🖋 #عباس_گلعلی‌پور_قاسم‌آبادی
▫️ آری، آری زندگی زیباست
▫️ زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
✍ #سیاوش_کسرایی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
▫️ آری، آری زندگی زیباست
▫️ زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
✍ #سیاوش_کسرایی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شب‌تان_آرام
بی تو مهتاب شبی
باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم
خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم ...
🎙 #فریدون_مشیری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بی تو مهتاب شبی
باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم
خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم ...
🎙 #فریدون_مشیری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
☀️ #صبح‌تان_بخیر
با نازِ هزار غنچه خندیدنِ توست
با پلکِ غزالینه خرامیدنِ توست
خورشید ، سرک می‌کشد از پنجره‌ات
هر صبح، دلش خوش به همین دیدنِ توست
📖 #شهراد_ميدرى
🆔️ @Bahar_Narenj_99
با نازِ هزار غنچه خندیدنِ توست
با پلکِ غزالینه خرامیدنِ توست
خورشید ، سرک می‌کشد از پنجره‌ات
هر صبح، دلش خوش به همین دیدنِ توست
📖 #شهراد_ميدرى
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
این همان لحظهً پایانی وقت نوَد است
که تو گل می‌زنی و فرصت جبرانم نیست
✍ #قاسم_شهبازی_چابکسری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
این همان لحظهً پایانی وقت نوَد است
که تو گل می‌زنی و فرصت جبرانم نیست
✍ #قاسم_شهبازی_چابکسری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
گره می‌زنم
نگاه دور را
به عاطفه‌ای نزدیک
پشت قفسی
از احساس
که حساس می‌کند
خیال آفتاب را
به شاخک‌های سنجاقکی
پریده از پلک آرزوهایم.....
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
گره می‌زنم
نگاه دور را
به عاطفه‌ای نزدیک
پشت قفسی
از احساس
که حساس می‌کند
خیال آفتاب را
به شاخک‌های سنجاقکی
پریده از پلک آرزوهایم.....
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
من که از خواب پریشان تو بیدار شدم، یعنی چه؟
لای زنجیر و اسیری که به دیوار شدم، یعنی چه؟
در هوای سرم ابری و نم بادی و بارانی بود
کاروانم که به لوت تو گرفتار شدم، یعنی چه؟
همچو آهوی غزل‌خوان در این دشت بدم
بعد از آن حمله کنون گله‌ی کفتار شدم، یعنی چه؟
تو جدا کرده سرم همچو مغول این تن را
خونِ خود خوردم و ای وای که خونخوار شدم یعنی چه؟
من به حکم چو رضاخانی‌ات عادت دارم
و که سرباز در این خاک، دو صد بار شدم، یعنی چه؟
خاک من فتح شد و کشور من ویران شد
و تو اربابی و در خدمت دربار شدم، یعنی چه؟
آدمک‌های سرم سوی دلم شوریدند
انقلابی شد و من دست به رگبار شدم، یعنی چه؟
اجنبی‌ها نگذارند که دل حاکم باشد
بعد از آن حکم که تبعید شدم خوار شدم، یعنی چه؟
✍ #مجید_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
من که از خواب پریشان تو بیدار شدم، یعنی چه؟
لای زنجیر و اسیری که به دیوار شدم، یعنی چه؟
در هوای سرم ابری و نم بادی و بارانی بود
کاروانم که به لوت تو گرفتار شدم، یعنی چه؟
همچو آهوی غزل‌خوان در این دشت بدم
بعد از آن حمله کنون گله‌ی کفتار شدم، یعنی چه؟
تو جدا کرده سرم همچو مغول این تن را
خونِ خود خوردم و ای وای که خونخوار شدم یعنی چه؟
من به حکم چو رضاخانی‌ات عادت دارم
و که سرباز در این خاک، دو صد بار شدم، یعنی چه؟
خاک من فتح شد و کشور من ویران شد
و تو اربابی و در خدمت دربار شدم، یعنی چه؟
آدمک‌های سرم سوی دلم شوریدند
انقلابی شد و من دست به رگبار شدم، یعنی چه؟
اجنبی‌ها نگذارند که دل حاکم باشد
بعد از آن حکم که تبعید شدم خوار شدم، یعنی چه؟
✍ #مجید_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خودآگاهی (۹۳)
برای پی بردن به وجود خود و رسیدن به خودآگاهی نیاز به زمان داریم، حتی اگر دانش کافی و ابزارهای لازم را در اختیار داشته باشیم.
