما چه ساده خام شدیم
ما چه بی‌دانه صید دام شدیم

شوکران از سبوی‌شان می‌ریخت
ساده‌دل ما که جمله جام شدیم

سادگی ، اعتماد یا تقدیر
باز قربانی کدام شدیم؟

ما که هر یک ستاره‌ای بودیم
حیف در عمق شب حرام شدیم

عمرمان در شبی سیاه  گذشت
ابتدای سحر تمام  شدیم

✍ #جمشید_مقدم_قاسم‌آبادی
      #حامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
پاییز 🍁اینجاست
همین‌جا
پشت پنجره‌ی آبادی
ابتدای جاده‌ای
که منتظر ایستاده بنفشه‌ای
و برای هر فصلی 
می‌تکاند دستی
که پر از رسیدن است
رسیدن اتفاق‌های خوب
تا بیفتند در دامان توت‌ها و گیلاس‌ها

جاده‌ای
که دست‌های دلتنگی را گرفته
و قدم می‌زند
تا آن سوی مرزهای تنهایی 

با بغضی که می‌ریزد
باد انگورپزان 
زیر پوست مست تاک‌ها
و ولوله‌ای که
بوی گس خرمالو را
از کمند بلند مادرش
می‌پاشد بر شانه‌های شیرین بیان

پاییز اینجاست
همین‌جا
که آفتاب نیمه جانش
از مرزهای پیراهنم گذشته
تا داغش را
پهن ِآفتاب‌گردان‌های
دامن بلند زندگی‌ام کند

پاییز اینجاست
همین‌جا
همین جایی که.....

✍ #زیبا_حسینی_جیرندهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99