وقتی از خواب غفلت بیدار شدیم، یاد می‌گیریم که چگونه با مردم ارتباط انسانی داشته باشیم.
عشق ورزیدن به مردم می‌تواند، بسیاری از مشکلات اجتماعی را حل کند. اگر در درونمان جنبه‌ای وجود داشته باشد که ما هنوز آن را نپذیرفته باشیم، با عشق ورزیدن می‌توانیم همه کینه‌ها و ناراحتی‌هایی که در دل داشتیم از بین ببریم. این نوع هوشیاری سبب می‌گردد تا مردم ناآگاه زودتر به آگاهی برسند.
کلید درک این مطلب، این است که چیزی نیست که بتوانیم ببینیم یا تصور کنیم و خودمان کنار بایستیم، تا زمانی که خودمان کار خوب انجام ندهیم نباید انتظار داشته باشیم دیگران به حرف‌های ما توجه داشته باشند. باید خود را درمان کنیم و خودسازی کنیم تا تمام موهبت‌های بی‌نظیر مانند خلاقیت، هوشمندی و استعدادهای خود را به دست آوریم.
بسیاری از ما هسته ایمان درونی و خودباوری‌های خود را کشف نمی‌کنیم به همین دلیل است که مردم ناآگاه تاکنون بیدار نشده‌اند.
✍ #رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
برای پی بردن به وجود خود و رسیدن به خودآگاهی نیاز به زمان داریم، حتی اگر دانش کافی و ابزارهای لازم را در اختیار داشته باشیم.
وقتی از خواب غفلت بیدار شدیم، یاد می‌گیریم که چگونه با مردم ارتباط انسانی داشته باشیم.
عشق ورزیدن به مردم می‌تواند، بسیاری از مشکلات اجتماعی را حل کند. اگر در درونمان جنبه‌ای وجود داشته باشد که ما هنوز آن را نپذیرفته باشیم، با عشق ورزیدن می‌توانیم همه کینه‌ها و ناراحتی‌هایی که در دل داشتیم از بین ببریم. این نوع هوشیاری سبب می‌گردد تا مردم ناآگاه زودتر به آگاهی برسند.
کلید درک این مطلب، این است که چیزی نیست که بتوانیم ببینیم یا تصور کنیم و خودمان کنار بایستیم، تا زمانی که خودمان کار خوب انجام ندهیم نباید انتظار داشته باشیم دیگران به حرف‌های ما توجه داشته باشند. باید خود را درمان کنیم و خودسازی کنیم تا تمام موهبت‌های بی‌نظیر مانند خلاقیت، هوشمندی و استعدادهای خود را به دست آوریم.
بسیاری از ما هسته ایمان درونی و خودباوری‌های خود را کشف نمی‌کنیم به همین دلیل است که مردم ناآگاه تاکنون بیدار نشده‌اند.
✍ #رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🎙 #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی
📖 #شعر_خوانی
◽ برنامه عید همدلی سیمای مازندران
⏱ ساعت ۲۱ پنجشنبه ۱۴۰۰/۴/۳۱
🆔️ @Bahar_Narenj_99
📖 #شعر_خوانی
◽ برنامه عید همدلی سیمای مازندران
⏱ ساعت ۲۱ پنجشنبه ۱۴۰۰/۴/۳۱
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شب‌تان_آرام
🎻 #پرویز_یاحقی
خشك سیمی، خشك چوبی، خشك پوست
از كجا می‌آید این آوای دوست؟
گر ز سیم است این صدای نازنین
خود چگونه می‌زند هیهای دوست؟
از چه چوبی آید این بیدادها؟
می‌كند عریان چرا سیمای دوست؟
این مگر سیم و زر است كز قدرتش
می‌كند فریاد، قدرتهای دوست؟
این مگر خوش بوی پوست آهو است
كز شمیمش می‌رسد فهوای دوست؟
می‌زنی نغمه به سر، این دست نیست
جای دارد سر نهم در پای دوست
این نی داود از عشق آمده
بر سرِ چه می‌كنی دعوای دوست؟
✍ #پرویز_نی‌داوود
این شعر را استاد نی‌داوود برای استاد پرویز یاحقی سروده است.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🎻 #پرویز_یاحقی
خشك سیمی، خشك چوبی، خشك پوست
از كجا می‌آید این آوای دوست؟
گر ز سیم است این صدای نازنین
خود چگونه می‌زند هیهای دوست؟
از چه چوبی آید این بیدادها؟
می‌كند عریان چرا سیمای دوست؟
این مگر سیم و زر است كز قدرتش
می‌كند فریاد، قدرتهای دوست؟
این مگر خوش بوی پوست آهو است
كز شمیمش می‌رسد فهوای دوست؟
می‌زنی نغمه به سر، این دست نیست
جای دارد سر نهم در پای دوست
این نی داود از عشق آمده
بر سرِ چه می‌كنی دعوای دوست؟
✍ #پرویز_نی‌داوود
این شعر را استاد نی‌داوود برای استاد پرویز یاحقی سروده است.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️ #آدینه‌تان_بخیر
جمعه را باید کمی لم داد
و آرامش گرفت
بی‌خیالِ هرچه ما را مبتلاتر می‌کند...
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان
🆔️ @Bahar_Narenj_99
جمعه را باید کمی لم داد
و آرامش گرفت
بی‌خیالِ هرچه ما را مبتلاتر می‌کند...
✍ #نرگس_صرافیان_طوفان
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در گرگ میش صبحدم،
موسیقی جیرجیرک‌ها، گوشم را نواخت
و نسیم صبح از پنجره‌ی حیاط خلوت، به درون اتاق دلم راه یافت.
هوا کمی سرد بود، پتو را به سر کشیدم؛
لبخندی روی لبانم نشست...
بیچاره دلم !
چه زجری کشید دیشب تا خوابش ببرد
انگار هوای یادت، دوباره دلم را آرام کرده است
به به! چه صبح دلنشینی!
صبحت بخیر نازنینم
✍ #صدیقه_ملایی_بیجارپسی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
در گرگ میش صبحدم،
موسیقی جیرجیرک‌ها، گوشم را نواخت
و نسیم صبح از پنجره‌ی حیاط خلوت، به درون اتاق دلم راه یافت.
هوا کمی سرد بود، پتو را به سر کشیدم؛
لبخندی روی لبانم نشست...
بیچاره دلم !
چه زجری کشید دیشب تا خوابش ببرد
انگار هوای یادت، دوباره دلم را آرام کرده است
به به! چه صبح دلنشینی!
صبحت بخیر نازنینم
✍ #صدیقه_ملایی_بیجارپسی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
چو با بندی به هستی جور بودم
نفس در جان و دل ، مغرور بودم
به روح و جسم من معنا چو دادی
ز شوق تو به جان پر نور بودم
همه اهل زمین در سطر و برگی
به جانان و دلم ، مسرور بودم
چو از هستی مرا بی بند راندند
ز طوق بندگی‌ها ، دور بودم
مرا مهری ببخش ای جان جانان
که بی مهرت چنین رنجور بودم
بمانَد گفته هایم یادگاری
که من هم زاده‌ی فکجور بودم
✍ #مریم_جوادی_فکجور
🆔 @Bahar_Narenj_99
چو با بندی به هستی جور بودم
نفس در جان و دل ، مغرور بودم
به روح و جسم من معنا چو دادی
ز شوق تو به جان پر نور بودم
همه اهل زمین در سطر و برگی
به جانان و دلم ، مسرور بودم
چو از هستی مرا بی بند راندند
ز طوق بندگی‌ها ، دور بودم
مرا مهری ببخش ای جان جانان
که بی مهرت چنین رنجور بودم
بمانَد گفته هایم یادگاری
که من هم زاده‌ی فکجور بودم
✍ #مریم_جوادی_فکجور
🆔 @Bahar_Narenj_99
.
تو مثل یک گل یاسی، پُری از عطر شکفتن
پُری از حرفای تازه ، که باید اونا رو گفتن
تو مثل یه روز تعطیل، پُر شوق بچه‌هایی
پُری از شادی و خنده ، پُر ذوق لحظه‌هایی
تو مثِ یه غنچه‌‌‌ای‌که، یا سپیدی یا که رنگی
حیفه‌که بشکنی اما ، نشکفی به این قشنگی
تو مثِ یه مرغ عشقی، به گمون من، یه‌سازی
پُری از چه‌چه و آواز ، چه صدای دل نوازی
تو مثل مسافری که ، یه روزی میاد به خونه
رفتی اما بر می‌گردی ، گفتی که یادم بمونه
✍ #مریم_شریفی_هادی‌کیاشری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تو مثل یک گل یاسی، پُری از عطر شکفتن
پُری از حرفای تازه ، که باید اونا رو گفتن
تو مثل یه روز تعطیل، پُر شوق بچه‌هایی
پُری از شادی و خنده ، پُر ذوق لحظه‌هایی
تو مثِ یه غنچه‌‌‌ای‌که، یا سپیدی یا که رنگی
حیفه‌که بشکنی اما ، نشکفی به این قشنگی
تو مثِ یه مرغ عشقی، به گمون من، یه‌سازی
پُری از چه‌چه و آواز ، چه صدای دل نوازی
تو مثل مسافری که ، یه روزی میاد به خونه
رفتی اما بر می‌گردی ، گفتی که یادم بمونه
✍ #مریم_شریفی_هادی‌کیاشری
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
سکوت پنجره
فرو می‌برد
بغض آسمان را
در کشمکش ابرها
آرام آرام
رام می‌شد
ریشه‌ی فریاد
در گلوی خشکسالی
به سالی
که خورشید هم گرفته بود...
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
سکوت پنجره
فرو می‌برد
بغض آسمان را
در کشمکش ابرها
آرام آرام
رام می‌شد
ریشه‌ی فریاد
در گلوی خشکسالی
به سالی
که خورشید هم گرفته بود...
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
هیچ می‌دانی؟
هیچ می‌دانی ز هجرت بار غم‌ها بر دل است
زندگی بی‌دیدن رخسار ماهت مشکل است
هر شب از نای دل و چنگ غم و از اشک غم
شکر یزدان محفل ما تا سحرگه کامل است
این دلِ دیوانه از یادش دمی غافل نشد
هرچه پندش میدهم افسانه‌ِ بی‌حاصل است
فرق دوری نگارم با نگارت سعدیا
سرعت طیاره و آهستگی محمل است
✍ #اشرف_مشکاتی
📖 از مجموعه شعر #تالار_آئینه
🆔 @Bahar_Narenj_99
هیچ می‌دانی ز هجرت بار غم‌ها بر دل است
زندگی بی‌دیدن رخسار ماهت مشکل است
هر شب از نای دل و چنگ غم و از اشک غم
شکر یزدان محفل ما تا سحرگه کامل است
این دلِ دیوانه از یادش دمی غافل نشد
هرچه پندش میدهم افسانه‌ِ بی‌حاصل است
فرق دوری نگارم با نگارت سعدیا
سرعت طیاره و آهستگی محمل است
✍ #اشرف_مشکاتی
📖 از مجموعه شعر #تالار_آئینه
🆔 @Bahar_Narenj_99